الف- قرارداد مسکو مورخ ۵ اوت ۱۹۶۳ در مورد منع آزمایشهای سلاحهای هستهای در جو، ماوراء جو و زیر دریاها.
ب- قرارداد مورخ ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷ در زیمنه اصول حاکم بر فعالیتهای کشورهادر کاوش و بهره برداری از فضای ماورای جو، کره ماه و دیگر کرات آسمانی.
ج- قرارداد مورخ اول ژوئیه ۱۹۶۸ در مورد منع گسترش سلاحهای هسته ای.
د- قرارداد مورخ ۱۱ فوریه ۱۹۷۱ در زمینه منع استقرار سلاحهای هسته ای ودیگر سلاحهای انهدام دسته جمعی در کف و زیر کف دریاها و اقیانوسها.
ه- قرارداد مورخ ۱۰ آوریل ۱۹۷۲ درمورد منع ساخت، تولید و انباشت سلاحهای میکربی یا سمی و انهدام انبارهای موجود.
و-قرارداد مورخ ۲۶ مه ۱۹۷۲ در زمینه۸ محدود کردن سلاحهای استراتژیکی اتمی (معروف به سالت ۱)
ز- قرارداد ولادی وستک مورخ ۲۴ نوامبر ۱۹۷۴ درمورد محدود کردن سلاحهای هسته ای.
ح- قرارداد مورخ ۱۸ مه ۱۹۷۷ در زمینه منع استفاده از سلاحهای اقلیمی
ط- قرارداد مورخ ۱۸ ژوئن ۱۹۷۹ در زمینه محدود کردن سلاحهای استراتژیکی اتمی (معروف به سالت ۲)
مبحث دوم:کلیات نبرد هوایی
گفتار اول: مفهوم شناسی نبردهای هوایی
الف)تعریف نبرهای هوایی
نبرد هوایی به گونه ای از نبرد اشاره دارد که در آن از هواپیماها و دیگر ماشین های پرنده استفاده می شود و از مفاهیم جدید حقوق بین الملل می باشد که قدمت آن به سختی به یک قرن می رسد و تا پیش از این تنها نبردهای زمین و دریایی وجود داشتند اما امروزه جنگ های هوایی با پیشرفت روزافزون فن آوری توسعه یافته اند. نبردهای هوایی با هدف انجام عملیات های تهاجمی و دفاعی با هدف دستیابی به برتری های نظامی مورد استفاده قرار می گیرد.[۱۵]
جنگ هوایی به جنگ با تکیه بر استفاده از هواپیماهای نظامی و دیگر ماشین های پرنده اشاره دارد، با این وجود با پیشرفت های تکنولوژی جنگ هوایی نیز توسعه یافته است،هدف مورد تهاجم در جنگ هوایی ممکن است هر دو جهت نظامی و اموال غیر نظامی باشد.
ویرانی جنگ هوایی نسبت به هر جنگ دیگر بالاتر است که اصولا منجر به پیامدهای زیر است که عبارت اند از:
۱) باعث آسیب اضافی و یا درد و رنج غیرضروری به بشر می شود باعث آسیب گسترده، طولانی مدت و شدید به محیط زیست است.
۲)باعث آسیب رساندن به مردم با بهره گرفتن از aphyxia سمی یا سایر گازهای باکترولوژیک می شود. اگر چه هیچ مجموعه قانونی وجود ندارد که به جنگ هوایی اختصاص داده شود. اما برای جنگ قوانین بین المللی ازسوی طرفین معاهدات و کنوانسیونهای مختلف تدوین شده است، از جمله قوانین لاهه و پروتکل اول الحاقی به کنوانسیون ژنو که شامل محدودیت های مربوط به ممنوعیت ها و دستورالعمل هایی برای مبارزه با جنگ هوایی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
براساس دکترین هوا و فضا جنگ هوایی مجموعه ای از یورش ها و حملات ناگهانی هوایی با ماهیت یکسان است که همزمان و بدنبال یک هدف مشترک انجام می شود به عبارت دیگر جنگی از این نوع دست یابی به یک هدف را در جایی دنبال می کند که شامل دو یا بیش از دو هواپیما است که در هر دامنه ای از عملیات درگیر می شوند و به اعمال جنگی میپردازند، که از جمله آن می توان به حملات، شناسایی، حمل و نقل و ماموریت ها ویژه هوایی اشاره کرد بنابراین می توان گفت هنگامی که یک جنگ هوایی به عنوان عملی خصمانه تعریف می شود دلیل این است که در واقع عملی را انجام می دهد یا قصد انجام عملی را دارد که دارای یک مشخصه واحد است یعنی خشونت.
در این مفهوم خشونت را باید عملی در نظر گرفت که بدون موافقت گروه متأثر یا کشور مخاطب انجام می شود بنابراین تجاور، به حقوق یا جایگاه دیگر جوامع یا ملت ها محصور می گرد. شفاف سازی از این نکته اهمیت دارد چرا که در غیر این صورت جنگ هوایی خصمانه تنها مأموریت های مربوط به حملات هوایی را در برمی گرفت در حالی که مواردی که به حوزه حمل و نقل یا عملیات شناسایی و مأموریت های ویژه مربوط می شدند و همچنین جنگ افزار الکترونیک نبرد هوایی و غیره را شامل نمی شود در حالی که این موارد را نیز به عنوان کنش خصمانه دسته بندی می کنیم.[۱۶]
در مفهومی دقیق نبرد هوایی مجموع عملیات نظامی و خصمانه ای است که از سوی کشوری به وسیله انواع هواناوها (بالن ها انواع هواپیماها و هلیکوپترها و غیره) علیه کشور خصم هدایت و راهبری می شود. جنگ هوایی شامل کلیه عملیات دیده بان شناسایی، اطلاعاتی، ایجاد رعب و وحشت، مانند شکستن دیوار صوتی قلمرو هوایی دشمن، بمباران هوایی، پرتاب انواع موشک های هوا به هوا، هوا به زمین، فرو ریختن انواع گلوله ها، مواد، گازها، مایعات زیانبار ممنوعه در قلمرو دشمن است، اعم از اینکه این امر موجب تضعیف یا انهدام دشمن بشود یا نشود.[۱۷]
برخی از صاحب نظران حقوق جنگ برای شناخت بهتر نبرد هوایی آن را به نبردهای هوایی افقی و عمودی تقسیم نموده اند[۱۸] نبرد هوایی افقی به مجموعه عملیاتی که در قلمرو هوایی یا آسمان کشورهای متخاصم میان هوا ناوهای آنها رخ دهد گفته می شود و جنگ هوا به زمین یعنی جنگ از قلمرو هوایی کشور متخاصم به قلمر وزیرین آن (اعم از زمینی و دریایی) که به آن جنگ عمودی می گویند.
ب)تاریخچه نبردهای هوایی
با روشن شدن مفهوم، نبرد هوایی لازم به ذکر است که نبردهای هوایی اندکی پس از آن آغاز شد که بشر توانست اولین ماشین های پرنده را به پرواز درآورد یعنی زمانی که در هفتم دسامبر ۱۹۰۳ در دیتون آهایو [۱۹]اورینات[۲۰] توانست به شکل موفقیت آمیزی توانست یک پرواز ۵۲ ثانیه ای در فاصله ۲۶۰ متری و در ارتفاع ۳ متری انجام دهد و پس از آن[۲۱] با توسعه این صنعت ازدیات استفاده از این ابزار که البته استفاده های اولیه جهت امور صلح آمیز بود.[۲۲]
بتوان گاووتی[۲۳] ناحیه ی عین زارا[۲۴] را در طول جنگ ایتالیا و ترکیه در سال ۱۹۱۱ تا ۱۲ بمباران نمود در واقع عملی را پایه ریزی کرد که یکی از عوامل تأثیرگذار در جنگ های بالکان در سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳ در این جنگ نیروی هوایی نقش مهمی در جنگ های ترکیبی هوا و زمینی داشته است.[۲۵]
در ابتدای جنگ جهانی اول ستوان واتیو[۲۶] و سرجوخه براگت[۲۷] در پیروزی فرانسه در نبرد مارن نقش داشتند[۲۸] چرا که در اولین عملیات شناسایی هوایی موفق فرماندهان را از حرکات تاکتیکی نیروهای آلمان آگاه کردن و پس از مدت کوتاهی سرجوخه فرانتس و مکانیکش کنالت[۲۹] با بهره گرفتن از مسلسلی که بر هواپیما ایژن نصب شده بود آنچه را که امروز به عنوان اولین پیروزی در شلیک هوایی شناخته می شود رقم زند.[۳۰]
اما پیش از اینها بالن های هوای داغ برای اولین بار توسط برادران جوزف و اتین مونت گولیفر در سال ۱۸۷۳[۳۱] به پرواز درآمدند و اهداف صلح جویانه ای را دنبال کردند اما برای اولین بار در یک مأموریت جنگی در طول جنگ فرانکو- پورسی ۱۸۷۱ و ۱۸۷۰ به منظور شناسایی هوایی از این بالن ها استفاده شد.[۳۲]
در جنگ جهانی دوم نیروی هوایی نقش اصلی در پیروزی متفقین ایفا کرد و پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز صنعت هواپیمایی و تسلیحات هوایی نسبت به گذشته به حد غیرقابل تصوری مسیر تحول و پیشرفت را طی کرده است. در نتیجه امروز می توان با قاطعیت گفت که برتری در جنگ هوایی عامل اصلی پیروزی یک طرف خصم برطرف دیگر است.[۳۳]
گفتار دوم: عرصه نبردهای هوایی
عرصه نبرد مکانی است که عملیات نظامی در آن حوزه واقع می شود برخی از علما انگلیسی حقوق بین الملل بین منطقه جنگ و جبهه جنگ تفاوت قائل شدند.
الف)منقطه جنگ و جبهه جنگ در جنگ های هوایی
۱)منطقه جنگی
شامل قلمرو کشورهای متخاصم است هر چند مخاصمات اصولاً در تمامی قلمرو کشورهای متخاصم جریان می یابد. اما ممکن است برخی نقاط کشور خصم بر حسب تصمیم یک جانبه یکی از طرفین،از مخاصمات بدور ماند.[۳۴]
به طور مثال در جریان جنگ ایتالیا و ترکیه در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۱ دولت ایتالیا به هیچ بخشی از سرزمین های تحت حاکمیت ترکیه چه ترکیه اروپا و چه ترکیه آسیا به غیر از جزایر دریای اژه که آنها را اشغال کرد حمله ننمود و همچنین حاکمیت مصر و کرت را محترم شمرد.[۳۵]
برخی از سرزمین ها ممکن است طبق مقررات قرارداد صریحی که ناشی از استقرار نظام بی طرفی باشد از منطقه جنگی به دور مانند از جمله دهانه رود دانوب، کانالهای سوئز و پاناما، تنگه ماژلان، جزایر آلاند شهرهای طنجه و دانتزیگ[۳۶]
۲)جبهه جنگ:
در عصر حاضر منطقه موثر نبرد از فضای سرزمین متخاصمین همیشه فراتر رفته است و به دفعات اتفاق افتاده است که درگیری ها در فضای سرزمین کشورهای بی طرف واقع شده است برای مثال جنگ روسیه و ژاپن در سالهای ۱۹۰۵-۱۹۰۴ کاملاً در سرزمین منجوری (که از نظر حقوقی در سرزمین چین) و کره جریان داشت.[۳۷]
در ۲۰ ژوئن ۱۹۴۵ دادگاه استیناف شهر مون پلیه فرانسه در رای خود چنین اظهار نظر کرد «برای تسلیحات هوایی، بعید است بتوان ناحیه نبرد را به این یا آن منطقه سرزمینی محدود کرد، زیرا ناحیه نبرد سراسر پهنه آسمان را در برمی گیرد».[۳۸]
ب)مناطق داخل و خارج از جبهه جنگ در جنگ های هوایی
با این حال و با توجه به مطالب فوق می توان عرصه مخاصمات در جنگ هوایی را نیز مانند جنگ زمینی و دریایی به دو منطقه داخل و خارج از جبهه جنگ تفکیک نمود بین عرصه جنگ هوایی افقی و جنگ هوایی عمودی تفاوت قائل شد.
۱)مناطق داخل در جبهه جنگ: با توجه به تعاریفی که از جنگ هوایی ارائه شد برای تعیین عرصه جنگ هوایی باید بین جنگ هوایی افقی و عمودی تفکیک قایل شد عرصه مخاصمات در جنگ هوایی افقی، پهنای آسمان است و هدف، انهدام هواناوهای دشمن،بنابراین در این رابطه هیچگونه محدودیتی برای کشورهای متخاصم وجود ندارد از این رو است که به محض آغاز مخاصمه، ترافیک هوایی غیرنظامی کشورها بر فراز قلمرو زمینی و آبهای سرزمینی متخاصمان قطع می شود زیرا در غیر این صورت هواناوهای غیرنظامی نیز ممکن است هدف حملات هوایی قرار گیرند.
عرصه مخاصمات در جنگ هوایی عمودی کاملاً متفاوت است و علیرغم پذیرش چنین جنگی طبق مقررات لاهه (۱۹۰۷) پس از جنگ جهانی اول بیهوده سعی گردیده تا این نوع جنگ را ممنوع سازند مناطق داخل در عرصه جنگ هوایی عمودی را می توان محدود به هدف های نظامی کرد.[۳۹]
برای درک بهتر عرصه نبردهای هوایی به بررسی هدف نظامی می پردازیم در تعریف هدف نظامی آمده است: هدف های نظامی هدف هایی است که تخریب و انهدام کامل یا قسمتی از آنها یک برتری نظامی مشخص را تشکیل می دهد و ماهیتاً متضمن یک نفع نظامی است. بمباران چنین هدف هایی از دید حقوق بین الملل کاملاً مشروع و قانونی است.
بند ۳ ماده ۴۲ پروتکل اول الحاقی اهداف نظامی را نیروهای مسلح و یگان های خط حمله معرفی می کند.[۴۰]
در خصوص نیروهای هوایی که تحت اضطرار با چتر نجات فرود می آیند و در مورد اینکه در چه شرایطی باید بر روی اعضای یک هواپیما آتش گشود اختلاف وجود دارد شکی نیست که یگانهای چترباز و واحدهای جنگی هوابرد اهداف نظامی قانونی به شمار می آیند. به دلیل اینکه فرود آمدن با چتر از هواپیما مشخصه یک عملیات متجاوزانه است (یک حمله) لذا حتی اگر آنها در حال چتربازی مشاهده شدند به عنوان اهداف نظامی مشروع می توانند مورد حمله قرار گیرند.[۴۱] اما از سوی گزارشگر کنفرانس دیپلماتیک یک استثنا هم مطرح شده است که در هنگام شلیک به هواپیما به طور مثال در مورد شرایط اضطراری خارج از حوزه هدف حمله حتی یگان های هوابرد هم نباید نظامی تلقی شوند.[۴۲]
اما این استثنا درعمل هیچ نمودی پیدا نکرده است. یگان هوایی طرف مخالف معمولاً هنگامی که در حال فرود با چتر و شرایط اضطراری اند قابل شناسایی نیستند. فرض خواهد شد که یگان های چترباز در حال انجام یک عملیات هوایی هستند همین طور یگانهای هوابرد هدف نظامی تلقی می شوند مگر اینکه آشکار شود آنها با جنگ مخالفند خواه به دلیل علائمی شناسایی شوند که بر اساس آنها قصد نظامی ندارند یا قصد تسلیم شدن دارند. (که می توان آنها را تحت حمایت پروتکل الحاقی آن قراردارد).[۴۳]
خلاف این موضوع در مورد افراد یک هواپیما در وضعیت اضطراری مطابق بند اول و دوم ماده۴۲ پروتکل الحاقی اول اعمال می شود. تا مدتها روشن نبود که آیا چتربازهای حاضر در وضعیت اضطراری باید هدف نظامی تلقی شوند یا خیر بند اول ماده ۴۲ هم اکنون مساله را با این که فرود از یک هواپیما در وضعیت اضطراری اقدام نظامی افراد آن تلقی نشده و نمی توانند مورد حمله قرار گیرند حل کرده است.[۴۴]
فرض می شود این افراد با فرود آمدن مخالف جنگ هستند و هیچ قصد نظامی ندارند. طرف مخالف باید به آنها فرصت تسلیم شدن بدهد دولت وقتی می تواند به عنوان یک هدف نظامی به آنها حمله کند که قصد اقدام نظامی آنها و یا قصد ادامه دادن نبرد آشکار شود.[۴۵]