مقدار بهره سیستم در مدار پیشرو را که مقدار میباشد به نام بهره حلقه یا (Loop Gain) معرفی میکنیم و با نماد L(s) نمایش میدهیم. دقت کنید که هدف اصلی از ایجاد حلقه کنترلی عبارت است از تنظیم خروجی تا مشابه رفتار نماید. تعبیر ریاضی این خواسته این است که تابع تبدیل و که در رابطه زیر داده شده است نزدیک عدد واحد گردد.
با افزایش بهره کنترل کننده تناسبی K مقدار بهره حلقه L(s) افزایش مییابد و نسبت به عدد واحد نزدیک می گردد، لذا بهره تناسبی در جهت تنظیم خروجی بسیار مؤثر است. از طرف دیگر میخواهیم تأثیر اغتشاش d را بر روی خروجی تضعیف نماییم.
این بدان معناست که تابع تبدیل فوق بایستی به نزدیکی صفر میل کند. مجددا وجود بهره K در مخرج کسر باعث خواهد شد که با افزایش بهره حلقه K، میتوان مخرج کسر L(s) را بزرگ نموده و این تابع تبدیل را تا حد دلخواه به صفر نزدیک نماییم. بنابراین با افزایش بهره کنترل تناسبی K، دقت بیشتری در تنظیم خروجی و تضعیف بیشتری در تأثیر اغتشاش خواهیم داشت، اما بهره حلقه کنترلی را نمیتوانیم بدون توجه به مسائل دیگر افزایش دهیم. به عنوان مثال تأثیر نویز اندازه گیری n را در خروجی در نظر بگیرید.
با افزایش بی رویه K و بهره حلقه این تابع نیز به عدد واحد نزدیک میگردد که معنی آن این است که اثر نویز به صورت ۱۰۰% در خروجی فرایند مشاهده می شود و توانایی تضعیف اثر نویز بر خروجی را ندارد. از طرف دیگر با افزایش بهره کنترلی K پایداری سیستم حلقه بسته کاهش مییابد. به این دو علت، معمولا مقدار بهینهای را بایستی برای کنترلکننده تناسبی K تعیین نماییم تا به حاشیه پایداری دلخواه برسیم.
۷-۴-۲- ترم انتگرالگیر کنترلکننده PID
تأثیر اصلی ترم انتگرالگیر در کنترل فرآیندهای صنعتی کاهش خطای حالت ماندگار میباشد. این بدان معناست که پس از گذشت زمان گذرا، پاسخ سیستم به مقدار مطلوب نزدیک گردیده و خطای ماندگار کاهش مییابد. پاسخ پله واحد سیستمی را در نظر بگیرید که خروجی سیستم آن را بصورت کامل تبعیت نکرده و مطابق شکل زیر پس از گذشت زمان، میزان خطای اندکی باقی بماند. کنترلکننده تناسبی به واسطه کوچک بودن خطا تنها مقدار کمی تأثیر در خروجی خواهد داشت، در حالی که در ترم انتگرالگیر کنترلکننده، همانطور که در شکل مشاهده می شود، مقدار خطای به مرور تشدید میشود. بدین ترتیب با افزودن ترم انتگرالگیر به کنترل کننده تناسبی، کنترل کننده PI خواهیم داشت که در آن خطای حالت ماندگار سیستم به شدت کاهش مییابد.
شکل ۷-۲۶٫ تاثیر ترم انتگرالگیر در کاهش خطای ماندگارکنترلکننده PI.
بنابراین میتوان گفت که در صورت عدم وجود کنترلکننده انتگرالگیر خطای ماندگار تا حدود ۵۰ % است، اما با افزایش بهره کنترلکننده انتگرالگیر این خطا به تدریج کاهش یافته و یا کاملا از بین میرود. البته این کاهش خطا با هزینهای همراه است و آن کاهش سرعت پاسخ سیستم میباشد. افزایش ترم انتگرالگیر در فرآیندهای صنعتی باعث کند شدن پاسخ سیستم میگردد.
۷-۴-۳- ترم مشتقگیر کنترلکننده PID
اضافه نمودن ترم مشتقگیر به کنترل کننده به دو منظور صورت می پذیرد: افزایش حاشیه پایداری در سیستم مدار بسته و افزایش سرعت پاسخ یا پهنای باند سیستم. شکل ۷-۲۷ اثر ترم مشتقگیر را نشان میدهد.
شکل ۷-۲۷٫ تعبیر ترم مشتقگیر.
به علت وجود دینامیک فرایند، هر تغییری در فرمان کنترل با قدری تأخیر در خروجی ظاهر می شود. لذا فرمان کنترلی معمولا با تأخیر خطاها را جبران میسازد. با افزودن یک ترم مشتقگیر میتوان تخمینی از میزان خطا با توجه به شیب خطا در زمان آینده به دست آورد و از این اطلاعات جهت رفع تأخیر در پاسخ سیستم استفاده نمود.
دقت کنید رابطه ، با تخمین خطا در زمان با بهره گرفتن از بسط تیلور طبق فرمول زیر به دست آمده است:
بنابراین فرمان کنترلی متناسب است با تخمین میزان خطا در زمان آینده، لذا زمانی است که در تخمین خطا مورد محاسبه قرار خواهد گرفت، از طرفی افزایش بهره مشتقگیر سرعت پاسخ را افزایش میدهد ولی به هزینه افزایش نوسانات و کاهش پایداری، لذا نبایستی را خیلی افزایش دهیم.
۷-۴-۳-۱- مشتقگیر با فیلتر
در مشتقگیری بصورت عددی بایستی یک نکته رعایت گردد. اگر سیگنالهای ما دارای نویز باشند و این نویز را در عملیات مشتق گیری فیلتر نکنیم، دامنه نویز پس از مشتقگیری افزایش یافته و این باعث از دست دادن اطلاعات دقیق در فرایند میگردد. بنابراین در کلیه فرآیندهای صنعتی عملیات مشتقگیری را با مشتقگیرهمراه با فیلتر جایگزین میکنیم.
تابع تبدیل مشتقگیر بدون فیلتربه صورت زیر توصیف میشود:
و تابع تبدیل مشتقگیر با فیلتر نیز به صورت زیر خواهد بود:
که در آن میباشد [۶۸].
با توجه به تعریفهای ارائه شده در بالا میتوان هرگونه کنترل کننده ای را به صورت گسسته و به فرم تبدیل Z نمایش داد به عنوان مثال کنترل کننده PID را در نظر بگیرید.
و فرض کنید
با قرار دادن تقریبهای زیر
یا
که در آن h زمان نمونه برداری میباشد. در حالت کلی میتوان فرم کنترل کننده را در فضای حالت Z به نمایش گذاشت
و تنها کافی است برنامه زیر در میکروپروسسور وارد گردد.
-
-
-
- پیادهسازی کنترلکننده PID
-
-
۷-۵-۱ پیادهسازی کنترلکننده PID برای فرایند حرارتی
کنترل PID برای مقایسه با روش کنترل مدل پیشبین طراحی و پیادهسازی شده است. در گام اول برای فرایند مورد نظر کنترل کننده PID طراحی شده است. به دلیل وجود تغییرات ناگهانی به هنگام افزایش دما و مشتقگیری از آن، سیگنال کنترل ناپایدار می شود. بنابراین کنترل کننده PI در این حالت برتری خواهد داشت.
برای این فرایند با مدل یکسان در نظر گرفته شده در حالت قبل، ضرایب کنترل کننده PID با به کارگیری جعبه ابزار PID نرمافزار متلب تنظیم شده و بهترین ضرایب برای طراحی این کنترلکننده انتخاب شده اند. برای این فرایند کنترل کننده های P و PI به صورت جداگانه طراحی و به فرایند اعمال شده اند. ضرایب تنظیم شده برای هر یک از این کنترل کنندهها به صورت زیر است:
P controller PI controller
Ts=5s, Proportional gain=2.043 Ts=5s, Proportional gain=1.9195
Integral gain=0.070865
شکل های ۷-۲۸ و ۷-۲۹ نتیجه اعمال این کنترل کنندهها به فرایند را نشان می دهند.
شکل ۷-۲۸٫ نتیجه اعمال کنترلکننده PI در مقایسه با کنترلکننده P.
شکل ۷-۲۹٫ سیگنال کنترل اعمال شده (درصد).
نتایج اعمال این دو نوع کنترل کننده نزدیک به یکدیگر است با این تفاوت که در کنترل کننده P نوسانات سنسور دما به صورت مستقیم در سیگنال کنترل ظاهر می شود ولی در کنترل کننده PI به علت انتگرالگیری از ترم خطا از زمان گذشته تا لحظه t، این نواسانات کاهش پیدا کرده است. لازم به ذکر است که به دلیل وجود همین نوسانات در سنسور دما، کنترل کننده PID به علت مشتقگیری از ترم خطا، کنترل مناسبی برای این فرایند نخواهد بود. نتیجه اعمال کنترل کننده PI برای فرایند دما و مقایسه آن با روش IGPC در شکل۷-۳۰ آورده شده است.
شکل ۷-۳۰٫ پیادهسازی کنترلکننده PI برای فرایند دما و مقایسه آن با روش IGPC.
نتایج فوق نشان میدهد که کنترل کننده IGPC نه تنها از دقت بالاتری برخوردار است بلکه محاسبه ضرایب کنترلی این روش مبتنی بر پیش بینی خروجی سیستم بر اساس مدل تخمین زده شده برای فرایند بوده و پس از پیادهسازی نیاز به آزمون سعی و خطا برای تنظیم بهتر پارامترهای کنترل نخواهد بود. از دیدگاه پیادهسازی، در روشهای کنترل کننده PID مرسوم تنظیم پارامترهای کنترل کننده مبتنی بر سعی و خطا بوده که پیادهسازی آن در حالتهای عملی و در صنایع به سختی امکان پذیر است زیرا تا زمانی که بهترین ضرایب برای کنترل کننده تنظیم شوند محصول تولید شده قابل استفاده نخواهد بود در حالی که پیادهسازی روش IGPC با در اختیار داشتن مدل فرایند به سادگی بدون کاهش کیفیت محصول امکان پذیر خواهد بود. یکی دیگر از مزیتهای روش IGPC در مقایسه با کنترل کننده PID، تولید سیگنال کنترل یکنواخت برای اعمال به فرایند حتی با وجود نوسان در سیگنالهای ارسالی از ترانسمیتر دما میباشد، زیرا در این روش در هر زمان نمونهبرداری یک مسئله بهینهسازی حل می شود، در حالی که روش PI تولید سیگنال کنترل بهینه را تضمین نمیکند. به همین علت در فرایند دما هنگامی که خروجی فرایند (دما) به سیگنال مرجع نزدیک می شود سیگنال کنترل تولیدی به علت وجود نوسان قادر به دنبال کردن سیگنال مرجع نخواهد بود، علاوه بر آن نوسانی بودن سیگنال کنترل می تواند عملکرد سخت افزار فرایند (هیتر) را با مشکل مواجه کند. جدول ۷-۱ مقایسه روش کنترل مدل پیشبین تعمیمیافته و کنترل مدل پیش بین تعمیمیافته صنعتی و کنترل کننده PI را برای فرایند حرارتی نشان میدهد.
جدول ۷-۱٫ مقایسه روش GPC استاندارد و صنعتی با کنترلکننده PI برای فرایند دما.