1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق. 6
1-3 اهداف تحقیق. 6
1-3-1 هدف اصلی. 6
1-3-2 اهداف فرعی. 7
1-4 فرضیه های تحقیق. 7
1-5 تعریف متغیرها 7
1-5-1 تعریف مفهومی وتعریف عملیاتی. 7
فصل دوم: پیشینه پژوهش. 9
بخش اول : شادکامی. 10
2-1 تعریف شادکامی. 10
2-2 جایگاه شادی در چهار چوب هیجانها 11
2-3 شاخص های شادکامی. 13
2-4 دیدگاه شناختی و شادکامی. 13
2-5 دیدگاه های نظری در مورد شادکامی. 16
2-5-1 دیدگاه لذت گرایی. 16
2-5-2 دیدگاه معنوی 17
2-5-3 نظریه ی داینر و همکاران. 19
2-5-4 نظریه ی آرگایل و همکاران. 19
2-5-5 دیدگا ه های شناختی و شادی 20
2-5-6 دیدگاه های زمینه ایدر مورد شادی 21
2-5-7 نظریه روابط و فعالیتهای اجتماعی. 22
2-5-8 شادی در نظریه فروید. 22
2-5-9 نظریه تعادل حالات هیجانی. 22
2-5-10 شادی در نظریه الیس. 23
2-5-11 نظریه زیست شناختی در مورد شادی 23
2-5-12 شادی در نظریه فاوا 25
2-5-13 شادی در نظریه مزلو. 25
2-5-14 شادکامی از دیدگاه دنیل گیلبرت 25
2-5-15 شادی از دیدگاه مارتین سلیگمن. 29
2-5-16 شادی درنظریه فوردایس. 31
2-6 عوامل تأثیر گذار بر شادکامی. 32
2-6-1 تفاوت های جنسیتی. 32
2-6-2 درآمد. 33
2-6-3 ازدواج. 34
2-6-4 سن. 34
2-6-5 تحصیلات 35
2-6-7 رضایت شغلی. 35
2-6-8 سلامتی. 36
2-6-9 مذهب 37
2-6-10 اوقات فراغت و تفریح. 37
2-6-11 موفقیت و تأ یید اجتماعی. 38
بخش دوم: خوش بینی. 38
2-7 تعریف خوش بینی. 43
2-7-1 خوش بینی سرشتی یا گرایشی. 43
2-7-2 خوش بینی تبیینی یا اسنادی 44
2-7-3 پایه های زیستی –عصبی خوش بینی و بد بینی. 44
2-7-4 خوش بینی سرشتی یا گرایشی. 46
2-7-5 رشد و تحول خوش بینی سرشتی. 47
2-7-6 سنجش خوش بینی سرشتی. 49
2-8 اهمیت خوش بینی سرشتی در بهزیستی جسمانی و روان شناختی. 50
2-8-1 تأثیرات جسمانی. 50
2-8-2 تأثیرات روان شناختی. 51
2-8-3 رشد و تحول خوش بینی تبیینی. 52
بخش سوم: کیفیت زندگی. 55
2-9 تعریف کیفیت زندگی. 55
2-9-1 ویژگیهای کیفیت زندگی. 57
2-9-1-1 خصیصه گروهی و کیفیت زندگی. 57
2-9-1-2 تنوع و کیفیت زندگی. 57
2-9-1-3 انسجام و کیفیت زندگی. 58
2-9-1-4 انتخاب کردن و کیفیت زندگی. 58
2-9-2 نظریه پردازان سبک زندگی. 59
2-9-2-1 دیوید چینی :کیفیت زندگی و مصرف فرهنگی. 59
2-9-2-2 میشل سوبل و سبک زندگی. 60
2-9-2-3 پیر بوردیو: نظریه پرداز رسمی کیفیت زندگی و مصرف فرهنگی. 60
2-9-2-4 نظریه دیوید رایزمن. 66
2-9-2-5 جورج زیمل و فرهنگ مدرن. 69
2-9-2-6 نورشتاین وبلن: ثروت و کیفیت زندگی. 70
2-9-2-7 مارکس وبر : منزلت اجتماعی و کیفیت زندگی. 72
2-9-3 گیدنز و ساختار یابی و کیفیت زندگی. 74
2-9-4 داگلاس هالت : فرا ساختار گرایی و کیفیت زندگی. 77
2-10 سوابق تحقیق. 77
2-10-1 سوابق تحقیق در خارج. 77
2-10-2 سوابق تحقیق در ایران. 79
فصل سوم: روش پژوهش. 82
3-1 روش. 83
3-2 طرح تحقیق. 83
3-3 متغیرهای پژوهش. 83
3-4 جامعه اماری 84
3-5 نمونه. 84
3-6 روش نمونه گیری 84
3-7- ابزار گرداوری اطلاعات 84
3-8 روش اجرای تحقیق. 86
3-9 محتوای جلسات اموزش شادکامی. 87
فصل چهارم : یافته های پژوهش. 89
مقدمه. 90
4-1- آمار توصیفی. 91
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 100
مقدمه. 101
5-1- خلاصه پژوهش. 101
5-2- تبیین فرضیه های تحقیق. 102
5-3- پیشنهادات کاربردی 105
5-4 محدودیت های پژوهش. 106
منابع و ماخذ. 107
پرسشنامه کیفیت زندگی دینر. 113
مقدمه
سرطان از جمله بیماری های شایع در دهه های اخیر به شمار می رود. در این میان زنان به دلیل عدم اگاهی ذاز علایم و نشانه های سرطان ممکن است علی رغم ابتلا به این بیماری از ان اطلاع نداشته باشند. زنان دچار بیماری سرطان از نظر وضعیت روان شناختی با مشکلات متعددی مواجه می شوند.
در تحلیل مفهوم شادی نظریه پردازان عمدتا” به دو مؤلفه شناختی و هیجانی اشاره داشته اند،مؤلفه شناختی بیشتردلالت بر رضایت از زندگی و مؤلفه هیجانی بیشتر برحالاتی نظیرخندیدن وشوخ طبعی وهمچنین تعادل بین هیجان های مثبت ومنفی،دلالت دارد(آرگایل،2001؛سلیگمن2002).علاوه بر این ، امروزه کنکاش های نظری و پژوهشی نشان می دهد که نمی توان شادی را تنها حالتی عکس افسردگی ، با بیش بینی کننده های مشابه فرض نمود.این ادعا مبتنی بر پژوهش هایی است که نتایج آن ها نشان داده اند که هیجان های مثبت و منفی خاستگاه و پیامد های متفاوتی دارند (سلیگمن،2002).شلدون، لیمبومیرسکی (2005)اخیرا”الگوی جدیدی در باب عوامل تعیین کنندۀ شادی ارائه نموده اند که این عوامل عبارتند از:1)نقطۀ شروع ثابت [1]،2)شرایط [2]3) کنش های عمدی .این پژوهشگران عامل نقطۀ شروع(یا آمادگی های ژنتیکی )و شرایط (نظیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی)را به ترتیب عوامل ثابت و ایستا ی الگو در نظر گرفته اند و کنش های عمدی [3] را عامل متغیر الگو معرفی نموده اند.
کنش های عمدی اشاره به فرایند های تلاش مدار و مقصودنگرزندگی فرد دارد که شامل جنبه های شناختی (مانند داشتن نگرشهای مثبت و کمال گرا)،رفتاری (مثل ابراز علاقه به دیگران یا ورزش کرردن )و خواسته های دارای [4] (مانند تعیین و دنبال کردن هدف های شخصی معنی دار)می باشد.بنا براین در الگوی مذکور کنش های عمدی از بیشتر سطح تغییر و کنترل پذیری برخوردار است و پژوهش های انجام شده در زمینه های راهکارهای مداخله ای برای افزایش شادی و پژورهش خوشبختی حول محور این عامل بوده است.(لیمبومیر سکی ،تکاچ [5] و یلورتون[6] ،2004 به نقل از شلدون و همکاران ،2004).واژۀشادکامی چندین مفهوم متفاوت را به ذهن متبادر می کند (برای مثال شادی،خوشنودی ،لذت و خوشایندی و.)از این رو تعدادی از روان شناسان، به سازه ی بهزیستی روانی[7] اشاره می کنند که یک اصطلاح پوششی در بر گیرنده انواع ارزشیابی هایی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد (داینر،2002).این ارزشیابی ها ،مواردی از قبیل رضایت از زندگی ،هیجان و خلق مثبت و فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است (داینر و ساه،1997).در صورتی که افراد از شرایط زندگی راضی بوده و عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی کمتری را تجربه کنند گفته می شود که از بهزیستی روانی بالایی برخوردارند .بهزیستی روانی،اصطلاح روان شناختی معادل شادی است که به دلیل مفاهیم بسیاری که در خود نهفته دارد،ارجح است ،اما با این وجود در ادبیات مربوطه به جای یکدیکر به کار می روند. (ادنیگتون وشومن 2004)
در این میان شادکامی و خوش بینی می تواند بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان تاثیر گذار بوده و می تواند زمینه ساز توسعه سلامت روان در انها باشد و به بهبود هرچه بهتر آنها کمک شایانی نماید بیماران سرطانی نیز از این موضوع مستثنی نیستند و شادکامی و خوشبینی می تواند موجب تغییر در کیفیت زندگی انها را فراهم اورد.
1-1 بیان مساله
شادکامی یکی از متغیرهایی است که در سال های اخیر در حوزه روان شناسی سلامت مورد توجه قرار گرفته است . پژوهش هایی هم در این زمینه انجام شده است که برخی از آنها موید رابطه مستقیم شادکامی با بهبود سیستم ایمنی بدن است . (مازلو ، به نقل از شولتس [8]، 1386)
سیلبرمن[9] (2000 به نقل از مرادی ، 1387) معتقد است که در درمان بیماری های سخت و دشوار می بایستی در کنار عناصر درمان ، شادی و شادکامی نیز مورد توجه پرسنل درمان قرار گیرد ، زیرا شادی محصول زندگی متعادل ، متنوع و رضایت بخش است که در آن نیازهای اساسی انسان برآورده می شود . به اعتقاد نودینگ[10] (2009) شادکامی سرچشمه اعتماد خوش بینانه فرد به توانایی هایش و یکی از شرایط اعتلای مناسبات واقعی او با محیط پیرامونش می باشد . به اعتقاد آرگایل[11] (2010) شادکامی می تواند برای فرد شرایطی را فراهم آورد که در آن امکان و فرصت رشد و بالندگی به وجود آید و به نوعی شرایط بهزیستی روانی وذهنی را به او ارمغان دهد .
شوارز و استراک (2008) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند ، یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادکامی آنها منجر شود .
از طرفی دیگر ، اغلب پژوهشگران از جمله آرگایل ولو (2005) ، کوست و مک کری[12] (2007) ، فارنهام و چنگ (2006) و مایرز و دانیر (2005) معتقدند که شادکامی یک ویزگی شخصیتی است که می تواند در درمان بسیاری از ناراحتی های روانی به ویژه در درمان اختلالات کرونیک و مزمن ، دشوار و صعب العلاج نقش سازنده ای داشته باشد .
فوردایس (1997) به عنوان یکی از نظریه پردازان روان شناسی شادی ، برنامه ای آموزشی ارائه نمود که دارای 14 مولفه بوده و تحت عنوان «برنامه افزایش شادی» مطرح شده است . فوردایس (1999) در اقدامات آموزشی فرد یک رویکرد آموزش را مورد استفاده قرارداده است که هم جنبه شناختی دارد و هم بعد رفتاری دارد . در این برنامه وی امکان پذیری افزایش شادی و راه کارهای افزایش آن را ارائه نموده است . فوردایس (1999) معتقد است که شادکامی یکی از مهمترین نیازهای بیماران دچار سرطان بوده و می تواند تأثیر عمده ای در کارکرد و بهبود وضعیت جسمانی و روانی این بیماران داشته باشد . به اعتقاد لانگو ارائه برنامه های مبتنی بر روان شناسی مثبت و شادگرا ، می تواند کیفیت زندگی بیماران سرطانی را افزایش داده و نگرش آنها را نسبت به زندگی دگرگون سازد .
از سویی دیگر به زعم رنیز (2010) شادکامی ضمن بهبودبخشی به سلامت روان ، در بین بیماران مبتلا به سرطان توانسته است سبب بهبود روابط اجتماعی و میان فردی آنها گردد . در بعد خوش بینی نیز یافته ها و نتایج تحقیقات صاحب نظران نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین شادکامی و خوش بینی وجود دارد . به عنوان مثال لیپتون (2009) در پژوهش میدانی که بر روی 20 نفر از بیماران سرطانی انجام داده است نتیجه گرفته است که ارائه آموزش های مبتنی بر شادمانی توانسته است سطح خوش بینی را در این بیماران افزایش دهد .
در این مورد که رویکردهای روان شناختی مبتنی بر شادکامی می تواند به ارتقای سطح خوش بینی در میان بیماران صعب العلاج کمک نماید نوعی توافق همگانی وجود دارد . (استین و همکاران 2008 و مورلی ، 2006) در درمان بیماری سرطان شواهد قابل ملاحظه ای توسط ویلیامز و همکارانش (2007) طی یک دهه فعالیت بالینی بر روی این گونه بیماران جمع آوری گردیده شده است که یافته های آن تأیید کننده اثربخشی ارائه برنامه های شادکامی بر بهبود وضعیت خوش بینی آنها است . به اعتقاد آندرسیک (2009) عوامل بیولوژیکی به تنهایی نمی توانند آسیب پذیری جسمانی را در بیماران سرطان بالا ببرند و نوع و سطح بدبینی یا خوش بینی فرد و حتی کادر درکان نسبت به بیماری عامل مهمی در تعیین وضعیت بالینی بیمار تلقی می شود . علاوه بر این یافته های تحقیق وایزلیس (2009) نشان می دهد که درمان های دارویی برای بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان به تنهایی و به اندازه کافی مفید نیستند و نیز عوارض جانبی متعددی این داروها برجای می گذارند . علی رغم این که اثربخشی شادکامی بر روی ابعاد کیفیت زندگی و خوش بینی بیماران سرطان در تحقیقات متعدد خارجی تأیید شده است . اما طی بررسی های به عمل آمده مشخص شده است که در کشورمان سوابق تحقیقاتی و پژوهش های صورت گرفته در این زمینه اندک است . با نظر گرفتن این موضوع که هر ساله بر تعداد بیماران سرطانی افزوده می شود و نیز این که بیماری سرطان می تواند عملکرد فرد مبتلا ، خانواده و حتی جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد و خسارات و زیان های زیادی را از بعد روانی ، اقتصادی ، جسمانی و اجتماعی برای فرد مبتلا و خانواده وی به همراه داشته باشد لذا شناسایی روش های درمان این معضل دارای اهمیت زیادی است . براین اساس مسأله تحقیق حاضر حول دو محور اساسی خواهد بود که آیا آموزش شادکامی در ایجاد و افزایش کیفیت زندگی و خوش بینی زنان مبتلا به بیماری سرطان تأثیر گذار و کارآمد می باشد ؟
1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
سرطان از جمله بیماریهای شایع در کشورمان است که سلامت جسمانی و روانی افراد مبتلا را تهدید نموده و هزینه های فراوانی را برای بیمار ، خانواده و سیستم های پزشکی بر جای می گذارد. لذا شناسایی روش های کارامد که بتواند مشکلات و نگرانیهای ای دسته از بیماران را کاهش دهد از اهمیت زیادی برخوردار است. از سوی دیگر با بررسی های به عمل امده مشخص گردید در زمینه اموزش شادکامی به شیوه رفتاری شناختی فوردایس بر روی بیماران مبتلا به سرطان تاکنون در کشورمان تحقیقات بسیار اندک صورت گرفته و به نوعی با خلا ها و کمبودهای تحقیقاتی مواجه هستیم و امید می رود انجام این تحقیق بتواند تا حدودی این نقیصه را برطرف نماید. همچنین در بیان اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق می توان موارد زیر را مطرح ساخت:
الف- لزوم و ضرورت توجه مربی به آموزش و عوامل ایجاد کننده شادی در بین بیماران به طور عام و بیماران سرطان به طور خاص
ب- تأثیرات همه جانبه شادکامی در کیفیت زندگی و سلامت جسمانی بیماران و شکل گیری مناسب شخصیت این افراد بیمار
ج- کاهش خسارات ناشی از بی توجهی به امر شادمانی در محیط های مختلف زندگی و در میان افراد و اعضای خانواده های مبتلا به بیماران سرطانی
د- کاهش هزینه های درمان ناشی از افسردگی بیماران و افزایش سطح رضایت از چرخه درمان در بیماران یاد شده
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1 هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر میزان خوش بینی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1392است.
1-3-2 اهداف فرعی
– تعیین میزان اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس در میزان خوش بینی زنان مبتلا به سرطان
2- تعیین میزان اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس در میزان کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان
1-4 فرضیه های تحقیق
آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس باعث افزایش خوش بینی زنان مبتلا به سرطان می شود.
آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس باعث افزایش میزان کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان اثر بخشی می شود.
1-5 تعریف متغیرها