با تأسیس شهر بصره به عنوان یک پادگان نظامی عدهای از مردم بحرین به این منطقه کوچ کردند[168] که جارود بن معلی عبدی ـ بزرگ عبدالقیس ـ از این مهاجرین بود.[169]
عبدالقیسِ بصره، در جنگهای جمل، صفین و نهروان از لشکریان امیرالمؤمنین بودند.[170]
2. بکر بن وائل
از بزرگترین قبیلههای عرب و از تیرۀ عدنانی هستند. محل سکونت آنها از یمامه تا بحرین و سپس تا عراق بوده است.[171]
از شاخه ها و بطون این قبیلۀ بزرگ، بنی قیس بن ثعلبة بن عصابه هستند که در بحرین اقامت داشتهاند.[172]
برخی منازل آنها نیز عبارتاند از: هَجَر، السیدان، الشیطان، تاج، عباعب.[173]
3. تمیم
از مهمترین و بزرگترین قبایل عربی است که گروه هایی از آنها در بحرین سکونت داشتهاند.[174] از جمله این آنها، بنی سعد بن زید بن تمیم و بنی دارم بن مالک است.[175]
4. الأزد
از قبایل عربی هستند که گروه هایی از آنها از پیش از اسلام در بحرین سکونت داشتهاند.[176]
5. العقوب (بنوعتبه)
از قبایل مهم بحرین است.[177]
از شاخه های آنها آل علی هستند که در قطر سکونت دارند.[178]
6. ودعه
همدانی این قبیله را در بحرین نام برده است.[179]
7. رزاح بن ربیعه
گروهی از عذرة بن زید از کلب هستند که در نطاحِ بحرین سکونت داشتهاند.[180]
8. طسم
دریمامه و نزدیکی بحرین سکونت داشتهاند.[181]
9. الجلاهمه
شاخهای از الجملان است که از قبایل دمشق به حساب میآید. این طائفه در زباره، در قطر زندگی میکردهاند.[182]
10. خلیفه
از بزرگترین قبایل بحرین هستند که حاکمین کنونی مجمع الجزایر بحرین، از ایشانند.[183]
11. دنفل
از بطون آل عامر از بنی عامر بن صعصعة هستند که در بحرین سکونت داشتهاند.[184]
12. الدواثر
از قبایل نجدی هستند که در عراق و بحرین نیز حضور و نفوذ داشتهاند.[185]
13. الدواوده
از عمائر از بطون بنی خالد هستند که در قطیف سکونت داشتهاند.[186]
14. ثعلب
ابن خلدون این قبیله را از بزرگترین قبایل بحرین شمرده است.[187] قبیلهای به این نام در بحرین نمیشناسیم. مورخین قبائلی را در این منطقه نام بردهاند که ممکن است منظور ابن خلدون از قبیلۀ ثعلب آنها باشد.
این قبایل عبارتاند از:
ثعلبة بن عمرو از خزاعه، ثعلبة بن عمر از خزرج، ثعلبة بن عمرو از اوس، ثعلبة بن کعب و ثعلبة بن مالک از بنی خزاعه که همه از قبیلۀ بزرگ أزد هستند و همچنین ثعلبة بن عکابه از بطون بکر بن وائل.[188]
15. ربیعه بن نزار
از مهمترین قبیلههای بحرین هستند که معروفترین شاخۀ ایشان عبدالقیس است.[189]
16. عامر بن عوف
ابن خلدون از ابن سعید نقل کرده است:
سألت اهل البحرین حین لقیتهم بالمدینة النبویه سنة إحدی وخمسین وستمائة عن البحرین، فقالوا: الملک فیها لبنی عامر بن عوف و بنو ثعلبة، من جملة رعایاهم.[190]
از بطون این قبیله عقیل بن کعب هستند که در بحرین ساکن بودهاند.[191]
ب. غیر اعراب
1. ایرانیان
از دیرباز و به خصوص از آغاز حکومت ساسانی (226 ق) گروه هایی از پارسیان، در سواحل بحرین حضور و گاهی حکومت داشتهاند.
گروهی به نام «جیلان» در بحرین بودهاند که نام آنها در کلام امرء القیس نیز آمده است، آنجا که میگوید:
أطافت به جیلان عند قطاعه | تردد فیه العین حتی تحیراً<s up>[192]</s |
و گفتهاند که جیلان قومی از فارس بودهاند که کسری آنها را به بحرین فرستاد.[193] همچنین در هَجَر، قطیف، زارّه و غابه جمعیتهایی از ایرانیان حضور داشتهاند.[194]
2. سیابجه
یا سبابجه افرادی بودند که اصل آنها از سِند[195] بود و در میان لشکر ساسانی در بحرین حضور داشتند.[196]
3. زُطّیها
اصل آنها از هند یا سودان بوده است.[197] گروهی از آنها در مناطقی از بحرین بودهاند.[198] بلاذری مینویسد: قوم زط در لشکر فارس (ساسانی) بودهاند، که بعدها توسط ابو موسی اشعری، در بصره ساکن شدند.[199]
در جنگ جمل و حوادث بعد از آن، نام زطیها به چشم میخورد.[200]
نقد نظر
از میان قبیلههای ساکن در بحرین، مهمترین ایشان از لحاظ جمعیت و تأثیرگزارترین آنها در تاریخ تشیع به صورت عموم و در حدیث و روایت به طور خاص، عبدالقیس هستند.
جمع زیادی از صحابه پیامبر، یاران امیرالمؤمنین و راویان ائمه، از میان این قبیلۀ بزرگ هستند.
برخی امتیازها و اختصاصات آنها را میتوان چنین برشمرد:
1ـ رغبت به قبول اسلام به خواست خود
عبدالقیس با آنکه قدرت و ریاست بحرین را در دست داشتند، برخلاف بیشتر زورمداران، خود نمایندگی را به مدینه فرستادند و دعوت نبوی را شنیدند و قبول کردند. این معنا نشان دوری آنها از تکبر و عصبیت رایج عرب است.
آنچه آمد از بیان پیامبر اکرم در مدح و وصف عبدالقیس، قابل برداشت است. آنجا که فرمود:
«اللهم اغفر لعبد القیس، إذ أسلموا طائعین غیر کارهین، غیر خزایا ولاموتورین، إذ بعض قومنا لا یسلمون حتی یخزوا أو یوتروا».[201]
2ـ بعد از وفات پیامبر اکرم که بیشتر مردم بحرین از اسلام روی برگرداندند، عبدالقیس ثابت قدم ماندند و در جنگ با مرتدین، حضور فعال داشتند.[202]
3ـ عبدالقیس و ربیعه به ولایت و اتصال به امیرالمؤمنین علی شناخته میشدند و در جنگهای سهگانۀ حضرت، در کنار ایشان حضور چشمگیری داشتهاند.[203]
چنانچه از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «عبدالقیس خیر ربیعة وفی کلّ ربیعة خیر».[204]
4. حیات دینی قبل از اسلام
در کاوشهای باستانشناسیِ بحرین ظروف سفالیِ محتویِ اسکلت مار، همراه با اشیاء زینتی به دست آمده که حاکی از وجود نوعی مارپرستی است. همچنین کشف مجسمۀ کاهنی که شبیه به مجسمه های سومری است و قربانگاه هایی شبیه معابد سومری و کشف اشیاء زینتی و مُهرهایی شبیه به آنچه در درۀ سند پیدا شده است، باستانشناسان را به این باور رسانده که مردم بحرین، دارای تمدنی، بین تمدنِ بینالنهرین و تمدن درۀ سند بودهاند.[205]
به سبب اینکه بحرین مرکز تجاری بوده و با ممالک اطراف خود، مثل حجاز و ایران، ارتباط زیادی داشته است، ادیان مختلفی در بین مناطق و قبایل آن قابل شناسایی و رهگیری است. بعد از اسلام نیز این ادیان به صورت پراکنده در بحرین وجود داشته است، که عبارتاند از:
1. بتپرستی
حمیری (د 900ق) مردم هَجَر را «عبدة اوثان» معرفی میکند.[206]
مصادر تاریخی بتهایی را در میان قبایل بحرین نام بردهاند. مانند: ذواللبا که بت عبدالقیس در مُشَّقَر بوده است و طایفۀ بنی عامر نگهبان آن بودهاند.[207] و اُوال که بت قبیلۀ بنی بکر بن وائل و ثعلب بن وائل بوده است.[208]
گروهی از بنی تمیم نیز خورشیدپرست بودهاند.[209]
2. مسیحیت