در اندیشه مشارکت در فعالیت های جسمانی دارد. از طرفی موفقیت در انجام مهارت های حرکتی بنیادی (شایستگی حرکتی واقعی) می تواند شایستگی حرکتی ادراک شده و انگیزه جهت فعالیت جسمانی را افزایش دهد. کودکان چاق غالبا به دلایل متعددی از جمله ظاهر جسمانی نامناسب در معرض ضعف خودپنداره و عدم انگیزش برای کم تحرکی و بیشتر به خطر افتادن سلامتی هستند. بنابراین هدف این مطالعه تعیین رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق و غیر چاق 10 سال و مقایسه این دو متغیر در این دو گروه بود. روش این تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر 10سال شهر سیرجان بود که تعداد 60چاق و 60 غیر چاق به صورت در دسترس انتخاب شدند. بر اساس معیار مرکز پیشگیری و کنترل بیماری آمریکا(CDC)، کودکان چاق و غیر چاق تفکیک شدند. به منظور سنجش مهارت های حرکتی بنیادی، ازرشد حرکتی درشت (TGMD-2;Ulrich,2000) و برای سنجش شایستگی درک شده از خرده آزمون توانایی جسمانی، پرسشنامه خود توصیفی -1 (PSDQ;Marsh.1992)استفاده شد. یافته ها نشان داد بین مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق رابطه معنی داری وجود ندارد ولی این رابطه در دختران غیرچاق معنی دار اما ضعیف(27/0)بود. از نتایج این مطالعه می توان پیش بینی کرد که شایستگی حرکتی ادراک شده علاوه بر رشد مهارت های حرکتی بنیادی یا شایستگی حرکتی واقعی، تحت تاثیر متغیرهای دیگری نیز می باشد که نیاز به مطالعه بیشتر دارد. مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی ادراک شده در دختران چاق به طور معنی داری (114/0 p‹ )نسبت به دختران غیر چاق پایین تر بود. بنابراین احتمالادختران چاق بدلیل تجارب کم حرکتی و نداشتن ظاهری مناسب و یا کیفیت پایین برنامه های تربیت بدنی مدارس شایستگی حرکتی واقعی و درک شده پایین تری دارند. بر پایه تئوری مارش رشد حرکتی باعث توسعه عزت نفس و خودپنداره می شود. بنابراین بی کفایتی حرکتی اثر منفی بر رشد عاطفی کودکان می گذارد. نتایج تحقیق حاضراهمیت برنامه های تربیت بدنی موثر و متناسب با نیاز های رشدی کودکان را به برنامه ریزان آموزشی خاطر نشان می سازد.
واژگان کلیدی: شایستگی حرکتی درک شده، شایستگی حرکتی واقعی ، مهارت های حرکتی بنیادی، چاق، غیر چاق
فهرست مطالب
فصل اول: طرح تحقیق
1-1 مقدمه. 2
1-2 بیان مسئله 4
1-3 ضرورت واهمیت انجام تحقیق 7
1-4 اهداف تحقیق. 9
1-4-1 هدف کلی . 9
1-4-2 اهداف اختصاصی . 9
1-5 فرضیه های تحقیق 10
1- 6 پیش فرض های تحقیق . 10
1-7 قلمروتحقیق . 10
1-8 محدودیت های تحقیق. 11
1-9 تعریف نظری واژه های تحقیق. 11
1-10 تعریف عملیاتی واژه ها. 12
فصل دوم: مبانی نظری وادبیات تحقیق
2-1 مقدمه .15
2-2 مبانی نظری 15
2-3 تعریف رشد. 15
2-4 حیطه های رشد انسان 16
2-5 رشد حرکتی، اهمیت و روش های ارزیابی آن 17
2-5-1 تعریف رشد حرکتی . 17
2-5-2 اهمیت رشد مهارت های حرکتی . 18
2-5-3 شاخص های رشد حرکتی ارزیابی کمی و ارزیابی کیفی20
2-6 مدل های رشد حرکتی 21
2-6-1 مدل آنیتاهارو 22
2-6-2 مدل ساعت شنی گالاهو 23
2-6-2-1 دوره حرکات رفلکسی 23
2-6-2-2 دوره حرکات مقدماتی 24
2-6-2-3 دوره حرکات بنیادی 25
2-6-2-4 دوره حرکات تخصصی 26
2-6-2-5 پر شدن و واژگون شدن ساعت شنی 26
2-7 مهارت های حرکتی بنیادی 27
2-7-1 تفاوت های جنسیتی در مهارت های حرکتی بنیادی 28
2-8 شخصیت. 29
2-8-1 مفهوم خویشتن. 31
2-8-2 انواع خود . 32
2-9 خودپنداره 35
2-9-1 عوامل موثر بر خودپنداره . 35
2-9-2 تقسیم بندی خود پنداره 37
2-9-3 تعاریف و مدل های خودپنداره بدنی یا تصویر بدنی 37
2-9-4 تکامل خود پنداره بدنی 41
2-9-5 توانایی ها و فعالیت های حرکتی و اهمیت آن 42
2-10 شایستگی حرکتی درک شده 44
2-11 ترکیب بدن 45
2-12 مدل ترکیب بدن 46
2-12-2 رشد سیستم چربی 47
2-13 ترکیب بدنی و فعالیت بدنی در کودکان و نوجوانان 48
2-14 تعریف چاقی 49
2-14-1 بررسی شیوع چاقی 50
2-14-2 انواع چاقی 51
2-14-3 علل چاقی 52
2-15 سنجش میزان چربی بدن. 52
2-15-1 روش های آزمایشگاهی 52
2-15-2 روش های میدانی 54
2-15-2-1 روش های محاسبه شاخص توده بدن 55.
2-15-3 روش محاسبه توده شاخص توده بدن برای بزرگسالان 57
2-15-3-1 تفسیر شاخص توده بدن بر حسب جنسیت 58
2-16 شاخص توده بدن در کودکان و نوجوانان . 58
2-16-1 درصد شاخص توده بدن . 60
2-17 پیشینه تحقیق . 62
2-17-1 تحقیقات انجام شده در داخل کشور62
2-17-2 تحقیقات انجام شده در خارج از کشور. 64
2-17-3 جمع بندی 70
فصل سوم :روش شناسی تحقیق
3-1 مقدمه 73
3-2 روش تحقیق 73
3-3 جامعه تحقیق 73
3-3-1 روش نمونه گیری و شرکت کنندگان 73
3-3-2 ابزار جمع آوری اطلاعات 74
3-3-2-1 پرسشنامه خود توصیفی -1 برای کودکان 74
3-3-3 آزمون رشدحرکتی درشت ـ 2 (اولریخ2000 ؛2-TGMD) 75
3-3-3-1 ساختار و وسایل اجرای آزمون 76
3-3-3-2 نحوه اجرا و نمره گذاری آزمون 77
3-3-3-3 نمرات آزمون و تفسیر آن ها 78
3-4 روش جمع آوری اطلاعات. 78
3-5 متغیر های وارد در تحقیق 79
3-6 روش های آماری. 79
81
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها
4-1 مقدمه. 81
4-2 توصیف آماری داده ها 81
4-3 آزمون فرضیه ها . 83
4-3-1 فرضیه اول . 83
4-3-2 فرضیه دوم . 84
4-3-3 فرضیه سوم . 85
4-3-4 فرضیه چهارم . 86
فصل پنجم :بحث و نتیجه گیری
5-1 مقدمه 88
5-2 خلاصه پژوهش . 88
5-3 بحث 89
5-4 نتیجه گیری 95
5-5پیشنهادات تحقیق 96
5-5-1 پیشنهادات بر خواسته از تحقیق 96
5-5-2 پیشنهادات پژوهشی 96
مقدمه
انسان به عنوان موجودی با شعور همواره در پی شناخت شخصیت، خویشتن و حفظ سازمان جسمی و روانی خویش بوده است. هر فرد درک خاصی از واژه “خویشتن “[1] دارد. خودپنداره[2]عموما به عنوان آگاهی فرد از ویژگی ها، صفات و محدودیت های شخصی تلقی شده و در واقع به چگونگی نگریستن فرد به خود بدون داشتن قضاوت شخصی یا هرگونه مقایسه ای با افراد دیگر گفته می شود(گالاهو و ازمون،2008). بر طبق نتایج مطالعات شرایط زیستی و کیفیت زندگی و نوع تجربیات فرد به تدریج خود پنداره را شکل می دهد. بنابراین دوره کودکی و نوجوانی مهمترین دوره رشد خود پنداره و توسعه دیدگاه مثبت نسبت به خویشتن است(اسلامی نسب ،1373). از دیدگاه هارتر (1981) خودپنداره در دو بعد نمود پیدا می کند: خودپنداره تحصیلی[3] و خود پنداره غیر تحصیلی. خودپنداره تحصیلی مربوط به مباحث درسی مانند ریاضی و زبان انگلیسی است. خود پنداره غیر تحصیلی نیز مربوط به سطوح اجتماعی[4]، عاطفی[5] و بدنی[6] تقسیم می شود. هرکدام از این سطوح نیز به نوبه خود دارای زیر مجموعه هایی می باشند. مثلا خود پنداره بدنی شامل ظاهر[7] و توانایی هایی جسمانی[8] و حرکتی است(مارش،1997) و به نگرش فرد نسبت به بدن خود اطلاق می شود (بهرام و شفیع زاده ،1383). بنابراین سطح تبحر کودک در مهارت های حرکتی و توانایی های جسمانی در بازی ها بر کیفیت رشد خود پنداره او بسیار اثر گذار است. بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو[9]، مهارت های حرکتی بنیادی که در دوره کودکی از دو تا هفت سالگی قابلیت کامل شدن را دارند، زیربنای موفقیت کودک در بازی ها و مهارت های ورزشی هستند. این مهارت ها که به عنوان مهارت های حرکتی درشت یعنی مهارت هایی که مستلزم عمل عضلات بزرگ بدن می باشند نیز شناخته می شوند و شامل مهارت های حرکتی جا به جایی مثل دویدن و انواع پریدن و مهارت های حرکتی کنترل شی مثل پرتاب و گرفتن توپ هستند (گالاهو،2006). مطالعات نشان می دهد کودکانی که در این مهارت ها تبحر دارند، بیشتر از بازی و فعالیت جسمانی لذت می برند؛ بنابراین تحرک بیشتری هم دارند. به عبارت بهتر کودکی که خود را در انجام مهارت های حرکتی و ورزشی توانا احساس می کند، انگیزه بیشتری نیز برای مشارکت در بازی ها و رقابت های ورزشی دارد(مارش،2005). از نظر تئوری انگیزشی هارتر[10] احساس فرد نسبت به توانایی های خود که به عنوان شایستگی درک شده[11] مطرح می شود از متغیرهای زیر بنایی انگیزش و رشد خودپنداره و عزت نفس است، از این رو درک فرد از توانایی های جسمانی و حرکتی خود یا شایستگی حرکتی درک شده[12]می تواند نقش تعیین کننده ای در انتخاب سبک زندگی فعال و غیر فعال داشته باشد(گالاهو و ازمون،2008).
امروزه چاقی[13] از جمله بیماری های قرن شناخته شده و همین معضل در چند دهه اخیر گریبان گیر کودکان و نوجوانان نیز شده است که تهدید کننده سلامت جسمانی و روانی جوامع آتی است (مولوانی، 2007). با توجه به اینکه یکی از دلایل چاقی بی تحرکی است و بر اساس آنچه که در بالا گفته شد می توان پیش بینی کرد که آموزش و رشد مهارت های حرکتی بنیادی می تواند از جمله راهکارهای پیشگیری و مقابله با چاقی در اثر افزایش انگیزه برای تحرک جسمانی باشد، با این حال برای درک بهتر از عوامل اثر گذار بر چاقی و ارتباط بین تبحر حرکتی، شایستگی حرکتی درک شده وچاقی نیاز به انجام تحقیقاتی در این حوزه در جامعه ما احساس می شود. به همین دلیل هدف این تحقیق ارزیابی رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی[14] و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق و غیر چاق می باشد.
1- 2. بیان مسئله
رشد حرکتی [15]در طول زندگی متغیر است و تغییرات روانی – اجتماعی نیز با تغییرات رشد حرکتی قابل مشاهده است(گالاهو،2006). مهمترین دوره رشد حرکتی در میان دوره های زندگی دوره کودکی است که مشخصه این دوره، رشد مداوم جسمانی، حرکتی، شناختی وعاطفی است(فاضل،1386).
گالاهو، رشد حرکتی انسان را به چهار دوره تقسیم کرده است که یکی از این دوره ها، دوره حرکات بنیادی است.
حرکات بنیادی در زمره حرکات درشت[16] محسوب می شوند که شامل دو گروه مهارت های حرکتی کنترل شی[17] ازجمله پرتاب، دریافت توپ و ضربه به توپ ومهارت های جابه جایی [18] از جمله لی لی کردن، دویدن و پریدن می باشند (گالاهو و ازمون،2008).
بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو، این مهارت ها ی حرکتی بنیادی در طی دوران کودکی تحت تاثیر بالیدگی جسمانی، آموزش وتمرین تکامل می یابند(پانی،2002). پانگرازی [19](2004) بیان می کند که یادگیری مهارت های حرکتی درشت در ابتدای کودکی ضروری است زیرا سنگ بنای مهارت های حرکتی پیچیده می باشند (رد ،2002). عقب ماندگی رشدی کودکان در این
مهارت ها بر روی یادگیری مهارت های ورزش، موفقیت تحصیلی و کارکرد ذهنی و تعامل و سازگاری اجتماعی کودکان تاثیر می گذارد. همین عامل مانع از پیشرفت اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی در کودکان خواهد شد (زارع زاده،1388).
تا به امروز مطالعاتی که در مورد رابطه بین شایستگی حرکتی درک شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی صورت گرفته، نشان می دهد که شایستگی ادراک شده نقش بسزایی در انگیزه موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان دارد(شیخ،1389). مطالعه اولریخ (1987) نشان می دهد که تبحر کودکان در مهارت های حرکتی بنیادی که با عنوان شایستگی حرکتی واقعی اطلاق می شوند، با کیفیت خود پنداره و احساس شایستگی حرکتی کودکان در ارتباط است و اغلب کودکان به خاطر سطح پایین شایستگی ادراک شده یا واقعی خود، گرایش به سمت بی تحرکی جسمانی دارند(بهرام وشفیع زاده 1383). به طوری که مورگان و همکارانش(2008) نشان دادند، کودکانی که شایستگی حرکتی درک شده و واقعی بالاتری دارند (به عنوان مثال؛کودکانی که اعتقاد دارند در عملکرد ورزشی خوب هستند و مهارت های جدید ورزشی را زود یاد می گیرند)، دارای سطوح بالاتر فعالیت بدنی نسبت به کودکانی که شایستگی درک شده پایین تری دارند، هستند (بقالیان ،1383). کاتلین کیلای(2010) از مطالعه درمورد کودکان پیش دبستانی و دبستانی متوجه شد، کودکانی که از سطح بالای آمادگی جسمانی یعنی شایستگی حرکتی واقعی برخوردارند، کمتر دچار اضافه وزن یا چاقی می شوند(فاضل،1386).
در سال های اخیر، اپیدمی چاقی در کودکان و نوجوانان یکی از مشکلات عمده بهداشتی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه است. محققان معتقدند که حداقل 10درصد کودکان سراسر دنیا دارای اضافه وزن یا چاقی هستند(کلیشاد،2007). چاقی یکی از نگرانی های متخصصین سلامت و ورزش است زیرا تخمین زده می شود در سال 2020 سه چهارم از کل مرگ ومیرها به علت بیماری های غیر واگیردار خواهد بود (شیلتون،2007). بنابراین احساس شایستگی حرکتی و تبحر در مهارت های حرکتی، یکی از واسطه های تشویق کودکان چاق به فعالیت جسمانی است (زارع زاده،1388). لذا ارزیابی پایین فرد از شایستگی جسمانی و حرکتی احتمالا به کاهش انگیزه های مشارکت ورزشی و فعالیت های جسمانی منجر می شود، در حالی که سطوح بالای شایستگی حرکتی ادراک شده احتمالا باعث تحریک کودک به مشارکت ورزشی می شود (فاضل ،1386). همچنین ریچارد جونس (2010) با مطالعه بر روی شایستگی حرکتی واقعی کودکان 5 تا10سال و والدین آنها نتیجه گرفت که والدین و کودکان چاق شایستگی حرکتی واقعی کمتری نسبت به والدین و کودکان نرمال دارند. از طرفی دیوید استودن (2008) متوجه شد کودکانی که تناسب اندام دارند ، اشتیاق بیشتری برای بهبود آمادگی جسمانی خود دارند (امیری،1383). استیل (2004)درطی مطالعه خود بر روی عوامل چاقی و کفایت حرکتی ادارک شده و واقعی کودکان به این نتیجه رسید، شایستگی ادراک شده و واقعی عامل مشترک مهمی در حفظ چاقی دوره کودکی می باشد وهمچنین، کودکانی که اضافه وزن دارند نسبت به همسالان خود با وزن متعادل از شایستگی حرکتی ادراک شده و واقعی جسمانی کمتری برخوردارند(گالاهو و ازمون،2008). درتضاد با این نتایج، فابریزو و همکارانش(2007) به مطالعه رابطه بین مهارت های حرکتی درشت و ترکیب بدن(BMI)روی دختران 4 تا 6 ساله پرداختند. این محققان نتیجه گیری کردند که عملکرد کودکان 4تا 6 ساله در مهارت های حرکتی درشت هیچ رابطه ای با BMI نداشته است. همچنین میشل براندیزل (2007) در مطالعه مروری خود در مورد فعالیت جسمانی فرهنگ ها و نژاد های آمریکایی به این نتیجه رسید که در دهه گذشته اغلب نژاد آفریقایی- آمریکایی، چاقی را یکی از نشانه های ظاهری مناسب و سلامتی، مخصوصا برای کودکان می دانستند و از دیدگاه آنها کودکان چاق،کودکانی قوی و سالم تری هستند. از طرفی تحقیقات مربوط به تفاوت های جنسیتی برای دو متغیر شایستگی حرکتی درک شده و شایستگی حرکتی حقیقی نشان می دهد که در بین کودکان 8 تا 13 سال، پسران شایستگی بدنی درک شده بالاتری را نسبت به دختران از خود نشان می دهند(گودویورادیسیل،1997). همچنین لینارت لارسیپ و راین لیبلیک(2002) با مطالعه بر روی کودکان 10 تا 13 سال نتیجه گرفتند که بین دختران و پسران در شایستگی حرکتی درک شده و حقیقی تفاوت وجود دارد. در همین رابطه رابینسون لی(2011) با مطالعه بر روی کودکان پیش دبستانی به این نتیجه رسید که پسران در اجرای مهارت های حرکتی بنیادی یا به عبارتی شایستگی حرکتی واقعی و همچنین در ادراک شایستگی خود، نسبت به دختران بالاتر هستند. مونیکا تایمنیز و همکاران (2010) تفاوت موجود بین کودکان چاق و غیرچاق و جنسیت را مورد بررسی قرار دادند نتایج آنها نشان داد تفاوت معنی داری در خود پنداره جسمانی کودکان چاق و غیرچاق وجود دارد اما این تفاوت در میان پسران و دختران دیده نشد. در تضاد با این نتایج فرانسکو چرلی (2008) نشان داد میل دختران چاق به انتخاب و انجام فعالیت جسمانی نسبت به پسران چاق به طور معنی داری کمتر است. پس به نظر می رسد دختران بیشتر در معرض کم تحرکی و خطر چاقی نسبت به پسران هستند.گرین دوفر (1983 ) در پی این که چرا دختران نسبت به پسران دارای ادراک جسمانی پایین تری از خود هستند، به این نتیجه رسید که جامعه و والدین، دختران را به سمت انواع بازی های محدود و غیرفعال ترغیب می کند و به همین دلیل بسیاری از دختران بصورت خود خواسته از انجام ورزش ها و بازی های شدید دوری می کنند. همین امر باعث می شود که دختران مهارت های حرکتی خود را بطور کامل بهبود نبخشند و حتی ممکن است این تفکر باعث شود دخترانی که در ورزش و فعالیت جسمانی شرکت می کنند، تلاش شدید و اجرای مهارت آمیز را نامناسب قلمداد کنند (هی وود،1389) و این عامل باعث می شود که دختران مخصوصا دختران چاق شایستگی ادراک شده ضعیفی درمورد توانایی خود از انجام مهارت های ورزشی داشته باشند.
بنابراین با توجه به پیامدهای چاقی سلامت کودکان و ضرورت ارائه راهکارهای پیشگیری برای مقابله با چاقی و همچنین با توجه به اینکه مطالعاتی از این نوع در جامعه ایرانی بسیار محدود صورت گرفته است، این تحقیق در پی یافتن پاسخ به این سوالات زیر است :
آیا بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق وغیر چاق ارتباط وجود دارد؟
آیا بین دختران چاق و غیر چاق در میزان شایستگی حرکتی درک شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1 – 3. ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
تمام تلاش ما انسان ها این است که یک زندگی سالم داشته باشیم. برای داشتن یک زندگی سالم علاوه براینکه وضعیت بدنی و فیزیولوژیکی مطلوب نیاز است، لازم است تا افراد از لحاظ روانی نیز دارای شرایط مساعد باشند(اسماعیل زاده،1391). درواقع عوامل روانی بسیاری در روند زندگی مؤثرند که پرداختن به آنها حائز اهمیت می باشد. مثلاً برای اینکه فرد بتواند از حداکثر ظرفیت بدنی و توانمندی های بالقوه خود بهره مند شود، می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی، برخوردار باشد. زیرا مسئله خودپنداره از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت فرد است(بقالیان ،1383). از طرفی خودپنداره در طول دوران کودکی آموخته می شود و زمانی که کاملا شکل گرفت، در برابر هر تغییری مقاومت می کند. در جامعه ای که اهمیت زیادی برای موفقیت در بازی ها و ورزش ها قائل هستند، منطقی است که تصور شود یکی از عناصر مهم خود پنداری افراد شایستگی یا شایستگی حرکتی باشد و این شایستگی نقش مهم در رشد عزت نفس دارد (گالاهو و ازمون، 2008). ویس و چامیلتون (1992) تحقیقاتی را در مورد نقش انگیزه در موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان انجام دادند. آن ها گزارش کردند که فعالیت بدنی می تواند رشدخودپنداره کودکان را افزایش داده یا محدودکند، چراکه فعالیت بدنی یک امر قابل توجه در زندگی آنهاست. شایستگی درفعالیت های بدنی ارزش زیادی برای دختران و پسران دارد و به همین خاطر، یک عامل ضروری در عزّت نفس کلی است(گالاهو، 2006). گراف و همکاران (2004 )گزارش کردند کودکان ماهر در مهارت حرکتی درشت فعالیت جسمانی و ورزشی بیشتری دارند (زارع زاده،1388). از طرفی شیوع چاقی در کودکان به سرعت در حال افزایش است وکم تحرکی و بی تحرکی در همه گروه های سنی جامعه مخصوصا کودکان رخنه کرده است، متخصصان در فکر یک چاره معقول جهت رفع چاقی و پیشگیری از بیماری های وابسته به آن، به واسطه برنامه های تربیت بدنی با کیفیت تاکید خاص دارند چون چاقی و اضافه وزن روی جنبه های مختلف زندگی ازجمله دستاوردهای تحصیلی، مهارت های اجتماعی و مهارت های حرکتی (درشت و ظریف ) اثر می گذارد(طالب زاده،1390).
در نتیجه با توجه به این که شرکت خودانگیخته کودکان در فعالیت های جسمانی و بازی های فعال وابسته به تبحر آن ها در مهارت های حرکتی خصوصا حرکات بنیادی است، کودکانی که خود را در این مهارت ها ناموفق می دانند از جمله کودکان چاق، در این فعالیت ها شرکت
نمی کنند(عسکری زاده،1388).
بر همین اساس با مطالعه متغیرهای اثر گذار بر سطح فعالیت جسمانی می توان برای مداخله و برنامه ریزی آموزشی حرکتی جهت ارتقاء انگیزه برای داشتن فعالیت جسمانی در کودکان چاق اقدام کرد. از پیشینه تحقیق هم می توان چنین نتیجه گرفت که رشد مهارت های حرکتی بنیادی در احساس شایستگی و ایجاد انگیزش برای تحرک نقش مهمی دارد. لذایک معلم با شناخت چگونگی ارزیابی و ادراک این کودکان ازسطح فعالیت بدنی و حرکتی خود و همچنین با آگاهی از سطح واقعی فعالیت بدنی آنها، می تواند برنامه ریزی مفیدتری را در راستای افزایش توان حرکتی آنان انجام دهد. بنابراین یکی از کاربردهای این مطالعه شناخت رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق می باشد. برای این منظور است که ضرورت مطالعه را می توان توجیه کرد.
1-4. اهداف تحقیق
1- 4 -1. هدف کلی
هدف کلی تحقیق حاضر ” رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق 10سال “می باشد.
1 – 4-2. اهداف اختصاصی
1.توصیف رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق10سال.
رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق 10 سال.
رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران غیر چاق 10 سال .