به طور کلی اصول و روش های معینی برای افزایش میزان یادگیری دانش پژوهان پیشنهاد شده که استفاده ی آنها را در تدریس واجب می نماید. این اصول، اساس قواعد و روش های آموزشی را تشکیل می دهند که عبارتند از :
الف) انگیزه های یادگیری: یادگیری زمانی اثر بخش است که دانش پژوه بر انگیخته شود، بدین معنی که در او انگیزه آموختن به وجود آید. دانشجو وقتی از نظر ذهنی و جسمی آماده یادگیری است که هدف و دلیل مطلبی راکه می بایست بیاموزد، بداند؛ از این رو قبل از شروع آموزش ، ضرورت دارد که دانش پژوهان را با هدف های کلی آموزش آشنا کرده و دلایل تشکیل دوره آموزشی را برایشان تشریح کرد تا انگیزه یادگیری در آنها تقویت گردد .
ب) هدفهای یادگیری همانطوری که اشاره شد، برای ایجاد انگیزه در دانش پژوهان می بایست هدف های هر آموزش قبل از شروع برای ایشان تشریح گردد تا با آگاهی کامل از این هدف ها بدانند که در مدت آموزش چه خواهند آموخت، لذا تشریح هدف های آموزش برای دانش پژوهان در اثر بخشی آموزش و ایجاد یادگیری بسیار موثر خواهد بود.
ج) تمرین یادگیری: یکی از مناسب ترین شیوه هایی که میزان یادگیری دانش پژوهان را افزایش می دهد آموزش توأم باکار عملی است. بدین معنی که برای آموزش های نظری ، باید فرصت هایی برای عمل به آنچه که آموخته اند در اختیارشان قرار گیرد؛ اما اگر این کار عملی نیست دست کم باید کاری کرد تا آنچه را که آموخته اند با زبان خود تشریح کنند. چنین شیوه ای میزان یادگیری را افزایش داده و انگیزه آموختن را تقویت می کند .
د) ادراک در یادگیری: فرایند یادگیری زمانی اثر بخش خواهد بود که یادگیرنده شناخت درستی از آموزش داشته و اشتیاق لازم برای آموختن در وی برانگیخته گردد در این مورد سعی بر این است که ادارک لازم رابرای آموختن در یادگیرنده به وجود آورد تا بتواند رفتار خود را در مسیری که رسیدن به هدف های آموزش را آسان می کند قرار دهد .
ه) زمینه قبلی در یادگیری: میزان دریافت دانشجو از مطالب آموزشی با آموخته های پیشین وی ارتباط تنگاتنگ دارد، هرچه زمینه قبلی آموزش ، دانش و معلومات او غنی تر و گسترده تر باشد، میزان یادگیری و درک وی از علوم جدید نیز بیشتر خواهد بود .
ی) واقع گرایی در یادگیری: شایان ذکر است که هر چه موقعیتهای یادگیری مبتنی بر واقعیتها باشند به همان اندازه فرایند یادگیری افزایش یافته و اثر بخشی آموزش بیشتر می گردد.(حاج مقصود،۱۳۸۶ :۲۰و۲۱)
۲-۳-۳- کارآیی
۲-۳-۳-۱- مفهوم کارآیی:
کارآیی انجام دادن کار به شیوه منظم و با کمترین اتلاف منابع و زمان است.( علاقه بند، ۱۳۶۹: ۱۱)
رابطۀ مثبت و سازنده بین برونداد و دروندادهای یک نظام را کارآیی آن گویند. ( رخشان،۱۳۷۰: ۲۱۸ )
کارآیی نسبت بازده واقعی به دست آمده به بازدهی استاندارد و تعیین شده (مورد انتظار) کارآیی یا بازدهی است، یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام میشود به مقدار کاری که باید انجام شود.
رابینز[۱۶] میگوید: کارآیی یعنی درست انجام دادن وظیفه و به رابطۀ بین ورودی و خروجی اشاره دارد. برای نمونه، اگر شما از نهاده معینی بازده بیشتری به دست آورید، کارآیی را افزایش دادهاید، ولی اثربخشی یعنی انجام درست وظیفه. اثربخشی در یک سازمان یعنی دستیابی به هدف.
کارآیی یعنی توانایی فرد در انجام کار به طور صحیح، در مدت زمان مطلوب و در محل مناسب. یا نسبت بازده واقعی کمیت حاصل به بازدهی استاندارد از پیش تعیین شده کارآیی یا راندمان قدرت بازدهی است. (ساداتی و موحد منش، ۱۳۷۷ :۲۱۱)
کارآیی، نسبت کار انجام شده به منابع مصرف شده و به معنای انجام امری به بهترین طریقه به وسیله فرد حایز شرایط در بهترین محل و مناسبترین وقت.
از سوی سازمان بینالمللی کار ( I.L.O ) کارآیی به عنوان نسبت بین ستاندهها و دادهها تعریف شده است. ( ابطحی، ۱۸۰:۱۳۷۹ )
در تعریف دیگری بلیک و لورنس، تعیین و سنجش میزان برون داد که در مقایسه با درون داد مصرف شده بدست بیاید را کارآیی نامیدهاند. تعدادی از صاحب نظران اعتقاد دارند که کارآیی هر سازمان به نحوه آموزش کارکنان آن سازمان بستگی دارد و تقریباً میتوان گفت که افراد جدیدالاستخدام و افراد شاغل در سازمان به آموزش برحسب نیازشان، احتیاج دارند. ( رستگار، ۱۳۸۶: ۹۷ )
کارآیی در واقع عبارت است از نسبت داده ها به ستادهها در یک سیستم سازمانی. بنابراین نیل به اهداف سازمانی و یا کاری منابع انسانی (بدون در نظر گرفتن هزینه های آن) که اثربخشی نامیده می شود، عقلانی و منطقی به نظر نمیرسد زیرا باید به هزینه های آن که سرانجام در قیمتهای تمام شده کالا یا خدمات موثر است توجه کامل مبذول گردد.(ابطحی، ۱۳۶۸: ۱۶۷)
۲-۳-۳-۲- رابطه آموزش با کارآیی:
آموزش امروزه بهعنوان یکی از وظایف مهم سازمانها ومدیران محسوب میشود. سازمانهای بزرگ امروزه باتلاش برایافزایش کارایی هرچه بیشتر اقدام به تاسیس نهادهای دانشگاهیمیکنند. با آغاز انقلاب صنعتی که با استفاده از ماشین به جاینیروی انسانی، حجم تولید سازمانهای مختلف به میزان بیسابقهایافزایش یافت، اهمیت تخصص و لزوم رعایت اصل تقسیم کار بیش ازپیش موردتوجه قرار گرفت.
همانطور که میدانیم در اداره امور یک سازمان، وظیفه دستگاه مدیریت است که آموزش لازم را به کارکنان سازمانی بدهد و درآنها انگیزههای لازم به خاطر یادگیری شیوه انجام کار ایجاد کندو همچنین عملیات اجرایی انجام کار را به کارکنان خود تفهیم کند.(نورالله پور،۱۳۹۲: ۵۷)
در تعریف دیگری ارتباط بین آموزش و کارایی تحت عنوانبهرهوری مطرح میگردد. توان کاری کارکنان یکی از عوامل موثر دربهرهوری کارکنان است. توان به معنای آمادگی کاری، دانش ومهارت انجام کار است. دورههای ضمن خدمت مدیران و کارکنان ازسریعترین و مفیدترین اقدامات آموزشی است که عهدهدار ارتقایسطح علمی کاربردی و کیفی آنان است.سازمانهای آموزشی با جامعه و نهادهای آن در تعامل هستند وبرای عقب نماندن از تغییر و تحولات علمی و تکنولوژیک، دانش واطلاعات مدیران و دیگر اعضای آنها باید به روز باشد.(جعفری قوشچی،۱۳۸۱)
۲-۳-۳-۳- ارزیابی کارآیی اثربخشی ونتیجه آموزش:
این نوع ارزیابی ازطریق معیار امتحان، ارزیابی مدرس، بررسی عملکرد درفواصل زمانی مختلف، معیارکیفیت خدمات، معیار کاهش هزینه های سازمان، افزایش میزان پیشنهادهای، معیارکاهش تخلفات اداری و معیار کاهش دوباره کاری ها انجام می شود. (صانعی، ۱۳۹۱: ۵۶)
۱-ارزیابی کارایی درونی: منظور ازکارایی درونی این است که با توجه به امکانات، منابع و مدت زمانی که برای تحصیل دانش آموزان در هر پایه تحصیلی در نظرگرفته شده، نحوه عبوردانش آموزان به چه صورتی است؛ یعنی در هر سال و درهر پایه تحصیلی چه درصدی ازشاگردان هر پایه مردود می شوند یا مدرسه راترک می کنند و این تکرار پایه و ترک تحصیل از لحاظ اقتصادی چه تأثیری بر بازده نظام آموزشی دارد(محسن پور، ۱۳۹۰: ۷۰).
۲- ارزیابی کارایی بیرونی: براساس برنامه های آموزشی، اهدافی از پیش مشخص می شود. انتظار می رود که پس از به اجرا درآمدن برنامه ها شاگردان، دانش ها، مهارت ها، گرایش ها و عادت معینی را کسب کنند و سرانجام آثار اکتسابات وآموخته ها در رفتار آنان تجلی کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت تغییراتی که به دنبال اجرای برنامه ها و فعالیت های آموزشی در ابعاد مختلف رفتار دانش آموزان ایجاد می شود، مصرف کارایی بیرونی برنامه های آموزشی است. بر این اساس هر اندازه تغییرات به وجود آمده دررفتار وکنش شاگردان در پایان فعالیت های آموزشی همسویی با اهداف از پیش تعیین شده داشته باشد، می توان گفت که برنامه ها ازکارایی بیرونی بیشتری برخوردار است؛ مثلاً اگر فارغ التحصیلان در پایان دوره های تحصیلی، با بهره گیری ازدانش ها و مهارت های کسب کرده، به خوبی از عهده انجام مسئولیت های شغلی که به آنان محول می شود، برآیند، می توان حکم کرد که برنامه های آموزشی از جنبه مهارت آموزی دارای کارایی بالایی بوده است. همچنین اگر فارغ التحصیلان در طول تحصیل نسبت به باورهای مذهبی و ارزش های اجتماعی و فرهنگی ای که کسب کرده اند، پایبندی خود را درعمل نشان دهند، می توان چنین جنبه هایی از کارایی بیرونی برنامه ها را موفق خوانده در مجموع با عنایت به اهدافی که برای برنامه های آموزشی در نظر گرفته می شود، می توان کارایی بیرونی برنامه های آموزشی را از جهات تحصیلی، شغلی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره ارزیابی کرد.(همان، ۷۵)
۲-۳-۴- مشارکت [۱۷]
با توجه به اینکه طرح همیاران پلیس، طرح مشارکتی پلیس راهنمایی و رانندگی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما و سایر سازمانهای ذیربط می باشد، در ادامه بحث به تعریف اجمالی مشارکت، مشارکت ازدیدگاه اسلام، درجه مشارکت و…. می پردازیم.
۲-۳-۴-۱- مفهوم مشارکت:
مشارکت از نظر لغوی به معنی شرکت، شرکت کردن، انبازی کردن، تعیین سود یا زیان دو یا چند تن که با سرمایههای معین در زمانهای مشخص به بازرگانی پرداختهاند،عنوان شده است.(معین ۱۳۶۴: ۴۱۲۷)
مشارکت اجتماعی یاد گرفتنی است و انسان آن را در مسیر جامعه پذیری یا اجتماعی شدن یاد میگیرد. جامعه شناسان مشارکت را کنش یا رفتار معنادار و ارادی میدانند و معتقدند که چون مشارکت یک رفتار است، پس آموختنی نیز هست. پذیرش نقش و تقسیم کار در زندگی اجتماعی نوعی مشارکت آگاهانه است. هر کس تلاش میکند تا عهدهدار نقش و وظیفهای شود که ضمن احساس مفید بودن، هم به اعضای جامعه خدمت کند و هم خود از نتایج تلاش دیگران استفاده نماید.(حسینی،۱۳۸۰: ۴۳)
از دیدگاه علم مدیریت برای مشارکت تعریف های بسیاری شده است که قدیمی ترین تعریف مشارکت عبارت است از ‹‹پیوندی دوسویه، سازنده و سودمند میان دو تن یا بیشتر››.(گنجه ای،۱۳۸۷: ۲۱)
در تعریفی دیگر مشارکت به معنای فراهم آوردن زمینه نقد و بررسی مشترک برای یافتن هدفهای مشترک است. در تعریفی تازه از سوی سازمان ملل متحد مشارکت بدین گونه تعریف شده است: ‹‹دخالت دادن›› و درگیر کردن مردم در فرآیندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که بر سرنوشت آنان اثر می گذارد.در سه تعریف فوق، مشارکت به صورت یک فرایند ضروری برای شکوفایی و پرورش فرد و جامعه بیان شده است که در آن بر نقش کلیدی مردم در زمینه های زندگی پافشاری می شود.
از دیدگاه ‹‹ کیت دیویس›› مشارکت یک درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنان را بر می انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی به موقعیت دست یافته و در مسئولیت کار شریک شوند. چنانکه ملاحظه می شود در تعریف به عمل آمده از مشارکت سه اندیشه مهم نهفته است؛ درگیر شدن، یازی دادن و مسئولیت.(همان،۲۱)
به اعتقاد کلاک و همکاران ‹‹ مشارکت فرآیندی است که از طریق آن به کارکنان اجازه داده میشود که درباره کارشان تاثیر و نفوذ داشته باشند. به عبارت دیگر مشارکت حالت و وضعیتی است که تحت آن، افراد با اختیارات بیشتر، کار و وظیفه خود را بهتر انجام می دهند.››(۲۱)
در زبان عربی مشارکت بر وزن مفاعله به معنای شرکت دو جانبه و متقابل افراد انسانی برای انجام کاری است. مشارکت را کمک فعال و واقعی برای پیشبرد علم نیز دانستهاند. ریشه لاتینی مشارکت[۱۸] از لغت به معنای شرکت یا دخالت کردن و سهیم شدن است. مشارکت در معنی سنتی عبارت از پیوند دوسویه سازنده و سودمند میان دو تن است. تعامل و مشارکت اجتماعی پلیسی اصطلاحی است که به مشارکت پلیس با ساکنان محله، مدارس، اماکن مذهبی، کسبه، سازمانهای اجتماعی و ماموران ادارات دولتی برای حل مسائل مهم و سرنوشت ساز اطلاق میگردد.(رفیعی،۱۳۹۰: ۳۷)
مشارکت یعنی درک هر فرد از میزان نفوذی که بر تصمیم گیری دارد، در مقایسه با نفوذ واقعی که وی می تواند در تصمیم گیری ها داشته باشد. لذا مشارکت شامل هر فرآیندی می شود که از طریق آن کارکنان می توانند سهمی در اتخاذ تصمیم های مدیریتی در سازمان داشته باشند.
مدیریت مشارکتی (در سازمان) بدین معنی است که مدیران، ساختار سازمانی و سلسله مراتب اختیارات را کنار می گذارند (نادیده می انگارند) و به زیر دستان اجازه می دهند در تصمیم گیری نقش فعال و بزرگتری بر عهده بگیرند. (گنجه ای،۱۳۸۷: ۲۲)
فرج ا…رهنورد در کتاب خود تحت عنوان ‹‹مدیریت مشارکتی (تئوری و عمل)›› مدیریت مشارکتی را این گونه تعریف می کند: فرایند درگیری کارکنان در تصمیم های استراتژیک و تاکتیکی سازمان، که به صورت رسمی، غیررسمی، مستقیم، غیر مستقیم، با درجه، سطح و حدود مشخصی اتفاق می افتد. (رهنورد،۱۳۸۷: ۶)
رانندگی درست و صحیح و احترام به مقررات و قوانین ضوابط راهنمایی و رانندگی نوعی مشارکت یا تعامل اجتماعی است.(رفیعی،۱۳۹۰: ۳۸)
۲-۳-۴-۲- مبانی قانونی مشارکت
در این بخش سخن بر سر این مطلب است که مشارکت از لحاظ حقوقی در چه جایگاهی قرار دارد و آیا مشارکت کارکنان در امور مدیریت به عنوان یک حق برای کارکنان تلقی می شود یا خیر و در کشورهایی که هنوز نظام مدیریت مشارکتی به مرحله اجرا در نیامده است و یا هنوز در مراحل اولیه قرار دارد حقی از کارکنان و مردم ضایع می شود یا خیر؟
بررسی در این زمینه مستلزم آن است که در مورد مبانی مشارکت به نصوص، متون و مقررات مرتبط با مشارکت و به ویژه مشاوره و مشورت گیری و مشورت دهی، اشاره شود. در این خصوص به نصوص موجود اشاره می کنیم.
ماده اول قانون شوراهای اسلامی در ارتباط با اصل ۱۰۰ قانون اساسی چنین مقدر می دارد:
به منظور پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم و نظارت بر امور روستا، بخش، شهر و شهرک، شورایی به نام شورای اسلامی براساس مقررات این قانون تشکیل می شود و قانون تشکیل شوراهای اسلامی کار در ارتباط با اصل ۱۰۴، در ماده یک چنین مقرر می دارد: به منظور تامین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامه ها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور در واحدهای تولیدی-صنعتی، کشاورزی و خدمات شوراهایی مرکب از نمایندگان کارگران و کارکنان به انتخاب مجمع عمومی و نماینده مدیریت به نام شورای اسلامی کار تشکیل می گردد و ماده ۱۵ این قانون مقرر می دارد:
دانلود فایل های پایان نامه درباره : بررسی تأثیر آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی برکارآیی همیاران پلیس ...