تشویق کارکنان به خلق ایدههای جدید و بکارگیری آنها
فرهنگ تحریک و پرورش انگیزهها
حس و انگیزه ارزشمند بودن و مهم بودن در بین کارکنان
نظام تشویقی و تنبیهی مناسب و موثر
دریافت حقوق و مزایایِ مناسب در ازای عملکرد شایسته
وجود محرکهای مادی و حمایتهای مالی به منظور سهیم کردن کارکنان در منافع شرکت
میزان اشتیاق و رغبت کارکنان به انجام مطلوب کارها
فرهنگ استقلالطلبی و مسؤولیتپذیری
تعهد و مسئولیتپذیری نسبت به تصمیمات اتخاذ شده
در اولویت قرار داشتن مسائل سازمانی نسبت به مسائل شخصی
احساس تعلق به سازمان و شریک بودن در منافع آن
وجود شخصیت مستقل کاری در بین کارکنان
به بکارگیری افراد و نیروهای تهورطلب و جسور در فعالیتهای مختلف
۱۰-۱ ساختار پژوهش
پژوهش حاضر با عنوان شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماکارون در پنج فصل انجام میشود. فصل اول به طرح پژوهش اختصاص یافته است که شامل بیان مسئله، اهمیت و ضرورت مسئله، اهداف و فرضیه یا پرسشهای تحقیق، قلمرو پژوهش، تعریف عملیاتی متغیرها و ساختار پژوهش میباشد. در فصل دوم، مباحث تئوریکی مرتبط با چارچوب نظری پژوهش و پیشینه تحقیق به همراه مدل پژوهش ارائه میگردد. فصل سوم نیز به روششناسی تحقیق اختصاص داشته و فصل چهارم بر اساس روش تحقیق و داده های بدست آمده از پرسشنامه به تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق، میپردازد. نهایتاً اینکه فصل پنجم نیز، به خلاصهای از نتایج و یافته های توصیفی، استنباطی تحقیق و پیشنهادها همراه با محدودیتها اختصاص مییابد.
۱۱-۱ مدل مفهومی پژوهش:
مدل مفهومی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی از دیدگاه پارسونز
(Thompson & ALVY, 2000)
فصل دوم:
مروری بر ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق
۱-۲مقدمه
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشن از آن است. کارآفرینی همانند سایر واژههای مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین میباشد که بتوان تعریف یا تعارف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود. از آنجا که مفاهیم علوم انسانی در زمره مفاهیم قطعی علوم فیزیک و شیمی به شمار نمیرود، ارائه یک تعریف قطعی و مشخص برای واژههای آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است. در این میان، کارآفرینی نیز یکی از واژههائی است که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاههای گوناگون برای آن ارائه شده است. هدف از این مبحث، بررسی تعاریف متعدد ارائه شده از طرف صاحبنظران است که هر کدام برحسب زمینه علمی و تجربی خود مطرح کردهاند. تنوع و گوناگونی برداشتها از مفهوم کارآفرینی، از نکات جالب توجه در این مورد است که به نوبه خود مشکلاتی را به همراه داشته است. برخورد صاحبنظران با مقوله کارآفرینی همچون برخورد افراد نابینایی است که با موجودی مواجه میشوند و هرکدام متناسب با عضوی از حیوان که لمس می نمایند به توصیف آن میپردازند. از این رو درک کامل موضوع کارآفرینی نیازمند داشتن دیدگاه بین رشتهای است چرا که کارآفرینی برحسب ماهیت خود و برحسب توجه محققین رشتههای مختلف از دیدگاههای اقتصادی، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی تاریخی تعریف شده است.
بنابراین، با توجه به مطالب فوق چنین استنتاج میشود که ارائه تعریف کارآفرینی از اهمیت بالائی برخوردار است. یک تعریف از سوئی در معنای دقیق خود مجموعهای از اصطلاحات و عبارات مترادف با واژه تعریف شده را ارائه میدهد (تعریف لفظی)، و از سوی دیگر شرایطی را به وجود میآورد که برای کاربردی کردن واژه، هم لازم است و هم کافی (تعریف عملیاتی). ارائه این تعاریف در دو بعد لفظی و عملیاتی به توسعه پارادایمها که در معنای دقیق خود قابل تعریف نیستند، میانجامد و زمینه برخورد با واقعیتها را هموارتر مینماید. به طور کلی، در تعاریفی که از کارآفرینی ارائه خواهد گردید، تفاوتهای مغایر و متناقضی به چشم میخورد. اما بر این نکته اتفاق نظر هست که اصطلاح کارآفرینی دست کم بخشی از کارکرد تصمیم گیری را در جهت هدایت عملیاتی سازمان دربرمیگیرد. وجود تفاوتها در تعریف کارآفرینی از سویی نشان دهنده گستردگی و اهمیت موضوع است که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از سوی دیگر نشان دهنده پویائی موضوع است که زمینه ارائه مدلها، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم میآورد.
در این فصل، ابتدا تعاریف واژه کارآفرینی ارائه میشود و سپس تعاریف ارائه شده مورد تحلیل قرار میگیرد. به طور کلی، در راستای ارائه تصویری روشن از تعاریف گوناگون باید توجه شود که هر محققی با توجه به زمینه تخصصی خود به این موضوع نگاه کرده است. برای روشن شدن مطالب لازم است اشاره شود که اقتصاددانان بیشتر نقشهای کارکردی کارآفرین را مورد مطالعه قرار داده و جامعهشناسان و روانشناسان نیز ابعاد فرهنگی و اجتماعی تأثیرات محیط بر فرد و ویژگیهای شخصی وی را بررسی کردهاند. در ادامه فرایند کارآفرینی، مدلهای کارآفرینی سازمانی آورده شده است.
۲-۲ مفهوم کارآفرینی
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای «متعهد شدن»[۲] نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژهنامه دانشگاهی وبستر[۳]: کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. واژه کارآفرینی دیر زمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروزی پدید آید، در زبان فرانسه ابداع شد. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در امر هدایت مأموریتهای نظامی بودند، کارآفرین میخواندند. از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات[۴] نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار میگرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد، فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دستاندرکار ساخت جاده، پل، بندر و تأسیسات بودند، به کرات لفظ کارآفرین را بکار بردهاند (Cochran,2004:26).
کارآفرینی، فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید میگردد. کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتها. کارآفرینی، خلاقیت و کسب و کارهای مخاطرهآمیز، سوخت موتور اقتصاد مدرن را فراهم میکنند. اهمیت این سه عنصر نمیتواند اغراقآمیز باشد. کارآفرینان که در رأس کسب و کارهای مخاطرهآمیزند، در جستجوی فرصتها هستند، و خلاقیتها اغلب ابزاری برای موفقیت آنها تلقی میشوند. کارآفرینان به عنصر تغییر به عنوان یک پدیده معمولی مینگرند، و همیشه در جستجوی تغییر هستند به آن واکنش نشان میدهند و از آن به عنوان یک فرصت، بهرهبرداری میکنند. کارآفرینان منابع را از حوزههایی که بهرهوری پایین دارند به حوزههایی که دارای بهرهوری بالاتری هستند، تغییر مکان میدهند (Dunphy, 2004:1).