حقوق متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی
در این مرحله، که مهمترین مرحله دادرسی است و بنیان پرونده جزایی را تشکیل میدهد، سه گروه از اعمال انجام میگیرد
الف ـ جمع آوری ادله له و علیه متهم.
ب ـ اقدامهای لازم برای جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم از طریق صدور قرار تأمین متناسب.
ج ـ اظهـارنظـر دربـاره جرم ارتکابـی در قالـب یکـی از قـرارهای منـع تعقیـب، موقوفی تعقیب یا قرار مجرمیت (مدنی، 1389: 92) .
البته در این مرحله نیز باید اصول مربوط به احضار یا جلب متهم و غیره که قبلاً آمد به علاوه موارد زیر رعایت گردد:
الف ـ حق همراهی توسط وکیل دادگستری؛ متهم باید حق داشته باشد که به اتفاق یک وکیل نزد مقام تحقیقکننده حاضر شود. تحقیقات باید در حضور وکیل به عمل آید و محرمانه تلقی نشود. در موارد کاملاً استثنایی نیز که بازپرس اخذ پارهای از توضیحات را بدون حضور وکیل ضروری بداند، باید پس از تصویب دادستان اجازه این کار از دادگاه صالح کسب شود. در اولین فرصت مناسب باید این امر بر طرف گردد
( شیرازی،1372: 7).
ب ـ اعطای فرصت کافی برای دفاع؛ حق دفاع از طبیعیترین حقوق فردی است؛ لذا در طول مدت تحقیقات مقدماتی و دادرسی و قبل از صدور حکم، باید فرصت کافی به متهم جهت تدارک وسایل دفاعی داده شود. در صورتی که متهم بازداشت شود، امکان تهیه اسناد و مدارک و گفتگو با شهود به وی اعطا شود و در دادگاه نیز از فرصت کافی برای رد اتهامهای وارده استفاده کند و حق پژوهشخواهی و فرجام برای وی تضمین شود و بین تاریخ وقوع بزه و محکومیت قطعی بزهکار باید فاصلهای معقول و مناسب وجود داشته باشد.
ج ـ قواعد حاکم بر جمع آوری ادله؛ مصونیت زندگی خصوصی متهم از جمله مسائل مهمی است که باید به دقت مورد توجه مقامات قضایی و ضابطان دادگستری قرار گیرد؛ زیرا کوچکترین مسامحه در جمع آوری ادله و کشف جرم موجب تضییع حقوق و آزادیهای اساسی متهم میشود. امروزه علومی مثل انگشتنگاری، اسلحهشناسی، تشخیص هویت ژنتیکی و استفاده از کامپیوتر در جهت شناسایی متهم از چنان تحول و پیشرفتی برخوردارند که ضریب اطمینان بالایی را در زمینه کشف دقیق و سریع جرم ایجاد مینمایند. باید توجه داشت ضرورت رعایت حقوق دفاعی متهم در مقطع کشف جرم ایجاب می کند که از پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک غیـراصولی و غیرانسانی استفاده نشود. در واقع مرز استفاده از علوم و فنون جرمیابی، حقوق و آزادیهای متهم است.
3-1-2-1 اصل برائت؛
اصل برائت به عنوان یکی از اصول پیشرفته و مهم در دعاوی کیفری شناخته شده است که علاوه بر مقررات بینالمللی در قوانین کلیه کشورها به ویژه در قوانین اساسی به صور مختلف پیشبینی شده است.
لذا باید این اصل به نحوی تضمین شود که جلوی تجاوزات خودسرانه مأموران دولت را بگیرد. هرچند برخی مواقع مصالح و منافع ملی و حفظ ثبات و صلح و آرامش مجوز صدور برخی بازداشتهاست، اما باید این موارد به نحو دقیق و کاملی در موارد اضطراری ملی و کوتاه مدت صورت پذیرد(صالحی، 1390: 172).
ق.ا.ج.ا.ا نیز در اصل 37 با صراحت اعلام میدارد اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
3-1-2-2 منع شکنجه؛
در طول تاریخ افرادی بودهاند که با اصالت بخشیدن به اجتماع و منفعت جمع و مصالح حکومت، حقوق و آزادیهای فردی را به دست فراموشی سپردهاند. از این رو هنگامی که تعارضی میان منافع دولت از جمله حفظ آن با مصالح انسانی مانند احترام به حقوق و آزادیهای فردی پیش میآید، از انکار این حقوق و فدا کردن آن هیچ ابایی ندارند. شیوه حل این تعارض زمانی نگرانکننده است که مسأله شکنجه به میان میآید.
به موجب اصل 138 ق.ا.ج.ا.ا «هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است و اجبار شخص بهشهادت،اقرار یا سوگندمجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندیفاقد ارزش و اعتبار است».
علاوه بر هر گونه اذیت یا آزار بدنی فرد که حد اعلای شکنجه میباشد، انجام هر اقدامی که عرفاً اعمال فشار روانی بر زندانی تلقی شود، نیز میتواند از مصادیق شکنجه باشد، هم چون نگهداری زندانی به صورت انفرادی یا نگهداری بیش از یک نفر در سلول انفرادی، چشمبند زدن به زندانی در محیط زندان و یا بازداشتگاه، بیخوابی دادن به زندانی و بازجویی در شب، فحاشی، به کار بردن کلمات رکیک، فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضای خانواده زندانی، ممانعت از ملاقات متهم با وکیل و ممانعت از انجام فرایض مذهبی که تماماً نقض حقوق و آزادیهای انسانی میباشد.
تزریق انواع مواد مخدر و خوابآور به بدن متهم که موجب میشود وی مکنونات قلبی خود را بدون اراده بیان نماید نیز از انواع شکنجه و ممنوع است (سرشار، 1371: 8). اصل 38 ق.ا.ج.ا.ا این امر را به خوبی مورد التفات قرار داده است
3- مکانیزمهای محو انواع شکنجه؛ برای تضمین جلوگیری از اجرای شکنجه و حمایت از بازداشتشدگان و مأموران انتظامی که تحت امر مقامات مافوق ممکن است متوسل به شکنجه شوند، مکانیزمهایی پیشبینی شده است. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
الف ـ محکومیت رسمی شکنجه.
ب ـ محدودیت مدت اخفای متهم.
ج ـ منع شکنجه به موجب قوانین ملی.
د ـ بازدید منظم از بازداشتگاهها.
ه ـ ابلاغ حقوق بازداشتشدگان.
و ـ تفکیک وظایف بازداشتکنندگان و بازجویان.
ز ـ بیارزش و بیاعتبار شناختن اظهارات زیرشکنجه.
ح ـ آموزش مجریان قانون.
ط ـ جبران خسارت.
پروتکل اختیاری میثاق حقوق مدنی و سیاسی به کمیته حقوق بشر اجازه داده تا به شکایات مدعی شکنجه شدن رسیدگی کند. این امر کمک شایانی به دولتها برای حفظ احترام به حقوق اتباعشان میکند.
ی ـ الحاق به معاهدات و تصویب اسناد بینالمللی.
قطعنامه سازمان ملل مربوط به نظامنامه رفتاری برای مسؤولان اجرای قانون 1979م و مصوبه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل مربوط به مجموعه قواعد حداقل برای رفتار با بازداشتشدگان 1957م از دولتها خواسته تا با بهره گرفتن از معیارهای مندرج در آنها محدوده وظایف مأمورانی را که به نحوی با بازداشتشدگان در ارتباطند، تعیین کنند
3- منع مداخله خودسرانه در مسکن، زندگی خصوصی، مراسلات؛ در قوانین ایران بر ضرورت احترام به حریم خصوصی تأکید شده که از جمله میتوان موردی اشاره نمود که بازرسی و نرساندن نامهها و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات، تلگراف و تلکس، سانسور و عدم مخابره آنها و استراق سمع و هر گونه تجسس را ممنوع کرده، مگر آنکه به حکم قانون صورت گیرد.