اهداف کلی.8
اهداف جزئی8
فرضیه های پژوهش 9
تعریف نظری متغیرها 10
تعریف عملیاتی متغیرها.10
معرفی انواع متغیرها.10
فصل دوم: پیشینه تحقیق11
مروری بر تعاریف اصطلاحات زندان وهویت 12
زندان12
زندانی12
بحران هویت12
شناخت درمانی.14
هیجان.15
معنویت.17
جرم چیست؟17
زندان و زندانی18
عوامل مرتبط با جرم و زندانی شدن19
هویت20
تعریف هویت.20
دیدگاه اریکسون.20
دیدگاه مارسیا 21
دیدگاه اریک فروم 22
دیدگاه ساختارگرایان23
دیدگاه معنادرمانی فرانکل.23
دیدگاه واقعیت درمانی گلاسر25
عوامل موثر بر شکل گیری هویت .25
عوامل شناختی26
عوامل مربوط به والدین.26
عوامل اقتصادی.26
عوامل مربوط به مدرسه26
نقش مذهب.26
عوامل اجتماعی فرهنگی27
عامل تفاوتهای جنسیتی.27
عامل سن.27
سبک های هویت.28
سبک اطلاعاتی.28
سبک هنجاری28
سبک سردرگم اجتنابی29
معنویت و روان درمانی.29
معنا درمانی30
هوش معنوی 31
توحید درمانی.32
مداخله های معنوی.35
دعا.35
بحث درباره ی مفاهیم الهیات و کتاب های مقدس36
استفاده از آرامش معنوی و فنون تصویر سازی.36
ترغیب مراجعان به بخشایشگری37
کمک به مراجعان برای هماهنگ شدن با ارزش های مذهبی خویش37
خود فاش سازی عقاید و تجربه های معنوی.38
بهره گیری از متون دینی.38
استفاده از شهود یا الهام39
رویکردهای عمده در روان درمانی39
رویکرد روان تحلیل گری39
رویکرد رفتاری.40
رویکرد انسان گرایی41
رویکرد درمانی راجرز42
رویکرد شناختی.42
درمان شناختی آرون بک43
درمان عقلانی – هیجانی الیس43
نظریه شناختی – هیجانی معنوی SCET44
مبانی فلسفی نظریها44
دیاگرام درمان SCET46
باورهای اساسی دینی چه هستند؟47
باورهای مربوط به خدا47
باورهای مربوط به انسان.48
باورهای مربوط به هستی.48
فرآیند درمان.48
پیامدها و دستاوردهای نظریه.51
تفاوت این نظریه با نظریه های دیگر51
پیشینه تحقیق.52
مطالعات داخلی52
مطالعات خارجی54
فصل سوم:طرح تحقیق.56
روش پژوهش .57
جامعه آماری57
نمونه و روش نمونه گیری57
طرح پژوهش57
ملاکهای ورود57
ابزارهای پژوهش.58
پرسشنامه بحران هویت.58
روایی پرسشنامه58
پایایی پرسشنامه58
روش نمره گذاری59
روند اجرای پژوهش60
محتوای درمان شناختی-هیجانی معنوی (SCET).61
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.61
فصل چهار:تجزیه و تحلیل آماری62
مقدمه.63
یافته های توصیفی63
یافته های استنباطی.69
فصل پنجم:بحث ونتیجه گیری.73
بحث74
نتیجه گیری75
همسو یا غیر همسو بودن76
کاربرد نتایج.77
محدودیت های پژوهش77
پیشنهادات تحقیق.77
منابع فارسی78
منابع انگلیسی83
پیوست.85
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان شناختی-هیجانی معنوی( SCET) بر بحران هویت زندانیان می باشد.
روش و مواد:روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی دارای پیش آزمون وپس آزمون می باشد. جامعه آماری زندانیان زندان چناران می باشند که همه با جرم مواد مخدر میباشند. در ابتدا پرسشنامه های بحران هویت (رجایی و همکاران،1387) در میان 140 نفر اززندانیان که درداخل دو بند از زندان چناران حضور داشتند توزیع گردید و بعد از جمع آوری، افرادی را که دارای ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند بر اساس اطلاعات مندرج در پرسشنامه انتخاب کرده که این تعداد 70 نفر بودند ، نمونه آماری پژوهش 70 نفر و گمارش هدفمند در دو گروه آزمایش و گواه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه بحران هویت (ICQ) که از لحاظ آماری پایا و روا می باشد. روش تجزیه تحلیل داده ها باتوجه به شاخص های توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و شاخص استنباطی (آزمون کوواریانس) می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار Spss16 استفاده می شود.
یافته ها: نتایج نهایی آزمون کواریانس نشان می داد، درمان شناختی هیجانی معنوی بر کاهش غمگینی، بی ارزشی، عدم اعتماد به نفس، نا امیدی، پوچی، بی هدفی و کل بحران هویت اثر معناداری داشت که این معناداری با آلفای 0.05p< مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیری: فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه، درمان شناختی هیجانی معنوی به شیوه گروهی بر بحران هویت تاثیر دارد، مورد تایید قرار گرفت.
واژگان کلیدی: درمان شناختی هیجانی معنوی، بحران هویت، زندانیان.
مقدمه
انسان امروزی در جامعهای زندگی میکند که خطرات زیادی، آرامش و امنیت او را تهدید میکنـد. جرم، تخلف و جنایت یکی از جمله این خطرات هستند و هر روزه اخبـار و گـزارشهـای آشـفته کنندهای در مورد جرایم مختلف که منجر به مرگ، نقص عضو و سایر آسیبهـای جسـمانی افـراد جامعه میشود به گوش میرسد. علل ارتکاب به جـرم بسـیار متفاوتنـد. انـدریوز و بونتـا [1](1994) بیکاری، پایین بودن سطح تحصیلات، مشکلات و مسایل خـانوادگی و زناشـویی، شـبکه اجتمـاعی جرم آفرین، مصرف مواد و الکل، کارکردهای اجتماعی ضعیف، نگـرشهـای ضـداجتماعی، عوامـل شخصـی و هیجـانی و اخـتلالات شخصـیتی و روانـی را از جملـه علـل و عوامـل ارتکـاب جـرم میدانند وبه دنبال آن مساله زندانی بودن است. امروزه توجه به مسائل تربیتی در زندان نسبت به گذشته بیشتر شده است و گام گذاشتن جهت بهبود وضعیت زندانیان امری لازم و ضروری به نظر می رسد. همچنین بخاطر وجود مشکلات عاطفی-شناختی و رفتاری در زندان باید روند کاهش سلامت روانی را در این قشر به حداقل رساند.
بیان مساله
یکی از مسائل مهم زندانیان و مجرمین مشکلات روانی می باشد. اختلالات روانی یکی از مشکلات بزرگ دنیای امروز است. به طوری که گزارشهـا حـاکی از آن است که یک چهارم از افراد جامعه آمریکا، برخی از انواع مشکلات روانـی را در طـول زنـدگی خود تجربه میکنند. در اغلب موارد وجود اختلالهای روانی در فرد نه تنها از میزان سـازگاری فردی و اجتماعی وی میکاهد، بلکه امنیت و بهداشت روانی خانواده و سایر گروه های اجتماعی را نیز دچار مشکل میکند. در برخی موارد نیز، نوع و شدت مشکل به حدی میرسد که موجبات آزار و تهدید حقوق اعضای دیگر اجتماع را فراهم می آورد و نتیجه آن، درگیری فرد بیمـار بـا قـانون و مراجع کیفری را فراهم می آورد. به عبارت دیگر، فرد بیمار به سبب داشتن اختلال روانی و پیامد آن ارتکاب جرم، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد و نهایتا وارد زندان میشود.
یافته های تحقیقات مختلف نشان داده انـد کـه بین 10 تا 15 درصد از زندانیان دچار اختلال روانی هستند و میزان شیوع اختلال های روانی در نمونه های متشکل از افراد مجرم وزندانی بسیار بالاتر از افراد دیگر جامعه است. (چیلس، میلر و کاکس، 1980).
بوردکین[2] (1993) در پژوهش ملی خود در مورد رعایت حقوق بشر در افراد استرالیایی مبتلا به بیماری های روانی گزارش کرد که بین 30 تا 50 درصد از نوجوانان حاضر در کانونهای اصـلاح تربیت، مبتلا به یکی از مشکلات سلامت روانی هستند. همچنـین یافتـه هـای ایـن پـژوهش نشـان میدهد که میزان شیوع اختلالات روانی در بـین ایـن نوجوانـان 7 برابـر بیشـتر از سـایر نوجوانـان است.
گروهی از متخصصان سلامت روانی در آمریکا نیز با مطالعه 541 نوجوان 13 تا 18 ساله مجرم دریافتند که میزان مشکلات درونی سازی[3]از (جمله افسـردگی، وسـواس، شـکایات جسمانی واسکیزوئید)ومشکلات بیرونی سازی[4] از جمله بیشفعالی، پرخاشگری و بزهکاری) در این نوجوانان دو برابـر سـایر نوجوانـان بـود. از طرفـی مشـاهده شـده اسـت کـه مددجویان مبتلا به مشکلات سلامت روانی نه تنها در زندان بیشتر مرتکب خـلاف مـیشـوند و درنتیجه به طول دوره محکومیت آنان افزوده میشود، بلکه احتمال بیشتری است که قربانی خشـونت، سوءاستفاده و آزار و اذیت سایر مددجویان شوند (اوکنر[5] و همکاران، 2002).
مکشان[6] (1989) مشاهده کرد که مـددجویان مبتلا به مشکلات و بیماریهای روانی پنج برابر سایر مدد جویان بـه کارکنـان زنـدان و مـددجویان دیگر حمله ور میشوند.
از طرفی تاریخچه زندان و مقابله با جرایم نیز نشان داده است که روش های متکی بـر تنبیـه و مجازات نه تنها نمی تواند از بروز و ارتکاب مجدد جرم جلوگیری کنـد؛ بلکـه در مـواردی نیـز بـر شدت و تعداد این موارد افـزوده اسـت. از ایـن رو، امـروزه اعتقـاد بـر ایـن اسـت کـه اسـتفاده از روش های بازپروری و تأکید بر توانبخشی روانی مددجویان، بخصوص در آن دسته از مـددجویانی که دچار نواقص شناختی و اختلالات روانی هسـتند، بسـیار مفیـد و مـؤثر اسـت (کریتون و تاول[7]، 2005). سـوریال و مکنزی [نقل از تاول، 2003)]. تأثیر برنامههـای مداخلـهای متکـی بـر مجـازات و برنامـههـای مداخلهای متکی بر تقویت رفتارهای مثبت را در یک اردوگاه از مددجویان مورد مقایسـه کردنـد و دریافتند که هرچه تأکید بر مجازات در مددجویان بیشتر شود، میـزان ارتکـاب جـرم و محکومیـت مجدد نیز افزایش مییابد. براین اساس طی چند دهـه گذشـته تاکیـد مسـئولان و دسـتانـدرکاران جامعه و زندان بر جایگزینی فعالیتهای تـوانبخشـی و بـازپروری بـه جـای تنبیـه و مجـازات در زندان ها است.
فرندشیپ[8] وهمکاران (2003) کارایی برنامـه هـای شـناختی- رفتـاری را در کـاهش نشـانگان روانشناختی و میزان ارتکاب جرم مجدد در دو گـروه از مـددجویان مـردی کـه دارای دو سـال و بیشتر محکومیت بودند مقایسه کردند. گروه اول یا گروه آزمایشی متشکل از 667 زنـدانی وگـروه دوم یا گروه کنترل متشکل از801نفر از مددجویانی بودند که از نظر چند متغیـر مـرتبط بـا هـدف تحقیق با گروه اول همتاسازی شده بودند. مددجویان گروه آزمایشـی در جلسـات رواندرمـانگری گروهی مبتنی بر فنون شناختی- رفتاری شرکت کردند. نتایج نشان داد که گـروه آزمایشـی و گـروه کنترل هنگام کنترل سایر متغیرها از نظر وضعیت روانشناختی و از نظـر میـزان محکومیـت مجـدد تفاوت معناداری داشتند.
یکی از عمده ترین مشکلاتی که در زندان برای فرد به وجود می آید بحران هویت است. بنا به تعاریف بحران هویت فرد در زندان با یک من آشفته و بهم ریخته رو به رو می شود. من زندانی در مقابل ارزشهای قانون و هنجارهای کشورش است که این عامل باعث بهم ربختگی شدید هویتی در او می شود( جلالی، 1376).
بحران هویت واژه ای است که اولین بار اریکسون ارائه داده است و عدم توانایی نوجوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد را بحران هویت نامید ولی اکنون دیگر این تعریف اصلاح شده است. از نگاهی دیگر بحران هویت، اینگونه تعریف شده است: عدم موفقیت فرد در شکل دادن به هویت فردی خود اعم از اینکه به علت تجارب نامطلوب کودکی با شرایط فعلی باشد، بحرانی ایجاد می کند که بحران هویت نامیده می شود (سیدنژاد، 1381).
اما آن تعریفی که در این پژوهش از بحران هویت و نشانه های آن مدنظر قرار می گیرد عدم توانایی و پاسخ گویی به سوال های اساسی است که انسان ها با آن ها روبرو می شوند و بدون یافتن پاسخ به این سوالات، زندگی ان ها پوچ و بی هدف خواهد شد و در نتیجه از بحرانی تحت عنوان بحران هویت رنج خواهند برد. برای پاسخ گویی به این سوالاتی که ذهن انسان ها را درگیر می کنند، باید ابتدا به باورهای مذهبی اساسی در رابطه با خداوند، هستی و انسان اعتقاد داشت تا بحران هویت کمتری را تجربه کرد زیرا زندگی برای کسانی که دچار بحران هویت هستند بی معنا، پوچ و بی هدف می شود و آنان دچار احساس ناامیدی و گم گشتگی می شوند. در حالیکه باور های مذهبی اساسی می تواند باعث احساس امیدواری، هدفمندی و آرامش در افراد دچار بحران شود (رجایی، 2008).
فرانکل[9] (2000) نیز عنوان کرده است که جستجو برای یافتن معنای زندگی از نیازهای اساسی بشر است که بایستی براورده شود به نظر او هنگامی که فرد نتواند معنای زندگی خودش را دریابد دچار خلا هستی می شود. خلا هستی در واقع شکلی از پوچی منحصر به فرد است. در میان مراجعین بسیاری که با مشکلات روانشناختی روبرو بوده اند و مخصوصا معتادن اعم از مصرف کننده و بهبود یافته، نشانه ای شبیه به خلا هستی دیده شده است که منجربه عدم شکل گیری تلاشهای هدفمند در زندگی و احساس پوچی و نا امیدی و بیچارگی در زندگی افراد می شود و در نهایت به نظر می رسد که این افراد دچار بحران هویت شده اند.
یالوم [10](1995) در مورد امیداوری بیان می کند،که امید یک عنصر اساسی فرایند درمان است. افراد به هنگام درمان معمولا شرایط مبهمی دارند و در مورد آینده مردد هستند. لذا لازم است تا با توسل به راه های مختلف افراد برای سپری کردن دوره درمان اراده و هدفمندی و امید خود را تا پایان حفظ کنند.
بک [11](1974) نیز در مورد ناامیدی به تحقیق پرداخته و رابطه تنگاتنگی میان نا امیدی وافسردگی و افکار خودکشی یافته است به گونه ای که مقیاس نا امیدی او به گونه ای پیش بینی کننده خطر خودکشی در افراد است.
متغیر سوم این پژوهش درمانی است که برای اولین بار توسط رجایی (1388) مطرح شده است. این درمان، درمان شناختی- هیجانی معنوی (SCET) نام دارد که درمانی شناختی با رویکرد معنوی است در این درمان علاوه بر توجه به سطوح فیزیولوژیکی و شناختی به سطح معنوی نیز در درمان اختلالات روانشناختی توجه شده است. در سطح شناختی درمان، درمانگر سعی می کند تا تفکرات غیر واقعی و غیر منطقی مراجع را که منجر به پیدایش احساسات ناخوشایند شده است شناسایی کند. در این مرحله از درمان می توان از خطاهای فکری که توسط بک مطرح شده اند و یا باورهای غیر منطقی که توسط الیس عنوان شده اند استفاده کرد.
در سطح فیزیولوژیکی، درمانگر با در نظر گرفتن واکنشهای جسمانی و هیجانی مراجع نظیر تپش قلب و نفس نفس زدن سعی می کند این احساسات ناخوشایند را از طریق آموزش آرامش دهی یا ریلکسیشن کنترل و کاهش دهد و اما در سطح معنوی، ابتدا از مراجع خواسته می شود تا در مورد خودش ودیگران و اینکه در مورد ماهیت انسان چگونه می اندیشد، صحبت کند. اغلب مراجعین تصویر منفی از خود و انسان دارند. احساس پوبی ارزشی و نا امیدی می کنند و هدفی در زندگی ندارند. درمانگر از طریق ارائه باورهای اساسی دینی که 10 مورد هستند و راجع به انسان، هستی و خداوند می باشند سعی در کاهش احساسات ناخوشایند مراجع دارد وبکارگیری این باورها در زندگی می تواند منجربه رشد و تعالی روان در او شود.
لذا از این رو زندانیان بعلت مشکلات اجتماعی .اقتصادی. اعتقادی و مصرف مواد مخدر دچار اختلالات روانی و بحران هویت میباشند که روان درمانی شناختی –هیجانی معنوی میتواند بر بهبود اختلالات روانی و بحران هویت بوجود آمده در زندانیان برای برگشت به زندگی عادی و اجتماع لازم باشد.
چالش بحران هویت هم بعد روان شناختی و فردی دارد و هم بعد اجتماعی و سیاسی(شرفی، 1380)
در نظریه شناختی-هیجانی معنوی فرض بر این است که راهی از بحران هویت از طریق پاسخ به سوال های اساسی زندگی و باتوجه به باورهای اساسی دینی امکان پذیر است. با عنایت بر آنچه بیان شد سوال این است که آیا درمان شناختی-هیجانی معنوی( SCET )می تواند بر بحران هویت زندانیان تاثیر بگذارد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش:
تعداد کل زندانیان کشور، ۲۱۰ هزار و ۶۷۲ نفر است. این آمار نسبت به آخرین آمار ارائه شده به سازمانهای جهانی توسط ایران با کاهش حدود ۷ هزار نفری روبهرو شده است. براساس این آمار، استان تهران با ۳۱ هزار و ۹۰۰ زندانی، در صدر لیست استانهای کشور در این زمینه قرار دارد. پس از استان تهران، خراسان رضوی با ۲۰ هزار و ۱۱۹ زندانی، فارس با ۱۵ هزار و ۵۴۰ زندانی، اصفهان با ۱۴ هزار و ۱۴۷ زندانی، خوزستان با ۱۳ هزار و ۲۸۵ زندانی و کرمان با ۱۱ هزار و ۴۱۹ زندانی در جایگاههای بعدی بیشترین تعداد زندانی قرار دارند (پایگاه خبری الف ، 1393.به نقل از سازمان زندانهای کشور)
همانطور که ملاحظه می شود پس از استان تهران، استان خراسان دومین استانی است که بیشترین فراوانی زندانیان را به خود اختصاص داده است. ازجایی که عوامل سبب شناسی هر زندانی نسبت به دیگری تفاوت دارد نمی توان به طور یقین بیان کرد که کل زندانیان با یک مشکل وارد زندان می شوند. همانطور که می دانید یکی از سبب شناسی های بررسی های ورودی زندان، عامل روانی است. که یکی از عوامل مهم روانی که روانشناسی همچون اریکسون و مارسیا به آن ها دامن زده اند و موفقیت فردی را در گروی آن می بینند، هویت می باشد (فرهنگی، 1390). حال اینکه چه تعداد از زندانیان بحران هویت یعنی تعهد را طی کرده اند بسیار سخت خواهد بود. نتایج پژوهش هایی نشان داده است که بین دلبستگی نا ایمن دوسوگرا و هویت زودرس و آشفته رابطه وجود دارد، که ویژگی اینگونه افراد، بی عاطفگی، بی اعتمادی، تاثیر سریع از محیط اطراف خود می باشد (باقری و همکاران، 1388).
شواهد نشان می دهند افرادی که بحران هویت را به درستی طی نکنند احتمالا در آن ها آشفتگی، بی اعتمادی، خودتنظیمی کمتر، انعطاف پذیری پایین تر خواهیم دید