آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو



 



مرحله سوم: ایجاد یک استراتژی بازاریابی

پنج رویکرد متفاوت وجود دارد که سازمان‌ها بر اساس آن ها شکل گرفته و استراتژی بازاریابی را به اجرا در می آورند: تولید، محصول، فروش، بازاریابی و اساس بازاریابی اجتماعی.

در رویکرد تولید مدیریت باید تلاش خود را در جهت افزایش کارایی تولید و توزیع متمرکز سازد. این رویکرد، یکی از قدیمی ترین گرایشهاست که راهنمای فروشندگان بوده است. در رویکرد محصول استراتژی بازاریابی بر بهبود مستمر محصول متمرکز می شود. و در رویکرد فروش تأکید بر این است که فروش شرکت تنها در صورتی به میزان کافی خواهد بود که شرکت در زمینه معرفی و فروش، زیاد تلاش کند. این رویکرد معمولاً برای کالاهای ناخواسته به کار می رود؛ یعنی کالاهایی که خریداران معمولاً به خرید آن ها فکر نمی کنند، مثل بیمه و اهداء خون. ‌بر اساس رویکرد بازاریابی رسیدن به اهداف سازمانی مستلزم شناخت نیازها و خواسته های بازار هدف و مرتفع ساختن آن با رضایتمندی مورد انتظار به صورتی بهتر از رقبا می‌باشد در رویکرد بازاریابی، تمرکز بر مشتری و ارزش‌های مورد نظر آن، مسیر فروش و منفعت است در این فلسفه، نه تنها به بازاریابی به چشم یک شکارچی نگاه نمی شود، بلکه دیدگاه باغبانی است؛ یعنی کار ما پیدا کردن و شکار کردن مشتری مناسب برای محصول تولید شده نیست، بلکه تلاش ما تولید محصول مناسب برای مشتری است. رویکرد بازاریابی اجتماعی این سوال را مطرح می‌کند که آیا در رویکرد صرف بازاریابی، تضاذ بین خواسته های کوتاه مدت مصرف کننده و رفاه بلند مدت او مورد چشم پوشی قرارگرفته است یا خیر. آیا شرکتی که به رفع نیازهای کوتاه مدت مشتریان می پردازد، رفاه آن ها در دراز مدت را نیز مورد توجه قرار داده است ؟ در رویکرد بازاریابی اجتماعی، استراتژی بازاریابی باید طوری تنظیم شود که خوشبختی مصرف کننده و اجتماع را فراهم کرده یا آن را بهبود بخشد .در این رویکرد افراد از منفعت مادی مهمتر اند.

استراتژی بازاریابی شرکت،با توجه به رویکرد شرکت و با هدف ارائه ارزش مورد نظر به مشتری هدف ایجاد می شود برنامه بازاریابی، با عملی کردن استراتژی بازاریابی، رابطه با مشتری را برقرار می‌کند. این برنامه از آمیخته بازاریابی تشکیل شده که مجموعه ای از ابزارهای شرکت برای اجرای استراتژی بازاریابی می‌باشد. ابزارهای اصلی آمیخته بازاریابی به چهار گروه تقسیم بندی شده اند که به چهار پی معروف هستند : محصول، قیمت، محل و ترویج. شرکت برای ارائه طرح ارزش خود به مشتری، باید ابتدا پیشنهاد ارضای نیاز را ایجاد کند(محصول).باید تصمیم بگیرد که این پیشنهاد را به چه قیمتی عرضه می‌کند (قیمت)؛ همچنین باید ‌در مورد نحوه ا رائه این پیشنهاد به مشتری تصمیم گیری کند(محل) سرانجام، باید با مشتری هدف ‌در مورد پیشنهاد ارتباط برقرار کرده و شایستگی پیشنهاد را به آن ها نشان دهد(ترویج) سازمان باید همه این ابزارها با هم ترکیب کرده و برنامه بازاریابی جامع و یکپارچه ای به وجود آورد که ارزش مورد نظر را به مشتری انتخاب شده مخابره و ارائه کند(Kotler and Armstrong, 2008).

مرحله چهارم: ایجاد رابطه سودمند با مشتری

مدیریت ارتباط با مشتری[۳۰] شاید مهمترین مفهوم بازاریابی نوین باشد . تعریف قدیم مدیریت ارتباط با مشتری شامل مدیریت اطلاعاتتفصیلی ‌در مورد هر کدام از مشتریان و مدیریت دقیق نقاط تماس در راستای حداکثر سازی وفاداری مشتری بود. تعریف جدید مدیریت ارتباط با مشتری شامل مفهوم گسترده تری است. این مفهوم به طور گسترده شامل فرایندی است که به ایجاد و حفظ رابطه سودمند با مشتری از طریق ارائه ارزش‌های بالاتر به او منجر می شود. این تعریف همه جنبه‌های جذب، نگهداری و زیاد کردن مشتریان را شامل می شود.

مرحله پنجم: کسب ارزش از مشتریان

گام آخر، جذب ارزش از مشتری در عوض ارزش ارائه شده توسط شرکت می‌باشد که به صورت فروش در حال حاضر و آینده ، سهم از بازار و سود می‌باشد. شرکت با ایجاد ارزش‌های برتر برای مشتریان، مشتریانی بسیار رضایتمند خلق می‌کند که به شرکت وفادار باقی مانده و بیشتر خرید می‌کنند. در واقع این کار همچون سرمایه گذاری دراز مدت برای شرکت می‌باشد. که این نتایج ایجاد وفاداری مشتری و حفظ او، رشد سهم از بازار و مشتریان[۳۱]، وایجاد دارایی مشتری[۳۲] خواهند بود (Kotler and Armstrong, 2008).

۲-۳) بازاریابی کل نگر

تعاریف گوناگونی برای بازاریابی بیان شده است، مانند گروهی از فعالیت‌های تجاری وابسته؛ پدیده ای بازرگانی؛ فرایندی اقتصادی فرایند مبادله یا انتقال مالکیت محصولات؛ فرایند عرضه و تقاضا؛ و بسیاری معانی دیگر. هر کدام از این تعاریف بیان کننده گوشه ای از فعالیت‌های بازاریابی بوده و کامل و منطبق بر گرایش بازاریابی جدید نیست (روستا و همکاران، ۱۳۹۰: ۷).

در مفهوم بازاریابی، اعتقاد بر این است که نیل به اهداف سازمانی، بستگی تام به تعیین تعریف نیازها و خواسته های بازار هدف و تامین رضایت مشتریان به نحوی مطلوب تر و مؤثر تر از رقبا دارد . در حقیقت این مفهوم یک فلسفه نسبتاً جدید اقتصادی است. (کاتلر و آرمسترانگ،۱۳۸۵).

در حقیقت مفهوم بازاریابی کل نگر بر پایه توسعه، طراحی و به کارگیری فرایند ها ، فعالیت ها و برنامه های بازاریابی در سطح وسیعی و به صورت وابسته به یکدیگر بنا گردیده است. بازاریابی کل نگر تأکید می‌کند که همه چیز دارای اهمیت است. براین اساس چهار عنصر را که تشکیل دهنده بازاریابی کل نگر است بدین ترتیب معرفی می کند:

    • بازاریابی درونی: اطمینان از اینکه همه افراد سازمان در قوانین بازاریابی درنظر گرفته شده باشند.

    • بازاریابی یکپارچه :اطمینان از اینکه کلیه ابزارهای ایجاد مزیت رقابتی در یک ترکیب بندی مناسب و یکپارچه به کار آمده باشند.

    • بازاریابی ارتباطی: تلقی وجود یک ارتباط غنی با کانال‌های مشتریان و سایر شرکا داشتن .

  • بازاریابی مسئولیت اجتماعی: درک تاثیرات اخلاقی، محیطی، قانونی و اجتماعی بازاریابی است (Kotler and Keller, 2006).

بسیاری از بازاریابان و مدیران هوشمند ‌به این نتیجه رسیده اند که ارائه خدمات با کیفیت بالا نیازمند کارکنانی است که بتوانند آن را فراهم کنند به همین دلیل آنان بر این باورند که بازاریابی دردرون سازمان به اندازه بازاریابی در بیرون سازمان مهم بوده و حتی در بسیاری از موارد درونی مهم تر از بیرونی است. در حقیقت بازاریابی درونی به مفهوم استخدام، آموزش و انگیزش، همچنین تعامل با کارکنان به منظور ارائه خدمات ارزنده تر و با کیفیت بالاتر به مشتریان است (Kotler and Keller, 2006).

۲-۴) بازاریابی داخلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:24:00 ب.ظ ]




بدین ترتیب کنفرانس « ودزهول » تغییرات بنیادی در اهداف ، روش های تدریس و محتوای کتاب‌های درس علوم در آمریکا را به وجود آورد به تبع بسیاری از برنامه های جدید علوم در اروپا و سایر کشورهای دیگر مثل انگلستان طراحی و به اجرا گذاشته شد(همان منبع،ص۳۸۴).

به عنوان مثال :

پروژه هایی که برای آموزش علوم در کلاس‌های دبیرستان طرح ریزی شده بود گسترش داده شد و این کار طبیعی بود زیرا تدریس جداگانه رشته‌های مختلف علوم از قبیل فیزیک ، شیمی ، و زیست شناسی برای اولین بار از دوره دبیرستان شروع می شود و همچنین به دلیل آن که عده ی زیادی از دانش آموزان تصمیم رفتن به کالج را دارند ، رشته تحصیلات فیزیک اولین طرح آموزش علوم در دوره ی دبیرستان بود « PSSe[26]» طرح مقدماتی شیمی زنجیره ای « Cba[27]» مطالعه ماده از جهت ساختمان شیمیایی « CHEM[28]» دوره آموزشی علوم زیست شناسی « [۲۹]BSCS» طرح آموزش زمین شناسی « [۳۰]ESCP» طرح فیزیک هاروارد « [۳۱]HPP» طرح آموزش مفاهیم مهندسی « [۳۲]ECCP» به وجود آمد . ( ویکتور،نوقابی ودیگران ۱۳۷۴ ، ص ۱۵ و ۱۶ ) .

این نهضت نوآوری بسیار فعال باقی ماند چنان که هنوز هم در سال ۱۹۶۰ میلادی می توان از ۳۰۰ پروژه اصلاحی یاد کرد که نیمی از آن ها در ایالت متحده آمریکا در دست اجرا است . در اروپای غربی سازماندهی این امر از راه تحقیقات تربیتی صورت می‌گیرد و کار اصلی سه مؤسسه‌ ، ادامه توسعه تحقیقاتی در این زمینه می شود . این مؤسسات عبارتند از بنیاد « نوفلید[۳۳] » مؤسسه‌ موسوم به « اپین دکیل[۳۴] » و « مؤسسه‌ اینرپ[۳۵]» ( بخش مربوط به علوم و محیط ) ، گذشته از آن که تعدادی از دانشگاه ها مانند دانشگاه پاریس و دانشگاه ژنو ‌به این تحقیقات ادامه می‌دهند ( میالاره ، ژان ویال،شجاع رضوی ۱۳۷۱ ، ص ۳۰۱) .

آنچه که این طرح ها به ما آموخته اند؟

الف ـ از لحاظ محتوا این طرحها به ما فهمانده اند چه مواد تازه ای باید به برنامه آموزش اضافی شود مانند فیزیولوژی و بوم شناسی در زیست شناسی و چه عناصری می‌تواند از برنامه حذف گردد ، آن ها تلاش کرده‌اند به گونه ای عمل کنند که محتوای آموزش منعکس کننده ساختار رشته آموخته شده باشد و اصولا بر محور مفاهیمی که کسب آن ها دارای اولویت است دور بزند نه آن که انبوهی از وقایع خوبی یا اتفاقی را مدنظر قرار دهند. ب ـ این طرحها در ضمن رعایت برخی از حدود را روشن ساخته اند که باید بین رشته‌های مختلف علمی تفاوت قائل شویم و بر روی منافع یک آموزش علمی مختلط تأکید شود .

ج ـ آموزش علمی نمی تواند با یادگیری یک محتوا محدود شود زیرا آموختن مفاهیم جدا از آموختن روش ها نیست .

د ـ این کاربرد آرمانها گویا از لحاظ راهنمایی معلمان به منظور روشن ساختن خط مشی تربیتی خود بسیار مفید است زیرا تفویض انعطاف بیشتری به برنامه را میسر می‌سازد (همان منبع ص،۳۰۲).

بدین ترتیب این طرح ها به ویژه سبب شده اند که کلا کانون توجه آموزشی تغییر کند به طوری که از این پس موضوع مهم در انسجام درس داده شده از سوی معلم نیست ، بلکه آموختن قبلی دانش آموز است و شولمن و تایمر[۳۶] ویژگی برنامه های درسی علوم را در این دهه ‌به این شرح برشمرده اند ، برنامه های درسی جدید علوم نسبت به برنامه های قبلی از لحاظ علمی به هنگام تر شده و در آن ها از سادگی اولیه کتاب‌های قدیمی خبری نیست و با بهره گرفتن از روش های علمی علوم جمع‌ آوری اطلاعات می شده است .

به طور کلی سیر تحولات برنامه های درس علوم در فاصله سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ میلادی دارای ویژگی های ذیل می‌باشد(طالعی فرد۱۳۸۳،ص۲۷).

۱-۵-هدف از آموزش : شناخت محیط و سازش خلاق با آن و توجه به تعلیم و تربیت افراد از دوران کودکی به عنوان هدف آموزشی در نظر گرفته شد و به جنبه‌های مختلف رشد کودک توجه شد(همان منبع،ص۲۷).

۲-۵-محتوای برنامه ها : برنامه ریزان تلاش کردند که محتوای آموزش منعکس کننده ساختار رشته آموخته شده باشد و اصولا بر محور مفاهیمی که کسب آن ها دارای اولویت است دور بزند ، نه آن که انبوهی از وقایع فرعی یا اتفاقی را مدنظر قرار دهند(همان منبع،ص۲۷).

۳-۵-روش آموزش : روش اکتشافی از اهمیت خاصی برخوردار بود ، زیرا باعث می شد یادگیرنده مواد آموزشی را با ساخت شناختی خود یکپارچه کند و بتواند آنچه را که آموخته است در موقعیت های جدید به کار برد و نقش معلم در این برنامه ها با نقش قبلی آن ها متفاوت شده ، زیرا آن ها باید علوم را به عنوان پژوهش و از طریق شیوه های اکتشافی تدریس کنند .

۴-۵-شیوه ارزشیابی :شیوه ارزشیابی های مرسوم و سنتی قبل که فقط میزان معلومات دانش آموزان را اندازه گیری می کرد منسوخ شد .

طراحی و تدوین برنامه های علوم ، با توجه به نظرات برونر ، پیاژه و شواب صورت گرفت(طالعی فرد،۱۳۸۳ص،۲۸).

۶ ـ از ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ میلادی

در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ میلادی تغییر و تحولات جدیدی به تدریج در برنامه های درسی علوم به وجود آمد ، این برنامه ها تأکید بر تجربه مستقیم دانش آموز و درگیری او در امر یادگیری اساس برنامه علوم را تشکیل می‌داد . در این برنامه ها به علایق و قابلیت فراگیران توجه می شد و تلاش می شد دانش آموزان از طریق ارتباط بین معلومات گذشته و دانش جدید یادگیری آن ها صورت بگیرد(همان منبع،ص۲۸).

به طور کلی سیر تحولات برنامه های درسی علوم در فاصله سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ مسلادی دارای ویژگی های ذیل می‌باشند:

۱-۶-هدف از آموزش : هدف اصلی برنامه های درسی باید با سوادی علمی باشد ، منظور ‌از سواد علمی کسب مهارت های عقلانی و دانش ضروری برای اخذ تصمیمات معتبر باشد به عبارت دیگر هدف آموزش علوم باید برای پرورش آگاهی دانش آموزان فرصت مناسب را فراهم کرده و قضاوت اخلاقی و ارزش‌ها را بر پایه محکم دانش علم و فنی بنیان نهد و در تصمیم گیری ها به داده ها و شواهد اهمیت دهد(همان منبع،ص۲۸).

۲-۶- محتوای برنامه های درسی : بخشی از برنامه های درسی علوم باید بر اساس مسائل جاری و نیازهای اجتماع باشد و بخشی از آن ها باید بر اساس نیازهای شخصی باشد و دانش علمی و تکنولوژی روزهم در برنامه ها گنجانده شود(طالعی فرد۱۳۸۳،ص ۳۰).

۳-۶-روش آموزش : روش آموزش همان روش های فعال و خلاق می‌باشد که یاد گیرنده به طور فعال در عمل یادگیری درگیر می شود و عمل یادگیری در کنترل خود اوست ( Baldwin,1988 .p4 ) .

۴-۶- شیوه ارزشیابی : ارزشیابی های مرسوم سنتی کتبی منسوخ شد و جای خود را به ارزشهایی بسیار معتبر دیگر داده است که از آن میان می توان به ارزشیابی بر اساس مشاهده عملکرد دانش آموزان ـ گفتگو با او و تنظیم یک پرونده برای جمع‌ آوری اطلاعات ‌در مورد دانش آموز و قضاوت فردی اشاره کرد ( ری شل ،رستگار ۱۳۷۹ ، ص ۱۳۴ ) .

۷ ـ از سال ۲۰۰۰ میلادی تا کنون

عصر حاضر را به تعبیری عصر انفجار اطلاعات نامیده اند و توسعه روز افزون علم ارتباطات پیدایش رایانه ها ، ماهواره های مخابراتی و صحبت از دهکده جهانی و جامعه فرا صنعتی ، بازنگری عمیق در کم و کیف برنامه های درسی و شیوه های آموزش علوم را ضروری ساخته است و حجم گسترده اطلاعات آن چنان سریع پیش می رود که اگر جامعه ای غفلت کند ممکن است سالها عقب بماند . بدین ترتیب این فاصله به طور تصاعدی هر سال بیشتر خواهد شد (همان منبع ،ص ۱۳۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:23:00 ب.ظ ]




ساختار مالکیت و جریان‌های نقدی بر خط‌مشی تقسیم سود چه تاثیری دارد؟

۱-۳ – اهمیت وضرورت پژوهش

یکی از اقلام حسابداری که در گزارشگری مالی (صورت سود وزیان) تهیه و ارائه می‌شود (سود خالص) است. معمولاً سود به عنوان عاملی برای تدوین سیاست تقسیم سود، عاملی برای پیش‌بینی و از همه مهم‌تر راهنمایی برای سرمایه‌گذاری ‌و تصمیم‌گیری به شمار می‌آید. سیاست تقسیم سود یکی از چالشی‌ترین مباحث مدیریت مالی است. تئوری نظری متضاد که اغلب فاقد پشتوانه تجربی هستند به دنبال توضیح سیاست تقسیم سود شرکت هستند‌(فرانکفوتر و وود[۱]،۲۰۰۲)..

فرایند تصمیم‌گیری ‌در مورد مسایل مالی امری دشوار و کاملاً تخصصی است. ‌بنابرین‏ ارائه اطلاعات مفید به تصمیم‌گیرندگان به منظور اتخاذ تصمیم بهینه، هدف هر تحقیق علمی می‌تواند باشد‌. ضرورت انجام این تحقیق نیز تحلیل و مطالعه فاکتورهایی اساسی است که در فرایند تصمیم‌گیری می‌تواند نقش ویژه‌ای ایفا کند. یکی از مسایل مهم در زمینه‌ی موضوعات مربوط به سیاست تقسیم سود، ریشه‌یابی دلایل اتخاذ یک خط‌مشی تقسیم سود مشخص از سوی شرکت‌ها است. این موضوع می‌تواند ‌راه‌گشای تصمیم‌گیری‌های مهم اقتصادی برای گروه‌های مختلف ذینفع، به ویژه سرمایه‌گذاران باشد. زیرا عوامل تعیین‌کننده به دست آمده از این ریشه‌یابی، نه تنها به توضیح رفتار شرکت‌ها در گذشته کمک می‌کند، بلکه ابزاری را برای پیش‌بینی حرکت و مسیر آتی آن ها در این حوزه فراهم می‌آورد. طبق نظریه انتظارات عقلایی، سهام‌داران انتظارات خاصی از شرکت ‌در مورد سود دارند اگر اعلان سود مطابق آن چیزی باشد که بازار انتظار دارد، قیمت‌ها تغییر نخواهند کرد؛ ولی اگر سهامدار در بازار یک تغییر غیر‌منتظره در سود تقسیمی ببیند از خود خواهد پرسید که منظور مدیران از این تغییر چه بوده است‌(‌جهانخانی، ۱۳۷۲‌). شرح فوق اهمیت خط‌مشی تقسیم سود و تأثیر روانی میزان سود را در قیمت سهام و انتظارات سهامدار بیان می‌کند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر سیاست تقسیم سود به منظور کمک به تصمیم‌گیرندگان می‌باشد.

۴- اهداف پژوهش

هدف کلی پژوهش حاضر شناخت عوامل مؤثر بر سیاست تقسیم سود است.

اهداف فرعی پژوهش:

الف( شناخت تاثیر مالکیت نهادی بر سیاست تقسیم سود

ب(شناخت تاثیر مالکیت فردی بر سیاست تقسیم سود

ج(شناخت تاثیر وجه نقد عملیاتی بر سیاست تقسیم سود

د(شناخت تاثیر حساسیت جریانات نقدی بر سیاست تقسیم سود

۱-۵ – قلمرو پژوهش

۱-۵-۱- قلمرو موضوعی

در این پژوهش با بهره گرفتن از صورت‌های مالی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی ساختار مالکیت و جریان‌های وجوه نقد در تعیین سیاست تقسیم سود می‌پردازد.

۱-۵-۲- قلمرو مکانی

قلمرو مکانی پژوهش حاضر، شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. با توجه ‌به این که اطلاعات مالی شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تحت بررسی و نظارت قرار می‌گیرد؛ به نظر می‌رسد اطلاعات مندرج در صورت­های مالی این شرکت­ها از کیفیت بیشتری برخوردار باشد.

۱-۵-۳ – قلمرو زمانی

قلمرو زمانی پژوهش حاضر فاصله زمانی بین سال­­های ۱۳۸۶ الی ۱۳۹۱(یک دوره ۶ ساله) تعیین شده است.

۱-۶- فرضیه‌های پژوهش

با توجه به تئوری‌ها و پیشینه موجود، این تحقیق شامل چهار فرضیه به شرح زیر می‌‌باشد:

فرضیه اول:

بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه دوم:

بین مالکیت فردی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه سوم:

بین وجه نقد عملیاتی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه چهارم:

بین حساسیت جریانات نقدی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

۱-۷- تعریف مفهومی متغیرها

۱-۷-۱- سود تقسیمی: منظور از سود تقسیمی هر سهم ( DPS )، سود نقدی متعلق به هر سهم به ریال است که معمولاً در زمان برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه مالی تعیین می‌گردد (جهانخانی و قربانی، ۱۳۸۴).

۱-۷-۲- مالکیت نهادی: مالکیت سهام توسط نهادهای مالی مانند شرکت‌های بیمه، بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و بانک‌های سرمایه‌گذار می‌باشند ( کوه[۲]، ۲۰۰۳‌). این مقدار درصدی از سهام شرکت است که توسط نهادهایی سرمایه‌گذاری خاص ( شخصیت یا مؤسسه‌‌ای که به خرید و فروش حجم عظیمی از اوراق بهادار می‌پردازد مانند بانک ) نگهداری می‌شود.

۱-۷-۳- مالکیت فردی: مالکیت سهام شرکت توسط افراد.(اشخاص حقیقی)

۱-۷-۴- وجه نقد عملیاتی:جریان نقد عملیاتی، وجه نقد ایجاد شده در نتیجه عملیات شرکت است که معمولا با کسر شدن همه هزینه های عملیاتی از درآمدها به دست می‌آید، اما مجموعه‌ای از تعدیلات بر روی سود خالص صورت می‌گیرد (پور حیدری و همکاران، ۱۳۸۹). یکی از روش‌های محاسبه جریان نقد عملیاتی به شرح زیر است:

مالیات – هزینه استهلاک + سود قبل از بهره و مالیات = وجه نقد عملیاتی

۱-۷-۵- حساسیت وجه نقد: تغییرات وجه نقد به مجموع دارایی‌ها، معیاری برای اندازه‌گیری حساسیت وجه نقد می‌باشد. شرکت‌ها برای جمع‌ آوری وجه نقد به منظور سرمایه‌گذاری در پروژه های سودآور تلاش می‌کنند (کاشانی پور و نقی نژاد، ۱۳۸۸).

۱-۷-۶- اندازه شرکت: اندازه شرکت عبارت است از لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت (شوروزی و پهلوان، ۱۳۸۹).

۱-۸- تعریف عملیاتی متغیرها

۱-۸-۱- متغیر وابسته

متغیر وابسته همان متغیر اصلی است که به منزله یک مطلب قابل پژوهش جلوه می‌کند. با تحلیل متغیر وابسته می‌توان برای حل مسئله به پاسخ‌هایی دست یافت. متغیر وابسته این پژوهش سیاست تقسیم سود می‌باشد که آن را می‌توان با DPS نشان داد.

۱-۸-۲- متغیر مستقل

متغیر مستقل به گونه‌ای مثبت یا منفی بر متغیر وابسته تاثیر می‌گذارد. دلیل تغییر در متغیر وابسته را باید در متغیر مستقل جست و جو کرد. متغیرهای مستقل در پژوهش حاضر مالکیت نهادی، مالکیت فردی، وجه نقد عملیاتی و حساسیت وجه نقد می‌باشد که نحوه سنجش آن ها در این پژوهش به شرح زیر می‌باشند:

درصد مالکیت نهادی و مالکیت فردی در صورت‌های مالی شرکت‌ها و همچنین در سایت حاکمیت شرکتی موجود است و نیازی به محاسبه ندارد.

  • مدل به منظور محاسبه حساسیت وجه نقد

تغییرات وجه نقد اول و اخر دوره شرکت:

  • محاسبه وجه نقد عملیاتی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:23:00 ب.ظ ]




    1. توالی و تعاملات کارویژه‌های سازمان (سطح صفر- چهارچوب مفهومی کارویژه‌های سازمان)

    1. توالی و تعاملات فرآیندها (سطح ۱ – نقشه‌های کلان فرآیندها)

    1. فعالیت‌ها (مراحل کلیدی) یا رخ داده های درون یک فرایند موجود (سطح دوم- نقشه جزئیات فرایند)

  1. تعریف جزئیات یک فرایند و نقاط کنترل (سطح سوم- نقشه جزئیات فرایند)

این بازنمایی چند سطحی، فرایند تحلیل عملیات از بالاترین سطح سازمان را تا سطح فعالیت‌ها و رویه‌های خاص را ممکن و آموزش و درک کار را تسهیل می‌کند. نقشه چند سطحی فرایند، یک سلسله مراتب از فلو ‌چارت‌ها و فهرست‌های مورد استفاده از طریق تعریف فرآیندها تا سطح فعالیت‌ها و وظایف و دستورالعمل‌ها می‌باشد. در ادامه هر یک از سطوح به صورت اختصار تشریح می‌گردد.

سطح صفر:

چهارچوب مفهومی از کارویژه‌های سازمانی است.

سطح (۱): نقشه‌های کلان فرایند

دیدگاه کلی در بازنمایی فرایند با یک نگرش کلان، که اجزاء اصلی سیستم سازمان است، شروع می‌شود. در این نوع از نقشه‌ها توالی و تعاملات فرآیندهای سازمان را نشان می‌دهد. (شکل ۲-۳)

شکل شماره۲-۳٫ فرایندهای اصلی کارویژه

سطح (۲): نقشه‌ خرد فرایند

این نوع نقشه توالی مراحل کلیدی یا فعالیت‌ها را در فرایند برای تبدیل داده ها به ستاده‌ها توصیف می‌کنند. به عبارت دیگر مراحل کلیدی یک فرایند را شناسایی کرده و در چارت مراحل کلیدی و مسئول انجام فرایند را مشخص می‌کند.

سطح (۳) : نقشه جزئی‌تر فرایند

این نوع نقشه مراحل انجام هر فعالیت و نقاط کنترل را در یک فرایند توصیف می‌کند.

۲-۱-۸- مراحل(چرخه) ایجاد مهندسی مجدد فرایندها

با توجه به اینکه، چرخه ایجاد مهندسی مجدد فرایندها نه تنها درک ما را از فرایندها افزایش می‌دهد بلکه در درک نیازمندی های آن ها به ما کمک می‌کند. ‌بنابرین‏ برای شناخت و درک عمیق مهندسی مجدد فرایندها مراحل (چرخه) ایجاد مهندسی مجدد فرایندها را بررسی می‌کنیم.

مراحل پیاده سازی مهندسی مجدد فرایندها را در یک سازمان می توان به ۶ مرحله تقسیم کرد (Jung, Chio, Song 2007) که عبارتند از:

مرحله اول: ایجاد یا طراحی فرایند[۵]

مرحله دوم: مدلسازی فرایند[۶]

مرحله سوم: تحلیل اولیه فرایند[۷] (تحلیل قبل از اجرای فرایند)

مرحله چهارم: تصویب و اجرای فرایند[۸]

مرحله پنجم: تحلیل ثانویه فرایند[۹] (تحلیل بعد از اجرای فرایند)

مرحله ششم: رشد و تکامل فرایند[۱۰]

در ابتدا، چارچوب اولیه فرایند به وسیله طراحان و متخصصان فرایند طراحی و ایجاد می شود که دانش کافی در باره انجام و نحوه ی اجرای فرایند دارند. به عبارت دیگر خبرگان و آگاهان با توجه به هدف مورد نظر چارچوب فرایندی را طراحی می‌کنند. خبرگان و طراحان فرایند کسانی هستند که دانش کافی ‌در مورد فرایند و چگونگی اجرای آن دارند. هنگام طراحی فرایند باید به کسانی که به نوعی با فرایند سروکار دارند توجه شود مانند کارگران (کسانی که فعالیت های فرایند را انجام می‌دهند)، مشتریان (کسانی از خروجی های فرایند بهره می‌برند) و شرکای. به عبارت دیگر طراحان نیازها و ایده های گوناگون را تحلیل و ترکیب می‌کنند. به عبارت دیگر در طراحی فرایند باید یک نگاه به فرایند و یک نگاه به دینفعان باشد. چون در این مرحله مؤلفه‌ های گوناگونی در نظر گرفته می شود این مرحله را مدلسازی فرایند می‌گویند. یعنی باید چارچوب فرایندی طراحی شده را با متغیرهای ذینفعان مدلسازی کرد.فرایند طراحی شده به زبان مدلسازی فرایند، قالب فرایند ((process template نامیده می شود. (۱۹۹۸،Davenport) در مرحله سوم یا مرحله تحلیل قبل از اجرای فرایند با به کار بردن متدهای تحلیلی گوناگون مانند متد تحلیل ساختار،PERT/CPM و تکنیک های شبیه سازی مانند perti-net قالب ساختار ایجاد شده اصلاح و بهینه می شود. منظور از مرحله تحلیل فرایند این است که قبل از اجرای فرایند باید از امکان پذیر بودن آن اطمینان حاصل نمود. در طول مرحله تصویب و اجرای فرایند نمونه آزمایشی از قالب های فرایندی ایجاد شده اجرا و بازیابی می‌شوند. در این مرحله فرایند طراحی شده به صورت آزمایشی اجرا می شود تا نقایص و کاستی های آن شناسایی و برطرف گردد. طراحان بعد از اجرای آزمایشی با توجه به کاستی های شناسایی شده در مرحله قبل تحلیل های مناسب را انجام می‌دهند و بر طبق نتایج این تحلیل ها قالب فرایندی مناسب برای نمونه فرایند طراحی شده را استنتاج می‌کنند. این مرحله تحلیل ثانویه یا تحلیل بعد از اجرا نام دارد به عبارت دیگر فرایند ایجاد شده به طور آزمایشی اجرا می شود تا اصلاحات مناسب روی آن انجام شود و بعد از این مرحله فرایند نهایی می شود ((Jung, Chio, Song 2007.

به طور کلی، آگاهان فرایندی را طراحی نموده و با توجه به ذینفعان گوناگون آن را مدلسازی می نمایند و بعد از تحلیل مقدماتی برای شناسایی کامل نقاط ضعف آن و نهایی کردن فرایند آن را به صورت آزمایشی اجرا می‌کنند.

در فرایند مهندسی مجدد این مراحل به صورت یک حلقه در نظر گرفته می شود و ابتدا و انتهای آن مشخص نیست. به طور پیوسته و مداوم باید اجرا گردد تا فرایند بهنگامی خود را حفظ کند.

۲-۲- مدیریت دانش

۲-۲-۱- مفاهیم و سلسله مراتب دانش

در شکل زیر سلسله مراتب دانش مشخص شده است.

شکل ۲-۲ سلسله مراتب دانش

خرد

دانش

اطلاعات

داده‌

اغتشاش

شکل شماره۲-۴٫ سلسله مراتب دانش

اغتشاش[۱۱] – ۱

المانها و یا نمادهایی که به خودی خود دارای هیج مفهومی نیستند.

۲- داده[۱۲]

داده ها، رشته واقعیت‌هایی عینی و مجرد ‌در مورد رویدادها هستند. (افرازه،۱۳۸۴).

در تعریفی دیگر، داده ها شامل یک سلسله تراکنش‌های ثبت شده می‌باشند. به عنوان مثال وقتی که یک شخص به فروشگاهی می‌رود و خرید می‌کند و بابت آن پول پرداخت می‌کند در واقع داده هایی را تولید می‌کند. این داده ها شامل زمان رفتن به فروشگاه، اسامی کالاهای خریداری شده، نام فروشگاه و یا مقدار پولی باشد که می‌پردازد. در واقع داده ها، خود حقیقت‌ها نیستند اما حقایق را بازنمایی می‌کنند. جورج ون کراگ و دیگران (۲۰۰۰،Von Keogh)

تعاریف مختلفی که برای داده وجود دارد به صورت زیر است:

۱- داده ها، سمبل‌هایی (نشانه هایی) از چگونگی و کمیت واقعیت‌اند.

۲- داده ها، وقایع، تصاویر یا صداها (تفسیر+ معنی) را شامل می‌شوند.

۳- داده ها، موضوع یا متن، واقعه، رمز، تصویر و صدا (ارزش وصفی+ معنی+ ساختار) را در بر می‌گیرند. (افرازه، ۱۳۸۴).

۳- اطلاعات[۱۳]

اطلاعات در واقع، یک بسته پیام می‌باشد که این پیام می‌تواند مکتوب، شنیداری و یا دیداری باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:23:00 ب.ظ ]




ز) موانع تحقیق

در راه تالیف این تحقیق مانعی وجود نداشته لیکن به دلیل عدم رابطه اقتصادی کلان با کشورهای صنعتی دنیا و وجود تحریم‌های اقتصادی وسیاسی بعد از انقلاب اسلامی ونبود تجربه کافی در زمینه صادرات و واردات محصولات صنعتی ومهمتراز آن عدم مشابهت وضعیت ایران با دیگر کشورها در زمینه الحاق به سازمان تجارت جهانی ‌و پراکندگی وبروز نبودن مطالعات ومنابع ؛ جمع‌ آوری ، بررسی وجمع بندی اطلاعات مشکل بود.

یکی دیگر از مشکلات در این مسیر عدم بررسی علمی از نظر کمی و کیفی مناسب بر روی موضوع تاثیر الحاق بر صنایع توسط دانشگاه ها ‌ مجامع علمی کشور و اساتید برجسته وکارشناسان امر بوده و از تعدادی مقاله که توسط دست اندرکاران این صنایع به صورت موردی وجود داشته استفاده گردیده است.

با دقت در روابط اقتصادی وتجاری کشورها وشرایط حاکم بر جهان ، لزوم الحاق کشورمان به سازمان تجارت جهانی بسیار ضروری به نظر می‌رسد لیکن این الحاق تاثیراتی بر صنایع ، فرهنگ واقتصاد کشور خواهد داشت . به نظر نگارنده الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی اجتناب ناپذیر بوده وبمنظور حضور در عرصه های اقتصاد جهانی ورشد تراز اقتصادی کشور و در نهایت پیشرفت صنایع و امکان رقابت درعرصه های بین الملی ضمن اصلاح زیر ساختهای قانونی واقتصادی می بایست به سازمان تجارت جهانی ملحق گردید.

فصل دوم: سازمان تجارت جهانی

مبحث اول : تاریخچه مختصر سازمان تجارت جهانی و اصول حاکم بر آن

در ابتدا تاریخچه اجمالی تشکیل سازمان تجارت جهانی که برگرفته از کتب اساتید برجسته دانشگاه های کشور می‌باشد شرح داده می شود:

از نیمه دوم قرن ۱۹ تعدادی از کشورها به منظور توسعه مبادلات اقتصادی و افزایش رفاه کشورهایی که دارای مبادلات بین‌المللی می‌باشند مبادرت به انعقاد قراردادهای دو جانبه می نمودند ولی پس از جنگ جهانی اول و بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ آمریکا ، در کنار کاهش ارزش حقیقی ارز ، رفتارهای غیر عادلانه اقتصادی و بالارفتن تعرفه ها وعوارض گمرکی موجب اختلال در امور بازرگانی بین‌المللی گردید .

جنگ‌های جهانی اول ودوم تاثیرات منفی بر امور تجاری بین‌المللی داشته لیکن بعد از جنگ جهانی دوم ومتعاقب تأسيس بانک جهانی[۲] وصندوق بین‌المللی پول[۳] که از آژانسهای تخصصی سازمان ملل متحد می‌باشند روند رو به رشد بازرگانی بین‌المللی آغاز گردید [۴].

در اکتبر ۱۹۴۷ قرارداد ۳۴ ماده ای بین ۲۳ کشور امضا شد که به موافقتنامه عمومی تعرفه وتجارت “گات GATT ” معروف گردید ‌و کمتر از یک ماه پس از امضا گات یعنی از نوامبر ۱۹۴۷ نمایندگان ۵۶ کشور جهان از جمله ایران در هاوانا پایتخت کوبا کنفرانسی برای بررسی تأسيس سازمان تجارت بین اللمل[۵] تشکیل داده که به منشور هاوانا مشهور است وایران علی‌رغم امضا منشور فوق به ‌عنوان ناظر شرکت می نمود. با گذشت زمان ،گات توسعه پیداکرد وبازرگانی بین‌المللی را تحت مدیریت خود قرارداده ‌و اختلافات بین کشورها در زمینه بازرگانی را از طریق مشاوره[۶] ، مذاکره[۷] و میانجیگری[۸] حل وفصل می نمود و در نهایت در دور هفتم نشستهای کشورهای عضو گات با عنوان همایش اروگوئه در سال ۱۹۹۴ ، گات به سازمان تجارت جهانی تبدیل گردید [۹].

موافقتنامه های چند جانبه راجع به تجارت کالا درچهارچوب موافقت نامه تأسيس سازمان جهانی تجارت بشرح زیر است :
۱) موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت ۱۹۹۴
۲) موافقتنامه کشاورزی
۳) موافقتنامه اعمال اقدامات بهداشتی و بهداشت نباتی

۴) موافقتنامه منسوجات و پوشاک
۵) موافقتنامه موانع فنی فرا راه تجارت
۶) موافقتنامه اجرای ماده ۶ موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت ۱۹۹۴

۷) موافقتنامه بازرسی قبل از حمل
۸) موافقتنامه قواعد مبدأ
۹) موافقتنامه رویه های صدور مجوز ورود
۱۰) موافقتنامه یارانه ها و اقدامات جبرانی
۱۱) موافقتنامه حفاظت ها

طی اعلام سازمان تجارت جهانی تا تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۵ این سازمان ۱۶۱ عضو دارد و از همسایگان ایران نیز تاجیکستان در ۲ مارس ۲۰۱۳ و یمن در ۲۶ژوئن ۲۰۱۴ به عضویت این سازمان درآمدند. سازمان تجارت جهانی ۲۳ عضو ناظر هم دارد که کشورهایی مانند ایران و عراق و افغانستان و … آن ها را تشکیل می‌دهند و در صف انتظار برای پیوستن به آن هستند[۱۰]. ترکیب همسایگان ما که عضو این سازمان شده‌اند یا در انتظار پیوستن به آن هستند درخور توجه است. از سویی کشورهایی چون ازبکستان، آذربایجان، عراق و افغانستان هستند که هنوز به سازمان تجارت جهانی نپیوسته‌اند و از سوی دیگر نیز کشورهایی چون عربستان، ترکیه و امارات را داریم که سال‌هاست به عضویت این سازمان جهانی درآمده‌اند. کشورهای همسایه ما به دلیل درگیری‌های داخلی ، جنگ و موانع سیاسی که دارند، نتوانسته‌اند عضو WTO شوند و به نظر می‌رسد راهی طولانی برای عضویت‌شان باید طی شود.

الف) کشورهای متقاضی الحاق به سازمان تجارت جهانی جهت عضویت باید اصول ومبانی را بپذیرند که اهم آن ها بشرح ذیل می‌باشد :

۱٫ آزادسازی تجاری بویژه در سطح بین‌المللی

۲٫ لغو محدودیت وآزادی واردات کلیه محصولات صنعتی ‌و کشاورزی وخدمات

۳٫ حذف حقوق گمرکی بر واردات محصولات صنعتی و کشاورزی

۴٫ حذف کلیه یارانه‌های غیرمستقیم

۵٫ آزادی صادرات کلیه تولیدات داخلی

۶٫ آزادسازی نرخ کالاها و خدمات

۷٫ آزادسازی نرخ ارز وبهره

۸ . لغو انحصارات دولتی و خصوصی

۹٫ آزادی تبادل اطلاعات تجاری

۱۰٫ تخصیص بهینه منابع به وسیله بازار

۱۱٫ جداسازی دو مفهوم اقتصاد و تامین اجتماعی

۱۲٫ ایجاد دولت ناظر به جای دولت عامل در عرصه اقتصاد[۱۱]

به عقیده سازمان و ‌بر اساس تئوری‌های اقتصادی قابل قبول بازار آزاد ، تمام کشورها «به طور جمعی» از تجارت آزاد بهره‌مند می‌شوند ولی میزان بهره‌مندی اعضا متفاوت است. میزان بهره‌مندی هر کشور بستگی به قدرت رقابت آن با رقبای خود در بازارهای بین‌المللی دارد. اشتغال ، تولید و فروش شرکت‌هایی که قدرت و آمادگی برای رقابت جهانی دارند، افزایش یافته و در نتیجه اشتغال ملی افزایش می‌یابد . باید توجه داشت که سازمان تجارت جهانی، مانند سایر ارگان‌های سازمان ملل، مقررات خاصی ‌در مورد حقوق بشر ندارد و حتی یک بار هم در مقررات سازمان عبارت «حقوق بشر» ذکر نشده است در نتیجه، تاثیرات ناشی از سیاست‌های آن بر درآمد و ثروت شهروندان کشورها مورد توجه سیاستگذاران نیست ولی اگر این مقررات را با صداقت تعبیر کنیم، می‌توان گفت که باید فرض بر این داشت که آن ها را باید با در نظر داشتن و مراعات حقوق بشر اجرا کند.

ب)اصول ومبانی ای که در موافقتنامه های چند جانبه سازمان تجارت جهانی منعکس شده عبارتند از :

۱-تضمین آزادی تجاری بین اعضا

۲-کاهش تعرفه های گمرکی

۳-لغو کلیه ‌تبعیض‌های تجاری.

۴-شفافیت بخشیدن به مقررات تجاری.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:23:00 ب.ظ ]