میانکاله
۱۹
۹
ساری
۱۸
۱۰
همچنین دندروگرام UPGMA بین جمعیتها بر اساس شباهت ژنتیکی بین آنها نیز ترسیم گردید که بر اساس آن پنج منطقه مورد بررسی تشکیل سه کلاد را دادند. بر اساس نتایج حاصل از آنالیز خوشهای منطقه محمودآباد به تنهایی تشکیل یک خوشه جداگانه را داد و مناطق انزلی و میانکاله به همراه ساری تشکیل یک خوشه را دادند (شکل ۹-۴).
شکل ۸-۴- نمودار گرافیکی جدایی مناطق مورد بررسی در مطالعه حاضر
شکل ۹-۴- دندروگرام UPGMA نمونههای جمعآوری شده شگماهی براشنیکووی از مناطق مختلف بر اساس معیار شباهت ژنتیکی (نئی، ۱۹۷۸)
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵- بجث
۱-۵- مطالعات تعداد نمونه، روش استخراج DNA و انتخاب نشانگرها
تعیین تعداد نمونه مورد نیاز در مطالعات ژنتیک جمعیت از اهمیت بسزایی برخوردار است و این تعداد نمونه به طور خاص متأثر از نوع نشانگر مورد استفاده قرار میگیرد. تعداد نمونه با تعداد آلل شناسایی شده در نشانگرها ارتباط مستقیم داشته و مارکرهای متنوعتر به تعداد نمونه بیشتری نیاز دارند. همانطور که اشاره شد تعداد آلل مشاهده شده در لوکوسهای ریزماهواره زیاد بوده (بیشتر از ۱۰ آلل) و میزان تنوع بالایی را میتوانند نشان دهند و از سویی فراوانی آللی نیز در این نشانگرها پایین است؛ لذا به منظور انجام آنالیزهای آماری در این مطالعات باید از تعداد نمونه کافی استفاده کرد. رضایی و همکاران (۲۰۱۱) در بررسی تنوع ژنتیکی ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) از ۷۵ نمونه ماهی (۲۵ نمونه ماهی در هر منطقه) در سه منطقه از سواحل جنوبی دریای خزر استفاده کردند. در مطالعه ای بر روی ماهی کلمه در سواحل استان گلستان، تعداد ۲۹ نمونه در هر منطقه با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره مورد آنالیز و بررسی قرار گرفتند (کشیری و همکاران، ۱۳۸۹). در مطالعه صورت گرفته در شش جمعیت از کپور معمولی (Cyprinus carpio L.) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره، بهازای هر منطقه تعداد ۳۰ نمونه ماهی را مورد استفاده قرار دادند (لی و همکاران، ۲۰۰۷). در مطالعه تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت ماهی سیاهکولی (Vimba vimba persa) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره در رودخانههای حویق و گرگانرود، تعداد ۳۰ نمونه در رودخانه حویق و ۲۵ نمونه ماهی را در رودخانه گرگانرود مورد استفاده قرار دادند. بررسی ساختار ژنتیکی جمعیتهای ماهی قباد (Scomberomorus guttatus) با بهره گرفتن از لوکوسهای ریزماهواره در چهار ایستگاه در خلیج فارس از تعداد ۱۶۰ نمونه ماهی قباد (بطور میانگین ۴۰ نمونه ماهی قباد در هر ایستگاه) استفاده گردید (عابدی و همکاران، ۱۳۹۰). ساختار جمعیتی ماهی سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan) در آبادان و بندرعباس با بهره گرفتن از روش AFLP مورد بررسی قرارگرفت که در این مطالعه به ترتیب از ۱۴ نمونه در آبادان و ۱۱ نمونه ماهی سنگسر در بندرعباس استفاده نمودند (سالاری و همکاران، ۱۳۹۱). در مطالعه حاضر به منظور بررسی تنوع ژنتیگی شگماهی براشنیکووی تعداد ۲۸ نمونه در هر منطقه (در مجموع ۱۴۰ نمونه) مورد استفاده قرار گرفت که این تعداد نمونه نیز متناسب با تعداد پیشنهادی برای بررسیهای ژنتیک جمعیتی میباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مطالعات ژنتیک جمعیت، DNA مورد نیاز با بهره گرفتن از روشهای مختلفی استخراج میگردد. از جمله روشهای استخراج میتوان روش کیت، روش آمونیوم استات، روش نمکی و روش فنول-کلروفرم را اشاره کرد. در این مطالعه به منظور استخراج DNA از روش فنول- کلروفرم استفاده گردید. این روش نیز روشی قوی در مطالعات ژنتیکی بوده و DNA حاصل شده از این روش دارای کیفیت و کمیت کافی برای انجام PCR خواهد بود (اویسی و همکاران، ۱۳۸۸). نتایج حاصل از بررسی کیفیت و کمیت DNAهای استخراجی در این مطالعه نیز بیانگر مناسب بودن روش مورد استفاده بوده و باندهای ایجاد شده از این DNAها باندهایی قوی بود. هنگامی که جمعیتهای مختلف با هم مقایسه میشوند باید توجه داشت که میزان تنوع ژنتیکی برآورد شده به نوع نشانگر مورد استفاده نیز بستگی دارد. نرخ جهشپذیری در بین ژنومهای مختلف متفاوت است و نشانگرهایی که روند تکامل سریعتری دارند (مثل ریزماهوارکها) تنوع ژنتیکی بالاتری را در مقایسه با نشانگرهایی که کندتر تکامل مییابند (مثل آلوزایمها) نشان می دهند. علاوه براین، مقایسه ژنهای هستهای و اندامکی می تواند تحت تأثیر پدیدههایی باشد که در گذشته جمعیت اتفاق افتاده است. اندازه کوچک جمعیت مؤثر در mtDNA و cpDNA بدین معناست که هنگامی که عوامل موقتی یا دائمی اندازه جمعیت را به شدت کاهش دهند این ژنها در مقایسه با ژنهای هستهای سریعتر نابود میشوند (کیوانشکوه و درافشان، ۱۳۸۹). لذا در این مطالعه از نشانگرهای ریزماهواره که توانایی بالایی در نشان دادن آللهای موجود در لوکوسهای کروموزومی دارند، استفاده شد.
۲-۵- مطالعات تنوع ژنتیکی
تنوع ژنتیکی در ساختار جمعیتها از مهم ترین و اساسی ترین اصول لازم برای بقا و تکامل موجودات میباشد که موفقیت و تداوم نسل جمعیت ماهیان را به خصوص در شرایط محیطی متغییر متضمن می شود (دیز و پرسا، ۲۰۰۹). صید بیش از حد و استرسزاهای دیگر محیطی همچون آلودگیهای محیطی با کاهش اندازه جمعیت مؤثر قابلیت جمعیت را برای حفظ تنوع کاهش میدهد و بقای آنها را بهخطر می اندازد. تخمین این موضوع در جمعیت ماهیان بهعلت مهاجرت به داخل جمعیت و بازگشت شیلاتی در کوتاه مدت ممکن است به راحتی تشخیص داده نشود ولی در بلند مدت و به خصوص برای ماهیان غیر مهاجر مانند کفشکماهیان می تواند اثرات بهمراتب شدیدتری وارد نمـاید (آمای و همکاران، ۲۰۰۶؛ تئودوراکیـس و شـوگارت، ۲۰۰۱). شـگماهـی براشنیکـوی (A. braschnikowi) یکی از گونه های جنس Alosa از راسته شگماهیشکلان[۳۱] دریای خزر بوده که به فراوانی در سواحل جنوبی دریای خزر پراکنش دارد و به سبب فراونی آن در سواحل دریای خزر تا حدودی به لحاظ اقتصادی اهمیت پیدا کرده است. متأسفانه پیش از این مطالعه هیچ گونه تحقیقی در زمینه تنوع ژنتیکی نه تنها این گونه بلکه بر روی هیچ کدام از دیگر اعضای گونه شگماهیشکلان در دریای خزر صورت نپذیرفته است، لذا این مطالعه به عنوان اولین گزارش از وضعیت ساختار جمعیتی شگماهی براشنیکوی (A. braschnikowi) به عنوان یک گونه بومی اکوسیستم دریای خزر است. نشانگرهای ریزماهواره امروزه بهعنوان یکی از پرکاربردترین نشانگرها در بررسیهای ژنتیک جمعیت بوده و علاقهمندان زیادی را در مباحث ارزیابی ذخایر و بررسیهای تاکسونومیکی موجودات و از جمله گونه های وحشی و پرورشی ماهیان به خود جلب کرده است (لیو و همکاران، ۲۰۰۹). این نشانگرها به دلیل فراوانی بالا در ژنوم، همبارز بودن، توارث مندلی، کوچک بودن اندازه جایگاه ژنی و در نتیجه سهـولت تعیین ژنوتیـپ از طریق واکنـش زنجـیرهای پلیمراز و همچنین چند شکلی بالایشان مناسب هسـتند (چن و همکاران، ۲۰۰۸؛ دیـوودی و آویس، ۲۰۰۰). متاسفانه با توجـه به پراکنـش و فراوانی بالا و نقش و اهمیت شگماهیان در هـرم اکـولوژیکـی و هرم انرژی اکوسیستم دریای خزر، این گونه فاقد جایگاه ژنی اختصاصی بوده و در این مطالعه از نشانگرهای ریزماهواره معرفی شـده در شگماهی آمریکایی بر اساس تنوع بالایشان انتخاب شدند (جولیـان و بارتـرون، ۲۰۰۷). با وجـود غیراختصاصـی بودن جایگاههـای مورد استـفاده، هر شـش نشانگـر در شگمـاهی براشنیـکووی (A. braschnikowi) از خود چند شکلی بالایی نشان دادند. همچنین براساس نتایج حاصل از نرمافزار GENEPOP مبنی بر این که هیچ کدام از جایگاههای ژنی عدم تعادل پیوستگی نشان ندادند (۶۸۴/۰P=)، جایگاههای ژنی مزبور را برای استفاده در این مطالعه مناسب ساخت. اگر لوکوسها به صورت مستقل در طی تولید مثل از یکدیگر جدا شوند در توازن همبستگی خواهند بود و اگر به صورت غیرمستقل از هم باشند، آن را تحت عنوان همبستگی نامتوازن[۳۲] مینامیم. این پدیده به دلایل مختلفی رخ میدهد که یکی از متداولترین آنها نزدیکی لوکوسها به یکدیگر بر روی یک کروموزوم است. هنگامی که داده ها از چندین لوکوس مختلف برای تحلیل تنوع زنتیکی جمعیتها استفاده می شود باید این پدیده همبستگی نامتوازن حتماً مورد آزمون قرار گیرد. وجود این پدیده منجر می شود که لوکوسها رفتار متفاوتی از خود نشان دهند؛ مثلا اگر آللهای خنثی به آللهای گزینشی مرتبط باشند، لوکوسهای مرتبط با این آللها از موازنه هاردی- واینبرگ تبعیت نمیکنند حتی اگر جمعیت به اندازه کافی بزرگ بوده و تولید مثل آنها تصادفی باشد.
در بررسیهای ژنتیک جمعیت از پارامترهای مختلفی همچون میزان هتروزیگوسیتی و تعداد آلل (واقعی و مؤثر) استفاده می شود و براساس یک پارامتر به تنهایی نمی توان قضاوت صحیحی راجع به افزایش یا کاهش تنوع ژنتیکی جمعیت ماهیان داشت. پیرایهسنجهای مربوط به تنوع ژنتیکی (همچون هتروزیگوسیتی و تعداد آلل) برای جمعیتها از لحاظ روبرو شدن با تغییرات محیطی مهم هستند و ویژگیهایی همچون اندازه بدن و قابلیت رقابت وتوانایی یک موجود برای بقا در زیستگاههای طبیعی را تعیین می کند (فرانکهام، ۲۰۰۸؛ هاکانسون و جینسن، ۲۰۰۵). در مطالعه حاضر میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده در سطح جمعیتها (۰۳/۰±۵۶۸/۰Ho= ) بهدست آمد که نسبت به مقدار اعلام شده برای ماهیان آب شیرین (۱۲/۰±۵۴/۰Ho=) بیشتر میباشد (دیوودی و آویس، ۲۰۰۰). آللهای نادر فراوانی پایینی داشته (کمتر از ۰۱/۰) و به همین دلیل ارتباط ناچیزی با مقدار هتروزیگوسیتی داشته و حذف آللهای نادر تأثیر چندانی در مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده ندارد. به همین دلیل در مطالعات ژنتیک جمعیت این شاخص (هتروزیگوسیتی) به تنهایی نمیتواند نتیجه قابل اطینانی را بهدست دهد و بیشتر مبتنی بر تغییرات تصادفی در فراوانی آللهاست (کیتادا و همکاران، ۲۰۰۹). میزان تنوع آللی نسبت به هتروزیگوسیتی در مطالعات ژنتیک جمعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است (لی و همکاران، ۲۰۰۹). آلل مؤثر شاخص بسیار مهمی در مطالعات جمعیتی بوده و افزایش یا کاهش آن می تواند منعکس کننده افزایش یا کاهش اندازه مؤثر جمعیت باشد (دیز و پرسا، ۲۰۰۹؛ لیند و همکاران، ۲۰۰۹). در مطالعه ای بر روی ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) در رودخانههای تنکابن و چشمه کیله، میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده در سطح جمعیتهای مورد بررسی ۷۷/۰ بهدست آمد که از مقادیر اعلام شده برای ماهیان آب شیرین و رودکوچ (به ترتیب ۴۶/۰ و ۶۸/۰) بیشتر بود ولی نتایج حاصل از آنالیز غنای آللی تعداد متوسط آلل در سطح جمعیتها را ۹۵/۷ نشان داد که از مقدار اعلام شده برای ماهیان رودکوچ (۳/۱۱) کمتر بود و دلیل آن را عدم توجه در موقع رسازی بچهماهیان هنگامی که به وزن رهاسازی میرسند، بیان کردند؛ زیرا بچهماهیان را بدون توجه به محل صید مولدین در رودخانههای مختلف رهاسازی می کنند (رضایی و همکاران، ۱۳۹۰). در مطالعه حاضر بر اساس نتایج حاصل از آنالیز غنای آللی تعداد ۶۳/۱۲ آلل در سطح جمعیتها بهدست آمد که این عدد هم نیز از میزان اعلام شده برای ماهیان آب شیرین و رودکوچ (به ترتیب ۱/۹ و ۸/۱۰) بیشتر بود. در مطالعه ای با بهره گرفتن از هشت جفت نشانگر دینوکلئوتیدی ریزماهواره بر روی دو گونه Alosa fallax و Alosa alosa اعلام شد که میزان متوسط آلل در هر لوکوس در دو گونه نامبرده به ترتیب ۵۰/۴ و ۸۸/۴ بهدست آمد که از مقادیر مشابه بهدست آمده در این تحقیق کمتر بود (فاریا و همکاران، ۲۰۰۴). همچنین میزان هتروزیگوسیتی را در دو گونه A. fallax و A. alosa به ترتیب ۵۶۰/۰ و ۴۴۵/۰ بیان کردند. بالا بودن تعداد آلل مشاهده شده در تحقیق حاضر (A. braschnikowi) نسبت به دو گونه A. alosa و A. fallax می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در این مورد تفاوت در نوع گونه، تفاوت در نوع پرایمر وتفاوت در تعداد نمونه نیز می تواند دخیل باشد ولی در کل نتایج بهدست آمده می تواند حاکی از تنوع ژنتیکی نسبتاً بالای گونه شگماهی خزری در این مطالعه باشد.
میانگین تعداد آلل و هتروزیگوسیتی مشاهده در این مطالعه از مقادیر بیان شده طی مطالعه بر روی گونه ماهی شگماهی آمریکایی (A. sapidissima) کمتر بود (جولیان و بارترون، ۲۰۰۹) که علت آن می تواند تفاوت در تعداد نمونهها، تفاوت در تعداد پرایمر مورد استفاده، اختصاصینبودن آغازگرها و تفاوت در گونه مورد بررسی باشد. باتوجه به نتایج آنالیز غنای آللی (میانگین غنای آللی= ۶۳/۱۲) در نرم افزارFSTAT ver 2.9.3 (گودت، ۲۰۰۱) و مقایسه با میزان ارائه شده برای ماهیان آب شیرین (۶٫۱±۹٫۱، دیوودی و آویس، ۲۰۰۰)، میتوان بیان نمود که تعداد آلل مشاهده شده در تحقیق حاضر متأثر از تعداد نمونه نبوده است.
میانگـین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار در سطح جمعیتهای مورد مطالعه از ماهی A. braschnikowi در این تحقیق به ترتیب ۵۶۸/۰ و ۸۷۲/۰ بهدست آمد که بیانگر کمتر بودن معنیدار مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده نسبت به هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. دلایل متعددی برای توجیه کمتر بودن هتروزیگوسیتی مشاهده شده نسبت به هتروزیگوسیتی مورد انتظار وجود دارد که میزان جریان ژنی بالا و خطا در هنگام قرائت آللها ازجمله دلایل مطرح در این زمینه هستند (لی و همکاران، ۲۰۰۹؛ کیلا و همکاران، ۲۰۰۴). با مقایسه این دو پارامتر (هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار) میتوان مشخص نمود که آیا هتروزیگوسیتی محاسبه شده برای یک جمعیت با مقدار قابل انتظار متفاوت است یا نه. هنگامی که Ho به صورت معنیدار از He کمتر است، باید احتمال اثر والاند را نیز در نظر بگیریم. از اینرو درک علت تفاوت بین Ho و He دشوار است. همچنین از آنجایی که بر روی ماهی مورد مطالعه در این تحقیق برنامه های بهگزینی و تکثیر مصنوعی صورت نمیگیرد، لذا میتوان تأثیر این عوامل را بر روی کم بودن هتروزیگوسیتی مشاهده شده مردود دانست؛ زیرا این عوامل هم میتوانند باعث ایجاد انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ و در نتیجه کاهش معنیدار هتروزیگوسیتی شوند. مقادیر ضریب درون آمیزی بهدست آمده در جایگاههای ژنی نشان از کسری هتروزیگوسیتی معنیدار داشت (۰۰۱۶۷/۰P=). از جمله دلایل در این خصوص میتوان وجود آلل نول، اختلاط بین جمعیتها و ویژگی خود ریزماهوارهها را برشمرد. وجود درون آمیزی بین گونه ها فراوانی آللی را تغییر نداده بلکه منجر به افزایش نسبت افراد هموزیگوت در جمعیت می شود و از این طریق تنوع ژنتیکی فردی کاهش مییابد. همچنین با توجه به نتایج مبتنی بر احتمال وجود آلل نول در تمامی جایگاهها با میانگین ۱۷۲/۰ توسط نرمافزار Microchecker میتوان آلل نول را از مهمترین عوامل دخیل در کسری هتروزیگوسیتی بیان کرد (لی و همکاران، ۲۰۰۷).
بر اساس مطالعات صورت گرفته در نشانگرهای ریزماهواره مشخص گردید که تنوع ژنتیکی در ماهیان آب شیرین به سمت ماهیان رود کوچ و دریایی روند افزایشی دارد (دیوودی و آویس، ۲۰۰۰). مقادیر متوسط هتروزیگوسیتی در این سه منطقه به ترتیب ۵۴/۰، ۶۸/۰ و ۷۷/۰ و مقادیر متوسط تعداد آللها در جایگاههای ژنی برای این محیطها به ترتیب ۱/۹، ۸/۱۰ و ۹/۱۹ گزارش شده است. در محیطهای دریایی نسبت به محیطهای آب شیرین و رودخانهها فضا وغذا بیشتر و رقابت برای دستیابی به این موارد کمتر است. لذا جمعیتها در محیطهای دریایی میتوانند اندازه مؤثر بیشتری داشته باشند و اندازه جمعیت مؤثر ارتباط مستقیمی با تنوع ژنتیکی و آللی دارد. از اینرو میتوان تنوع ژنتیکی بالاتر در محیطهای دریایی را در ارتباط مستقیم با اندازه جمعیت مؤثر بالاتر این محیطها دانست.
۳-۵- مطالعات مربوط به تعادل هاردی- واینبرگ
نتایج بهدست آمده در این مطالعه بیانگر انحراف بالا از تعدادل هاردی- واینبرگ در اکثر جایگاههای ژنی-جمعیت بود. پس از اعمال ضریب تصحیح بونفرونی از بین ۳۰ حالت ممکن (شش نشانگر × پنج جمعیت) تنها یک حالت در تعادل قرار داشت و در بقیه حالات ممکن انحراف معنیدار از تعادل مشاهده گردید. تعادل هاردی- واینبرگ در شرایطی که آمیزش کاملا تصادفی باشد و شانس لقاح برای تمامی گامتها برابر باشد مورد انتظار است؛ بنابراین برای جمعیتهایی که در منطقهای محصور قرار گرفتهاند، امکان انحراف از تعادل وجود دارد. دریای خزر محیط بستهای است و با آبهای آزاد ارتباطی ندارد؛ لذا میتوان این موضوع را عاملی مهم در خارج کردن حالت َشانس در آمیزشها بیان داشت. دلایل متعددی برای ایجاد انحراف از تعادل در جمعیتهای ماهیان بیان شده است. انحراف از تعادل در جمعیتها می تواند به دلایلی همچون رانش ژنتیکی تصادفی، اندازه کوچک نمونه، مهاجرت، درون آمیزی و برنامه های بهگزینی باشد (لوسنتینی و همکاران، ۲۰۰۶؛ دال و همکاران، ۲۰۰۶؛ لیو و همکاران، ۲۰۰۵). اپلیارد و همکاران (۲۰۰۲) انحراف از تعادل مشاهده شده در برخی جایگاهها در مطالعه ساختار ژنتیکی تنماهی چشمدرشت را به خطای نمونه برداری و بریجتی و همکاران (۲۰۰۵) در بررسی جمعیت اردکماهی (Esox luscious Linnaeus) به اندازه کوچک جمعیت ناشی از حوادث بعد از عصر یخبندان نسبت دادند. ویندهیا و همکاران (۲۰۰۵) در مطالعه ساختار جمعیتی کپورماهی هندی (Labeo dero) انحراف از تعادل را در هیچ یک از جایگاهها مشاهده نکردند. زآ و همکاران (۲۰۰۵) در مطالعه تاسماهی چینی مشاهده انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را به تلاقی خویشاوندی و حضور آللهای نول نسبت دادند.
بر اساس نتایج بهدست آمده در این تحقیق بر اساس زنجیره Markov مشخص گردید که در جایگاه EF014998 جمعیت ساری در تعادل قرار دارد (۸۲۷۲/۰P=) و بقیه جمعیتها انحرف معنیداری را از تعادل نشان دادند (۰۵/۰P<). منطقه انزلی در هیچ کدام از جایگاههای ژنی در تعادل قرار نداشت و منطقه گمیشان تنها در جایگاه EF015004 در تعادل قرار گرفت (۰۹۳۱/۰P=). در منطقه محمودآباد نیز تمامی جایگاهها بهغیر از جایگاه EF014999 انحراف معنیدار از تعادل را نشان دادند ولی منطقه میانکاله در تمامی جایگاهها خارج از تعادل بود. منطقه ساری نیز علاوه بر جایگاه EF014998 نیز در جایگاه EF015004 (3457/0P=) در تعادل قرار داشت. جایگاههای EF015000، EF014992 و EF014993 در تمامی جمعیتها خارج از حالت تعادل هاردی- واینبرگ بودند. از آنجایی که برنامه های بهگزینی و حفاظت در گونه مورد مطالعه در تحقیق حاضر صورت نمیگیرد، لذا بهنظر میرسد دیگر عوامل نامبرده همچون حضور آلل نول و درونآمیزی نقش بیشتری در ایجاد انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ دارند. همچنین میتوان بیان داشت که مهاجرتهای تغذیهای و تولید مثلی (کد، ۲۰۱۳) نیز از دیگر عواملی بوده که باید در این خصوص حتماً مد نظر قرار گیرد. لازم به ذکر است که با توجه به بسته بودن دریای خزر میتوان انتظار درون آمیزی بین مناطق و کمبود هتروزیگوسیتی معنیدار نسبت به هتروزیگوسیتی مورد انتظار و به تبع آن انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را داشت. خطای نمونهبرداری نیز به دلیل جمعآوری نمونهها در طول فصل می تواند مهمترین عامل در ایجاد انحراف از تعادل در نظر گرفته شود.