کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



امروزه دیگر کیفیت زندگی فقط به مفهوم وضعیت مادی نیست بلکه به گفته لاکتوش[۱۰۴] باید میان زندگی خوب و زندگی کمی تفاوت قائل شد؛ چرا که زندگی خوب بر ارزش های اجتماعی استوار شده و زندگی کمی در واقع یکی کردن هدف های افراد جامعه است. بر این اساس الزام اول در تعریف و تدوین معیارها و شاخص های کیفیت زندگی توجه به وضعیت وشرایط، اجتماعی، فرهنگی و ارزشی ساکنین هر مقیاس مطالعه (کشور، استان، شهر، منطقه، محله و…) است و الزام دوم در زمینه سنجش کیفیت زندگی در شهرها، بر لحاظ کردن شاخص های اجتماعی استوار شده است و این روندی است که در مطالعات اخیر جهانی در زمینه سنجش کیفیت زندگی نیز پذیرفته شده است( آسایش،۱۳۸۰: ۲).
۲-۲-۲-۵- رویکردهای مختلف نظری به مفهوم کیفیت زندگی
هر بررسی علمی و تجربی از کیفیت زندگی بدون توجه به اصول نظریه ها و مکاتب و حوزه های جامعه شناسی، روانشناسی، زیست شناسی و روانشناسی اجتماعی نارسا و ناتمام خواهد بود. باتوجه به زمینه های کیفیت زندگی و به ویژه اتیولوژی و سبب شناسی آن، کیفیت زندگی همچون بسیاری از پدیده های اجتماعی معلول علت واحدی نیست و از طرفی تبیین کیفیت زندگی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته نیازمند بررسی کلیه عوامل و متغییر های اجتماعی، روانی، فرهنگی، زیستی و اقتصادی در ارتباط با یکدیگر است.
بحث کیفیت زندگی در حوزه های مختلف از فقر نظری برخوردار بوده و در این زمینه بیشترین تبیین های صورت گرفته مربوط به حوزه پزشکی است.
بررسی کیفیت زندگی از دیدگاه های مختلف به ما این امکان را می دهد، تا ابعادی از موضوع را که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است را کشف کنیم. بدین منظور لازم است با توجه به تئوری های جامعه شناسی، روانشناسی، روانکاوی، زیست شناسی و پزشکی بتوانیم واقعیت کیفیت زندگی را تبیین نماییم و نظریه ها و رهیافت های تیوریک موجود در این زمینه را تشریح کنیم.
باید توجه داشت که دیدگاه های غالب در حوزه جامعه شناسی یا روانشناسی هیچ یک به تنهایی کفایت لازم را در تبیین علل کیفیت زندگی نداشته و غالبأ اسیر تنگ نظری، تک سبب بینی ها و تعصبات حوزه های نظری خود بوده اند.
۲-۲-۲-۵-۱- رویکرد فلسفی مفهوم کیفیت زندگی
نگاهی به تاریخ فلسفه نشان میدهد که بهزیستی احساسی، که معرف زندگی خوب است، همواره از جانب متفکران سرشناسی چون اپیکور[۱۰۵]، هابز[۱۰۶]، استوارت میل[۱۰۷]، آکویناس[۱۰۸]، بنتهام[۱۰۹] مورد تاکید قرار داشته است. با وجود این ریشه تفکر مدرن در مورد سعادت بشر و رابطه آن با چگونگی زندگی وی جز تا زمان پیدایش خط نمی توان با قاطعیت دنبال کرد از نظر تاریخی، تأمل در مورد عوامل تشکیل دهنده سلامت و سعادت بشر بیشتر در کارهای فیلسوفان و عالمان دینی مشاهده می شود.

 

    1. ارسطو و اپیکور

 

ارسطو سعادت بشری را در کسب حداکثر فضیلت از راه رعایت اصول اخلاقی و التزامهای حفظ سلامت جسمانی حتی به قیمت صرف نظر کردن از مسیر لذت، میسر می دانست. در حالیکه اپیکور معتقد بود که کسب حداکثر لذت و دوری از هرگونه رنج، راز نیل به سعادت بشری است. اگر چه بسیاری از محققین معتقدند که فضای کنونی حاکم بر فلسفه غرب متاثر از جریان فکری دوم است. لیکن مایه های فکری هر دو تفکر نشان دهنده‌ی تلاش برای مفهوم سازی و قابل اندازه گیری کردن چگونگی زندگی افراد است(مختاری و نظری،۱۳۸۹: ۵۷).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲.راولز[۱۱۰]
جان راولز فیلسوف علم اخلاق در خصوص مفهوم عدالت اجتماعی به عنوان یکی از مولفه های کیفیت زندگی اینگونه استدلال کرد: همانگونه که حقیقت اساس مکتبهای فکری است، عدالت نیز اساس اولیه نهادهای اجتماعی می باشد. این نظریه هر چند دقیق و مقرون به صرف باشد اما حقیقت نداشته باشد باید رد یا تجدید نظر شود. هم چنین اگر قوانین و نهادها کارآمد و سازمان یافته باشد اما در آنها عدالت لحاظ نشده باشد، باید منسوخ شوند. وی با بهره گرفتن از تفکر فایده گرایانه عنوان می کند: نکته اصلی این است که جامعه کاملا منظم و عدالت در آن برقرار است. اگر نهادهای عمده آن زمینه دستیابی سیاستمداران و تصمیم گیرندگان جامعه را فراهم کنند تا بتوانند از میان راهکارها و نتایج مختلف وضعیت تندرستی، انتخاب خود را انجام دهند و آنها را با هزینه های معادل مقایسه کنند تا رفاه مورد انتظار شهروندان را افزایش دهند در این صورت پژوهش های مربوط به این امر نباید تنها به پارامترهای پزشکی محدود گردند بلکه باید پارامترهای اقتصادی و اجتماعی را نیز شامل شوند. راولز با این دیدگاه خود باعث بروز اعتراضات سیاسی و اخلاقی زیادی شد. هر چند نمی توان عدالت را تضمین کرد اما با توجه به محدودیت منابع باید حداقل خدمات را به افراد جامعه ارائه داد(مختاری و نظری، ۶۰:۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۵-۲- رویکرد اقتصادی مفهوم کیفیت زندگی
در دهه ۹۰ موضوع کیفیت زندگی وارد عرصه اقتصاد شد. اولین کسی که به این موضوع در زمینه اقتصاد پرداخت برنارد وان پراک[۱۱۱] بود که اکثر آثار خود را در زمینه ارزیابی خوشبختی: روش محاسبه رضایت، ارائه داد.
اقتصاددانان رویکردی انتزاعی نسبت به مسیله تندرستی اتخاذ نمودند و اغلب رابطه بین وضعیت تندرستی و امکانات پزشکی را بررسی کردند و تفسیراتی در مورد کارایی، اثربخشی و عدم تبغیض در ارائه امکانات پزشکی ارائه می دهند. تلقی شخصی یا ذهنی خود از تندرستی بر اساس فایده شکل می گیرد. جرمی بنتهام عبارت فایده را در قرن هجدهم مطرح کرد. فایده خاصیت هر شی ء است که به وسیله آن رسیدن به سود، مزیت، شادی و… یا جلوگیری از بروز بدبختی، درد و ناراحتی برای شخص ذینفع مد نظر است. اقتصاد دانان قرن نوزدهم مانند استنلی یوونز[۱۱۲] یا آلفرد مارشال[۱۱۳] و دیگران اینگونه استدلال میکردند که افراد کالاها و خدمات ارزان را انتخاب می کنند. هدف از انتخاب آنها افزایش شادی و نفع خود است. فرد از بسیاری از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی سود می برد و همچنین می تواند از طریق فعالیت ها به سود مطلق که با بهره گرفتن از اعداد اصلی ارزیابی می شود، دست یابد. برای سنجش کیفیت زندگی در جوامع گوناگون ابزارهای بسیاری تدوین شده اند. اقتصاددانان به دلیل داشتن ابزاری قوی برای سنجش بر اساس پیش فرض های خود نخستین کسانی بودند که به طور غیر مستقیم به این امر پرداختند. به عنوان مثال تولید ناخالص داخلی (gdp) اولین شاخصی بود که توسط اقتصاددانان برای سنجش پیشرفت اجتماعی و به طور تلویحی کیفیت زندگی تدوین شد. شاخصهایی که اقتصاددانان برای بررسی های اقتصادی خود انتخاب و تدوین کرده اند تنها به وجه کمی کیفیت زندگی توجه دارد و وجه دیگر کیفیت زندگی یعنی بعد ذهنی آن را شامل نمی شود(مختاری و نظری، ۶۰:۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۵-۳- رویکرد زیست شناختی مفهوم کیفیت زندگی
برخی از آسیب شناسان اجتماعی به بررسی انواعی از علل کجروی از جمله اضافات موجود در کالبد افراد، نارسایی های جسمی و… می پردازند که می تواند زمینه ساز زیستی این گونه رفتارها باشد و بعدها در خلال کنش های متقابل محیطی و اجتماعی دراز مدت به گونه هایی خاص از رفتار کجروانه بدل شود. یکی از نظریاتی که در قرن بیستم تحت تاثیر آثار لمبروزو[۱۱۴] پدید آمد و به نوعی بار دیگر اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی و تبهکاری را احیا کرد، نظریه ویلیام شلدن[۱۱۵] و ارنست کرچمر[۱۱۶] است. شلدن تحت تاثیر کرچمر، سه نوع تیپ بدنی (چاق، عضلانی، استخوانی) را که معتقد است، شخصیت رفتار افراد به این تیپ­های بدنی مرتبط است، مشخص میکند که عبارتند از:
اندومورفیک: که شخصی چاق با بدنی نرم و گرد است.
مزومورفیک: که شخصی است با بدنی عضلانی و سخت.
اکتومورفیک: که شخصی لاغر با با بدنی نازک و شکننده است.
او پس از تحقیق و بررسی به این نتایج دست یافت که هر یک از افراد خلق و خوی خاص خود را دارند، به طوری که اولی آرام و عاشق راحتی و برونگراست. دومی خشونت گرا و فعال و سومی درونگرا و مهار کننده خواسته های خود می باشد. از میان این سه تیپ مورد مزومورفیک بیشترین گرایش به کجروی و تبهکاری را دارد(مختاری و نظری، ۱۳۸۸: ۷۰).
با طرح این نظریه شاید برای خوانندگان این سوال مطرح شود که این نظریه زیست شناختی چگونه میتواند رابطه ای با کیفیت زندگی داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت که کیفیت زندگی انسان تحت تاثیر عواملی چون نقص جسمی، عیوب ظاهری اندام، جنس، سن، وضع مزاج، ضعف، قدرت، سوابق بیماری و… می باشد.
۲-۲-۲-۵-۴- رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی
روانشناسان که فرد را واحد مطالعات خود می پندارند درجه مطلوبیت کیفیت زندگی را ناشی از رشد کامل شخصیت فرد می دانند و بر آن شدند تا میان کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی انسان رابطه برقرار کنند. به زعم آنان، برخی از تیپ های شخصیتی کیفیت زندگی خود را مطلوب و برخی دیگر آن را نامطلوب تلقی می کنند. در این مشرب فکری کیفیت زندگی به عنوان یک نوع رفتاری تلقی شده که ناشی از خصوصیات و ویژگیهای فردی می باشد. تبیین های روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تاکید دارد. تفاوتهایی که می تواند به شکل تفاوتهایی ظریف و جزئی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیین ها را می توان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان نمود (مختاری، نظری،۱۳۸۹: ۷۴).
اغلب نظریه های روانشناسی بر آنند که، در فرایند اجتماعی شدن فرد با کیفیت زندگی پایین و معمولا در رابطه بین مادر و فرزند نقصان وجود داشته است. این نقیصه شامل ناراحتی عاطفی است که به پیدایی خصلت های کژرفتار منتهی می شود.
۲-۲-۲-۵-۵- رویکرد جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی
۲-۲-۲-۵-۵-۱- رویکرد مکتب تضاد بر مفهوم کیفیت زندگی
مکتب تضاد، کیفیت زندگی را حاصل ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه طبقاتی می داند. این مکتب بر خلاف کارکردگراها که اساس جامعه را بر توافق و تعادل اجتماعی می دانند، جامعه را به عنوان عرصه تضادها و مبارزات می دانند. صاحب نظران اصلی این مکتب تضاد را در جامعه پذیرفته و معتقدند هنجارها و ارزشهای موجود توسط زور و قدرت بر افراد جامعه تحمیل شده است. رویکرد تضاد، هر چند به وضوح به کیفیت زندگی نمی پردازد اما کیفیت زندگی را معلول ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع طبقاتی می داند. به طوری که در جوامع طبقاتی گروه های متنفذ و ذی نفوذ به طور آمرانه منافع، اراده و عقاید خود را بر گروه های فرودست تحمیل می کنند که این خود نه تنها جامعه را به دو گروه بالادست و فرودست تقسیم می کند، بلکه جامعه را در معرض ستیز طبقاتی و نارضایتی و بروز نوع خاصی از کیفیت زندگی مطلوب و نامطلوب قرار می دهد(مختاری و نظری،۱۳۸۹: ۱۱۷).
۲-۲-۲-۵-۵-۲- رویکرد روان شناختی اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی
تبیین های روانشناختی اجتماعی کیفیت زندگی پلی است بر شکاف موجود میان محیط­گرایی گسترده در تبیین­های جامعه ­شناسی و فردگرایی محدود در تبیین­های روان شناختی و زیست­شناختی، تبیین هایی که در آن کانون اصلی تحلیل عمدتأ متوجه موقعیتی است که فرد تلقی خاصی از کیفیت زندگی خود دارد و فرض نیز بر آن است که نحوه ارزیابی کیفیت زندگی در خلال کنش های متقابل اجتماعی فراگرفته می­ شود. و این فراگیری نیز ناشی از فرایندهایی مانند یادگیری شرطی، تقویت، مشاهده، الگوسازی و همچنین برچسب اجتماعی است(مختاری و نظری، ۸۳:۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۵-۵-۳- نظریه یادگیری اجتماعی
قبل از پرداختن به نظریه یادگیری اجتماعی به تعریفی از یادگیری اشاره می­ شود.
یادگیری عبارت است از تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار که به واسطه تقویت و تمرین بوجود می آید. این تعریف مشتمل بر چند نکته است: اینکه یادگیری جنبه عینی دارد، عدم توجه به بهبود رفتار، توجه به تغییرات رفتار به طور غیر مستقیم، اشاره به تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار شده است. از این رو کیفیاتی مانند خستگی و یا سازگاری در تاریکی جز یادگیری به شمار نمی آید. زیرا پس از زمان کوتاهی از میان می روند. همه نظریه های انگیزه و پاسخ بر پایه یادگیری قرار دارند. مبانی این نظریه بر این اصل استوار است که کیفیت زندگی، کنش اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید و فرا گرفته می شود به بیان دیگر بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تاکید دارد، و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آنها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش می دهد. الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط به فرد، یا مشاهده پاسخ های دیگران کسب می شود. بدین ترتیب که فرد ابتدا رفتار مواجه شده با پاسخ مطلوب یا پاداش را از رفتاری که نتایج نامطلوبی به بار آورده جدا می کند. و آنگاه الگوی توام با موفقیت را برگزیده و بقیه را کنار می گذارد(مختاری و نظری، ۸۴:۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۵-۵-۴- کنش متقابل نمادین و مفهوم کیفیت زندگی
دیدگاه کنش متقابل بر این نکته تاکید دارد که در بحث کیفیت زندگی باید به چگونگی تعامل و کنش متقابل نمادین توجه نموده و بر ماهیت فکری و تصوری هر فرد نسبت به خودش تاکید دارد، چرا که نگرش وی مانند هر فرد دیگری در مورد، تصور مثبت و منفی اطرافیان در مورد شخصیت و رفتارش تاثیر به سزایی در نحوه عمل او و در کیفیت زندگی او دارد.
از جمله نظریه پردازان این رویکرد چالز هورتن کولی[۱۱۷] و جورج هربرت مید[۱۱۸] می باشند که تبیین آنها در مورد کیفیت زندگی تحت عناوین الگوی خود آینه ای و الگوی نقش اجتماعی در ذیل مورد بررسی قرار می گیرد.
چارلز هورتن کولی جامعه شناس آمریکایی نظریه ای ارائه داده است که به خود آینه سان شهرت دارد. منظور از آینه که فرد خود را در آن می بیند، جامعه است که می توانیم در آن واکنش های دیگران را در برابر اعمال و رفتار ی که انجام می دهیم مشاهده کنیم.
کولی چنین استدلال میکرد که خود یک شخص از رهگذر تبادل او با دیگران رشد می یابد. خاستگاه اجتماعی زندگی یک شخص از رهگذر نشست و برخاست او با اشخاص دیگر پدید می آید. به نظر کولی، خود در ابتدای امر، فردی و سپس اجتماعی نمی شود بلکه از رهگذر یک نوع ارتباط دیالکتیکی[۱۱۹] شکل می گیرد. آگاهی یک شخص از خودش، بازتاب افکار دیگران درباره خودش است، پس به هیچ روی نمی توان از خود های جداگانه سخن به میان آورد. بدون ادراک همبسته‌ی شما، او و آنها هیچ ادراکی از من نمی تواند در ذهن صورت بندد. مفهوم خود آیینه سان از سه عنصر اصلی تشکیل می یابد. نخست، ظاهر ما به چشم دیگری چگونه می نماید. دوم، داوری او درباره ظاهر ما چیست و سرانجام چه احساسی از خود برای ما پدید می آید، غرور یا سرشکستگی(کوزر،۱۳۷۷: ۴۱۰).
بنا بر نظریه کولی مفهوم خود آینه سان در ارتباط با کیفیت زندگی فرد قرار می گیرد و هر چه این مفهوم در فرد از بار معنایی قوی تری بر خوردار باشد در مقابل کیفیت زندگی فرد که به نوعی انعکاسی از این مفهوم می باشد از درجه بالاتری برخورداری خواهد بود.
جرج هربرت مید از جمله متفکرین بزرگ اجتماعی در مکتب جامعه شناسی شیکاگو[۱۲۰] و از پایه گذاران نظریه نقش اجتماعی به حساب می آید. مید سخن خویش را بافرایند جامعه پذیری آغاز کرده و ادعا می کند که این فرایند معمولأ از طریق یادگیری نقش های اجتماعی صورت می پذیرد.او همچنین نقش های اجتماعی را نیروهای پویای انگیزش رفتار قلمداد می کند و سهم آنان را در شکل دادن به نحوه‌ی عملکرد فرد و در بیانی دقیق تر، تنظیم و تدوین ساختار شخصیت او بسیار تعیین کننده می شمرد. مفهوم “خود” از جمله مفاهیمی است که مید درباره‌ی شکل گیری شخصیت فرد در خلال فرایند جامعه پذیری به آن توجه نموده است. به نظر او “خود” مجموعه ای سازمان یافته از رویکردهای دیگران است که مورد قبول او قرار گرفته و ساختاری اساسأ اجتماعی است که در تجربه اجتماعی پدیدار می شود. جرج هربرت مید خود را به من فاعلی و من مفعولی تقسیم می کند. من مفعولی در واقع انعکاس و بروز هنجارها و ارزشهای جامعه در فرد است و من فاعلی معرف جنبه شخصی و منحصر به فرد شخص است. من فاعلی به صورت وسیعی تحت تاثیر محرک های آنی و در عین حال سرکش و غیر عادی قرار دارد. به طور کلی می توان گفت که در نظر مید، خود نوعی بازتاب فردی از سیاق ظابطه مند و عام رفتار اجتماع یا گروه است و کنترلی که جامعه بر فرد اعمال می کند، برحسب تقابل من فاعلی و من مفعولی درک می شود و این امر به خودی خود بر میزان کیفیت زندگی فرد تاثیر می گذارد(مختاری و نظری،۱۳۸۹: ۹۱).
۲-۲-۲-۵-۵-۵- نظریه آنومی دورکیم[۱۲۱]
در نظریه کارکردگرایی برای هر یک از بخش های نظام اجتماعی کارکرد ساختی تعریف می شود و در واقع هر موجودیتی دراجتماع جزیی از نظام اجتماعی کل محسوب می شود. بنابراین بر اساس تحلیل تعریف دورکیم کارکردگرایی شامل بررسی شرایط اجتماعی فرهنگی یک نظام اجتماعی است. وی موقعیتی را که به طور گسترده در نظام اجتماعی توزیع میشود بهنجار می دانست. بنابراین هرگونه شرایط غیر عادی به عنوان آسیب تلقی می کرد. بر اساس رویکرد دورکیم هرگونه ناخوشی ناشی از بیماری انحراف از سلامت عمومی ایده ال محسوب می شود.
او با دیدی اندامواره ای جامعه را نیز مانند فرد می بیند. با این تفاوت که فرد پس از سپری شدن عمر نهایتأ می میرد اما جوامع همیشه در حال رشد و تکامل است. دورکیم ضمن صحبت از انسجام و همبستگی اصطلاح وجدان جمعی را نیز مطرح می کند. به عقیده او این وجدان جمعی خودش را در قالب آداب و رسوم، هنجارها و قوانین نشان می دهد و به صورت فشاری از درون فرد را وادار به عمل میکند و به خاطر فشاری که به فرد وارد میکند دورکیم از آن به عنوان وجدان جمعی یاد می کند. این وجدان از جمع شدن افراد جامعه براساس نیازهایشان درست میشود. بنابراین می توان گفت وجدان جمعی، مجموعه ای از باورها به نوع جامعه بستگی دارد که در آن همبستگی مکانیکی یا ارگانیکی باشد. در جوامع ساده فرد تابع دستورات و قید و بندهای اخلاقی است اما در جوامع پیچیده، قانون و قرارداد تعیین کننده است. عملکرد افراد در جوامع ساده براساس احساس ولی درجوامع پیشرفته بر اساس قانون و عقل است. دورکیم در کتاب مهم خود تقسیم کار معتقد است که تقسیم کار با شروع جامعه و جامعه نیز با حیات اجتماعی آغاز می شود. اوتقسیم کار را نتیجه پیشرفت سازمان اجتماعی یا خرد و منطق انسان نمی داند بلکه به دلیل اختلافات زیاد میان انسانها و نیازهای متفاوت آنها تقسیم کار ضرورت پیدا می کند. به نظر او تقسیم کار ضمن این که یک قانون طبیعی است یک قاعده اخلاقی نیز هست و می تواند ملاک قضاوت درجه کمال انسانی و هم ایجاد وابستگی و همبستگی اعضا باشد. او معتقد است گرایشات تقسیم کارباید از سطح قشری روابط و ساختارهای اجتماعی گذشته و به درون ساخت و نهاد اجتماعی نفوذ کند.
تقسیم کار در دومفهوم اساسی خلاصه می شود:
تفکیک ساختی و تمایزگذاری رسمی نقشها
تاثیر این تفکیک در انسجام اجتماعی و نوع رابطه عناصر اجتماعی با آن
هر قدر میزان تفکیک اجتماعی و تمایزگذاری بین کارکردهای جامعه زیاد شود جامعه به طرف تکامل بیشتری سوق پیدا می کند. در نهایت باید گفت که دورکیم در صدد این بود تا نشان دهد که جامعه ای که افراد آن به وسیله نظامی از ارزشها و هنجارها یا به تعبیر دیگر اخلاقیات هدایت می شوند ، رضایت بیشتری از موقعیت خود در نظام کاردارند و این امر به نوبه خود بر روی کیفیت زندگی فرد موثر خواهد بود (مختاری، نظری، ۱۳۸۹: ۱۱۵).
۲-۲-۲-۵-۵-۶- نظریه کنش اجتماعی پارسونز[۱۲۲]
در این نظریه تالکوت پارسونز جامعه شناس کارکردگرای آمریکایی تلاش کرده است تا نشان دهد هر کنشی اعم از کنش بهنجار و نابهنجار توسط صور خاصی از ساختارهای اجتماعی ساخته و تولید میشوند. از این رو کیفیت زندگی نیز توسط فرد در چارچوب شرایط و ساختار اجتماعی و وسایل و مسیرهایی جهت نیل به اهداف قابل تبیین میباشد. پارسونز اختیار و اراده انسانی را در انجام افعال و کردار خود انکار نکرده و در عین حال نقش و تاثیرات ساختاری را نیز در کنش آدمی نادیده نمی انگارد. از این منظر کیفیت زندگی در چارچوب شرایط و ساختار اجتماعی و وسایل و مسیرهایی جهت حصول به اهداف فرهنگی قابل تبیین است(مختاری و نظری،۱۳۸۹: ۱۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 06:06:00 ب.ظ ]




«دیو بورتون[۱۰۴]» رضایت شغلی را بدین صورت تعریف کرده است: «رضایت شغلی در کل وابسته به رفتار کارکنان نسبت به شغلشان و موقعیت شغلی شان می‌باشد»(دیوبورتون[۱۰۵]، ۲۰۰۹، ص۵). رضایت شغلی عاملی مهم برای افزایش کارایی و نیز رضایت فردی در سازمان تلقی می‌شود. مدیران به شیوه های مختلف مترصد افزایش رضایت شغلی کارکنان خود هستند. محققان مختلف تعاریف گوناگون از رضایت شغلی ارائه داده‌اند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
«فیشر» و «هانا»[۱۰۶] رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد کرده و آن را به صورت نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغل تعریف می‌کند؛ به این معنا که اگر شغل، شرایطی مطلوب را برای فرد فراهم کند، فرد از شغلش رضایت خواهد داشت اما اگر شغلی برای فرد رضایت و لذت مطلوب را فراهم نکند، فرد شروع به مذمت شغل کرده و درصورت امکان شغل خود را ترک خواهد کرد(شفیعآبادی، ۱۳۸۸، ص۱۲۳).
رضایت شغلی عبارت است از یک پاسخ عاطفی یا احساسی که به جنبه های متعدد شغل یک فرد داده می‌شود. به عبارت دیگر، رضایت شغلی یک مفهوم واحد و به هم پیوستهای نیست؛ زیرا که یک فرد به همان نسبت که در بال یک جنبه از شغلش می‌تواند راضی باشد، از یک یا چند جنبه دیگر آن می‌تواند ناراضی باشد(Keitne[107], 1999).
«ادوین لاک» رضایت شغلی را گزارش کار فرد که در نتیجه حالت عاطفی مثبت از ارزیابی کار یا از تجربه‌های کاری است تعریف می‌کند(Austin[108], 2007).
«میرکمالی» رضایت شغلی را نوعی احساس خشنودی و رضایت خاطر فرد از شغل خود در سازمان می‌داند که با کار مناسب با استعدادها، میزان موفقیت در شغل، تأمین نیازهای منطقی شکوفایی استعدادها، پیشرفت شغلی، تجربه های موفق و جوّ سازمانی ارتباط دارد(میرکمالی، ۱۳۸۳).
«لاک» در ۱۹۷۶ رضایت شغلی را ساختاری که شامل چهار اصل زیر و عوامل فردی متعدد است توصیف می‌کند(میرکمالی، ۱۳۸۸):
عامل پاداش(حقوق، مزایا و شرایط ارتقا)
زمینه شغلی(شرایط و مزایای شغلی)
عوامل انسانی(روابط با افراد مافوق و همکاران)
ویژگی‌های شغل یا حرفه
«آلی» اظهار می‌کند که دو فاکتور عمده؛ یعنی شخصیت افراد و محیط کاری می‌تواند بر رضایت شغلی تأثیر بگذارد(Ahlee[109], 2005).
«کوهلن[۱۱۰]» معتقد است اگر انگیزههای اصلی و مهم فرد در زمینه شغل او و کارهایی که انجام می‌دهد، ارضاء شوند هرچه فاصله بین نیازهای شخصی فرد و ادراک با نگرش او نسبت به توانایی بالقوه شغل برای ارضاء این نیاز حاکم‌تر باشد، رضایت شغلی نیز زیاد خواهد بود. وجود انگیزش در شغل برای ادامه اشتغال لازم و ضروری است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظایفش برانگیخته نشود، ادامه حرفه برایش ملامت‌آور خواهد بود. ولی برآورده شدن نیازها از طریق حرفه احساس رضایت نسبت به شغل ایجاد می‌شود، بسته به اهمیت و شدت وجود نیاز و میزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضایت نیز بیشتر خواهد بود(Sarminah[111], 2011).
«گینزبرگ» و همکارانش رضایت شغلی را به دو نوع مختلف تقسیم بندی کردهاند(دارنیا، ۱۳۸۷):
«رضایت درونی» از دو منبع به دست میآید: اول؛ احساس لذتی که انسان صرفا از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می‌شود. دوم؛ لذتی که بر اثر مشاهدهی پیشرفت و یا انجام برخی مسئولیت‌های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی‌ها و رغبت‌های فردی به انسان دست می‌دهد.
«رضایت بیرونی» که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر لحظه در حال تغییر و تحول است. از عوامل رضایت بیرونی به عنوان مثال، شرایط محیط کار میزان دستمزد و پاداش نوع کار و رابط موجود بین کارگر و کارفرما را می‌توان نام برد.
این گونه به نظر می‌رسد که عوامل درونی که شامل خصوصیات و عامل فردی می‌باشد. در مقایسه با عوامل بیرونی نظیر شرایط محیط کار از ثبات بیشتری برخوردارند. بنابراین شاید بتوان گفت که رضایت درونی پایدارتر از رضایت بیرونی است. رضایت شغلی نتیجه تعامل بین رضایت درونی و بیرونی است.
ایجاد رضایت شغلی در کارکنان احتمالا سرعت بالایی نخواهد داشت. اما قطعا با شتاب بسیار بالایی از بین می‌رود. ممکن است در شرایط برای بالا نگه داشتن رضایت کارمندی در حدی فوقالعاده باشد. اما صرفا با یک برخورد نامناسب مدیر امکان تأثیر این شرایط مناسب به صورت کاملا محسوس به سمت صفر میل کند(دارنیا، ۱۳۸۷).
۲-۲۱) اهمیت و ضرورت رضایت شغلی
به نظر «سوسنبرگ[۱۱۲]» زمانی که افراد از کار خود راضی باشند، کارایی آن‌ها بالا می‌رود؛ یعنی زمانی افراد کارایی مطلوب و اثربخش خواهند داشت که بین انتظارات و میزان توانمندی‌ها و قابلیت‌های آنان ارتباط مناسبی باشد و در شرایط پرفشار کاری سیستم حمایت گر، اعتبار و ارزش مناسبی چه در محیط کار و یا سطح جامعه داشته باشد. (مقیمی، ۱۳۸۶، ص ۳۶۵)
مسلما رضایت شغلی در رفتار عملی کارمندان اثر بسزایی دارد و به نحو مؤثری اثر خود را در شغل فعلی، کارا بودن، اثربخش بودن و آمادگی جهت ارتقاء شغلی نشان می‌دهند. رضایت شغلی همچنین باعث کاهش غیبت و نیز از آن جهت که سلامتی افراد به سبب هزینه بیمه و بیمارستانی به نفع سازمان می‌باشد باعث افزایش بازدهی خواهد شد.
کارمند راضی، شادابی و مسرت را از سازمان به محیط خانه و جامعه منتقل می‌کند. بنابراین می‌توان با توجه به نحوهی بهبود پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و مقدار پولی که در سایه وجود رضایت شغلی به نفع جامعه خواهد شد، از این عامل دفاع کرد.
اغلب گفته می‌شود که کارمند خوشحال یک کارمند کارا است و یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضا شود. اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی می‌شود که بیشتر افراد تقریبا نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری می‌گذرانند. رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش‌های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص می‌گوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعا شغلش را دوست دارد. احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که کارکنان با رضایت شغلی بالاتر، از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند. رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل آن چیزی را که برای کارمند ارزشمند فراهم می‌کند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است. این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی افراد می‌کند. از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی منعکس کننده جوّ سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب کارکنان می‌شود(مقیمی، ۱۳۸۶، ص ۳۶۵).
بر اساس نظریه برابری «آدامز» مردم دربارهی آنچه با انجام دادن وظایف شغلی و کار خود به دست میآورند(پرداخت حقوق و دستمزد واقعی، مشارکت در سود و مزایا، کسب منزلت اجتماعی، ارضای انگیزهها و علایق فرد برای کارکردن) و نیز برای انجام دادن وظایف شغلی ارائه یا صرف می‌کند(ویژگی‌های شخصیتی لازم برای ایفای نقش خود در سازمان، مهارت‌ها، سطح تحصیلات، میزان کوشش و تلاش وی در سازمان و نظایر آن) اعتقاد داشته و باورداشت‌های خاص دارند(ساعتچی، ۱۳۸۸). فرد داده‌ها و ستاده‌های خود را در سازمان با داده ها و ستادههای دیگران مقایسه کرده و بر اساس قضاوت خود احساس برابری یا نابرابری می‌کند(شهبازی، ۱۳۸۸)در کل، ایجاد رضایت شغلی در فرد بستگی به عوامل متعددی دارد که در کنار هم موجب حصول نتیجه مطلوب می‌شوند و چه بسا عوامل زیادی فرد را در زمره اشخاص ناراضی از شغل خویش قرار دهد. این عوامل عبارتند از: عوامل سازمانی، عوامل محیطی، ماهیت کار و عوامل فردی(حسینی نسب و جویانی، ۱۳۸۷). برای عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و نتایج رضایت یا عدم رضایت شغلی مدلی طراحی شده است که در نمودار آمده است.
۲-۲۲) اثرات رضایت شغلی:
کوهلن معتقد است هرچه رضایت شغلی افراد بیشتر باشد نتایج زیر بدست خواهد آمد. افزایش خلاقیت و نوآوری، افزایش میزان تولید سازمان، کاهش میزان ترک خدمت کارکنان، افزایش سطح سلامت روانی و جسمی کارکنان کیت دیویس اثرات رضایت شغلی را بر روی سه عامل مورد بررسی قرار داده که این عوامل عبارتند از: کارکرد، جایگزینی، غیبت)طوسی ، ۱۳۷۳: ۱۷۳و۱۷۲(. ترنسآر، میچل، پیامدهای نگرشهای مطلوب شغلی را در چهار موضوع اصلی یعنی ترک شغل، غیبت‌های شغلی، سلامتی افراد و باروری کارکنان، مورد بررسی قـرار میدهـند )شکرکن ، ۱۳۷۳: ۲۲۳-۲۲۲(.
ـ رضایت شغلی و غیبت:
بین رضایت شغلی و غیبت کارکنان یک رابطه معکوس وجود دارد ولی همبستگی آن چندان زیاد نیست(کمتر از ۴۰%) در حالی که این موضوع نامعقول بنظر نمیرسد که افراد ناراضی با احتمال بیشتری سازمان و کار خود را ترک خواهند کرد ولی عوامل دیگری هم میتوانند براین رابطه اثر بگذارند و ضریب همبستگی را پایین آورند)کبیری ، ۱۳۷۶: ۲۸۶(. رابطه بین رضایت شغلی و غیبت منفی پیشبینی شده است. هرچه رضایت شغلی بالاتر باشد غیبت‌های شغلی کمترند. با این نتایج غالباً مؤید این نظرند ولی قطعـیت کامل نـدارد. پژوهش‌هـایی که در ۲۰ سال اخیر انجام گرفته وجود رابطه بین نارضایتی و غیبت و ترک خدمت کارکنان را نشان می‌دهد. آن گروه از افراد که رضایت کمتری دارند گرایش به آن دارند که بیشتر غیبت کنند اما رضایت شغلی نمیتواند همان نفوذ نیرومندی را که بر جایگزینی دارد بر غیبتها نیز داشته باشند؛ زیرا تعدادی از غیبتها درست و معتبر است. کارکنان ناخشنود به ضرورت دست به غیبت نمیزنند؛ بلکه بیشتر به فرصت‌هایی که غیبت را می‌طلبند پاسخ میدهند)طوسی ، ۱۳۷۳: ۱۷۶(.
ـ رضایت شغلی و جابجایی کارکنان(جایگزین و ترک شغل):
رضایت شغلی با جابجایی کارکنان رابطه معکوس دارد اما ضریب همبستگی آن بدان حد نیست که در رابطه با غیبت کارکنان بدست آمده است. البته عوامل دیگری مانند، انتظارات افراد از فرصت‌ها و مشاغل دیگر، شرایط کاری، سابقه خدمت افراد در سازمان در زمینه تصمیم واقعی که فرد باید درباره ترک شغل خود بگیرد نقش مهمی ایفا میکنند مدارک و شواهد نشان میدهند که میزان یا سطح عملکرد فرد بصورت یک متغیر تعدیل کننده بسیار در مورد رابطه بین رضایت شغلی و جابجایی عمل میکند)کبیری، ۲۸۸:۱۳۷۶). جایگزینی کارکنان عبارتست از نسبت کارکنانی که کار خود را در سازمان رها میکنند. کارکنانی که از کار خود خشنودی بیشتری دارند احتمال دارد که زمان بیشتری را در سازمان به سر آورند و کارکنانی که از خشنودی کمتری برخوردارند اغالب بیشتر به جایگزینی مبادرت میورزند. البته علاوه بر ناخشنودی شغلی عوامل دیگری نیزدرجایگزینی کارکنان مؤثرند)طوسی ، ۱۳۷۳: ۱۷۳( با اینکه مطالعات در این زمینه محدودتر و از لحاظ دقت روششناختی ضعیف‌ترند، یافتهها هماهنگ و معنی دارند و بطور کلی این یافتهها بگونهای فراگیر گویای آنند که سلامتی جسمانی و روانی هر دو در نتیجه اشتغال به شغلی خشنودکننده افزایش مییابد(شکرکن ، ۱۳۷۳).
۲-۲۳) فواید بررسی رضایت شغلی:
کیت دیویس و نیواستورم فواید بررسی رضایت شغلی را به شرح زیر برشمردهاند) طوسی ، ۱۳۷۳: ۱۸۴-۱۸۱):
الف- خشنودی شغلی کلی:
یکی از فواید بررسی رضایت شغلی آن است که مدیریت را از ترازهای کلی خشنودی در سازمان آگاه می‌سازد و نشان میدهد که کارکنان درباره شغلشان چه احساسی دارند. احساساتشان بیشتر متوجه چه بخشی از کارشان است کدام بخش بطور خاصی دارای دشواری است و احساسهای چه کسانی در این رهگذر رنجیده است.
ب- بهبود نگرش:
برای بسیاری از افراد، بررسی رضایت شغلی یک دریچه اطمینان، یک تخلیه عاطفی و یک وسیله آرام ساختن دل میباشد. برای گروهی دیگر، بررسی آن یک نشانه آشکار از دلبستگی مدیریت به رفاه کارکنان است.
ج- تعیین نیازهای آموزشی:
بررسیهای رضایت شغلی بطور معمول به کارکنان این فرصت را میدهد تا احساس خود را درباره شیوه کار سرپرستان آشکار سازند. بنابراین ادراک آنان میتواند داده های سودمندی درباره نیازهای آموزشی سرپرستان فراهم آورد(طوسی ، ۱۳۷۳: ۱۸۴-۱۸۱ ).
۲-۲۴ )نظریه های رضایت شغلی
۲-۲۴-۱) نظریه امید و انتظار
«ویکتور» و «وروم»[۱۱۳] معتقدند نیروی انگیزش فرد، اساسا تابعی از سه عامل ظرفیت، انتظار و سودمندی با ابزارگرایی است. مطابق این نظریه؛ هر قدر احتمال وقوع موقعیت در اجرای کار در حد بالاتری قرار گیرد، هر اندازه میزان تطابق و هماهنگی میان توانایی‌های فرد و نیازها و انتظارهای شغلی او بیشتر شود، و هر میزان پاداش‌های داخلی و خارجی در سطح بالاتری قرار گیرند، و مهم‌تر از آن، هر اندازه ادراک فرد از منصفانه و عادلانه بودن پاداش‌ها بین مجموعهی نیروها در سطح بالاتری باشد، احتمال بقای او در سازمان و در نهایت رضایت شغلی او بیشتر خواهد بود. به بیان دیگر رضایت شغلی افراد با نحوهی انطباق کامل امیدها و انتظارهای او و نیز با پیشرفت‌های محسوس وی تعیین می‌شود، در حالی که نارضایتی، معلول ناکامی در رسیدن به انتظارهاست.«جورج» و «جونز»[۱۱۴] چهار عامل اساسی را در میزان رضایت شغلی دخیل می‌دانند و آنها را چنین برمی‌شمارند(کریمی، ۱۳۸۰):
شخصیت و صفات شخصیتی
ارزش‌ها
موقعیت کار و شغل
تأثیر اجتماعی
برخی دیگر از اندیشمندان عامل‌های فوق را ناکافی دانسته و از ده عامل زیر نام بردهاند:
۱- ایمنی و بهداشت کار، ۲- ساعت‌های کار و نوبت کاری، ۳- امنیت شغلی و پیشرفت کار، ۴- برخورد عادلانه در محل کار و میزان جذب کارکنان در سازمان، ۵- مشارکت کارکنان در تصمیم گیری، ۶- محتوای کار و تحقیق ظرفیت‌های کاری، ۷- تغییرات در سازمان کار، ۸- پاداش کافی و عادلانه، ۹- مسئولیت اجتماعی، و ۱۰- کار خانواده و فراغت.
«استیرز» و «بیورتر» [۱۱۵]به ارتباط مستقیم نگرش و انگیزش با رضایت شغلی معتقد بودند. به باور آنان هر قدر انگیزهی کاری کارمند و کارگر(افراد) بالاتر و نوع نگرش آنان به شغلشان مثبتتر باشد(کار و فعالیت‌های شغلی راضیتر) عملکردشان نیز در سطحی بالاتر و برعکس هر اندازه انگیزه و نگرش نسبت به کار پایین‌تر(رضایت از شغل کمتر) عملکرد فرد نیز در سطح پایین تری قرار خواهد گرفت(کریمی، ۱۳۸۰).
۲-۲۴-۲) نظریه ارضاء نیاز:
کورمن[۱۱۶] منطقی‌ترین و معقولترین نظریه را نظریه ارضاء نیاز میداند؛ بدین معنی که اگر فرد آنچه را که می‌خواهد بدست آورد خشنود خواهد شد و هرچه فرد چیزی را بیشتر بخواهد وقتی آن را بدست آورد خشنودتر خواهد شد(شکرکن، ۱۳۷۰: ۲۱۵).
نظریه گروه مرجع:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




۳- این تصور که امتداد مماس بر دایره ای به شعاع می باشد کاملا صحیح نیست. هرچند که خطای حاصل از این تصور اندک بوده و چندان قابل توجه نمی باشد. البته هنگامی که به صفر نزدیک می شود مقدار خطا نیز به صفـــــر می رسد.
۴- برای اینکه اثر فشار آب منفذی در نظر گرفته شود، باید نموداری رسم گردد تا فشار آب منفذی وارد بر سطح لغزش را نشان دهد. آنگاه سطح لغزش را به تعدادی قطعات تقسیم کرده و پس از محاسبه نیروی وارد بر هر سطح، منتجه آنها، ، تعیین می گردد. این منتجه که از می گذرد با نیروی وزن و عکس العمل ترکیب می شود تا نیروی بدست آید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵- با فرض مقداری برای ضریب اطمینان مثلاً ،زاویه مشخص شده و مسئله حل می شود. آنگاه نسبت به دست می آید. اگر دو مقدار و مساوی نشد مقادیر دیگری از ضریب اطمینان آزمایش می شود تا مقادیر و با تقریب قابل قبول مساوی گردند. می توان مقادیر بدست آمده برای و را در هر محاسبه به صورت نقطه ای روی محورهای مختصاتی که یک محور آن و محور دیگر آن است نشان داده و سپس این نقاط را به هم متصل نمود. خطی که با زاویه ۴۵ درجه از مبدا مختصات رسم شود و منحنی حاصل از اتصال نقاط را قطع کند جواب مسئله را نشان می دهد.
۲-۶- تغییرات ضریب ایمنی در شیروانی های خاکریزهای رسی واقع بر روی رس اشباع:
شکل (۲-۱۶-الف)، یک خاکریز کوتاه رسی را نشان می دهد که بر روی رس اشباع نرم احداث شده است. فرض کنید که نقطه ای از سطح لغزش بحرانی که قوسی از دایره است، می باشد قبل از اجرای خاکریزی، فشار نقطه ای در نقطه می تواند توسط رابطه زیر تعریف شود[۱]:
اجرای خاکریز یکنواخت فرض می شود. بدین معنی که مطابق شکل (۲-۱۶-ب)، ارتفاع خاکریز از لحظه ، به طور خطی افزایش پیدا می کند و در لحظه ارتفاع آن به مقدار مطلوب یعنی H می رسد و از آن به بعد (یعنی )، مقدار آن ثابت می ماند. در این شکل، همچنین افزایش تنش برشی در روی سطح لغزش بحرانی به علت اجرای خاکریز نشان داده شده است. مقدار تا به طور خطی افزایش پیدا کرده و از آن به بعد ثابت می ماند.
فشار حفره ای در نقطه (۲-۱۶-الف)، در مدت اجرای خاکریز مطابق شکل (۲-۱۶-پ)، افزایش می یابد. در زمان ، مقدار می باشد. افزایش فشار حفره ای به علت نفوذپذیری کم لایه رسی که از زهکشی سریع آب جلوگیری می کند، می باشد. بعد از اتمام مرحله اجــرای خاکریز، به عبارت دیگر برای زمان ، فشـــار حفره ای به تدریج همواره با زهکشی آب کاهش می یابد که این عمل با تحکیم لایه رسی همراه است. در زمان حدوداً [۱]:
شکل (۲-۱۶): تغییرات ضریب ایمنی با زمان برای خاکریزی روی رس نرم [۱]
برای سهولت، اگر اجرای خاکریز سریع فرض شود، عملاً در حین اجرا، هیچگونه زهکشی رخ نداده و مقاوت برشی متوسط رس از لحظه تا با مقدار مساوی (مقاومت برشی زهکشی نشده)، ثابت خواهد ماند. این موضوع در شکل (۲-۱۶-ت)، نشان داده شده است. برای زمان ، با توسعه تحکیم، مقدار مقاومت برشی بتدریج افزایش پیدا می کند. در زمان ، به عبارت دیگر بعد از اینکه عمل تحکیم تکمیل شد، مقاومت برشی متوسط رس مساوی[۱]:
خواهد شد، شکل (۲-۱۶-ت). ضریب ایمنی خاکریز در امتداد سطح لغزش بحرانی به صورت زیر تعریف می شود[۱]:
با توجه به رابطه فوق، طبیعت عمومی تغییرات ضریب ایمنی در شکل (۲-۱۶-ث) نشان داده شده است. همان طور که از این شکل پیداست، مقدار در ابتدا به صورت تابعی از زمان کاهش می یابد. در پایان اجرا (زمان )، مقدار ضریب ایمنی حداقل می باشد. بعد از این نقطه، مقدار با پیشرفت زهکشی تا زمان افزایش می یابد.
*- خاکبرداری در رس اشباع:
شکل (۲-۱۷-الف) ، نشان دهنده شیروانی یک ترانشه در رس نرم اشباع می باشد. که در آن سطح بحرانی لغزش است. در حین پیشرفت عملیات ترانشه برداری، تنش برشی متوسط در روی سطح بحرانی لغزش که از نقطه عبور می کند، افزایش می یابد. حداکثر مقدار تنش برشی متوسط در پایان کار یعنی در زمان به وجود می آید که در شکل (۲-۱۷-ب)، نشان داده شده است. به واسطه خاکبرداری، فشار سربار مؤثر در نقطه کاهش پیدا می کند. این مسئله باعث کاهش فشار حفره ای آب خواهد شد. در شکل (۲-۱۷-پ)، منحنی تغییرات، تغییر فشار حفره ای خالص، ، نشان داده شده است. بعد از اتمام خاکبرداری ( )، فشار حفره ای اضافی خالص منفی، بتدریج زایل می شود. در زمان ، مقدار مساوی صفر خواهد شد. تغییرات مقاومت برشی متوسط رس بر حسب زمان در شکل (۲-۱۷-ت)، نشان داده شده است. توجه شود که مقاومت برشی خاک بعد از خاکبرداری، بتدریج کاهش می یابد. این مسئله به علت زایل شدن اضافه فشار حفره ای منفی است. اگر ضریب ایمنی شیروانی ترانشه برداری در امتداد سطح لغزش بحرانی توسط رابطه [۱]:
بیان شود، تغییرات آن مطابق شکل (۲-۱۷-ث)، خواهد شد. توجه شود که مقدار با زمان کاهش می یابد و حداقل مقدار آن در زمان به دست می آید.
شکل (۲-۱۷): تغییرات ضریب ایمنی شیروانی گودبرداری در خاک رس [۱]
۳-۱- مقدمه:
یکی از عوامل اصلی در ساخت کانال های انتقال آب، توجه به ویژگی های ژئوتکنیکی خاک بستر و پایداری شیب جانبی کانال در شرایط ساخت و بهره برداری می باشد. در سال های اخیر محققین آزمایش های فراوانی بر روی خاک بستر کانال های انتقال آب انجام داده اند و به این نتیجه رسیدند که، یکی از عوامل تخریب ها، عدم توجه به شرایط ژئوتکنیکی در ساخت و تأثیر پارامترهای شیب بر پایداری آن می باشد. همچنین در شرایط بهره برداری وقوع پدیده ای به نام کاهش سریع سطح آب تأثیر بسزای بر روی کاهش پایداری سطوح شیب دار خواهد داشت. در ادامه به بررسی خلاصه ای از مقالات مربوطه که در دو بخش آزمایشگاهی و تحلیلی ارائه شده است، پرداخته می شود.
۳-۲- تحقیقات آزمایشگاهی:
رحیمی و عباسی (Rahimi & Abbasi’ ۲۰۰۸)، به بررسی مسأله ساخت پوشش بتنی کانال ها، که معمولترین شکل مشکلات موجود در شبکه های آبیاری و زهکشی در ایران می باشد پرداخته و پی بردند که، طبیعت و دلایل این مشکلات، در پروژه های مختلف تفاوت دارد[۲]. رحیمی و عباسی (۲۰۰۸)، این دلایل را بصورت زیر طبقه بندی می نماید: طراحی ضعیف، عملیات نامناسب ساخت، کیفیت پایین مواد تشکیل دهنده، عملکرد و نگهداری ضعیف، مسائل فرهنگی و اجتماعی و سرانجام، خصوصیات ژئوتکنیکی مواد بستر. در میان این دلایل، عدم توجه مناسب به ویژگیهای ژئوتکنیکی مواد بستر کانال، مهمترین دلیل بوده است که نه تنها باعث آسیب به پوشش در سال اول عملکرد می باشد، بلکه همچنین در برخی موارد، تعمیراتِ آنها را دشوار و غیر اقتصادی نموده است. این محققین، علل خرابی پوشش بتنی کانال مربوط به پروژه خط انتقال ساوه را که برروی بستر ماسه ای ساخته شده بود مورد مطالعه قرار دادند. با نمونه برداری از مسیر کانال و انجام آزمایش به بررسی مشخصات بستر پرداخته و پی بردند که در نمونه ها خاصیت واگرایی وجود دارد و این پدیده با نفوذ آب و شسته شدن بستر، نهایتاً تخریب کانال را به همراه داشته است. آنها به منظور بررسی و مطالعه دلایل تخریب کانال ساوه، به یکسری بررسی های ژئوتکنیکی شامل برخی بازدیدهای میدانی، مرور گزارشات قبلی، حفر گودالهای آزمایشی و نمونه برداری در طول کانال، مخصوصاً در مجاورت محل های دارای آسیب، و نیز انجام برخی آزمایشهای میدانی و آزمایشگاهی پرداختند. به منظور ارزیابی نوع آسیب و برنامه ریزی برای فازهای بعدی مطالعات، سایت پروژه در چندین مرحله مورد بازدید قرار گرفت. در این بازدیدها، نوع آسیب از جنبه های زمین شناسی و نوع خاک بستر مورد آزمون قرار گرفت و محل قرارگیری گودالهای آزمایشی برای نمونه برداری، و نیز آزمایشهای مورد نیاز میدانی و آزمایشگاهی تعیین شد. این نتیجه که آسیب های بوجود آمده در پوشش کانال و ترک خوردگی ها به علت شستشوی مواد بستر وشکستگی بتن می باشد، حاصل شد. طبق گزارشات تهیه شده در طول کارهای تعمیراتی، سوراخهایی تا قطر۵۰ سانتی متر در پشت صفحات بتنی تخریب شده مشاهده گردید. بررسی های میدانی نشان دادند که بیشتر خاک بستر شامل رسوبهای تثبیت نشده، با ماسه های ریز تا ترکیبی از خاک رس سیلتی بود. برای نمونه برداری، تعداد ۱۲ گودال با عمق ۴ متر حفر گردید. گودالهای آزمایشی در ۶ محل قرار داشتند، دو گودال در هر مکان، که یکی در نقطه آسیب دیده در کانال و دیگری در فاصله حدود ۲۰ متری از محور کانال حفر شد. تجربیات آزمایشگاهی را به دو صورت فیزیکی و شیمیایی تقسیم کردند. آزمایش ها را با توجه به رفتار خاک بستر زیر پوشش بتنی کانال و نیز با توجه به وجود آب انتخاب کردند. برای این منظور، آزمایشهای شاخص شامل توزیع سایز دانه و حدود اتربرگ و نیز آزمایشهای شیمیایی برای تعیین ph و مقدار یون مثبت بر اساس استانداردهای ASTM انجام گرفت. آنها بعد از انجام بازدیدهای میدانی به این نتیجه رسیدند که، نتایج قبلی مطالعات زمین شناسی و نیز بازدیدهای مکرر از سایت و زمینهای اطراف نشان دهنده این بود که، خاک بستر در منطقه اساساً از نوع ماسه ریز و ماسه لای دار بود که می تواند نشان دهنده مشکل ساز بودن خاک باشد. بعلاوه، نتایج آزمایشهای سنجش چگالی ناحیه در بستر کانال نشان داد که وزن خشک در جای[۱] مواد، بین ۱/۵ تا ۱/۵۶ گرم بر سانتی متر مکعب، تغییرات داشت، که بصورت کم تا خیلی کم در نظر گرفته شد. چگالی درجای کم به همراه طبیعت ماسه ای خاک، می توانند نقش مهمی را در نوع آسیب مشاهده شده داشته باشند. مقدار طبیعی رطوبت در نمونه ها بین ۶ تا ۲۲ درصد بوده، که برای خاک های محتوی رس و لای این درصد دارای مقدار بیشتر و برای خاکهای ماسه ای دارای مقدار کمتری بود. همچنین طبق آزمایش های صورت گرفته در کانال ها، یکی از دلایل اصلی آسیب به پوشش می توانست بعلت وجود گچ در خاک بستر باشد، و از آنجایکه ذرات سفید در خاک مشاهده شدند، چندین آزمایش به منظور تعیین دقیق مقدار گچ موجود در خاک انجام گرفت و مشخص شد که در این نمونه وجود گچ عامل اصلی تخریب نمی باشد. بعد از بررسی های صورت گرفته بر روی مشخصات هیدرولیکی و ژئوتکنیکی کانال به معرفی عوامل اصلی تخریب کانال پرداختند و در اولین گام مشخص کردند که عرض کف در نظر گرفته شده با کانال متناسب نبوده و دارای مقدار کمتری می باشد. به هر حال، پایداری شیب های کناری در حالت اشباع[۲] نشان داد که در بدترین شرایط، ضریب ایمنی بیشتر از ۱/۵ می باشد. همچنین، مشاهدات مربوطه در طول کانال و توپوگرافی محیط اطراف ناحیه نشان داد که شیب های طبیعی پایدار بوده و هیچگونه اثری از زمین لغزه[۳] مشاهده نشد. از لحاظ ساخت، فشرده سازی نامناسب بستر و کیفیت پوشش بتنی می توانند باعث ایجاد آسیب های موجود شوند. مشاهدات عینی در برخی از قسمتهای کانال، جاییکه صفحات بتنی خارج شده اند، نشان داد که سطح بستر بطور نامناسبی ناهموار بوده، بطوریکه ضخامت بتن بین ۳ تا ۱۵ سانتی متر تغییرات داشته است. بنابراین، این نتیجه حاصل شد که در برخی از نقاط بستر کانال، خاک بطور کامل فشرده سازی نشده و وزن خشک بسیار پایین دارد. این امر می تواند بعلت استقرار نادرست صفحات بتنی باشد، که می تواند باعث جابجایی یا ایجاد ترک شود. تستهای مقاومت فشردگی نشان دادند که کیفیت خود بتن قابل قبول می باشد. در نتیـــجه، تأیید شد که علیرغم ناکارآمدی های ساخت، این عوامل دلیل اصلی آسیب گسترده مشاهده شده نمی باشند. با توجه به نوع آسیب مشاهده شده و نیز نوع تغییر شکلها و ترکهای پوشش کانال، مخصوصا وجود حفره های بزرگ در پشت پوشش، تخریب بعلت عدم وجود تکیه گاه می باشد، یعنی همان ناپایداری شیب. علت این است که مواد بستر خارج شده و صفحات بتنی نازکِ باقیمانده، قادر به تحمل ممانهای خمشی ایجاد شده در اثر وزن بتن و آب بالای آن نمی باشند. عوامل بسیاری می توانند در این پدیده سهم داشته باشند. به غیر از عوامل مرتبط به طراحی نامناسب و عملیات ساخت، فرایندهای ژئوتکنیکی زیر می توانند نقش مهمی را ایفا کنند:
*- شستشوی[۴] مواد محلول خاک بستر، که باعث ایجاد تخلخل و بنابراین خرابی بیشتر می شوند.
*- تغیییر مکان[۵] ذرات خاک و در نتیجه فرسایش داخلی خاک
این محققین، سرانجام بعد از بررسی های گسترده برروی پروژه مذکور، پی بردند تخریب پوشش کانال بعلت وجود لنزهای شنی در خاک بستر کانال اصلی ساوه بوده است. بنابراین، راه حل ها بایستی اساساً بر روی این مسأله تمرکز داشته باشند. از آنجاییکه کارهای تعمیراتی معمولاً پرهزینه می باشند، بنابراین، انتخاب روش مناسب بایستی بر اساس گستردگی و نوع آسیب از یک سو، و جنبه های اقتصادی و فنی از سوی دیگر باشد. در نهایت اقدام به معرفی سه راه حل، برای جلوگیری از خرابی و تعمیرات کردند:
۱- تعویض خاک بستر
۲- تغییر مسیر کانال
۳- عملیات بر روی خاک بستر
از آنجا که کانال ساختــه شده و به بهره برداری رسیـده، بنابراین تعویض خاک و تغییر مسیـــر کانال بستر راه حل های اقتصادی و عملی نیستند. بنابراین، با در نظر گرفتن شرایط پروژه، خالص سازی خاک بستر تنها گزینه عملی و اقتصادی می باشد. در ادامه برای انجام عملیات بر روی خاک بستر مراحل زیر را پیشنهاد کردند:
الف) هدایت جریان آب به سمت بیرون
ب) آب بندی مجدد اتصالات باز و ترک ها
ج) تعویض صفحات بتنی آسیب دیده و خالص سازی خاک بستر تا عمق ۳۰ سانتی متر با مواد زیر:
*- خاک رس لای دار با پلاستیسیته پایین
*- آهک هیدراته بصورت ترکیب شده با مواد محلی (۲۵۰ کیلوگرم آهک به ازای هر متر مکعب از خاک)
*- سیمان پورتلند بصورت ترکیب شده با مواد محلی (۱۵۰ کیلوگرم سیمان پورتلند به ازای هر متر مکعب از خاک). پس از خالص سازی مناسب بستر، پوشش جدید می تواند اعمال شود.
*- بازدید دوره ای مقاطع سالم: مقطع بایستی از لحاظ وجود هرگونه ترک یا جابجایی احتمالی، مورد نظارت و مانیتورینگ قرار گیرد، تا در صورت وجود حفره های مخفی، ملات مناسب در آنها تزریق گردد.
کِرکز و فَست (Kerkes & Fassett’ ۲۰۰۶)، طی یک سری آزمایش پی بردند، که کاهش سریع ارتفاع آب یکی از شدیدتـــرین شرایط بارگذاری است که شیــب های خاکی می تواننـد تجربه کنند[۲]. جاری شدن سیل در رودخانه های مجاور که به یکباره باعث افزایش سطح آب می شود، به سرعت و به همان نسبت در زمان فروکش کردن سیلاب ها کاهش می یابد. در حالی که امکان توسعه سطوح گسیخته عمقی وجود دارد، اثر بر روی دامنه های خاکی جانبی اغلب به صورت خرابی های شیب نسبتاً کم عمق دیده می شود، که اگر بدون توجه بماند باعث تخریب شیب های خاکی کانال می شود. این وضعیت بیشتر در شیب بالادست سدهای خاکی و کانال های انتقال آب رخ می دهد. با این حال گسیختگی ها در شیب های طبیعی و یا مصنوع که در امتداد رودخانه ها و کانال های زهکشی ساخته شده توسط بشر می باشد، به عنوان یکی از پیامدهای سیل بسیار معمول است. وقوع سیل می تواند، سطح آب را در رودخانه ها و کانال های زهکشی برای مدت قابل توجهی از زمان بالا نگه دارد و سپس، نسبتاً به سرعت، در هنگامی که سیلاب ها فروکش کرد سطح آب را پایین بیاورد. اثر این طغیان بر روی شیب های خاکی کناره کانال ها، هم قبل و هم پس از کاهش ارتفاع آب، اصل وضعیت کاهش سریع ارتفاع آب می باشد. بنابراین، برای درک کاهش سریع ارتفاع آب در نظر گرفتند، که چه اتفاقی برای شیب خاکی و خاک تشکیل دهنده آن، هم از نظر مقاومت خاک و هم توسعه فشار منفذی می افتد.
حالت کاهش سریع ارتفاع آب با بهره گرفتن از دو روش مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت:
الف) حالت تنش کل
ب) حالت تنش مؤثر
روش تنش مؤثر را می توان برای هر دو اجرای بلند مدت و کوتاه مدت استفاده کرد. مشکل در استفاده از روش تنش مؤثر برای وضعیت کوتاه مدت در تعیین فشار منفذی است که برای وضعیت بارگذاری خاص وجود دارد. اغلب تصور می کنند که این مشکل را می توان با بهره گرفتن از مقاومت برشی زهکشی نشده و انجام تحلیل تنش کل برطرف کرد، با این حال، این رویکرد آنچنان که در ابتدا به نظر می رسد ساده نیست. تعیین مقدار مناسب برای مقاومت برشی زهکشی نشده برای استفاده در یک تجزیه و تحلیل افت سریع بسیار پیچیده تر از آن است که بسیاری می پندارند. به منظور استفاده از یک مقاومت برشی زهکشی نشده ابتدا نمونه خاک باید تحت حالت تنش موجود در شیب، قبل از کاهش سریع ارتفاع آب به تعادل برسد. توزیع تنش در خاک در طول شیب در پاسخ به عدم بارگذاری که به عنوان یک نتیجه از خاکبرداری برای کانال زهکــــشی شده رخ می دهد تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، باید به حدی که درجه اشباع خاک از افزایش سطح آب در کانال تغییر کرده و همچنین به هر گونه نرمی در نتیجه برجستگی خاک های رس از انعطاف پذیری بالا، توجه شود. سپس باید آزمایش آزمایشگاهی در نمونه آزمون با همان تغییر در فشارها که در شیب در طول بارگذاری کاهش سریع ارتفاع آب رخ می دهد تکرار شود. مقاومت خاک هنوز توسط حالت تنش مؤثر نمونه اداره می شود، و اگر اجرای شرایط بارگذاری به درستی تکرارشود، سپس در تئوری، تغییر در فشارهای منفذی نمونه آزمون همان گونه که در این زمینه است رخ خواهد داد و همه اینها درمقاومت برشی زهکشی نشده به دست آمده از آزمون منعکس خواهد شد. متأسفانه، یک واقعیت دیگر که تجزیه و تحلیل را پیچیده می کند این است که قبل و در طول کاهش سریع، هم حالت اولیه تنش و هم تغییر در فشار منفذی در طول شیب در این زمینه متفاوت است. در نتیجه، یک مقدار از مقاومت برشی زهکشی نشده برای تمام شیب مناسب نیست. با در نظر گرفتن تغییرات فشار منفذی در خاک ممکن است، مناسب نباشد که به سادگی به بررسی توزیع فشار منفذی در شیب بلافاصله پس ازکاهش سطح آب بیرونی پرداخته شود. همچنین باید به شیوه ای که در آن تغییرات فشار منفذی در خاک به عنوان یک نتیجه از تنشهای برشی در طول بارگذاری بدست آمده توجه شود. در یک خاک اشباع شده که تمایل به تجربه افزایش حجم یا متسع شدن درزمان برش دارد (خاک متراکم یا تثبیت شده)، یک کاهش در فشار منفذی در نتیجه افزایش در فشارهای مؤثر وجود خواهد داشت، در حالی که فشار منفذی در خاک های اشباع شده تحت یک کاهش حجم در طول برش (خاک های شل و یا به طور معمول تثبیت شده) تمایل به افزایش خواهد داشت.
یکی از مزایای استفاده از تجزیه و تحلیل تنش مؤثر این است که مؤلفه های کلیدی از تجزیه و تحلیل می تواند به صورت جداگانه در نظر گرفته شود. درست مانند تجزیه و تحلیل تنش کل، انتخاب پارامترهای مقاومتی مناسب برای تجزیه و تحلیل تنش مؤثر نیز ضروری است. شواهد قابل توجهی نشان می دهد که مقاومت برشی بسیج شده در ثبات طولانی مدت خاکهای رس سفت در واقع کمتر از مقادیر اندازه گیری شده در آزمایشگاه است و یک گواهی عالی از این موضوع توسط مصری و شاهین (۲۰۰۳)[۹]، داده شده است. مشاهدات مشابه توسط استارک و دانکن (۱۹۹۱)[۱۰]، در بررسی آنها از یک لغزش رخ داده در شیب بالادست سد سان لوئیس درنتیجه کاهش ارتفاع آب بدست آمده است. استارک و دانکن به این نتیجه رسیدند که گسیختگی را می توان به کاهش مقاومت در یک خاک رس سفت با انعطاف پذیری بالا در فونداسیون نسبت داد که برای اولین بار خیس و نرم شده و سپس در معرض بارگذاری چرخه ای همراه با وقوع متعدد کاهش ارتفاع آب مخزن در طی یک دوره حدود ۱۴ ساله قرارگرفته است. در نتیجه، فقط به عنوان یک تجزیه و تحلیل تنش کل وقت آن است که، طراح شیوه ای را در نظر بگیرد که در آن پارامترهای مقاومت تنش مؤثر به احتمال زیاد در طول عمر پروژه تغییر می کند. شاید سخت ترین جنبه تجزیه و تحلیل تنش مؤثر، تعریف فشار آب منفذی در زمان کاهش سریع ارتفاع آب است، که ممکن است دلیل اصلی که برخی از طراحان روش فشار کل را ترجیح می دهند همین باشد. در حالی که تعدادی از عوامل این جنبه تجزیه و تحلیل را پیچیده می کنند، درک عناصر اساسی فشارهای منفذی و زهکشی دشوار نیست. در واقع، درک این مفاهیم اساسی طراح را به ایجاد برخی فرضیات ساده که می تواند تجزیه و تحلیل را تسریع کند، قادر می سازد.
یکی ازدلایلی که تجزیه و تحلیل تنش کل ممکن است برای مهندسان جذاب به نظر برسد، ایده اجتناب از موضوع توزیع فشار منفذی مرتبط با زهکشی شیب، مستقل از فشارهای منفذی است که ممکن است به عنوان یک نتیجه از تغییرشکل برشی بوجود آید. با ظهور روش های عددی کامپیوتری این مشکل مانند آنطورکه در ابتدا بود، هنگامی که راهی برای توسعه شبکه جریان برای افت ارتفاع آب نیازمند است ارعاب انگیز نیست. شکل (۳-۱) کاهش سریع ارتفاع آب شبکه جریان برای یک مدل از یک شیب خاکی به طور کامل اشباع شده بالای یک پی غیر قابل نفوذ را نشان می دهد. شبکه جریان الگوی زهکشی پس از کاهش لحظه ای را نشان می دهد، زمانیکه شیب شروع به زهکشی می کند. توجه داشته باشید که بالاترین خط پتاسیل هنوز هم در همان ارتفاع سطح آب قبل از افت است. به طور طبیعی، درجه ای که شیب در طول افت زهکشی می شود عملکرد نفوذپذیری خاک در شیب و سرعتی است که در آن سطح آب افت می کند، اما شبکه جریان در شکل (۳-۱) بدترین حالت را نشان می دهد، که در آن در واقع هیچ زهکشی صورت نگرفته است. فشار کل (Ht) در امتداد هر خط هم نیرو ثابت است و برابر با مجموع هد ارتفاع (he) و هد فشار (hp) در هر نقطه مربوطه در امتداد خط هم پتاسیل است که در معادله زیر بیان شده است[۳] :
تغییر در فشار کل نیز () بین خطوط هم پتاسیل در هر شبکه جریان داده شده ثابت است. در نتیجه، فاصله بین نقاط درجاییکه خطوط هم پتاسیل با سطح شیب برخورد می کند نیز باید ثابت و برابر با تغییر در هد ارتفاع () بین نقاط مربوطه باشد. دلیل این کار این است که پس از افت، هد فشار (hp) در تمام نقاط در امتداد سطح شیب، صفر درجه است (فشار اتمسفر)، بنابراین، از معادله ()، بزرگی فشار کل (Ht) باید برابر با هد ارتفاع (he) در نقطه ای که در آن خط هم نیرو با سطح شیب برخورد می کند باشد.
*- خط جریان: خطی است که ذرات آب در امتداد آن از بالادست به پایین دست در خاک نفوذپذیر جریان می یابد. در واقع مسیر تقریبی عبور آب در خاک را خط جریان می گویند.
*- خط هم پتانسیل: خطی است که نقاط واقع بر آن بار آبی یکسانی دارند(یعنی اگر پیزومترهای در روی نقاط واقع در روی یک خط هم پتانسیل نصب شود، تراز سطح آب در تمام پیزومترها یکسان خواهد بود).

شکل( ۳-۱ ): شبکه جریان برای یک شیب اشباع شده پس از کاهش لحظه ای [۳]
با اشاره دوباره به شکل ( ۳-۱ )، با توجه به نقطه ، یک فاصله پایین تقاطع سطح شیب و خط هم نیرو که بر آن نقطه قرار دارد، واقع شده است. از بحث قبلی ثابت شده است که مقدار هد () که در امتداد خط هم نیرو برابر است با هد ارتفاع (he) جاییکه در آن خط هم نیرو با سطح شیب متقاطع است، و بزرگی هد ارتفاع در نقطه (he @ A) به سادگی است، بنابراین، هد فشار در نقطه A(hp @ A) را می توان از معادله (۲-۳) به سادگی محاسبه کرد [۳] :
می دانیم که فشار منفذی به سادگی محصول سر فشار ( ) و واحد وزن آب است. فشار منفذی در نقطه در شکل (۳-۱)، به سادگی و بطورمحافظه کارآنه، () به عنوان فاصله عمودی بین نقطه و سطح شیب درست در بالای نقطه محاسبه شده است. از یک آزمایش از شبکه جریان در شکل (۳-۱) می توان مشاهده کرد که این تقریب در نقاط نزدیک به سطح شیب و در نزدیکی پای شیب خیلی بد نیست، اما در اعماق شیب، مانند نقطه ، تقریب می تواند کاملا محافظه کارآنه باشد. در این مثال خاص، ارزش تقریبی حدود پنجاه درصد بیشتر از فشار واقعی منفذی است. تقریب محافظه کارآنه تر است هنگامی که به کانال های زهکشی با دامنه های خاکی جانبی می رسد، برخلاف سدهای خاکی، به این دلیل که شیب کلی کانال ممکن نیست به طور کامل در طول زمان که در طی آن سطح آب در کانال در مرحله سیلاب است اشباع شود. در نتیجه، اگر فرض شود که شیب به طور کامل اشباع شده، سپس زیاد برآوردکردن فشارهای منفذی در عمق شیب می تواند برای سطوح گسیخته عمیق عوامل ایمن بسیارنگهدارنده ایجاد کند. همواره باید آن حدی را که منطقه اشباع احتمالا در طول دوره آب گرفتگی شیب کانال پیشروی می کند در نظر گرفته شود. تعدادی از عواملی که بر محل منطقه اشباع در شیب جانبی کانال به عنوان یک نتیجه از جاری شدن سیل تاثیر خواهند گذاشت، عبارتند از: (۱) نفوذ پذیری مواد در شیب، (۲) محل سطح آب زیرزمینی در شیب قبل از آبگیری، (۳) درجه اولیه اشباع در مناطق غیر اشباع، و (۴) مدت زمانی که سطح آب در کانال در مرحله سیل باقی می ماند.
این محققین به منظور بررسی اثر کاهش سریع سطح آب، یک شیب خاکی با ارتفاع ۲۰ فوت با شیب جانبی ۳/۵ افقی به ۱ عمودی در نظر گرفتند. حداکثر ارتفاع آب در کانال در زمان سیلاب ۱۵ فوت و سطح آب زیر زمینـــــی ۲ فوت پایین تر از کف کانال می باشد. درجه اشباع اولیــــه ۸۰% و برای خاک سه ضریب نفوذپذیری ( ) در نظر گرفته شد، شکل های ( ۳-۲ ) ، ( ۳-۳ ) و ( ۳-۴ ). سپس پیشرفت منطقه اشباع را به عنوان تابعی از زمان مورد بررسی قرار می دهند. با توجه به اینکه در یک شیب واقعی تقریباً انتظار نمی رود، اما نفوذپذیری را در سرتاسر شیب یکسان فرض کردند. یکی از عوامل مهم در این مسئله این است که ترک های ایجاد شده به احتمال زیاد بر روی شیب توسعه می یابند، بویژه در خاک های رسی با پلاستیسیته بالا، که بطور قابل ملاحظه ای پیشروی منطقه اشباع را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این ترک ها معمولاً تا عمق چند فوتی گسترش خواهند یافت.

شکل ( ۳-۲ ): موقعیت منطقه اشباع به عنوان یک تابع از زمان، با سطح آب در کانال در مرحله سیل، نفوذپذیری خاکفوت در دقیقه [۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




در این الگو بجای یادگیری مجموعه محتوای از پیش تعیین شده، حل مسأله و سایر جریانهای فعال یادگیری از اولویت مطلق برخوردار میباشند.
مفهوم هدفها و محتوای از پیش تعیین شده جای خود را به هدفها و محتوایی داده است که توسط دانشآموزان مشخص گردد منابع و رسانه های آموزشی به صورتی عام و گسترده در قالب هر آنچه که دانشآموزان برای یادگیری نیاز دارند، تعریف شده و کتاب درسی به عنوان یکی از منابع فراوان آموزشی در نظر گرفته میشود که فرصت تفحص و تنظیم برنامه را به دانشآموزان میدهد بنابراین در طرح برنامه درسی دانشآموز محور، دانشاموزان تصمیم گیرندگان اصلی هستند و کنترل عناصر برنامه درسی را در اختیار دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۳٫ الگوی مبتنی بر جامعه به عنوان منبع اطلاعاتی
این الگو، جامعه را به عنوان مهمترین و یا تنها منبع تصمیمات برنامه میداند. یکی از مهمترین ویژگیهای این الگو آن است که ریشه در جامعه و مشکلات آن دارد و به عنوان شیوهای برای فهم و اصلاح جامعه مد نظر میباشد.
هدفها در این الگو، در حد نوعی جهتگیری از پیش تعیین شده برای یادگیری است و نتایج مشخص و یکسان برای کلیه دانشآموزان تجویز نمیکنند محتوای برنامه درسی برگرفته از مسایل دانشآموزان و جامعه بوده و بر توسعه و بسط و آرمانهای جوامع بشری تأکید دارد.
برنامه درسی از این دیدگاه، علاقهمند به مطالعه وسیع جامعه در مدرسه و خارج آن است و موضوعات درسی بر اساس نیازها، ویژگیها، مسائل و دیگر ابعاد آن جامعه شکل میگیرد (دول[۲۴] ۱۹۹۶).
منابع و ابزارهای آموزشی در بردارنده منابع و رسانه های موجود در جامعه است و کتابهای درسی به عنوان یکی از این منابع مورد استفاده قرار میگیرد.
راهبردهای تدریس، راهبردهایی است که معلم در آنها نقش فراهم آورنده شرایط و موقعیت یادگیری را دارد، و در این الگو نقش معلم نقش با اهمیتتری نسبت به الگوی مبتنی بر دانشآموز دارد.
۲-۳-۴٫ سایر طرحهای برنامه درسی
کلاین در چهارمین بخش از طبقهبندی خود از سایر طرحهای برنامه درسی نامبرده است، از جمله: طرحهای مطرح شده توسط او طرح قابلیت‌های خاص[۲۵] است ن آآ
این نوع طرحهای برنامه درسی برگرفته از تعریف برنامه درسی بعنوان محصول میباشد. تصمیمگیری در خصوص عناصر برنامه درسی در این طرح، مشابه با طرح مبتنی بر موضوعهای مدون درسی است.
در طرحهای برنامه درسی ضمن تعیین عناصر برنامه به توضیح پیرامون چگونگی ارتباط عناصر و برنامه درسی با هم پرداخته میشود. هر کدام از طرحهای چهارگانه برنامه درسی، عناصر برنامه و نقش و جایگاه آنها را بطور متفاوت مورد توجه قرار میدهند برای مثال نقش کتاب درسی در طرحهای مبتنی بر موضوعهای درسی مدون بسیار کلیدی و تعیین کننده است در حالیکه در الگوی مبتنی بر دانشآموزان در حد یکی از چندین منبعی است که دانشآموز میتواند در تنظیم برنامه خود از آن استفاده کند.
اهداف در همه طرحهای برنامه درسی دارای اهمیت میباشد کلاین (۱۹۸۵) در این باره معتقد است «بطور اصولی، الگوی برنامه ریزی که در نهایت انتخاب میشود باید با هدفها و نتایج مختلفی را دنبال میکند، این هدفها و نتایج باید به منزله سرچشمه کلیه تصمیمگیریهای مربوط به الگوی برنامه درسی تلقی شود».
با توجه به مطالعات تطبیقی بعمل آمده در خصوص عناصر برنامه درسی چهار عنصر اهداف[۲۶]، محتوا[۲۷]، روشها[۲۸] و ارزشیابی[۲۹] در اکثر دیدگاه ها نمایان است (قورچیان و تن ساز۱۳۷۴).
البته در برخی دیگر از دیدگاه ها از عناصری همچون سازماندهی محتوا، وسایل و مواد آموزشی، روش های یاددهی – یادگیری نیز نامبرده شده است.
محتوا به عنوان یکی از عناصر برنامه درسی مورد تأکید اکثر نظریهپردازان میباشد. برخی نیز سازماندهی محتوا را به عنوان یکی دیگر از عناصر برنامه درسی مطرح میکنند، اما نکته مهم، دانستن چگونگی ارائه محتوا است، هر محتوایی برای ارائه نیازمند ابزار و یا وسایل رسانه های آموزشی نام دارند نقش، ویژگیها و جایگاه رسانه های آموزشی در طرحهای مختلف برنامه درسی، متفاوت است. در طراحی مبتنی بر موضوعهای درسی مدون، رسانه آموزشی نقش مهم و اساسی ایفاء میکند، معمولاً محتوا در یک رسانه آموزشی سازمان یافته و اساس کار معلم و دانشآموز را تشکیل میدهد. محتوا توسط متخصصان موضوعهای درسی، قبل از اجرای برنامه انتخاب و سازماندهی میشود همچنین بکارگیری اصول سازماندهی محتوا از قبیل توالی[۳۰]، وسعت[۳۱]، انسجام[۳۲] و تعادل[۳۳]، بستگی به قابلیت، دقت و کارآیی تدوین کنندگان محتوا دارد به عبارت دیگر میتوان گفت: رسانه آموزشی مبنای آموزش، تمرین دانشآموزان و ارزشیابی از آنها میباشد؛ و این فرآیندی است که بلین کین (۱۹۹۴) از آن با عنوان رویکرد کتابهای سنتی نام برده است. رایجترین رسانه آموزشی در این رویکرد کتاب درسی است. بنابراین کتاب درسی نقش محوری در فرایند یاددهی – یادگیری ایفاء میکند.
طرحهای صلاحیت مدار که برای تعیین اهداف تدریس، تجزیه و تحلیل فعالیتهای بزرگسالان را مورد بازنگری قرار دادهاند، بنا به گفته نلسون[۳۴] (۱۹۸۹) مبتنی بر تجزیه و تحلیل یک مهارت یا مفهوم و سپس طراحی فعالیتهایی است که در نهایت دانشآموزان را به حصول اهداف مورد نظر رهنمون سازد. بدین منظور بعد از تعیین اهداف، عناصر مهم هر هدف تعیین و به تحلیل تکلیف[۳۵] پرداخته شده و تکالیف بدست آمده بصورت زنجیرهای از تکالیف سازمان داده میشوند. در این نوع برنامه ریزی نیز رسانه های آموزشی خصوصاً کتابهای درسی نقش تعیین کننده را دارا هستند.
کتاب درسی در طرحهای موضوع درسی منعکس کننده اطلاعات سازمان یافتهای بر اساس ساختار یک رشته علمی است ولی در طرحهای صلاحیت مدار کتابهای درسی هدایت کننده آموزش یک حرفه، مهارت و یا شغل به دانشآموزان است که با بهره گرفتن از تعیین اهداف، مشخص کردن عناصر اصلی آن، تحلیل تکلیف، زنجیره تکلیف و ارزیابی، تلاش در ایجاد تغییرات مورد نظر در رفتار فراگیران دارد به عبارت دیگر کتابهای درسی شامل محتوای طراحی شده بر اساس الگوی مورد بحث است به همین دلیل است که نلسون (۱۹۸۹) در ارائه معیارهای ۹ گانه برای انتخاب برنامه درسی، به بررسی این معیارها در کتاب درسی اشاره دارد معیارهای نلسون عبارتند از:
۱- آیا هدفها به طور مرتب تدوین شدهاند؟
۲- تعداد مهارتهای ارائه شده در یک بخش پنج صفحهای کتاب را بشمارید. آیا تعداد آن بیش از پنج مورد است؟
۳- مهارت یا مفهومی را که برای اولین بار ارائه میشود پیدا کنید. در بیست صفحه بعدی نیز آن مفهوم یا عبارت را بجویید. ببینید چند بار تکرار شده است؟ به نظر شما این تعداد برای تمرین کافی است؟
۴- آیا تمرین افزایشی یا مروری در آن گنجانده شده است؟
۵- به موضوعات درسی نگاه کنید آیا آنها هماهنگ هستند؟
۶- آیا محرکهای مزاحم و زائدی هستند که توجه دانشآموز را از عامل اصلی یا نکات اساسی دور کنند؟
۷- ایا آزمونهایی منظور شده است؟ یکی از آزمونها را انتخاب کرده یک ماده آن را در نظر بگیرید. آیا آن ماده در بخش پیشین درس هم آمده بود؟ آیا شیوه پاسخدهی ثابت مانده است؟
۸- در زنجیره آموزشی آیا بازشناسی قبل از یادآوری قرار گرفته است؟
۹- با توجه به محتوای یک برنامه درسی:
آیا توالی سئوالات مروری هماهنگ با روند مطالب در متن درس است؟
آیا مفاهیم مهم خلاصه شده یا به نحو دیگری مشخص شدهاند؟
رسانه های آموزشی در دو الگوی دیگر یعنی طرحهای مبتنی بر دانشآموز و جامعه از تنوع بیشتری برخوردار است. همچنین کتابهای درسی نیز نقش متفاوت از دو الگوی پیش گفته شده دارند. در طرحهای مبتنی بر دانشآموز کتاب درسی میتواند فقط به عنوان یکی از رسانه ها و به منظور ایجاد موقعیتهای مناسب برای مشارکت دانشآموز در برنامه ریزی درسی مورد استفاده قرار گیرد، مسلماً کتابهای درسی در این نوع برنامهها در بر دارنده اطلاعات سازمان یافته بر اساس اهداف از پیش تعیین شده نیستند، بلکه با ارائه معیارها و روشهایی امکان انتخاب اهداف و محتوا را به دانشآموزان میدهد. البته برخی از طرفداران این دیدگاه استفاده از کتاب درسی را نفی کرده و انتخاب رسانه های آموزشی را نیز به عهده دانشآموزان گذراندهاند، همچنین در طرحهای مبتنی بر جامعه نیز نقش کتابهای درسی کمرنگ است و منابع موجود در جامعه و مدارک اسناد نقش اساسی را ایفا میکنند.
۲-۴٫ تحلیل محتوای کتابهای درسی
همگام با گسترش استفاده از روش تحلی محتوا، برخی محققان به طبقهبندیهایی پیرامون این روش پرداختند. برلسون[۳۶] (۱۹۵۲) تحلیل محتوا را بر اساس مقاصد اصلی آن به پنج نوع تقسیم کرد:

 

    1. توصیف ویژگیهای ماهیتی محتوای پیام

 

    1. توصیف ویژگیهای شکلی محتوای پیام

 

    1. استنتاجهایی پیرامون تولید کننده محتوا

 

    1. استنتاجهایی پیرامون مخاطبین محتوا

 

    1. پیشگویی تأثیرات محتوا بر مخاطبین

 

در همین حال نیویندورف (۲۰۰۲) چهار نوع تحلیل محتوا را مطرح میکند که شامل تحلیل محتوای توصیفی، استنتاجی، پیشگویی و روانسنجی میشود. در تحلیلهای استنتاجی، نتایج بدست آمده، استنتاجهایی از محتوا در رابطه با شرایط اجتماعی تولید پیام است و در تحلیلهای پیشگویی کننده، محقق تلاش دارد تا تأثیرات احتمالی پیام را بر روی مخاطبین پیشگویی کند و تحلیلهای روانسنجی در رابطه با تحلیل متون مصاحبه روانپزشکان با بیماران کاربرد دارد. بررسیهای نویسنده نشان میدهد که تا کنون محققی به بررسی انواع تحلیل محتوای رسانه های آموزشی نپرداخته است.
در این کتاب به منظور شناخت بیشتر تحلیل محتوای رسانه های آموزشی و با توجه به ویژگیهای این نوع رسانه ها، تحلیل محتوای رسانه های آموزشی به سه نوع تقسیم شده است. که عبارتند از تحلیل محتوای توصیفی، ارتباطی و استنباطی.
۲-۴-۱٫ تحلیل محتوای توصیفی[۳۷]
در تحلیل محتوای توصیفی به تبیین ویژگیهای محتوای آشکار یک رسانه آموزشی پرداخته میشود. این نوع از تحلیل محتوا، کاربرد گستردهای در بررسی رسانه آموزشی دارد و ابعاد گوناگون ویژگیهای رسانه آموزشی را در بر میگیرد.
۲-۴-۲٫ تحلیل محتوای ارتباطی رسانه های آموزشی
تحلیل محتوای ارتباطی نوعی دیگر از تحلیل محتوای رسانه های آموزشی است در این نوع از تحلیلها روابط بین عناصر برنامه درسی و رسانه آموزشی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
قضاوت در مورد نتایج حاصل از این بررسی به میزان زیادی با الگوی طراحی برنامه درسی انتخابی مرتبط است. الگوهای طراحی برنامه درسی تبیین کننده عناصر یک برنامه درسی و چگونگی ارتباط آنها با هم میباشند. همین امر موجب میشود که در الگوی مبتنی بر موضوعهای درسی مدون، یک رسانه آموزشی همچون کتاب درسی تنها رسانه آموزشی باشد در این صورت لازم است تمام اهداف برنامه درسی توسط محتوای کتاب درسی پوشش داده شود اما در الگوی مبتنی بر دانش آموز کتاب درسی یکی از رسانه های اموزشی است و معلم و دانشآموز در فرایند یاددهی – یادگیری، منابع و رسانه های متنوعی را انتخاب و مورد استفاده قرار میدهند، طبیعتاً در این حالت اگر کتاب درسی نتواند همه اهداف یک برنامه درسی را پوشش دهد، اشکالی ندارد بلکه میتواند جزء ویژگیهای مثبت آن باشد چون زمینه های درگیر کردن دانشآموز و معلم را با فرایند انتخاب و استفاده از رسانه های آموزشی دیگر فراهم میآورد.
تحلیل محتوای ارتباطی رسانه های آموزشی ابعاد متنوعی را در بر میگیرد که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱- تحلیل محتوای سطوح اهداف: تحلیل محتوای سطوح اهداف، ارتباط بین اهداف یک سطح را با اهداف سطوح بالایی و یا پائینی خود مورد بررسی قرار میدهد. تحلیل محتوای سطوح اهداف یک سطح را با اهداف سطوح بالایی و یا پایینی خود مورد بررسی قرار میدهد. یک رسانه آموزشی به منظور تحقق اهداف برنامه درسی انتخاب و یا تولید میشود اهداف نیز با توجه به الگوهای طراحی، سطوح گوناگونی دارند. برخی الگوها، خرد کردن اهداف را تا سطح اهداف رفتاری ملاکی پیشنهاد میکنند؛ برخی دیگر معتقد به رفتاری کردن اهداف نیستند در رابطه با این بُعد از تحلیل محتوای ارتباطی در فصل دوم بخش سوم بطور مفصل بحث شده است.
۲- تحلیل محتوای متن رسانه بر اساس اهداف: متن رسانه آموزش در انبان[۳۸] محتوا برنامه درسی است. متن در کتاب درسی شامل متن نوشتاری، تصویر، نمودارها، جداول و دیگر شکلهای ارائه محتوا میباشد. بررسی ارتباط بین محتوای متن رسانه آموزشی و اهداف برنامه درسی یکی از جنبه های تحلیل محتوای ارتباطی است. در این نوع تحلیل محتوا، میزان پوشش اهداف توسط محتوا و میزان ارتباط محتوا با اهداف مورد بررسی قرار میگیرد. واحد محتوا بر اساس طرح تحلیل محتوا میتواند درس، جمله، پاراگراف، صفحه، مضمون، تصویر، آزمایش و یا مثال باشد. بررسی جنبهای از پوچی و یا عقیم بودن برنامه با این نوع تحلیل امکان پذیر است. در فصل دوم بخش سوم یک نمونه از تحلیل ارتباطی بین متن رسانه و اهداف آورده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




از آنجا که زاویه‌ی دید دوربین‌های مجازی در برخی از موقعیت‌ها بر روی سطح کره، در تقارن با هم بوده و نیز شکل هواپیماهای جنگنده از وسط آن متقارن می‌باشد، در نتیجه برخی از نماهای مرجع که دارای اندازه‌ای یکسانی می‌باشند در یک و یا چندین جهت مختلف ایجاد می‌شود، برای کاهش حجم محاسبات، این نماها با توجه به روش استخراج ویژگی استفاده شده در سیستم بازیابی تصویر حذف می‌شوند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
به‌طورکلی روش‌های استخراج ویژگی ما در این تحقیق یا دارای حساسیت به دوران و یا عدم حساسیت به دوران می‌باشند که بر اساس این دو روش، نحوۀ کاهش دوربین‌های مجازی متفاوت می‌باشد.

کاهش نماها در روش‌های حساس به دوران

برای روش‌های استخراج ویژگی که در سیستم بازیابی تصاویر استفاده می‌شوند و به دوران حساس هستند، باید نماهای مرجع که دارای اندازه و جهتی یکسان هستند حذف شوند. برای این کار، از روش مساحت ناحیه ناهپوشان که به دوران حساس می‌باشد استفاده کردیم.
در این روش نماهای مرجع مربوط به یک مدل دو به دو XOR می‌شوند. با بهره گرفتن از ناحیۀ ناهمپوشان کمینه، نماهایی که از نظر جهت و شکل یکسان هستند پیدا شده و یکی از آن ها ذخیره و مابقی حذف می‌شوند. از آنجا که روش مساحت ناحیه ناهمپوشان یکی از روش‌های استخراج ویژگی سیستم بازیابی ما می‌باشد، توضیحات بیشتر درباره این روش به بخش ۴-۸-۱ موکول می‌شود.
از آنجاکه فقط یک دوربین مجازی در نقطه‌ی وسط مدل از روبه روی هواپیما قرار می‌گیرد، و فقط یک نما از آن گرفته می‌شود، در حالی که تصاویری از هواپیمای جنگنده از همین زاویه با موقعیت دورانی گوناگون در پایگاه‌داده وجود دارند، این نما را از بین نماهای کاهش یافته به روش مساحت ناحیه ناهمپوشان پیدا کرده و با اختلاف زاویه ی ۱۵درجه از ۰ تا ۱۸۰ دوران می‌دهیم.
همین قضیه در مورد دو نما از پهلوی هواپیما که دوربین روبه روی نقطۀ وسط آن باشد، تکرار می‌شود. با این تفاوت که با اختلاف ۱۵ درجه، از ۰ تا ۹۰ برای یک پهلوی هواپیمای جنگنده، ۵ نما و برای پهلوی دیگر هواپیمای جنگنده، با اختلاف ۱۵- درجه، از ۰ تا ۹۰- ، ۵ نمای دیگر بدست می‌آید. ۲۰ نمای بدست آمده از دوران را به سایر نماهای مرجع کاهش یافته اضافه می‌کنیم. موقعیت کابین خلبان در همه نماهای دوران یافته رو به بالا در نظر گرفته شده است. افزایش این ۲۰ نما، برای تعداد ۲۰۰ و ۳۳۸ دوربین که نتایج بهتری داشت انجام شده است.
نماهای دوران یافته‌ اضافه شده برای تعداد ۳۳۸ دوربین در شکل ۴-۴ نشان داده شده اند. این کار برای تمامی مدل‌ها و نیز برای هر مرحله تغییر تعداد دوربین‌های مجازی انجام می‌شود.

 

نماهای دوران یافته نمااصلی
   
   
   

شکل ۴-۴ نماهای دوران یافته از منظر دید روبه رو و دو پهلو برای تعداد ۳۳۸ دوربین

کاهش نماها در روش‌های مقاوم به دوران

برای روش‌های استخراج ویژگی که در سیستم بازیابی استفاده می‌شوند و نسبت به دوران مقاوم می‌باشند، نماهای مرجع با اندازه‌ی یکسان درجهت‌های مختلف پیدا شده، یکی از آن‌ها ذخیره و مابقی حذف می‌شوند.
برای حذف این نماها، از روش گشتاورهای زرنیک[۱۷]، که یکی از روش‌هایی استخراج ویژگی مقاوم به دوران است استفاده کردیم.بردار ویژگی برای هر نما، شامل ۲۳۱ ویژگی می‌باشد که از ویژگی های مرتبه ۰ تا ۲۰ گشتاورهای زرنیک استفاده شده است.
از آنجا که این روش نیز یکی از روش های استخراج ویژگی در سیستم بازیابی ما می‌باشد، توضیح کامل آن به بخش ۴-۸-۳ مکول می‌شود. این کار برای تمامی مدل‌ها و نیز برای هر مرحله تغییر تعداد دوربین‌های مجازی انجام می‌شود.

تعداد نهایی نماهای کاهش یافته و مقایسه‌ی آن‌ها

بدیهی است در روش مقاوم به دوران، نیازی به اضافه کردن نماهای دوران یافته از روبه رو و دو پهلوی هواپیماهای جنگنده نمی‌باشد. در جدول ۴-۲ مقایسه تعداد کاهش نماهای مرجع برای دو روش بالا نشان داده شده است. در این جدول سطر اول تعداد نماهای اولیه، سطر دوم و سوم به ترتیب تعداد نماهای کاهش یافته‌ی مرجع را برای روش حساس به دوران و روش مقاوم به دوران نشان می‌دهد.
همان طور که انتظار می رود در روش مقاوم به دوران به علت عدم حساسیت به دوران تعداد بیشتری از نمای مرجع نسبت به روش حساس به دوران حذف می‌شود و همان‌گونه که اعداد جدول نشان می‌دهد این کاهش نما در حدود ۲ الی ۳ برابر می‌باشد.
جدول ۴-۲ تعداد نماهای نهایی در آرایش‌های مختلف دوربین مجازی

 

۳۳۸ ۲۰۰ ۹۸ ۵۰ تعداد اولیه‌ی نماها
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]