1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش 14
1-4) اهداف پژوهش: 16
1-4-1) هدف کلی : 16
1-4-2) اهداف فرعی 17
1-5) فرضیه های پژوهش 17
1-6) متغیر های پژوهش 17
1-7) تعریف مفاهیم اساسی پژوهش 18
1-7-1) تعاریف نظری: 18
1-7-2) تعریف عملیاتی متغیرها: 18
2-2) تعریف هوش 22
2-3) مفهوم هوش ٬ انواع و نفش تربیتی آن 24
2-4) مـعنویت 27
2-5) دیدگاه های روانشناسانه به معنویت 27
2-5-1) دیدگاه رفتارگرایی شناختی نسبت به معنویت: 27
2-5-2) دیدگاه انسانگرایی نسبت به معنویت: 28
2-5-3) دیدگاه روانشناسی فرافردی نسبت به معنویت: 30
2-5-4) رویکردهای التقاطی و یکپارچه: 30
2-5-5) دیدگاه اِلکینز درباره معنویت 31
2-6) پیشینه هوش معنوی 32
2-7) تعاریف هوش معنوی 33
2-8) تاریخچه هوش معنوی 36
2-9) دیدگاه های مختلف درباره مولفه های هوش معنوی: 37
2-9-1) دیدگاه کینگ درباره هوش معنوی 37
2-9-2) دیدگاه ایمونزدرباره هـوش مـعنوی 37
2-9-3) دیدگاه مک مولن درباره هوش معنوی 39
2-9-4) دیدگاه زوهر و مارشال(2000) درباره هوش معنوی 39
2-9-5) مدل وگان درباره هوش معنوی: 39
2-9-6) مدل بروس لیچفیل درباره هوش معنوی 40
2-9-7) مهارت های هوش معنوی (SQ) از دیدگاه سیندی ویلگزورث 40
2-9-8) دیدگاه گاردنر درباره هوش معنوی 42
الف :هوش منطقی ـ ریاضی 43
ب: هوش زبانی ـ کـلامی 43
پ :هوش دیداری ـ فضایی 43
ت: هوش موسیقیایی 44
ج: هوش بدنی ـ جنبشی 44
چ:هوش بـین فـردی 44
ح:هوش درون فـردی 45
خ: هوش وجودی 45
خ: هوش طبیعت گرا 45
2-10) مؤلفه های هوش معنوی در اسلام 46
2-11) تعاریف کیفیت زندگی 48
2-12) تاریخچه کیفیت زندگی 51
2-13) عوامل موثر بر کیفیت زندگی 53
2-14) ویژگی های کیفیت زندگی 54
2-15) مبانی نظری کیفیت زندگی 56
2-15-1) رویکردهای مختلف به مفهوم کیفیت زندگی 56
2-15-2) رویکرد فلسفی به مفهوم کیفیت زندگی 57
2-15-3) رویکرد اقتصادی به مفهوم کیفیت زندگی 58
2-15-4) رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی 59
2-15-5) رویکرد مکتب تضاد بر مفهوم کیفیت زندگی 60
2-15-6) رویکرد روان شناختی اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی 60
2-15-7)نظریه یادگیری اجتماعی 61
2-15-8) کنش متقابل نمادین و مفهوم کیفیت زندگی 62
2-15-9) دیدگاه بوم شناسی بر مفهوم کیفیت زندگی 64
2-15-10) رویکرد مطلوبیت گرایی 65
2-16) مفهوم کیفیت زندگی از نگاه سایر نظریه پردازان 66
2-17) پیشینه پژوهش 70
2-17-1) تحقیقات داخلی انجام شده 70
2-17-2) تحقیقات انجام شده خارجی 74
3-1) مقدمه 78
3-2) روش تحقیق (روش اجرای تحقیق ) 78
3-3) روش های جمع آوری اطلاعات و داده های تحقیق 78
3-4) جامعه آماری تحقیق 79
3-5) روش نمونه گیری تحقیق 79
3-6) متغییرهای تحقیق 79
3-7) ابزارهای اندازه گیری تحقیق ( مشخصات پرسشنامه ها ) 80
3-8) روایی ابزارهای اندازه گیری تحقیق 82
3-9) پایائی ابزارهای اندازه گیری تحقیق 83
3-10) روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 84
4-1) بخش توصیفی 86
4-2) یافته های پژوهش 89
5-1) بحث و نتیجهگیری 99
5-2) پیشنهادهای پژوهش 100
5-3) توصیف داده ها 102
5-4) تبیین داده ها 103
5-5) محدودیت ها ، مشکلات و موانع تحقیق 105
5-6) پیشنهادات 105
5-6-1) پیشنهادهای پژوهشی 105
5-6-2) پیشنهادهای کاربردی 107
5-7) فهرست منابع 109
5-7-1) منابع فارسی 110
5-7-2) منابع انگلیسی 113
چکیده
هدف از پژوهش،حاضر تعیین رابطۀ هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی درمعلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار بود.پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری و تحلیل داده ها تویفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت از تمامی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار بود که در سال تحصیلی 93-94 در این شهرستان به کار اشتغال داشتند( تعداد 267 نفر). بر اساس جدول مورگان و نمونه گیری تصادفی طبقه ای ، نمونه ای با حجم نمونه پژوهش157 انتخاب شد.به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه خود سنجی هوش معنوی کینگ(2008)، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان والیسون(1982)،پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1998) استفاده شد. روایی پرشس نامه ها با بهره گرفتن از روایی محتوایی و پایایی آنها با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تائید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، ضریب همبستگی پیرسون وآزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی، با کیفیت زندگی رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین، می توان گفت:هوش معنوی دربرگیرنده مجموعهای از توانایی ها و ظرفیتها می باشد که از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی و انطباق پذیری فرد استفاده می کند.
کلیدواژه ها: هوش معنوی، بهزیستی معنوی، کیفیت زندگی.
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1)مقدمه
مفهوم تحلیلی غرب از هوش، بیش تر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات میشود؛ در حالیکه رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفههای گوناگون عملکرد و تجربه انسان از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل (یکپارچه) در بر میگیرد. (نازل 2004 به نقل از سهرابی 1386). در سالهای اخیر معنویت به عنوان یک جنبهی مهم از کنش انسان گرایانه که در رابطهی پایایی با سلامت و بهبودی دارد مورد توجه قرار گرفته است (مک دونال، 2002). معنویت تشابهاتی با مذهب دارد ولی دارای مفهومیگسترده تر و وسیع تر از مذهب میباشد. مذهب اغلب به مراسم وتشریفات خاصی نیاز دارد(با توجه به فرهنگ) و اغلب وابسته به دولت است در حالیکه معنویت یک نیروی درونی و نامرئی است(وونگ، 2010) و با احساس خصوصی خود، دیگران، دنیا یا جهان و تعالی پیوند بیش تری دارد.
هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازهی جدید ترکیب میکند. معنویت با جستجو و تجربه به عناصر مقدس، معنا و هوشیاری اوج یافته هوش معنوی، مستلزم تواناییهایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده میکند(آمونز، 1999).
گاردنر، (1999) مهارتهای ارائه شده در هوش معنوی، از قبیل مراقبه، خلسه، رویا دیدن متعالی شدن و لمس پدیدههای معنوی، روانی و ذهنی را قابل قبول دانست و سیسک و تورانس (2001) ضمن موافقت با این مهارتها شهود و الهام را بدان اضافه کردند(سیسک، 2008).
حال هوش معنوی بعنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یکپارچه بین ما و دنیایی که در آن زندگی میکنیم تعریف شده است (ولمن، 2001). از آنجائیکه بشر همواره در پی رسیدن به شادی و نشاط، ذوق و خلاقیت، امید و آرامش، سلامت روح و روان و تمامیارزشهای انسانی است، هوش معنوی میتواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا، یکپارچه و هماهنگ سازد و موجب شادکامیو بهزیستی گردد(و گان، 2002). بنابراین میتوان هوش معنوی را راهی برای رسیدن به سعادت و کیفیت زندگی مطرح کرد. طبق آیات متبرک قرآن کریم نیز زندگی با کیفیت مطلوب، ریشه در اعتقادات و آموزشهای دینی مسلمانان دارد (حیات طیبه) (سوره مبارکه نحل، آیه 97).
کیفیت زندگی نیز به شیوههای گوناگون تعریف شده است (دنیس و همکاران، 1993، دیکرز، 1997). برخی محققان صرفا جنبههای مرتبط با سلامت در کیفیت زندگی را مدنظر قرار می دهند و آن را مستقیما به دو مقوله جسمیو روانی معطوف میدارند و معتقدند که سایر مقولههای اجتماعی و محیطی را نباید در حوزه کیفیت زندگی وارد کرد(تومانس، 1987). در مقابل گروهی دیگر، بر این عقیده استوارند که عوامل بسیاری در زندگی با کیفیت مطلوب دخالت دارند و کیفیت زندگی ارتباط تنگاتنگی با وضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی، میزان خوداتکایی، ارتباطات اجتماعی و محیط زیست دارد. نهایتا یک توافق کلی در بین پژوهشگران وجود دارد که سازههای کیفیت زندگی متشکل از عوامل عینی و عوامل ذهنی (بهزیستی درونی) است. عوامل عینی شامل سطح سواد، سطح درآمد، شرایط کاری، وضعیت تأهل و امنیت، جایگاه اقتصادی، اجتماعی و شاخصهای ذهنی، براساس ارزیابی و برداشت افراد از میزان رضایت و شادی و نظایر اینها به دست میآییند. (لامبرت و نیبر، 2004).
بنابراین “کیفیت زندگی” اصطلاحی است که معمولا برای توصیف تصور انسانها از بهزیستی مورد استفاده قرار میگیرد(مورفی و ویلیامز، 1999؛ زاترا، ییر و کپل، 1977). و در تعاریف گسترده از کیفیت زندگی، مفاهیم آزادی عمل، احساس هدف داشتن، کسب موفقیت در رابطه با زندگی کاری، خانوادگی یا اجتماعی، صیانت نفس، احترام و بهزیستی فیزیکی و جسمانی مدنظر قرار میگیرد(فلس و پری، 1996؛ فنگان، 1978؛ گودانیسان و سنگلیون، 1989؛ مورفی و ویلیامز، 1999؛ استیورات و ویر، 1992).
1-2) بیان مسئله
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که وضعیت آن به توسعه یافتگی جوامع بستگی دارد. در ابتدا این مفهوم در مقابل رویکرد صرف اقتصادی به توسعه شکل گرفت. الگوی توسعه اجتماع محور در قالب نگرشهای سنتی در علوم اجتماعی سابقهای دیرینه دارد. طوری که در طول حیات خود با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده است( شعاری نژاد،1393). کیفیت زندگی کاری یکی از روش های ایجاد انگیزه و راه گشایی مهم درطراحی و غنی سازی شغلی است که ریشه آن در نگرش کارکنان به انگیزش است که امروز یکی از مهم ترین موضوعات در باب جامعه شناسی کار و شغل درسازمانهاست و توجه روز افزون و ویژهای را می طلبد.« کیفیت زندگی شامل کلیه اقداماتی است که برای حفظ و صیانت جسم و روح کارکنان به عمل می آید و موجبات رضایت و خرسندی و اعتماد آنان را فراهم می آورد(محب علی، 1393).کیفیت زندگی کاری فرآیندی است که به وسیله آن همه اعضای سازمان اداره از راه مجاری ارتباطی مستمر بر هم اثر می گذارند. بر این اساس کیفیت زندگی کاری، سطح رضایت شغلی، احساس هویت سازمانی و سلامت اجتماعی در محیط کار می باشد. بنابراین کیفیت زندگی هم یک روش و هم یک هدف اخلاقی است (دولان و شولر،1383). کیفیت زندگی کاری یعنی نوعی نگرش افراد به شغل خود یعنی اینکه تا چه میزان اعتماد متقابل، توجه، قدر شناسی از کار جالب و فرصتهای مناسب برای سرمایه گذاری(مادی و معنوی) در محیط کار، توسط مدیران برای کارکنان فراهم شده است. در چه کیفیت زندگی کاری درون سازمان از طریق اندازهگیری رضایت، غیبت کم؛ و انگیزه بالا در کارکنان برآورده می شود( میرسپاسی،1386).امروزه توجهی که به کیفیت زندگی کاری می شود بازتابی از اهمیتی است که همگان برای آن قائلند. انسانها برای ارائه بهترین کوششهای خود در راه تحقق افراد سازمان، علاقه مندند بدانند که به انتظارات، خواسته ها، نیازها و شأن آن چگونه توجه می شود(بهمنی،1392).در این میان کیفیت زندگی کاری می تواند به عنوان یکی از متغیرهای تأثیر گذار باشد. هنگامیکه با کارکنان با احترام رفتار شود و آنان فرصت بیابند ایده های خود را ارائه داده و در تصمیم گیریها بیشتر دخالت کنند واکنشهای مطلوب و مناسبی از خود نشان خواهند داد.
از نظر ریچارد والتون«کیفیت زندگی عبارت است از میزان توان اعضای یک سازمان در برآورده نمودن نیازهای مهم فردی خود در یک سازمان از طریق تجربیات خود»
از نظر کامینگز« کیفیت زندگی کاری عبارت است از عکس العمل کارکنان نسبت به کار، به ویژه پیامدهای فردی آن در ارضای شغلی و سلامت روحی»
اصطلاح کیفیت زندگی کاری در سالهای اخیر رواج زیادی داشته است، اما در مورد معنای آن توافق کمی وجود دارد. حداقل سه استفاده رایج از این اصطلاح وجود دارد. اول اینکه کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعهای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایتمندی شغلی، فرصتهای روان شناختی، امنیت شغلی، روابط مناسب کارفرما، کارکنان و میزان پایین حوادث دارد. شاید این شایعترین استفاده از این اصطلاح باشد. دوم اینکه کیفیت زندگی کاری، هم چنین به مجموعه ای از کارها یا عملکردهای سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنی سازی شغلی سیستم پرداختی که عملکرد خوب را تشویق می کند، تضمین شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد.بالاخره کیفیت زندگی کاری اغلب به یک نوع برنامه تغییر سازمانی اشاره دارد( میرسپاسی،1386).
روند جدیدی که باعث اهمیت کیفیت زندگی کادر آموزشی و پرداختن به مسائل مربوط به کار آنها در سازمان علمی شده و نقش و رسالت این منبع استراتژیک را به عنوان یکی از عوامل تأمین کیفیت جامعه و بهره وری در سازمانهای علمی و آموزشی و دولتی و بازرگانی و نهایتاٌ زیر بنای توسعه علمی، اقتصادی و اجتماعی فرهنگی می باشد
اگر معلمی واقعا اًحساس کند کیفیت زندگی کاری اش بهبود یافته است، اعم از اینکه نتیجه عملکرد خودش یا ناشی از سیاستهای سازمان در جهت افزایش بهره وری باشد؛ این موضوع به او نیروی بیشتری جهت انجام کارمی بخشد. نتیجه طبیعی چنین فرآیندی، ایجاد نیروی زندگی و جو فعال در داخل گروه و یا محیط آموزشی مدرسه می باشد. این فرآیند در نهایت موجب افزایش بهره وری از نتایج مورد انتظار با توجه با استانداردهای فناوری یا تجهیزات شده؛ همین مطلب خود موجب انگیزه بیشتری برای کار بهتر و در نتیجه کیفیت زندگی کاری بهتری می شود. بنابراین کارایی و اثربخشی هر سازمان تا حد قابل ملاحظه ای به نحوه مدیریت و کاربرد صحیح و مؤثر منابع انسانی به آن بستگی دارد. قدر مسلم هر اندازه سازمانها و موسسات گسترش یافته و متنوع تر شود، مشکلات و اهمیت اداره این نیروی عظیم افزون تر می گردد. از این رو مدیران باید به دانش و بینش لازم در جهت مواجه شدن در حل مشکلات این عامل پیچیده و حساس مجهز باشند.
هوش مفهومی است که از دیر باز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد ،تظاهرات و انواع آن علاقمند بوده است ، این پرسش همواره مطرح بوده است که هوش چیست ؟چگونه رشد می کند ؟ چه مولفه های دارد ؟. هوش رفتار حل مسئله به صورت سازگارانه است که در راستای تحصیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیر شده است . وکسلر (1995 ) هوش را شامل توانای های فرد برای یک اقدام هدافمندانه ، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط تعریف می کند (حق شناس و همکاران 1389). هوش یکی از جذاب ترین و جالب ترین فرایند های روانی است که جلوه های آن در موجودات محتلف به میزان متفاوت مشاهده می شود هر چه