و این تکالیف و تشویقات، همگی مستلزم وجود آزادی بیان است. این آزادی را یکی از آزادیهای بنیادین بشر دانسته اند و گفته شده که«آزادی اطلاعات (و آزادی بیان)یکی از حقوق بنیادین بشر و زیر بنای همه آزادی هایی است که ملل متحد نسبت به آن اهتمام میورزد. [۳۳]
با تتبع و کاوش در لابهلای نصوص و ادله دین و نیز سخنان و سیرهی عملی پیشوایان با شواهد بی شماری میتوان اهمیت آزادی بیان را اثبات نمود. در ذیل ازباب مشت نمونه خروار به نمونه هایی اشاره میکنیم:
الف)در قرآن
۱- آیاتی که بر مشورت و نظرخواهی از دیگران تأکید میکند (آل عمران/۱۵۹، شورا/۳۸)
«اهمیت مشورت تا آنجاست که خداوند پیامبر خود را با وجود عصمت و اتصال به منبع وحی فرمان داده است که با اصحاب خویش مشورت کرده و آرای آنان را به دست آورد.
شگفتی ما از این دستور قرآنی آنگاه فزونی میگیرد که در آن اعصار، عموم مردم هیچ گونه جایگاه سیاسی نداشتند که آنان را در امور، مشارکت و مداخله دهد. حکام در نظر اکثریت مردم از قداست ذاتی تا بدان حد که ایشان را به خدایان نزدیک و تسلیم بیچون و چرا در برابر حکام را موجب گردد، برخوردار بودند. مسلمانان نیز نسبت به پیامبر خدا خاضع بودند و مشارکت دادن خویش را در حکومت انتظار نداشتند، در چنین زمینهای قرآن کریم مشورت رسول اکرم با مسلمانان و نظرخواهی از ایشان را توصیه میکند». [۳۴]
امام خمینی (ره)در دعوتی عام به نقد و انتقاد و طرح آرای گوناگون میفرماید:
«فرض کنید یک نفر میرود و مسائل خودش را میگوید، انتقاد هم دارد، انتقادات آزاد است… آن که انتقاد میکند… با نظر صحیح انتقاد بکند، با این که جواب میدهد هم اگر با نظر صحیح و بدون این که غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آن وقت منطق در مقابل منطق است» [۳۵]
۲- آیاتی که از کتمان حق نهی میکنند. [۳۶]
۳- آیاتی که بحث و مناظره و جدال نیک را تشویق میکنند. [۳۷]
ب)درسنت
۱- پیامبر اکرم (ص)فرمود:«حقیقت دین، نصیحت نسبت به حاکمان و عموم مسلمین است» [۳۸] این فرموده به روشنی لزوم خیرخواهی و نیکاندیشی همه آحاد مسلمین نسبت به دیگران و نیز بالملازمه، استبقال پیشوایان و رهبران را از ارائه نظرات انتقادی توصیه میکند. همین توصیه و نظایر آن موجب گردیده که در متون روایی ما بابی تحت عنوان«النصیحه الائمه المسلمین» منعقد میگردد. [۳۹]
۲- رسول گرامی اکرم (ص)آگاهان امت را به اظهار نظر در مسائل مختلف و جلوگیری از نارواها توصیه کرده و میفرماید:«آنگاه که بدعتها در امت من آشکار گردید برشخص داناست که دانش خود را اظهار نماید». [۴۰]
ج)از نظر عقل
تأکیدی که قرآن و سنت بر اصالت آزادی بیان دارد مورد تأیید عقل نیز هست، چرا که عقل بشری نیز بر ضرورت پذیرش آزادی بیان و اظهار عقیده به عنوان یک اصل بنیادین صحه میگذارد؛ چرا که،
اگر قلم و بیان آزاد نباشد، نواقص حکومتها و نیازهای اجتماع معلوم نمیگردد، در حالی که بر حاکمان، رفع نواقص و برآوردن نیازهای پذیرفته شده اجتماع ضرورت دارد.
اگر قلم و بیان آزاد نباشد، رشد و تکامل اجتماع، که در گرو مناقشات و بیان فضایل و رذایل و حسن و قبح افعال و اقدامات است و موجب آن میگردد که مردم همه آرا را شنیده، و نیکوترین را انتخاب کنند، متوقف میشود.
امیرالمومنین (ع)در این باره میفرماید:«هرکس به رأی خود استبداد ورزد هلاک میگردد، و هرآن که با دیگران مشورت کند در عقول دیگران شرکت جسته است». [۴۱]
نیز:«هرکس از آرای گوناگون استقبال نماید، مواضع خطا و اشتباه را در مییابد. [۴۲]
بنابرین باید گفت: آزادی بیان در فقه امامیه به صورت گسترده پذیرفته شده است و اهمیت این مهم مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. البته آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور، قلمش آزاد است که بنویسد. بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسید… در حدود قوانین، در حدود کارهای عقلایی آزاد است. [۴۳]
پیرامون آزادی بیان، بحثهای فراوانی قابل گفتن و نوشتن است. نگارنده به هیمن قدر کفایت میکند.
بنابرین باید پذیرفت که امروزه آزادی بیان یک حق بنیادین بشری محسوب میشود، گذشته از این که دولت نباید از بیان آزاد جلوگیری کند، باید پذیرفت که دولت برای تحقق این آزادی تکالیفی هم دارد و باید زمینههای لازم را فراهم آورد، آزادی اطلاعات و حق دسترسی به اطلاعات موجود در نزد دولت نیز یکی از زمینههای بسیار مهم برای تحقق اتم و اکمل آزادی بیان است.
۲-۲- تاریخچه آزادی اطلاعات
آن چه که به آزادی اطلاعات دولتی مشهور شده است، قدمت چندانی ندارد، در دوران فئودالیسم، تنها شمار اندکی از مردم با سواد بودند و به اطلاعات پیرامون جهان و جهان سیاسی، در مقیاس کوچک دوران فئودالسیم، دسترسی داشتند. در واقع این امکان وجود داشت که اطلاعات بر مبنای نیاز به دانستن، سهمیه بندی شود، بدون آن که پیامدهای چندان مشکل سازی وجود داشته باشد؛ نتیجه این گزینش اطلاعاتی آن شد که دسترسی به اطلاعات دولتی تنها برای شمار اندکی از حاکمان امکان پذیر بود، پس از گذر از این دوران و شروع مدرنیته، انتقال به اقتصاد صنعتی از یک سو، با توسعه حجم و گوناگونی اطلاعات در جامعه، و از سوی دیگر کاهش اطلاعاتی حاکمان، همراه گشت. چه جهش اقتصادی صنعتی امکان پذیر نبود و دوام نمییافت، مگر آن که نیروی کار، دست کم، از سواد، آموزش و مهارت متوسط برخوردار میشد. به بیان دیگر، تدوام پویایی جامعه صنعتی نیازمند آن بود که اطلاعات در سطوح جامعه به مراتب وسیع تری از جامعه توزیع شود. [۴۴]
در دورانی که اطلاعات، دیگر تنها یک کالای عمومی نیست، بلکه یک منبع عمومی نیز هست، حکومت این مسئولیت را بر عهده دارد که ترتیبی دهد تا شهروندان و جامعه به این اطلاعات ضروری برای آموزش و حاکمیت بهینه، دسترسی داشته باشند.
به حکایت اسناد بینالمللی اصل آزادی اطلاعات و مطبوعات را میتوان پس از خاتمهی جنگ جهانی دوم در نظام بینالمللی مشاهده نمود. [۴۵]
در واقع شکل کلاسیک آزادی اطلاعات در چارچوبهای جدید مربوط به حقوق بشر در اعلامیهی جهانی بشر ۱۹۴۸ میلادی خودنمایی کرد. [۴۶]
مجمع عمومی ملل متحد دو سال قبل از اعلامیهی جهانی حقوق بشر، در نخستین اجلاسیهی خود اعلام کرده؛ آزادی کسب اطلاعات یکی از بنیادی ترین حقوق بشر و آزادیها است که ملل متحد برای تحقق آن به وجود آمده است. [۴۷]
در قوانین داخلی کشورها، آزادی اطلاعات نخستین بار در سال ۱۷۶۶ میلادی در قانون مطبوعات سوئد و برای روزنامه نگاران به رسمیت شناخته شد. هدف از تصویب این قانون که در ابتدا آزادی مطبوعات نام داشت، ایجاد یک جامعه باز بود که در آن حتی اسنادی چون نامههای رؤسای کشورهای دیگر به نخست وزیر نیز باید تحت نظارت عموم قرار بگیرد؛ قاعدهایی که تا امروز نیز پابرجاست. [۴۸]
کلمبیا پس از سوئد دومین کشوری است که قانون آزادی اطلاعات در آن به تصویب رسیده است.
قانون آزادی اطلاعات این کشور مصوب ۱۸۸۸ میلادی، دسترسی به اطلاعات و اسناد و مدارک دولتی را حق مردم میدانست. بر اساس این قانون هر فرد میتوانست با دادن تقاضا به اسناد دولتی دسترسی داشته باشد، مگر در مواقعی که قانون این دسترسی را محدود کرده باشد. قانون اساسی کلمبیا نیز همچنان حق دسترسی به اطلاعات در اختیار دولت را تضمین کردهاست. [۴۹]