شرح و بیان مسئله پژوهش
درماندگی مالی وضعیتی است که شرکت برای کسب منابع مالی کافی جهت ادامه عملیاتش ناتوان است. در این وضعیت شرکت در تولید وجه نقد کافی برای رفع نیازهایش همچون پرداخت ها به وام دهندگان توانایی کافی را ندارد.
بررسی تحقیقات متعدد و مختلف صورت گرفته در حوزه پیش بینی درماندگی مالی نشان می دهد که اکثر محققان ورشکستگی را به عنوان تنها معیار درماندگی در نظر گرفته و به ارائه مدل های متفاوت پیش بینی آن پرداخته اند. در حالی که در ادبیات مالی تأکید بر این است که شرکتها سالها قبل از اینکه ورشکستگی ظهور پیدا کند وارد چرخه درماندگی مالی می شوند و رویدادهای اقتصادی مختلفی در دوره قبل از ورشکستگی اتفاق می افتد. برای مثال عدم پرداخت بدهی یا توافق برای تأخیر در پرداخت وام حداقل سه سال قبل از ورشکستگی اتفاق می افتد(اعتمادی و کاظمی نیا،1392). لی و چن[1] (2009)معتقدند که شرکتها کسب زیان و کاهش ارزش اوراق را ممکن است یکسال و یا سال ها قبل از ورشکستگی تجربه کنند. لذا پیش بینی ورشکستگی ممکن است برای ارزیابی عملکرد شرکت به ویژه برای سرمایه گذارن و اعتباردهندگان به موقع و مفید نباشد چرا که چندین رویداد درماندگی مالی اغلب سال ها قبل از سال ورشکستگی اتفاق می افتند به علاوه استفاده از ورشکستگی به عنوان تنها معیار درماندگی مالی ممکن است معتبر نباشد زیرا بعضی شرکتهایی که از نظر مالی دچار درماندگی نیستند به دلایل استراتژیک و به صورت اختیاری می توانند اعلام ورشکستگی نمایند. این شرکتها به دلایلی همچون وادار کردن اتحادیه ها به پذیرفتن نرخ پایین دستمزدها، کاهش حجم دعاوی در دادگاهها و یا اجتناب از یک قرارداد بی فایده ، گاهی اوقات اعلام ورشکستگی می کنند(فوستر[2] ،1986)
حتی اگر شرکت ورشکست نشود باز هم عدم پرداخت بدهی ها در سررسید باعث خواهد شد که شرکت در قرارداد وام و ادعای سهامداران تجدید نظر کند که در نتیجه سهامداران و بستانکاران هردو زیان خواهند دید (پارسیان،1385). براین اساس اگر شرکت نتواند وجه نقد کافی برای رفع نیازهایش از جمله بازپرداخت به وام دهندگان و صاحبان بدهی تولید کند دچار درماندگی می شود.
درماندگی مالی شرکت ها یکی از عواملی است که در صورت مواجه شدن با آن مدیریت شرکت دست به عملکرد های خاصی می زند و به تبع آن سود حسابداری را به عنوان یکی از بارزترین اقلام ارزیابی عملکرد، در زمان مواجه با درماندگی مالی دستکاری می کنند. شرکتهای که با درماندگی مالی مواجه هستند برای رهایی یافتن از هزینه های ورشکستگی دست به مدیریت سود می زنند و از اقلام تعهدی بیشتری نسبت به سایر شرکت ها بهره می برند. همچنین با توجه به ماهیت درماندگی مالی و خطر ورشکستگی میتوان اظهار داشت که هر قدر احتمال درماندگی مالی بیشتر باشد، شرکتها با انحراف بیشتری اقدام به گزارشگری سود خود می کنند. (رضایی و همکاران،1392).
برخی از پژوهش های حسابداری نشان داده اند که مدیران شرکت ها در شرایط درماندگی مالی مایل به ارائه اطلاعات و اخبار خوب به بازار سرمایه هستند تا بدین وسیله ،از کاهش ارزش شرکت جلوگیری نمایند(بامبر[3]و همکاران،2010).بنابراین در صورت دستکاری صورتهای مالی، به هدف فلسفه وجودی صورت های مالی خدشه وارد میشود.به علاوه وجود بسترهای چون تضاد منافع و عدم تقارن اطلاعاتی بین مالکیت و مدیریت از یک طرف و بروز رسوایی های مالی از طرف دیگر ،امکان تحریف و دستکاری اطلاعات توسط مدیریت را فراهم مینماید(ولی پور و همکاران،1392).
هلی و والن[4] (1999)« بیان می کنند که مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنند و ساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دست کاری نمایند. این هدف یا به قصد گمراه کردن برخی از صاحبان سود در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آن ها منوط به دستیابی به سود مشخصی است»
بنابراین مدیران به منظور رسیدن به سود مورد نظر، می توانند تا پایان سال صبر کنند و از اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود گزارش شده استفاده نمایند. اما این راه کار ممکن است این ریسک را در پی داشته باشد که مقدار سودی که برای دستکاری مدنظر است از اقلام تعهدی اختیاری موجود بیش تر باشد زیرا اختیار در مورد اقلام تعهدی از طریق اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری محدود شده است )بارتون و سیمکو[5]، 2003). با این وجود، این امکان وجود دارد که مدیران نتوانند از طریق اقلام تعهدی اختیاری در پایان سال به سود مورد نظر خویش دست پیدا کنند. بنابراین مدیران می توانند از طریق دستکاری فعالیت های عملیاتی واقعی (دستکاری درآمد ها و دستکاری هزینه های تولید) در طول سال این ریسک را کاهش دهند. دستکاری فعالیت های واقعی کم تر در معرض محدودیت است. مزیت دیگر جایگزین کردن فعالیت های واقعی برای دستکاری سود، این است که حسابرسان و قانون گذاران کم تر به چنین رفتارهایی توجه می کنند. با این وجود، دستکاری فعالیت های واقعی چندان بدون هزینه هم نیست چرا که این احتمال وجود دارد که جریانهای نقدی در دوره های آتی به طور غیرمستقیم )منفی( تحت تأثیر اعمالی قرار گیرد که در حال حاضر برای افزایش سود انجام می شود. علاوه بر هزینه های ذکر شده که به دلیل مدیریت سود روی می دهد )هم مدیریت اقلام تعهدی اختیاری و هم مدیریت واقعی سود(، دستکاری فعالیت های واقعی، هزینه های اقتصادی واقعی به همراه دارد. اگر یک مدیر از سطح بهینه ی فعالیت های عملیاتی واقعی منحرف گردد و درگیر دستکاری فعالیت های واقعی شود، احتمالاً شرکت دچار پیامدهای اقتصادی در بلندمدت خواهد شد.وبه طور غیرمستقیم بر عملکرد عملیاتی آتی شرکت تأثیر می گذارد زیرا مدیر تمایل دارد جریان های نقدی آتی را قربانی سود دوره ی جاری سازد.
نیوتن[6](2009) سرمایه در گردش منفی به عنوان اقلام تعهدی اختیاری را از نشانه های گرایش به درماندگی مالی میداند. از آن تحت عنوان نشانه های درماندگی که در حسابهای ترازنامه ای ظهور می کند نام میبرد. نیوتن(2009) معتقد است سرمایه در گردش ناکافی اغلب ناشی از افزایش بدهی های جاری برای تحصیل داراییهای ثابت از محل اعتبارت کوتاه مدت است. توسعه تجارت بدون فراهم کردن سرمایه در گردش کافی، منجر به هزینه بالای استقراض کوتاه مدت می شود. سرانجام موجب تأخیر در پرداخت بدهیهای شرکت خواهد شد. نادیده گرفتن میزان سرمایه مورد نیاز ممکن است باعث شود شرکت قبل از اینکه فرصتی برای موفقیت کسب کند مجبور به توقف عملیات شود. استفاده نامناسب از سرمایه در گردش همچون استفاده از سرمایه در گردش برای پروژه های بلند مدت، می تواند منجر به درماندگی و شکست شود.
با توجه به مبانی نظری ذکر شده پژوهش حاضر،اثر درماندگی مالی بر وقوع مدیریت سود شرکت ها را مورد بررسی قرار میدهد بدین صورت که مدیریت سود به مدیریت سود حسابداری و مدیریت سود واقعی تقسم بندی میشود، که اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار مدیریت سود حسابداری و دستکاری درآمد ها و دستکاری هزینه های تولیدی به عنوان معیاری برا ی مدیریت سود واقعی در نظر گرفته شده است اثر درماندگی مالی شرکتها را بر آنها سنجده میشود.و به دنبال این سوال است که آیا درماندگی مالی بر وقوع مدیریت سود تاثیر دارد یا خیر؟
اهداف پژوهش
هر پژوهشی اهداف گوناگونی را دنبال می کند تا بتواند اثر بخش و مفید واقع شود. هدف اصلی و فرعی این پژوهش به شرح زیر بیان میشود:
هدف اصلی:
تعیین تاثیر درماندگی مالی بر میزان مدیریت سود، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
اهداف فرعی:
تعیین تاثیر درماندگی مالی بر میزان دستکاری درآمدها، ، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
تعیین تاثیر درماندگی مالی بر میزان دستکاری هزینه ها، ، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
تعیین تاثیر درماندگی مالی بر میزان دستکاری اقلام تعهدی اختیاری سرمایه در گردش، ، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
اهمیت پژوهش
تدارم فعالیت یکی از اصلی ترین مفرضات حسابداری است که بسیاری از اصول و رویه ها به پشتوانه ی این فرض معنا پیدا می کند.از عوامل اصلی تهدید کننده تداوم فعالیت موضوع احتمال بروز ورشکستگی و بحران مالی است، برای اندازه گیری بحران مالی روشهای مختلفی وجود دارد.از جمله به مدل آلتمن ، اسپرینگیت[7]و مدلهای لجستیک[8] و پروبیت[9]و . میتوان اشاره کرد(یاری فرد،1382).
یکی از راه های تشخیص بحران مالی،تحلیل صورت های مالی شرکتها است که اگر صورت های مالی قابلیت اتکا بودن را نداشته باشد و یا دچار دستکاری شده باشد، میتوان به نشانه وجود بحران مالی در شرکتها پی برد بنابراین شرکتهای که مدیریت سود انجام می دهند بنگاههای اقتصادی مناسب برای سرمایه گذاری نخواهند بود.این پژوهش ، اثر درماندگی مالی بر مدیریت سود را در بین شرکتهای درمانده مالی و غیر درمانده مالی بررسی می کند. نتایج این دسته از پژوهش ها برای سهام داران و فعالان بازار سرمایه مفید می باشد.
کاربرد نتایج پژوهش
با توجه به این که تحلیلگران، سرمایه گذاران و کلیه فعالان بازار سرمایه به اطلاعات حسابداری قابل اتکا نیاز دارند و این اطلاعات زمانی در تصمیم گیری های آنها مفید میباشد که دستکاری نشده باشد.در این پژوهش سعی برآن شده که مدیریت سود را به عنوان شاخصی برای وجود بحران مالی در شرکتها مورد بررسی قرار دهد ،و امید برآن است که نتایج آن برای اشخاص زیر مفید و قابل اجرا باشد:
موسسات حسابرسی: حسابرسان با بررسی مدیریت سود و مدل های مربوط به آن میتوانند به مخدوش بودن صورت های مالی پی ببرد.
سرمایه گذاران :این گروه با بررسی مدیریت سود در شرکتها، به احتمال وجود بحران و ریسک ورشکستگی پی میبرند و شرکتهای که مدیریت سود کردهاند دارای شرایط مناسب برای سرمایه گذاری نمیباشند.
فرضیه های پژوهش
در راستای دستیابی به اهداف پژوهش ،فرضیه های اصلی و فرعی پژوهش به صورت زیر تدوین میشود:
فرضیه اصلی:
درماندگی مالی بر وقوع مدیریت سود شرکتها تاثیر مستقیم دارد.
فرضیه های فرعی :
درماندگی مالی بر میزان دستکاری درآمدهای شرکتها تاثیرمستقیم دارد.
درماندگی مالی بر میزان دستکاری هزینه های شرکتها تاثیرمستقیم دارد.
درماندگی مالی بر میزان دستکاری اقلام تعهدی اختیاری سرمایه در گردش شرکتها تاثیرمستقیم دارد.
قلمرو پژوهش
الف)قلمرو مکانی:
قلمرو مکانی پژوهش حاضر، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
ب) قلمرو زمانی پژوهش:
این پژوهش در بازه زمانی 1381 الی 1390 انجام گرفته است، سال های 1391 و1392 به دلیل تجدید ارزیابی داراییها،که باعث افشای بهتر اطلاعات مالی میشود(نمازیان و همکاران، 1389)، و به دلیل هماهنگ نبودن اطلاعات آن با سالهای قبل از سال1390، درنظر گرفته نشده است.
ج) قلمرو موضوعی پژوهش:
قلمرو موضوعی در حوزه مباحث کلاسیک حسابداری و مدیریت مالی است.
ابزار های گردآوری داده ها
در این پژوهش داده های مورد نیاز از طریق اسناد کاوی از صورت های مالی و یاداشت های همراه منتشره شرکتها در دوره زمانی 1381 الی 1390 و همچنین از طریق نرم افزارهای اطلاعاتی موجود مانند تدبیر پرداز و ره آورد نوین جمع آوری شده است.
روش نمونه برداری
در این پژوهش حجم نمونه از شرکتها بر اساس ویژگی های زیر انتخاب میشود:
به منظور قابل مقایسه بودن اطلاعات، سال مالی شرکت منتهی به 29 اسفند ماه باشد.
شرکت جز صنایع واسطه گری مالی ،بانک ها ،لیزینگ و سرمایه گذاری نباشد.
کلیه داده های پژوهش برای شرکت های انتخابی در دسترس باشد.
شرکت حداقل دو سال قبل از سال 1381 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشد.
شرکت نباید تا دو سال قبل از 1381 زیان انباشه بیش از نصف سرمایه داشته باشد
ابزار تجزیه و تحلیل
برای آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون چند متغیره با بهره گرفتن از داده های مقطعی استفاده شده است. بدین گونه دادههای سری زمانی ، مقادیر یک متغیر را در نقاط متوالی در زمان، اندازه گیری می کند. این توالی می تواند سالانه، فصلی، ماهانه، هفتگی یا حتی به صورت پیوسته باشد. داده های مقطعی ، مقادیر یک متغیر را در زمان معین و روی واحد های متعدد اندازه گیری می کند. داده های ترکیبی روشی برای تلفیق داده های مقطعی و سری زمانی است. به طور کلی باید گفت داده های ترکیبی تحلیل های تجربی را به شکل غنی می سازند که در صورت استفاده از داده های سری زمانی یا مقطعی این امکان وجود ندارد(گجراتی،1378). این پژوهش، به دلیل اینکه داده ها برای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار حجم آن ها کم میباشد و یک بازه زمانی کوتا ه مدت را در نظر می گیرد. و همچنین سال ورشکستگی شرکتها با یکدیگر متفاوت هستند، شرایط استفاده از داده های پنل را ندارد، بنابراین داده های مورد نظر مقطعی میباشد.،به طوری که در طول زمان تغیرات