کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



بند۲: اگر هم شاکی و هم مدعی علیه از دادگاه غایب باشند، آنها به طور مشترک موظف به پرداخت هزینه‌های دعوی هستند.

فصل دوم: مداخله شخص ثالث در دعوی

قانون ۱۵۹۶: بند۱: هر فرد با مصلحت قانونی مجاز به دخالت در دعوی در هر وهله از
دادخواهی می‌باشد، یا به عنوان طرف حق خود یا، در نقش شریک جرم، به کمک یکی از طرفین دعوی دفاع می کند.
بند۲: با این حال، پذیرفته می‌شود، فرد پیش از ختم دعوی ، دادخواستی را به قاضی بدهد که به طور خلاصه حق دخالت بوجود آمده را ثابت می‌کند.
بند۳: فردی که در دعوی دخالت می‌کند دعوی به هر مرحله‌ای که رسیده است پذیرفته می‌شود. اگر دعوی به مرحله شهادت رسیده باشد، زمان کوتاه و قطعی اختصاص داده می‌شود که در آن شهادت داده شود.
قانون ۱۵۹۷: طرف سومی که مداخله‌اش ضروری دیده شده است باید در دعوی توسط قاضی فراخوانده شود، پس از اینکه او با طرفین مشورت کرد.

عنوان ششم: انتشار مصوبات، ختم دعوی و دفاعیات

قانون ۱۵۹۸: بند۱: هنگامی که مدرک جمع شد، قاضی باید، با حکمی به طرفین و مدافعان آنها اجازه دهد در دفتر دادگاه مصوباتی را که هنوز برای آنها شناخته نشده‌ هستند را بررسی نمایند. در واقع، اگر مدافعان کپی ای از قوانین را درخواست کنند بتوان به آنها داد. در دعاویی که با منافع عمومی مرتبط هستند، با این حال، قاضی می‌تواند تصمیم بگیرد که، به منظور اجتناب از هر خطر جدی، بخش یا بخش‌هایی از قوانین به هیچ کس نشان داده نشود؛ با این حال، او باید مراقب باشد، حق تمکین همیشه دست نخورده باقی می‌ماند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بند۲: برای تکمیل مدارک، طرفین می‌توانند سایر دلایل را به قاضی ارائه کنند، زمانی که اینها یکجا جمع شدند قاضی می‌تواند، در صورتی که صلاح بداند، دوباره حکمی با عنوان بند۱، صادر کند.
قانون ۱۵۹۹: بند۱: زمانی که همه چیز مرتبط با تهیه مدارک تکمیل شد، ختم دعوی رسیده است.
بند۲: این ختم زمانی رخ می‌دهد که طرفین اعلام کنند که آنها هیچ چیز بیشتر برای اضافه کردن ندارند، یا وقتی که زمان متعارف توسط قاضی برای تهیه مدارک اختصاص داده شده است سپری شده باشد، و یا وقتی قاضی اعلام کند که به نظر او دعوی به اندازه کافی آموزش داده شده است.
بند۳: با هر شیوه‌ای که دعوی مختومه شود، قاضی حکمی صادر می‌کند که اعلام کند آن مختومه شده است.
قانون ۱۶۰۰: فقط در شرایط زیر قاضی می‌تواند، پس از ختم دعوی هنوز هم با شهود قبلی یا افراد جدید تماس بگیرد یا مفادی برای سایر مدارک که سابقا درخواست شده بود بوجود آورد:
در دعاویی که در آن فقط منفعت خصوصی طرفین درگیر است اگر همه طرفین موافق باشند؛
در سایر دعاوی، به شرطی که طرفین مشورت کنند، که دلیل مهمی وجود دارد، و خطر تقلب یا رشوه از بین رفته است؛
در همه دعاوی، هر زمان که محتمل است، ، حکم ناعادلانه خواهد بود برای هر یک از دلایل ذکر شده در قانون ۱۶۴۵، بند۲، موارد ۱-۳، مگر اینکه مدرک جدیدی پذیرفته شود.
بند۲: با این حال، قاضی می‌تواند، حکم یا مجوز ارائه مدرکی را بدهد که، حتی بدون خطای طرف ذینفع، پیش تر ارائه نشده است.
بند۳: مدارک جدید مطابق با قانون ۱۵۹۸، بند۱، منتشر می‌شود.
قانون ۱۶۰۱: زمانی که دعوی مختومه شد، قاضی مدت زمان مناسبی را برای ارائه دفاعیات و مشاهدات تعیین می‌کند.
قانون ۱۶۰۲: بند۱: دفاعیات و مشاهدات به صورت کتبی می‌باشند مگر اینکه قاضی، با رضایت طرفین، آن را برای بحث و گفتگو در حضور دادگاه در جلسه کافی در نظر بگیرد.
بند۲: در صورتی که انتشار دفاعیات و مدارک اصلی نیاز به اجازه قاضی داشته باشد، و قید رازداری وجود داشته باشد، هنوز باید رعایت شود.
بند۳: دستورالعمل‌های دادگاه در سوالات مرتبط با طول دفاعیات، تعداد کپی‌ها و سایر موضوعات مشابه رعایت ‌گردد.
قانون ۱۶۰۳: بند۱: زمانی که دفاعیات و مشاهدات رد و بدل شدند، هر طرف می‌تواند پاسخی در ظرف مدت زمان کوتاه معین توسط قاضی، ایجاد نماید.
بند۲: این حق فقط یک بار به طرفین داده می‌شود، مگر اینکه برای دلیل مهمی قاضی در نظر بگیرد که حق برای درخواست دوم داده شود؛ اگر این حق به یک طرف داده شود، آن به دیگری نیز داده می‌شود.
بند۳: مدافع دادگستری و مدافع اوراق قرضه حق دارند به هر عکس العمل طرفین پاسخ دهند.
قانون ۱۶۰۴: بند۱: مطلقاً ممنوع است که هرگونه اطلاعاتی به قاضی توسط طرفین یا مدافعان، یا هر شخص دیگری داده شود که از قوانین دعوی حذف شده است.
بند۲: اگر دفاعیات در دعوی به صورت کتبی باشند، قاضی ممکن است، به منظور روشن شدن هر مسئله باقی مانده، دستور دهد که بحث متوسط شفاهی در حضور دادگاه در جلسه برگزار شود.
قانون ۱۶۰۵: سردفتر در بحث شفاهی ذکر شده در قانون ۱۶۰۲، بند۱ و ۱۶۰۴، بند۲، حاضر است، به طوری که، اگر قاضی دستور دهد، یا طرفین درخواست کنند و قاضی راضی باشد، سردفتر می‌تواند بلافاصله گزارش کتبی از آنچه بحث شد و نتیجه گرفته شد تنظیم نماید.
قانون ۱۶۰۶: اگر طرفین به آقانون سازی دفاعیات شان در زمان اختصاص داده شده به آنها بی توجه باشند، یا اگر آنها خودشان را به علم و وجدان قاضی واگذار کنند، و اگر در همان زمان قاضی متوجه شود موضوع کاملاً واضح از قوانین و شواهد است، او می‌تواند حکم را بلافاصله اظهار کند. با این حال، او باید، مشاهدات مدافع دادگستری و مدافع اوراق قرضه را بررسی کند اگر آنها در دادگاه درگیر باشند.

عنوان هفتم: اعلام نظر[۲۰۲] قاضی

قانون ۱۶۰۷: دعوی اصلی که با شیوه دادگستری سروکار دارد توسط قاضی با حکم قطعی مختومه می‌شود. موضوع ضمنی با حکم مخاطب بی آنکه زیانی به قانون ۱۵۸۹ برسد، مختومه می‌شود.
قانون ۱۶۰۸: بند۱: برای دادن هر گونه حکم، قاضی باید در ذهن خود درباره موضوعی که در قضاوت تصمیم‌گیری شده اطمینان اخلاقی حاصل کند.
بند۲: قاضی باید این اطمینان را از قوانین دعوی و از دلایل حاصل کند.
بند۳: قاضی باید با دقت مدارک را با در نظر گرفتن مفاد قانون درباره تأثیر دلایل یقینی بررسی کند.
بند۴: قاضی ای که نتواند به چنین اطمینانی برسد حکم می‌کند که حق شاکی ثابت نشده است و به نفع مدعی علیه حکم می‌دهد، به جز در دعوی که از منفعت قانونی برخوردار است، زمانی که او به نفع خود حکم کند.
قانون ۱۶۰۹: بند۱: قاضی مسئول دادگاه دانشکده یی روز و زمان ملاقات برای بحث و گفتگو را تصمیم می‌گیرد. مگر اینکه دلیل خاصی در غیر این صورت نیاز باشد، نشست در دفتر دادگاه باشد.
بند۲: در روز تعیین شده برای نشست، قضاوت فردی نتیجه های مکتوب شان در مزایای دعوی ، با دلایلی در قانون و در واقعیت برای رسیدن به نتیجه‌هایشان را می‌آورند. این نتیجه‌‌ها به قوانین دعوی اضافه می‌شوند و مخفی نگه داشته می‌شوند.
بند۳: آنها پس از استناد به نام الهی، برای ارائه نتیجه‌های خود به ترتیب، همیشه با ponens یا velator در دعوی آغاز می کنند، و سپس به ترتیب اولویت. تحت ریاست قاضی مسئول، آنها بحث خود را عمدتاً با نظر به ایجاد آنچه در بخش غیر موضوعه قضاوت بیان شده برگزار می‌کنند.
بند۴: در بحث و گفتگو، هر کس مجاز به فاصله گرفتن از نتیجه‌ نهایی است. قاضی ای که مایل به تن دادن به تصمیم‌گیری دیگران نیست می‌تواند تقاضا کند در صورتی که درخواست تجدید نظر وجود دارد، نتیجه هایش به دادگاه عالی فرستاده شود.
بند۵: اگر قضات مایل یا قادر نباشند برای رسیدن به تصمیم در بحث اول، آنها می‌توانند تصمیم شان را به نشست دیگر موکول نمایند، اما نه بیشتر از یک هفته، مگر اینکه دستورالعمل دعوی مطابق با قانون ۱۶۰۰ تکمیل شود.
قانون ۱۶۱۰: بند۱: اگر فقط یک قاضی وجود دارد، او قضاوت خواهد کرد.
بند۲: در دادگاه دانشکده یی، ponens یا velator قضاوت می‌کنند، دلایلی که توسط قضات فردی در بحث شان ارائه می‌شود را به کار می برند، مگر اینکه دلایلی که توسط اکثریت قضات تعریف شده‌اند ترجیح داده شوند. سپس قضاوت باید به قضاوت فردی برای تصویب شان ارائه شود.
بند۳:حکم صادر می‌شود نه بعد از یک ماه از روزی که در دعوی تصمیم گرفته شده است، مگر اینکه در دادگاه دانشکده یی قضات به دلایل مهمی زمان طولانی تری را قید کنند.
قانون ۱۶۱۱: حکم باید:
اختلاف مطرح شده در دادگاه را مشخص کند، پاسخ‌های مناسب به سوالات فردی بدهد؛
وظایف طرفین را که از محاکمه و شیوه‌ای که در این‌ها به بار آورده ناشی شده است را تعیین کند؛
دلایل یا انگیزه‌ها، هم در قانون و هم در واقعیت را که بر اساس بخش غیر موضوعه حکم است را بیان کند؛
هزینه‌های اقامه دعوی را توزیع کند.
قانون ۱۶۱۲: بند۱: حکم پس از استناد از نام الهی باید به ترتیب بیان کند قاضی یا دادگاه، شاکی، مدعی علیه و مدافع، با اسامی و اقامتگاه به موقع نشان دهد. همچنین نام مدافع دادگستری و مدافع اوراق قرضه اگر آنها در دادگاه درگیر بودند ضروری است.
بند۲: سپس باید حقایق ادعایی، با نتیجه گیری‌های طرفین و دستور العمل تردید به طور خلاصه تنظیم شود.
بند۳: سپس بخش غیر موضوعه حکم با دلایلی که آن را حمایت می‌کنند در ادامه آورده شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 12:24:00 ب.ظ ]




تحلیل عامل تاییدی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتریان
در پرسشنامه ارزیابی پذیرش کیفیت خدمات الکترونیکی، رضایت و تمایلات مشتری در بانک ملت استان کرمانشاه ، میزان تاثیر متغیر تمایلات رفتاری با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۲۱ تا ۲۳) و میزان تاثیر متغیر رضایت مشتری با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۲۴ تا ۲۶) بررسی شده اند. تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار لیزرل برای عامل هایی که با بهره گرفتن از ۳ یا کمتر از ۳ سوال در پرسشنامه بررسی شده اند، بدرستی صورت نمی گیرد و همیشه برازش کامل را نشان می دهد. بنابراین برای اجتناب از این خطا، چنین متغیرهایی را باید با متغیرهای دیگر بصورت همزمان در نرم افزار وارد کرد بطوریکه مجموع سوال ها (نشانگرها) برای متغیرهای وارد شده بیشتر از ۳ باشد. بنابراین در این بخش، تحلیل عامل تاییدی برای متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری باهم درنظر گرفته شده است. مدل زیر مدل استاندارد شده بررسی این دو متغیر در نرم افزار لیزرل می باشد که رابطه هر متغیر و نشانگرهای آن ترسیم شده است:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ۴ – ۱۱ مدل استاندارد شده بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری در نرم افزار لیزرل
با توجه به شکل بالا معیارهای RSMEA، P-Value و کای دو تقسیم بر درجه آزادی در سطح قابل قبولی قرار دارند و مدل دارای برازش مناسب می باشد. لذا می‌توان پارامتر های برآورد شده در مدل را به لحاظ آماری قابل اتکا دانست و از تطابق پذیری نشانگرها با سازه‌های مورد مطالعه استفاده نمود. شکل بالا نشان می دهد که سوال ۲۳ دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۴۸/۰ روی متغیر تمایلات رفتاری و سوال ۲۴ دارای نیز دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۳۰/۰ روی متغیر رضایت مشتری می باشند.
اکنون به بررسی معنی داری هر یک از روابط فوق با بهره گرفتن از نمودار آماره تی استودنت می پردازیم. با توجه به اینکه مقدار آماره تی استودنت نشان داده شده در شکل زیر برای هر یک از سوال ها بیش تر از ۹۶/۱ است، بنابراین همه روابط فوق معنی دار می باشند و برای تجزیه و تحلیل های بعدی و استفاده در مدل معادلات ساختاری باید در مدل بمانند.
شکل ۴ – ۱۲ مقادیر t-value مدل استاندارد بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری در نرم افزار لیزرل
با توجه به مقادیر آماره تی استیودنت مربوط به خطا ها ملاحضه می گردد که مقادیر این آماره برای همه سوال ها بیشتر از ۹۶/۱ است و نشان می دهد که با مقدار معناداری از خطا مواجه هستیم البته به دلیل اینکه روابط بین این سوال ها با متغیر همه بالا و معنی دار هستند، این خطاها قابل چشم پوشی است. برای آنکه نشان دهیم این مقادیر به دست آمده تا چه حد با واقعیت‌های موجود در مدل تطابق دارد باید شاخص‌های برازش مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به بار های عاملی موجود در هر یک از ابعاد می‌توان در مورد اهمیت هر یک از نشانگرها تصمیم گیری نمود..
جدول ۴ – ۱۳ بارهای عاملی و T-Value نشانگرهای مربوط به بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری

 

سازه پژوهش علامت در مدل بار عاملی در مدل استاندارد T-Value
تمایلات رفتاری سوال ۲۱ ۳۱/۰ ۸۱/۳
سوال ۲۲ ۳۹/۰ ۵۴/۴
سوال ۲۳ ۴۸/۰ ۰۳/۵
رضایت مشتری سوال ۲۴ ۳۰/۰ ۱۰/۳
سوال ۲۵ ۲۸/۰ ۰۲/۳
سوال ۲۶ ۲۷/۰ ۹۰/۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ب.ظ ]




تعداد طبقات
به منظور جلوگیری از مفروضات تکراری سعی شده به اختصار معا بر و محاسن انواع تعداد طبقات ی
فضاهای آموزشی در اقلیمهای مختلف با توجه به شناخت از مقاطع سنی در داخل جدول ذیل ذکر می
گردد:
جدول ۲-۲-معایب ومزایای طبقات فضاهای آموزشی در ارتباط با اقلیم های پیشنهادی

مأخذ:محمودی ، ۱۳۸۴
مهدی محمودی ، ۱۳۸۴طراحی فضاهای آموزشی با بهره گرفتن از فرم های انعطاف پذیر
ادامه جدول معایب ومزایای طبقات فضاهای آموزشی در ارتباط با اقلیم های پیشنهادی

مأخذ:محمودی ، ۱۳۸۴
همجواری و مکان قرارگیری فضاهای آموزشی یکی از مسائلی که در مورد انعطاف پذیر کردن
فضاهای آموزشی بسیار موثر است همجواری فضاها نسبت به هم میباشد. تطبق این فضاها با عملکردهای جدید و تغیر در آنها مستلزم قرارگیری فضاها در جایگاههای مناسب است. مسئله قابل توجه در این قسمت همخوانی فضاهای همجوار و کنار هم قرار دادن فضاها ی با مشخصات و نیازهای مشترک است. این همخوانی می تواند از جهات مختلف مثل مبلمان، صوت، مصالح، عرصه و حر م و نیاز استفاده کنندگان و زمان استفاده از آن، بررسی گردد. به این منظور میتوان به مباحث زیر توجه ویژه ایداشت:
۱- اقتصاد زمان عینیبه کردن زمان
۲- دارا بودن فضای کافی، با توجه به اندازه جمعت برای فعالتهای آموزشی در کوتاه مدت و بلند مدت )انعطاف پذیری بودن کالبدی(
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳ - تضمین آساش واحدهای مسکونی و غیر مسکونی همجوار با فضاهای آموزشی
۴- تضمین امنیت در درون و بیرون فضاهای آموزشی در برابر معضلاتی مانند عبور از بزرگراه،
سیل، زلزله و غیره
۵- استفاده از منابع محلی، به عنوان مثال فضای سبز و بازی در کنار مدرسه
۶- توجه به نیاز تاسیسات زیربنا ی و شبکه حمل و نقل
۷- توجه به کیفیت محیطی آلودگی هوا و آلودگی صدا
۸-آساش اقلیمی در مورد مکانیابی واحدهای آموزشی همچنین باید به کاربری های سازگار و ناسازگار توجه
داشت از جمله کاربری های سازگار میتوان از کاربری های مسکونی، فرهنگی و فضاهای سبز نام برد و منظور از کاربری های ناسازگار، کاربری های آلوده کننده است، مانند آلایندههای هوا شامل صنا یع، ترمینالهای مسافربری، آلایندههای صوتی، مثل بزرگراهها، فرودگاهها، مسیر راه آهن، مراکز ی تجاری پر رفت و آمد و سایر آلا یندههای محیطی، مثل فاضلابهای شهری، کشتارگاهها، دامدار یها، مراکز درمانی و بیمارستانی، گورستانها و محلی انباشت زباله و کود.
جدول زیر کاربری های فضاهای آموزشی و سازگاری همجواری آنها را نشان میدهد
جدول ۲-۳- کاربری های فضاهای آموزشی و سازگاری

مأخذ:محمودی ، ۱۳۸۴
ادامه جدول کاربری های فضاهای آموزشی و سازگاری

مأخذ:محمودی ، ۱۳۸۴
نور و انعطاف پذیری فضاهای آموزشی
میزان روشنایی مناسب در تامین آساش جسمی و روحی دانش آموزان موثر میباشد. حداقل میزان روشنایی لازم در کلاس ۲۰۰ لوکس و حداکثر ۵۰۰ لوکس میباشد و با افزاش میزان روشنا یی کارا فضا بالاتر نمیرود. در مورد ارزش روانشناسی نور نکات زیر را میتوان مطرح کرد:
نور کافی میل و رغبت به کار و تحصیل را افزاش میدهد
باعث دقت عمل و تمرکز حواس در دانش آموزان میگردد . سلامتی چشم و قدرت بینا یی محفوظ میماند و خستگی اعصاب کمتر میگردد. جهت ایجاد تنوع فضا یی و تاکید در فضا استفاده میشود همچنین در مورد منبع نور در نظر گرفتن نکات زیر توصیه میگردد:
جهت تابش نور در سمت چپ باشد تا ا یجاد سایه نامناسب روی میز کار دانش آموز نکند منبع نور در حوزه دید دانش آموز قرار نگیرد زیرا باعث خیرگی چشم میشود جایگاه معلم نباید رو به پنجرههای کلاس باشد زیرا مشکل خیرگی چشم به وجود میآورد سطح مطالعه باید مات باشد سطح پنجره های کلاس نباید ۵/ ۱ تا ۷/ ۱ سطحی کلاس کمتر باشد در کلاس اگر عرض بیشتر از ۸ متر باشد که باید در دو طرف پنجره تعبه شود تا دانش آموزان در تاریکی قرار نگیرند. چراغهای سقفی کلاس باید به سقف چسبیده و در ارتفاع بالا قرار داده شوند تا خیرگی چشم را باعث نشوند.
کیفیتهای نور که از جهات مختلف بر پنجره میتابند اثرات متفاوتی دارند. نور شمال یکنواخت و سرد است. نور غرب ایجاد خیرگی میکند و نور شرق گرم میباشد. به عنوان قاعده کلی، جهت فضاهای آموزشی شمال به جنوب است. به منظور کنترل نور طبیعی استفاده از پرده، سایه بان، گیاهان و پیشامدگی در سقف توصیه میشود.
استفاده از شیشه رنگی و نورگیر سقف برای تنوع بخشیدن به فضاها توصیه میشود انعکاس نور در آب و استفاده از المانهای نوری در آب باعث ایجاد ادراکات حسی خوشایند ی میشود
شرا یط حرارتی و انعطاف پذیری فضاهای آموزشی
تامین آساش حرارتی برآوردن ین از یک جسمی و روحی است در مورد شرا ط حرارتی کلاس همواره دمای پائن تر از حد آساش مدنظر قرار میگرد و این مسئله به دلیل حرارت بدن دانش آموزان میباشد که باعث گرمی محیط میشود.
جدول ۲-۴-شرا یط حرارتی و انعطاف پذیری فضاهای آموزشی

مأخذ:محمودی ، ۱۳۸۴
بنابران توصیه میشود:
درجه حرارت تا ۵ درجه پائین تر از حد آساش در مدارس ابتدا یی قابل قبول است حرارت مطبوع باید کنترل شده باشد. در هنگام ورود گرما بیشتری مدنظر خواهد بود در مورد مدارس راهنمایی و دبیرستان رعایت درجه حرارت در حد آسایش توصیه میگردد حرارت به صورت یکپارچه و یکنواخت در فضا باید توزیع شود میزان تغییر درجه حرارت در سردترین جای فضا نسبت به گرمترین نقطه آن از ۵ درجه بیشتر یک نباید باشد.
صوت و انعطاف پذیری فضاهای آموزشی
شنیدن درست از مهمترین عوامل یادگیری است. و حداکثر میزان سر و صدای قابل قبول برای هر کلاس ۴۵ dp است. البته آلودگیهای صوتی محیط پیرامون مدارس را میتوان با تدابیر خاص ذیل از بین برد:
ایجاد فاصله بین مراکز تولید صدا و فضاهای آموزشی به منظور جلوگیری از سر و صدای مزاحم ناشی از کارگاه صنعتی m300 و برای سر وصدا ناشی از بازی بچه ها ۲۵ m فاصله نیاز است.
به غیر از به وجود آوردن فاصله که در بعضی از مواقع میسر نیست از روش های د یگر کم کردن صدا میتوان استفاده کرد: با ایجاد گوشه ها و کنجه ای ز اد و همچن دیوارهای ناموازی و استفاده از سقفهای شیبدار استفاده از جذب کننده های مناسب آکوست یکی استفاده از مصالح مناسب مثل استفاده از مواد متخلخل و نرم مانند موکت نصب فایلهای اکوست یکی در سقف و تیغه های اکوست یکی استفاده از پوشش گیاهی در فاصله مناسب استفاده از پنجره دو جداره عدم استفاده از سقف گنبدی و ا هلالی در فضاهای آموزشی قرار دادن بنای فرعی و غیر حساس در مقابل صوت قرار گرفتن موقعیتی خیابان در گودی استفاده از خاکر زها و تپه ماهوری
رنگ و انعطاف پذ ری فضاهای آموزشی
از عوامل موثر فضا در انتقال پیام، رنگ فضا است. رنگ به عنوان عنصری تفکیک ناپذیر در یک طبیعت معماری تاثیر فراوانی بر روحیه و رفتار کاربران فضا دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیداً تحت تاثیر قرار میدهد. هر رنگ حاوی پیامی خاص به بنندگان میباشد.
مقیاس انسانی و انعطاف پذ ری فضاهای آموزشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ب.ظ ]




سنجش تأثیرگذاری کانون های تفکر
دانشمندان علوم سیاسی، کانون های تفکررا بخشی ازنخبگان سیاسی یا سازمانی قلمداد می کنند که درنظام کثرت گرا برای جلب توجه سیاستگذاران با هم به رقابت می پردازند. هیچ رویکردی قادر نیست که نوع ومیزان تأثیرگذاری کانون های تفکر در سیاستگذاری را تعیین نماید. روند سیاستگذاری عمومی را می توان به مراحل تعریف مسئله یا فهم مسئله، تنظیم دستورکار، انتخاب سیاستی واجرا تقسیم بندی کرد. آیا مشاوران بیرونی در یکی ازمراحل سیاستگذاری ویا فقط درچند مرحله آن تأثیرگذار هستند؟ چگونه محصولات وکانال های مشورتی از یک مرحله به مرحله دیگر تغییر می کنند؟
پایان نامه - مقاله - پروژه
دراین تحقیق به این نتیجه رسیدیم که کانون های تفکر درنخستین مراحل فرایند سیاستگذاری به ویژه در مراحل تعریف مسئله وتنطیم دستورکار ازبیشترین تأثیر برخوردارند. دونالد ابلسون[۱۶۳] معتقد است که” تأثیرگذاری درواشنگتن دی سی دارای اشکال مختلفی است.برخی از موسسات درپشت صحنه بدون هیاهو وسروصدایی به فعالیت می پردازند درحالی که برخی دیگر تلاش می کنند تا با رویکرد آشکارتری به شکل دهی افکار عمومی اقدام نمایند". (Abelson,2002,P.65)
وی پیشنهاد می کند که قبل از تشخیص نحوه عملکرد کانون های تفکر باید به فهم بهتری ازعامل تأثیرگذار ونحوه سنجش تأثیرگذاری دست پیدا کنیم. بنابراین بایستی توسط شاخص های مستقیم وغیر مستقیم درچرخه سیاستگذاری به سنجش وارزیابی تأثیرگذاری کانون های تفکر پرداخت که درذیل به آن ها اشاره می کنیم:
بیان مسئله: طرح مسئله برای عموم ازطریق رسانه ها، نخبگان وحکومت ها، جهت دهی به جریانات سیاسی وایجاد ائتلاف به منظور قرار دادن مسائل دردستورکار دولت.
صورت بندی سیاست: ازطریق انجام مطالعات، ارزیابی، برگزاری جلسات توجیهی وسخنرانی در برابر کنگره وارائه مشاوره.
اجرای سیاست: انعقاد قرارداد، ارائه مشاوره، رسانه ها، آماده سازی مقامات دولتی، آموزش، حفظ پایگاه داده ها (Abelson,2002,P.56)
با این وجود سنجش چنین تأثیرگذاری نسبت به این که مشخص نماییم که چه مواردی سبب تأثیرگذاری می شوند بسیار دشواراست. اگرفردی درمورد چنین اظهاراتی وارزش چنین مدارکی تردید داشته باشد می تواند از شیوه های دیگری جهت سنجش ارتباط برنامه با فرایند سیاستگذاری بهره گیرد:
* اجرا، برقراری روابط، انعقاد قرارداد با سیاستگذاران
* روابط اعضای هیأت مدیره ومشاوران با سیاستگذاران
*میزان وکیفیت انتشار تحقیقات
*بکارگیری تحقیقات توسط سیاستگذاران
*بکارگیری تحقیقات توسط نخبگان تأثیرگذار، هیأت تحریریه، مقاله نویسان ومفسران رسانه
*بکارگیری توسط گروه های فشار ودیگر بازیگران مدنی
*ارجاع گسترده رسانه ها به تحقیقات انجام شده
*استفاده مجلات علمی، رسانه های جدید وسخنرانی های دولتی از تحلیل وتحقیقات به عنوان مرجع
برطبق نظر دونالد ابلسون ودایان استون[۱۶۴]” کانون های تفکر وشبکه ها خود از تکنیک ها وسنجش های مختلفی بهره می گیرند تامشارکت خود را در فرایند سیاستگذاری بیان کنند وبحث عمومی را افزایش دهند". (Stone,Maxwell,Keating,2001,PP.29-30) این تکنیک ها عبارتند از:
*مقاله نویسی در روزنامه ها ویا شمار ارجاع به کانون های تفکر
*شمار وب سایت ها ومیزان درخواست در صفحه درخواست ها
*میزان مصاحبه های رادیویی وتلویزیونی
*شمار انتشارات نقد شده
*حضور سیاسی، مردمی وتخصصی در مراسم، سخنرانی ها وکنفرانس ها
*انجام پروژه های جدید، جذب نیروی جدید ونوسازی پروژه ها
*تمایل بسیار برای جذب کمک های مالی ازسوی موسسات و جذب قراردادهای دولتی ودیگر منابع بودجه در سال های گذشته
*انتصاب محققان در هیأت های مشورتی دولت
*پیشرفت کاری محققان کانون های تفکر در سازمان های بین المللی ودولتی
از میان نه معیار فوق الذکر، پنج معیار اول به میزان تقاضا برای محصولات کانون های تفکر تأکید دارند وچهار معیار پایانی به منابعی که در اختیار این سازمان ها قرار دارد اشاره می کنند. مگ گان[۱۶۵]می گوید: ” با بکارگیری مدل های تحلیل سیستم ها وبازار در بررسی کانون های تفکر توانسته ام به خوبی روابط بین کانون های تفکر با جوامع دانشگاهی ،سیاسی ومالی رابیان نمایم” . (McGann,2007.P.42).
لازم به ذکر است بدانیم که اغلب مصرف کننده گان مستقیم، محصولات کانون های تفکر نمی باشند. دراین جا به برخی از شاخص هایی اشاره می کنیم که نقش کانون های تفکر در بازار ایده ها را بیشتر نمایان می کنند:
شاخص های منبع:توانایی در بکارگیری وحفظ تحلیل گران ومحققان، مقدار، کیفیت وتداوم حمایت های مالی، نزدیکی ودسترسی به سیاستگذاران ودیگر نخبگان سیاستی، توانایی محقق در تعریف مسئله وارائه تحلیلی قاطع،اعتبار سازمان، کیفیت وقابلیت اعتماد شبکه ها، برقراری تماس با جوامع دانشگاهی، سیاسی ورسانه ها
*شاخص های خروجی: کیفیت وتعداد محصولات، طرح های سیاستی وایده های تولید شده، آثار منتشرشده از قبیل: کتاب، مقالات، خلاصه سیاستی وغیره، مصاحبه های خبری، سمینارها، کنفرانس ها وجلسات توجیهی برگزارشده، شمار محققانی که برای انتصاب سمت های دولتی ومشاوره ای پیشنهاد شده اند.
*شاخص های بهره گیری: شهرتی که کانون های تفکر ازطریق رسانه ها ونخبگان سیاستی در واشنگتن دی سی کسب می کنند. شمار حضور دررسانه ها، وب سایت ها وسخنرانی ها در برابر نمایندگان کنگره، جلسات توجیهی، انتصاب رسمی محققان، مشورت با مقامات رسمی یا وزارتخانه ها وسازمان ها، کتاب های فروخته شده، گزارشات منتشرشده، شمار افراد شرکت کننده درکنفرانس ها وسمینارهای برگزارشده.
*شاخص های اثرگذاری: توصیه های بکارگرفته شده توسط سیاستگذارن، نقش مشاور برای احزاب سیاسی، نامزدها وتیم های انتقالی، دریافت پاداش، انتشار وپخش آثار کانون تفکر درمجلات علمی ورسانه ها، به چالش کشیدن دانش مرسوم وخط مشی اجرایی واستاندارد بوروکرات ها ومقالات منتخب در واشنگتن دی سی.
نمودار۳-۱٫تأثیر کانون های تفکر،سال ۲۰۰۵

 

بنیاد هریتیج[۱۶۶] شورای روابط خارجی[۱۶۷]
رده بندی:دارای رتبه نخست نقل قول های رسانه ای درمیان تمامی کانون های تفکرمحافظه کار رده بندی:دارای رتبه نخست روایط خارجی در نظرسنجی تأثیرگذارترین رسانه نوشتاری تولیدی
وب سایت:
شمار بازدیدها:۵۲۷۲۱۲۰
شماربازدیدهای ویژه:۳۹۰۷۷۵۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ب.ظ ]




یک راه تعیین چنین زیرمجموعه­هایی از طریق موضوعات آن زیر مجموعه است؛ به عنوان مثال اگر باور ما گزاره­ای در باب ریاضیات بود، آنگاه نظامی که باید این گزاره با آن در انسجام باشد، زیر مجموعه ­ای از شبکه باور شناسا می­باشد که با این گزاره ریاضی در ارتباط است و دیگر این گزاره به آن زیرمجموعه­ای از باورهای شناسا که مربوط به انتخاب شام امشب می­باشد، مرتبط نیست؛ چرا که موضوعشان متفاوت می­باشد. راه دیگر برای تعیین زیر مجموعه، از راه منبعی است که این باور از آن منبع ایجاد شده است و برای اینکه این باور خاص، موجه باشد، باید با باورهایی که از راه آن منبع ایجاد شده ­اند، منسجم باشد؛ به عنوان مثال اگر باور از راه ادراک بصری ایجاد شده است، باید با باورهای بصری دیگر برای موجه بودنش در انسجام باشد. اگرچه راه های متفاوتی گفته شده است اما شاید معقول­ترین شیوه تعیین این باشد که باید باور با آن مجموعه از باورهای فاعل شناسا در ارتباط باشد که گونه ­ای ارتباط و وابسته گی روانی در شناسا میانشان برقرار می­باشد؛ به عنوان مثال باید یک نسبت روانی مانند استنتاج از منظر فاعل شناسا میانشان وجود داشته باشد. (Murphy, 2006,¶ ۳ )
پایان نامه - مقاله - پروژه
البته برخی گفته­اند میتوان بین این دو نظر جمع کرد؛ بدین صورت که بگوییم ما خصوصیت جزء گرایی را در این مورد که باید P با باورهای مربوط به خود منسجم باشد را اخذ می­کنیم، اما از سوی دیگر، ویژگی کل گرایی را در دیدگاه خویش اضافه می­کنیم؛ چرا که دست کم موارد بسیاری وجود دارد که در آنها مجموعه­ مرتبط به گزاره P کل شبکه باور شناسا است؛ به عنوان مثال فرا باورهایی[۱۵۳] که شناسا دارد را در نظر بگیرید، مانند این فرا باور که شناسا باور دارد که او کاملاً در بدست آوردن باور قابل اعتماد است، این فرا باور وی در ارتباط با بسیاری از باورهای هر روزه شناسا که وی به دست می ­آورد، است و در توجیه آنها نقش ایفا می­ کند. حال دو باور خاص که ظاهراً با هم ارتباطی ندارند، از طریق این فرا باور به هم مرتبط می­شوند. هرچند این ارتباط غیر مستقیم است، اما به هرحال سبب می­ شود که کل منظومه فاعل شناسا به هم مرتبط شود. اگر بخواهیم با بهره گرفتن از استعاره شبکه که قبلاً به آن اشاره کردیم این مطلب را روشن کنیم می­توانیم بگوییم که یک رشته شبکه ممکن است با فرا رشته­ای مرتبط باشد و به وسیله این ارتباط که این رشته خاص با فرارشته دارد، با همه رشته­ها مرتبط شود. ( Everitt & Fisher, 1995, pp 108- 109) به عنوان مثال باور من به اینکه ۴=۲+۲ است با این فراباور می ­تواند ارتباط با باور من به اینکه الان گرسنه هستم داشته باشد و به آن متصل شود.
ما در این پایان نامه نظام و منظومه معرفتی شناسا که کل مجموعه باور او را در برمیگیرد، مد نظر می­گیریم.
۶-۲-۲٫ صورت بندی نظریه انسجام
پس از اینکه مقدمات برای فهم این نظریه آماده شد، اکنون زمان آن رسیده است که صورت بندی دقیق تری از نظریه انسجام ارائه بدهیم که فی الجمله میان انسجام گرایان مورد اتفاق باشد. در میان آنچه که گذشت دو امر اخیر که مراد از منظومه باور و نسبت انسجام، چه می­باشد، در فهم این نظریه، از اهمیت گسترده تری برخوردار هستند. قبل از اینکه این صورت بندی را ارائه بدهیم، آنچه در این نظریه برای توجیه هر باور در منظومه باورها، مفروض گرفته شده است، را بیان می­کنیم:

 

    1. هر باور برای اینکه موجه باشد، باید عضوی از شبکه معینی از باورها باشد و برای توجیه خود باید با آن سنجیده شود. از این رو، اگر باور منفردی از شبکه باور داشته باشیم، در مورد توجیه آن در این نظریه مسکوت می­باشیم و هیچ گونه توجیه معرفتی در باب آن نخواهیم داشت.

 

    1. میان باوری که عضوی از مجموعه خاص تلقی می­ شود که ما در پی توجیه آن هستیم، با سایر باورهای مجموعه، نحوه­ای ارتباط و نسبت برقرار است.

 

    1. چگونگی ارتباط و نسبتی که هر باور با دیگر عضوهای مجموعه دارد، در افزایش یا کاهش انسجامِ مجموعه به عنوان کل، مؤثر است. در بحث از مراد از انسجام، نحوه تأثیر باور را در افزایش یا کاهش توضیح دادیم.

 

    1. توجیه هر باور نسبتی مستقیم با افزایش یا کاهش انسجام در مجموعه دارد؛ به بیان دیگر، توجیه هر باور تابعی از نقش ویژه آن باور در افزایش یا کاهش انسجام در مجموعه است.

 

    1. هر باوری با توجه به نسبتی که در چگونگی وضعیت انسجام در مجموعه بازی می­ کند، حداقل به یکی از این سه فرض منتهی می­ شود:

 

 

 

    1. وجودِ این باور در مجموعه باورها، بیش از هر باور رقیب دیگری، باعث می­ شود تا انسجام مجموعه افزایش پیدا کند.

 

    1. عدمِ وجود این باور در مجموعه باورها، باعث می­ شود تا انسجام مجموعه افزایش پیدا کند.

 

    1. وجودِ نقیض این باور در مجموعه باعث می­ شود تا انسجام مجموعه افزایش یابد.

 

حال با توجه به اصل چهارم، که بنابر آن توجیه هر باور تابعی از نقش آن در افزایش یا کاهش انسجام در مجموعه می­باشد، می­گوییم، تنها در فرض (۱) باور موجه است و بنابر فرض (۲) و (۳) باور موجه نیست.[۱۵۴]
با تفحص و تأمل در نظریات مختلف انسجام گرایی می­توان گفت که ایشان در اصول مذکور برای توجیه باورها اتفاق نظر دارند، آنچه نظریات ایشان را متمایز می­ کند، علاوه بر جزئیات هر نظریه، مراد شان از مجموعه باورها، نسبت انسجام، و نحوه کاهش یا افزایش انسجام در میان باورها است. نظریات مختلف انسجام گرایی تفسیرهای مختلفی از این امور دارند.
اکنون با توجه به این خطوط اصلیِ توجیه باور، بنا بر نظریه انسجام، صورت بندی ریچارد فِلدمن[۱۵۵] از انسجام گرایی را که کلی و دقیق تر از سایر صورت بندی­ها است، ذکر می­کنیم:
«S (فاعل شناسا) در باور به P موجه می­باشد اگر و تنها اگر میزان و مقدار انسجامِ نظام و مجموعه باورهای S در صورت در برگرفتن باور به P بیشتر از میزان و مقدار انسجامِ نظام و مجموعه باورهای S در صورتِ در برنگرفتن و شامل نشدن به این باور باشد.» (Feldman, 2003, p 65)
مفاد این صورت بندی همان است که در فوق بیان کردیم، اگر انسجام باورهای من با وجود این باور خاص افزایش پیدا کند، این باور موجه است، اما اگر در صورت افزودن این باور، انسجام بیشتر نشد؛ یعنی افزودن این باور، یکی از دو حالت اخیر اصل پنجم را موجب شد، این باور موجه نیست؛ یعنی یا عدم وجود این باور باعث می­ شود تا مجموعه باور افزایش پیدا کند یا وجود نقیض این باور موجب چنین امری می­ شود، اما در هر دو صورت، نفسِِ این باور موجه نیست.
۷-۲-۲٫ رده­ بندی نظریه­ های انسجام گرایی
آنچنانکه گذشت انسجام گرایان معتقدند که توجیه یک باور کاملاً وابسته بر نحوه انسجام آن با سایر باورهای شناسا هست و توجیه باورِ شخص، امری است که در پرتوی نحوه ارتباط آن باور با سایر باورهای شناسا سنجیده و معین می­ شود و از اینجا که هر آنچه یک باور برای توجیه خویش نیاز دارد، صرف باورها می­باشد، این نظریه در عداد نظریه­ های مبتنی بر باور در توجیه[۱۵۶] به شمار می ­آید؛ چرا که این نظریه بیان می­دارد که تنها چیزی که می ­تواند باورها را موجه کند، سایر باورها هستند و تنها اموری هم که می­توانند دلیلی برای یک باور قرار گیرند، صرفاً خود باورها می­باشند. (Lemos, 2007, p 68) البته اینکه آیا می­توان نظریه انسجامی تقریر کرد که صرفاً باوری نباشد، یا چنین چیزی امکان­ پذیر نیست، بحث دیگری است که در بخش پایانی پایان نامه مورد بحث خواهد قرار گرفت، اما آنچه مسلم است، این است که نظریه پردازان انسجام گرایی صرفاً تأکیدشان فقط بر همین باورهای دیگر برای توجیه باور بوده است. لذا در رده­ی نظریه­ های مبتنی بر باور، این نظریه را محسوب کرده ­اند.
این نظریات را می­توان از منظرهای گوناگونی دسته بندی کرد، اما دو تقسیم مهم در رابطه با این نظریه ­ها وجود دارد که خطوط کلی آنها را ذکر خواهیم کرد: ۱٫ نظریه­ های سلبی و ایجابی انسجام[۱۵۷] ۲٫ نظریه­ های خطی و کل گرایانه انسجام.[۱۵۸]
۱-۷-۲-۲٫ نظریه­ های سلبی و ایجابی انسجام
این تقسیم براساس نقش سلبی یا ایجابی است که دلیل در توجیه باورها، ایفا می­ کند.
برخی از نظریه پردازان انسجام گرا، معتقد هستند که همه باورها در وهله و نظر اول[۱۵۹] موجه هستند. ایشان معتقد می­باشند، اگر فردی معتقد به باوری باشد، او خود به خود در این اعتقاد موجه است و تنها در صورتی او در این باور خویش موجه نمی ­باشد که وی واجد دلیلی باشد که به مقتضی آن، او نباید به این باور معتقد گردد؛ به عبارت دیگر، در این دیدگاه، همه باورها « مبرا هستند تا وقتی که بزه آنها اثبات شود». این دیدگاه همان دیدگاهی است که در استعاره اتونویرات ذکر شد که بنا بر آن، ما بر کشتی در میان دریا سوار هستیم که در آن همه قطعات کشتی ما سالم و موجه در نظر اول تلقی می­شوند تا اینکه خرابی یک قطعه بر ما محرز و مسلم شود که در این صورت ما موظف به تعمیر یا تعویض آن می­باشیم. در اینجا هم ما محفوف به شبکه­ ای از باورها هستیم که همگی آنها در بادی امر موجه تلقی می­شوند تا زمانی که خلاف این امر بر ما ثابت گردد. پس همان طور که روشن گردید، در این نظریه ­ها، دلایل که همان سایر باورها در منظومه و مجموعه شناسا می­باشند، کارکردی سلبی را دارا می­باشند، یعنی صرفاً منجر به رد و نفی باورها می­شوند، اما برای توجیه باورها هیچ نقش ایجابی را ایفا نمی­کنند؛ چرا که باورها خود به خود موجه­اند و ایشان چنین اقتضایی را برای باورها پدید نمی­آورند. این سنخ از نظریه ­ها را، نظریه­ های سلبی انسجام[۱۶۰] می­نامند.
در مقابل این سنخ نظریه­ های انسجام، نظریه­ های ایجابی انسجام[۱۶۱] قرار دارند. این دسته از نظریه ­ها، برخلاف نظریه­ های سلبی، قائل به این امر می­باشند که همه باورها برای موجه بودنشان نیاز به دلیلی ایجابی دارند و فاعل شناسا باید برای اعتقاد به تک تک باورهای خویش دلیلی داشته باشد که موجِه وی در اعتقاد به آن باورها باشد. نظریه­ های ایجابی به خاطر اختلاف دیدگاه­ هایی که در ارائه تبیین­های مختلف از دلایل دارند، متکثر شده ­اند. انگیزه روی آوردن به نظریات سلبی تاحدی اموری مانند استعاره اتونویرات بوده است، اما نظریه­ های ایجابی، این شهود که باور برای توجیه خویش، نیازمند دلیل است، را حفظ کرده ­اند؛ اما از آنجا که از منظر معرفت شناختی باورهای پایه از منظر ایشان وجود ندارد و لذا مبناگرایی راه حلی برای ساختار معرفت ارائه نمی­کند، برای موجه کردن باورهایشان راه حل دیگری را جستجو کردند که منجر به طراحی این نظریه شد. (Pollock, & Cruz, 1999 , pp 70-71)
۲-۷-۲-۲٫ نظریه­ های خطی و کل گرایانه انسجام
تقسیم اساسی­تری که برای نظریه­ های انسجام مطرح شده است، تقسیم این نظریات به نظریه­ های انسجام گرایی خطی[۱۶۲] و انسجام گرایی کل گرایانه[۱۶۳] است.
در انسجام گرایی خطی دلیل برای یک باور یا باور منفرد دیگری می­باشد یا یک مجموعه­ کوچکی از باور ها به عنوان مثال، باوری به نام B1 توجیه خویش را از باوری دیگر مانند B2 اخذ می­ کند و B2 نیز به نوبه خود توسط باور دیگری مثل B3 تأیید می­ شود و B3 توسط B4 اخذ می­ کند و … BN1 و BN1 از سوی باور BN تأیید و موجه می­گردد. براساس این دیدگاه در باب دلایل ما می­توانیم از دلیل خودمان بر دلایل­مان بر توجیه باور و نیز دلیل­مان بر این دلیل و بر همین منوال بپرسیم. بنا براین دیدگاه خطی که ما در پی رد یابی دلایلمان برای توجیه باور می­باشیم، هرگز به حد یقفی نمی­رسیم؛ سه فرض اینجا وجود دارد:
الف) اگر بخواهد حد یقفی وجود داشته باشد، باید باور پایه باشد که خود ذاتاً موجه باشد، اما از منظر انسجام گرایان چنین باورهای وجود ندارد.
ب) یا باید تسلسل نامتناهی از دلایل وجود داشته باشد که این فرض با شکاکیت روبرو می­ شود که این نظریه خواستار آن نیست.
پ) یا باید سلسله این دلایل به دور منجرشود. لذا با فرض بطلان دو گزینه قبلی، تنها راه حلی که برای انسجام گرا باقی می­ماند، قبول دور در استدلال است که در فوق دیدیم که باور B1توسط باور B2 و B2 توسط B3 و …. و BN1 از سوی BN و در نهایت خود BN نیز از رهگذر B1توجیه می­ شود. اما از منظر برخی معرفت شناسان این پاسخ و راه حل، صرفاً برای فرار از مسأله تسلسل است؛ چرا که اگر B1 فی نفسه از هیچ تضمین معرفت شناختی ایجابی برخوردار نباشد و همین طور B2و B3 و سایر باورهای شناسا هیچ کدامشان فی نفسه از هیچ تضمینی بهره­مند نباشند، چگونه ممکن است مجموعه آنها از اعتبار معرفت شناختی ایجابی برخوردار باشند. از منظر برخی معرفت شناسان این مسئله مشکل زا نیست و نظام دوری را ایشان می­پذیرند؛ از منظر ایشان اگر این دور به اندازه کافی بزرگ و در هم تندیدگی­های آن به اندازه کافی تو در تو و بغرنج باشد، این دور مشکلی ندارد . ( پویمن، ۱۳۸۷، صص ۲۷۰ و ۲۵۴؛ Pollock & Cruz, 1999, pp 71-72) با این وجود این پاسخ چندان طرفداری در میان معرفت شناسان نداشته است و سبب این شده است که اغلب انسجام گرایان دیدگاه کل گرایانه در توجیه معرفتی را بپذیرند.
اما در نظریه­ های کل گرایانه انسجام، یک باور اعتبار معرفت شناختی خویش را تنها از یک باور یا دسته خاصی از باورها نمی­گیرد، بلکه اعتبار معرفت شناختی خویش را وامدار نقشی است که وی در مجموعه یک دستگاه از باور ایفاء می­ کند. معرفت شناسانی نظیر لورنس بونجور، کیث لرر و گیلبرت هارمان به چنین نظریه قائل اند گیلبرت هارمان در این باب می­نویسد:
« بنابر نظریه انسجام، ارزیابی باور به چالش کشیده شده، همواره کل گرایانه است. موجه بودن چنین باوری، منوط به این است که تا چه اندازه با هر یک از دیگر باورهای شخص سازگار باشد.» (Harman, 1986, pp 32-33)
برای فهم این نظریه، شما یک شبکه سه بعدی مانند تارهای تنیده شده عنکبوت یا لانه زنبور را در نظر مجسم بگیرید که در آن هر باور یک نقطه تلاقی را تشکیل می­دهد و اعتقاد به آن باور ناشی از سایر باورها می­باشد. اغلب انسجام گرایان معاصر شیوه خطی را باطل می­دانند و در عوض قائل به این الگوی کل گرایانه هستند که در آن باوری که مطمح نظر واقع شده است، از جانب انواع بسیار متفاوتی از گزاره­ها، مورد تأیید و پشتیبانی قرار می­گیرد که این پشتیبانی دو سویه و متقابل است که در فوق مراد از آن را تبیین کردیم. (پویمن، ۱۳۸۷، صص ۲۷۰-۲۷۱) به نحو مجمل، مراد از کل گرایی که در فوق بیان شد، با توجه به مطالب پیش گفته روشن می­باشد، اما اگر بخواهیم صورت بندی از آن ارائه بدهیم، این صورت بندی بنا به اینکه ما قائل به نظریه کل گرایانه ایجابی انسجام[۱۶۴] هستیم و یا کل گرایانه سلبی انسجام[۱۶۵] متفاوت می­ شود؛ بنا بر نظریه اول، برای اینکه S دلیل برای باور به P داشته باشد، باید ارتباطی میانP و مجموعه همه باورهای وی برقرار باشد، اما بنا بر نظریه دوم، از آنجا که همه باورها خود به خود موجه­اند، می­گوید: همه باورها در بادی و نظر اول موجه­اند، اما آنچه توجیه شناسا را برای یک باور الغاء می­ کند، نسبت و ارتباط بین آن باور و کل باورهای شناسا هست. (Pollock & Cruz,1999 , p 72)
بخش دوم: مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام صدق و توجیه
درآمدی بر مشکل جدایی
در دو فصل پیش رو، به بررسی مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام صدق و توجیه خواهیم پرداخت. عنوان مشکل جدایی را بر مجموعه ­ای از اشکالات که بر نظریه­ های انسجام در صدق و توجیه، وارد گردیده­اند، اطلاق کرده ایم. اگر بخواهیم دقیقاً مراد خویش را از مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام مشخص کنیم، ناچاراً باید به یکی از تقریرهای آن توسل بجوییم.[۱۶۶] اما فی الجمله به نظر می­رسد ایده اصلی که مد نظر ما از این اشکال در این پایان نامه است را می­توان اینگونه بیان کرد که بگوییم در نظریه­ های انسجام صدق و توجیه، از آنجا که صدق و توجیه یک باور صرفاً تابعی از انسجام آن باور با سایر باورها می­گردد، می­توان به نظریه­ های صدق انسجام این اشکال را نمود که یک باور می ­تواند صادق باشد، در حالی که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد؛ چرا که تمام آنچه برای صادق بودن یک باور در این نظریه لازم است، انسجام آن با سایر باورها است و می­توان نظامی از باورها را فرض کرد که این شرط را برآورده کند اما حاصل توهمی صرف باشد و از این رو هیچ ارتباطی با واقعیت خارج نداشته باشد. بر همین اساس بر نظریه انسجام توجیه نیز می­توان همین اشکال را این طور گرفت که در این نظریه از آنجا که توجیه یک باور صرفاً تابعی از انسجام آن باور با سایر باورها است، می­توان باورهای موجه­ای فرض کرد که هیچ ارتباط توجیهی با واقعیت نداشته باشند. پس کانون توجه مشکل جدایی، جدایی صدق و توجیه باور در نظریه انسجام از واقعیت است، از این رو که از منظر مستشکل، این نظریه مستلزم هیچ گونه ارتباطی میان باور با واقعیت نیست. از اصلی­ترین مشکلاتی که پیشاروی نظریه انسجام بر این اساس قرار می­گیرد، این است که این نظریه توان توجیه معقول باورهای تجربی که در ارتباط با واقعیت اند را از دست می­دهد؛ چرا که به نظر باید حتماً از تجارب- که بخشی از واقعیت اند- برای توجیه این دسته از باورهای شناسا استفاده کرد. همچنانکه در بیان تقریرهای مختلف مشکل جدایی خواهیم دید، مستشکلانِ مختلف، از گسست باور با واقعیت در این نظریه، یا برای بیان اشکالات مختلف خویش بر این نظریه استفاده می­ کنند یا اشکال ایشان از لوازم این گسست است. پس اشکالات مختلفی که در دو فصل آینده به آنها خواهیم پرداخت، همه به نحوی تقریری از همین مشکل جدایی­اند. به نظر معرفت شناسان، اصلی­ترین مشکل نظریه­ های انسجام همین مشکل جدایی است. تا آنجا که نگارنده در این مسئله فحص کرده است، اولین کسی که متوجه این گسست در نظریه انسجام گردید، راسل در سال « ۱۹۰۷» بود. ایشان در مقاله « در باب ماهیت صدق» اشکالی را بر همین اساس بر نظریه انسجام صدق ایراد می کند.[۱۶۷] لذا به نظر فضل تقدم در این بحث، برای این فیلسوف بزرگ است. در فصل بعد در اشکال تعیین مفصل به این اشکال وی خواهیم پرداخت. پولاک نیز خود مدعی است که اولین بار وی این اشکال را بر نظریه انسجام توجیه صورت بندی کرده است. هرچند خود ایشان معترف به این امر هستند که مطالبی از برخی پیشینیان، زمینه ساز طراحی این اشکال از جانب ایشان گشته است.[۱۶۸] به بیانات ایشان نیز به نحو تفصیلی در اشکال گسست توجیه باور از واقعیت در فصل چهارم می­پردازیم. ایشان از این اشکال به استدلال گسست « Isolation Argument» یاد می­­کند. به نظر می­رسد این عنوانی که ایشان برای این اشکال انتخاب کرده، بهترین نام برای این اشکال است.[۱۶۹] تقریر ایشان از این اشکال نیز از مهمترین تقریرهای مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه است. بیان بیش از این از مشکل جدایی به تکرار مطالب در پایان نامه منجر می­گردد. در دو فصل بعد به تفصیل به مصادیق این اشکال خواهیم پرداخت. در فصل آتی ده اشکال بر نظریه انسجام صدق که ناشی از مشکل جدایی اند را ارائه خواهیم نمود. در فصل چهارم نیز به سه اشکال اصلی که در ادبیات معرفت شناسی از آنها به مشکل جدایی در نظریه انسجام توجیه یاد می­ شود، با توجه به تحلیل پویمن، پولاک و هارمان خواهیم پرداخت که با توجه به تقریرهایی که هر یک از آنها دارند، مجموعاً شش اشکال می­ شود. در نهایت در فصل آخر به ارزیابی مشکل جدایی در این نظریات با توجه به پیش فرض­های ایشان، همت می­گماریم.
فصل سوم : مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام صدق
۱-۳٫ مقدمه
در فصل قبل با نظریه انسجام گرایی در صدق آشنا شدیم و مقدمات فهم اشکالات مطرح بر نظریه انسجام و پاسخ ایشان، با توجه به نظریه ایشان برایمان مهیا گشت. اکنون در این فصل به تقریرهایی که به مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام صدق، وارد شده است، می­پردازیم. اشکالات متعددی از ناحیه این مشکل به نظریه­ های انسجام صدق وارد گردیده است که شاید مهمترین آن اشکال تعیین باشد. در ذیل به تقریر تحلیلی این اشکالات و پاسخ انسجام گرایان به این اشکالات می­پردازیم.
اشکالاتی که به نظریه انسجام گرایی وارد شده است به چند دسته قابل تقسیم هستند: برخی اشکالات به این دلیل که این نظریه در سنخ نظریات فروکاهشی نیست، به آن وارد می­ شود. این اشکالات به انواع نظریاتی که در دسته مقابل نظریات فروکاهشی اند[۱۷۰] وارد است. برخی اشکالات هم عیناً مثلاً هم به نظریه انسجام و هم به نظریه مطابقت وارد می­باشد[۱۷۱] دسته دیگر اشکالات، اشکالاتی اند که مختص به خود نظریه انسجام است. این اشکالات خود دو دسته­اند: برخی اشکالات به همه تقریرهای این نظریه مطرح می­شوند و برخی اشکالات، به برخی از تقریرها. در این فصل ما از میان اشکالاتی که مختص نظریه انسجام است، اشکالاتی که از مشکل جدایی نشأت گرفته است، را فقط مورد بررسی قرار می­دهیم و در هرکدام از آنها نشان می­دهیم که به نحو مستقیم یا غیر مستقیم از فرض گسست باور از واقعیت ناشی شده ­اند و در مقدمات قیاس آن اشکالات، این گسست به نحو صریح یا مضمر، مورد توجه واقع شده است. پس دیگر ما مثلاً به این اشکال که مراد از خود « انسجام» مبهم است، نخواهیم پرداخت؛ چرا که به اشکال جدایی مربوط نیست و از آنجا که فیلسوفان نوعاً استدلالاتشان به نحو مضمراست ما اشکالات اساسی­تر را به صورت مقدمات منطقی[۱۷۲] ذکر می­کنیم. ذکر این کار از پنج جهت ضروری است؛ یکی از این جهت که روشن بشود دقیقاً اشکال مستشکل چیست و دوم اینکه کجای این اشکال ریشه در مشکل جدایی دارد و سوم اینکه با این کار روشن می­ شود که این اشکالات، اشکالات مختلفی هستند که به خاطر فرض جدایی واقعیت با باور، در نظریه­ های انسجام صدق به وجود آمده­اند و به تعبیری تقریرهای مختلف این اشکال اند؛ چرا که وجه تمایز برهان­ها به تغییر درحد وسط آنان می­باشد و نه صرفاً به خاطر محتوای آنها و جهت چهارم اینکه با اینکار روشن می­گردد که در پاسخ به آن اشکال، انسجام گرا به کدام مقدمه­ی آن اشکال، حمله می­ کند و آخر اینکه با این کار می­توان پس از ارزیابی ما درباره این مشکل در پایان پایان نامه براحتی در مورد هر کدام از این اشکال­ها دست به ارزیابی زد.
۲-۳٫ اشکال نسبیت صدق
بلانشارد برای پاسخگویی به این اشکال، اول آن را طرح می­ کند، سپس در پی جواب به آن بر می ­آید. این اشکال را با اندک مسامحه ای می­توانیم به تبعیت از واکر نسبیت در صدق بخوانیم .
اشکالی که بلانشارد مطرح می­ کند را می­توان به نحو ذیل تقریر کرد:

 

    1. اگر گزاره­ای صادق است آن باید همیشه صادق باشد؛ مثلاً به تعبیر نگارنده، می­گوییم که کره زمین گرد است. اگر این گزاره صادق باشد، لازمه­اش این است که همیشه زمین گرد باشد.

 

    1. صدق یک گزاره در نظریه انسجام، منوط به انسجام آن گزاره با سایر باورها است.

 

    1. یک گزاره می ­تواند زمانی منسجم با سایر باورها باشد و زمانی نباشد؛ دلیل مستشکل بر این مقدمه روشن است؛ چرا که با گستردگی دانش ما، امکان دارد باورهای ما تغییر کند، امکان دارد که طرق بررسی ما در علوم تغییر کند لذا نتایج و باورهای ما نیز در علوم تغییر کند و در پی این تغییر، انسجام گزاره با آن باورها هم می ­تواند متغیر شود؛ چرا که آن باورها امکان دارد حتی به نقیض خودشان تبدیل شوند.

 

  1. بنا بر نظریه انسجام، گزاره می ­تواند گاهی صادق و گاهی کاذب باشد. ( از ۲ و ۳ )
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ب.ظ ]