تخصص گرایی
تسهیل در شکل گیری خدمات عمومی کسب و کار
نمودار (۲-۲) فرایند تشکیل خوشه و نتایج حاصل از آن ( رحمانی، تقی ۱۳۹۳)
رابلوتی(۱۹۹۸) “الگوی ناحیه صنعتی” را به صورت زیر مطرح کرده است:
۱-۲-۲-۲ عوامل فضایی و مکانی
ناحیه صنعتی به عنوان ماهیتی ارضی-اجتماعی و همچنین مفهومی اقتصادی تعریف شده اند. بنابراین فضا در تعریف ناحیه مطرح است و به عنوان عاملی که شبکه روابط محلی شکل گرفته بین عاملان اقتصادی را پیچیده تر می کند، مطرح باشد. این شبکه محلی منطقه مشترک بین عاملان را در بر گرفته و حدود آن را معین می نماید( اسفورزی ۱۹۹۰). علاوه بر این ، مجاورت جغرافیایی در ناحیه صنعتی همواره با تخصص یافتگی بخشی در ارتباط است، به گونه ای که خوشه شرکت های مربوط به یک صنعت خاص و مجموعه صنایع و خدمات وابسته آنها در منطقه ای که از نظر فضایی( مکانی) محدود می باشد، واقع هستند.
مجاورت فضایی ( مکانی ) دارای تاثیرات مثبت در کاهش هزینه های مبادله و حمل و نقل کالاها است. این تاثیرات مثبت همچنین شامل جریان سریع تر اطلاعات و تماس های رو در روی بیشتر عاملان اقتصادی واقع در یک منطقه می باشد. مارشال نخستین کسی است که در تحلیل خود راجع به مزیت های ” صنایع مستقر در یک محل” بر این جنبه ها تاکید می کند و پس از او پژوهشگرانی چون بانیاسکو[۴۴] ۱۹۷۷، فوآ و زکیا[۴۵] ۱۹۸۳ و پایور و سابل[۴۶] ۱۹۸۴ در تحلیل های اخیر در ارتباط با نواحی صنعتی این جنبه ها را مهم ارزیابی می کنند.
یکی از ویژگی های فضای (مکانی) نواحی صنعتی که در ادبیات تحقیق ایتالیای سوم مورد تاکید قرار می گیرد، بعد کوچک شهری آن است ( بانیاسکو ۱۹۸۸، بانیاسکو و تریجیلا ۱۹۸۴). تاثیرات مثبت این موفقیت فضایی (مکانی) شامل قیمت پایین زمین و نیروی کار ، هماهنگی مطلوب بین بانک های محلی و صنعت، انسجام اجتماعی و پیشینه فرهنگی مشترک است.
یکی دیگر از جنبه های فضایی (مکانی) مهم که در ناحیه صنعتی از طریق آن قابل تشخیص می باشند وجود پیوندهای شهری- روستایی که به خاطر ایجاد امکان دسترسی به نیروی کار ارزان و انعطاف پذیری دارای تاثیرات مثبت هستند( کامانی[۴۷] و کاپلو[۴۸] ،۱۹۹۰). می توان نتیجه گیری کرد که، تراکم مکانی[۴۹] و تخصص یافتگی بخشی مسائلی هستند که در ادبیات تحقیق به کرات به آنها پرداخته شده است. به علاوه خوشه ای کردن پدیده ای است که در کشورهای کمتر توسعه یافته نیز تقریباً گستردگی دارد.اگرچه خوشه ای کردن به خودی خود منافع کمی را به دنبال دارد ( اشمیتز ،۱۹۹۲). اما به هر حال شرطی لازم برای تحولات بعدی به شمار می آید که خود به سه عامل دیگر مربوط می شود.
۲-۲-۲-۲ عوامل فرهنگی و اجتماعی
اکثر ناحیه های صنعتی ایتالیا فرایند دگرگونی از مناطق روستایی به مناطق صنعتی که بدون وقفه و از طریق انتقال مستمر نیروی کار روستایی به صنعت صورت گرفته است را تجربه کرده اند. مطابق با نظر فوآ(۱۹۸۳)، این فرایند باعث بوجود آمدن برخی ویژگی های اجتماعی گردید که در اکثر ناحیه های ایتالیا متداول هستند و سیستم سازمانی و اقتصادی نواحی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. در مرحله نخست ، خانواده در جوامع روستایی نقش مهمی را در سازماندهی فعالیت های اقتصادی بر عهده دارد. این مساله در مورد ناحیه های صنعتی ایتالیا نیز در طول فرایند صنعتی شدن مصداق دارد. خانواده استمرار واحد اجتماعی قوی ای را در درون آن مشاغل صنعتی و روستایی میان اعضا که شامل زنان و جوانان نیز می شود، تضمین می کند. علائه بر این خانواده امنیت و حمایت را برای اعضا فراهم می آورد و کانونی مهم برای انتقال مهارت و اصول دقیق اخلاق کار از نسلی به نسل دیگر تلقی می شود ( پچی ۱۹۷۳و ۱۹۸۰). تریجیلیا (۱۹۹۰) می نویسد: به نظر میرسد سخت کار کردن قانون ناحیه صنعتی است که به شکل ساعات کاری طولانی و سازماندهی انعطاف پذیر نیروی کار در این ناحیه ها نمود پیدا می کند.
دوم اینکه، خاستگاه روستایی که اکثر کارگران نواحی صنعتی آن را دارا می باشند همسانی اجتماعی خاصی را در آنان پدید می آورد که باعث تسهیل برقراری روابط بین کارگران و کارفرمایان که از طریق خاستگاه و ارزش های اجتماعی مشترک با یکدیگر مرتبط هستند می شود. وجود این پیشینه اجتماعی مشترک از پیدایش اتحادیه گرایی کارگری و روابط متعارض در ناحیه های صنعتی که در شهرهای صنعتی و شرکت های بزرگ ایتالیایی موسوم است جلوگیری می کند( تریجیلیا، ۱۹۸۹).
به علاوه روابط موجود در ناحیه های صنعتی همچنین از طریق میزان بالای تحرک اجتماعی در این نواحی تسهیل می شوند. تحرک اجتماعی موجود در این ناحیه ها تغییر شغل را برای کارگران بسیار آسان می کند. آنها می توانند به آسانی موقعیت کارگری خود را ترک کرده و با تاسیس شرکت به موقعیت کارفرمایی غیر وابسته دست یابند و سپس شرکت تاسیس شده را تعطیل کنند و دوباره به موقعیت کارگری پیشین بازگردند. بانیاسکو و ترجیلیا (۱۹۸۴و ۱۹۸۵) بر نقش این الگوی اجتماعی خاص در فرایند صنعتی شدن در ناحیه صنعتی باسانو[۵۰] در ونتور و والدلسا[۵۱] در توسکانی تاکید می کنند.
جنبه مهم دیگری که باید لحاظ شود همسانی سیاسی است که در بسیاری از ناحیه های صنعتی ایتالیا قابل تشخیص می باشد. مناطق مرکزی بیشتر تمایل به سمت (جناح) چپ دارند در حالی که در مناطق شمال شرق شاهد گرایشات قوی فرهنگ کاتولیک هستیم. به عقیده تریجیلیا (۱۹۸۶) وجود خرده فرهنگ سیاسی قوی در حفظ ساختار اقتصادی – اجتماعی که قبلا به آن اشاره کردیم، بسیار موثر بوده است. در دو مطالعه موردی که از آنها نام بردیم، بانیاسکو و تریجیلیا (۱۹۸۵ و ۱۹۸۴) چگونگی تاثیرگذاری خرده فرهنگ های سیاسی مختلف بر فرایند توسعه صنعتی را در ۲ ناحیه تجزیه تحلیل می کنند. این دو ناحیه عبارتند از : ناحیه باسانو که تحت الشعاع فرهنگ کاتولیک قرار دارد و دیگری والدلسا که تحت تاثیر فرهنگی سوسیالیستی است. آنها به این نتیجه رسیدند که هر دو حرکت موجود یعنی حرکت کاتولیکی و حرکت سوسیالیستی در دفاع از جامعه محلی از طریق شکستن مرزهای طبقاتی و به وجود آوردن بعد جامعه ای عریض تر تاثیر زیادی داشته اند.
۳-۲-۲-۲ عوامل سازمانی و اقتصادی
عوامل سازمانی و اقتصادی محور این مطالعات به شمار می آیند. در این بخش به ارائه بخشی از اصول کلیدی که در ادبیات تحقیق مشخص کننده ناحیه صنعتی نمونه آرمانی هستند، می پردازیم و عوامل عمده اقتصادی و سازمانی کلیدی زیر را شناسایی کنیم:
تخصص یافتگی چشمگیر در زمینه تولید در سطح محلی ، سیستم تولید تخصص یافته محلی ، کل تولید ملی و گاهی تولید بین المللی در آن بخش از صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.
درجه بالایی از تقسیم کار بین شرکت ها
با وجود تعداد زیادی از عاملان محلی و نبود شرکتی غالب یا پیشرو ،روابط بین شرکت ها با توجه به موازنه موجود بین رقابت و همکاری قابل بررسی و شناسایی می باشند.رقابت به صورت افقی و بین شرکت های هم تراز صورت می گیرد.
میزان تخصص و مهارت های کارگران بیانگر مرجعی است که در تعیین میزان دانش عمومی که به طور کلی در دسترس ناحیه می باشد بسیار موثر است.
وجود سیستمی کارآمد از روابط رو در رو بین عاملان اقتصادی که گردش اطلاعات در زمینه فناوری ، بازار، عرضه کنندگان و دیگر مولفه ها را تسهیل می کند و هزینه های مبادله را کاهش می دهد.
وجود شبکه[۵۲] های با سابقه و تخصص یافته از عاملان اقتصادی که تولیدات نواحی را در بازارهای نهایی خود عرضه می کنند.یکی از موارد شناخته شده در این زمینه که اغلب در ادبیات تحقیق ذکر شده است ، پراتو[۵۳] می باشد.پراتو ناحیه نساجی است و شبکه ای از واسطه ها که به ایمپاناتوری معروف هستند سفارشات بازار بین المللی را ثبت نموده و این سفارشات را بین تولید کنندگان محلی تقسیم می کنند(۱۹۸۰، IRPET).
۴-۲-۲-۲ عوامل سیاستگذاری و نهادی
این بخش نقش مداخله نهادی در توسعه و رشد ناحیه های صنعتی را بررسی می کند. مساله مهم فهم این موضوع می باشد که آیا می توان نواحی صنعتی را به عنوان نتیجه یک اقدام برنامه ریزی شده در نظر گرفت؟ یا اینکه مداخلات نهادی تنها در تقویت رشد ناحیه ها ایفا می کند؟ بروسکو[۵۴] (۱۹۹۰) دو الگوی ناحیه صنعتی با اسامی “شماره ۱” و ” شماره ۲” را از هم متمایز می کند. الگوی ناحیه صنعتی ۱ به مرحله آغازین رشد که اصولا به طور خودانگیخته می باشد اطلاق می شود.در الگوی ناحیه صنعتی شماره ۲ بروسکو نیاز مداخله نهادی که قبلا وجود نداشته یا در صورت وجود آشکار نبوده است را بررسی و شناسایی می کند. اشمیتز[۵۵] (۱۹۹۲) با ارجاع به مورد بادن ورتمبرگ[۵۶] می نویسد ” اگرچه سیاستگزاری های دولت محلی باعث ایجاد سازماندهی صنعتی که به بازده جمعی مشهور شده منتهی نگردید اما با وجود این نمی توان ادعاهای موجود را مبنی بر اینکه سیاستگذاری ها صنعت را در رویارویی با چالش های دهه ۹۰ یاری کرد، به طور کامل رد کرد".
با وجود اینکه دشواری هایی بر سر راه ارزیابی سیستماتیک نقش موثر نهادهای خصوصی و دولتی در ناحیه های صنعتی وجود دارد، می توان چند اصل سیاستگزاری را با توجه به این مساله استخراج نمود:
نمی توان ناحیه صنعتی را از طریق مداخله سیاستگزاری بالا به پایین ایجاد کرد. ناحیه های ایتالیای سوم و موارد اروپایی موجود دارای سیاستگزاری صنعتی از سمت پایین در سطح محلی یا منطقه ای هستند.
در بسیاری از موارد انجمن های کارفرمایی و دیگر نهادهای نزدیک به بنگاه ها در فراهم آوردن خدمات نقش موثری دارند.
همکاری بین گروه های خصوصی و دولتی در تعریف نیازهای شرکت ها و اجرای ابتکارات نهادی راه حلی است که همواره اتخاذ شده است.
۳-۲-۲ ویژگی مشترک خوشه ها
با توجه به تعاریف فوق و همچنین سایر تعاریف موجود که مجال بیان آنها وجود ندارد . می توان از ویژگی های اشاره شده در تعاریف مختلف، ویژگی های مشترک زیر را برای خوشه ها بر شمرد(دل انگیزان، ۱۳۸۴) :
-
- تمرکز در یک منطقه جغرافیایی
-
- وجود ارتباط درون بنگاهی و درون صنعتی بین بنگاههای عضو
-
- در طول هم قرار گرفتن بنگاهها در درون خوشه؛
-
- وجود سازمانهای غیرتجاری در کنار بنگاه های تجاری درون یک خوشه
۵ . همکاری[۵۷] بین بنگاه ها و انجام اقدامات مشترک و جمعی
-
- وجود رقابت[۵۸]بین اعضا
-
- هم رشته بودن بنگاه ها در یک شاخه با دسته صنعتی خاص (تشکیل زنجیره ی
ارزش)
۸ . وجود تهدیدها و فرصت های مشترک برای بنگاه های درون خوشه
-
- پیداش خدمات تخصصی فنی، مدیریتی و مالی در خوشه