با این همه بکاریا در مورد کیفر مرگ را می پذیرد :یکی در موردی که وجود تبهکار می تواند دگرگونی خطرناکی در شکل حکومت ایجاد کند (که این بخش شامل جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور می شود) دیگری وقتی که مرگ تبهکار تنها عامل بازدارنده ای است که موجب انصراف سایرین از ارتکاب جرم می شود.[۴۴]
مکتب عدالت مطلق
بیش از چند سال از انتشار قانون جزای ۱۸۱۰ فرانسه نگذشته بود که مبانی فکری آن که عبارت از اصالت نفع طلبی بود ،به سختی از طرف مکتب عدالت مطلق مورد حمله قرار گرفت.کانت،فیلسوف آلمانی که از طرفداران عدالت مطلق است ،جرم را پدیده ای زیان بخش و بزه کار را کسی می داند که ارزش های اخلاقی جامعه را زیر پا می گذارد و در نتیجه اقدام او ،نظم اخلاقی جامعه دچار نابه سامانی و آشفتگی می شود،پس به کیفر رساندن او برای نظم اخلاقی جامعه ضروری است.وی هدف جامعه را استقرار نظم اخلاقی در روی زمین می داند و معتقد است که برقرای این نظم تنها وسیله مناسبی است که عدالت مطلق به آن حکم می کند و باید صرف نظر از هرگونه فایده دیگری ،بر مرتکب جرم تحمیل شود.[۴۵]
ژوزف دومستر، فیلسوف و دانشمند مذهبی فرانسوی نیز برای جنبه اخلاقی کیفر، اهمیت خاصی قائل بود و هدف قواعد اخلاقی را اجرای عدالت می دانست گرچه طرفداران مکتب عدالت مطلق از جهت منشا و مبدا مجازات اتفاق نظر ندارند ولی از این حیث که کانت و دومستر مجازات را عکس العملی می داندد که جامعه باید در مقابل تصدی و تجاوز مجرمین و بدون توجه به فایده اجتماعی آن به مرحله اجرا بگذارد. بین دیدگاه فلسفی آنان شباهت زیادی موجود است.مثال جزیره متروک و مجازات مجرم در عین اضمحلال نظام اجتماعی به خوبی بیان گر عقیده و کانت در پیروی از عدالت مطلق در مجازات مجرمین است و دومستر حق مجازات را مبتنی بر تصدیق وجود خداوند و عدالت الهی می داند. او معتقد است مجرم علاوه بر مجازات اخروی در دنیا نیز مستوجب کیفر می باشد. مکتب عدالت مطلق نتوانست به طور مستقیم در نظام های قانون گذاری زمان خود موثر باشد، بنابراین به طور آشکار و ملموس نتوانست تحولی را در زمینه های جزایی به خصوص جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور داشته باشد،لیکن از نقطه نظر تئوریک با پذیرش اندیشه کیفری مکتب فوق باید برای اجرای عدالت و دستورات اخلاقی قائل به ممنوعیت تجسس و تفتیش در امور اختصاصی افراد باشد،زیرا هر عملی که خلاف دستورات و عدالت به معنای اعم آن باشد ،لزوماٌ موجب مجازات و کیفر خواهد بود.
مکتب کلاسیک
طرفداران اصلی مکتب کلاسیک گیزو و روسی هستند .گیزو در سال۱۸۲۲ رساله ای در مورد مجازات اعدام در جرائم سیاسی منتشر کرد که بر اساس آن برای مرتکبین جرایم جاسوسی و خیانت به کشور قباحت کمتری قائل بود.این مکتب تلفیقی از اصالت نفع اجتماعی و عدالت مطلق است.طرفداران این مکتب معتقدند که مجازات از نظر نفع اجتماعی ضروری است ولی در عین حال نباید از حد عدالت فراتر رود لذا این مکتب قاعده زیرا را توجیه می کند :
مجازات نباید از حدی که مفید است و از حدی که عادلانه است بیش تر باشد.[۴۶]
به هر حال از آنجا که در آن زمان، جرائمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور را از مصادیق جرائم سیاسی می دانستند و مکتب کلاسیک عقیده داشت که مسئولیت اخلاقی مجرمین سیاسی معمولاٌ از سایر مجرمین کم تر است زیرا هدف انسانی و اصلاح طلبانه دارند، از این جهت تحولی در این باره به وجود آمد و مجازات مرتکبین جرایم سیاسی و خیانت به کشور تخفیف یافت و چون طرفدران این مرام هدف های اصلاح طلبانه داشتند برای مجرمین سیاسی مسئولیت اخلاقی خفیف تری قائل بودند.از این رو، پیشنهاد حذف مجازات اعدام در جرایم سیاسی را می نمودند.[۴۷]
بر اساس نفوذ اندیشه های کیفری این مکتب در فرانسه ، در سال ۱۸۳۰تا۱۸۸۰ تغییرات مهمی در قوانین داده شد و مجازات اعدام در جرایم سیاسی یعنی جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور لغو شد و برای جرایم مذکور مجازات های خفیف تری وضع گردید و هم چنینی محرومیت از حقوق مدنی که در برخی از جرایم علیه دولت و کشور اعمال می شد لغو گردید.
دکتر صانعی درباره اثر مربوطه به بحث که توسط مکتب کلاسیک به وجود آمد می گوید:
“در این دوره تحت تاثیر عقاید مکتب کلاسیک یک نظام خاص جزایی برای مجرمین سیاسی به وجود آمد . در قانون ۲۸ آوریل ۱۸۳۲برای جرایم سیاسی ،مجازات های خفیف تر از جرائم عادی تعیین شد و قانون اساسی سال ۱۸۴۸(ماده۵) به پیشنهاد لامادتین مجازات اعدام را در مورد جرائم سیاسی لغو کرد و به جای این مجازات در قانون ۱۸۵۰ مجازات تبعید و نگاه داری در قلاع مستحکم وضع گردید.”[۴۸]
جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور که مورد بحث ما در این نوشتار می باشد. از دیدگاه این مکتب از جرائم سیاسی محسوب می شده است.
مکتب تحققی (اثباتی)
پس از نفوذ نظریات کلاسیک در قانون جزای فرانسه و جایگزین نمودن زندان و تخفیف مجازات ها به طور عمومی و مجازات جرایم علیه امنیت کشور به طور ویژه، ملاحظه شد که نه تنها زندان در کاهش جرم ها از جمله امنیت کشور اثر نداشته بلکه آمار جنایی فرانسه حاکی از افزایش مستمر بزهکاری و نیز رشد شدید نرخ وحشتناک تکرار جرم بود و این گونه به نظر می آمد که این مکتب توفیقی در بهبود وضع جامعه نداشته است.
از سوی دیگر، مکتب عدالت مطلق، نتوانست طرفدران قابل توجهی پیدا کند. با توجه به موفق نشدن مکاتب کلاسیک و عدالت مطلق که مبانی فلسفی آن ها بر آزادی اراده انسان استوار بود، به تدریج این نظریه مورد تردید قرار گرفت و متعاقباً مکتب جدیدی در ایتالیا رخ نمود که بعدها با نام مکتب تحققی شهرت یافت.
مدرسان این مکتب عبارتند از :لومبروز[۴۹] و انریکوفری[۵۰] و کاروفالو[۵۱] که در سال ۱۸۸۰ این مکتب را تشکیل داده و اندیشه های نوینی را در مقابل مکتب کلاسیک ارئه نمود.
بر اساس نظریه این مکتب ،انسان مختار و آزاد نیست بلکه تحت نفوذ نیروهایی است که کنترلی بر آن ها ندارد و در نتیجه بزهکار دارای مسئولیت اخلاقی نیست.این نظریه در اثر مطالعه آناتومی، فیزیولوژی جمجمه ها، بررسی های روانی – اجتماعی و آمارهای جنایی به دست آمده است.
بر اساس این نظریه مجازات بزهکار چگونه توجیه می شود؟
در جواب این سوال فوق می گویند به هر حال جامعه حق دارد علیه مجرم واکنش نشان دهد تا دفاع اجتماعی تامین گردد.
بر اساس نظریه گارو مسئولیت کیفری بر مسئولیت اخلاقی استوار نیست بلکه بر حالت خطرناک بزهکار مبتنی است که استعداد جنایی یا استعداد خطرناکی نام دارد.
این مکتب جهت مبارزه با جرم دو نوع اقدامات پیش گیرانه و فردی را مطرح می کند که نوع اول “جانشین های کیفری” و نوع دوم “مجازات های بازدارنده” می باشد و خلاصه در اقدامات تامینی مجرم تحت درمان قرار می گیرد و لازم است از طریق این نوع درمان سلامت و مصونیت پیکره اجتماع تامین و حفظ شود و با ابزار مناسب از تکرار جرم جلوگیری شود.
لومبروز با طبقه بندی بزهکاران، آن ها را به بزهکاران مادرزادی، فطری، دیوانه، بزهکاران به عادت و بزهکاران هیجانی و اتفاقی تقسیم کرد. همانگونه از نام و معنای این مکتب پیداست، مجازات وقتی موجه است که متضمن نفع اجتماعی باشد. بنابراین،مجازات دسته ای از بزهکاران علیه امنیت کشور و دولت توجیه ندارد، زیرا برخی از مرتکبین جرایم علیه امنیت کشور دارای حالت خطرناک نیستند بلکه بر عکس ممکن است دارای هدف و انگیزه مقدس و والایی باشند و در حقیقت مجازات او نه تنها نفعی برای جامعه ندارد بلکه موجب خروش بیشتر هر جرم علیه دولت و کشور می شود زیرا مجازات را غیر عادلانه ی می داند و از سوی دیگر جامعه نیز بین مجرم با هدف والا و هدف پست فرق می گذارد در مقابل در هر جایی که مجازات مجرمین علیه امنیت کشور دارای نفع اجتماعی باشد. مجازات موجه می شد و هرچند مجازات شدید باشد.
همان گونه که ملاحظه می شود ،ملاک مجازات یا عدم آن، حالت روانی روحی مرتکب به تنهایی نیست.بلکه نفع اجتماعی ملاک مجازات است.پس در صورتی که عمل ارتکابی شخصی علیه امنیت جامعه و دولت و کشور باشد ،قابل مجازات است.
گسترش آزادی مکتب فوق ،کشورهای اروپایی را تحت تاثیر خود قرارا داد و در حقوق جزا تحولی بوجود آورد و روش تجربه را در قلمرو حقوق جزا وارد کرد و هم چنین موجب تغییراتی در قوانین کشورهای مختلف گردید.
مکتب دفاع اجتماعی
این مکتب ابتدا به وسیله آدولف پرنس و سپس توسط گراماتیکار[۵۲] مارک آنسل[۵۳] با پیشنهادات متفاوتی بنیان گذاری شد.
گراماتیکار با انتشار کتاب “حقوق جزای ذاتی”[۵۴] نخستین بار این اندیشه را با تعبیر خاصی ارائه کرد.وی که وکیل دادگستری و استاد حقوق جزا در دانشگاه “رن” ایتالیا بود ضمن سلسله مقالاتی در مجله بین المللی دفاع اجتماعی[۵۵] افکار و عقاید خود را بیان کرد و بالاخره نهضت دفاع اجتماعی و بنیان نهاد و توانست با ترسیم کلی یک سیاست کیفری انسانی، توجه به همکاران را به خود جلب کرد.
در این زمینه دو دیدگاه وجود داشت :یکی نظریه افراطی دفاع اجتماعی به نمایندگی گراماتیکار و دیگری موضع ملایم مارک آنسل، قدیمی ترین مفهوم دفاع اجتماعی که در مکتب کلاسیک حقوق جزا به کار رفته این است که جامعه در مقابل کسی که میل دارد نظم و امنیت جامعه را با ارتکاب عمل مجرمانه مختل می کند، حق مجازات دارد ولی از دیدگاه دفاع اجتماعی جامعه فقط وظیفه حفظ منافع خود را ندارد، بلکه تکلیف دارد با اجتماعی کردن جریان ،در اصلاح و تربیت و ارتقای وضع اجتماعی آنان تلاش کند.در این مفهوم، دفاع اجتماع معنای گسترده ای پیدا می کند. نظریه دیگر، این است که جامعه از طریق سرکوب و ارعاب مجرم نمی تواند به اهداف بلند انسانی دست یابد، زیرا اجرای مجازات موجب جدایی مجرم از جامعه و عناد او نسبت به آن می شود. بنابراین با ثبوت عدم کارایی حقوق جزا و اجرای کیفر باید حقوق جزا با حقوق دفاع اجتماعی جایگزین می شود. بنابراین مجازات های جای خود را به اقدامات پیشگیری کننده می دهند و اقدامات ترتیبی باید با شخصیت مجرم باشد و نه با نتیجه به دست آمده از جرم، در همین باره باید گفت که بحث و احراز مسئولیت اخلاقی مجرم ثمره ای ندارد.
نتیجه دیگر این که ارتکاب عمل ضد اجتماعی ،پدید آورنده حق کیفر برای جامعه نیست،بلکه منشاء تکلیفی برای دولت و جامعه است ،که به موجب آن هر فرد حق دارد سازگاری خود را با سایرین از دولت بخواهد و کسانی که نمی توانند خود را با جامعه و خواسته های آن هماهنگ کنند.باید راه و رسم زندگی اجتماعی را به آن ها آموزش داد و هرگاه کسی تربیت شدنی و درمان ناپذیر باشد، باید از جامعه دور نگه داشته شود. بر این اساس لازم است که به جای حقوق جزا اصطلاح حقوق دفاع اجتماعی به کار برده شود تا در برگیرنده غرض نمایی طرفدران این مکتب باشد.
با توجه به آراء و نظریات این مکتب در مورد جرم جاسوسی از دیدگاه این مکتب به شکل ذیل می توان اظهار نمود:
اصولا این مکتب با مجازات میانه مناسبی ندارد و مجازات را داروی شفابخش بزهکاری نمی داند و از طرفی وظیفه دولت در پیشگیری از ارتکاب جرایم را بیان می دارد.بنابراین تحولی که با این مکتب بوجود می آید این است که دولت وظیفه اصلی را درباره عدم وقوع جرم به عهده دارد.
موثرترین طریق مبارزه با این گونه جرایم ،تاسیس حکومت و دولتی است که مقبولیت مردمی تام و تمام داشته باشد تا از این طریق جایی برای ارتکاب این گونه جرایم باقی نماند.
ج م :تحولات تاریخی جرائم بر ضد امنیت کشور در دوران های معاصر
اروپا
مجازات جاسوسی و خیانت به کشور ،در طول تاریخ دست خوش تغییرات و تحولات گوناگون شده است.همان گونه که اشاره کردیم در دوران های گذشته با مجرمین علیه امنیت دولت در کشور با سختی و شدت بسیار رفتار می شدو در دوران های معاصر بر اثر رواج عقاید حقوق دانان و سیاست مداران بعد از انقلاب کبیر فرانسه این طرز تفکر بوجود آمد که در مورد این گونه مجرمین باید ارفاقاتی به عمل آید و باید رفتار جامعه با آنان از هرگونه توهین و تحقیر به دور باشد،به عنوان مثال، در کشور فرانسه از این رویه به تبعیت می شود، ولی در سال های اخیر قانون گذار فرانسه تمایل به شدت عمل در مورد جرایم ضد امنیت کشور پیدا کرد و مجازات اعدام که قبلاٌ لغو شده بود به مورد اجرا در آمد.
دکتر صانعی در این باره می نویسد:
مجازات مجرمین سیاسی در طول تاریخ همیشه سخت و شدید بوده است.تنها پس از انقلاب های سال ۱۸۳۰و۱۸۴۰ تحولی در طرز فکر حقوق دانان نسبت به جرایم سیاسی پیدا شده و در اثر این تحول مقررات جزایی کشور فرانسه و به تبع این کشور بسیاری از کشورهای آمریکایی آمریکایی جنوبی و خاورمیانه، من جمله ایران ملایمت و ارفاق بیشتری را در مورد مجرمین سیاسی، ضروری تشخیص داد. در سال های اخیر مجدداً تمایلی به سخت گیری و شدت عمل در مورد جرایم سیاسی به چشم می خورد.در صحن باید توجه داشت که مفهوم “جرم سیاسی” و لزوم رفتار متفاوت در مورد مجرمین سیاسی مختص حقوق مدون است و در کشورهای “کامن لاو” تمایزی میان جرائم مختلف از این نظر به خصوص وجود ندارد. به علاوه در حقوق کشورهای کمونیست نیز جرم سیاسی عنوان مجزا ندارد و مجازات خیانت که به اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی کشور اطلاق می شد مانند بعضی از جرایم، اعدام است.[۵۶]
از طرفی در اوایل قرن نوزدهم (در حدود۱۸۱۰) به موجب قانون جزایی فرانسه که به اشاره و تحت سیطره و نفوذ ناپلئون تهیه و تنظیم گردیده بود، جرایم سیاسی (خیانت علیه امنیت داخلی و خارجی کشور) از جرایم عادی مجزا شده بودو این تجزیه به خاطر تشدید مجازات جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور نسبت به قبل بود.
پس از سقوط ناپلئون، توبه عمومی به سوی مجرمین سیاسی جلب گردید و رشد عقاید و آرای آزادی خواهانه و انقلابی باعث گردید تا در بسیاری از محافل انقلابی توجه مثبت و حمایت گرانه نسبت به این گروه از مجرمان پدیدار شود. قوانین جدیدی و اصلاحاتی که در قوانین جزایی گذشته با بروز انقلاب۱۷۸۹شروع شد. عملاٌ در سال های بعد حرکت پر شتابی را در جهت برطرف نمودن بی عدالتی هایی که در قوانین جزایی قبلی وجودداشت پدید آورد. قوانین ۱۷۹۰و۱۷۹۱وقوانین پس از آن و توصیه های اصلاحی بکاریا در مورد مجازات ها در رعایت اصولی از قبیل برقراری اصل تساوی در امور کیفری و شخصی نمودن مجازات ها و حرف حداقل و حداکثر مجازات، حذف مجازات اعدام و پذیرش هیئت منصفه را به اجرا در آورد.
پس از جنگ های جهانی که تغییراتی را در اکثر کشورها بوجود آورد ،موجب تغیییر خطوط مرزی گردید. در این هنگام که آمار جرایم جاسوسی و خیانت به کشور روند به افزایش را نشان می داد و فعالیتهای مخالفین دولت ها موجب گسترش اقدامت علیه دولت ها گردیده تا تمامیت ارضی و امنیت کشور در معرض تهدید قرار گرفت در نتیجه دولت ها در فکر توسعه اقدامات کیفری شدید تری بر علیه چنین اقداماتی برآمدند.
این سخت گیری در این دوران به وضوح در اکثر کشورهای جهان مشاهده می شود.
۲ـ ایران:
در قرون اخیر قوانین ایران به خصوص قوانین مربوط به جرائم سیاسی و خیانت به کشور دچار تحولات و فراز ونشیب های زیادی شده اند.یکی از اختلافات نظرهای شدید از دیدگاه حقوقی در دوران های معاصر درباره ماهیت جرائم فوق صورت پذیرفته است و از سوی حقوقدانان آرای متفاوتی ابراز شده که در مباحث پیشین مورد بررسی قرار گرفت وبه نظر ما اصل با جرم عادی بودن جرائم فوق موافقت داشت.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار وبه تقلید از جوامع غربی قوانین ونظاماتی بوجود آمد واز دومنت فورت ایتالیایی دعوت شد تا به منظور ایجاد نظم عمومی و تأسیس پلیس به ایران سفر نماید.وی بعد از ورود به ایران به خدمت دولت ایران گمارده شد و با تقلید از کشورهای اروپایی، کتابچه ی قانون را مشتمل بر ۵۸ ماده تنظیم کرد.
در این کتابچه مواد ۱،۱۱،۲۰، ۲۸ به جرائم جاسوسی وخیانت علیه حکومت، پادشاه، نزدیکان وی و کارگزاران مربوط می باشد.[۵۷] ماده اول مقرر می دارد:
کسی که برخلاف پادشاه یا خانواده سلطنت حرف بزند و یا اینکه برضد پادشاه وخانواده او خیال بد رفتاری و تحریک بد، درنظر داشته باشد بعداز تحقیق و ثبوت از یک سال الی پنج سال به درجه تقصیرات مقصر,با زنجیر محبوس خواهد شد. ودر ماده ی ۲۸ چنین آمده است:
کسی که کتابی انتشار دهد که برضد مذهب یا دولت باشد از پنج ماه الی پنج سال حبس خواهد شد.
با نهضت مشروطه و استقرار حکومت سلطنت مشروطه وتدوین اولین قانون اساسی ایران در سال ۱۲۸۵ شمسی و امضای آن به وسیله مظفرالدین شاه تحولی در تعیین جرائم و کیفیت دادرسی و اجرا ی مجازات ها به وقوع پیوست.این قانون اساسی که در ۵۱ ماده تصویب شده بود,درواقع قطع نامه ای بیش نبود و بسیاری از مسائل اساسی درآن مورد بحث قرار نگرفته بود لذا کمیسیونی مرکب از هشت نفر پس از مرگ مظفرالدین شاه تشکیل شد تا متمم قانون اساسی را تهیه کند.
نفوذ روشن گران غرب گرا و اهمال یا اعتماد رهبران روحانی به این عناصر موجب شد که در تنظیم متمم قانون اساسی گرایش های غرب گرایانه بیشتر شود واگر مقاوت شیخ فضل الله نوری بر افزودن ماده ای بر متمم قانون اساسی نمی بود نظارت پنج تن از علمای هر عصر بر مصوبات مجلس نیز به تصویب نمی رسید.
-
- هزینههای ساختمانی: هزینه تجهیزات، هزینه حمل و نقل، هزینه قیمت زمین، هزینه تأسیسات.
-
- هزینههای سالانه مستمر: بهره وامهای گرفته شده، استهلاک قطعات و هزینههای عملیات و نگهداری از آنها.
-
- هزینههای ناملموس: شامل هزینه نتایج زیان آور پروژه میباشد که در بیشتر موارد محاسبه آن به ریال مشکل و یا غیرممکن است.
منافع پروژههای عمومی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
-
- منافع مستقیم یا اولیه: شامل نتایج فوری و بلافصله ناشی از اجرای پروژههاست، مانند صرفهجویی ارزی.
-
- منافع غیرمستقیم: شامل نتایج جنبی ناشی از اجرای پروژه میباشد.
-
- منافع ناملموس: شامل منافعی است که محاسبه ریالی آن مشکل و یا غیرممکن باشد، مانند عدم تولید گازهای آلوده.
۲-۱-۵-۵- تحلیل هزینه ـ فایده
در این بخش به تحلیل هزینه و فایده و انواع آن میپردازیم.
الف: تعریف تحلیل هزینه ـ فایده
طبق تعریف سازمان ملل متحد هزینه - فایده روشی برای ارزیابی مطلوبیت یک طرح از طریق مقایسه درآمدهای طرح با هزینههای آن است که مبالغ آنها با یک نرخ تنزیل مناسب دفتری به ارزش حال تبدیل شده باشند. (کوپاهی، ۱۳۶۸)
در واقع تحلیل هزینه ـ فایده یک نظریه زیربنایی و تکنیکی در اقتصاد رفاه نئوکلاسیک است که با جهتگیری الگوی اقتصاد خرد نئوکلاسیک و تأکید آن بر نقش قیمتها در تخصیص منابع هماهنگ است و به نحوی گسترده در ارزیابی اقتصادی طرحها به کار میرود(خلیلی عراقی، ۱۳۷۲).
تحلیل هزینه فایده فینفسه نظریه نیست. بلکه فنی است که هدف آن ارائه مجموعهای از قواعد و روش های درست نظری و نظاممند برای هدایت سرمایهگذاری بخش عمومی است و معمولاً برای کمک به شکلگیری سیاست در قالب ویژهای به اجرا در می آید. به عبارت دیگر تحلیل هزینه ـ فایده در جستجوی این است که نشان دهد تصمیمات مشخص، نتایج منطقی اهداف معینی میباشند. به اعتقاد روبرت ساگدن و آلن ویلیامز استفاده از تحلیل هزینه ـ فایده چارچوبی برای تصمیمگیری عمومی ارائه میدهد که تصمیمات مسئولانهتری را باعث میشود.
از آنجا که ارزیابی اقتصادی شیوه خاصی از تصمیمگیری و مدیریت طرحاست، تحلیل هزینه ـ فایده به عنوان یکی از روش های ارزیابی اقتصادی، یک تکنیک عملی یا راهی برای سازمان دادن فکر و استدلال راجع به تصمیمگیری آن میباشدو یکی از هدفهای آن تعیین مطلوبیت اقتصادی پروژههای سرمایهگذاری از طریق تحلیل هزینهها و فوائد در طول عمر اقتصادی سرمایهگذاری است(جرالد. م. مایر، ۱۳۷۵).
ب: پیشینه تاریخی تحلیل هزینه ـ فایده
استفاده از تحلیل هزینه- فایده با ارزیابی طرحهای توسعه منابع آب امریکا در دهه ۱۹۳۰ شروع شد. علیرغم ارتباط نزدیکی که این تحلیل با علم اقتصاد دارد، این فن بیشتر توسط مهندسین پایهگذاری گردید. بعدها کاربرد این تحلیل از طرحهای توسعه منابع آب به سایر بخشها و حتی برنامهریزی دفاعی گسترش یافت. علاوه بر این در سالهای اخیر، در کشورهای اروپای شرقی نیز استفاده از این روش پیشرفت زیادی کرده است. (پاکزاد، ۱۳۷۲)
متدولوژی تحلیل هزینه ـ فایده در دهه ۱۹۳۰ در امریکا زمانی که دولت فدرال درباره طرحهای بسیار بزرگی نظیر طرحهای آبیاری و کشاورزی تصمیم میگرفت، توسعه یافت و بعنوان یک شیوه مدیریت غیر معطوف به نظریه اقتصادی (به تعبیر R. J. Hamond) به کار برده شد. (ربانی، ۱۳۵۰)
در ابتدای دهه ۱۹۵۰ شکوفایی دیگر در فعالیت رسمی هزینه ـ فایده ایجاد شد. در تلاشی برای منطقی کردن تفاوتهای داخلی در روش های ارزیابی در گزارش سال ۱۹۵۰ کمیته آژانس داخلی به تدریج تحلیل هزینه ـ فایده از یک موضوع نسبتاً محرمانه دانشگاهی به یک موضوع زنده و مورد علاقه سیاسی در دوران جامعه بزرگ ریاست جمهوری جانسون تغییر کرده و سپس سیستم برنامه ریزی و بودجهبندی برنامهای توسط دولت فدرال در سال ۱۹۶۵ اتخاذ شد که پنج عامل اصلی را نشان میداد. این پنج عامل که پایههای تحلیل هزینه ـ فایده را تشکیل میدهند عبارتند از:
-
- یک تصریح دقیق از هدفهای برنامه پایه در هر منطقه اصلی فعالیت دولتی.
-
- تلاش برای تجزیه و تحلیل دادههای هر برنامه دولتی.
-
- تلاش برای اندازهگیری هزینههای برنامه نه فقط برای یک سال بلکه برای چند سال آینده.
-
- تلاش برای مقایسه برنامههای متناوب با رقیب.
-
- تلاش برای ایجاد روش های تحلیل مشترک و سراسری دولتی.
در نهایت از ابتدای دهه ۱۹۷۰ یک مجموعه ارزیابیهای واقعی یا تحلیلهای هزینه ـ فایده برای برنامههای متناوب پیریزی شد که این تحلیلها در نشریات تخصصی انتشار یافت و تا به امروز این روند ادامه یافته است.
ج: مفاهیم اساسی تحلیل هزینه ـ فایده
از آنجا که آشنایی با مفاهیم و تعاریف هر موضوع جهت اشتراک در درک آنها ضروری میباشد، در این بخش مفاهیم اساسی هزینه ـ فایده توضیح داده میشود:
-
-
-
-
-
- برنامه
-
-
-
-
برنامه اقتصادی را می توان کوشش آگاهانه دولت در جهت هماهنگی تصمیمات در بلند مدت و تأثیر گذاشتن، جهت دادن و حتی کنترل سطح رشد متغیرهای اصلی اقتصادی یک کشور برای رسیدن به یک سلسله هدفهای از قبل تعیین شده اقتصادی دانست(فرجادی و سهرابی، ۱۳۶۹).
برنامههای اقتصادی هم میتوانند جامع باشند و هم جزئی، در یک برنامه جامع تنظیم هدفها به گونهای است که تمامی جنبههای اصلی اقتصاد ملی را در بر میگیرد. اما یک برنامه جزئی فقط بخشی از اقتصاد ملی را شامل میشود، مثل بخشهای صنعتی، کشاورزی، دولتی، خارجی و غیره. برنامههای اقتصادی مبتنی بر سه مدل اساسی هستند که به عنوان مراحل برنامه ریزی، فراهم آورنده ابزار اصلی فکری و برنامه ریزی میباشند.
همانطورکه درجدول۴-۱۰ مشاهده گردید مقدارt محاسبه شده برابر۳۶ با درجه آزادی۷۴۳ درسطح ۰۵/۰ معنادارگردیده وچون سطح قابل قبول معناداری کمتراز۰۵/۰ می باشد، بنا براین نتیجه گیری مشود که تفاوت معنا داری بین زمان مورد نظر دربرنامه قصد شده ی مورد نظر وزرات آموزش و پرورش و زمانی که به طور رسمی دربرنامه اجرا شده که در مدارس ناحیه ۲ شیرازبه علوم تجربی پایه سوم راهنمایی اختصاص داده می شود، وجود دارد. و انطباق لازم بین این متغیر در دو نوع برنامه درسی قصد شده و اجرا شده، وجود ندارد. شرکت ۳۸/۰ دانش آموزان نمونه مورد مطالعه درکلاسهای فوق العاده تابستانی و در طول سال نشانگر از احساس دانش آموزان و خانواده یشان در کمبود وقت می باشد. اگر تعداد دانش آموزان کلاسها را به زمان در دسترس معلم وشاگرد تقسیم شود، سهم هر دانش آموز نصف استاندارد جهانی است.
قابل توجه است تقربیاً همه مدیران و معاونت آموزشی دقیقاً متوجه کم بودن این زمان برای یادگیری این حجم کار و فعالیت هستند. لذا در برنامه ریزی خود دست کم ۹۰ دقیقه به صورت کلاس تقویتی و حتی ۹۰ دقیقه دیگر به صورت کلاسی که مطالب اضافه بر کتاب (نقص محتوا) را مطرح می کند در برنامه فوق العاده مدرسه قرار می دهند. با یک محاسبه ساده حدود ۲۲۵دقیقه در برنامه هفتگی و حدود۹۰ دقیقه برای همین حجم محتوا در مدرسه اجرا می شود که برابر ۳۱۵ دقیقه می گردد اگر به تعداد متوسط دانش آموزان کلاسهای ناحیه ۲ که حدود ۳۵ نفر است تقسیم کنیم سهم هر دانش آموز۹ دقیقه می شود این در حالی است که موسسات بین المللی تحقیقات علوم ۶ ساعت ۶۰ دقیقه ایی در طول هفته را در کلاسهای ۲۰ نفره که برابر ۱۸ دقیقه برای هر دانش آموز می شود را حد متوسط و مطلوب برای یادگیری علوم تجربی دوره اول متوسطه (دوره راهنمایی ایران) پیشنهاد می کند.نتایج پژوهشهای انجام شده در موسسه علمی –پژوهشی (۱۹۹۴)، (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶) و (هارلن به نقل ازبدریان، ۱۳۸۵) و پژوهشهای (اصفا، ۱۳۸۵ و یزدانی، ۱۳۸۵)، احمدی (۱۳۸۵)، کیامنش (۱۳۸۳) و (ملکی،۱۳۸۴) وصداقت (۱۳۷۵)در این متغیر همخوانی وهمسویی دارند.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۱- ۷– بین فضاو تجهیزات برنامه قصد شده و دربرنامه اجرا شده علوم تجربی پایه سوم مدارس ناحیه ۲ شیراز انطباق وجود دارد.
همانطورکه درجدول۴-۱۱ مشاهده گردید مقدارt محاسبه شده برابربا ۴۳/۱ با درجه آزادی۷۴۳ درسطح ۰۵/۰ معنادارنگردیده، بنا براین نتیجه می گیریم که تفاوت معنا داری بین فضا و تجهیزات موردنظر دربرنامه قصد شده ودربرنامه اجرا شده در مدارس ناحیه ۲ شیرازبه علوم تجربی پایه سوم راهنمایی اختصاص داده می شود، وجود ندارد. بین این متغیر در دوبرنامه قصد شده و دربرنامه اجرا شده انطباق وجود دارد. اکثر مدارس ناحیه ۲ شیراز با بنیه مالی خوبی تاسیس و شروع به کار کرده اند و مدیران تدابیر خود را در جذب معلمانی که مورد رضایت خانواده ها باشد قرار می دهند فیزیک خوب مدرسه و معلمان رضایت بخش چه در مدارس دولتی و چه در مدارس غیر دولتی ارتباط مالی خوبی بین مدرسه و خانواده ایجاد می کند، خانواده ها حتی بدون درخواست مدرسه و مدیر حاضرند کمک های مالی بسیار مناسبی را به مدرسه ها داشته باشند. از علل این مساله سطح فرهنگی خوب و رشد یافتگی خانواده است که مدرسه را متعلق به خودش و خودش را متعلق به جامعه می داند . این احساس تعلق اثر روحی بسیار مناسبی را در فرزندان نیز به جا میگذارد و چرخه های بسیار مفیدی را در همکاری و یادگیری و تعامل ایجاد می کند و طبق تئوری انتظار، زمینه و موجبات توسعه انسانی و رشد را فراهم می آورد.پژوهشهای احمدی (۱۳۸۵)، (اصفا، ۱۳۸۵ و یزدانی، ۱۳۸۵)،با نتایج این پژوهش همسویی نداردو پژوهشهای (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶)ونظریات (میلربه نقل ازبدریان، ۱۳۸۵)،(هودسون،۱۹۹۰ به نقل ازبدریان،۱۳۸۵)، (هارلن به نقل ازبدریان، ۱۳۸۵)نظریات( پوسنر،۱۹۹۴ به نقل ازبدریان، ۱۳۸۵)و (ملکی،۱۳۸۴)، اخلاقی (۱۳۸۴)، (محبی، ۱۳۷۹) باآن همسو می باشد.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۱-۸- بین روش ارزشیابی برنامه قصد شده با روش ارزشیابی اجرا شده علوم تجربی پایه سوم راهنمایی ناحیه ۲ شیراز انطباق وجود دارد.
همانطورکه درجدول۴-۱۲ مشاهده گردید مقدارt محاسبه شده برابر ۰۳/۵۹ با درجه آزادی۷۴۳ درسطح ۰۵/۰ معنادارگردیده وچون سطح قابل قبول معناداری کمتراز ۰۵/۰ می باشد، بنابراین نتیجه گیری می شودکه تفاوت معناداری بین ارزشیابی موردنظردربرنامه قصد شده وزرات آموزش وپرورش و ارزشیابی که به طوررسمی دربرنامه اجرا شده ناحیه ۲ شیراز دردرس علوم تجربی پایه سوم، وجود دارد.انطباق بین این متغیر دردو نوع برنامه درسی وجود ندارد.تغییرات اخیردرروشهای ارزشیابی که درجهت همسو شدن با تغییرات علوم و برنامه درسی و آموزش آن به صورت موج قوی کشورهای درپیشرفته صورت گرفت متاسفانه فقط دربعضی ابعاد آن هم به شکل ناقص وبدون ایجاد بسترهای لازم به سیستم تعلیم و تربیت ایران وارد شده ونوعی گیجی برای کارشناسان ومعلمین ایجاد کرده است و هیچ گروهی تحت آموزشهای لازم قرار نگرفته اند. حتی نتایج احمدی (۱۳۸۵) نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین معلمینی که در دوره آموزشی در خصوص نحوه آموزش و ارزشیابی جدید قرار گرفته اند و گروهی که تحت هیچگونه آموزشی واقع نشده اند وجود ندارد. ارزشیابی های عملکردی که لازمه آموزش علوم تجربی است وبه دنبال آموزش های عملی باید صورت بگیرد در مراکز تربیت معلم ودانشگاه ها چندان اجرا نمی شود، ۵۸/۰ دانش آموزان اظهار داشته اندکه برای نمره آزمایشگاه آزمون عملی ازآنها به عمل نیامده است ونمره عملی علوم به نسبت تئوری به آنه داده شده است. نتایج حاصل با پژوهشهای موسسه علمی–پژوهشی ۱۹۹۴)، (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶))پرویزیان(۱۳۸۴)وهارلن به نقل ازسعیدی ( ۱۳۸۲) - کیامنش وخیریه (۱۳۸۲)و کریمی( ۱۳۸۴)و(ملکی،۱۳۸۴) همسومی باشد. همچنین این نتایج با یافتههای شعبانی (۱۳۷۸)، حسینی (۱۳۸۳) و یافتههای تیمز ۲۰۰۳ همخوانی دارد.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۲-۱- بین اهداف اجرا شده با اهداف برنامه آموخته شده علوم تجربی سوم راهنمایی ناحیه ۲ شیرازانطباق وجود دارد.
همانطورکه درجدول ۴-۱۳ مشاهده گردید درصد و نوع اهداف برنامه آموخته شده که در۲۰ سوال تشریحی آزمون آموخته شده تعبیه گردیده است به درصد و اهداف برنامه قصد شده کاملاٌ نزدیک و حتی قابل انطباق می باشد این نحوه تقسیم بندی اهداف برای اندازه گیری درصد نیل به اهداف برنامه قصد شده کاملاٌ ضروری می باشد و می توان همان نمراتی که دانش آموزان در پاسخ به سوالات به دست آوردند را درصد نیل به اهداف در نظر گرفت و همانطور که در جدول ۴-۱۴ ملاحظه می گردد، دانش آموزان به میزان دست یابی به عوامل برنامه درسی علوم تجربی پایه سوم راهنمایی موفق به دست یابی به اهداف می شوند و چون برنامه اجرا شده و آإموخته شده دارای ضریب همبستگی ۹۶۷/۰ می باشد می توان قضاوت کرد که اهداف دانشی بالاتر از سطح نعیین شده و اهداف نگرشی و مهارتی پایین تر از تعیین شده در برنامه قصد شده قابل دست یابی شده است. ندارد. انطباق این متغیر دردو نوع برنامه درسی اجرا شده و آموخته شده وجود دارد. نتیجه حاصل از این پژوهش با نتایج پژوهش بااخلاقی (۱۳۸۴)، احمدی (۱۳۸۵)و مفهوم برنامه درسی عملی وزنده( آیزنر،۱۹۹۴)، ملکی (۱۳۸۴)،نظریات(میلربه نقل ازبدریان،۱۳۸۵)، وسلیمانپور(۱۳۸۲)، پوربافرانی (۱۳۷۶)، (دادستان، ۱۳۷۶)، (شعبانی،صمد۱۳۷۸)،صفری(۱۳۸۸)،کریمی(۱۳۸۱)،)همخوانی دارد.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۲-۲- آیا تفاوت معنی داری بین محتوای برنامه اجرا شده با محتوای دریافت شده دانش آموزان ناحیه ۲ شیراز وجود دارد.
همانطورکه درجدول ۴-۱۴ مشاهده گردید مقدارt محاسبه شده برابربا۷۸/۳ با درجه آزادی۲۰ در سطح ۰۵/۰ معنادارگردیده و چون سطح قابل قبول معناداری کمتر از۰۵/۰ می باشد، بنا براین نتیجه گیری مشود که تفاوت معنا داری بین محتوای ارائه شده معلم با محتوای دریافت شده، وجود ندارد. وعدم انطباق این متغیر دردو نوع برنامه درسی اجرا شده و آموخته شده وجود دارد. همچنین نمودار همبستگی محتوی سیر نزولی هر دو برنامه را نشان میدهد که احتمال دارد به علت حجم مطالب دانشی باشد زیرا بیش از ۵۰/. محتوی هر دو برنامه در سطوح اولیه دانش قراردارد
.این نتایج با تحقیقات (میلربه نقل ازبدریان، ۱۳۸۵)، احمدی (۱۳۸۵)،( آیزنر،۱۹۹۴)، (کیوانفر، ۱۳۸۰و احمدی،۱۳۸۰)،(احمدی،۱۳۸۵)، (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶ به نقل از شعبانی، ۱۳۸۶) و نظریات (میلر به نقل از بدریان ، ۱۳۸۵)، (هودسون، ۱۹۹۰ به نقل ازبدریان،۱۳۸۵)، (هارلن به نقل ازبدریان، ۱۳۸۵) نظریات( پوسنر،۱۹۹۴)، (فتحی واجارگاه ، ۱۳۸۴) عابدی (۱۳۸۲) ا (ولنوق،۱۹۹۱به نقل ازخویی نژاد)، رهبرینژاد (۱۳۷۷)، (فرشاد،۱۳۸۳) (اصفا، ۱۳۸۵ویزدانی، ۱۳۸۵) همسومی باشد. وبا پژوهشهای (شاه محمدی ، ۱۳۸۴)، (فرشاد،۱۳۸۳). (صفری، ۱۳۸۵) همسو نیست.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۳-۱- بین اهداف برنامه قصدشده با اهداف برنامه آموخته شده علوم سال سوم راهنمایی ناحیه ۲ شیراز انطباق وجود دارد.
همانطورکه درجدول۴- ۱۵ مشاهده گردیداهداف دانشی بیش از۶۹/۰ اهداف مورد نظربرنامه قصد شده را دربرمی گیرد وجمع اهداف دریافت شده دانش آموزان درکل ۶۹/۰ ازاهداف برنامه قصد شده می باشد که از این میان ۶۶/۰ آن سهم دانش وعمداً سطوح اولیه آن می شود و۳۴/۰ از اهداف برنامه قصد شده به برنامه درسی آموخته شده وارد نمی شود. انطباق اهداف دونوع برنامه درسی قصدشده وآموخته شده ۶۶/۰ می باشد .اصولاٌ سابقه بالای معلمان رامی توان به عنوان عاملی درجهت انحراف اهداف دانست زیرادرطی این مدت تجربیات آنها به آنان آموخته است تا اهداف خودرا با نیازهای مشتری هماهنگ کنندونه با اهداف قصد شده تاجوایگوی آینده تحصیلی دانش آموزان باشدونه یادگیری موردنیازدرزندگی آنان.پژوهشهای( ملکی،۱۳۸۴)، (حسینی،۱۳۸۱)،(محبی،۱۳۷۹)،عابدی (۱۳۸۲)و(کیوانفر، ۱۳۸۰ و احمدی،۱۳۸۰)، (صفری، ۱۳۸۵)،(احمدی،۱۳۸۳)،(کیامنش،۱۳۸۲)، (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶ به نقل ازشعبانی،۱۳۸۶)ونظریات(میلر به نقل از بدریان، ۱۳۸۵)، موسسه پژوهشی علوم امریکا،۱۹۹۴به نقل ازکیامنش،۱۳۸۱)، (برونر،۱۹۹۶ به نقل از شعبانی،۱۳۸۶)، (ادنل،۲۰۰۴ به نقل از بدریان ، ۱۳۸۵)، (واجارگاه، ۱۳۸۴)،(مارتین ولنوق به نقل از خویی نژاد)، (اصفا، ۱۳۸۵ و یزدانی، ۱۳۸۵)،(میلربه نقل از بدریان، ۱۳۸۵)،(هودسون،۱۹۹۰به نقل ازبدریان،۱۳۸۵)،(هارلن به نقل ازبدریان، ۱۳۸۵) نظریات(پوسنر،۱۹۹۴)و(کیوانفر۱۳۸۰و احمدی، ۱۳۸۰)،(ملکی،۱۳۸۴)پرویزیان (۱۳۸۴)، (حسینی، ۱۳۸۱)،(محبی،۱۳۷۹) وهارلن به نقل ازسعیدی( ۱۳۸۲) و کریمی (۱۳۸۴)، عابدی (۱۳۸۲)، (دیویی به نقل ازکدیور،۱۳۸۱)وصداقت(۱۳۷۵)،(مومنی راد،۱۳۸۷) همسو می باشد.
بحث و نتیجه گیری فرضیه ۳-۲- بین محتوای برنامه قصدشده با محتوای برنامه آموخته شده علوم سال سوم راهنمایی ناحیه ۲ شیراز انطباق وجود دارد.
محتوی برنامه قصد شده به شکل متمرکز تهیه و اجرا می شود و اجرایی کردن آن به شکل یکسان در تمام مناطق کشور منوط به داشتن عناصر برنامه درسی در شرایط برابر است که نبودن این شرایط در شرایط عادلانه وبرابر مورد قبول همگان است. از طرفی وجود نقصان های متعدد داشتن برنامه درسی به شکل کاملاٌ غیر متمرکز را نیز تقربیاً غیرممکن می کند. در این پژوهش محتوای برنامه آموخته شده به شکلی منطبق بر برنامه قصد شده مورد سوال واقع شده است تا محقق بتواند تفاوت آنچه را که لازم بوده محقق شود و آنچه که محقق شده است قابل اندازه گیری گردد و همانطور که ملاحظه می شود هرچه عناصر هشت گانه برنامه درسی در مدارس از قوت کمتری برخودار می شود فاصله بین محتوی برنامه درسی قصد شده با محتوای برنامه آموخته شده بیشتر می گردد این فاصله درنمودار ۴-۱۴ نیز قابل ملاحظه می باشد.این نتایج با تحقیقات (میلربه نقل ازبدریان، ۱۳۸۵)، ( آیزنر،۱۹۹۴)، (کیوانفر، ۱۳۸۰و احمدی،۱۳۸۰)،(احمدی،۱۳۸۵)، (موسسه پژوهشی علوم امریکا، ۱۹۹۶ به نقل از شعبانی، ۱۳۸۶) و نظریات (میلر به نقل از بدریان ، ۱۳۸۵)، احمدی (۱۳۸۵)، (هودسون، ۱۹۹۰ به نقل از بدریان، ۱۳۸۵)، نظریات( پوسنر،۱۹۹۴)، (فتحی واجارگاه ، ۱۳۸۴) عابدی (۱۳۸۲) ا (ولنوق،۱۹۹۱به نقل ازخویی نژاد)، رهبرینژاد (۱۳۷۷)، (فرشاد،۱۳۸۳) (اصفا ویزدانی، ۱۳۸۵) همسومی باشد.
۵-۴- پیشنهادات
۵-۴-۱- پیشنهادهایی کاربردی مبتنی بر یافته های پژوهش
۱-پیشنهاد می شود در برنامه ریز ی های آموزش ضمن خدمت دبیران علوم تجربی تجدید نظر اساسی صورت پذیرد و ضرورت توجه به کار گیری روش های بهتر در آموزش علوم، توجه خاص به فعالیت های عملی و آزمایشگاهی،آموزش از راه دور، در کنار آموزش مستقیم، کاملا ً محسوس است تغییرات اساسی در محتوای دور ه های ضمن خدمت، زمان و مکان دوره ها مدت برگزاری دوره ها از جمله عوامل مورد مشکل دبیران مطرح شد.
۲- پیشنهاد می شود ساختارکتابهای درسی علومتجربی به نحو کاملتری برمبنای روش حل مسأله وپژوهشگری تنظیم شودودروس بیشتری باعملکرد کشف وابداع طراحی ومطالبی درباره پرورش مهارتها، سؤالات وفعالیتهایی که دانشآموزان را درموقعیتهای مبهم وخلاقیت برانگیزقراردهد ویا یافتن پاسخ وحل آنها مستلزم بکارگیری مراحل کاوشگری، تحقیق وحل مسأله باشد،گنجانده شود.
۳- پیشنهاد می شود الگوهای جدید تدریس به صورت عملی و کاربردی به معلمین آموزش داده شود.
۴- پیشنهاد می شود با طرح و اجرای برنامههای مناسب، معلمین با روشها و ابزارهای پیشنهاده شده برای اندازهگیری و سنجش پیشرفت یادگیری دانشآموزان در درس علوم آشنا شوند و بکارگیری ارزشیابی مستمر و استفاده از چک لیست و ابزارهای مناسب برای ارزشیابی نگرشها و فعالیتهای عملکردی مدنظر قرار گیرد.
۵-پیشنهاد می شود شورای برنامه ریزی هر مدرسه در رابطه با آشنایی بیشتر خانواده به اهمیت و ضرورت علوم تجربی با هدفها و فلسفه، محتوا و روشها، ارزشیابی آموخته ها و نحوه همکاری در فعالیت ها و تکالیف پژوهشی در منزل توجیهات مناسبی را طراحی و اجرا کند.
۶- پیشنهاد می شود مدیران مدارس در رابطه با تجهیز آمایشگاه به شکلی که همه آزمایش های کتاب قابل انجام شدن گردد، با کمک و توجیه اولیا از هیچ کوششی دریغ نکنند.
۷- پیشنهاد می شود کتاب راهنمای علوم و کتابهای کمک درسی و راهنمای آزمایشگاه و کتاب هایی در خصوص ارزشیابی و روش های مختلف یاددهی وCD های آزمایشگاه مجازی و علمی به تعداد مناسب ودر دسترس مدارس و دبیران تهیه گرددو استفاده از آنها مورد تاکید و ارتقاء دبیران گردد.
۸- پیشنهاد می شود اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ شیراز ضرورت توجه به گروه های آموزشی و همکاری با آن را درایجاد شرایط تماس بیشتر با معلمان و همکاری با آنها در آموزش و همچنین، برقراری کلاسهای طرح درس، شامل روش های جدید یاددهی – یادگیری و انواع روش های ارزشیابی تشخیص، تکوینی و مجموعی و ایجاد توانایی درتحلیل محتوا و رفع نقایص ارتباط عمودی و افقی وغنای محتوای کتاب و دانش پایه را در برنامه های خود داشته باشد تا آموزش علوم تجربی راتا حد ممکن ارتقاء دهد.
۹- پیشنهاد می شود دبیران محترم استفاده از طراحی های جدیدتر در ظاهرشکل ها و نمودارها و استفاده از فیلم آموزشی(که به راحتی از اینترنت تهیه وبا کمک حافظه الکترونیکی قابل انتقال به کلاس است) را به برنامه خود اضافه کنند تا با بهره گرفتن از انگیزش دانش آموزان علاقه آنه را به یادگیری علوم افزایش دهند.
۱۰- پیشنهاد می شود ناحیه ۲ شیراز برنامه ریزی دقیقتری در خصوص تطابق حجم و محتوا و زمان به طور غیرمتمرکز به مدارس ارائه دهد و با توجه به از دست رفتن ۳۴/۰ اهداف قصد شده آموزش ضمن خدمت و مدارس را در تعامل با یکدیگر مورد باز نگری قرار دهد.
۱۱- پیشنهاد می شود با توجه به اینکه در روند ارزشیابی جدید ارزشیابی جزیی از فرایند یا ددهی محسوب می شود ابعاد آزمونها بر این اساس تنظیم و اجرا گردد.
۱۲- پیشنهاد می شود دبران محترم در ارائه تکا لیف به دانش آموزان مطابق توانایی آنها عمل کرده و با تعقیب تکالیف و ارزیابی قدرت درک وفهم هر یک از دانش آموزان تجدید نظر در روند آموزش را به شکل خاصی تری تنظیم کنند و کلاس را به سمت آموزش های فردی هدایت کنند.
۱۳- پیشنهاد می شود با توجه به تراکم دانش آموزان در کلاسهای درس، آموزش و پرورش ناحیه ۲ شیرازاقداماتی در جهت تسهیل برقراری تعداد زیادی مدارس غیر انتفاعی و نیمه انتفاعی ایجاد کند تا امکان حضور کلیه دانش آموزان در شرایط بهتری و کلاسهایی با نصف جمعیت کنونی فراهم گردد و با برقراری استانداردهای آموزشی روی همه مدارس در جهت عدالت آموزشی برای همه دانش آموزان حرکت کند.
۱۴ -پیشنهاد می شودپژوهشگرانی این پژوهش درچندناحیه ومنطقه دیگر نیزاجرا کنندتابرآورد کلی تری به دست آیدباملاحظه نتایج آن، امکان دارد توسط مسؤلین و کارشناسان برنامه های جامع تری رارقم بخورد.
۱۵ - پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این گونه تحقیقات و نتایج آزمون تیمز۲۰۰۷ تغییرات و اصلاحاتی از لحاظ محتوایی و عملکردی دربرنامه درسی علوم دوره ابتدایی و راهنمایی کشورمان صورت بگیرد.
۵-۴-۲ - پیشنهادات پژوهشی مبتنی بر یافته های پژوهش
۱ -پیشنهاد می شود پژوهشگرانی این پژوهش درچند ناحیه و منطقه دیگر نیز اجرا کنندتابرآورد کلی تر ی به دست آید و با ملاحظه نتایج آن، امکان دارد توسط مسؤلین و کارشناسان برنامه های جامع تری رقم بخورد.
۲ - پیشنهاد می شود تحقیقاتی در زمینه تطابق هر درس با روش تدریسی که بالاترین اثربخشی را داشته باشد انجام گیرد.
۳ -انجام آزمون های عملکردی از ضروریات انجام این تحقیق است و فرصت بسیار زیادی را می طلبد؛ از این رو لازم است چنین تحقیق به وسیله یک گروه مورد پژوهش واقع شود.
۴- پیشنهاد می شود پژوهشگرانی که تحقیق خود را به نحوی مرتبط با برنامه درسی اجراشده انتخاب می کنند در قسمتی از فعالیت خود مشاهده آنچه در کلاس اتفاق می افتد، را داشته باشند.
۵- پیشنهاد می شود معلمان در کلاس خود این پژوهش را به عنوان اقدام پژوهی تکرار کنند.
۵-۵- محدودیت های پژوهش
۵-۵-۱- محدودیت های در اختیار
پژوهشگر در انجام این تحقیق با محدودیت های زیر روبرو بوده است:
-
- گستردگی محتوای پژوهش؛ که در بر گیرنده سه برنامه قصد شده، اجراشده و کسب شده بود. به علت نوع پژوهش لازم و ضروری بود حجم نمونه بزرگ باشد. محقق مجبور به بررسی حدود ۱۶۵۰۰۰گویه و تصحیح و نمره گذاری ۱۵۰۰۰سوال تشریحی بود.
-
- نحوه مطرح شدن بعضی از سوالات با توجه به اینکه دانش آموز مورد پرسش واقع میگردید و حریم دبیر و مدیر باید حفظ میشد طوری مطرح می گردید که گویه باید برعکس نمره گذاری می شد.
-
- تنوع در مقیاس ها با توجه به انطباقی که باید در آن بررسی می گردید به شکلی که بعضی سوالات برای یک گروه در قالب چند سوال و برای گروه دیگر در قالب یک سوال ارائه میگردید و لازم بود تعداد زیادی میانگین های جزیی نیز به دست آید.
۵-۵-۲- محدودیت های خارج از اختیار
۱-از آنجا که پژوهشگر برای انجام این پژوهش، تدریس علوم یکی از مدارس را نیز انجام می داد با وجود فوائد فراوان آن، دبیران علوم در ارائه درس خود راحت نبودند و احتمال بهره برداری شخصی را متاسفانه مطابق رسم مرسوم می دادند.
۲-برای انجام این تحقیق مشاهده کلاسهای درس ضروری است اما پژوهشگران عادی این امکان را به سختی به دست می آورند، محقق به عنوان گروه آموزشی علوم تجربی با توجه به تقلیل ساعت کار گروه به نصف در گروه آزمایشی به فرصت بسیار کمی برای مشاهده دست یافت.
۳-در صورتی که سو الات آزمون هماهنگ پایان سال تحصیلی از روایی و پایایی لازم برخوردار بود نیز می توانست، قسمتی از عوامل قابل سنجش باشد، که با توجه به هماهنگ بودن آزمون خرداد ماه استفاده از این آزمون امکان پذیر نگردید.
III رفتار با اسرای جنگی
IV حمایت از غیر نظامیان در زمان جنگ
۱۹۵۴کنوانسیون لاهه برای حمایت از اموال فرهنگی در زمان مخاصمات مسلحانه
۱۹۷۷پروتکل اول و دوم الحاقی به کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ برای حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی
۱۹۸۰کنوانسیون منع یا محدودیت استفاده از سلاحهای خاص معاهده ای
۱۹۹۳کنوانسیون منع تکمیل، تولید، ذخیره سازی و کاربرد سلاحهای شیمیایی و نابود سازی آنها
۱۹۹۷کنوانسیون منع ذخیره سازی، تولید و تجارت مینهای ضد نفر و منع استفاده و نابود سازی آنها
۱۹۹۸اساسنامه دیوان بین المللی کیفری
۲۰۰۰پروتکل الحاقی به کنوانسیون حقوق کودک در مورد کودکان سرباز
این نکته را نباید از نظر دور داشت که وقوع برخی درگیری های مسلحانه بر توسعه و تکامل حقوق بین الملل بشردوستانه تاثیر بسیار داشت. مثلا” استفاده از سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی و بدرفتاری با اسرا در جنگ جهانی اول زمینه تصویب معاهدات ۱۹۲۵ راجع به منع کاربرد گازهای خفه کننده و سمی و کنوانسیون ۱۹۲۹ راجع به رفتار با اسرای جنگی را فراهم آورد و تصویب کنوانسیونهای چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ پاسخی به فجایع جنگ جهانی دوم بود.
گفتار چهارم: اصول اساسی حقوق بشر دوستانه
در حقوق بشر دوستانه بین المللی اصول ذیل را می توان به عنوان اصول اساسی دو نظر گرفت.
الف- اصل رفتار انسانی و عدم تبعیض
منظور از این اصول آن است که با همه انسان ها باید رفتاری انسانی و بدون هر گونه تبعیض ناشی از جنسیت، ملیت، نژاد، مذهب، یا عقاید سیاسی بگیرد. در این زمینه مواد ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند ۲ ماده ۲ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این باره آمده است که باید با افراد انسانی رفتاری انسانی و عدم تبعیض می باشد.[۳]
ب- اصل محدودیت
معنای ین اصل آن است که استفاده از سلاح هایی که آسیب های غیر ضروری با جراحات بیش از حد لزوم وارد نمایند ممنوع است.
ج- اصل ضرورت نظامی
هر فعالیت نظامی باید بر اساس دلایل نظامی توجیه شده باشد، فعالیتی که فاقد ضرورت نظامی باشد ممنوع است. این بدان معنا می باشد که حمله به غیر نظامیان و کسانی که خارج از صحنه قرار دارند ممنوع است. زیرا با این کار هیچ مزیت نظامی به دست نمی آید. هم چنین ه اقدامی و عملی که بر حسب ضرورت برای انهدام و نابود اموال دشمن به عمل آید، باید با قواعد مربوط به تمایز و تناسب مطابقت داشته باشد.
د- اصل تفکیک در این اصل باید بین افراد و اموال نظامی و افراد و اموال غیر نظامی تفکیک ضرورت گیرد. از آنجایی که حمله به افراد واموال غیر نظامی ممنوع است. نتیجه تفکیک آن است که از این افراد و اموال حمایت لازم به عمل خواهد آمد.
ر- اصل تناسب
در این اصل، صدمات اتفاقی ناشی از یک جمله در مقایسه با مزیت نظامی مستقیم و قطعی که از آن حمله انتظار می رود، نباید بیشتر باشد. دیوان بین المللی دادگستری نیز در ارتباط با اصول حاکم بر ابزار ها و سلاح های جنگی در پاراگراف ۹۰ رای مشرتی ۱۹۹۶ خود در مورد کاربرد سلاح های هسته ای اعلام کرد که دو اصل تفکیک و تناسب و اصول اساس حقوق بشر دوستانه می باشند.
ی- اصل حسن نیت
در این اصل آمده است که هر گونه مذاکره میان طرفین متخاصم اصل حسن نیت باید رعایت شود.[۴]
اجرای حقوق بین المللی بشر دوستانه یکی از وظایف اصلی صلیب سرخ و هلال احمر می باشد. جمعیت های ملی، به ویژه برای پیش برد اجرای حقوق بشر دستانه در کشورهای خود ایجاد کنند.
نقش جمعیت های ملی در همکاری با دولت های خود برای رعایت حقوق بین المللی بشر دوستانه و حمایت از صلیب سرخ و هلال احمر به رسمیت می شناسند.
اجرای حقوق بشر دوستانه، عبارت است از مجموعه اقداماتی که دولت ها هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ برای تضمین اجرای تعهدات حقوق بین المللی بشر دوستانه به عهده دارند. که این موارد و اقدامات به شرح ذیل اعلام می گردد:
۱-جلوگیری از جنایات جنگی
۲-حمایت از علایم صلیب سرخ و هلال احمر
۳-حمایت از تضمینات اساسی
۴- نصب مشاورین حقوقی در نیروهای مسلح خود
۵- اشاعه حقوق بین الملل بشر دوستانه.
گفتار پنجم: مبانی حقوق بشر دوستانه
حقوق هر کشور مرکب از مجموعه قواعد الزام آور و زاده عوامل سازنده حقوق است، چون مبانی حقوق بشر دوستانه با مبانی کلی علم حقوق دارای مبنای واحدی است « نیروی الزام آور حقوق از کجا سرچشمه می گیرد، چرا باید از حقوق اطاعت کرد. چه نیروی پشتیبانی قانون است، شناخت این نیروی پنهانی خمیر مایه همه اندیشه های حقوقی و پیچیده ترین مسئله فلسفه حقوق است.[۵]
برخی قاعده حقوقی را ناشی از اراده مقامات صالح می دانند و هیچ چیز دیگر را برای تسخیص قانون لازم و ضروری نمی دانند و در نظر نمی گیرند، ولی بعضی دیگر مبنای اصلی حقوق را عدالت می دانند و اعتقاد دارند که قانون گذار باید از قواعد عدالت پیروی کند، در صورتی که قانون گذار قانونی را برخلاف عدالت وضع و تصویب کند آن قانون از هیچ اعتباری برخوردار نمی باشد. و فاقد اعتبار می باشد.
برخی دیگر هم به دنبال شکل گیری دوباره قواعد حقوقی می باشند که با واقعیات تاریخ حقوق بیشتر سازگاری داشته و با عدالت هم موافق باشد.
در اینجا رابطه اصول حقوق بشر دوستانه و اصول مشترک حقوقی ملت های متمدن و اصول فرعی و جزئی ناشی از منابع حقوق بشر دوستانه(معاهده، عرف، رویه قضایی و اندیشه حقوقی)، را به طور خلاصه بیان می شود.
الف) مکتب های حقوق طبیعی و فطری، مکتب حقوق طبیعی، به اندیشه های حقوقی گفته می شود که براساس و مبنای حقوق را در محدود و قلمرو الهیات، طبیعت، عقل و اخلاق جستجو می شود.
حقوق فطری، در مقابل و برابر حقوق وضع شده بکار می برند، حقوق وضع شده مجموع قواعدی ست که در زمان معینی، و بر ملت معینی و مشخصی اجرا می شود. اما حقوق فطری به قواعدی گفته می شود که برتر از اراده حکومت و غایت مطلوب انسان است.[۶]
افلاطون، اعتقاد دارد که واقعیات را به طور کلی سایه ای کم رنگ از حقیقت والا داشته و معتقد بود که اشیای این جهان چهره واقعی در سرزمین حقیقت دارند، و کسانی که تربیت فلسفی پیدا کنند می توانند به آن سرزمین گام نهند.
عدالت هم حقیقی دارد که تنها حکیم به آن دسترسی دارد. و در جامعه ای حاکم است که فیلسوفان بر آن حکم رانند.
ارسطو در کتاب اخلاق عدالت آرمانی استاد را نمی پذیرد و عدالت را به طبیعی و قانونی تقسیم می کند.
عدالت طبیعی در همه جا یکسان است و ارتباطی به عقاید اشخاصی و قوانین حاکم ندارد، اما عدالت قانون وابسته به زمان و مکان و احکام قانون می باشد.
پس ارسطو حقوق را به حقوق طبیعی و قانونی تقسیم می کند.
و از طرفی رومیان هم حقوق را به سه دسته و گروه تقسیم می کردند.
الف) حقوق مدنی، که ویژه حقوق شهروندان و جامعه معینی است.
ب) حقوق بشر که برای تمام انسان ها در زمان معینی می باشد و باید برای خارجیان هم رعایت شود.
ج) حقوق طبیعی که آرمانی و جاودانه است.
در دین زردتشت ارزش های عقلی به هم آمیخته شده و قانون خدایی با قانون طبیعی یکی است، کنش قانونی با راستی و داد یگانه است، آدمی باید خود را با راستی رفتار کند تا خوشبخت شود.[۷]
زرتشت در آغاز با نیروی خود به رازهای هستی پی برد و آفریننده یگانه جهان را به دلیل عقل شناخت، سپس به نیروی دیگری افزون بر خود دست یافت و آن وجدان و دانایی بود. او با نیروی خود و وجدان و از راه اشراق درخشش خداوند را دید.
او حرکت تاریخ را پیکار خوبی و بدی و چیرگی خوبی بر بدی و جاودانگی خوبی ها و یکرنگی و هماهنگی می داند. در مذهب مسیح حقوق فطری و طبیعی ناشی از اراده خداوند و احاطه او بر جهان دانسته شده و حقوق ناشی از اراده اوست.
درهمین رابطه می توان گفت: سن توماس داکی فیلسوف مذهبی قرن یسزدهم میلادی (۱۲۷۴-۱۲۲۵) با ترکیبی از عقل و ایمان، قوانین را به سه دسته تقسیم نموده است.
۱- الهی؛ ۲- فطری یا طبیعی؛ ۳- بشری
قوانین الهی بی واسطه از طریق وحی وضع شده است، کسی در آن دخل و تصرفی ندارد … قوانین طبیعی یا فطری، جلوه و نشانه ای از مشیت و خواست الهی است که بشر آن را به نیروی عقل به دست می آورد و آن را می یابد. اما قوانین بشری زاده و طراوش فک انسان می باشد و برعکس دو نوع قبلی (الهی و طبیعی یا فطری) از منبعی پائین تر از حقوق فطری بهره مند می شود. این قوانین برای حفظ نظم عمومی ممکن است برخلاف قوانین فطری باشند، ولی مخالفت با قوانین الهی نابخشودنی است.
حقوق بشر دوستانه در اسلام، در اسلام اگر کلیه اصول و قواعد حقوق طبیعی و فطری را در برابر حقوق وضع شده دولت قرار بدهیم به شکل و نحو کلی حقوق اسلامی یک نوع حقوق فطری و طبیعی است که از منبع فیض الهی و مستقلات عقلی نشات گرفته و حاوی اصول اخلاقی و عقلی است که رهبران و حاکمان سیاسی و قضایی را در قید و بند خدا کشیده است، تا برخلاف عدالت سرمدی کامی برندارند، با این بیان حقوق اسلامی در گروه حقوق فطری و طبیعی قرار دارد ولی اگر در حوزه حقوق فطری و طبیعی، قواعد حقوقی را به الهی و فطری و عقلی تقسیم کنیم مانند همان صورتی که فیلسوفان مسیحی بیان کرده اند در قلمرو و حیطه حقوق فطری مورد گفتگو و بیان قرار می گیرد.
خداوند براساس اصول عدالت عمل می کند و اداره خداوند عین عدالت است و هیچ لزومی ندارد که براساس عدل خارجی باشد.
مثلاً خداوند می تواند پیامبران خود را به دوزخ ببرد و یا گناهکاران را به بهشت وخداوند خلاف عدالت کاری را انجام نمی دهد، به کاربردن عقل مستقل (عقل فطری رابطه حقوق فطری و منبع فقیهی آشکار و نمایان می سازد. عقل مستقل یعنی عقلی که از اوهام خالی باشد و به گونه ای طبیعی داوری کنند.
«اما در دوران معاصر و از سده های ۱۷ و ۱۸ میلادی رفته، حقوق فطری بیشتر متکی به دلایل عقلی و فلسفی و جامعه شناختی و اصول عملی گردید. برای اصول و قواعد حقوق فطری دلایل عقلی و عملی بیشتر ارائه کرده اند، در این خصوص، گروسیوسی در کتاب مبانی حقوق بین المللی عمومی حقوق را قاعده می داند که عقل سلیم با فطرت اجتماعی او سازگار می بیند، به اعتقاد او حقوق طبیعی قواعدی است که عقل آنها را موافق طبیعت اجتماعی انسان می داند.[۸]
به این ترتیب است که مراحل مختلف سلسله مراتب موجودات با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند.در نتیجه،ملاک برای تفاوت درجه موجودات نوری است که هر یک دارد و این نور همان معرفت و آگاهی است.به این ترتیب جهان از نور اعلی پدیدار می شود،بی آنکه یک پیوستگی«مادی»و «جوهری»میان آن دو وجود داشته باشد.علاوه بر این،نور الانوار در هر یک از قلمروها خلیفه تا تمثیل ورمز مستقیمی از خود دارد،مانند خورشید در آسمان،آتش در میان عناصر و نور اسپهبدی در نفس آدمی،بدان صورت که در هر جا نشانه ای از او دیده می شود و همه چیز بر حضور او گواهی می دهد.»(نصر،۱۳۷۱،ص ۸۱ تا ۸۳)
«بنا به نظر سهروردی ،طبیعت نور امری بدیهی است زیرا تمام اشیاءبه کمک نور شناخته می شوند.نور مرکب است از توالی نامحدودی از انوار ممکن وابسته و هر نور علت وجودی نور است که پایین تر از آن قرار دارد.نور غایی که همان واجب الوجود است،از نظر سهروردی نور الانوار و علت نهایی همه اشیاء است.درست همانطور که نور را درجاتی از شدت و ضعف است،تاریکی نیز درجاتی دارد.گرچه او نور را به نسبت درجه وجود داشتن آن طبقه بندی می کند،لزوما ملاک تعیین مرتبه وجودی انوار این است که آیا آنها از وجود خود آگاهند یا نه.بنابراین،خود آگاهی ملاکی می شود برای مرتبه وجودی عالی تر،که در نظام حکمت اشراقی مستلزم درجه شدید تری از نور است.»(امین رضوی،۱۳۸۲،۶۳)
۲-۴۸ نور در نگارگری:
«نگارگر ایرانی یا خود صوفی و عارف بود و یا زمینه فکری اش،از طریق الفت با شعر و ادب فارسی،به حکمت کهن ایرانی و عرفان اسلامی پیوسته بود.عرفا در تبیین سلسله مراتب وجود به عوالم سه گانه معقول،محسوس و مثالی معتقد بودند.آنان عالم معقول را جایگاه روح و عالم محسوس را جایگاه ماده می دانستند.
عالم مثال میان دو عالم معقول و محسوس قرار گرفته است،واقعیت مادی ندارد و صور برزخی بازتابی از بهشت و دوزخ در آن ظاهر می شوند.این صور را «معلقه»می نامیدند؛زیرا بستر مادی معینی ندارد و لطیف و اثیری اند.
بر اساس این معرفت،نگارگر ایرانی هرگز در پی بازنمایی طبیعت نبود،بلکه می کوشید اصل و جوهر صور طبیعی و طرح متجلی در باطن خویش را به تصویر در آورد.بدین سان در نگاره ی او نه زمان و مکان معینی مجسم می شود،نه نمودی از کمیت های فیزیکی بروز می کند و نه قوانین رویت جهان واقعی کاربرد دارند.کوه و درخت و آدم و پرنده ی او نیز بیشتر صور نوعی آرکتیپ هستند تا شکل های تقلید شده از طبیعت.حتی واقعیتگرانی چون کمال الدین بهزاد واقعیت را از طریق نشانه ها بیان می کنند.(پاکباز،۱۳۸۵،ص۵۹۹)
«فقدان سایه در نگاره های ایرانی،این نکته را معلوم می دارد که آنان از عالم جبروت،که انعکاسی است از نور الهی،نشأت می گیرند.در زیر عالم پدیده ها،عالم سایه ها قرار دارد و به این جهت است که پرسپکتیو در نگارگری نادیده گرفته شده است،زیرا پرسپکتیو،پدیده ای محسوس و دور از عالم جبروت است.لذا این تصاویر،بعد سوم را به گونه ای تخیلی و مصنوعی و به صورتی واضح و روشن،توصیف می کنند،به گونه ای که حس کشف شخصی از بین می رود.در واقع پرسپکتیو در نقاشی،نوعی خطای دید است که هنرمندان برای جبران آن به علم پرسپکتیو متوسل شده اند.اما در نگارگری ،این نقص از بین رفته و هنرمند،تنها به حقیقت هر چیزی نظر دارد.
از طرف دیگر معماری نیز،برای خلق سایه ها تخصیص داده شده است به این جهت که معماری،قسمتی از دنیای پدیده هاست که نور را می گیرد و سایه را ایجاد می کند،در صورتی که نگارگری،انعکاس و بازتابی از نور خالص است.»(معمارزاده،۱۳۸۶و۵۳,۵۲)
«باید در نظر داشت که از دیدگاه هنر ایرانی این ملاحضات با انوار اسپهبدی که مورد نظر شیخ الاشراق«شهاب الدین سهروردی» حکیم نامدار ایرانی بوده است،پیوندی لطیف دارد.در بیان نقاشان رنگ همان نور است و هنرمند می کوشد به وسیله رنگ ها و آشنا شدن با عوالم نورانی با عالم ملکوت پیوند پیدا کند.
۲-۴۸-۲ فر و خورنه در نگار گری اسلامی
در نگاره ی معراج پیامبر ،اثر سلطان محمد (تصویر)پیامبر را می بینیم که با شعله ی تصویر شده به دور پیکر مبارکش غرق در نور است .این نور همان فر ملکوتی است.این نگاره فضایی غیر از عالم مادی و محسوس را به نمایش گذاشته است.اسب به تصویر در آمده در این اثر،اسب عالم مادی نیست،بلکه اسب عالم مثال است .صورها همگی بهشتی اند و گویی که عالم مثال در این نگاره متجلی شده است.
عکس(۲-۴۸)معراج پیامبر اثر سلطان محمد
رنگها و ارتباط آنها با عالم مثال نیز قابل توجه است
رنگ ها در نگارگری ،رنگ های عالم مثال هستند.در اثر آشنایی فردوسی با شاعران دربار سلطان محمود غزنوی(تصویر)در عین حال که فضا،فضای یک جنگل مثالی را در خاطر ما می آورد،رنگ ها نیز گویی به عالم مثال تعلق دارند.کوه در این نگاره به رنگ آبی به تصویر کشیده شده و این آن کوهی نیست که در عالم محسوس می بینیم.در اثر مجنون در بیابان (تصویر) نیز رنگ ها چنان مثالی و خیالی اند که انگار در صدد این هستند که زبانه کشیده و پاره های نور خود را آزاد نمایند.
عکس(۲-۴۹)آشنایی فردوسی با شاعران دربار سلطان محمود
عکس(۲-۵۰)مجنون در بیابان
۲-۴۸-۳ تجلی نورالانوار در نگارگری اسلامی
فضای تصویری درنگارگری اسلامی دارای کیفیتی دو بعدی است و با قوانین پرسپکتیو نقاشی مطابقت ندارد؛چون اگر کیفیتی سه بعدی داشت از فضای عالم ملکوت سقوط می کرد.نورالانواری که سهروردی از آن نام برده در آثار هنرمندان اسلامی به خوبی مشهود است.همانگونه که وی اعتقاد دارد،نور مطلق یعنی خدا ،پیوسته نور افشانی می کند و همه چیز منشعب از نور ذات اوست،فضای نگارگری اسلامی مملو از نور و رنگ و سایه در آن وجود ندارد.مثال آن،پرده ی همای و همایون اثر جنید است(تصویر).
عکس(۲-۵۱)همای و همایون اثر جنید
این نگاره غرق در نور است ؛نوری که از بیرون نمی تابد؛گویی از همان نورالانواری سرچشمه گرفته که سهروردی از آن سخن رانده است.به عبارتی دیگر این انوار با انوار اسپهبذیه سهروردی پیوندی عمیق و لطیف دارد.در نظر نقاشان ،رنگ همان نور است و هنرمند در تلاش است تا به توسط رنگ ها با عالم ملکوت ارتباط برقرار نماید.بسیاری از عرفا از جمله ،نجم الدین کبرا،علاءالدوله سمنانی و نجم رازی بر این باورند که بین رنگ ها و طی مقامات عرفانی رابطه وجود دارد.بطور مثال ،نجم رازی بر این باور است که رنگ سیاه به صفت شکوهمندی و نورهای پاک و رنگی به صفات زیبایی اشاره دارند.نجم الین کبرا،نورهای رنگی را همچون چیزهایی می داند که با چشم بسته دیده می شوند.در نگاره یوسف و ذلیخا اثر کمال الدین بهزاددر حالیکه فر ملکوتی بصورت شعله دور سر حضرت یوسف تصویر شده ،هنرمند رنگ سرخ را برای لباس ذلیخا و رنگ سبز را برای پیراهن حضرت یوسف بکار برده است.یعنی به نوعی مقام قدسی حضرت یوسف را با بکاربردن رنگ سبز جامه اش به تصویر کشیده است.زیرا رنگ سبز از نظر بسیاری از عرفا رنگ تعالی و تقدس بوده است.
عکس(۲-۵۲)یوسف و ذلیخا اثر کمال الدین بهزاد
۲-۴۹ نور در معماری اسلامی
معماری در اسلام با ساخت مساجد آغاز می شود.مسجد کلید رمز و رازهای معماری اسلامی است.مسجد مکانی است که تبلور آیات خداوند را می توان در آن مشاهده کرد.
«در قرآن مجید آمده است که «خدا پرتو آسمان و زمین است».این پرتو الوهیت است که اشیاء را از تاریکی لاوجود بیرون می آورد .قابل دیده شدن کنایه از به هستی در آمدن و همان گونه که سایه چیزی بر روشنی نمی افزاید؛اشیاء به بهره ای که از پرتو هستی دارند از میزان واقعیت برخوردارند.هیچ نماد و مظهری مانند نور به وحدت الهی نزدیک نیست.بدین جهت است که هنرمندان اسلامی می کوشند تا در آنچه می آفرینند از این عامل به منتهی حد ممکن بهره گیری کنند. برای رسیدن به چنین هدفی است که هنرمند سطح های درونی مسجدها یا کاخ ها و گاه نمای آنها را نیز با کاشی می پوشاند.این پوشش غالباً به بخش های زیرین دیوارها منحصر می گردد تا پنداری درشتی و ضخامت آنها را بزداید.برای همین منظور است که هنرمند سطح های دیگر را هم با نقش های برجسته و مشبک می آراید تا از نور استفاده کرده باشد.مقرنس هم گونه ای جلب کردن و پخش کردن نور است به درجات دقیق و باریک.رنگ ها از غنای درونی روشنایی داستان می زنند.چون به روشنی رویاروی دیده بدوزند کور کننده است و با توازن و هماهنگی رنگ ها است که به سرشت راستین ان پی می بریم که همه پدیده های دیدنی را در خود جلوه گر می سازد….می توان گفت که معماری اسلامی سنگ را همچون نور جلوه گر می سازد همانا متبلور ساختن سنگ است»(بوکهارت،۱۳۶۵،۸۸تا ۸۹)
۲-۵۰ عناصر و اجزای مساجد اسلامی
۲-۵۰-۱ محراب و ارتباط آن با نور
«طاقچه یا فرورفتگی در دیوار که بدان محراب گفته می شود بی چون و چرا از پدیده های هنر مقدس اسلامی است و در عمل از عوامل عادی آداب دینی شده است.شکل طاقچه شاید از محراب کلیساهای قبطیان گرفته شده باشد یا شاید هم از زاویه آداب دینی بعضی از کتیبه های یهود. ولی این سرمشق ها چیزی جز علل تصادفی نیستنداساس این امر یعنی ساختن محراب به مظاهر یاد شده در قرآن مجید می رسد.شکل آن با طاق های نمودار آسمان و کف آن بر زمین،طاقچه با فرورفتگی همانند غار دنیا است.غار دنیا مهر الوهیت است،خواه در جهان بیرونی یا جهان درونی ،یا غار مقدس دل.برای دریافت مظهریت محراب در آداب نیایش اسلامی باید ریشه آن را در قرآن کریم یافت.این واژه به تنهایی به مفهوم «پناهگاه»است.قرآن مجید به ویژه این واژه را در توصیف نهانگاهی در معبد اورشلیم آورده است که در آن مریم عذرا برای انزوا گرفتن و دعا،در آمد و فرشتگان به او روزی می رسانیدند.کتیبه گرداگرد طاق محراب غالباً چنان است که داستان قرآنی مربوط به مریم را به یاد می آورد.به ویژه رد مسجد های ترکیه که با محراب ایاصوفیه آغاز می شود و آن موقوفه مریم عذرا بوده است.
شکل محراب ما را به یاد عبارتی دیگر از قرآن کریم می اندازد . در سوره نور که «حضور الهی »در جهان یا در دل آدمی،با نور چراغ در طاقچه(مشکوه)گذاشته شده است،مقایسه می شود:«خدا نور آسمان ها و زمین است.مثال نور او مانند طاقچه یا چراغدانی است که در آن چراغی است و چراغ در شیشه ای است و شیشه گویی ستاره درخشانی است که از درخت پر برکت زیتون که نه شرقی است و نه غربی،افروخته شود که نزدیک است روغن آن روشن شود و اگر چه آتش بدان نرسد که نوری بالای نور است.خدا هر که را خواهد به نور خویش رهنمون شود،و خدا این مثل ها را برای مردم می زند که خدا به همه چیز داناست»(سوره نور آیه ۳۵)
مقایسه میان محراب و مشکوه آشکار است وآن تاکید است بر این که چراغی را در زاویه نیایش آویزند»(بوکهارت،۱۳۶۵،۹۶تا ۹۸)
«محراب در وهله اول نقش صوت گیری دارد؛یعنی کلمات را که به سوی آن بیان می شوند منعکس می سازدو در عین حال همچون خاطره ای از جایگاه همخوانان در کلیسا یا مخارجه پشت محراب کلیسا،یعنی موضعی که «قدس اقدس» است و محراب شکل کلی آن را در ابعادی کوچکتر نمایان می سازد،جلوه می کند و قندیل خود یادآور«مشکوه»ی است که قرآن از آن یاد می کند و این امر به مثابه نقطه تلاقی رمز پردازی مسجد و نمازگری پرستشگاه مسیحی است نیز نقطه تلاقی رمزپردازی مسجد و رمزگری هیکل یهود و شاید هم رمزگری آتشکده پارسی.در واقع محراب به علت انعکاس کلام خداوند در نماز،رمز حضور پروردگار محسوب می شود و به همین جهت ،رمزگری قندیل یا مشکوه و مصباح،منحصراً فرعی یا به عبارتی دیگر عبادی است.اعجاز اسلام همان کلام خداست که بی واسطه در قرآن تجلی یافته و تلاوت آن در نماز و مناسک موجب می شود که فعلیت یابد.»(بوکهارت،۱۳۸۱،۱۴۹)
عکس(۲-۵۳)محراب مسجد
۲-۵۰-۲ مقرنس
«مقرنس برجسته ترین تزئین محراب و در عین حال زیباترین،رازآمیزترین و پرشکوه ترین جنبه آن است.این به ظاهر چلچراغ آویخته از آسمان ،محصول موانست و هم نشینی بس لطیف،رنگ و نور بر بستر معماری و بازتاب از زیبایی افلاک،آسمان ها و طبیعتی است که هنر اسلامی،معلم و مبنای آفرینش آثار هنری محسوب می شود(تصاویر).مقرنس تمثیلی از فیضان نور در عالم مخلوق خداست که چون چلچراغی بر سر جان نمازگزاران ،نور رحمت،معنا و معنویت می گستراند.» (بلخارب قهی،۱۳۸۴،۵۰۱تا ۵۰۲)
عکس(۲-۵۴)مسجد نصیر الملک شیراز
عکس(۲-۵۵)مسجد سید اصفهان
۲-۵۰-۳ اسلیمی
اصطلاحی که به طور عام در مورد نقوش گیاهی در هم بافته یا طوماری به کار می رود و به خصوص یکی از نقشمایه های شاخص در هنر اسلامی است.در قرون وسطای متاخر،این گونه نقش ها را «مغربی»می نامیدند؛ولی در سده شانزدهم که اروپاییان به هنر اسلامی توجه پیدا کردند،واژه آرابسک به کار رفت.
در واقع سابقه نقش های گیاهی بسیار قدیم است؛چنان که نمونه هایی از آن را در دوره هلنیستی(هنر یونانی)به خصوص در آسیای صغیر نیز می توان دید.صورت خاص اسلامی آن در اوایل سده یازدهم/پنجم هجری ظاهر شد و به سرعت راه تکامل پیمود.در هنر دوره هلنیستی،صورت طبیعت گرایانه از نقوش گیاهی معمول بود؛اما هنرمند آنها را برای ابزار قدرت تخیل و ابداع خود مناسب یافت و بدان ها تنوع بخشید.تنها قاعده مهمی که او رعایت می کرد،تقابل شاخ و برگ ها و تداوم ساقه بود.اسلیمی در دست هنرمند مسلمان،طرحی ساده یا پیچیده ،ولی همواره متفاوت یافت؛و غالباً صورت انتزاعی و نمودارگونه پیدا کرد»(پاکباز،۱۳۷۸،۲۷ تا۲۸)
«اسلیمی در مفهوم کلی آن متضمن تزئین است چه به صورت گیاهان استریلیزه و چه به صورت خط های هندسی در هم پیچیده.نخستین نوع تزئین سراسر موازنه و هماهنگی است عملاً جلوه گاه هماهنگی کامل است؛در صورتی که دومی طبیعت را به صورت متبلور یا کریستالی نمودار می سازد.در اینجا هم بر می خوریم به دو قطب موجود در همه پدیده های هنرهای اسلامی که همانا موازنه و هماهنگی باشد و روح هندسی.
از نظر تاریخی اسلیمی به صورت گیاه،گویا از تصویر تاک سرچشمه گرفته باشد که در آن ،پیچیدگی و در هم فرورفتگی برگ ها و ساقه ها و شاخه ها با سهولت قابل استریلیزه شدن به صورت ها پیچیده و در هم است.در چندین نقش تزئینی ساختمان های اسلامی بسیار کهن به ویژه در مشتّی صورت خاک پرداخته شده است که در کنار صورت جانداران قرار گرفته است و این مطلب یادآور«درخت زندگی»است و نیز در قبه الصخره و در محراب مسجد جامع اموی در دمشق نقش های تاک پرداخته شده است و همچنین تاک به صورت موتیف در محراب مسجد جامع قیروان هم دیده می شود(تصویر)(بورکهارت،۱۳۸۱،۶۸)
دیوارهای بعضی از مساجد که پوشیده از کاشی های لعابی تانسجی از اسلیمی های ظریف گچبری است،یادآوررمزگری حجاب است.بنا به حدیثی نبوی،خداوند پشت هفتاد هزار حجاب نور و ظلمت پنهان است و اگر آن حجاب ها بر افتد،نگاه پروردگار بر هرکه و هرچه افتد،فروغ و درخشندگی و جهش،آن همه را می سوزد.حجاب ها از نوراند ،تا ظلمت الهی را مستور دارند و از ظلمت اند تا حجاب نور الهی باشند.»(بورکهارت،۱۳۶۵،۱۴۵ تا ۱۴۶).
عکس(۲-۵۶)و(۲-۵۷)نقوش اسلیمی در مساجد
۲-۵۱ باغ ایرانی
در ایران تامین روشنایی باغ ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است به طوری که برای روشن نمودن بخش های مختلف باغ خصوصاً اطراف استخر یا حوض مرکزی از انواع چراغ های روشنایی دستی،قندیل های نوری و فانوس ها با طرح و نقوش تزئینی مختلف که معرف ذوق و سلیقه هنرمند ایرانی بوده است استفاده می گردید و بر شکوه و زیبایی باغ ها در هنگام شب می افزود.نمونه بارز آن باغ شاه صفی بهشهر می باشد که در سنگ های ابتدای آبراه منافذی برای قرار دادن شمع ها وجود دارد.با روشن کردن این شمع ها و انعکاس آن ها مسیر آب نور پردازی می شده است.تقریباً تا ۴۰سال پیش فضای سبز در شهر تهران به باغ های خصوصی درباریان محدود می شد و عامه جهت استفاده از طبیعت به حاشیه سبز اطراف شهر می رفتند تا اینکه اولین پارک عمومی در تهران«پارک شهر»ساخته شد و همزمان با افزایش جمعیت به ایجاد باغ ملی و پارک های عمومی پرداختند.
۲-۵۲ فلسفه نور در عرفان و هنر اسلامی
عرفان و حکمت اسلامی در کشف و شهود خویش وام دار عالم مثال یا به تعبیر ابن عربی قلمرو حضرت خیال است.وجود این عالم میان عالم معقول و محسوس،به تعبیز هانری کربن،تسمه ی انتقالی است که ارتباط عالم حس با عالم عقل یا عالم ملک با عالم ملکوت را میسر می سازد.و از این رو که این عالم(عالم مثال)قلمرو صور نوریه ای است که از نظر مادی مجردند لیک از نظر نوری دارای امثال و صور نور حقیقی وجودند،به عنوان منشاءو منبع آثار عرفانی و حکمی اسلام در ابعاد ادبی و هنری عمل می کنند.تمامی حکمای اسلامی از وجود این عالم واسط سخن گفته اند که گاهی«حضرت خیال»یا«اعیان ثابته»و گاهی نیز عالم صور نورانی و یا «ناکجا آبادی»است که در تعابیر رمزی سهروردی«هورقلیا»یا اقلیم هشتم است.نظر این است که تمامی آثارهنری جهان اسلام،به دلیل گویش انتزاعی خاص خود،از این عالم مایه می گیرندو حقایق باطنی آن را باز می گویند.
در عرفان و حکمت اسلامی،همه ی وجود در پرتو ظهور «او»جلوه می کند و او حقیقت به تمامی هویدایی ناست که در عالم دور از نور،در پس پرده هایی از حجب محجوب است و چنان چه پرده از این نور بر افتد،هرآن چه مدرک و ناظر است را وجه و سبحه،به تمامی بسوزد .پس نورالانواری که هفتاد حجاب از ظلمت و نور دارد،پس حجاب های لا یتناهی کثرت،مراتبی از جنس خود که به تمامی نور است می آفریند تا پلکان صعود روح سالک به اصل وجودی خویش باشد.
هر حکیم و عارف و هنرمندی در سیر صعودی خود از عالم حس به عالم مثال،صور نوریه ی باطن موجودات را کشف و در سیر نزول خود آن ها را مجدد باز آفرینی می کند و این البته حدیث سیر انفس است و آفاق خود اوست.لیک چنان که گفتیم این تنگی حصار عقل و اندیشه است که زبان رمز و راز را پرواز می دهدو معنا را در لابلای امثال و صور،صورتی نوین می بخشد؛صورتی که خود،در منظر ناظری قرار می گیرد که مانند حکیم و عارف و هنرمند،نه سیر انفس و آفاق را تجربه کرده است و نه آن سیر صعودی از عالم حس به عالم مثال را.
این جاست که نقد و تاویل،رمز گشای تماثیل و صوری می شود که آثار هنری و ادبی بنا به تمثیل گونگی خویش،راوی آن اند.به دیگر سخن،تمثیل که هویتی دو وجهی دارد(از یک سو نمودار عالم مثال و از سوی دیگر چون تمثیل است،آن هویت حقیقی که در جان شهودی سالک و هنرمند به شهود درآمده و جزءتجربیات بیان ناپذیر او محسوب می شود را در قالبی تمثیلی برای ما باز می گوید.
۲-۵۳ تحلیل و نتیجه گیری
-نور و ظلمت دو رمزند و مستلزم رمزگشایی .نور رمز اداراک و آگاهی است ،جوهری ک مجرد از ماده و لواحق آن باشد.مدرک ذات خویش است و مدرک ذوات دیگر،آگاهی از خویشتن و ماسوای خویش را حکیم اشراق با نماد نور بازنموده است چنانکه معنای مقابل آن را با نماد ظلمت.