تصویر ۲-۲٫ ساختمان آمینواسید “فورد، ۱۸۳۱ ، ص ۲۲”
بخش عمده ی پشم را کراتین تشکیل میدهد.کراتین ممکن است دارای دو نوع ساختمان بلورین باشد. پشم معمولی دارای ساختمانی به نام کراتین آلفا [۸] میباشد که در آن زنجیره های ملکولی به شکل مارپیچی قرار دارند ولی چنانچه پشم کشیده شود یک تغییر برگشت پذیر و تدریجی صورت میگیرد و تصویر پراش اشعه ی ایکس متفاوتی در مقایسه با کراتین آلفاحاصل میگرددکه به آن کراتین بتا[۹] گفته می شود و به تصویر پراش اشعه ایکس ابریشم شباهت دارد. در کراتین بتا زنجیره ها به فرم زیگزاگ بوده و به مقدار کمی پیچ خوردگی دارند.پشم را میتوان در آب تا حدود ۵۰ درصد و در بخار آب تا حدود ۱۰۰ درصد کشید. به علت مارپیچی قرار گرفتن و چین خوردگی زنجیره ها، ازدیادطولی بالایی در اثر باز شدن شکل فنری اولیه برای پشم امکان پذیر میباشد.بعد از کشیده شدن پشم، برگشت تدریجی به ابعاد اولیه صورت میگیرد. به کمک استراحت دادن پشم در بخار، میتوان طول آن را تا ۳۰ درصد نسبت به طول اولیه کاهش داد"توانایی، ۱۳۷۶، ص۳۱ “.
انواع پشم های موجود ، دامنه ی وسیعی از ظرافت ، تجعد ، طول و رنگ را شامل می شود . الیاف پشم دارای سطح قاعده ی تقریباً دایره ای شکل می باشند و از طرف ریشه به رأس ظریف می گردند . بیشتر حجم لیف پشم از سلول های کورتیکال[۱۰] تشکیل می شود که در داخل هر کدام یک ساختمان فیبریل وجود دارد . فیبریل ها ممکن است همچنین سلول های کورتیکال را به یکدیگر ربط دهند . در پشم های ظریف ممکن است در مرکز لیف یک بخش مرکزی به نام مدولا [۱۱] وجود داشته باشد که از پروتئین متفاوتی نسبت به بقیه پشم تشکیل می شود. در الیاف ظریف معمولاً دیده نمی شود . اندازه مدولا در پشم های مختلف، متفاوت بوده و در بعضی موارد به صورت یک کانال خالی در طول لیف قرار دارد . مدولا ممکن است حاوی شبکه بازسلولی باشد .
سطح بیرونی پشم را فلس ها [۱۲] تشکیل می دهند. فلس ها که نایکنواخت می باشند به طرف رأس قرار دارند و وجود آن ها باعث تفاوت در ضریب اصطکاک الیاف پشم در جهت رأس و در جهت ریشه میگردد که به D.F.E [۱۳]معروف می باشد. خواصی مثل نمدی شدن پشم به این فاکتور ربط داده می شود . کثرت فلس ها به ظرافت لیف بستگی دارد. الیاف ضخیم کثرت فلس کمتری دارند. روی فلس ها غشاء ضد آب قرار گرفته است که به آن Epicuticle گفته می شود. این لایه که به عنوان)همان، ص(۷۲ محافظ عمل می کند مثل یک لایه چربی، آب را از لیف دور می نماید، بین کوتیکل و کورتکس لایه ی دیگری وجود دارد که پوستهی کیوتیکل جزء[۱۴]نام دارد .بخش اعظم پشم را کورتکس[۱۵] تشکیل می دهد که خود از ملیون ها سلول دوکی شکل بلند که سخت به یکدیگر چسبیده اند، شکل می گیرد. این سلول ها خود از چند فیبریل و هر فیبریل از واحدهای کوچکتری تشکیل می شود. کورتکس به دو بخش ارتو و پارا[۱۶] تقسیم میگردد که دارای ساختمان شیمیایی متفاوت می باشند و در نتیجه خواص کراتین در این دو بخش متفاوت می باشد .به همین علت لیف پشم یک لیف دو جزئی طبیعی به حساب می آید .بخش پاراکورتکس دارای گروه های سیستین بیشتری می باشد که زنجیره های ملکولی را به یکدیگر پیوند می دهد. به همین علت این بخش پایداری بیشتری داشته و نفوذ رنگینه در آن مشکل تر از بخش ارتوکورتکس می باشد. لیف پشم به صورت موج دار)فردار( می باشد که این شکل افزایش خاصیت عایق بندی گرمایی ، چسبندگی و فنریت را برای پشم به همراه دارد .فردار بودن پشم به تفاوت در دو بخش اورتو و پاراکورتکس و نهایتاً جمع شدگی متفاوت این دو بخش بر میگردد"توانایی، ۱۳۸۷، ص” ۷۷٫ الیاف پشم دارای بازیابی الاستیک خوب بوده و در مقابل چروک شدن مقاومت بیشتری را نسبت به پنبه نشان می دهند، ولی استحکام آن ها از پنبه کمتر بوده و هم چنین دارای مقاومت کمتری نسبت به پنبه در مقابل قلیا میباشند. پیوندهای سیستین پشم به کمک اسید تیوگلیکولیک[۱۷] گسیخته شده و گروه های SH2 حاصل میگردند .پیوندهای سیستئین گسیخته شده به کمک آلکیل دی هالیدها[۱۸] دوباره شکیل میگیرند. به عبارت دیگر تثبیت شیمیایی برای پشم امکان پذیر است) همان،ص. (۷
تصویر ۲-۳٫ شکل ظاهری و داخلی پشم (توانایی، ۱۳۷۶، ص۳۴).
در صنایع قالیبافی معمولا از پشم ضخیم استفاده می شود. بعد از ظرافت، طول الیاف از اهمیت خاصی برخوردار است و نباید در هر گروه از حد معینی کمتر باشد، میزان مقاومت الیاف که نشان دهنده مقاومت آن ها نسبت به پارگی است و نیز رنگین بودن پشم از دیگر صفاتی است که باید بدان توجه داشت. به طور معمول در بازارهای جهانی برای هر دو نوع استفاده پشم سفید بیشتر مورد نظر است ولی در ایران در مناطق عشایری علاوه بر آن ها از رنگ طبیعی خود پشم ها برای قالیبافی و زیراندازها استفاده می کنند. از نظر قطر، پشم های بین ۱۹ تا ۲۸ میکرون مهمترین نوع پشم برای تهیه پارچههای فاستونی و پشمی است و الیاف با قطر ۲۹ تا ۳۶ میکرون برای تهیه پارچه های ضخیم پشمی رویه صندلی، پتو و … مناسباند. پشم قالی بافی تا حد زیادی از پشم نساجی متفاوت است و ترکیبی از الیاف طویل و مویی همراه با الیاف ظریف (پشم حقیقی) است که این دو نوع تار اجزای اصلی پشم قالی هستند که مقدار متغیری کمپ (۱ تا ۲۰ %) نیز دارند که معمولا متوسط قطر الیاف خشن و طویل پشم رویی گوسفند است . پشم قالی بین ۳۰ تا ۴۰ میکرون و الیاف ظریف آن از کرک زیرین است که قطر آنها بین ۱۰ تا ۲۴ میکرون است.
۲-۴ رنگرزی
۲-۴-۱ مروری تاریخی بر رنگرزی طبیعی
رنگ پدیدهای است که انسان از دوران کهن با آن آشنا شده است، انسان نخستین از پوست حیوانات برای پوشش خود استفاده میکرد، به حکم غریزه با رنگ های موجود در طبیعت نیز آشنا می شود و ابتدا رنگ را برای زیباسازی پوشش های پوستین خود به کار میبرد، پس از فراگیری شیوه های نقاشی غارها، از رنگ برای ترسیم نقوش جانوران استفاده کرد، غار تنها مأمن او بود و او سعی داشت آنچه را در طبیعت میبیند در نهایت سادگی و به میزان تشخیص فردیش، آنجا را با چند رنگ معدودی که شناخته بود با تصاویر جانوران بیاراید.
رنگرزی طبیعی و بحث در خصوص تاریخچه آن همواره یکی از مهمترین مساﺋل قابل بررسی در رابطه با رنگزاهای طبیعی میباشد. قدمت رنگ های طبیعی و رنگرزی با این رنگ ها، به قدمت منسوج یا پارچه میرسد. هنر رنگرزی یک گذشته طولانی دارد و اکثر رنگزاها مربوط به دوران ماقبل تاریخ میباشد""Siva,2007:916. به هر حال هنر رنگرزی در نقاط مختلف جهان گسترش و به مرور پیشرفت داشته است. در این میان اسناد و مدارک اندکی جهت مطالعه در این خصوص باقی مانده است. اولین سند مکتوب از استفاده از رنگ های طبیعی در چین مربوط به ۲۶۰۰ قبل از میلاد میباشد""Siva,2007:916. یافته های باستان شناسی نشان می دهند که استفاده از منابع طبیعی برای رنگرزی الیاف دارای قدمتی شش هزار ساله است. بین سال های ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ قبل از میلاد، رنگرزی به عنوان هنر و مهارت در هند، چین و قسمت هایی از آمریکای جنوبی پایه گذاری شد"دین، ۱۳۸۵، ص ۱۰". دانش رنگرزی در ابتدای دوره دره سند (۲۵۰۰ قبل از میلاد)، براساس پارچه های رنگی لباس های یافت شده، شناخته شده است. همچنین اثر رنگزای روناس در خرابه های تمدن دره سند در موهانجودارو و هاراپا (۳۵۰۰ قبل از میلاد) اثبات شده است""Siva,2007:916. آزمایشات شیمیایی از پارچه های قرمز موجود (کمربند قرمز رنگ) در مقبره شاه توتانخامون[۱۹] که در سال ۳۵۲ قبل از میلاد درگذشته بود، حضور رنگدانه استخراج شده آلیزارین از روناس را نشان میدهد"Siva,2007:917″. الیاف رنگرزی شده ای که از گورهای واقع در دره پازیریک در ناحیه آلتایی[۲۰] سیبری کشف شده اند دارای قدمتی درحدود ۵ قرن قبل از میلاد هستند"دین، ۱۳۸۵ص ۱۰". در قرن ۴ میلادی، رنگ هایی مانند نیل، وسمه، روناس، اسپرک، چوب برزیل، ایندیگو و ارغوانی تیره مایل به قرمز شناخته شد. حتی رنگ حنا از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مورد استفاده قرار میگرفت. رنگ زعفران در کتاب مقدس ذکر شده است. معروف ترین و باارزش ترین رنگ در طول اعصار که در کتاب مقدس نیز ذکر شده، رنگ ارغوانی است. این رنگ از صدف طلایی رنگ خاردار تهیه میشده است""Siva,2007:917. آبی نیلی از هند به نام «پادشاه رنگ» درخشانتر و سازندهتر از نیلی رنگرزان اروپایی(woad) بود، که جایگزین آن شد “Puntener& Schlesinger,2000:382″.
۲-۴-۲ پیشینه رنگرزی در ایران
رنگرزی در ایران نیز پیشینه دیرینهای دارد. پیش از اسلام، در دوره هخامنشی شاهد استفاده از رنگزاهای طبیعی و مهارت در رنگرزی هستیم. به طوری که گزنفون مورخ یونانی در نوشته هایش، اشاره به کارگاه قالیبافی شاهان هخامنشی در شهر سارد (۴۰۰ سال قبل از میلاد) و قالی ارغوانی رنگ، روی قبر کوروش داشته است. همچنین این مورخ به پازیریک کهنترین قالی کشف شده جهان و ایران، و وجود رنگ های زرد، قرمز، نارنجی، سبزآبی و سرمه ای در آن نیز اشاره کرده است “حیاتی، ۱۳۸۴،ص۷". در کتاب «بُندَهِش» که تألیف آن را به دوران ساسانی نسبت میدهند، گیاهان را به خوبی دسته بندی کرده و درباره رنگ آمیزی آنها با روناس و سایر رنگ ها سخن به میان آورده است. این نشان می دهد که نیاکان ما این گیاهان را برای پوشش خود به کار می برده اند و نحوه کاشت و داشت و برداشت آن را می دانسته اند و در استفاده از آنها برای بافت پارچه هم، مهارت کافی داشته اند. در سطرهای شش و هفت همان صفحه می نویسد: «هر چه جامه به آن شاید رشتن(یعنی رنگ کردن، ریسیدن، تافتن و تابیدن) مانند سرکه و دار پرنیان و زردچوبه و روناس و نیل رنگ خوانند “دادگی، ۱۳۶۹، ص۴". این امر نشان میدهد که ایرانیان از دو سه هزار سال قبل گیاهان رنگزا را میشناخته اند و آنها را رده بندی و در کشت و توسعه آنها مهارت داشته اند. در دوره ساسانی رنگرزان از احترام خاصی برخوردار بودهاند. کشف نمونههایی از پارچههای دوره ساسانی و بافت فرش ناشی از وجود صنایع پیشرفته رنگرزی و نساجی در این دوره است. از نمونههای قالی ساسانی، قالی بهارستان یا بهارخسرو میباشد که از سنگها و جواهرات و تزئینات گران بها و بینظیر، و همچنین از رنگهای زیبایی که تمام فصول سال را به نحو شگفت انگیزی در مقابل نگاه بیننده قرار داده تهیه شده است. شیوه ساسانیان در بهکارگیری رنگها با شیوه بیزانسی تفاوت دارد. رنگهای ساسانی دارای درخشش کمتر و معتدلتر بوده و هنرمندانهتر تقسیم شده و با در نظر گرفتن نقش انتخاب شدهاند. در دوران آل بویه و سپس سلجوقیان کارگاه های رنگرزی که به صورت صنفی و تولیدی در بسیاری شهرهای ایران نظیر یزد، کاشان و اصفهان وجود داشته است. در این کارگاهها علاوه بر بافندگان، رنگرزان نیز به طور دائم حضور داشتند و تجربه و مهارت و ذوق خود را در این رنگرزخانهها بهکار میگرفتند. شهرت ایرانیان در رنگسازی و دریافت ارزش رنگها به خصوص در زمینههای مربوط به کتاب سازی و مینیاتور نیز به مرزی رسیده بود که با گسترش مکتب هنری برجستهای نظیر مکتب هرات، ایرانیان به عنوان استادان رنگ شناخته میشدند. با شروع حکومت سلاجقه در ایران تمامی فنون و به خصوص رنگرزی و قالی بافی نیز به خاطر عشایر ترک در سراسر کشورهای اسلامی اهمیت فراوان پیدا کرد. رنگهای قالی با بهره گرفتن از گیاهان و به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنهای رسید که به تدریج دیگر هنرها و صنایع دستی را در سایه قرار داد. روناس، نیل، اسپرک، پوست گردو، پوست انار و زعفران و سایر رنگهای گیاهی که از صدها سال پیش بشر شناخته بود به دست هنرمندان رنگرز ایرانی جلوهای یافت که در هیچ کجای دیگر از جهان تقلید شدنی نبود. دوران صفویه اوج ترقی صنایع رنگرزی و قالی بافی بوده است. خوشبختانه آثار زیادی از آن زینت بخش موزه های دنیاست که شیوه رنگ آمیزی ملایم و بی نظیر در قطعات به دست آمده به چشم میخورد. صنعت رنگرزی ایران در اواخر دوران صفویه، همزمان با رشد رنگرزی مدرن در اروپا عظمت و اهمیت خود را تا حدی از دست داد. در دوره پهلوی کاربرد رنگهای شیمیایی خارجی نسبت به رنگهای طبیعی افزایش چشمگیری پیدا کرد. طبیعت به دلیل وجود تنوع رنگ زیباست و جذابیت قالی ایران به دلیل تنوع رنگ است که لحظه ها چشم به یک اثر خیره می شود و از آن به سادگی نمیگذرد، تنوع رنگ قالی از ویژگیهای آن است که نسبت به سایر منسوجات زیباتر است رنگها هر کدام موضوعی را بیان می کنند. تا دوره قاجار، رنگرزان ایرانی تنها از منابع طبیعی در فن رنگرزی استفاده میکردند، ولی از این دوره به بعد با ورود رنگهای جوهری از خانواده رنگهای شیمیایی تحت نام آنیلین استفاده شد. ورود این رنگها مانع از دلبستگی ایرانیان به رنگهای طبیعی نگردید، هنوز بسیاری از افراد با تعصب ویژهای از آنها استفاده می کنند و تمام سعی و تلاش خود را صرف حفظ رویههای سنتی و اشاعه آنها دارند که توجهشان به این امر بسیار حیاتی فرش ایران قابل ستایش است.
۲-۴-۳ رنگزاهای طبیعی
واژه «رنگزای طبیعی» همان طور که از نامشان بر می آید ریشه طبیعی داشته و شامل همه رنگ های بدست آمده از منابع طبیعی است. منشاء رنگزاها در طبیعت شامل گیاهان، حیوانات و مواد معدنی میباشد. از مواد رنگزای به دست آمده از گیاهان می توان به نیل، روناس، حنا و جز اینها اشاره داشت که از ریشه، گل، برگ، میوه و پوست نباتات به دست میآیند. مواد رنگزای به دست آمده از حیوانات نیز اغلب شامل حشره قرمزدانه و صدف طلایی خاردار(رنگ ارغوانی) میباشد. رنگزاهای طبیعی معدنی شامل نمک فلزات واسطه یا همان دندانه ها میباشند. برای نمونه می توان به کروم، آهن، مس و… اشاره داشت.
طبیعت سراسر رنگ است، هر چند چشم انسان حساسیتی که نسبت به نور مرئی دارد محدوده کوتاهی از امواج
۶۵۵ نانومتر را شامل می شود , اما قادر است بسیاری از رنگ های طبیعی از جمله الکترومغناطیسی در حدود ۳۵۵
رنگ، گیاهان، جانوران و غیره را مشاهده کرده و آن ها را در گروه های مختلف دسته بندی کند .انسان اولیه نخست گیاهان، گل ها و بعضاً گروهی از حشرات را به عنوان منشأ ساخت رنگینه ها شناخت و دریافت درمیان بافت خاص این گیاهان و جانوران مولکول هایی وجود دارد که قادر به رنگ کردن الیاف طبیعی مانند پشم و پنبه میباشند “افشارنیا، ۱۳۸۷ ،ص. “۲ هنر و علم رنگرزی با مواد طبیعی با داشتن صلابت وجود روزگاری بس دور است که به خدمت بشر در آمده است.
۲-۴-۴ طبقه بندی رنگزاهای طبیعی بر اساس ساختار شیمیایی
رنگزاهای طبیعی دارای ساختار و خصوصیات رنگی میباشند این ساختارها شامل ایندیگویی، آنتراکینون، آلفا نفتوکینون ها، فلانوئیدها، دی هیدروکسی پیران ها، آنتوسیانانیدین ها، کاروتنوئیدها و غیره میباشد.
۲-۴-۴-۱ رنگزاهای ایندیگو[۲۱]: رنگزاهای ایندیگویی از مهمترین گروه رنگزاها هستند شامل نیل واقعی از گیاه «ایندیگوفرا تینکتوریا» و وسمه «ایساتیس تینکتوریا» می باشد"منتظر و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۷۹".
تصویر۲-۴٫ ساختار رنگزاهای ایندیگو
۲-۴-۴-۲ رنگزاهای آنتراکینون[۲۲]: تقریباً همه رنگ های قرمز طبیعی با منشاء گیاهی، حیوانی و معدنی براساس ساختار آنتراکینون میباشد. روناس، قرمزدانه، قرمز کرمس برخی از رنگ های دارای این ساختار میباشند. به طور کلی این رنگ ها از ثبات خوبی برخوردارند"Samanta & Konar,2011: 33″.
تصویر۲-۵٫ ساختار رنگزاهای آنتراکینون
۲-۴-۴-۳ آلفا نفتوکینون ها[۲۳]: مهمترین رنگزا این دسته، حنا است که در مصر و هند کشت می شود. این رنگ ها معمولاً به روش رنگینه های دیسپرس بوده و فام نارنجی میدهد. (تصویر۲-۶)
۲-۴-۴-۴ فلانوئیدها: فلانوئیدها که از مشتقات فلاون، ایزوفلاون ها، چالکون[۲۴] وآورونس ها[۲۵] هستند، منجر به تولید رنگ زرد میشوند. فلاون ترکیب آلی بی رنگ است"Samanta & Konar,2011: 33″. (تصویر۲-۷)
تصویر۲-۶٫ ساختار رنگزاهای آلفا نفتوکینون ها تصویر۲-۷٫ ساختار رنگزاهای فلانوئیدها
گسترش صنایع نساجی و قالی بافی در قرن نوزدهم و نیاز روزافزون این صنایع به رنگ های ارزان و متنوع با کاربرد آسان لزوم کشفیات سریعی را در زمینه رنگ های شیمیایی مصنوعی ایجاب مینمود. رنگ های شیمیایی از منابع دیگر رنگرزی الیاف میباشند که در حدود یک قرن است در صنعت رنگرزی ایران مورد استفاده قرار میگیرند. رنگهای شیمیایی بعد از پیدایش به سرعت در کارگاه های رنگرزی رواج پیدا کردند، این رنگ ها به رنگ های جوهری معروف بودند که برای رنگرزی الیاف قالی مورد استفاده قرار گرفتند، این دسته از رنگ ها شفافیت قابل ملاحظه ای داشتند ولی از ثبات بسیار کمی برخوردار بودند، سرعت گسترش استفاده از آن ها به دلایل زیر بود :
۱ ) سهولت تهیه آن ها در بازار
۲ ) ارزان بودن قیمت آن ها
۳ ) ساده و راحت بودن روش رنگرزی با آنها “نصیری،۱۳۸۱،ص۲۶".
در صورتی که از رنگ های شیمیایی برای رنگرزی الیاف استفاده شود، باید به نوع ساختمان الیاف و کیفیت کار توجه شود، چون نمی توان بدون توجه هر رنگی را برای هر لیفی بکار برد، برای مثال رنگ های بازیک را به دلیل عدم ثباتشان نباید برای الیاف پشم بکار برده شوند بلکه از آن ها می توان تنها برای رنگ کردن الیاف پنبه ای استفاده کرد و یا رنگ های شیمیایی دندانه ای مناسب رنگرزی الیاف پنبه ای نیستند ولی برای رنگرزی الیاف پشمی قابل استفاده اند.
۲-۴-۵ طبقه بندی رنگ های شیمیایی مناسب پشم مورد مصرف در قالی
رنگ های شیمیایی دارای تنوع زیادی میباشند که از میان این گروه رنگ ها، تعدادی مناسب برای رنگرزی پشم قالی میباشند.
۲-۴-۵-۱ رنگ های اسیدی
این نوع رنگ ها از املاح نمک های سدیم اسید سولفونیک تشکیل یافته اند. دسته ای از رنگ های شیمیایی که با بهره گرفتن از اسید استیک و یا اسید سولفوریک همراه با سولفات سدیم به عمل میآیند. این گروه از رنگ ها در برابر نور و شستشو دارای ثبات بیشتری هستند به همین دلیل در میان رنگرزان الیاف فرش کاربرد بیشتری دارند. برای بالا بردن ثبات نور وشستشو این نوع رنگ ها در بعضی موارد مقداری مواد فلزی مانند دندانه کروم با آن ترکیب می نمایند"یزدانشناس و همکاران، ۱۳۸۱، ص۱۷۱".
۲-۴-۵-۲ رنگ های دندانه ای
رنگ های دندانه ای کاربردشان مانند رنگ های طبیعی است، این رنگ ها را با دندانه کروم، دندانه می دهند، به همین علت دارای ثبات خوبی هستند این رنگ ها را، رنگ های کرومی نیز مینامند. برای این دسته از رنگ ها علاوه بر دندانه کروم از دندانه های دیگر نظیر زاج سفید هم استفاده می کنند. زاج سفید کمک می کند تا کیفیت این رنگ ها به رنگهای طبیعی نزدیکتر باشد. شیوه حل کردن این رنگها نیز همانند حل کردن رنگ های اسیدی میباشد. باید توجه داشت که هنگام حل آنها، ابتدا رنگ را با آب سرد به خمیر تبدیل کرده و سپس با افزودن آب گرم ، به حالت محلول مورد استفاده قرار گیرد.
۲-۴-۵-۳ رنگ های خمی
رنگ های خمی در مقابل شستشو و نور و عوامل دیگر از ثبات بسیار خوبی برخوردارند، این رنگ ها دو دسته اند :
الف ) دسته ایندویگوئیدها
ب ) دسته مشتق شده از آنتراکینون
این گروه از رنگها در آب قابل حل نیستند و برای استفاده باید حالتی درآیند که بتوان آن را به صورت مایع مورد استفاده قرار داد. این کار توسط یک فرایند شیمیایی که به نام احیای شیمیایی موسوم است انجام می شود. دسته ایندویگوئیدها از گروه اولین رنگ های مصنوعی خمی هستند که در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط بایر شیمیدان آلمانی کشف شدند، این گروه از رنگ ها به دلیل آن که در تهیه مشتقات بی رنگشان احتیاج کمتری به مواد قلیایی دارند برای رنگرزی الیاف پشم بسیار مناسب هستند. دسته دوم از رنگ هایی هستند که در سال ۱۹۰۱ میلادی توسط بوهن آلمانی ساخته شدند، این رنگ ها در مقایسه با دسته اول دارای ثبات بهتری در برابر نور و شستشومی باشند. برای حل کردن و تشکیل مشتق بیرنگ این رنگها به مقدار زیادی مواد قلیایی و حرارت احتیاج هست به همین دلیل رنگهای این طبقه برای رنگرزی پشم مناسب نیستند بلکه فقط از آن ها برای رنگرزی الیاف پنبه ای استفاده می شود. رنگرزی رنگ های خمی برای پشم، باید با حرارتی پایین تر از ۵۵ درجه سانتیگراد انجام شود، اگر حرارت بالاتر از این درجه باشد به دلیل قلیایی بودن حمام رنگ، پشم مورد استفاده پوسیده خواهد شد. همچنان که اشاره شد برای حل کردن رنگهای خمی لزوما روش قلیایی را انتخاب می کنند، اما در کاربرد میزان مواد قلیایی باید جانب احتیاط رعایت شود، سود سوزآوری که برای این منظور به کار میرود باید درحداقل ممکن باشد تا به الیاف پشم آسیبی نزند. استفاده از سریشم به مقدار ۲/۰ تا ۵/۰ گرم در هر لیتر از پوسیدگی الیاف پشم جلوگیری می کند"یزدانشناس و همکاران، ۱۳۸۱، ص۱۷۳".
۲-۴-۵-۴ رنگ های مستقیم
این نوع رنگها برای رنگرزی الیاف سلولزی به کار می روند و به دلیل عدم ثبات کافی در برابر نور و شستشو برای الیاف پشم مناسب نیستند، ولی گاهی برخی از افراد این رنگها را به دلیل ارزانی قیمت و سادگی روش رنگرزی در برخی نقاط به کار میبرند. روش رنگرزی آنها به این ترتیب است که ابتدا رنگ را در آب حل کرده و آن را در پاتیل میریزند و پس از گرم کردن آب ( به صورت ولرم )، الیاف پشم را به پاتیل اضافه می کنند و به مدت یک ساعت یا کمتر پاتیل را به جوش آورده و برای اینکه ثبات رنگ تقویت شود، کمی نمک به آن میافزایند و به مدت ۳۰ دقیقه دیگر آن را میجوشانند، سپس الیاف را کاملا شسته و آبگیری کرده و خشک می کنند"میرجلیلی، ۱۳۸۷، ص ۱۷۹”
۲-۴-۵-۵ رنگهای راکتیو