بخش اول : تابعان اصلی و اولیه حقوق بین الملل؛ دولت ها
دولت ها به عنوان اولین موجودیت ها و عناصر حقوق بین الملل، نخستین تابعان حقوق بین الملل نیز شمرده میشوند و بعد از آن نیز همه تابعان حقوق بین الملل، از رفتار و عملکرد دولت ها در عرصه جامعه بین الملل ناشی میگردند چرا که این دولت ها بودند که با ایجاد رویه ها و مقرره هایی دست به تشکیل اجتماعات و ایجاد تکلیف و حقوق برای سایر عناصر موجود در سطح بینالمللی می زدند و این عملکرد آن ها خود به خود باعث پیدایش موجودیت های جدیدی تحت عنوان تابعان حقوق بین الملل می شد . در این بخش ضمن بررسی خصوصیات دولت ها به شناسایی آن ها در روابط بین الملل خواهیم پرداخت.
گفتار اول : خصوصیات کلی تابع اصلی حقوق بین الملل
دولت ها به عنوان بازیگران اصلی حقوق بین الملل دارای مشخصه های میباشند که آن ها را از سایر تابعان حقوق بین الملل متمایز می کند، در این قسمت از تحقیق حاضر به بررسی این مشخصه ها خواهیم پرداخت و ضمن بیان مفهوم دولت، مشخصات آن را از منظر حقوق بین الملل موشکافی می نمائیم.
۱ : مفهوم دولت
در حقوق عمومی به جای واژه کشور یا دولت ، از واژه دولت ـ کشور استفاده می شود، مقصود از گزینش اصطلاح «دولت-کشور» به دست دادن دانش واژه ای ترکیبی است که به زعم ما بتواند مفهوم وسیعی را که در نظر داریم بررسی کنیم، به درستی برساند. «دولت_کشور» چهارچوبی است که در درون مرزهای آن، حقوق اساسی جریان دارد و در رابطه با آن است که کلیه مضامین مربوط به حقوق فرد در جامعه سیاسی معنا و مفهوم خود را آشکارا می نمایاند. ارائه کوشش در جهت رساتر ساختن این گونه اصطلاحات، هر چقدر که ناچیز به نظر آید، هم سودمند و هم بالاخص از مهمات تلاش علمی است. البته مشروط بر آنکه هدف، فی نفسه، رفع شبهات و سوءتفاهمات و حد مرزگذاری بر دامنه معانی و مالا دستیابی به دقت مطلوب در مفاهیم و موضوعات باشد (قاضی شریعت پناهی، ۱۳۸۳، ۱۳۰).
پیدایش دولت در جامعه بین الملل بزرگترین واقعه اجتماعی – اقتصادی – سیاسی و حقوقی است که تا به امروز در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. با پیدایش فرضیه دولت، بین حقوق افراد و اجتماعات و همچنین بین حقوق داخلی و خارجی که تا قبل از پیدایش فرضیه دولت مخلوط و درهم بود تمایزی به وجود آمد. آنچه که در داخل قلمرو یک کشور می گذشت و یا به روابط افراد مربوط بود جزء حقوق داخلی دولتها گردید و آنچه که به دولت به طور کلی و روابط بین دولتها ارتباط داشت در زیر سلطه حقوق بین دول یا حقوق بین الملل در آمد و به این ترتیب سد غیر قابل عبوری بین این دو رشته کشیده شد (ذوالعین، ۱۳۸۸، ۲۴۷) .
کشور یا دولت در آن واحد، تابع یا شخص حقوق عمومی داخلی و حقوق بین الملل است. حقوق عمومی داخلی، کشور یا دولت را تا مرزهای سیاسی دنبال میکند واز آن پس، کشور یا دولت تابع حقوق بین الملل میگردد. در واقع، این حقوق بین الملل نیست که کشور یا دولت را ایجاد میکند، بلکه تنها ضوابط و صلاحیت های آن به عهده حقوق بین الملل است (ضیائی بیگدلی، ۱۳۹۰، ۲۰۰).
از آنجایی که دولت واحدی متشکل از افراد انسانی به شمار می رود، طبیعی است که در صحنه بینالمللی نیز دولت به ایفای نقش می پردازد (کیتی شیایزری، ۱۳۹۱، ۲۰).
کشور ، کامل ترین سازمان متشکل سیاسی، مهمترین عضو جامعه بینالمللی و به منزله یک نهاد حقوقی، عضو اصلی و اولیه و منظم و مقتدر جامعه بینالمللی است و عامل برقراری روابط بینالمللی و در نتیجه، شخص اصلی و تابع اساسی حقوق بین الملل است(ضیائی بیگدلی، ۱۳۹۰، ۲۰۱).
اگر بخواهیم از دیدگاه حقوق اساسی کشور یا دولت را تعریف کنیم به شرح مطلب زیر میرسیم، گروهی انسانی که در درون چهارچوب جغرافیایی معین، تشکیل جامعه ای سیاسی دهد و در آن، قدرت برتر رقابت ناپذیری، بر کلیه اعضا، حاکم شود و سازمان ویژه ای، مجهز به قهر اجتماعی، حفظ نظم عمومی را بر عهده داشته باشد، تجسم بخش دولت کشور است (قاضی شریعت پناهی، ۱۳۸۳، ۱۹۳).
ماده ۱ کنوانسیون مونته ویدئو راجع به حقوق و تکالیف دولت ها» مورخ ۱۹۳۳ «دولت»[۱] را با مشخصات زیر تعریف میکند: «دولت به عنوان شخص حقوق بین الملل باید دارای ویژگی های ذیل باشد: ۱_ جمعیت دائمی ۲_ سرزمین معین، ۳_ حکومت، ۴_ صلاحیت ایجاد روابط بینالمللی با سایر دولتها (والاس، ۱۳۹۰، ۸۱).
پس کشور عبارت است از گروهی از انسانها که در یک سرزمین معین، تحت سیطره و سلطه یک دولت قرار دارند. وبا توجه به این تعریف کشور عبارت است ازمفهومی که شامل جمعیت، سرزمین، دولت و حاکمیت باشد. واژه مد نظر ما چیزی میباشد که که در ماده ۱ کنوانسیون مونته ویدئو راجع به حقوق و تکالیف دولت ها مورخ ۱۹۳۳ آمده است و از این به بعد ممکن است گاهی از آن به کشور، دولت یا دولت ـ کشور یاد شود که منظور از همه این واژه ها تعریفی میباشد که در برگیرنده مفهوم مورد نظر حقوق بین الملل به عنوان اصلی ترین تابع حقوق بین الملل و مورد قبول ماده ۱ کنوانسیون مونته ویدئو راجع به حقوق و تکالیف دولت ها است.
۲ : مشخصات تابع اصلی حقوق بین الملل؛ دولت
با توجه به مشخصاتی که در خصوص دولت در ماده ۱ کنوانسیون مونته ویدئو راجع به حقوق و تکالیف دولت ها مورخ ۱۹۳۳ آمده است، در این قسمت از تحقیق ما به بررسی جزء به جزء این مشخصات خواهیم پرداخت.
الف : جمعیت دائمی شرط لازم برای تابع قلمداد شدن دولت ها
برای به دست وردن تعریف دقیقی از جمعیت باید تعاریف مشابه از جمله تعریف ملت را نیز بدانیم . در این قسمت به بررسی این دو مفهوم، یعنی جمعیت و ملت خواهیم پرداخت .
اول : تعریف جمعیت
از شرایط نخستین تشکیل دولت_ کشور وجود گروهی انسانی است که جمعیت جامعه سیاسی را تشکیل دهد. به هر حال گروه انسانی معین که در درون یک چهارچوب جغرافیایی زیست کند، اولین خمیر مایه دولت_کشور است. در اینجا ممکن است ایراد شود که این شرط نخستین را نه تنها در دولت، بلکه در همه صورت بندی های اجتماعی و همه جماعات انسانی دید. پس چگونه باید آن را چون شرط نخستین دولت کشور گرفت؟ در پاسخ این پرسش عده ای از نویسندگان علوم سیاسی و حقوق به مسئله کمیت گروه توجه خاص مبذول می دارند و معتقدند که اگر سیر تحولی جماعات توجه شود معلوم میگردد که قالب های دولت _ کشوری، بر خلاف دولت شهرها یا طوایف یا قبایل و نظایر آن ها، توانسته اند توده های عظیم انسانی را با تعداد فراوانی در درون خود گرد آورند (قاضی شریعت پناهی، ۱۳۸۳، ۱۹۵ ـ ۱۹۳).