۲ -کوهپایه و همکارانش در سال ۱۳۸۰ به بررسی مقایسه‌ای کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا با همتایان بینای آنها پرداخته اند. از نظر آنان ارزیابی کیفیت زندگی در گروهی از نابینایان[۴۴] و کم بینایان[۴۵] می‌تواند موجب آشنایی بیشتر با جنبه‌های مختلف کیفیت زندگی آنها شود. آنان ۹۳ دانش آموز نابینا را که ۱۵ سال یا بیشتر داشتند از مدارس کودکان استثنایی شهر تهران انتخاب کرده و گروه مقایسه را به دو روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله‌ای از دانش آموزان عادی مدارس شهر تهران تشکیل دادند. با اجرای پرسشنامه نتیجه گرفتند که بطور کلی بین کیفیت زندگی دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی تنها در حوزه تحرک[۴۶] تفاوت معنی دار مشاهده شد. هم چنین بین کیفیت زندگی و شدت بینایی در دانش آموزان نابینا ارتباط معنی دار حاصل شد. بر اساس نتایج این مطالعه حدود نیمی از دانش آموزان نابینا کیفیت زندگی متوسط و حدود ۲۵ درصد کیفیت زندگی بالا و ۲۵ درصد کیفیت زندگی پایین دارند. جالب اینکه بر خلاف برداشت‌های عموم دانش آموزان نابینا در حوزه مراقبت از خود؛ حیطه اجتماعی و بعد ذهنی هیچگونه تفاوت معنی داری با دانش آموزان بینا نداشته اند و در واقع برداشت ذهنی آنها از کیفیت زندگی خود مطابق تصورات مردم نبوده و بالاتر از آن است. که اغلب مردم تصور می‌کنند.
۳- عباس شفیعی در سال ۱۳۷۸ در تحقیقی با عنوان” بررسی ارتباط بین عوامل اقتصادی -اجتماعی و نیازهای توانبخشی افراد دارای کم توانی در استان ایلام” نتایج زیر را گزارش نمود.
در این تحقیق ۵/۶۱ درصد از افراد دارای کم توانی بدون درآمد گزارش شدند.
وجود موانع اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی برای ازدواج افراد دارای کم توانی تایید شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تاثیر منفی کم توانی بر ارتباطات خانوادگی گزارش شد. بطوری که هر چه کم توانی فرد در خانواده شدت می‌یابد، ارتباطات اجتماعی خانواده کمتر می‌شود.
از نتایج دیگر تحقیق تایید مشکلات مالی، اشتغال، ازدواج، دسترسی به محیط وا طلاعات مورد نیاز و عدم رعایت حقوق انسانی افراد دارای کم توانی از سوی جامعه مورد تایید قرار گرفت.
۴ –شاهنده ۱۳۸۲ در مطالعه‌ای با عنوان ” بررسی کیفیت زندگی افراد دارای ضایعه نخاعی انجمن ضایعات نخاعی در سال ۱۳۸۲ ” نمونه‌ای بالغ بر ۸۰ نفر که برای ایشان پرسشنامه ارسال گردیده بود.مورد بررسی قرار داد در این مطالعه کیفیت زندگی دارای ۱۱ محور یا حیطه: حیطه اشتغال، اوقات فراغت، وضعیت اقتصادی، مسکن، روابط فامیلی، روابط اجتماعی، سلامت جسمانی، سلامت روانی، خود پنداری، استقلال و عدم وابستگی می‌باشد. نتایجی که از این پژوهش حاصل گردید به این شرح است:
- افراد ضایعه نخاعی شاغل دارای کیفیت زندگی خوب و افراد غیر شاغل دارای سطح کیفیت زندگی ضعیف می‌باشند. در خصوص اوقات فراغت همگی دارای سطح کیفیت زندگی متوسط هستند.
- در زمینه اقتصادی نارضایتی بسیار واضح وجود داشت.
- بین کیفیت زندگی و طول مدت ضایعه ارتباطی وجود ندارد. - بین کیفیت زندگی و سن ارتباطی وجود ندارد.
- با افزایش در آمد سطح کیفیت زندگی بالاتر می‌رود.
۵ - مصطفی علامی در سال ۱۳۸۲ در مطالعه‌ای تحت عنوان ” نقش تجهیزات حرکتی در کیفیت زندگی خانواده افراد دارای کم توانی جسمی – حرکتی” به این نتیجه رسید که بروز کم توانی در یک خانواده موجب پیامدهای روانی و اجتماعی – اقتصادی می‌گردد. که در صورت عدم حمایت کافی، موجب کاهش کیفیت زندگی خانواده‌های دارای افرادکم توان می‌گردد. حتی می‌تواند باعث از هم پاشیدن بنیان خانواده گردد. بر اساس یافته‌های این پزوهش حمایت از خانواده های افراد دارای کم توانی از طریق وضع قوانین و حمایت‌های تأمین اجتماعی از یک سو و تامین وسایل کمک توانبخشی که موجب افزایش استقلال فرد دارای کم توانی شده و موجب کاهش نقش خانواده بخصوص در انجام فعالیت‌هایی که عوارض جسمانی بدنبال دارد. ونیز امکان مشارکت بیشتر افراد دارای کم توانی در فعالیت‌های اوقات فراغت تأثیر بسزایی در افزایش کیفیت زندگی افراد دارای کم توانی و خانواده‌های آنها دارد.
۶ – طیبه زارعی در سال ۱۳۸۷ در دانشکده توابخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در تحقیقی به منظور مقایسه کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم مراکز و مقیم خانواده در شهر تهران که با بهره گرفتن از پرسشنامه SF- 39 انجام گرفت، به یافته‌های زیر رسید:
- میانگین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم مراکز، بالاتر از میانگین نمرات کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم خانواده بود. بین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مورد مطالعه و مناسب سازی محل اقامت آنها نیز تفاوت آماری معناداری وجود داشت.
- بین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مورد مطالعه و متغیرهایی مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت تحصیلات، وضعیت اشتغال، میزان درآمد و سابقه استفاده از خدمات توانبخشی، طول مدت ضایعه و برخورداری از امکانات تفریحی و فوق برنامه ارتباط آماری معناداری وجود نداشت بر اساس این مطالعه می‌توان گفت که مناسب سازی محیط تردد افراد دارای کم توانی و فراهم آوردن زمینه‌های لازم جهت شرکت مؤثر افراد دارای کم توانی در خانواده و اجتماع یکی از دلایلی که در پژوهش مورد نظر کیفیت زندگی افراد دارای کم توانی ساکن در مراکز بالاتر گزارش شده به دلیل دسترسی این افراد به تمامی قسمت‌های موجود در مرکز اعم از کلاس‌های آموزشی- سرویس‌های بهداشتی، مکان‌های تفریحی، سالن‌های ورزشی، کتابخانه و حتی محوطه اطراف مراکز می‌باشد. در واقع امکان دسترسی افراد دارای کم توانی به تسهیلات عمومی جامعه باعث ارتقاء کیفیت زندگی می‌باشد.
۷ –رفعتی و همکاران در سال ۱۳۸۳ در دانشکده پزشکی، بخش بهداشت و پزشکی اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی، کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن در میان سالمندان آسایشگاه کهریزک تهران را مورد بررسی قرار دادندو نتایج حاصله حاکی از این بود که میانگین امتیازات کیفیت زندگی در زنان پایین‌تر از مردان بوده است. از سوی دیگر بین سن و کیفیت زندگی رابطه‌ای مشاهده نشده، در حالیکه بین سطح تحصیلات، کار در کارگاه‌های موجود درآسایشگاه ودریافت حقوق بازنشستگی با کیفیت زندگی ارتباط معناداری مشاهده گردید.
۸- هادی کریمی اصل و همکارانش در سال ۱۳۸۶ در پژوهشی تحت عنوان تأثیر نگرش و باورهای افراد دارای کم توانی ضایعه نخاعی بهزیستی استان قم بر کیفیت زندگی و سلامت آنها بر روی ۱۵۰ دارای ضایعه نخاعی دریافتند که رابطه واضح و معنی دار و همبستگی بین داشتن نگرش منفی به پدیده کم توانی و کیفیت زندگی آنها وجود دارد. نوع نگرش خود افراد و نیز خانواده‌های آنان و میزان رضایت و سازگاری آنان با کم توانی پیش آمده عامل مهم و تعیین کننده در مورد کیفیت زندگی آنان بنظر می‌رسد. لذا تلاش جهت اصلاح نگرش‌ها و عقاید و باورهای مربوط به کم توانی می‌تواند موجب ارتقاء کیفیت زندگی و میزان رضایت مندی آنان از کارهای خود و خانواده شان گردد. از سوی دیگر برای هرگونه اصلاح در وضعیت کارکردی افراد دارای کم توانی باید متوجه مشارکت در تصمصم گیری‌ها و مسئولیت پذیری فرد باشیم.
۹– بتول موسوی و همکاران در سال ۱۳۸۶ با مطالعه بر روی کیفیت زندگی ۲۱ نفر جانباز زن ضایعه نخاعی با بهره گرفتن از پرسشنامه SF-36 به این نتیجه رسیدند که کیفیت زندگی در حیطه‌های فعالیت جسمی، مشکلات جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان به طور معنا داری از نرمال جامعه کمتر بود و بطور کلی این زنان از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نبوده و سطح رضایت مندی آنان پایین است.
۱۰- کربلایی اسماعیل و همکاران در سال ۱۳۸۶ در تحقیقی بر روی ۳۵ زن جانباز ضایعه نخاعی دریافتند که در زمان مطالعه تنها ۵ نفر مشغول به کار بوده، در حالیکه ۴۳ درصد از زنان تأثیر ضایعه را روی ارتباطات اجتماعی خوب ناچیز تلقی کرده بودند در مقابل ۳/۳۳ درصد از آنان معتقد بودند که ضایعه نخاعی تأثیر عمیقی روی تعاملات اجتماعی آنان داشته است.
۱۱- نسترن درود در سال ۱۳۸۶ در یک بررسی مقایسه‌ای میان کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی و افراد عادی شهر تهران بر روی ۵۲ فرد ضایعه نخاعی و مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد در مقایسه با گروه کنترل که ۴۷ فرد عادی و سالم بودند. با بهره گرفتن از پرسشنامه WHOQDF- BREF دریافت که نمره کل کیفیت زندگی و نمره حیطه جسمانی و نمره رضایت از سلامت عمومی در افراد ضایعه نخاعی به طور معنا داری از افراد عادی کمتر می‌باشد در حالیکه در سایر حیطه‌ها و موارد، اختلاف معنا داری مشاهده نمی‌شود و در کل کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی به نسبت افراد عادی در سطح پایین‌تری قرار دارد. وی همچنین به این نتیجه رسید که وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، میزان درآمد و سطح ضایعه بر کیفیت زندگی و حیطه‌های آن تأثیر داشته در حالیکه سن، جنسیت، میزان تحصیلات، میزان حمایت خانوادگی، وضعیت بیمه، مدت زمان گذشته از ضایعه و میزان دسترسی به خدمات بهزیستی ارتباط معناداری با کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی و هیچیک از حیطه‌های آن ندارد. مهمترین نتیجه این پژوهش این بود که مشکلات افراد ضایعه نخاعی به ترتیب مشکلات تردد، عدم مناسب سازی شهری، ایاب و ذهاب، مشکلات اشتغال، مشکلات بهداشتی – درمانی، مشکلات مادی، وضعیت مسکن و … بوده است.
۱۲ - رویا، قاسم زاده در سال ۱۳۸۷، در تحقیق خود به بررسی دیدگاه‌ها و تجربیات افراد دارای کم توانی جسمی حرکتی شهر تهران پرداخت. نتیجه ی این تحقیق که به روش کیفی انجام گرفته است، بیانگر این است که افراد دارای کم توانی باید از حق پذیرفته شدن به عنوان انسانی دارای حقوق فردی و اجتماعی و نیزحق دسترسی برتمام منابع وتسهیلات عمومی در جامعه و برخی حقوق خاص برخوردار باشند که در تامین این حقوق خاص جامعه، دولت و نهادهای غیر دولتی افراد دارای کم توانی نقش اساسی ایفا می‌نمایند.
۱۳- در تحقیق تاتینا بلداجی( ۱۳۸۷ )در خصوص زنان سرپرست خانوار، نتایج نشان داد که شغل عامل موثری در بهبود کیفیت زندگی این زنان بوده است.
۱۴- ملوک بابازاده (۱۳۷۹) تحقیقی انجام داد که موضوع آن آگاهی و نگرش مسئولین نسبت به مناسب سازی بود.در همان سال آرزو درودیان پایان نامه خود را با عنوان، بررسی تناسب فیزیکی مدارس ابتدایی برای دانش آموزان دارای کم توانی جسمی – حرکتی ارائه داد.
۱۵- نتایج تحقیق باجلان (۱۳۸۷) با عنوان: بررسی وضعیت دسترسی افراد دارای کم توانی بر امکانات و فضا‌های عمومی دانشگاه‌های شهر تهران، چنین گزارش شد: بالابرهایی که کار نمی‌کنند، آسانسورهای بسته، رمپ‌های با شیب تند و… نشانه ظاهری بودن این دسترسی‌ها به دلیل الزامات شهرداری‌ها در این زمینه می‌باشد. در ساختمان‌های قدیمی و جدید مناسب سازی در افزودن یک سطح شیبدار غیر استاندارد در ورودی‌ها خلاصه می‌شود. تا زمانی که طراحان و دست اندرکاران به لزوم این دسترسی‌ها پی نبرند. مناسب سازی‌های انجام یافته به مرور زمان یا از بین می‌رود یا کاربرد آن بسته به نیازهای مقطعی تغییر داده می‌شود و یا به دلیل موانع جانبی استفاده از این دسترسی‌ها ناممکن می‌گردد.
۱۶- کیرچنر و همکاران در تحقیقی در سال ۲۰۰۸ به این نتیجه رسیدند که علیرغم الزامات قانونی برای مناسب سازی، افراد دارای کم توانی هم در محیط‌های اجتماعی وهم در اماکن و معابر با موانع دسترسی روبرو هستند
۱۷- ایروانی (۱۳۸۵) تحقیق خود را با عنوان مناسب سازی شهری برای افراد دارای کم توانی با تاکید بر مطالعات میدانی ارائه نمود. نتایج این تحقیق ارائه اصطلاح شهر معلول است. شهری که در جلوی هر ساختمان آن سدی بزرگ و غیر قابل نفوذ بنام بلکان وجود دارد. آسانسور و بالابر مناسب وجود ندارد. ساختمان‌ها دارای ورودی‌های مناسب نمی‌باشند و سرویس‌های عمومی شهری برای همه افراد قابل دسترس نیستند. وسائط نقلیه عمومی فقط برای افرادسالم طراحی شده در نتیجه همه افراد جامعه نمی‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.
۱۸ - حسینی و دیگران در سال ۱۳۸۷ در مقاله تحت عنوان ” ناتوانی، فقر و طرد اجتماعی ” به یافته‌های زیر رسیدند. ناتوانی در شرایط فقدان فرصت‌های زندگی به طرد اجتماعی منجر می‌شود. ناتوانی در صورت بی توجهی به نیازهای افراد دارای کم توانی به فقر درآمدی و فقر قابلیتی یعنی محرومیت از سواد، آموزش، بهداشت، تغذیه مناسب و سلامتی و غیره منجر می‌شود و حاشیه نشینی اجتماعی را نیز برای فرد دارای کم توانی به همراه می‌آود. فقدان شاخص‌هایی چون تامین مالی، نیازهای اساسی، عدم اشتغال، نداشتن مسکن مناسب و فقدان ارتباط اجتماعی، طرد اجتماعی فرد دارای کم توانی را بدنبال دارد و اگر متغیر ناتوان کننده دیگری از لحاظ مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وارد شود فرد دارای کم توانی را در برخورد و تقاطع مصیبت بار‌تری مانند برخورد و تقاطع ناتوانی، فقر، جنسیت و طرد قرار می‌دهد. در نتیجه این تحقیق افراد دارای کم توانی به دلایلی چون محرومیت درآمدی، مشخص نبودن میزان و نوع اشتغال و فقر قابلیتی در شمار فقیرترین و مطرود‌ترین افراد جامعه قرار دارند.
فصل سوم: روش‌شناسی
مقدمه
روش پژوهش
جمعیت آماری روش نمونه گیری
حجم نمونه
واحد پژوهش
ابزار پژوهش
اعتبار و روایی
روش جهع آوری اطلات
روش تجزیه وتحلیل داده ها
تعریف مفاهیم
مقدمه
این فصل بر اساس روش اجرای پژوهش و ملاحظات اخلاقی تدوین شده است و شامل نوع مطالعه، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، روش نمونه گیری، توصیف متغیرها، محیط پژوهش، ابزار و روش‌های گرد آوری داده‌ها، تعیین اعتبار و روایی علمی ابزار و روش انجام کار می‌باشد.
روش پژوهش
روش این مطالعه پیمایش است. تحقیق پیمایش یکی از روش‌های گردآوری، تنظیم و تحلیل داده‌هاست، کاربرد تحقیق توصیفی- پیمایشی به این دلیل در این تحقیق بکار می‌رود که پس از جمع آوری داده‌ها تنها به توصیف آنها اکتفا نشده بلکه برای آزمون فرضیه‌های تحقیق به تبیین نیز پرداخته می‌شود. با توجه به اینکه در این پژوهش به جمع آوری داده‌ها و سپس به تحلیل آنها پرداخته می‌شود از روش پیمایشی استفاده شد.
نوع مطالعه
پژوهش حاضر نوعی مطالعه همبستگی است که رابطه برخی عوامل اقتصادی- اجتماعی با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی را در انجمن‌های غیر دولتی بررسی می‌کند..
جامعه آماری
مجموعه عنصرهای مورد مطالعه که از لحاظ نظری مشخص باشند یا به عبارت دیگر، ‌مجموعه افراد، اشیاء یا نمودهایی را که یک یا چند صفت مشترک داشته باشند و یکجا در نظر گرفته شوند «جمعیت» می‌نامند. جمعیت برای هر تحقیق به آن گروهی اطلاق می‌شود که می‌خواهیم درباره شان نتایجی بگیریم. در این مطالعه جامعه پژوهش عبارت است از زنان ۴۹-۱۵ ساله دارای کم توانی (جسمی- حرکتی، نابینا و ناشنوا) که از میان اعضای موثر ومستمر سه انجمن غیر دولتی مربوط به افراد دارای کم توانی: جامعه معلولین، انجمن خانواده ناشنوایان وانجمن عصای سفید انتخاب شده اند. علت انتخاب این انجمنها دلایل ذیل بوده است :
قدمت
کثرت اعضاء
فعال بودن
میزان ارتباط آنها با سازمان بهزیستی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...