از آغاز سالهای ۱۹۷۰ میلادی (حدود سالهای ۱۳۵۰ خورشیدی)جریان های عقیدتی ، بویژه طرفداران حقوق زن با انتقاد به دیدگاه های بزه دیده شناسی علمی- که دست کم در مورد برخی جرایم،شخصیت،رفتار و نقش بزه دیده را بی تأثیر در فرایند ارتکاب جرم میدانستند وحتی او را مقصر در آنچه بر سرش آمده است قلمداد میکردند- بحث حمایت از بزه دیدگان مستقیم و غیر مستقیم را به میان کشیدند(بزه دیده شناسی حمایتی ثانویه)
فلذا،عنایت به مطالب فوق رویکرد نخست بزه دیده شناسی را می توان مرحله مقصد انگاشتن بزه دیده در فرایند ارتکاب جرم و رویکرد دوم را مرحله حمایت از بزه دیده نام نهاد. البته به نظر تفکیک این دو رویکرد از یکدیگر و قرار دادن آن ها در عرض یکدیگر کار صحیحی نیست. توضیح اینکه در رویکرد نخست یا بزه دیده شناسی اولیه نیز مراتبی از حمایت از بزه دیدگان به چشم میخورد.
به عبارت دیگر طبقه بندی بزه دیدگان بر اساس معیارهایی چون سن یا جنس (اطفال، سالمندان وزنان بزه دیده ) در بزه دیده شناسی اولیه حاکی از نگاه حمایت گونه به این اقشار آسیب پذیر میباشد. به هر حال درچهارچوب رویکرد دوم که قرائت عقیدتی از بزه دیده شناسی معرفی می شود. مطالعه علمی نقش بزه دیده که فرایند ارتکاب جرم،جای خود را به دفاع از حقوق بزه دیده داده و آن جنبش علمی اولیه تبدیل به یک جنبش حمایتی مبارزاتی می شود. هدف این جنبش مبارز ارائه کمک و خدمات اجتماعی وحقوقی به بزه دیدگان وتلاش درجهت ترمیم آثار سوء ناشی از جرم عنوان می شود.
به طور خلاصه اینکه حمایت از بزه دیده درمیان علوم جنایی و جرم شناسی اهمیت قابل توجهی یافته است و جایگاه ویژه ای در کنار رشتههای دیگری چون حقوق کیفری ،جرم شناسی وحتی در درون علم بزه دیده شناسی (بزه دیده شناسی نخستین) به دست آورده است. حمایت از بزه دیده علاوه بر بررسی موقعیت او در یک نظام کیفری خاص،نیازها ومشکلات او، راه های پاسخ به آن ها را نیز مدنظر قرار میدهد. امروزه در کشورهای مختلف ،راه های گوناگون برای پاسخ به نیازهای بزه دیدگان و ترمیم آلام جسمی و بویژه روانی آن ها وجود دارد وهمان طور که گفته شد،این مطالب موضوع بحث رویکرد دوم بزه دیده شناسی یا بزه دیده شناسی حمایتی میباشند.
گفتار ششم:منادیان بزه دیده شناسی وتئوریهای بزه دیدگی
الف)بنیانگذاران بزه دیده شناسی
باید اذعان نمود که مفاهیم اولیه بزه دیده شناسی را نه جرم شناسان و جامعه شناسان بلکه توسط شعرا ،نویسندگان و داستان سرایان بنا نهاده شد .داستان سرایانی که درمیان آن ها توماس وی کوینس ،خلیل جبران ،آلوس مالسکی،مارکوس دی سیه ،فرانزورفل به چشم می خورند.۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-زکوی،مهدی،بزه دیدگان خاص در پرتو بزه دیده شناسی حمایتی ،پیشین،ص۴۸
راجع به اینکه چه کسی نخستین بار این اصطلاح را به کاربرد،اختلاف نظروجود دارد. به باور وان دیک مندلسون نخستین کسی بود که در سال ۱۹۴۷ این اصطلاح را در مقاله ای که به کنگره بخارست ارائه کرد به کار برد.
مندلسون نتایج مطالعات خود را در سال ۱۹۴۷ در کنگره ای که به وسیله جامعه شناسان رومانی تشکیل گردید ارائه نمود . عنوان مقاله وی در این کنگره «افق های جدید زیستی- روانی –اجتماعی بزه دیده شناسی » بود. وی این عنوان «طی مقاله دیگری در سال۱۹۵۶ تکرار نمود و بدین ترتیب با ارائه طرحی از بزه دیده ،به مفهوم موسع بزه دیده شناسی دست یافت .
ولی، عزت عبدالفتاح براین باور است که این اصطلاح برای نخستین بار در سال ۱۹۴۹ ازسوی فردریک ورتام در ارتباط با قتل عمدی به کار رفت و سپس به جرم های دیگر نیز کشانده شد.۱
با این همه باید اذعانداشت با وجود آنکه بنیامین مندلسون (وکیل کنونی آمریکایی) چند سال قبل از اینکه «هانس فن هنتیک» در سال۱۹۴۱ بدان بپردازد.درسال۱۹۳۷ به ارزیابی علمی بزه دیده شناسی پرداخت به گونه ای که حتی این دو نفر از فعالیت های همدیگر در زمینه بزه دیده شناسی آگاه نبودند ولی بنیانگذار بزه دیده شناسی را به عنوانیک رشته علمی خاص و درمفهوم مضیق کلمه ، به تلاش های«هانس فن هنتیک» آلمانی نسبت میدهند،یا به عبارت دیگر«هانس فن هنتیک»اغلب به منزله بنیان گذار بزه دیده شناسی شناخته می شود و وی پدر بزه دیده شناسی میباشد.
هانس فن هنتیک در سال۱۹۴۰ به بررسی روابط مباشر جرم و قربانی او مبادرت ورزید و در همین راستا چندین گروه بزه دیده را از یکدیگر تشخیص داد.وی حاصل پژوهشهای خود را در قالب کتابی به نام «بزهکار و قربانی او» درسال۱۹۴۸ منشتر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-۱رایجیان اصلی،مهرداد- بزه دیدگان و نظام عدالت جنایی،مجله حقوقی دادگستری ،شماره ۵۲ و۵۳ ،۱۳۸۴
ساخت. سرانجام ،باید به تلاشهای «هانری آلن برگر» روان پزشک کانادایی نیز اشاره داشت وی به تبیین سه مفهوم در این رشته علمی یعنی «بزهکار – بزه دیده،بزه دیده پنهان،رابطه بزهکار-بزه دیده پرداخت۱» علاوه بر سه پیشگام فوق در زمینه دانش بزه دیده شناسی ،نباید نقش عزت عبدالفتاح ،جرم شناس کانادایی را در این زمینه نادیده انگاشت . وی در دهه ۱۹۶۰ و به طور دقیق تر در سال۱۹۶۶،در سالنامه بینالمللی جرم شناسی ،بر اهمیت بررسی نقش بزه دیده از منظر جرم شناسی (علمی) تأکید ورزید و علت حدوث این تأخیر را در توجه به طرف دوم پدیده جنایی (بزه دیده) را افراط و زیاده روی مکتب کلاسیک حقوق کیفری در تجدید پدیده بزهکار، وهمچنین رویکرد مکتب تحقیقی واثباتی ایتالیایی در تمرکز بر بزهکار معرفی میکند. بدین ترتیب به نظر او هرچند توجه به عمل ارتکابی (مفهوم مجرد بزه) تنزل یافته و به حداقل میرسد، ولی بازهم بزه دیده در پرده استتار باقی می ماند.
ب)تئوری های بزه دیده مدار
در طول سالهای گذشته ،تئوری های جرم شناسی متمرکز بر اعمال مجرمانه متهم بودند و نقش بزه دیده به گونه محسوسی نادیده گرفته می شد. سپس گروهی از محققان پی بردند که بزه دیده یک موضوع خنثی در جرم نمی باشد بلکه کسی است که رفتارش میتواند بر سرنوشتش مؤثر واقع شود و اینکه بزه دیده ممکن است با نیت قربانی شدن به عمل مجرمانه کمک نماید .در نتیجه در تشکیل جرم لازم است که تمرکز بر بزه دیده صورت گیرد.
امروزه تئوری های مختلفی درخصوص بزه دیدگی وجود دارد که به بیان و توجیه علل بزه دیدگی ها و قربانی سازی های می پردازند که سه مورد آن را بررسی میکنیم.۲
۱-تئوری شتاب دهندگی:
برخی افراد ممکن است موجبات بزه دیدگی خود را فراهم سازند یا به عبارت بهتر موجب تحریک و تشویق اعمال مجرمانه گردند، بدین شرح در درگیری های تعارض آمیز ،خود آغازگر تهاجم هستند، تهاجمی که نهایتاًً منجر به ضرب و جرح و یا حتی مرگ شخص مهاجم می شود.مفهوم تحریک و تشویق بزه دیده به وسیله ماروین ولفگانگ در مطالعه قتل درسال۱۹۵۷ شهرت یافت. او پی برد که بزه دیده جرم،اغلب در مرگ خود مداخله دارد و۲۵ درصد از تمام قتل ها میتواند در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-کی نیا،مهدی،پیشین ص۱۲