موارد زیر، نمونه هایی از مخارجی است که در بهای تمام شده موجودیها منظور نمی شود و در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی میگردد:
الف) مبالغ غیرعادی مربوط به ضایعات مواد، دستمزد و سایر مخارج تولید (ضایعات قابل کنترل(
ب) مخارج انبارداری بهاستثنای مخارجی که در فرایند تولید برای انبارداری محصولاتی که نیاز به پردازش بیشتر دارند، انجام می شود.
ج) سربار اداری که در رساندن موجودیها به مکان و شرایط فعلی نقشی ندارد.
د) مخارج فروش .
مخارج مدیریت عمومی، برخلاف مدیریت عملیاتی، مستقیماً به تولید جاری مربوط نمی شود و لذا نباید در مخارج تبدیل (و در نتیجه، در بهای تمام شده موجودی مواد و کالا) منظور گردد. در مورد واحدهای تجاری کوچکتر که مدیریت معمولاً در اداره روزانه هر یک از عملیات مختلف نقش دارد، ممکن است در تفکیک مخارج سربار مدیریت عمومی، مسایل خاصی در عمل بروز کند. در چنین واحدهایی، مخارج مدیریت را می توان با بهره گرفتن از مبانی مناسب، به گونه ای منصفانه به عملیات تولید، بازاریابی، فروش و اداری تخصیص داد
۲-۴-بهای تمام موجودی ها در واحدهای خدماتی شده
بهای تمام شده موجودی ها در واحدهای خدماتی اساساً دستمزد و سایر مخارج کارکنانی که مستقیماً در ارائه خدمات مربوط مشارکت داشته اند و نیز سربار قابل تخصیص را دربرمی گیرد. دستمزد و سایر مخارج مربوط به کارکنان اداری و فروش در بهای تمام شده خدمات ارائه شده منظور نمی شود بلکه در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی میگردد (استاندارد حسابداری، شماره ۸).
۲-۵- خالص ارزش فروش
موجودی مواد و کالا باید به«اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش» ارزشیابی و در صورت های مالی منعکس شود.«خالص ارزش فروش » عبارت است از بهای فروش اقلام موجودی مواد و کالا پس از کسر تمام مخارج مربوط بعدی تا مرحله تکمیل و کلیه مخارجی که واحد تجاری در رابطه با بازاریابی، فروش و توزیع کالا متحمل خواهد شد و مستقیماً به اقلام مورد نظر مربوط می شود.
از آنجا که مقایسه جمع کل خالص ارزش فروش موجودی ها با جمع کل بهای تمام شده میتواند به عمل غیرقابل قبول تهاتر بین زیان های قابل پیشبینی و سود تحقق نیافته منجر شود، مقایسه بین بهای تمام شده و خالص ارزش فروش باید به طور جداگانه در مورد هریک از اقلام موجودی انجام شود. چنانچه این کار عملی نباشد، باید گروههای کالا و یا کالای مشابه را جمعاً درنظر گرفت. به طور مثال، اقلامی از موجو دی که مربوط به خط تولید یکسانی بوده و اهداف یا کاربردی مشابه داشته باشد، در ناحیه جغرافیایی واحدی تولید و فروخته شود و نتوان آن را عملاً جدا از سایر اقلام خط تولید ارزیابی کرد، نمونه ای از اقلامی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار میگیرد. بنابرین، ارزیابی گروهی مبتنی بر طبقه بندی موجودیها مثلاً ارزیابی موجودی کالای ساخته شده یا کل موجودیهای یک صنعت یا کل موجودی های یک ناحیه جغرافیایی، مناسب نخواهد بود.
هرگاه شرایطی که قبلاً منجر به انعکاس ارزش موجودی ها به مبلغی کمتر از بهای تمام شده گردیده، دیگر برقرار نباشد، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا حد میزان کاهش قبلی ) افزایش داده شود.
در شرایط استثنایی، هنگامی که تعیین خالص ارزش فروش موجودی ها به دلایل مختلف از قبیل نوسان در قیمت های فروش، به گونه ای قابل اتکا امکان پذیر نباشد و احتمال رود که بهای جایگزینی در حد متعارفی کمتر از خالص ارزش فروش باشد، بهای جایگزینی میتواند تقریبی قابل قبول برای خالص ارزش فروش تلقی شود.
در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی مواد اولیه کمتر از بهای تمام شده آن است، به شرطی که کالاهایی که از مواد مذبور ساخته می شود (بعد از منظور کردن قیمت خرید مواد در بهای تمام شده کالا ) هنوز بتواند با سود به فروش رسد، مبلغ دفتری مواد اولیه کاهش نمی یابد (استاندارد حسابداری، شماره ۸).
۲-۵-۱- ملاحظات مربوط به تعیین خالص ارزش فروش
برای محاسبه اولیه ذخیره کاهش ارزش موجودی مواد و کالا از«بهای تمام شده به خالص ارزش فروش»، اغلب می توان از فرمول هایی استفاده کرد که بر معیاره ای از پیش تعیین شده متکی است. در این فرمول ها معمولاً عمر کالا، گردش کالا در گذشته، گردش آتی مورد انتظار و ارزش اسقاط تخمینی کالا، بنابه اقتضای مورد، منظور شده است. با وجودی که استفاده از چنین فرمول هایی، مبنایی برای ایجاد ذخیره فراهم می آورد که میتواند به طور مستمر اعمال گردد، با این حال باز هم لازم است که نتایج حاصل شده در پرتو شرایط خاصی که نمی توان در فرمول پیشبینی کرد (از قبیل تغییر میزان سفارشات ) مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد(استاندارد حسابداری، شماره ۸).
در مواردی که برای کاهش ارزش کالاهای تکمیل شده به کمتر از بهای تمام شده نیاز به ذخیره باشد، موجودی قطعات منفصله و نیمه ساخته ای که به منظور ساخت چنین محصولاتی نگهداری می شود باید همراه با موجودی قطعات تحت سفارش خرید بررسی تا نسبت به لزوم ایجاد ذخیره برای این اقلام نیز تصمیم گیری شود(استاندارد حسابداری، شماره ۸).
چنانچه قطعات یدکی نگهداری شده برای فروش، بخشی از موجودی پایان سال را تشکیل دهد طبق موارد بالا ،در چارچوب موارد زیر به طور اخص مورد ملاحظه قرار گیرد:
الف) تعداد محصولات مربوط که تاکنون به فروش رسیده است ،
ب) فاصله زمانی تعویض قطعه یدکی، به طور تخمینی، و
ج) عمر مفید مورد انتظار محصول مربوط(یعنی محصولی که قطعه یدکی در رابطه با آن به فروش میرسد).
از عوامل مذکور، تنها« عمر مفید» و«گردش آتی مورد انتظار» از موارد « الف » تا« ج» فوق تأثیر می پذیرد. بدین ترتیب که عمر مفید قطعه یدکی باید با درنظر گرفتن مورد«ب » و گردش آتی مورد انتظار باید با درنظر گرفتن هر سه مورد «الف» و«ب» و«ج»تخمین زده شود. خالص ارزش فروش نباید بر اساس نوسانات موقتی قیمت فروش براورد شود، بلکه باید بر قابل اتکا ترین شواهد موجود در زمان براورد مبلغ خالص ارزش فروش موجودی ها مبتنی باشد (استاندارد حسابداری، شماره ۸).
۲-۵-۲- موارد کاربرد خالص ارزش فروش
موارد اصلی که احتمال می رود خالص ارزش فروش کمتر از بهای تمام شده باشد، مواردی است که شرایط زیر در آن حکم فرماست :
الف) افزایش هزینه ها یا کاهش قیمت فروش،
ب) خراب شدن موجودی،
ج) ناباب شدن محصولات،
د) تصمیم شرکت مبنی بر ساخت و فروش محصولات به زیان (به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی شرکت )، و
ه) وقوع اشتباهاتی در تولید یا خرید.
به علاوه، در صورت نگهداری موجودیهایی که فروش آن ظرف دوره معمول گردش کالای شرکت غیر محتمل است (یعنی موجودی اضافی )، تأخیر در فروش موجودیها، خطر وقوع موارد «الف» تا«ج» را افزایش میدهد و لذا باید در ارزیابی خالص ارزش فروش در نظر گرفته شود. (استاندارد حسابداری، شماره ۸)
۲-۶- انواع سیستم کنترل موجودی و برنامه ریزی