مبحث دوم- مقررات فراملی
از آنجا که تجارت بینالملل اقتضائات خاص خود را دارد، کشورها همیشه تلاش کردهاند در این عرصه قوانینی فراملی وضع کنند تا روابط اقتصادی بینالمللی اسیر تعارضات و رویکردهای مختلف قوانین ملی نشود. این اقدام گاه در قالب کنوانسیونهایی صورت گرفته که کشورهایی به آن پیوسته یا میپیوندد. مانند کنوانسیون بیع بینالمللی کالا مصوب ۱۹۸۰، و یا در قالب بیان اصول کلی قراردادها که اصول قراردادهای تجاری بینالمللی (UNIDROIT) و اصول حقوق قراردادهای اروپا از این قبیل هستند.
گفتار اول- کنوانسیون بیع بینالمللی کالا[۱۳۵]
توسعه روز افزون تجارت بینالملل و نیاز کشورها به پاسخگوئی به شرایط نوین ناشی از گسترش روابط حقوقی، جامعه بینالمللی را به سوی تدوین مقررات یکپارچه و متحدالشکل که نوید بخش سرعت، سهولت و تقویت روابط تجاری بینالمللی باشد سوق داده است. در این راستا میتوان به معاهده بیع بینالمللی کالای وین در سال ۱۹۸۰ که حاصل بیش از نیم قرن تلاش حقوق دانان و نخبگان مناطق مختلف جهان در زمینه سیستمهای حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مذهبی مختلف میباشد اشاره کرد.
ماده ۱۴[۱۳۶] کنوانسیون در تعریف ایجاب میگوید: «پیشنهاد انعقاد قرارداد به یک یا چند نفر مشخص در صورتی ایجاب محسوب میشود که به اندازه کافی مشخص باشد و دال بر قصد پایبندی پیشنهادکننده در صورت قبول طرف مقابل باشد. پیشنهاد در صورتی به اندازه کافی مشخص است که کالا را مشخص نموده و به نحو تصریح یا ضمنی مقدار ثمن را معین یا ضوابطی را برای تعیین آن مقرر بدارد». میبینیم که در اینجا تعیین صریح یا ضمنی کالا و ثمن یا وضع ضابطه برای تعیین ثمن لازم دانسته شده و در واقع ایجاد قابلیت تعیین مورد معامله هم یکی از شیوه های مشخص بودن ثمن میباشد. در کنار ماده فوق همیشه ماده ۵۵ کنوانسیون هم مطرح میشود و به عنوان دو ماده متناقض همه مفسران در پی یافتن راهی برای جمع میان این دو هستند. ماده ۵۵[۱۳۷] کنوانسیون مقرر میدارد: «هرگاه قرارداد به نحو صحیحی منعقد شده باشد، ولی ثمن به طور صریح یا ضمنی تعیین نشده یا مقرراتی برای تعیین آن وضع نگردیده باشد، در صورت فقدان هر گونه دلایل مخالف، چنین فرض میشود که طرفین به طور ضمنی بر روی ثمنی که عموماً در زمان انعقاد قرارداد برای چنان کالای فروخته شدهای که در اوضاع و احوال مشابه در تجارت مربوطه رایج است توافق کردهاند». فارغ از تفاسیری که برای رفع تناقض میان این دو ماده صورت گرفته[۱۳۸] وجود آن ها در کنوانسیون نشان از وجود یک نظر موسع در خصوص قابلیت تعیین مورد معامله دارد که هدف از آن اعتبار بخشیدن به قراردادهاست تا اعلام بیاعتباری قراردادهایی که در تعیین عوضین ابهام و اجمال دارند.
گفتار دوم- سایر مقررات
مؤسسه بینالمللی برای یکنواخت سازی حقوق خصوصی (UNIDROIT) در سال ۱۹۹۴ اقدام به تدوین و انتشار اصول قراردادهای تجاری بینالمللی نموده است. این اصول با وجود این که همانند مقررات کنوانسیون نسبت به قراردادهای بینالمللی اعمال میشود اما قلمرو آن وسیعتر و شامل قراردادهای بینالمللی غیر از بیع نیز میباشد و مقررات آن از صراحت و تفصیل بیشتری برخوردار است.
اصول قراردادهای تجاری بینالمللی قلمرو بسیار گستردهای برای قابلیت تعیین وضع کردهاست. ماده ۱۴-۱-۲ در بیان یک قاعده در خصوص شروطی که به عمد باز و غیر قطعی میمانند، چنین شروطی را، در صورت وجود اراده طرفین برای انعقاد قرارداد، مانع از ایجاد قرارداد نمیداند. فرقی هم نمیکند که توافق بر شرط مذاکرات بعدی موکول شده یا تعیین آن به عهده شخص ثالث گذاشته شده باشد. این ماده حتی عدم حصول توافق طرفین در مورد شرط مذکور یا عدم تعیین آن از طرف ثالث را مؤثر در صحت قرارداد نمیداند، مشروط به اینکه طرق جایگزینی برای تعیین شرط مذبور که در اوضاع و احوال ]هر مورد[، با عنایت به قصد طرفین متعارف باشد، وجود داشته باشد. همچنین ماده ۷-۵ به صراحت اشعار میدارد: «۱- هنگامی که مبلغ به طور قطعی در قرارداد تعیین نمیشود یا مقرراتی برای تعیین مبلغ در قرارداد موجود نیست، چنین تلقی میشود که در صورت نبود هیچ گونه دلالت مخالفی، طرفین به مبلغی ارجاع دادهاند که عموماً در زمان انعقاد قرارداد، به حساب گذاشته میشود..».[۱۳۹]
پارلمان اروپایی در سال ۱۹۸۹ به منظور تدوین یک قانون یا کد اروپایی در مورد حقوق خصوصی قطعنامهای تصویب کرد. کمیسیون مذبور در سال ۱۹۹۵ بخش اول اصول اروپایی حقوق قرارداد را تدوین و متعاقباً در سالهای ۱۹۹۶و ۱۹۹۸و ۲۰۰۰ آن را اصلاح و تکمیل نمود. این مجموعه هم احکام تقریباً مشابهی را در مواد ۱۰۴-۶، ۱۰۶-۶ و ۱۰۷-۶ آورده است.[۱۴۰]
نتیجه
در قوانین و مقرراتی که بررسی شد، دیدیم که اغلب ضمن اشاره به تعیین قطعی ثمن (و بعضاً کالا) به عنوان شیوه معمول، شیوه هایی را هم که متضمن ایجاد قابلیت تعیین هستند، به صراحت بیان و اثر هر یک را مشخص میکنند و این اقدام یا به صورت ذکر یک یا چند شیوه، مثل ارجاع به شخص ثالث یا توافق جدی طرفین است و یا به صورت بیان یک قاعده کلی. ملاحظه میشود که هر چه از قوانین ملی دور میشویم، اصول حقوقی که وضع میشوند، با دامنه گستردهتر و شمول بیشتر، شیوه های ایجاد قابلیت را صحیح فرض میکنند. همین نسبت میان حقوق کشورهای رومی ژرمن و کامنلا وجود دارد. به نظر میرسد این مسئله ریشه در میزان پویایی قواعد حقوقی و درک وضعکنندگان از نیازهای تجارت و اقتصاد امروز و فردا دارد.
فصل سوم- مفهوم قابلیت تعیین مورد معامله و ضرورت پذیرش آن
تا به اینجا از موقعیت قابلیت تعیین مورد معامله در حقوق ایران و سایر نظامهای حقوقی گفته شد، این مفهوم گرچه همه جا با یک نام مطرح نیست و اغلب به مصادیق شناخته و تحلیل میشود، اما ماهیتی مشخص دارد که بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا در مورد احکام و امکان پذیرش صحت آن بتوان بررسی دقیقی داشت. امروزه قابلیت تعیین مورد معامله، شیوهای است که فعالان تجاری نمی توانند آن را نادیده بگیرند؛ چرا که تصور انعقاد بسیاری از معاملات به روشی غیر از این، دشوار خواهد بود.
مبحث اول- مفهوم قابلیت تعیین مورد معامله
ایجاد قابلیت تعیین مورد معامله را باید یکی از شیوه های رفع ابهام از مورد معامله دانست. در بخش اول آمد که مشاهده و رؤیت، توصیف، ارائه نمونه و اشتراط، از شیوه های رفع ابهام هستند. در کنار این موارد که روشهای مرسوم نزد قانون گذار ما، حقوق دانان و عرف میباشد، ایجاد قابلیت تعیین هم مطرح است که بسیاری با دیده تردید به آن نگاه میکنند و تاکنون تعریفی از آن صورت نگرفته است. اما اصطلاح ثمن شناور که معنای نزدیکی به قابلیت تعیین دارد یا بهتر است بگوییم یکی از نمونه های بارز ایجاد قابلیت تعیین است، موضوع تعریف برخی محققان حقوقی قرار گرفته است. از نظر بعضی «ثمن شناور عبارت است از عوض معامله معوضی که مقدار آن در زمان انعقاد قرارداد مشخص نبوده و میزان آن در آینده معلوم و معین میگردد».[۱۴۱]