محافظهکاری شرطی عبارت است از درجه تأییدپذیری بیشتر برای شناسایی اخبار خوب به عنوان سود نسبت به اخبار بد به عنوان زیان که آن را عدم تقارن زمانی سود نیز مینامند. اما این عدم تقارن زمانی سود میتواند از پدیدهی دیگری نیز ناشی شود که آنرا چسبندگی هزینهها مینامند. در صورتی که هر دو پدیده محافظهکاری و چسبندگی هزینهها وجود داشته باشد، عدم لحاظ چسبندگی هزینهها در برآورد محافظهکاری موجب برآورد بیشتر از مقدار واقعی آن خواهد شد.
نتایج این تحقیق بر مبنای 58 شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دورهی 10 ساله از 1380 تا 1389 قرار دارد. طبق نتایج تحقیق، با بهره گرفتن از معیار بازده سهام، عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظهکاری مشاهده نشد، هر چند که وجود عدم تقارن زمانی سود ناشی از چسبندگی هزینهها مشهود میباشد. برای بررسی بیشتر از سه معیار اندازه شرکت، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و اهرم برای برآورد محافظهکاری استفاده شد. نتایج نشان میدهد ارتباطی بین اندازهی شرکت و عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظهکاری و چسبندگی هزینهها وجود ندارد.
بین نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و محافظهکاری ارتباط مستقیمی وجود دارد. همچنین بین اهرم و محافظهکاری نیز ارتباط مستقیمی وجود دارد و تأثیر عدم تقارن زمانی سود ناشی از چسبندگی هزینهها در هر دو معیار، مشهود میباشد. در صورتی که هنگام برآورد محافظهکاری شرطی، اثر متقابل چسبندگی هزینهها لحاظ شود، میزان محافظهکاری برآوردی با بهره گرفتن از معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری 14% و با بهره گرفتن از معیار اهرم 9% کاهش مییابد که حاکی از آن است که در برآورد میزان محافظهکاری شرطی، در نظر گرفتن اثر متقابل چسبندگی هزینهها ضروری است.
واژگان کلیدی: محافظهکاری، عدم تقارن زمانی سود، چسبندگی هزینهها
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
1-1. مقدمه 2
1-2. تشریح و بیان موضوع 3
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 5
1-4. نتایج مورد انتظار و اهداف اساسی پژوهش 5
1-5. استفادهکنندگان از نتایج پایاننامه 6
1-6. فرضیات تحقیق 7
1-7. روش تحقیق 7
1-8 . جامعه و نمونه آماری 8
1-9. مدل و متغیرهای تحقیق 8
1-10. تعریف متغیرها 9
1-11. تعریف واژگان عملیاتی 10
1-12. خلاصه فصل 10
1-13. چارچوب فصول بعد 10
فصل دوم
2-1. مقدمه 12
2-2. محافظهکاری 12
2-2-1. تفاسیر مختلف محافظهکاری 13
2-2-1-1. تفسیر محافظهکاری از منظر قراردادی. 13
2-2-1-1-1. نقش عدم تقارن در قراردادهای بدهی 14
2-2-2. تفسیر محافظهکاری از منظر دعاوی حقوقی 14
2-2-3. تفسیر محافظهکاری از منظر مالیات 15
2-2-4. تفسیر محافظهکاری از منظر قانونگذاری 15
2-3. چسبندگی هزینهها 15
2-3-1 تفسیر اقتصادی چسبندگی هزینهها 16
2-3-2. پیشبینی تجربی از مدل چسبندگی هزینهها 19
عنوان صفحه
2-4. پیشینه تحقیق 21
2-4-1. تحقیقات خارجی 21
2-4-2. تحقیقات داخلی 25
2-5. خلاصه فصل 28
فصل سوم
3-1. مقدمه 30
3-2. روش تحقیق 30
3-3. جامعه آماری 30
3-4. نمونه آماری 31
3-5. فرضیه های تحقیق و مبانی نظری آنها 31
3-5-1. ارتباط بین متغیرهای تحقیق خان و واتس (2009) با محافظهکاری 32
3-6. مدل آماری تحقیق و تعریف متغیرها 35
3-7. روش تجزیه و تحلیل دادهها 39
3-8. روش گردآوری دادهها 39
3-9. روشهای آماری مورد استفاده 39
3-11. خلاصه فصل 39
فصل چهارم
4-1. مقدمه 42
4-2. آمار توصیفی 42
4-2-1. شاخصهای آمار توصیفی 42
4-2-2. همبستگی بین متغیرهای اصلی تحقیق 44
4-4. آمار استنباطی – نتایج حاصل از برازش مدلها و تفسیر آنها 44
4-5. بررسی فروض کلاسیک رگرسیون خطی 52
4-6. خلاصه فصل 54
فصل پنجم
5-1. مقدمه 56
5-2. خلاصه و نتیجهگیری 56
عنوان صفحه
5-3. محدودیتهای تحقیق 65
5-4. پیشنهادات کاربردی تحقیق 65
5-5. توصیههایی برای تحقیقات آتی 66
منابع و مآخذ 67
منابع فارسی: 67
منابع خارجی: 68
مقدمه
محصول نهایی فرایند حسابداری مالی، ارائـه اطلاعات مالی به استفادهکنندگان مختلف، اعم از استفادهکنندگان داخلی و استفادهکنندگان خارج از واحد تجاری، در قالب گزارشهای حسابداری است. آن گروه از گزارشهای حسابداری که با هدف تأمین نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان خارج از واحد تجاری تهیه و ارائه میشود، در حیطه عمل گزارشگری مالی قرار میگیرد. گزارشگری مالی منعکسکننده حسابدهی واحد تجاری در قبال منابع آن است و از این رو مبنایی برای ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت و اتخاذ تصمیمات اقتصادی فراهم میآورد. صورتهای مالی به عنوان بخش اصلی فرایند گزارشگری مالی، به استفادهکنندگان مختلف در ارزیابی وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری یاری میرساند (بیانیه مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران[1]).
هدف صورتهای مالی عبارت از ارائـه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است که برای طیفی گسترده از استفادهکنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد.
در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، خصوصیات مختلفی برای ارائه صورتهای مالی ارائه شده است که از آن جمله میتوان به مسائل مربوط به شناخت درآمد و هزینه اشاره کرد. شناخت هزینه متضمن ملاحظه این امر است که آیا شواهد کافی مبنی بر وقوع کاهش در حقوق صاحبان سرمایه قبل از پایان دوره مورد گزارش وجود دارد یا خیر. اعمال احتیاط موجب میگردد که برای شناخت هزینه در مقایسه با شناخت درآمد، به شواهد وقوع و میزان اتکاپذیری اندازهگیری کمتری نیاز باشد. این رویکرد موجب ایجاد عدم تقارن زمانی در شناسایی درآمدها و هزینهها میشود که به طور کلی از آن تحت عنوان محافظهکاری یاد میکنند.
هرچند بسیاری از حسابداران بر وجود محافظهکاری در تنظیم صورت های مالی توافق دارند، تعریفی جامع و مانع از آن ارائه نشده است. باسو[2] (1997، به نقل از بلیس[3]، 1924) بیان میکند که حسابداران به طور سنتی محافظهکاری را با اعمال قاعدهی انتظار هیچ درآمدی را نداشته باشید اما انتظار همهی زیانها را داشته باشید میشناسند. به طور کلی محافظهکاری را به دو نوع محافظهکاری مشروط و غیرمشروط تقسیم میکنند. محافظهکاری مشروط همان تعریف باسو (1997) از محافظهکاری است که بیانگر تأییدپذیری متفاوت لازم برای شناسایی درآمدها و هزینهها است که منجر به کمنمایی سود و داراییها میشود. این نوع محافظهکاری را عدم تقارن زمانی سود نیز مینامند. نوع دیگر محافظهکاری که آن را محافظهکاری غیرمشروط مینامند مستقل از اخبار میباشد و از بهکارگیری آن دسته از استانداردهای حسابداری ناشی میشود که سود را به گونهای مستقل از اخبار اقتصادی جاری، میکاهند (آزاد، 1389).
در این تحقیق به بررسی دقیقتر محافظهکاری از منظر عدم تقارن زمانی سود پرداخته خواهد شد و اینکه آیا بخشی از این عدم تقارن زمانی سود میتواند از پدیدهی دیگری تحت عنوان چسبندگی هزینهها ناشی شود یا خیر؟.
1-2. تشریح و بیان موضوع
محافظهکاری به عنوان یکی از اصول کاربردی در تدوین استانداردهای حسابداری پایدار معرفی شده است. حسابداران در شناسایی سود و زیان تمایل دارند که درجه تأیید اخبار خوب (سود) نسبت به درجه تأیید اخبار بد (زیان) زیادتر باشد. بر این اساس، محافظه کاری مخلوق عدم تقارن در تأیید وضعیت سود و زیان است (باسو، 1997). همچنین از محافظهکاری به عنوان میزان تفاوت تأییدپذیری وضعیت شناسایی سود در مقابل زیان، یاد میشود. در این بیان، تأکید بر درجه تأییدپذیری سود در مقابل زیان است. تفاوت درجه تأییدپذیری سود در مقابل زیان به عدم تقارن در شناسایی سود و زیان منجر میشود (واتس[4]، 2003).
میتوان از محافظهکاری به عنوان ساختاری نام برد که اگر بهدرستی عمل شود به حل بسیاری از مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی منجر خواهد شد که بهطور کلی از شکاف روز افزون بین مدیران و تأمینکنندگان منابع مالی واحدهای تجاری ناشی میشود (کردستانی و امیربیگی لنگرودی، 1387). با توجه به اهمیت نقش محافظهکاری، نیاز به معیارهایی برای سنجش دقیق آن در گزارشگری مالی ضروری به نظر میرسد.
در دنیای امروز، سازمانها در جهت ادای وظایف مدیریتی و همچنین بهرهگیری مطلوب و بهینه از منابع، اطلاعات و تکنیکهای مختلفی را بکار میگیرند. از مهمترین ابزارهای تهیه چنین اطلاعاتی، حسابداری مدیریت است که وظیفه اصلی آن تأمین اطلاعات مورد نیاز مدیران سطوح مختلف سازمان است. مدیران از این اطلاعات برای برنامهریزی، کنترل منابع، ارزیابی عملکرد و تصمیمگیری استفاده میکنند. استفاده صحیح و بهینه از اطلاعات حسابداری مدیریت، کارایی، کنترل، سوددهی، نظارت و اثربخشی را افزایش میدهد (نصیرزاده، 1381).
یکی از مفروضات اولیه حسابداری مدیریت، بیانگر آن است که تغییرات هزینهها رابطهای متناسب با افزایش و کاهش سطح فعالیت دارد. اما این فرض با مطرح شدن بحث چسبندگی هزینهها توسط اندرسون، بانکر و جاناکرامان[5] (2003)، مورد بحث قرار گرفته است؛ به این معنا که میزان افزایش در هزینهها با افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش در هزینهها در ازای کاهش در سطح فعالیت (به یک میزان مساوی) است.
مطالعات تجربی مختلف، یک ارتباط خطی تکهای بین سود و بازده سهام را نشان میدهد که اغلب، آنرا محافظهکاری مینامند که همان عدم تقارن شناسایی اخبار خوب در برابر اخبار بد است. از طرفی یک ارتباط خطی تکهای مشابه میتواند از یک منبع دیگر ناشی شود که آنرا چسبندگی هزینهها مینامند. چسبندگی هزینهها دلالت بر عدم تقارن واکنش هزینهها به افزایش و کاهش فروش دارد که به طور گسترده در مطالعات اخیر بر روی رفتار هزینهها، مستند شده است (مانند اندرسون، بانکر و جاناکرامان ، 2003؛ ویز[6]، 2010).
عدم تقارن هزینهها به تغییرات فروش به دلیل چسبندگی هزینهها، موجب عدم تقارن رفتار سود شرکت میشود. به این دلیل که هزینهها علامت منفی دارند، چسبندگی هزینهها بر این موضوع دلالت میکند که سود باید واکنش کمتری به افزایش فروش نسبت به کاهش فروش، نشان دهد.
به این دلیل که تغییر فروش بهطور مثبت با بازده جاری سهام، همبستگی دارد، بازده مثبت به احتمال زیاد با افزایش فروش همراه (همجهت) خواهد بود، در حالی که ارتباط بین سود و فروش، ضعیفتر است. بهطور معکوس، زمانی که بازده منفی است، مشاهده کاهش فروش، محتملتر خواهد بود، در حالی که ارتباط بین سود و فروش، قویتر است. در نتیجه، زمانی که هزینهها چسبنده هستند، ارتباط بین سود و بازده سهام به احتمال زیاد، برای بازده منفی سهام نسبت به بازده مثبت سهام، قویتر خواهد بود، که این مسئله در تحقیقات پیشین، تحت عنوان محافظهکاری از آن یاد شده است (بانکر و همکاران[7]، 2012).
با توجه به مطالبی که ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که چسبندگی هزینهها میتواند با محافظهکاری و محافظهکاری با چسبندگی هزینهها اشتباه گرفته شود. به عبارت دیگر، عدم تقارن زمانی سود میتواند از هر دو پدیده محافظهکاری و چسبندگی هزینهها ناشی شود. بنابراین سؤال اصلی این تحقیق، این است که آیا واقعاً بهطور