بیشتر منابع سازمانی در طول عمر خود، بازده کاهشی و یا افزایشی دارند. برای نمونه، یک دارایی فیزیکی در اثر استفاده مستهلک میشود. از طرفی، ارزش سرمایه فکری در اثر استفاده کاهش نمی یابد. پپارد و ریلاندر بیان میکنند که منابع سرمایه فکری همزمان میتواند توسط کاربران زیادی در جاهای مختلف به کار گرفته شود، بنابرین از لحاظ اقتصادیای، غیررقابتی هستند. این بدین خاطر است زمانی که سرمایه فکری مورد شناسایی و چالش قرار میگیرد ممکن است دانش جدید توسعه داده شود. بنابرین سرمایه فکری اغلب با بازده افزایشی شناخته میشود، یعنی ارزش ایجاد شده به ازای هر واحد مصرف شده سرمایه گذاری افزایش مییابد.
ویژگی غیررقابتی سرمایه فکری برای سازمانهای غیرانتفاعی دارای اهمیت است؛ زیرا سرمایه فکری ممکن است به جای رقابت بر سر منابع، به اشتراک گذاری منابع را تشویق کند. رقابت شدیدی که در اثر اصلاحات در بخش عمومی، به وجود میآید، برای بخش غیرانتفاعی- هنگامی که سازمانهای غیرانتفاعی به جای همکاری با یکدیگر برای حل مشکلات اجتماعی، بر سر منابع رقابت میکنند، میتواند مخرب باشد. ویژگی غیررقابتی سرمایه فکری همچنین سازمانهای غیرانتفاعی را برای کسب مزیت از راه تسهیم دانش در اقتصاد دانش محور تشویق میکند.
نورکلیت بیان میکند که اگر یک مدل در سازمان مؤثر باشد، آن مدل باید ریشه در زبان افراد سازمان داشته باشد و به همه بخشهای سازمان منتقل شود. این مطلب یک نکته مهم دیگری را نیز بیان میکند :
اگر یک مدل در سازمانهای غیرانتفاعی مورد استفاده قرار گیرد ، باید کاربرد یا توزیع آن در کل سازمان ساده و آسان باشد. بونتیس و دیگران بیان میکنند که سرمایه فکری ، انعطاف پذیر و درک آن آسان است؛ زیرا مجموعه ای از منابع فکری و جریانهای آن ها را ارائه میکند. بنابرین مفهوم سرمایه فکری میتواند به عنوان یک چارچوب مفهومی ساده برای سازمانهای غیرانتفاعی مورد استفاده قرار گیرد که نیازمند تغییر به نسبت کمی است. سرمایه فکری برای سازمانهای غیرانتفاعی دارای اهمیت است؛ زیرا به ایجاد تغییرات در رفتار و ارزشهای افراد کمک میکند. روس، بیان می کند که اگرچه سرمایه فکری ممکن است به ظاهر در ارتباط با رشد فروش و ایجاد ارزش باشد، اما یک هدف عمیق تر دارد: هدف اصلی یک رویکرد سرمایه فکری، تغییر رفتار افراد است اما نه حداقل از راه تغییر در زبان مؤسسه. مفهوم سرمایه فکری مجموعه کاملی از ارزشهای جدید، است درباره اینکه مدیریت خوب چیست و مدیریت بد چیست، انجام دادن چه مسائلی در سازمانها درست و چه مسائلی اشتباه است؟ (کاظم زاده و ستایش ، ۱۳۸۸، ۱۱۶)
۲-۱۱-۸- مقایسه دو رویکرد در مدیریت سرمایه فکری
در ادبیات مالی دو رویکرد درباره مدیریت سرمایه فکری وجود دارد :
در رویکرد اول زیرساختهای سازمانی، یادگیری، ارتباطات و تواناییهای کارکنان تقویت می شود تا با افزایش دانش سازمانی عملکرد بلند مدت شرکت بهبود یابد. این رویکرد به مکتب فکری دانش محور معروف است. طرفداران این مکتب مانند اینکپن و زاک معتقدند اگر شرکتی از سرمایه فکری بهتری در محیط کسب وکار برخوردار باشد مزیت رقابتی خواهد داشت .
در رویکرد دوم، سرمایه فکری نوعی دارایی اقتصادی قابل اندازه گیری محسوب می شود. این رویکرد به کسب سود از طریق سرمایه فکری تأکید دارد و به مکتب سرمایه اقتصادی معروف است طرفداران این مکتب از مدلهای مبتنی بر بازار سرمایه مانند مدل ترازنامه نامشهود توسط سویبی مدلهای مستقیم سرمایه فکری مانند ارزش گذاری حقوق معنوی توسط بونتیس و مدلهای بازده دارایی ها مانند مدل ارزش افزوده اقتصادی توسط استوارت[۶۳] و مدل تعیین ضریب ارزش افزوده فکری توسط پالیک برای اندازه گیری سرمایه فکری استفاده کردند (دستگیر ، ۱۳۸۹، ۴۲)
۲-۱۱-۹- اهداف اندازه گیری سرمایه فکری
مار و همکارانش[۶۴] (۲۰۰۳) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه گیری سرمایه فکری وجود دارد که عبارتند از :
-
- برای کمک به سازمانها در جهت فرموله کردن استراتژی هایشان
-
- برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژی ها
-
- کمک به گسترش و تنوع تصمیم گیری های شرکت
-
- ارزیابیهای غیر مالی سرمایه فکری میتواند به طرحهای باز پرداخت و پاداش های مدیران ارتباط داده شود
- جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند .
سه هدف اول از این مجموعه به تصمیم گیریهای داخلی مربوط میشوند و هدف از آن ها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه های اجرائی مربوط می شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره می کند. پس اندازه گیری سرمایه فکری هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان ضروری و سودمند است. کاملا“ واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی مدیریت مؤثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد پس برای آن ها مدیریت محرکهای نهائی این جریانهای نقدی یعنی همان دارائیهای نامشهود نیز ضروری است . زیرا شما آنچه را که نمی توانید اندازه گیری کنید چطور می خواهید مدیریت کنید ؟ )تالوکدار[۶۵] ، ۲۰۰۸، ۲۳(.
-
- Bontis et al ↑
-
- Chen et al ↑
-
- Neely et al ↑
-
- Chaharbaghi & Cripps ↑
-
- ۱-Dupont ↑
-
- ۲-GM ↑
-
- -Kordynerse ↑
-
- -Path Dependence. ↑
-
- -CAMELS ↑
-
- ۱-Bank Financial strength Rotings ↑
-
- ۲-Moody’s ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Bontis ↑
-
- -Edvinsson & Malone ↑
-
- -Vasil ↑
-
- -Ross & Barons ↑
-
- -Ross & Barons ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Edvinsson & Malone ↑
-
- -Johson ↑
-
- -Talukdar ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Ross et al ↑
-
- -Broking ↑
-
- -People-Capability maturity model ↑
-
- -Mat Isa & Ameer ↑
-
- -Bontis ↑
-
- -Biong Deng ↑
-
- -Bhattacharya & devinnery ↑
-
- -Baier ↑
-
- -Blau ↑
-
- -Luhman ↑
-
- -Williamson ↑
-
- -Zucker ↑
-
- -Zucker ↑
-
- -Aldrich & Fiul ↑
-
- -Wandi ↑
-
- -Coleman ↑
-
- -Coleman ↑
-
- -Nahapiet and Ghoshal ↑
-
- -Ross et al ↑
-
- -Youndth ↑
-
- -Roos ↑
-
- -Brooking ↑
-
- -Stewart ↑
-
- -Chen et al ↑
-
- -Chen ↑
-
- -Bontis ↑
-
- -Bontis ↑
-
- -Bontis et al ↑
-
- -Edvinsson et al ↑