۱۶ - نــو عـــروســـان حـــجلهی نـــوروز
نـــورهـــان زرّ و زیــــور انـــدازنــــد
واژگان: نورهان: تحفه، سوغات. (غیاث)
معنی و مفهوم: گلها و گیاهان نوروزی که همچون نوعروسان تازه رسیده، با طراوت و شاداب هستند، با ریختن گلبرگها و پرچمهای خود، گویی طلا و جواهرات خود را به عنوان سوغاتی برای خاکیان بر زمین میریزند.
آرایههای ادبی: نوعروسان استعاره از گلها و گیاهان. حجلهی نوروز اضافهی تشبیهی است. زر و زیور استعاره از گلبرگها و پرچمهای گلها و گیاهان است.
۱۷ - ز آن مــــربـــع نـهنـــد منــــقل را
تـــا مثـــلث بــــر آذر انــــدازنـــــد
واژگان: مثلث: عطری که از سه مادهی خوشبو (مشک، عود و عنبر) ترکیب کرده باشند. (معین) آذر: آتش. (دهخدا)
شاهد: دست صبـــح از عنبـــر و کـــافور و مشـــک
صــــــد مثلــــــــث رایـــــــگان آمیختــــــــه
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۹۱)
معنی و مفهوم: به این دلیل منقل را به شکل مربع و چهار گوش میسازند که مواد خوشبوی ( مشک ، عود و عنبر ) را در آتش بریزند و بسوزانند .
آرایههای ادبی: مربع و مثلث با هم ایهام تناسب دارند.
۱۸ - قفـــس آهـنــــین کننـــــد و در او
مـــرغ یـــاقــوت پیــکر انـــدازنــــد
واژگان: یاقوت: نام گوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد میباشد. (دهخدا)
معنی و مفهوم: آتش سرخ رنگ و درخشانی که درون آتشدان میسوزد همانند آن است که مرغی از جنس یاقوت ساخته و آن را در قفسی آهنین انداخته باشند.
آرایههای ادبی: قفس استعاره از آتشدان و مرغ یاقوت پیکر استعاره از آتش سرخ است.
۱۹ - در مشـبّـــک دریـچــــه پنــــداری
کــافتــاب زحـــل خـــور انــدازنــــد
واژگان : زحل: ستارهای سیّاره که بر فلک هفتم تابد. (دهخدا)
معنی و مفهوم: تصویر آتش سرخی که زغال سیاه را در برگرفته، از درون سوراخهای آتشدان، مانند آن است که آفتاب، سیّارهی زحل را که همچون زغال سیاه رنگ است، میبلعد .
آرایههای ادبی: آفتاب استعاره از آتش و زحل استعاره از زغال است.
۲۰ - یـــا در آن خـــانـــهی مگـــسگیــران
ســرخ زنبـــور کـــافـــر انــدازنـــــد
واژگان: خانهی مگسگیران: خانهی عنکبوت، تار عنکبوت. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: تصویر آتش در آتشدان، مانند آن است که زنبور سرخ بیرحمی را در خانهی عنکبوت انداخته باشند.
آرایههای ادبی: خانهی مگسگیران استعاره از خانهی عنکبوت و سرخ زنبور کافر استعاره از آتش است.
۲۱ - بـــر لــب خشــک جــام رعــنا فــش
عــاشــقان بــوسـهی تـــر انــدازنــــد
واژگان: رعنا فش: زیبا و فریبنده، رعنا گون. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: عاشقان در مجلس بزم، از جام که مانند فردی مغرور و با ناز و تکبّر در بزم حضور دارد، شراب مینوشند، گویی با شراب نوشی خود بر لب جام بوسه میزنند.
آرایههای ادبی: لب جام اضافهی استعاری از نوع تشخیص است. تر و خشک با هم تضّاد دارند. رعنا فش خواندن جام آرایهی تشخیص دارد.
۲۲ - گــر چـــه میــران لشـکرنـــد همــه
جــرعــه بــر میــر لشـکر انــدازنــــد
معنی و مفهوم: عاشقان حاضر در بزم و باده نوشی اگر چه همگی امیران و فرماندهان لشکر هستند؛ امّا در این بزم، ترک جاه و مقام خود میکنند و آن را خوار میدارند.
آرایههای ادبی: جرعه انداختن در مصراع دوم کنایه از خوار داشتن است.
۲۳ - چـون هـمـه جـان شـوند چون می و صبـح
جــان بـــه شـــاه مظـــفر انــدازنــــد
معنی و مفهوم: وقتی که از تأثیر شراب بر عاشقان، همهی وجودشان همچون می و صبحدم، لطیف شد و سراپای وجودشان به روح و جان تبدیل گردید، آنگاه تمام وجود خویش را نثار شاه مظفر و پیروز، مظفرالدّین اخستان میکنند.
آرایههای ادبی: مظفر در مصراع دوم ایهام دارد یکی به معنای پیروزمند و دیگری به نام شاه ممدوح، مظفرالدّین اخستان است.
۲۴ - ســر ســامــانیــان و تــاج کیــان
ملــک ابــن المــلک میــان ملـوک
واژگان: سامانیان: سلسلهی پادشاهان ایرانی که بعد از طاهریان در ماوراءالنهر و خراسان سلطنت داشتند. (فرهنگ لغات) کیان: دومین سلسلهی پادشاهی از دورهی تاریخ افسانهای ایران. (معین)
معنی و مفهوم: شاه اخستان، سرور سلسهی سامانی و همچنین سرور و تاج پادشاهان کیانی است. در میان پادشاهان فقط اوست که پادشاه و فرزند پادشاه است و نسل در نسل ملک زاده است.
شرح مشکلات دیوان خاقانی( هفت ترکیب بند بلند شرح نشده )- قسمت ۵۷