کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



جستجو



 



زیر آتشفشان دیدهی من
ژاله آرام بود و سرد و خموش
سپس باز هم تشبیه نگاه خیرهی دخترک به میخ که به یک جا فرو رود یا تصور موج زدن راز در دیدهی او مانند موج زدن آب دریا از جملهی مشخصه های بیانی موجود در ابیات است.
سرودن این شعر در این مضمون، الهامی است که شاعر تحت تأثیر شغل خود و برخورد با موارد این چنینی در ایام معلمی به دست آورده است.
سیمین در شعر« خون سبز » نیز شکایت مردی را به تصویر می کشد که به توصیف زن نا بارور خود می پردازد:
خون سبز
ای مرغ نفرین! گوش من، آزرده شد از وای تو / ای بار سنگین! دوش من، با خستگی شد جای تو
ای وحشت! ای آغشته تن، با خون من با جان من / در هر تپیدن از دلم، آید صدای پای تو
ای ساقه ی برف آشنا! امید گل کردن کجا / تا خون سبز زندگی، یخ بسته در رگ های تو؟
ای خشک سال جاودان! ای کوری گلزار جان! / از لاله چشمی وا نشد، تا سینه شد صحرای تو
کابوس وحشت زا تویی، خواب جنون افزا تویی / هر شب به کامم می کشد، درد آفرین دنیای تو
گر لحظه یی همچون پری، خندم به ناز و دلبری / سیلی زند بر چهره ام، اهریمن سودای تو
طبعم ز جورت خسته شد، شعرم به بندت بسته شد / لب را فرو بست از سخن، زنجیرِی گویای تو
نه نطفه ی میلی در او، نه باردار از آرزو / سنگی ست در نقش زنی؛ همبستر نازای تو
(مجموعه اشعار، مرمر، خون سبز، صفحه ۳۵۴)
مورد خطاب قرار دادن، « مرغ نفرین، بار سنگین، وحشت » و جان بخشی به آن ها، خلق عبارت « ساقهی برف آشنا » به استعاره از قامت انسان رنج کشیده، خلق عبارت « خون سبز زندگی » به استعاره از فرزند که در امید گل کردن اوست.
عبارات « خشکسال جاودان، کوری گلزار جان » هر دو به استعاره از زن نازا، « لاله » استعاره از فرزند، « صحرا » که تهی از لاله است باز هم استعاره از زن نازا و شکوه از خلقیات زن و تشبیه او به « کابوس وحشت زا و خواب جنون افزا » که تاب نشاط مرد را ندارد به استناد بیت:
گر لحظهیی همچون پری، خندم به ناز و دلبری
سیلی زند بر چهره ام، اهریمن سودای تو
اظهار خستگی از وضع موجود و به بند گرفتار آمدن و به تبع آن لب فرو بستن و سکوت اختیار کردن مجموع شکایات مردی است که از همسر نازای خود ابراز می دارد. حالات بر شمرده شده برای زن محصول ناباروری اوست و افسردگی و دلزدگی ناشی از آن باعث بروز چنین رفتارهایی می شود در پاره ای مطالعات در خصوص ناباروری آورده شده است که « زوج ها در مواجهه با ناباروری به ترتیب از مراحل ذهنی زیر گذر می کنند: تعجب و بهت، شوک، انکار، خشم، انزوا، احساس گناه، غم و اندوه، افسردگی و پذیرش»۱۳ بخشی از این عکس العمل های ذکر شده را می توان در غالب تشبیهات و استعارات موجود در غزل دید. و در پایان اشاره به بی میلی و افسردگی و تشبیه زن به سنگ در سخت دلی و بی احساسی بدین مضمون:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نه نطفهی میلی در او، نه باردار از آرزو
سنگی ست در نقش زنی؛ همبستر نازای تو
زنان در جوانی با تخیلات رویا پردازی برای آینده و در پیری با یاد ایام گذشته زندگی می کنند. اگر چه این احساس را در مردان نیز می توان یافت اما قدرت و قوت آن در زنان بیش از مردان است.
در شعر « در من نشسته به نرمی » زنی از گذشته های از دست رفته خود سخن می گوید و بر آن حسرت می خورد. یاد ایام گذشته از احساساتی است که در زنان میان سال و کهن سال بیش تر می توان سراغ گرفت.
در من نشسته به نرمی
در من نشسته به نرمی تخدیر سبز بهاری / آن سان گسسته که گویی باد است و ابر بهاری
دردیده جلوه ی هستی مغشوش و درهم و لرزان / چون سایه های مصوّر در شیشه های غباری
کو آن شکوه جوانی وان نازکانه سراپا / در خوش تراشی و تُردی چون ساقه های بهاری
دستان خسته نوازم: بخشندگان بهشتی / چشمان عشوه فروشم: رقصندگان تتاری
اینک منم که به کندی بیمار و کاهل و سنگین / لغزد به جوی عروقم آن سرخگونه ی جاری
افسرده آتش ما را دیگر نه صولت یارا / با ما نه یاری خواهش در ما نه خواهش یاری
ای بیکرانی ی صحرا! مقیاس حسرت ما شو! / من تند پویه ی بندی چونان غزال حصاری
تنگی گرفته نفس ها در آستان عزیمت / با بی درنگی ی فرصت ماییم و لحظه شماری…
(مجموعه اشعار، خطی ز سرعت و از آتش، در من نشسته به نرمی، صفحه ۵۶۹)
در این ابیات می توان نوعی هراس از پیری را احساس کرد. اذعان شاعر به بیان خاطره، خیال بافی و اظهار نشانه های پیری و افسردگی ناشی از آن و نیز حسرت ایام سپری شده مشخصه هایی است که مؤید احساسات روحی زنانه است. تصویر مخیل بهار و تشبیه آن به پرده و نیز وجود رنگ ها در بیت نخست از دیگر خصوصیات اشعار زنانه است در کتاب ‘’ بررسی شعر بانوان در ادبیات معاصر'’ که به بررسی اشعار و آثار پروین، فروغ، سیمین، سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده پرداخته است پدید آور فصلی را با عنوان « حضور رنگ در اشعار زنان مشهود است»۱۴ تنظیم نموده و ذیل این عنوان نمونه هایی از شاعران ذکر شده را بیان داشته است.
در بیت دوم:
صدها فروغ دروغین در انعکاس وجودم / چون شمع کوچک مسکین در قصر آینه کاری
فروغ نور امید را به واسطه فسردگی روحی خود به شمعی کوچک و وجود خویش را در انعکاس نور آن شمع به قصر آینه کاری مانند کرده است و بدین واسطه ارزشی برای فروغ وجود خویش قائل نیست چه این که این شمع کوچک در میان آن همه آینه نور کاذبی را ایجاد خواهد کرد که ارزشمند نمی تواند بود. همین سیاق تشبیهی که به گونه ای لف و نشر از نوع مرتب نیز در آن وجود دارد در بیت سوم نیز مشاهده می شود بدین مضمون که:
در من خلیده چو خاری اصرار موذیی کشفی / چون یاد رفته ز خاطر در سُکر باده گساری
شاعر اصرار کشف شدهی ذهنی خود را به خاری مانند کرده که وجه شبه آن دو خلیدن و فرورفتن موذیانه است و این گروه تشبیهی را باز به خاطره ای مانند کرده که در مستی باده گساری بدست فراموشی سپرده شده است.
در بیت چهارم شاهد لف و نشر نا مرتبی هستیم بر پایهی تشبیه؛ شاعر ذهن خالی و خشک خود را به تیغ صحاری و خشونت شعری خود را به تاغ کویری مانند کرده است:
در ذهن خالی خشکم گاهی خشونت شعری / روید چو تاغ کویری روید چو تیغ صحاری
در لغت نامه دهخدا ذیل واژهی « تاغ » آمده است: « چوبی بود به قوت که آتش آن ده شبانه روز بماند و عرب غضاء گوید .[ صحاح الفرس ]. درختی است که چوب آن را هیزم سازند و آتش آن بسیار ماند و به عربی غضاءگویند.[ برهان ]. هیزم کوهی که اگر آتش آن را ضبط کنند مدتی ماند و آن را توغ نیز گویند. [ فرهنگ خطی کتابخانهی مولف ].» ۱۵ که اگر مبنای آوردن لغت تاغ را در تناسب با تیغ صحاری بگیریم معنای سوم که هیزم کوهی است تناسب بیش تری با واژه های دیگر تواند داشت. فی الواقع مقصود شاعر از آوردن تاغ کویری یعنی آتش دیر پای شعله ور در کویر بیان خشونتی است که در شعر وجود دارد و خود نیز رویش تاغ و تیغ را مشبهٌ بهی برای شعر خود در خشونت و ناخوشی آورده است.
در من کلاف تخیّل با این تلاطم وحشت / آن سان گسسته که گویی باد است و ابر فراری
تشبیه ” تخیل ” به ” کلاف “، در به هم ریختگی و سردرگمی وحشتی است که خود نیز به دریایی مانند شده درتلاطم و ناآرامی، سپس تشبیه آن گروه تشبیهی به باد که ابرها را فراری می دهد. جان بخشی به ابر که توانایی گریختن دارد نیز تصویر دیگری است که ما حصل تشبیه است.
در دیده جلوهی هستی مغشوش و درهم و لرزان / چون سایه های مصوّر در شیشه های غباری
هستی در این بیت از نظر شاعر به سایه های مصوری در شیشه های غبار آلود شبیه شده که وجه شبه آن در مغشوش و درهم و لرزان بودن آن است.
شاعر در بیت:
کو آن شکوه جوانی وان نازکانه سراپا / در خوش تراشی و تُردی چون ساقه های بهاری
اندام خود را در خوش تراشی و تُردی به ساقه های بهاری ،و در بیت بعد دستان خود را در نوازش خستگان به بخشندگان بهشتی که استعاره از حوریان بهشتی می تواند بود و چشمان خود را در عشوه فروشی و ناز به رقصندگان تتاری مانند کرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-06] [ 11:05:00 ق.ظ ]




      • حسادت: منظور از حسادت این است که آن‌چه را که خدا به دیگری داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آن‌را داشته باشی، چه آن که به خودت برسد یا نرسد.

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • صبر: منظور داشتن تحمل در برابر گرفتاری‏ها و سختی‏ها است. (که این شکیبایی خیر در پیش دارد).
  • تقلید از مجتهد: منظور پیروی از دستورات مجتهد واجد شرایط در زمینه‏ی احکام و مسائل دینی است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).

اعمالی که ادیان مختلف توصیه می‏کنند، از انجام مناسک و فرایض مذهبی (مانند نماز، روزه، حج و. . .) تا التزام به یک زندگی اخلاقی (بعد پیامدی دین) متغیر است. در میان عرف مسلمانان نیز تقید دینی و ایمانی معمولاً با بعد پیامدی شناخته می‏شود؛ به عنوان مثال مردم فروشنده‏ای را مؤمن و متدیّن می‏دانند که جدا از تقید به انجام واجبات دین، فردی با انصاف، امانت‌دار، راستگو، با حیا و. . . باشد. بنابراین تدیّن و دین‌داری، آن‏طور که مردم می‏فهمند و تعبیر می‏شود، لاجرم دارای بعد پیامدی است و با این بعد مراتب آن فهمیده می‏شود (پترسون[۳۳] ، ۱۳۷۷).
می‏توان گفت که بعد پیامدی دین‌داری به تعبیر قرآن کریم، همان عمل صالح است که در جای‏جای این کتاب مقدس، بعد از ایمان و به عنوان مکمل آن یاد شده است. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و رهبری آن توسط امام رحمهم‏الله جلوه‏ای جدید از مناسبات نسلی در تاریخ و تمدن این مرز و بوم کهن بود که اندیشمندان و محققان به لحاظ ماهیت و محتوا، آن را به عنوان یک نمونه‏ی عینی و واقعی ارزیابی می‏کنند. جوان‏گرایی و جوان محوری در عرصه‏ی تحولات انقلاب و نیز استراتژی تداوم انقلاب، این ایده را بارور کرد که نسل جوان، توانا، پیشرو و قابل اعتماد است (موسوی خمینی، ۱۳۷۸).
برای جمع بندی مبحث ابعاد دین به بحث سنجش دین‌داری می‏پردازیم؛ زیرا سنجش یک مفهوم در آغاز نیازمند تعیین ابعاد تشکیل دهنده‏ی آن است.
سنجش دین‌داری و مذهبی بودن
موضوع دین‌داری یا اصولاً پرداختن به بحث دیندار بودن یا نبودن افراد جامعه، بحثی است که از جهت سابقه به دهه‏ی ۱۹۶۰ مغرب زمین باز می‏گردد و درست با همان دغدغه‏هایی که امروز ما با این سؤال روبرو هستیم در آن‌جا هم متخصصان رشته‏ی جامعه‏شناسی، پژوهش‌گران اجتماعی و گاهی هم مدیران به این موضوع می‏پرداختند. در آنجا سؤال پیش آمده این بود که: مدرنیته با ایمان چه خواهد کرد؟ آن را تقویت می‏کند یا تضعیف؛ مردم دیندارتر شده‏اند یا برعکس؟ و عمدتاً جامعه‏شناسان دینی نیز که سابقه‏ی کار در کلیسا و دغدغه‏های مذهبی داشتند، به این موضوع پرداختند (سراج‏زاده، ۱۳۸۳).
این امر مقدمه‏ی بحث‏هایی شد که حدود دو دهه در میان صاحبنظران علوم اجتماعی و جامعه‏شناسان و تاحدی روان‏شناسان وجود داشت. البته این مطلب که سنجه‏های دین‌داری چیست؟ آیا می‏توان سنجه‏ای برای دین‌داری ساخت؟ چه سنجه‏ای باید ارائه شود که بر اساس آن بتوانیم در مورد دین‌داری افراد جامعه قضاوت کنیم؟ و. . . در دوره‏ای افول کرد، اما بار دیگر از دهه‏ی ۱۹۸۰ میلادی، به ویژه اواخر این دهه به بعد، موضوع دین‌داری و سنجش گرایش‏های دینی، هم در مغرب‏زمین و هم در جوامع دیگر، به‏طور جدی مطرح شد. یکی از جامعه‏شناسان امریکایی به نام برگر[۳۴] در دهه‏های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شمار نظریه‏پردازان برجسته‏ی سکولاریسم بود و استدلال می‏کرد که مدرنیته به سکولار شدن هرچه بیشتر جامعه منجر خواهد شد. اما از دهه‏ی ۱۹۸۰ به بعد آرام آرام این موضوع زیر سؤال رفت. در سال ۱۹۷۷ برگر مقاله‏ای در یک سمینار ارائه کرد که چندی بعد موضوع کتاب وی قرار گرفت. او در آنجا صریحاً به این حقیقت اذعان کرد که تصور پیشین ما درست نبوده و امروزه دنیا و جامعه ـ به‏جز برخی استثناهاـ همان قدر دینی است که در گذشته بوده‏است (سراج‏زاده، ۱۳۸۳).
در بسیاری از پژوهش‏های تجربی، مسئله‏ی «دین و دین‌داری» با درنظر گرفتن یک بعد، مثل فراوانی رفتن به کلیسا یا عضویت در آن، مورد سنجش قرار گرفته است. این نوع سنجش دین‌داری مورد انتقاد شدید دانشمندان علوم اجتماعی واقع گردیده و اظهار داشته‏اند که میزان رفتن به کلیسا و درجه‏ی نفوذ کلیسا در جامعه لزوماً به معنای بیان اعتقادات مذهبی نیست. بسیاری از افراد که دارای اعتقادات مذهبی هستند، به‏طور منظم در مراسم مذهبی شرکت نمی‏کنند. از سوی دیگر منظم بودن این‏گونه مشارکت و حضور دائمی به معنای داشتن عقاید نیرومند مذهبی نیست. افراد ممکن است بنابه عادت یا به علت آنکه در اجتماع چنین انتظاری از آن‌ها می‏رود در این گونه مراسم حاضر شوند (گیدنز، ۱۹۹۳).
محقق دیگری نیز معرّف حضور در کلیسا را فقط یک شاخص تقریبی از اعتقادات مذهبی دانسته و معتقد است که مذهبی بودن را نباید معادل انجام رفتارها و مناسک مذهبی دانست، چون براساس آن تصویری نسبتاً گمراه‌کننده و خام از دین‌داری مردم به دست خواهیم آورد. اگر چه این آمارها به منزله‏ی شاخص تقریبی روندها در تغییر ایمان مذهبی بهتر از هیچ است، اما مسلماً جانشین سنجش‏های مستقیم این اعتقادات نیستند. به نظر وی اعتقاد به خدا و تعهد مذهبی، به معنای میزان اهمیت خداوند نزد افراد، شاخص بسیار حساس بعد دین‌داری در زندگی فرد است (اینگلهارت[۳۵]، ۱۳۷۳).
در میان مسلمانان نیز کلود سودکلیف در اندازه‏گیری تدیّن یک مسلمان، تنها «نماز» را اصل قرار داده است. البته وی اشاره دارد که هر شاخص رفتاری به تنهایی برای اندازه‏گیری تدیّن کافی نیست، چون رفتار دینی فقط یکی از ابعاد دین‌داری است (کمال المنوفی، ۱۳۷۵).
کارکردهای دین و مذهب
همچنین انسان‏شناسان به چهار کارکرد عمده‏ی نهاد اجتماعی دین اشاره کرده‏اند: ۱ـ انسجام عاطفی؛ ۲ـ بازآفرینی فرهنگی؛ ۳ـ معناسازی (معنا بخشی)؛ ۴ـ انسجام اجتماعی. دین برای جامعه معنایی از اجتماع و اجماع را به‏وجود می‏آورد و آن را تحکیم می‏بخشد؛ رفتارهای ضد اجتماعی را منع کرده و راه‏هایی را برای انسجام دوباره‏ی متخلفین پیشنهاد می‏کند (تنهایی، ۱۳۷۵).
استارک[۳۶]، استاد جامعه‏شناسی در دانشگاه واشنگتن، نیز در کتاب خود تحت عنوان «دین، کجروی و کنترل اجتماعی» در باب قدرت بازدارندگی و کارکرد دین در برابر پدیده‏هایی چون جرم، بزهکاری جوانان، خودکشی، مصرف مواد مخدر، عضویت در فرقه‏ها و همچنین بیماری‏های روانی، اشاره کرده‏ است (سلیمی، ۱۳۷۹).
آن‌چه مسلم‏است، دین تأثیرات عمیق و گسترده‏ای در تبلور شخصیت افراد و اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی دارد و این نوع کارکرد دین یا تأثیر دین‌داری، فقط مخصوص دین اسلام نیست؛ زیرا به گزارش دانشمندان علوم اجتماعی «دین به هرگونه که باشد هیچ جامعه‏ای را نمی‏توان پیدا کرد که دین در آن نقش مهمی نداشته باشد. دین نه تنها به جهان معنا می‏بخشد، بلکه الگویی برای جهان به گونه‏ای رمزی فراهم می‏سازد؛ یعنی طرحی از آن‌چه که جهان باید باشد به دست می‏دهد. برای همین است که دین می‏تواند راهنمایی برای رفتار بشر ـ از روابط خانوادگی گرفته تا ایدئولوژی‏های گروه‏های اجتماعی و حاکم ـ فراهم سازد و این کار را نیز غالباً انجام می‏دهد» (بیتس[۳۷] و پلاگ[۳۸]، ۱۹۹۵).
۲-۲-۲- تعارضات زناشویی
خانواده به عنوان یک نظام تعریف می‏شود و طبق این تعریف رفتار اعضای یک خانواده تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است و خانواده نیز مانند هر سیستمی متمایل به تعادل است. لذا رفتار اعضای آن در مجموع به‌گونه‏ای است که تعادل سیستم حفظ شود (باغبان و مرادی، ۱۳۸۲).
ازدواج با تشکیل خانواده به قدمت تاریخ و حتی ما قبل تاریخ است و مشکلات زناشویی از همان ابتدا وجود داشته است. اما دلایل پیچیده ماندن مشکلات زناشویی آن است که ما هنوز بعد از گذشت قرن‌ها خانواده را نمی‏شناسیم. ازدواج به دلایل زیادی دچار تعارض می‏شود. از جمله مشکلات شناخته شده در این زمینه می‏توان مسائل اقتصادی، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، نحوه صرف اوقات فراغت، خیانت، به پایان رسیدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، سوءاستفاده جسمانی، ازدواج در سنین پایین، درگیری‌های شغلی و غیره را نام برد (ثنایی، ۱۳۷۸).
تعارض در روابط زناشویی زمانی به وجود می‏آید که زوج‌ها در زمینه همکاری و نیز تصمیم‏های مشترک درجات متفاوتی از استقلال و همبستگی داشته باشند. درک تعارضات و کمک به همسران در یادگیری و حل این مشکلات بسیار مهم است. برخی از تعارضات و ناسازگاری‌ها ممکن است در هر رابطه‏ای طبیعی باشد (ثنایی، ۱۳۷۸).
اما امکان تعارض در هر انسانی وجود دارد. بعضی از زوج‌ها تعارضات بیشتری نسبت به بقیه دارند و بعضی قادرند با تعارضات به طور سازنده‏ای برخورد نمایند. زوج‌هایی که نسبت به دیگران بسته‏تر هستند امکان بیشتری برای جلب رضایت در روابط خود دارند. بنابراین امکان تعارض بیشتری نیز دارند. تعارض می‏تواند عشق و حتی یک ازدواج خوب را تخریب کند. از طرف دیگر می‏تواند تنش‏ها را تسکین دهد و هر دو نفر را بهتر از قبل در کنار هم قرار دهد. این امر بستگی به شرایط کلی، نوع تعارض، روشی که بر آن تکیه می‏شود و نتیجه نهایی دارد. ناسازگاری‌های درون خانواده سبب می‏شود تا روابط اعضای خانواده به هم بخورد و از هم بگسلد و وحدت میان اعضای خانواده به خطر بیفتد و در نهایت منجر به فروپاشی آن گردد. تعارضات زناشویی دو منشأ دارد، عدم تعادل ساختار خانواده و عدم پایبندی هر یک از زوج‌ها به هنجارها و تخلف از آن‌ها (هاشمی، ۱۳۷۶).
وقتی دو نفر در کنار هم قرار می‌گیرند مسلماً اختلاف سلیقه و درگیری به وجود می‌آید. این کاملاً طبیعی است و نیاز به تغییر و تکامل را نشان می‌دهد. اگر به این امر آگاه باشید می‌توانید از قبل برای اختلافات برنامه‌ریزی کنید و برای آن آماده باشید. بعد از آن برای رسیدن به توافقاتی که می‌خواهید استفاده کنید. به یاد داشته باشید خیلی آسان تر است که برای اختلاف آمادگی داشته باشید تا این‌که کاملاً در آن غرق شده باشید و بعد بخواهید از آن استفاده کنید. اختلاف قسمتی طبیعی از هر رابطه‌ای است و بیشتر اوقات نشانه تمام شدن عمر رابطه نیست. باید به اختلافات زناشویی خوشامد گفت چون نشانه‌ای برای تلاش برای رابطه‌ای بهتر و تکامل یافته تر و راهی برای فهم متقابل عمیق تر است (بارکر، ۱۹۹۰).
پرهیز از اختلاف در زندگی زناشویی این واقعیت را تغییر نمی دهد که مساله‌ای در زندگی زناشویی وجود دارد که باید به آن رسیدگی شود. اختلافات که بالا می‌گیرد دلیل بر این است که زن و شوهر باید وقت بیشتری با هم بگذرانند. در غیر این صورت فاصله بیشتری بین آن‌ها ایجاد می‌شود و بیشتر از هم دور می‌شوند. اختلاف باعث از نو پیدا شدن ارزش‌های مهم می‌شود و کمک می‌کند زن و شوهر برای یک هدف مشترک دوباره با هم متحد بشوند. هنگامی که در زندگی زناشویی اختلافی پیش می‌آید طرفین ممکن است دریابند وقت آن رسیده که نقش‌های کنونی خود را کنار بگذارند و نیز انتظارهایی را که از طرف مقابل دارند تغییر بدهند. اختلاف معمولاً نشان دهنده این است که زن و شوهر روش‌های قدیمی با هم بودن را پشت سر گذاشته اند و باید پیوسته برای رابطه خود دوباره برنامه‌ریزی و آن را احیا کنند. گوش کردن، صحبت کردن، برقراری ارتباط، حل مساله، تصمیم گیری مشترک. . . این‌ها لازمه ارتباط بین زن و شوهر هستند. رابطه بدون مهارت‌های ارتباطی و اختصاص زمان مفید برای صحبت درباره مسائل مشترک خیلی زود به دردسر می‌افتد و منجر به شکست می‌شود (بارکر، ۱۹۹۰).
تعارض، اغلب دلیل مراجعه همسران برای درمان است زوج‌ها ممکن است بدان دلیل به درمان‌گر مراجعه می‌کنند که نمی‌توانند با هم باشند و یا این که آن‌ها از زندگی ناراضی یا افسرده‌اند، اغلب برای رفتارهای همدیگر، انگیزه‌های منفی فرض می‌کنند. یکی از ویژگی‌های بارز چنین همسرانی آن است که وقتی طرف مقابل‌شان چنین رفتاری را نشان می‌دهد، آن‌ها شروع به ذهن خوانی می‌کنند و وقتی درمان‌گر با چنین زوج‌هایی صحبت می‌کند، روشن می‌شود که زوج‌ها میزانی از تعارض را تجربه می‌کنند. تعارض مقداری از انرژی رابطه‌شان را می‌گیرد. در این موقع ممکن است لازم باشد زوج‌ها یاد بگیرند تا مشکلات شان را در بیرون با یکدیگر وارسی کنند به جای اینکه ذهن همدیگر را بخوانند (سودانی، ۱۳۸۵).
بروز تعارض در روابط انسان‌ها با یکدیگر امری رایج و اجتناب ناپذیر است. تعارض پدیده ای است که به موازات عشق در ارتباط زناشویی به وجود می‌آید و امری غیرقابل اجتناب است. تعارض زمانی پیش می‌آید که اعمال یک فرد با اعمال فرد دیگر تداخل پیدا می‌کند، همچنان که دو فرد به یکدیگر نزدیک ترمی شوند نیروی تعارض افزایش می‌یابد. تعارض بین اعضای خانواده به وحدت و یکپارچگی آن ضربه می‌زند. شدت تعارض موجب بروز نفاق و پرخاشگری و ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال خانواده می‌گردد. کانون خانواده‌ای که بر اثر تعارض و نفاق و جدال بین زن و شوهر آشفته است آثار مخربی در حیات کودکی فرزندان و خانواده به جای می‌گذارد که در سال‌های آتی به صورت عصیان و سرکشی از مقررات اجتماعی بروز می‌کند (کیوچینگ، ۱۹۹۶).
نظریه‌های مرتبط با تعارضات زناشویی
نظریه روان پویشی و ارتباط شئ:
دیدگاه کلاسیک روان‌پویشی که منبعث از الگوی روان‌کاوی فروید است، مشکلات زناشویی را پیامدهای مشکلات درون روانی همسران می‌داند (بارکر، ۱۹۹۰). یکی از دیدگاه‌های معاصر روان‌پویشی، نظریه روابط فردی است. برطبق این دیدگاه اشخاصی که در ازدواج به یکدیگر می‌پیوندند، هر کدام میراث روانی یکتا و جداگانه‌ای را وارد آن رابطه می‌کنند. هر کدام دارای تاریخچه‌ای شخصی، یک شخصیت بی همتا و مجموعه‌ای از افراد درونی کرده و مخفی هستند که آن‌ها را در تمامی تبادلاتی که متعاقباً با یکدیگر خواهند داشت دخالت می‌دهند. روابط زناشویی مسئله دار و ناآرام تحت تأثیر درون فکنی‌های آسیب زا یعنی اثرات یا خاطرات مربوط به والدین یا سایر اشخاص قرار دارد. این درون فکنده‌ها حاصل روابطی هستند که هر همسر در گذشته با اعضای نسل قبلی داشته و اینک در درون او لانه کرده است (گلدنبرگ[۳۹] و گلدنبرگ[۴۰]، ۱۳۸۲).
یکی از نظریه پردازان این رویکرد، جیمز فرامو[۴۱]، معتقد است که معمولاً مشکلات خانوادگی ریشه در نظام خانوادگی گسترده دارد. ماهیت و کیفیت رابطه زناشویی به خانواده پدری زن و شوهر و خصوصاً به این‌که تا چه حد تعارضات خانواده‌های آن‌ها حل شده باشد بستگی دارد (بارکر، ۱۹۹۰).
نظریه‌های رفتاری:
بر طبق مدل تبادل رفتار، اختلاف‌های زناشویی تا حد زیادی پیامد میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده از طرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیهی که هر زوج از خود نشان می‌دهد در نظر گرفته می‌شود. در درمان زناشویی رفتاری که بر اساس ترکیبی از نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه مبادله اجتماعی است، فرض می‌شود که افراد با یک سری نیازها یا انتظارات برای تقویت کننده‌ها (فواید) وارد ازدواج می‌شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آن‌ها شکل گرفته است. هنگام انتخاب همسر فرد سعی دارد رابطه‌ای ایجاد کند که حداکثر فایده و حداقل هزینه را در برداشته باشد. هنگامی که فواید رابطه انتظارات را برآورده نکنند یا نسبت هزینه به سود بالا باشد اختلاف رخ می‌دهد. در مراحل اولیه رابطه، تضادها معمولا با پذیرش یا اجتناب پوشانده می‌شوند ولی اگر زوجین مهارت‌های ارتباطی خوب یا مهارت‌های حل اختلاف نداشته باشند، اختلافات بالا رفته و بصورت پیچیده در می‌آیند. با زیاد شدن تعداد دفعات اختلافات، سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خواهند داشت (بارکر، ۱۹۹۰).
نظریه‌های شناختی:
طبق نظریه منطقی- هیجانی الیس[۴۲]، آشفتگی یک زوج بطور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکست‌های سخت زندگی مربوط نمی شود بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیده‌ای است که این زوج در مورد چنین اعمال و شکست‌هایی دارد. الیس مدعی است، تفکر غیر منطقی که ویژگی آن عبارت است از اغراق زیاد، انعطاف‌ناپذیری بی‌جا، غیر عقلانی و بویژه مطلق گرایی در بسیاری موارد توأماً به نوروز فردی و اختلال ارتباطی می‌ انجامد. بنابراین، باورهای غیر منطقی به اختلال‌های فردی منجر می‌شود و باعث نارضایت‌مندی‌های بی اساس در حیطه زناشویی می‌گردد (الیس و همکاران ، ۱۹۹۵).
آرون بک[۴۳]، سردمدار شناخت درمانی، معتقد است که مهم‌ترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، سوءتفاهم و خطاهای شناختی و افکار اتوماتیک است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می‌شود. همچنین او معتقد است که یکی از مهم‌ترین علل اختلافات زناشویی، انتظارات متفاوت زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است. اغلب زوج‌ها درباره دخل و خرج خانواده، نگهداری فرزندان، فعالیت‌های اجتماعی، گذراندن اوقات فراغت و تقسیم کار در خانواده باورهای متفاوتی دارند (بک، ۲۰۰۰).
نظریه‌های سیستمی:
در نظریه ساختی، مینوچین[۴۴] معتقد است، خانواده وقتی معیوب می‌شود که قواعدش اجرا نشود. وقتی مرزها خیلی سفت و سخت یا نفوذپذیر می‌شوند، عملکرد خانواده به عنوان یک نظام مختل می‌شود. اگر سلسله مراتب خانواده رعایت نشود. یعنی والدین تصمیم‌گیران اصلی نباشند و کودکان بزرگتر بیش از کودکان کوچکتر مسئولیت نداشته باشند، آشفتگی و مشکل پیش می‌آید. گاهی صف بندی‌های درون خانواده مخرب و به مثلث سازی منجر می‌شوند. در یک خانواده آشفته قدرت روشن و صریح نیست (شارف[۴۵]، ۱۳۸۱).
در نظریه تجربه نگر، ویتاکر[۴۶]، معتقد است که اختلال خانواده هم از جنبه ساختاری و هم از بعد فرآیندی مورد توجه قرار می‌گیرد. از لحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی درهم ریخته یا نفوذ ناپذیر باعث عملکرد ناکارساز خرده نظام‌ها، تبانی‌های مخرب انعطاف‌ناپذیری نقش‌ها و جدایی نسل‌ها از هم گردند. مشکلات مربوط به فرایند می‌توانند موجب فروپاشی امکان مذاکره و توافق اعضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمت، دلبستگی یا اعتماد از میان برود. در مجموع ویتاکر چنین فرض می‌کند که نشانه‌های اختلال هنگامی ظهور می‌کنند که فرآیندها و ساخت‌های مختل به مدت طولانی تداوم می‌یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می‌شوند (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۹۹۹).
نظریه‌های بین نسلی:
در نظریه بین نسلی، بوون [۴۷]، تصور می‌کرد در بسیاری از خانواده‌های مشکل دار غالباً اعضای خانواده فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی بخاطر این روی می‌دهد که اعضای خانواده خود را از لحاظ روان شناختی از خانوده پدری مجزا نساخته اند (بارکر، ۱۹۹۰).
هرچه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس، وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نااستوار بیشتر باشد امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن بادیگران وجود خواهد داشت. افرادی که بیشترین امتزاج را بین افکار و احساسات‌شان دارند چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند در تفکیک خویش از سایرین نیز مشکل دارند و به‌سادگی در عواطف حاکم یا جاری خانواده حل می‌شوند و ضعیف‌ترین کار کرد را دارند. هرچه امتزاج خانواده هسته‌ای بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی ثباتی بیشتر خواهد بود و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع، فاصله گیری، کار کرد مختل یا ضعیف شده یکی از همسران یا احساس نگرانی کل خانواده راجع به یکی از فرزندان بیشتر خواهد شد. سه الگوی بیمارگون محتمل در خانوده هسته‌ای که محصول امتزاج شدید بین زوجین است عبارتند از: بیماری جسمی یا عاطفی در یکی از همسران، تعارض زناشویی آشکار، مزمن و حل نشده‌ای که در طی آن دوره‌هایی از فاصله گیری مفرط و صمیمیت عاطفی مفرط رخ می‌دهد، آشفتگی روانی در یکی از فرزندان و فرافکنی مشکل به آن‌ها. هرچه سطح امتزاج زوجین بیشتر باشد، احتمال وقوع این الگو بیشتر خواهد بود (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۹۹۹).
نظریه دلبستگی
طبق نظریه دلبستگی، افراد هنگام برقراری رابطه نزدیک و صمیمانه یکی از این سه سبک دلبستگی را می‌پذیرند: ایمن، اجتنابی، و مضطرب دو سوگرا. سبک دلبستگی ایمن با میل به قدردانی، توجه و فدا کردن خود بخاطر افراد نزدیک و مهم ارتباط دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با فقدان دلبستگی و علاقه نسبت به افراد مهم و نزدیک همراه است. افراد با دلبستگی مضطرب دو سواگرا در روابط صمیمانه خود احساس ناامنی و حسادت می‌کنند (کلینکه[۴۸]، ۱۳۸۳).
بر اساس این نظریه، تنش در روابط با عدم امنیت دلبستگی ارتباط دارد هنگامی که امنیت دلبستگی مورد تهدید قرار می‌گیرد، عصبانیت اولین پاسخ است. این عصبانیت اعتراضی در مقابل از دست دادن دلبستگی ایمن است. اگر چنین اعتراضی منجر به پاسخ‌دهی نشود ممکن است با ناامیدی و فشار توأم شود و بصورت یک استراتژی مزمن برای کسب و حفظ الگو دلبستگی درآید. قدم بعدی، کندوکاو و جستجو است که بعداً منجر به افسردگی و ناامیدی می‌شود. اگر همه این اقدامات شکست بخورد، رابطه دچار مشکل می‌شود، غم انگیز شده و جدایی رخ می‌دهد. پاسخ‌های خشن در روابط با وحشت از دلبستگی مرتبط‌اند که در آن زوج‌ها عدم امنیت خود را با اعمال کنترل و بدرفتاری نسبت به همسر خود تنظیم می‌کند. رخدادهای تروماتیک یا آسیب زایی که به پیوند بین زوجین صدمه می‌زنند و اگر برطرف نشوند باعث نگهداری چرخه‌های منفی و ناامنی در دلبستگی می‌شوند، از جمله آسیب‌های دلبستگی‌اند. این رخدادها هنگامی اتفاق می‌افتند که یک زوج نمی تواند در لحظه نیاز فوری به دیگری پاسخ دهد. رخدادهای منفی مربوط به دلبستگی، مخصوصاً ترک کردن‌ها و خیانت‌ها، اغلب باعث وارد آمدن آسیب همیشگی به روابط نزدیک می‌شوند (کلینکه، ۱۳۸۳).
ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻣﺒﺎدﻟﻪ
ﻳﻜﻲ از دﻳﺪﮔﺎه‌های ﻣﻬﻤﻲ ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﻪ ﺗﻀﺎد و ﻗﺪرت ﺗﻮﺟﻪ ﻛﺮده، رﻫﻴﺎﻓﺖ ﻣﺒﺎدﻟﻪ اﺳﺖ. اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻣﺒﺎدﻟﻪ در اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻤﺎﻳﺰ و ﺗﻔﺎوت در ﻗﺪرت ﻛﻨﺸﮕﺮان ﻣﻲﺷﻮد (ترنر[۴۹]، ۲۰۰۳).
ﺑﻼو[۵۰] ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻮﻣﻨﺰ[۵۱] ﻣﺎﻫﻴﺖ و رﻳﺸﺔ ﺗﻀﺎد و ﻗﺪرت را در اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ارزﺷﻤﻨﺪ ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ ﻣﻲداﻧﺪ، ﺑﻪﻃﻮری ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ ﻣﺒﺎدﻟﻪ ﻋﺪم ﺗﻮازن اﺳﺖ (والاس[۵۲] و ولف[۵۳]، ۱۹۸۶). ﺑﻠﻮد[۵۴] و وﻟﻒ در زﻣﻴﻨﺔ ﺗﻮازن ﻗﺪرت ﺑﻴﻦ زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ارزش‌مندی اﻧﺠﺎم داده اﻧﺪ. ﻧﻈﺮﻳﻪ آن‌ها ﺑﺮاﺳﺎس رﻫﻴﺎﻓﺖ ﻣﺒﺎدﻟﻪ، ﺗﻮزﻳﻊ ﻗﺪرت ﺑﻴﻦ زن و ﺷﻮﻫﺮ را در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی‌ها ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ (بلود، ۱۹۶۹).
ﺑﻨﻴﺎد اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺑﺮای ﺗﻮزﻳﻊ ﻗﺪرت در ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻨﺎﺑﻌﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ از زن و ﺷﻮﻫﺮ در ازدواج ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده آورده اﻧﺪ. اﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ارزش‌مند ﺑﻪ ﻃﻮر اﺧﺺ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺤﺼﻴﻼت، ﺷﻐﻞ و ﻗﺪرت ﻣﺎﻟﻲ زن و ﺷﻮﻫﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ آن‌ها ﺑﺎ ﺗﻮجه به میزان برخورداری از این منابع دارای قدرت تصمیم گیری در خانواده هستند (بهر[۵۵]، ۱۹۹۶). اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ارزﺷﻲ دﻳﮕﺮی ﻣﺜﻞ ﻋﻼﻗﻪ و واﺑﺴﺘﮕﻲ زوﺟﻴﻦ و ﺟﺬاﺑﻴﺖ ﻓﺮد ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮ دﺧﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ در ﺗﻮزﻳﻊ ﻗﺪرت و ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﻌﺎرﺿﺎت ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ دارﻧﺪ (ریتزر[۵۶]، ۱۹۹۲).
ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻛﺎﻟﻴﻨﺰ[۵۷]
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻛﺎﻟﻴﻨﺰ (۱۹۹۱)، ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺦ دادن ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﺮا ﺗﻀﺎد و ﺧﺸﻮﻧﺖ در ازدواج‌های اﻣﺮوز روی ﻣﻲدﻫﺪ، ﭼﻬﺎر ﺗﺒﻴﻴﻦ اﺻﻠﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺧﺘﻲ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ق.ظ ]




که گوینده به بیان غرض خود منتقل شود بعد از آنکه پیشتر وسیلۀ « را بیان کرده بود وبه عبارت دیگر برای خواستۀ خود زمینه سازی ومقدمه چینی کرده بود.[۴۵۵]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مرحوم علامه ‌اگر چه در المیزان از این اصطلاح استفاده نکرده‌است ولی گاهی تفسیر ایشان از برخی آیات با معنای این اصطلاح مطابقت می‌کند. از جمله در ذیل آیۀ:
{وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین.‏}[۴۵۶]
اعتقاد دارد که‌این آیه، نظیر جمله‏اى می‌ماند که‌از میان چند جمله ‌استخراج شده باشد تا راهى براى انتقال به داستان بهشت پیدا شود، چون قبلاً گفتیم: این آیات منظور اصلیش بیان خلافت انسان، و موقعیت او، و چگونگى نازل شدنش به دنیا و سعادت و شقاوت است، پس در چنین مقامى اعتناى زیادى به نقل داستان سجده ندارد، مگر باشاره‌اجمالى آن، تا باین ترتیب وسیله‏اى شود براى ذکر داستان بهشت، و هبوط آدم‏. سپس به دو دلیل نیز تکیه می‌کند که؛ وجه‌اعراض از تفصیل باختصار گویى نیز همین بود، و ونیز راز التفات از غیبت در {إِذْ قالَ رَبُّکَ}[۴۵۷]، به تکلم در {اذ قلنا } باز همین باشد.[۴۵۸]
بنا براین می‌توان نتیجه گرفت که‌از نظر علامه‌این آیه به عنوان مقدمه و وسیله‌ای است برای بیان غرضی که‌همان ذکر داستان بهشت وهبوط آدم است که‌این کلام با تعریف اصطلاح حسن مطلب تطابق دارد.
همچنین در ذیل آیات ۸۳ – ۷۷ سورۀ مبارکۀ شعراء بعد ازتفسیر آیات، ذیل آیۀ ۸۳ می‌نویسد:
بعد از آنکه‌ابراهیم × نعمتهاى مستمره و متوالى و متراکم خداى تعالى را نسبت به خود یاد آور شد که‌از روزى که خلق شده تا بى‌نهایت به وى ارزانى داشت و با ذکر این نعمت‏ها و تصور لطف و مرحمت الهى حالتى به‌او دست داد، آمیخته‌از جاذبه رحمت و فقر عبودیت و این حالت، او را واداشت تا به درگاه خدا اظهار حاجت نموده، باب سؤال را مفتوح دارد، ناگزیر سیاق سخن خود را که تا اینجا سیاق غیبت بود (و مى‏فرمود: رب العالمین کسى است که مرا خلق کرده و هدایت مى‏کند..) به سیاق خطاب برگرداند و روى سخن به خداى تعالى نموده، عرض حاجت کند.[۴۵۹]
بدین ترتیب بطور ضمنی مرحوم علامه‌اعتقاد دارد که حضرت ابراهیم ×بعد از محاجّۀ با مشرکان و استثنا کردن خدای خود از خدایان آنها، ومطرح کردن صفات و ویژگی هایی برای خدای خود، به مطرح کردن خواسته‌های خود منتقل شده و سیاق سخن را از سیاق غیبت به سیاق خطاب منتقل می‌سازد.و آیات مربوط به صفات خدا برای آیات بعدی که خواستۀ ابراهیم ×را بیان می‌کند به منزلۀ حسن مطلب است.
البته برخی دیگر از اسباب مناسبت( وجوه‌ارتباط ) عبارتند از: براعت استهلال، انتقال برای ایجاد نشاط در شنونده، که برای جلوگیری از اطالۀ کلام از توضیح آنها خودداری می‌کنیم.
ارتباط بین آیاتی که بظاهر غیر متناسب هستند
یکی از بحثهایی که‌همیشه در بین مفسّران مطرح بوده، وجود آیاتی هستند که با آیات هم جوار خود، به ظاهر غیر متناسب می‌آیند نظرات و دیدگاه‌های مفسران در زمینه‌این گونه ‌آیات گاهی مشترک و گاهی متفاوت است و آنچه بر این مشکل می‌افزاید، غالباً تنوع موضوعات مطرح شده در یک سوره و گاهی نیز در ضمن یک آیه‌است که مشکل فهم تفسیر آیه را دو چندان می‌کند. و ایهام عدم انسجام و عدم توقیفی بودن آیات را قوی‌تر می‌سازد.
حال برای پاسخ دادن به‌این شبهه‌ها و ایهامات، باید بصورت جامع به‌ایات قرآن نگریست و به تفسیر آیات آن پرداخت.
ما در اینجا مهمترین آیاتی را که به ظاهر غیر متناسب می‌نمایند مطرح نموده و علاوه بر بررسی نظرات مرحوم علامه& و مرحوم سید قطب، به نظرات مفسران دیگر نیز جهت تکمیل بحث اشاره خواهیم کرد.
البته باید توجه داشت که دست یافتن به وجه‌اتصال آیات قطعاً در تفسیر آیات کمک شایانی خواهد کرد اما نیافتن آن اشکالی بر نظم و ترتیب قرآن و ساختار هندسی آن وارد نخواهد کرد.[۴۶۰]
آیۀاول:
{ و مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسجد الله‌انْ یُذکَرَ فیها اسمُهُ وسَعی فی خَرابِِها اولئک ما کان لَهُم اَنْ یَدخلوها الا خائفین لَهُم فی الدُّنیا خِزیٌ و لَهُم فی الاخرهِ عذابٌ عظیم،
ولله‌المشرقُ و المغربُ فَاینَما تُولوا فَثَمّ و جه‌الله‌انَّ اللهَ واسعٌ علیمٌ }[۴۶۱]
اشکال و سوالی که ممکن است درباره‌این آیات مطرح شود این است که وجه‌اتصال و ارتباط آیه ۱۱۵ با آیه قبلش چیست؟
سیوطی، از قول شیخ ابو محمد جوینی آورده‌است که: وجه‌ اتصال این آیه، جریان مربوط به تخریب بیت المقدس بوده، یعنی شما را این امر باز ندارد، و به سوی آن روی آورید که مشرق و مغرب برای خداوند است.[۴۶۲]
علامه طباطبائی&اگر چه به صراحت، وجه‌اتصال آنرا بیان نکرده‌است، اما با توجه به ‌آنچه ذیل آیه ۱۱۴ بقره‌اورده‌است، با آنچه که‌از سیوطی آوردیم، تفاوت دارد.
وی اعتقاد دارد که: آیه درباره کفار قریش و رفتار آنها با مسلمانان می‌باشد. چون اجازه نمی‌دادند که مسلمانان در مسجد الحرام و مساجد اطراف آن نماز بخوانند…
پس بنابر آیه ۱۱۵خداوند به مسلمانان می‌فرماید: شما در هر مکانی که باشید خدا را یاد کنید واز او اطاعت کنید چون مشرق ومغرب (همه عالم) از آن خداست.
و به ‌این ترتیب آیه ۱۱۵ را به ‌آیه قبل از آن متصل نموده و با کمی‌دقت نتیجه گرفته می‌شود که‌اگر مشرکان و ستمکاران مانع ورود مسلمانان به مساجد شوند. جای نگرانی نیست چون مشرق و مغرب (عالم) از آن خداست، پس هر جا که می‌توانید، اطاعت و عبادت کنید، مورد قبول واقع می‌شود.[۴۶۳]
مرحوم سیّد قطب نیز می‌نویسد: بیشترین گمان بر این است که‌این دو آیه به ماجرای تغییر قبله و کوشش یهودیان برای جلوگیری از رو کردن مسلمانان به کعبه مربوط باشد. سپس اضافه می‌کند که:
در ذیل آیه، روایات متعددی هست که مناسبت نزول آنرا چیزی جز این، می‌داند به‌هر صورت، لحن عام آیه موجب آن است که‌این حکم درباره ممانعت از یاد خدا کردن در همه نیایشگاهها و کوشش برای ویرانی هر یک از مساجد، نیز صادق است.
وی بعد از تفسیر آیه ‌اول مجدداً تاکید می‌کند که: گواه‌این مطلب که دو آیه مزبور مربوط است به ماجرای تغییر قبله، مفاد دومین آیه‌است.
{ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِب… }
لحن خود آیه دلیل آن است که در مقام پاسخگوئی و ردّ این ادعای بیهوده که: مسلمانان هرچه نماز به سمت بیت المقدس گزاردانده‌اند باطل و بیهوده و بی پاداش است، نازل گشته‌است.
این آیه، مقرر می‌دارد که‌همهء جهت ها در معنی، قبله‌است و به‌هر سمت که نیایشگر پروردگار رو کند به خدا روی کرده‌است…[۴۶۴]
بنابراین وجه ‌اتصال این دو آیه، جریان تغییر قبله‌است و در حقیقت، کوششهای که یهودیان برای مردّد ساختن مسلمانان در درستی فرمانها و آمرزشهای پیامبر|بکار می‌بردند را خنثی می‌کند.
البته‌ همانطور که گفتیم دانشمندان علوم قرآنی و مفسران نظرات مهمی ‌را بیان نموده‌اند که بررسی همه ‌آنها از حوصله ‌این پژوهش خارج است.[۴۶۵]
آیۀ دوّم:
{یَسَْلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ قُلْ هِىَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجّ‏ِ وَ لَیْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَاکِنَّ الْبرَِّ مَنِ اتَّقَى‏ وَ أْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا… }[۴۶۶].
در ابتدای آیه، سوال از هلال و قمر و بدر شده‌است و اینکه گردش و تغییر ماه‌ها وقتهایی برای حج است. اما در ادامه‌ایه درباره نحوه وارد شدن به خانه و اینکه نباید از پشت بام و دیوار خانه وارد شد، (که‌از عادت‌های غلط اعراب بود) بحث نموده‌است حال سوال اینجاست که: وجه‌اتصال این دو قسمت آیه چیست؟
در پاسخ می‌گوییم، با توجه به شان نزول آیه که در کتب تفسیری نیز ذکر شده‌است [۴۶۷]
علامه طباطبائی& ضمن ردّ عقیده مفسرانی که عبارت { یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها… } را متمم برای آیه‌اول می‌دانند و معتقدند که کل آیه شریفه یک حکم را بیان می‌کند می‌نویسد:
دلیل نقلی، این معنا را ثابت کرده‌است که جماعتی از عرب جاهلیّت رسمشان چنین بوده که چون برای زیارت حج از خانه بیرون می‌شدند، دیگر اگر در خانه کاری داشتند از در خانه وارد نمی‌شدند بلکه‌از پشت، دیوار را سوراخ می‌کردند و از آنجا وارد می‌شدند اسلام از این معنا نهی کرده و دستور داده ‌از در خانه‌ها درآیند، آیه شریفۀ مورد بحث می‌تواند با این داستان منطبق باشد.
وی در ادامه تاکید می‌کند که: نفی برّ و خوبی از آمدن درون خانه‌از پشت بام دلالت می‌کند بر اینکه عمل نامبرده مورد امضای دین نیست و یک عمل دینی به شمار نمی‌رود و گرنه معنا نداشت بفرماید این عمل برّ و خوبی نیست بلکه باید بفرماید، این کار را نکنید و خدا این کار را حرام کرده‌است…[۴۶۸]
بنابراین می‌توان گفت که عبارت { وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا…. }از باب استطراد است به‌این معنا که در آیه چون بحث از گردش ماه‌ها و وقتهای حج است، داخل شدن از سوراخ دیوار به خانه نیز یکی از افعال مشرکان در حج بوده‌است.
و طبیعتاً وجه‌ارتباط و اتصال این دو قسمت از آیه‌این است که چون در آیات از هلال و حالتهای ماه بحث شده که یک ملاکی است برای اندازه گیری وقتهای حج، بدنبال آن از عادت ناپسند اعراب سخن گفته و این را ملاک برای خوبی و بدی نمی‌دانند.
زمخشری در این‌باره می‌نویسد: همین که پروردگار متعال آیات مربوط به مراسم بزرگ حج را بیان نمود، با لطافت خاصی به بیان یک مسئله بزرگ اجتماعی منتقل شد که برای جامعه یک امر حیاتی به حساب می‌آمد، و آن همان عادت پست عرب جاهلی بود که وقتی برای حج، محرم می‌شد، هرگز از در خانه داخل نمی‌شد، بلکه‌از پشت دیوار یا از بام خانه، سوراخی ایجاد می‌کرد و از آنجا وارد خانه می‌شد و از همان جا هم خارج می‌گردید. این عادت یک بدعت زشت و پستی بود که‌ هیچ دلیل موجّهی نداشت. همین که عرب جاهلی درباره ‌اهلّه سؤال نمود، خداوند این فرصت را مناسب دید و به یک موضوع مهم‌تری اشاره نمود یا اشاره ‌است به‌اینکه شایسته بود که عرب جاهلی از این موضوع مهم سؤال نماید تا آن عادت زشت را ترک کند.[۴۶۹]
بعضی گفته‌اند: مناسبت این آیات با مطالب قبلی این است که‌ همان‌گونه که‌اختلاف شکل ماه، معیار و میزان شناسایی وقت و زمان و سبب اندازه‌گیری است، همچنین هر چیزی باید معیاری داشته باشد و روی آن تنظیم گردد و داخل شدن به خانه‌از سوراخ‌های پشت خانه روی میزان منطقی و صحیح نیست و باید هر چیزی بر محور فرمان الهی استوار گردد؛ چراکه خضوع در برابر اوامر و نواهی الهی بهتر است از دنباله‌روی کورکورانه‌از محیط و عمل به چیزهایی که خدا نخواسته‌است.[۴۷۰]
سید قطب ضمن یادآوری شأن نزول آیه به چند مطلب اشاره نموده وسپس وجه‌اتصال این قسمت از آیه را با بقیه‌ایه روشن کرده‌است؛
اول اینکه به دودسته‌از روایات اشاره کرده واینکه پیامبر از طرف خدا مامور می‌شود که پاسخ دهد؛ آنها شناسه‌های زمانی ( تقویم طبیعی ) برای نظام زندگی مردم و ( تعیین وقت ) حج است.
دوم اینکه‌این پاسخ متوجه واقعیت زندگی عملی آنان است نه متوجه دانش بشری. چون بشریت آن روزگار هنوز آمادگی فهم هر پاسخی را نداشت ودر ضمن مفید فایده برای مهمترین واساسی ترین هدف قرآن (هدایت به کمال) را نداشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




۹۰- همسرم تمام دوستان مرا دوست دارد.
۹۱- گاهی همسرم، بیش از اندازه وقتش را با دوستانش می گذراند.
۹۲- احساس می کنم که والدین ما ، بیش از حد ما انتظار توجه یا کمک دارند.
۹۳- احساس می کنم که والدین ما مشکلاتی را در زندگی مشترک ما ایجاد می کنند.
۹۴- من واقعاً از گذراندن اوقات با تمام دوستان همسرم، لذت می برم.
۹۵- از این که همسرم اوقاتی را با دوستان جنس مخالف صرف کند، آزرده می شوم.
۹۶- اگر زن و مرد هر دو شاغل باشند، شوهر باید به اندازه زن کارهای خانه را انجام دهد.
۹۸- در خانواده ما، زن نباید خارج از منزل کار کند مگر ضرورت مالی ایجاب کند.
۹۹- در زندگی مشترک ما، زن باید میل بیشتری به دنباله روی از خواسته های شوهر داشته باشد.
۱۰۰- حتی اگر زن خارج از خانه کار می کند، باز هم باید مسئوول اداره خانه باشد.
۱۰۱- در زندگی ما، شوهر رهبر خانواده است.
۱۰۲- به نظر ما، شغل شوهر همیشه مهمتر از شغل زن است.
۱۰۳- اگر بچه های کوچک در خانواده باشند، زن نباید بیرون از خانه کار کند.
۱۰۴- در خانواده ما، شوهر باید اکثر تصمیمات مهم را بگیرد.
۱۰۵- زن باید در مورد تصمیمات مهم، قضاوت های شوهر را پذیرفته و به آنها اعتماد داشته باشد.
۱۰۶- داشتن ایمان کامل به بعضی از تعالیم مذهبی برای من دشوار است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۰۷- معتقدم که همسرم باید در مسایل مذهبی مثل من فکر کند.
۱۰۸- در میان گذاشتن ارزش های مذهبی، به رابطه ما کمک می کند.
۱۰۹- بخش مهمی از توجه و ادای وظایف من نسبت بله همسرم، به خاطر اعتقادات مذهبی است.
۱۱۰- من و همسرم در مورد نحوه عمل به اعتقادات مذهبی مان اختلاف داریم.
۱۱۱- عبادت کردن همراه همسرم ، برای من مهم است.
۱۱۲- شرکت در فعالیتهای مشترک مذهبی، بخشی از برنامه زندگی ماست.
۱۱۳- احساس می کنم با دوست داشتن همسرم، بهتر می توانم عشق به خودا را درک کنم.
۱۱۴- من وهمسرم در مورد بعضی از تعلیم مذهبی اختلاف داریم.
۱۱۵- من وهمسرم به خاطر عقاید مذهبی مان، احساس نزدیکی بیشتری می کنیم.
پیوست۳
فرم تجدید نطر شده مقیاس سازگاری زناشویی(RDAS)
اکثر مردم در روابط خود اختلافاتی دارند . لطفاً در مقابل هر یک از عبارات زیر میزان توافق یا عدم توافق خود با همسر تان را با گذاردن عدد مناسب در مقابل ان مشخص کنید. لطفاً قبل از کامل کردن پرسشنامه با همسر خود درباره آنها صحبت نکنید.

    1. موضوعات و مسائل مذهبی

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم

    1. ابراز محبت

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم

    1. روابط جنسی

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم

    1. رعایت عرف(رفتارصحیح یا مناسب)

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم

    1. مقاصد، هدفها و چیزهای مهم

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم

    1. تصمیمات شغلی و تحصیلی

۵=توافق دائم داریم ۴= تقریباً توافق دائم داریم ۳ = گاهی توافق داریم ۲= اغلب اختلاف داریم ۱= تقریباً همیشه اختلاف داریم ۰= همیشه اختلاف داریم
لطفاً با بهره گرفتن از مقیاس نمره گذاری زیر مشخص کنید که هر یک از موارد زیر چند وقت یکبار بین شما و همسرتان رخ می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




- تعیین هدف ها به برنامه ریزان درسی این فرصت را می دهد که بین محتوای برنامه های درسی وفعالیت های یادگیری در دروس وپایه های مختلف هماهنگی ایجاد کند.
- تدوین هدف ها به برنامه ریزان درسی فرصت می دهد تا به ارزشیابی محتوای برنامه های درسی وفعالیت های یادگیری بپردازند(ملکی،۱۳۷۹).
منابع تعیین اهداف
لوی[۲۲](۱۳۷۶)تصمیم گیری درباره هدف های برنامه دسی را تحت تاثیر عواملی می داند که پیوسته با فراگرد زندگی در خارج از مدرسه مرتبط است واز نیاز های فراگیرنده وموضوع درسی تاثیر می پذیرد.
شریعتمداری(۱۳۷۸)منابع تعیین هدف ها را در سه دسته خلاصه می کند:
۱-احتیاجات ومسائل اجتماعی
۲-احتیاجات افراد
۳-اصول ومبانی یادگیری

۳۷ فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش

از دیدگاهی دیگر منابع تعیین هدفها شامل: نظام اعتقادی و ارزشی، ماهیت یادگیرنده، ماهیت جامعه، ماهیت دانش و ماهیت یادگیری به عنوان مهمترین منابع اطلاعاتی تعیین هدفها اورده شده است(ملکی، ۱۳۸۰).
۲٫محتوا : محتوا(یادگیرندگان چه چیزی می آموزند؟)
نخستین گام در تحقق اهداف،انتخاب محتوای آموزشی مناسب ومطلوب است،محتوا ماده برنامه درسی است.آنچه که باید آموخته شود،شامل حقایق،مفاهیم،اصول،ونظریه ها وتعمیم می باشد.محتوا همچنین به فرآیندهای شناختی اشاره دارد که یادگیرندگان در موقع تفکر در باره محتوا مورد استفاده قرار می دهند؛(ملکی،۱۳۷۹).
منظور ازمحتوای یک ماده درسی عبارت است از دانش سازمان یافته واندوخته شده،اصطلاحات،اطلاعات، واقعیات، حقایق،قوانین،اصول،روش ها،مفاهیم،تعمیم ها،پدیده ها ومسائل مربوط به همان ماده درسی (قورچیان وتن ساز،۱۳۷۴).
از لحاظ عملی در برنامه درسی حداقل دو نوع محتوا در یک درس خاص قابل شناسایی است:
محتوای مکتوب:منظور از محتوای مکتوب عبارت است از آنچه که به صورت متون و کتب درسی تدوین می شود؛رایج ترین شکل محتوای مکتوب همان کتب درسی است.
محتوای شفاهی:محتوای شفاهی به توضیحات معلم و تدریس وی در کلاس درس و به طور کلی هر آنچه که به صورتمکتوب و نوشته شده نباشد،ناظر است.در یک برنامه درسی خاص هر بخش از محتوا ممکن است در خدمت اهداف آموزشی مختلفی باشد و در عوضهر هدف خاصی نیز ممکن است بوسیله بخش های مختلف محتوا محقق گردد.
ملاک های انتخاب محتوا:
تصمیم گیری درباره انتخاب محتوای برنامه درسی مقوله ای است نظری(علمی)،فرهنگی،سیاسی،فردی،با این حال انتخاب محتوافرآیندی است حساب شده و سنجیده که بایستی به صورت مشورتی انجام پذیرد.در خصوص انتخاب محتوااصول و ملاک هایی از سوی صاحب نظران پیشنهاد شده که در زیر به آنها اشاره می شود:

۳۸ فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش

سیلور و همکاران در کتاب(طرح ریزی برنامه)اصول زیر را برای انتخاب محتوا نقل کرده اند:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-محتوا باید مفاهیم یا اندیشه های اساسی یک رشته یا موضوع درسی را مجسم و واضح سازد .
۲-محتوا باید روش های تحقیق علمی اجرا شده در رشته علمی را مجسم کند.
۳-محتوا باید بافت درستی از ساخت اساسی رشته در اختیار شاگردان قرار دهد.
۴-مفاهیم و اصول انتخاب شده باید گسترده ترین و جامع ترین نقطه نظر را درباره مسائل روز فراهم نماید
۵-محتوا باید قدرت تخیل شاگردان را تحریک کند و به اندازه کافی مشکل باشدتا شاگردان را به تفکر وا دارد و در عین حال در حوزه درک شاگردان باشد.(به نقل از شریعتمداری،۱۳۷۸) .
هیلداتابا برای ارائه محتوای مطلوب در برنامه درسی ملاک های ذیل را مطرح کرده است.
۱-منعکس کننده دانش علمی زمان خود باشد
۲-دانش ارائه شده باید به مفاهیم و ایده های اساسی و تخصصی تاکید نماید
۳-روح و روش جستو جو گری وپژوهش را در فراگیر ایجاد و تقویت نماید
۴-سازگار و هماهنگ با واقعیت های فرهنگی زمان خود باشد
۵- تغییر یک واقعیت اجتماعی است،لذا دانش و دیدگاه های ارائه شده باید متناسب با جهانی باشد که در آن زندگی می کنیم
۶- با نگاه به آینده موجب تقویت توانایی انتقال دانش در موقعیت های جدید و رویکرد های خلاق باشد
۷-از تعادل مناسب در زمینه های وسعت دادن و عمق بخشیدن برخوردار باشد
۸-هدف های آموزشی چند گانه را در بر گیرد
۹-متناسب با نیازها و علایق فراگیران باشد(میرزا بیگی،۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]