نمودار (۱۰-۴) -اضطراب ۴ در ۱۰ مرحله (۵ مرحله پیش از مداخله و ۵ مرحله بعد از مداخله)
با توجه به نمودار (۱۰-۴)، نمرات اضطراب شمارهچهار در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله درمان و پس از آن و پیگیری آزمودنی نسبت به نمرات پیش از هم از لحاظ روند درمان و تراز آن در جایگاه بهتری قرار دارد و این تفاوت دلیلی بر تأثیر مثبت درمان است. اندازه اثر در این مقیاس در مرحله درمان و پیگیری ۴۲/۱۶% درصد است. یعنی درمان اثر بخش بوده است.
طبق آنچه مشاهده و گفته شد پاسخ این سوال که آیا آواز- ملودیک بر کاهش اضطراب دانشآموزان مورد بررسی تأثیر دارد ، مثبت بوده و روند صعودی درمان با شیب تند دلیلی بر این ادعا است.
پنجمین کودک پسری ۹ ساله، دانشآموز پایهسوم ابتدایی است.
نمودار (۱۱-۴) -اضطراب ۵ در ۱۰ مرحله (۵ مرحله پیش از مداخله و ۵ مرحله بعد از مداخله)
با توجه به نمودار (۱۱-۴)، نمرات اضطراب شماره پنج در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله درمان و پس از درمان و پیگیری آزمودنی نسبت به نمرات پیش آزمون در مراحل سه تا پنج هم از لحاظ روند درمان و تراز آن در جایگاه بهتری قرار دارد و این تفاوت دلیلی بر تأثیر مثبت درمان است. اندازه اثر در این مقیاس در مرحله درمان و پیگیری ۴/۱۵% درصد است. یعنی درمان اثر بخش بوده است.
طبق آنچه مشاهده و گفته شد پاسخ به این سؤال که آیا آواز- ملودیک بر کاهش اضطراب دانشآموزان مورد بررسی تأثیر دارد، مثبت بوده و روند صعودی درمان با شیب تند دلیلی بر این ادعا است.
۴-۲-۱ وضعیت تمام افراد نمونه (اضطراب) در یک نگاه
نمودار (۱۲-۴) -اضطرابافراد نمونه در ۱۰ مرحله (۵ مرحله پیش از مداخله و ۵ مرحله بعد از مداخله)
با توجه به نمودار (۱۲-۴)، نمرات اضطراب افراد نمونه در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله درمان و پس از آن و پیگیری آزمودنی نسبت به نمرات پیش از هم به لحاظ روند درمان و تراز آن در جایگاه بهتـری قرار دارد (اگرچـه این تغییرات در حد پایین میباشد) و این تفاوت دلیلی بر تأثیر مثبت درمان است. میزان تأثیر در این مقیاس در مرحله درمان و پیگیری ۷/۳% درصد است. یعنی درمان در حد پایین اثر بخش بوده است.
طبق آنچه مشاهده و گفته شد پاسخ به این پرسش که آیا آواز- ملودیک بر کاهش اضطراب دانشآموزان مورد بررسی تأثیر دارد، مثبت بوده و روند صعودی درمان با شیب تند دلیلی بر این ادعا است.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر درصدد بوده است تا تأثیر درمانی آواز – ملودیک[۱۵۲] (MIT) را برکاهش لکنتو اضطراب در افراد نمونه ـ که کودکان دبستانی میباشند ـ مورد بررسی قرار دهد. این فصل از تحقیق که در واقع گام نهایی آن میباشد، گزارشات (کیفیت و چگونگی مطالعات داده های آماری) انجام شده را به بحث گذارده و نتایج و ماحصل مراحل درمانی را به تصویر میکشد. سپس با توجه به نتایج بدست آمده، محدودیتهای پژوهش ارائه و پیشنهاداتی برای پژوهشهای بعدی مطرح میگردد. همچنین در این بخش پاسخگویی به پرسشهای اصلی پژوهش با تکیه بر اثربخشی متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته مورد بحث و تببین قرار میگیرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پرسشهای طرح شدهی زیر دو سؤال اساسی و بنیادین این پژوهش بوده است:
۱-آیا آواز -ملودیک بر کاهش لکنت کودکان تاثیر دارد؟
۲-آیا آواز- ملودیک بر کاهش اضطراب کودکان دارای لکنت تاثیر دارد؟
۵-۱ گزارشهای پژوهش
۵-۱-۱ لکنت: در پاسخ به پرسش نخست که همانا بررسی تأثیر درمانی آواز ـ ملودیک (MIT) برکاهش لکنت بوده است آنچه از یافته های تحقیق بر میآید آن است که آواز ـ ملودیک در بهبود شدت لکنت کودکان تأثیر مثبتی داشته است (با توجه به جدول ۱-۱فصل چهارم). بررسی شدت لکنت پس از درمان در مقایسه با شدت آن در خط پایه، تغییراتی را مبنی بر کاهش اثر درمانی آوازـ ملودیک در مرحله پس از درمان نشان داده است.
کاهش شدت لکنت بر اساس شواهد بهدست آمده در مورد علیرضا، امیرعلی، کیارش و ابوالفضل صدق میکند و مطابق جدول فصل چهارم افراد مذکور دارای شیب تندی میباشد. اما این مقدار کاهش در خصوص یکی از آزمودنیها ـ یعنی محمد در حد متوسط بوده است. درکل نمرات لکنت افراد نمونه در مرحله پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیش از درمان کاهش محسوسی را نشان میدهد. در تبیین این یافتهها میتوان گفت که آوازهای گروهی نگرانی آزمودنیها را از تکلم کاهش و نشاط و شور موجود درجلسات گروهی، میل به تکلم و خواندن را در آنها می افزود. نواختن سازهای بادی و خواندن آواز، خواه ناخواه عضلات مرتبط با گویایی و جریان تکلم را در کودکان لکنتی تقویت کرد. کنترل عضلات تنفس، زبان، لب و گونه برای تکلم ضروری است و نواختن سازهای بادی این کنترل را تقویت میکند و همچنین آواز خواندن و ریتمیک کردن لغات در این جریان، تکلم را برای آنها آسان ساخت. و در نهایت انطباق ریتم آهنگ و آواز خواندن، موجب بهبود لکنت در این کودکان شد. همچنین این یافتهها با پژوهش موئلن و همکاران[۱۵۳](۲۰۱۲) که در مورد اثر آواز- ملودیک در زمینه زبان پریشی انجام گرفته بوده همسو میباشد. موئلن و همکاران در تحقیق مروری خود برایMIT، چندین سطوح از موفقیت درمانی را نام میبرند که در زیر بدان اشاره شده است:
۱-بهبود در تکرار سخنان تعلیم داده شده
۲-تعمیم به تکرار سخنان تعلیم داده نشده.
۳-مؤثر بودن استفاده از سخنان آموزش داده شده در ارتباطات
۴-تعمیم به گفتار خود برانگیخته: سلاست (روانی) بهبود یافته و محتوایی ارتباطی بهبود یافته .MIT به بهبود سلاست و قابلیت فهم کلام (به وسیله ارتباط کلامی بهبود یافته بهعنوان هدف غایی) کمک میکند. این سلاست و روانی گفتار در پژوهش حاضر براساس یافتهها برای هر پنج آزمودنی به شکل محسوسی دیده میشود.
در تبیین اثر درمان آواز- ملودیک برلکنت هریک از آزمودنیها، شرح زیر ارائه میشود:
۱-امیرعلی: او فردی ده ساله، دانشآموز پایه چهارم ابتدایی و فرزند سوم خانواده است. به گزارش والدین و نیز مشاهدات بالینی انجام شده وی فردی کمرو، عجول، مضطرب و زود جوش است. امیر علی بجز لکنت هیچ گونه بیماریای که تشخیص پزشکی یا روانپزشکی باشد ندارد. فقط گهگاه سردردهای بسیار خفیفی دارد. همچنین از لحاظ تحصیلی دانشآموز متوسطی محسوب میشود. سیر رشدی زبان او تا سه ساله و نیم روند معمول و طبیعی داشته است. به گزارش والدین، او در اثر ترس شدید در یک حادث دچار لکنت ـ از نوع کشیده گویی (کلونیک) ـ شده است .با توجه به یافته های این پژوهش میتوان چنین گفت که شدت لکنت این فرد در مرحلهی پس از درمان نسبت به خط پایه، تغییر محسوسی را نشان میدهد. علاوه بر این براساس یافته های برآمده از تحقیق حاضر، امیرعلی در سه مؤلفه لکنت (فراوانی[۱۵۴]، دیرش[۱۵۵] و رفتارهای فیزیکی همراه[۱۵۶]) نیز کاهش چشمگیری داشته است. او در جلسات درمانی ضمن نواختن تمام سازهای کوبهای به ساز دهنی علاقه مندی بیشتری نشان میداده است. او ریتم و سبک خاصی را ابداع کرده بود، که برای دیگر کودکان تازگی داشت. اکثراٌ به تکنوازی گرایش داشته و به تدریج گروهنوازی را انجام میدادند. او کوشش میکرد ریتمهای ساز دهنی را با آوازهای آشنایی که شنیده بود و در حافظه داشت هماهنگ کند. علاوه بر آن تلاش داشت همراه با ضربه انگشتان دست بر روی پای خود گفتار عادی را به شکل ریتمیک و کشیده بیان کند و این روش را در سه مرحله انجام میداد؛ ابتدا جمله مورد نظر را به شکل ریتمیک زمزمه میکرد، سپس همان جمله را با صدای آرام و ریتمیک تکرار کرده و بعد از آن همان جمله را به شکل عادی و با صدای بلند در گروه بیان میکرد. امیرعلی هر روز بر یک متن داستانی کوتاه به همین شیوه کار میکرد. این امر باعث شده بود که راحتتر و با اعتماد بنفس بیشتری در گروه ظاهر شود و بهعلاوه ارتباط او با ریتم ملودی، به آسان سازی وسیّالیّت کلمات اوکمک میکرد.در تبعین این امر میتوان گفت: تمرین دمیدن و نفس کشیدن میتواند کمک کند تا کنترل عضلات تنفسی مورد نیاز تکلم تقویت شود. پاداشهای زیبای موسیقی همچنین به تحریک او در تمرین این مهارتها کمک میکرد. این کار به امیرعلی اعتماد نفس و جرأت میبخشد.و این باعث شد بود که امیرعلی را برانگیزاند تا راحتتر و روانتر صحبت کند.
۲-محمد:او فردی ۱۱ ساله، دانشآموز پایه پنجم ابتدایی و فرزند ارشد خانواده است. به گزارش والدین و مشاهدات بالینی انجام شده فردی کم رو، عجول، مضطرب، زود جوش، عصبانی، پرخاشگر و بیقرار است. سیر رشدی زبان او تا دو سالگی روند طبیعی داشته اما به گزارش والدین، در اثر ترس، دچار لکنت از نوع مکث بر روی یک هجا یا توقف در تلفظ (تونیک)گردیده است.
وی به لحاظ تحصیلی دانشآموز متوسطی محسوب میگردد. علاوه بر لکنت او در کودکی سابقه ناخن جویدن نیز داشته است. براساس یافته های این پژوهش نمرات لکنت محمد در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله پس از درمان و پیگیری محمد نسبت به نمرات پیش از آزمون تغییر محسوسی را نشان میدهد؛ هرچند میزان تأثیر در مرحله سوم و چهارم پس از آزمون روند صعودی دارد اما در مرحله پنج دوباره کاهش مییابد. درکل میتوان گفت شدت لکنت در مرحلهپس از درمان نسبت به خط پایه دارای تغییر بارزی بوده است. همچنین فراوانی لکنت، دیرش و رفتارهای فیزیکی همراه، در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند. اما در مرحله پس از درمان و پیگیری محمد در مؤلفه دیرش و رفتارهای فیزیکی نسبت به نمرات پیش آزمون هم از لحاظ روند درمان و تراز آن در جایگاه بهتری قرار دارد؛ و این تفاوت دلیلی بر اثر بخش بودن درمان بر دیرش و رفتارهای فیزیکی است. کاهش مؤلفه فراوانی آزمون شدت لکنت۳ برای محمد در حد متوسط دیده شده است. علت این تفاوت شاید در بیقراری و کم حوصلگی محمد حین اجرای تست باشد. بهطور کلی براساس یافته های این پژوهش اثر کاهشی در سه زیر مولفه لکنت (فراوانی، دیرش و حرکات فیزیکی همراه ) نیز برای محمد دید می شود.
محمد، فردی کمرو و بسیار بیقرار بود. طیّ سه جلسهنخست، اودر برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل بود و این امر در مورد او روند بسیار کندی داشته است. دیر ارتباط برقرار میکرد، کمتر سخن میگفت و تماس چشمی ضعیف داشت. همچنین در ابتدا حرکات انفجاریای از خود نشان میداد که شگفتی سایر کودکان را نیز کاملاً بر میانگیخت. اما از جلسه چهارم به بعد، رفته رفته به کار گروهی و سازهای کوبهای علاقه نشان داد. محمد ضمن نواختن سازها در گروه، علاقه خاصی به نواختن ریتمیک چوب و دقک داشت. او از ترتیب چوب و دقک ریتمهای مخصوص خود را کشف میکرد و به دلیل آنکه در روخوانی مشکل داشت بیشتر آهنگهایی را که به شکل شفاهی در حافظه داشت با صدای بلند میخواند و با ضربات چوب این آهنگ را همراهی میکرد. خواندن آواز از طریق ریتم به او کمک میکرد تا روانتر صحبت کند. همچنین ساز به او کمک کرد تا به مرور ارتباط راحتتری را با سایرین برقرار کند و تمام این امور کمکم لکنت او را کاهش و اعتماد به نفس او را افزایش میداد. علاوه بر این حرکات فیزیکی همراه لکنت او به شدت تنزل یافته؛ به طوری که در جلسه شانزدهم به ندرت این پدیده در او دیده میشد. در تبیین این امر میتوان گفت: محمد غالباً آوازهایی را میخوانند که به ندرت و گاهی هرگز کلمات آن را نگفته بود. او با کمک این آوازها توانست لغاتی را که در صحبت کردن دارای مشکل بود، سلیستر بخواند. این کار به محمد اعتماد به نفس و جرأت میبخشید تا آن کلمات را در صحبتهای روزانه نیز استفاد کند و گفتارش روانترگردد.
۳- علیرضا: او پسری ۱۲ ساله، دانشآموز پایه ششم ابتدایی و فرزند اوّل خانواده است. به گزارش والدین و مشاهدات انجام شده فردی، زود جوش، عجول، مضطرب، زود رنج و در عین حال دارای روابط عمومی خوب و خوش برخورد است. سیر رشدی زبان او تا سه سالگی روال طبیعی خود را داشته اما در اثر ترس و استرس بنا به گزارش والدین در یک حادثه (آتش سوزی) دچار لکنت ـ از نوع مکث بر روی یک هجا یا توقف در تلفظ (تونیک) ـ شده است. علیرضا بجز لکنت هیچ گونه بیماری که تشخیص پزشکی یا روانپزشکی باشد نداشته است. علاوه بر این به لحاظ درسی نیز دانشآموز ممتازی محسوب میشود و دارای وضعیت تحصیلی عالی میباشد. یافته های حاصل از مشاهدات تحقیق حاکی از آن است که نمرات لکنت علیرضا در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما نمرات او پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیشآزمون کاهش چشمگیری داشت. همچنین مؤلفه های فراوانی لکنت، دیرش و رفتارهای فیزیکی همراه پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیش آزمون کاهش محسوسی را نشان میدهد.
علیرضا در جلسات انعطاف و ارتباط خوبی داشته و اکثر فعالیتهای موسیقی را در گروه به راحتی انجام میداد و در این زمینه با دیگر کودکان نیز همراهی میکرد. او سعی میکرد تمام تمرینها را در بهترین حالت انجام دهد. از سویی به نواختن فلوت نیز علاقه خاصی نشان میداد و سعی میکرد ریتم خاصی را که از قبل در منزل کار کرده بود، در جلسه گروهی اجرا کند. او نسبت به سایر افراد نمونه مطالب و تمارین گفته شده را به سرعت فرا میگرفت و تأییدی که متعاقباً از گروه دریافت میکرد باعث شده بود روز به روز اعتماد بهنفس بیشتری پیدا کرده و این امر به همراه پشتکار و علاقهای که به موسیقی داشت، استفادههای زبان وکلمات را برای او آسانتر میکرد.
۴- ابوالفضل: او پسری ۱۲ ساله، دانشآموز پایه ششم ابتدایی و فرزنده اول خانواده است. به گزارش والدین و مشاهدات انجام شده وی فردی، عجول، مضطرب، زود رنج، پرجنب و جوش و در عین حال دارای روابط عمومی بالا و وضعیت تحصیلی خوب میباشد. سیر رشدی زبان او تا دو سالگی روند طبیعی داشته امادر دو سالگی بدون هیج دلیل مشخص دچار لکنت از نوع مکث بر روی یک هجا یا توقف در تلفظ (تونیک) میشود و تا بهحال هیچ گونه درمانی دریافت نکرده است. او در ضمن جز لکنت هیچگونه بیماری که تشخیص پزشکی یا روانپزشکی باشد، ندارد. براساس یافته های این پژوهش نمرات لکنت وی در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما نمرات ابوالفضل پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیشآزمون کاهش محسوسی را نشان میدهد. وهمچنین براساس یافته های این تحقیق ابوافضل در مؤلفه های فراوانی لکنت، دیرش و رفتارهای فیزیکی همراه پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیش آزمون کاهش محسوس را نشان میدهد. ابوالفضل نیز مانند امیرعلی به کشیدهگویی و ریتمیک سخن گفتن علاقه زیادی نشان میداد پیشرفت او که روز به روز وضوح بیشتری پیدا میکرد و از طرف خانواده و دوستان پیشرفتش به او گوش زد میشد این امر موجب شده بود تا با انگیزی بیشتر در گروه ظاهر شود و مشتاقانه با گروه همکاری کند؛ بهطوریکه میتوان گفت فعالیت و پشتکار او در همراهیهای موسیقیایی به کاهش لکنت او کمک فراوانی کرد.
۵- کیارش: او پسری ۹ ساله، دانشآموز پایه سوم ابتدایی و فرزند ارشد خانواده میباشد. به گزارش والدین و مشاهدات انجام شده فردی، زود جوش، عجول،مضطرب، زود رنج، بیقرار، خجالتی و دارای روابط عمومی ضعیف است. به لحاظ تحصیلی وضعیت مطلوبی داشته و نیز سیر رشدی زبان او تا دو سالگی روند طبیعی و رو به تکاملی را نشان میدهد اماپس از آن بدون هیچگونه دلیل مشخصی دچار لکنت از نوع کشیده گویی(کلونیک) شده است و تا بحال هیچ گونه درمان خاصی را دریافت نکرده است. کیارش دچار مشکل ناخن جویدن بود. با توجه به یافته های این پژوهش نمرات لکنت کیارش در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیشآزمون کاهشی محسوسی را نشان میدهد. وهمچنین براساس شواهداو در مؤلفه های فراوانی لکنت، دیرش و رفتارهای فیزیکی همراه پس از درمان و پیگیری نسبت به نمرات پیش آزمون کاهش محسوس و را نشان میدهد. کیارش از نخست تمایل کمتری به فعالیت موسیقی از خود نشان میداد، چون در نفَس کم میآورد و معمولاً از تمرین فلوت و سازدهنی طفره میرفت. به شدت کمرو و بیقرار بود؛ به طوری که تا چهار جلسه به همراه مادرش در جلسات حضور پیدا میکرد، تکالیف تعیین شده را در منزل انجام نمیداد و حتی با دیگر کودکان ارتباط برقرار نمیکرد تا اینکه از جلسه چهارم به بعد آرام آرام با درمانگر ارتباط برقرار کرد و درمانگر نیز با بهره گرفتن از این اعتماد و ارتباطی که به وجود آمد بود و تعیین تکلیف سبکتر موجبات گرایش او به موسیقی و شرکت در برنامه گروهی را فراهم آورد. از بین سازه های کوبهای، به خاشخاشک و دایره زنگی اشتیاق بیشتری نشان میداد.
کیارش رفته رفته در جلسات درمانی اعتماد بهنفس بیشتری پیدا کرد و در گروه راحتتر ابراز وجود میکرد. او همچنین با تکخوانی و همخوانی همراه استفاده از ریتمی که خود برای خاشخاشک ساخته بود به گروه نیز نزدیکتر میشد. به طوری که درجلسه شانزدهم از خود بیقراری کمتری نشان میداد و در تمرین نفسگیری همراه با آهنگ بیکلام، پیشرفت قابل توجهی از خود نشان داد. این روند رو به رشد او بر قدرت بیان او تأثیر مثبتی داشته و به کاهش لکنت او کمک کرد.
۵-۱-۲ اضطراب: یکی از پرسشهای اساسی این پژوهش، تأثیر آواز ـ ملودیک بر اضطراب کودکان لکنتی بود. نمرات اضطراب افراد نمونه در مقایسه با نمرات در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله درمان و پس از آن و پیگیری آزمودنی نسبت به نمرات پیش ازهم از لحاظ روند درمان و تراز آن در جایگاه بهتری قرار دارد (اگر چه این تغییرات در حد کم می باشند)؛ و این تفاوت دلیلی بر تاثیر مثبت درمان میباشد. طبق یافته های این پژوهش میتوان گفت که درمان آواز- ملودیک بهطور کلی سبب بهبود اضطراب در پژوهش حاضر شده است. این یافتهها با نتایج پژوهشی که توسط افرادی چون فرازی(۱۳۷۵)، خسروی(۱۳۷۵)، چان و چنگ (۲۰۰۷)، هاشمی و ذاکری مقدم(۲۰۱۲)، کاظمی و همکاران(۲۰۱۲) و هری سوک و همکاران[۱۵۷] (۲۰۱۱)انجام گرفت همسویی دارد. این پژوهشگران از موسیقی درمانی برای کاهش اضطراب استفاده نمودهاند.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامههای آواز- ملودیک (MIT) بر کاهش اضطراب مؤثر بوده و همچنین این پژوهش با تحقیقات نجفی و همکاران (۱۳۸۹) نیز همسو می باشد. افراد مذکور در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامه موسیقی در کودکان ۹-۱۲سال بستری در بیمارستان سبب کاهش میزان اضطراب میگردد.
اثر درمان آواز - ملودیک بر روی اضطراب هریک از آزمودنیها به شرح زیر میباشد:
اثر آوازی ملودیک در خصوص ابوالفضل، محمد و کیارش موجب کاهش اضطراب شده است. در تبیین این یافته ها می توان گفت که افراد دچار لکنت، اعم از کودک و بزرگسال معمولا ًدرونگرا و فاقد اعتماد به نفس هستند و از احساس بیکفایتی رنج میبرند. آنها مانند سایر افراد عصبی مستعد رنج بردن از ترسها، نگرانیها و اضطرابها هستند.فرد اضطرابی ممکن است از ترسی که باعث لکنت شده، آگاه نباشد، اما در وجود خویش درگیری گستردهای با آن داشته باشد(دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴). تأثیر درمانی آواز- ملودیک در کاهش فشار هیجانی، تنشها، نگرانیها و عصبیتهای کودکان دارای لکنت بسیار ملموس و روشن است. کودکان در فعالیتهای گروهی فرصت مناسب و ایمنی برای تخلیه احساسات و بروز حالات و افکار خود یافتند؛ بدون آنکه نگران تکلم خود باشند. آواز- ملودیک با مولودی ساده بر احساسات تاثیر گذاشته و باعث رها شدن تنشها میگردد وکودکان را قادر میساخت که به هیجانها و احساسات خود توجه کنند. در واقع آواز- ملودیک سبب ابراز هیجانها و خلاقیت در این کودکان شد. با توجه به این امر شاید بتوان دلیل این تأثیرات در مورد سه مورد مذکور را برقراری ارتباط راحتتر با موسیقی دانست؛ چراکه موسیقی فضای امن، صمیمی و بدون کوچکترین تردیدی برای این کودکان ایجاد کرده است و حضور در کلاس برایشان بسیار جذاب و دلنشین بوده است و همچنین ابراز و تخلیه احساسات و اعتماد به نفس موجب کاهش اضطراب آنان شد. این یافتهها با یافته های رفیعیان و همکاران (۱۳۸۵) وهمچنین پژوهشهای محققانی چون ربیعی و همکاران(۱۳۸۸)، طباطبایی فر(۱۳۸۹)، نجفی و همکاران(۱۳۸۹)، شین وکیم[۱۵۸](۲۰۱۱) وجیانگ و همکاران (۲۰۱۳) که با عنوان «تأثیر موسیقی درمانی بر اضطراب و استرس» صورت گرفت، همسویی دارد.
نمره شدت اضطراب امیرعلی و علیرضا در مرحله خط پایه به یکدیگر نزدیک میباشند، اما در مرحله پس از درمان و پیگیری این افراد نسبت به نمرات پیش آزمون، افزایش اضطراب را نشان میدهد. این عدم تفاوت دلیلی بر عدم تأثیر درمان برای امیرعلی و علیرضا میباشد. در مورد علیرضا و امیرعلی مشاهدات بالینی روانشناسی نشان میدهد، که دلیل این افزایش را میتوان در سطح هوشیاری، اعتماد به نفس و همچنین احساس راحتی که طی درمان آزمودنیها با آزمونگر پیدا کرده بودند، دانست. این امر خود میتواند سبب برونریزی بهتر و پاسخگویی بادقت بیشتری به سؤالات تست اضطراب پس از آزمون نسبت به پیش آزمون شده باشد. این احساس راحتی و ارتباط قوی با موسیقی و محیط، در امیر محمد به شکل بارزتری قابل مشاهد بود.
این یافتهها با پژوهشی با عنوان «بررسی تأثیر اضطراب در کودکان دچار اختلال لکنت عادی در سنین ۸-۱۴ سال» که توسط امیری (۱۳۸۸) و همچنین تحقیقی دیگری که توسط خسرو (۱۳۷۵) صورت گرفت همخوانی دارد و به این نتیجه منتهی گردیده که میزان اضطراب کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است.
۵-۲ نتیجهگیری
در پژوهش حاضر سعی شده است از تکنیک درمانی MIT برای کاهش لکنت و اضطراب استفاده شود. نتایج حاصل از اثربخشی درمان آواز- ملودیک بر لکنت و اضطراب حکایت میکند. با توجه به مطالعه مروری موئلن و همکاران (۲۰۱۱) که در زمینه درمان MIT انجام داده اند و نیز بر اساس جستجوهای گسترد هپژوهشگر متن حاضر در پیشینه تکنیک درمانی MIT در زمینه لکنت مطلبی یافت نشد. با تکیه بر این امر شاید بتوان پژوهش پیش رو را در زمره نخستین گامهای بررسی تأثیر شیوه درمانی MIT در لکنت شواهد اولیه به شمار آورد. کاهش بارز علائم لکنت در هر پنج آزمودنی و نیز کاهش میزان اضطراب در سه آزمودنی دید میشود. اما با وجود این، کاهش اضطراب در دو آزمودنی منفی بود و این خود نشانگر این امر است که در شیوه درمانی آواز ـ ملودیک هنوز هم باب هرگونه تحقیق و پژوهش همواره مفتوح است.
۵-۳ محدودیتهای پژوهش