-
- میزان آگاهی از روشها و وسایل جلوگیری از حاملگی: تمام روشها و ابزارهای گوناگون طبیعی و مصنوعی که برای جلوگیری از انعقاد نطفه در رحم مادر به کار میرود، تحت عنوان روشها و وسایل جلوگیری از حاملگی شناخته شده است. در این بررسی نام ۱۰ مورد از این روشها (آی.یو.دی، قرص، دیافراگم، نوروپلانت، کاندوم، دوره اطمینان، عزل، عقیم کردن زنان، عقیم کردن مردان و تزریق) را ذکر شده و از پاسخگو خواسته شده است که بیان کند کدام یک از آنها را میشناسد.
- ترجیح جنسی فرزند: منظور از این متغیر این است که پاسخگو یک جنس را از جنس دیگر (دختر یا پسر) برتر بداند. برای سنجش این متغیر دو سؤال را مطرح کردهایم. اول اینکه اگر خانوادهای ۳ فرزند داشته باشد بهتر است چند تا از آنها دختر باشد و چند تا پسر و دوم اینکه اگر خانوادهای یک فرزند داشته باشد بهتر است آن یک فرزند دختر باشد یا پسر. این متغیر در سطح اسمی سنجیده شده است. یعنی هر ترکیب اظهار شدهای از تعداد دختر و تعداد پسر مطلوب، یک مقوله درنظر گرفته شد و کد ویژهای به آن اختصاص داده شده است.
- میزان گرایش مذهبی: بیانگر درجه اعتقادات فرد به باورهای مذهبی است. این متغیر در طیف لیکرت و با ۵ گویه سنجیده شده است.
- نگرش نسبت به نقشهای جنسیتی: به معنای دیدگاه فرد به نقش مناسب زن و مرد در اجتماع و تواناییهای آنهاست. نگرش زنان نسبت به نقش جنسی خود، ممکن است در پیوستاری از دیدگاه سنتی تا نوین/ مدرن (غیر سنتی) قابل ملاحظه باشد. در این تحقیق فرض شده است که هرگونه موافقت با محدود کردن نقش زنان به امور خانهداری و تربیت فرزندان و نیز مخالفت با فعالیت زنان در حوزه هایی فراتر از موارد یاد شده، دلالت بر سنتی بودن نگرش زنان نسبت به نقش جنسی دارد. متقابلاً زمانی که نقش خود را به فعالیتهای یاد شده منحصر ندانند و یا با چنین محدودیتهایی برای نقش زنان مخالف باشند، به ترتیب واجد نگرشهایی بینابین و غیرسنتی/ مدرن در نظر گرفته شده اند. در این تحقیق با طرح ۶ گویه، بخشی از حوزه های مفهومی این متغیر سنجیده شده است. این متغیر با پرسیدن نظر پاسخگویان درباره وظیفهی خانهداری زنان، وظیفهی به دنیا آوردن فرزند و مسئولیت تربیت فرزندان (وظیفهی مادری)، برابری فرصتهای شغلی برای زن و مرد، ریاست مرد بر خانواده، اشتغال زنان، حضور برابر نمایندگان مرد و زن در مجلس شورای اسلامی و توانایی زنان در عهدهدار شدن پستهای مدیریتی، به صورت طیف لیکرت اندازه گیری شده است.
۴-۷-۲- متغیرهای بینابین
- نگرش نسبت به فرزند: به معنای دیدگاه پاسخگویان به فرزنددار شدن و ارزش فرزند برای خانواده است که با ۷ گویه و با آلفای ۷۳/۰ طراحی شده است. این متغیر با پرسیدن نظر پاسخگویان درباره بچه به عنوان معنای زندگی، زیاد بودن هزینه بزرگ کردن بچه، بچهها به عنوان حامی خانواده، کامل شدن فرد با داشتن بچه، تکمیل شدن خوشبختی زوجین با تولد بچه، مزاحمت بچهها برای پیشرفت پدر و مادر و مراقبت بچهها از والدین در زمان ناتوانی و بیماری، به صورت طیف لیکرت اندازه گیری شده است.
- هنجار ذهنی تعداد مطلوب فرزند: یک فرد در شبکه اجتماعی خود از اشخاص متعددی تأثیر خواهد پذیرفت که گویای این است که افراد پیرامون یک فرد در نظریات و رفتارهای او تأثیر دارند. ممکن است بعضی از مردم از شخص بخواهند کاری را انجام دهد و در مقابل برخی نیز از او بخواهند که آن کار را انجام ندهد. در این حالت شخص مجبور است فشارهای متضاد از طرف افراد مختلف را متعادل سازد که ممکن است برخی موافق و برخی نیز مخالف خواستهی او باشند و احتمالاً نوع عملکرد وی به میزان زیادی به خواسته های افرادی که نفوذ زیادی دارند، یعنی برای شخص افراد مهمی هستند بستگی خواهد داشت. درواقع، هنجارهای اجتماعی، تنظیم کننده استانداردهایی برای اجرا هستند که افراد میتوانند بپذیرند و یا آنها را رد کنند.
منظور ما در این پژوهش از هنجار ذهنی تعداد مطلوب فرزند، تعداد فرزندانی است که از نظر پاسخگو، دیگران مهم آن را به عنوان تعداد استاندارد و مطلوب در نظر گرفتهاند. در اینجا مادر، مادر شوهر، خانوادهی پاسخگو، خانوادهی شوهر، شوهر و دوستان پاسخگو به عنوان دیگران مهم در نظر گرفته شده اند و پاسخگو نظر آنها درباره تعداد مطلوب فرزند را بیان کرده است.
- کنترل درک شده بر روی داشتن فرزند: کنترل رفتاری درک شده نشان میدهد که تا چه اندازه یک فرد احساس می کند انجام یا عدم انجام رفتار، تحت کنترل ارادی او قرار دارد. اگر فرد عقیده داشته باشد که منابع یا فرصتهای انجام رفتاری را ندارد، احتمالاً قصد قوی برای انجام رفتار نخواهد داشت؛ اگر چه نگرشهای مثبت نسبت به رفتار داشته باشد و حتی عقیده داشته باشد که افراد مهم هم آن رفتار را تصویب می کنند (هنجارهای ذهنی).
در این بررسی، منظور از کنترل درک شده بر روی داشتن فرزند این است که پاسخگو تا چه حد اطمینان دارد که برای داشتن تعداد مطلوب فرزندانش حق انتخاب دارد و تا چه حد نسبت به عوامل تسهیلکننده و موانع پیش روی خود برای داشتن تعداد دلخواه فرزندانش آگاه است؛ که در پژوهش حاضر توانایی اعمال نظر خود، داشتن توانایی مادی، در اختیار داشتن فرصت لازم و مناسب بودن شرایط مسکن برای داشتن تعداد مطلوب فرزند را به عنوان عوامل تسهیل کننده و موانع داشتن فرزند در نظر گرفته شده و به صورت طیف لیکرت اندازه گیری شده است.
۴-۷-۳- متغیر وابسته
- تعداد ایدهآل فرزند: منظور تعداد فرزندانی است که فرد داشتن آنها را برای خود مطلوب و ایدهآل میداند. این متغیر در سطح مقیاس فاصلهای سنجیده شده است.
فصل پنجم
تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان بخشی از فرایند روش تحقیق علمی، یکی از پایه های اصلی هر مطالعه و پژوهش به شمار میرود که به وسیله آن کلیه فعالیتهای تحقیقی تا رسیدن به یک نتیجه، کنترل و هدایت میشوند.
یافته ها و نتایج این تحقیق در سه قسمت ارائه گردیده: قسمت اول، تجزیه و تحلیل یک متغیری (جدول یک بعدی)؛ قسمت دوم، جداول دو بعدی که از طریق آزمونهای آماری مناسب ضمن ترسیم سیمای جامعه، همبستگی متغیرها را مورد بررسی قرار میدهد. قسمت سوم، با بهره گرفتن از روشهای رگرسیون چندمتغیری و از طریق معادلات مختلف میزان اثرگذاری چندین متغیر مستقل به طور یکجا در پیش بینی تغییرات متغیر وابسته بررسی می شود.
۵-۱- آمار توصیفی
در این قسمت از تحقیق، با بهره گرفتن از آمار توصیفی که شامل شاخص های مرکزی و پراکندگی مانند درصد فراوانی و انحراف معیار میباشد به توصیف نمونه پرداخته می شود.
- ویژگیهای جمعیتی نمونه
سن: همانطور که در جدول ۵-۱-۱ مشاهده می شود زنان به ۷ گروه سنی (گروه های سنین باروری) تقسیم شدند. بیشترین درصد پاسخگویان به ترتیب در گروه های سنی ۲۹-۲۵ ساله (۲/۳۶ درصد) و ۳۴-۳۰ ساله (۷/۲۰ درصد) هستند. کمترین درصد پاسخگویان (۹/۲ درصد) در گروه سنی ۱۹-۱۵ ساله قرار داشتند. به عبارتی، بیش از نیمی از پاسخگویان کمتر از ۳۰ سال داشتند که به نسبت میتوان گفت نشان دهنده جوان بودن جمعیت نمونه است. همچنین میانگین سنی این زنان، ۳۱ سال بوده است
جدول ۵-۱-۱ توزیع فراوانی و درصد سن پاسخگویان
سن
فراوانی
درصد
۱۹- ۱۵ ساله
۱۱
۹/۲
۲۴-۲۰ ساله
۵۰
۳/۱۳
۲۹- ۲۵ ساله
۱۳۶