فهرست مطالب
عنوان صفحه
1- کلیات 1
1-1- مقدمه 1
1-2- بیان مسأله 6
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش 8
1-4- اهداف پژوهش 9
1-4-1- هدف اصلی 9
1-4-2- اهداف فرعی 9
1-5- سوالات پژوهش 10
1-5-1- سوالات اصلی 10
1-5-2- سوالات فرعی 10
2-1- مبانی نظری 12
2-1-1- جهتگیری هدف 12
2-1-1-1- انواع جهتگیریهای هدف 21
2-1-1-1-1- اهداف تسلطی-گرایشی 21
2-1-1-1-2- اهداف تسلطی- اجتنابی 22
2-1-1-1-3- اهداف عملکردی-گرایشی 23
2-1-1-1-4- اهداف عملکردی- اجتنابی 24
2-1-2- راهبردهای مقابلهای 25
2-1-2-1- انواع راهبردهای مقابلهای 31
2-1-2-2- راهبردهای مقابلهای تحصیلی 36
2-1-3- تابآوری 38
2-1-3-1- عوامل محافظ و عوامل آسیب زا 42
2-1-3-2- مدلهای تابآوری 44
2-1-3-2-1- مدل جبرانی 44
2-1-3-2-2- مدل چالشی 45
2-1-3-2-3- مدل حفاظتی 45
2-2- تحقیقات پیشین 46
2-2-1- جهتگیری هدف و تابآوری 46
2-2-2- جهتگیری هدف و راهبردهای مقابلهای تحصیلی 49
2-2-3- راهبردهای مقابلهای تحصیلی و تابآوری 51
2-2-4- تفاوتهای جنسیتی در جهتگیریهای هدف 53
2-2-5- تفاوتهای جنسیتی در راهبردهای مقابلهای 54
2-2-6- تفاوتهای جنسیتی در تابآوری 56
3- روش پژوهش 58
3-1- طرح پژوهش 58
3-2- جامعهی آماری 59
3-3- مشارکت کنندگان در تحقیق 59
3-4- تعاریف عملیاتی متغیرها 11
3-5- ابزارهای اندازهگیری 60
3-5-1- پرسشنامهی اهداف پیشرفت (AGQ) 60
3-5-2- پرسشنامهی تابآوری (CD-RISC) 61
3-5-3- پرسشنامهی راهبردهای مقابلهی تحصیلی (ACI) 62
3-6- روش جمع آوری اطلاعات 63
3-7- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 64
4- یافتههای پژوهش 67
4-1- یافتههای توصیفی پژوهش 67
4-2- ماتریس همبستگی متغیرهای مدل پژوهش 68
4-3- یافتههای مربوط به سؤالهای پژوهش 69
4-3-1- بررسی مدل پژوهش 69
4-3-1-1- سؤال اول پژوهش 69
4-3-1-2- سؤال دوم پژوهش 70
4-3-1-3- سؤال سوم پژوهش 73
4-3-1-4- سؤال چهارم پژوهش 74
4-4- یافتههای مربوط به تفاوتهای جنسیتی 75
4-4-1- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی جهتگیری هدف 75
4-4-2- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی راهبردهای مقابلهای تحصیلی 76
4-4-3- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی تابآوری 77
5- بحث و نتیجه گیری 78
5-1- پیش بینی تابآوری بر اساس جهتگیریهای هدف 78
5-2- پیشبینی راهبردهای مقابلهای تحصیلی بر اساس جهتگیریهای هدف 79
5-3- پیشبینی تابآوری بر اساس راهبردهای مقابلهای تحصیلی 81
5-4- نقش واسطهای راهبردهای مقابلهای تحصیلی در ارتباط بین جهتگیریهای هدف و تابآوری 82
5-5- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی جهتگیری هدف 84
5-6- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی راهبردهای مقابلهای تحصیلی 84
5-7- تفاوتهای جنسیتی در زمینهی تابآوری 85
5-8- کاربردهای پژوهش 86
5-9- پیشنهادهای پژوهش 86
5-10- محدودیتهای پژوهش 87
فهرست منابع 88
منابع فارسی 88
منابع انگلیسی 93
پیوستها 99
1-1-مقدمه
“خسته شدم، هنوز دارم بابت این قضیهی لعنتی حرص میخورم، هر لحظه هم بد و بدتر میشه. حس وحشتناکیه”. این مثالی است از گفتگوی درونی یک شخص که در مسیر راهبرد مقابلهای اجتنابی قرار گرفته است (اشنایدر[1]، 2001). این فرد قصد دارد که از رویارویی با عامل استرسزا بگریزد اما هرچه سعی میکند کمتر به آن توجه کند فضای بیشتری از ذهنش اشغال میشود. راهبردهای مقابلهای[2] که به آنها راهبردهای مدارا نیز گفته میشود، به اقدامات رفتاری و شناختی و نیز راهبردهای آگاهانهای اطلاق میشود که افراد در مواجهه با اتفاقات چالش برانگیز، منفی و دشوار زندگی به کار میگیرند (لازاروس و فلکمن[3]، 1984؛ به نقل از مونِتا و اسپادا[4]، 2009).
مفهوم مقابله برای اولین بار در سال 1966 توسط لازاروس معرفی شد. او معتقد بود که واکنش به استرس شامل سه مرحله میباشد. ابتدا، ارزیابی اولیه که شامل مشاهدهی یک خطر است. مرحلهی دوم شامل ارزیابی ثانویه میباشد که به معنای جستجوی یک پاسخ در ذهن است و در مرحلهی سوم به کارگیری پاسخ یا به عبارتی مقابله، مدنظر است ( کاستا[5]، 1990). فلکمن و لازاروس (1985) بیان میکنند که انتظار میرود که مقابله با مفهوم هرآنچه که میتواند برای تغییر شرایط انجام پذیرد مطابقتکند (پیریو و زلارس[6]، 1999). برای مثال انتظار میرود که مقابلهی مسئله مدار در شرایطی که موقعیت، غیر قابل تغییر به نظر میرسد، به کار گرفته شود (لازاروس و فلکمن، 1980؛ به نقل از پیریو و زلارس، 1999).
امروزه مقابله به یک مفهوم مرکزی در روانشناسی تبدیل شده است، همانگونه که در فرهنگ جامعه نیز اینگونه بوده است. برای مردم عادی، مقابله، آن چیزی است که باید توسط فرد انجام پذیرد تا روال زندگیش در یک سطح منطقی بالا از رضایتمندی باقی بماند (اشنایدر، 2001).
واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسانها کمک میکند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرسزا با نشان دادن واکنش سریع و فوری جان خود را حفظ کنند. امروزه بسیاری از تهدیدات محیطی و خطرناک که برای بشر اولیه وجود داشت دیگر وجود ندارد، اما مسائل دیگری جایگزین آن شده است که به همان صورت، واکنش استرسزا را در ما بر میانگیزد (مانند از دست دادن شغل، رد شدن در یک امتحان دانشگاهی، شرکت در یک کنفرانس درسی و.). اجداد اولیهی ما میتوانستند از موقعیتهای خطرناک فرار کنند اما بسیاری از رویدادهای استرسزای کنونی قابل گریز نیستند و ناگزیر در طی روز مکررا با آنها روبهرو میشویم (قهاری، 1386). در دنیای امروز، دانشجویان و دانشآموزان نیز ناچار هستند که دائما با مسائل تحصیلی خوشایند و ناخوشایند دست و پنجه نرم کنند. دانشجویی که دچار مشکل تحصیلی شده است، میبایست راهبرد مقابلهای مناسبی اتخاذ نماید تا استرس ناشی از مشکل تحصیلی را مدیریت نمایند.
مقابلهی تحصیلی عبارت است از راهبردهای رفتاری و شناختی که فراگیران به کار میگیرند تا هیجانات منفی ناشی از رویدادهای تحصیلی ناخوشایند مانند عملکرد ضعیف بر روی آزمونها یا شکست در انجام یک تکلیف را کنترل کنند (کامینز و دوئک[7]، 1999؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).
راهبردهای مقابلهای تحصیلی[8]، به مهارتهایی گفته میشود که افراد در مواجهه با شکست و ناکامی تحصیلی در پیش میگیرند. این مهارتها شامل مقابلهی مثبت[9]، مقابلهی فرافکن[10]، مقابلهی انکاری[11] و راهبرد غیرمقابلهای[12] میباشد (ترو و کانل[13]، 1984؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).
در پژوهشهای متعدد مشخص شده است که مهارتهای مقابلهای، نقش موثری در افزایش تابآوری[14] دارند (پرسکات، سکندور، بایلی و هوشینو[15]، 2008؛ کمپبل، کوهن و استین[16]، 2006). به طور کلی واژهی تابآوری، به عوامل و فرایندهایی اطلاق میشود که رشد جسمی و روانشناختی را از خطر گرفتاری به رفتارهای مشکل زا و آسیب روانشناختی حفظ کرده و علیرغم وجود شرایط ناگوار، به پیامدهای سازگارانه منتهی میشوند (جعفری، اسکندری، سهرابی و دلوار، 1389). تابآوری به زبان ساده عبارت است از تطابق مثبت در واکنش به شرایط ناگوار (والر، اوکاموتو، مایلز و هوردل[17]، 2003؛ به نقل از جعفری و همکاران، 1389).
تانوم و مالت[18] (2001)، بیان داشتهاند تابآوری، که مقاومت در برابر استرس[19] یا رشد پس ضربهای[20] نیز نامیده شده است، در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوتی از مقاومت در برابر آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد (بشارت، نادعلی و عزیزی؛ 1389). بنابر این تعریف تابآوری فراتر از به سلامت پشت سر گذاشتن استرس و ناملایمات زندگی است و در واقع کیفیات فردی و اجتماعی را شرح میدهد که فرد میتواند به وسیلهی آن هم از شرایط ناگوار به سلامت رد شود و هم پس از آن رشد نموده و برتر از گذشته شود (اسشاپ، ون گالن، دی رویجتر و اسمیتس[21]، 2006).
تابآوری باعث میشود که افراد در شرایط دشوار از ظرفیتهای موجود خود برای دستیابی به موفقیت و رشد زندگی فردیشان استفاده کنند. بونانو[22] راههای به دست آوردن تابآوری را داشتن سرسختی، خود افزایی، مقابله سرکوب گرایانه، داشتن خلق و خو و احساسات مثبت میداند ( بونانو، 2004؛ به نقل از اسشاپ و همکاران، 2006).
اگرچه راهبردهای مقابلهای بر تابآوری تاثیرگذار است، خود نیز از عوامل مختلفی تاثیر میپذیرد؛ از جمله این عوامل جهتگیری هدف[23] یا هدف پیشرفت[24] است. جهتگیری هدف بیانگر الگوی منسجمی از باورهای فرد است که سبب میشود فرد به روشهای مختلف به موقعیتها گرایش پیدا کند، در آن زمینه به فعالیت بپردازد و در نهایت پاسخی را ارائه دهد (ایمز[25]،1992 به نقل از زارع و سامانی، 1387). جهتگیری هدف، اساس تفاوت های فردی در موقعیتهاست؛ و بر اساس آن میتوان میزان موفقیت فرد را پیشبینی نمود (دوئک و لگت[26]، 1988). در ارتباط با اهداف پیشرفت یکی از تقسیمبندیهای متداول عبارت است از جهتگیری هدف تسلطی[27] و جهتگیری هدف عملکردی[28] (ایمز و آرچر[29]، 1988). در جهتگیری هدف تسلطی، فرد به دنبال تکوین شایستگیهای خود در یک تکلیف یا فهم بیشتر موضوع است. در این جهتگیری، یادگیری و ارتقاء توانایی از طریق تلاش، ذاتا ارزشمند است. در جهتگیری هدف عملکردی، فرد تمایل به نمایش تواناییهای خود دارد، برتری یافتن بر دیگران به ویژه با کمترین تلاش و رقابت، نگرانیهای عمدهی فرد هستند. در واقع، اثبات توانایی خود به دیگران و دوری جستن از قضاوت نامطلوب دیگران، هدف اصلی فرد است (جوکار، 1384). الیوت و مک گریگور[30](2001)، اهداف عملکردی و تسلطی را نیز هرکدام به دو حالت گرایشی[31] و اجتنابی[32] تقسیم میکنند. بر این اساس آنان چهار نوع جهتگیری هدف را در میان دانشآموزان شناسایی کردهاند.
الف. اهداف تسلطی- گرایشی[33]: افراد دارای این اهداف، به دنبال بهبود شایستگی های خود در تکالیف هستند. آنان به یادگیری برای خود یادگیری علاقه دارند و خود را درگیر تکالیف چالش برانگیز میکنند (الیوت و مک گریگور، 2001).
ب. اهداف تسلطی- اجتنابی[34]: در این اهداف، شایستگی به صورت دستیابی کامل به تکلیف تعریف میشود و تمام تلاش افراد معطوف دوری گزیدن از خطا و اشتباه است. ترس از نفهمیدن مطالب، شکست در یادگیری و فراموشی از ویژگیهای این نوع جهتگیری است (الیوت و مک گریگور، 2001).