۳-۱۰- مردمی بودن حکومت از دیدگاه امام خمینی(ره)
مردمی بودن یعنی ابتنا و حکومت بر مبنای آراء و نظر مردم شکل گرفته و استمرار یابد و از مشروعیت و مقبولیت مردم برخوردار باشد. مردم از جایگاه والایی در اندیشه ی امام برخوردار بودند. توجه به امور مردم بالاخص توده های مستضعف در فکر و کلام امام خمینی(ره) مثال زدنی است. امام یک تار موی مستضعفین را به همه ی دنیای استکبار جهانی مبادله نمی نمود. تشکیل کمیته ی امداد، بنیاد مسکن و حساب ۱۱۰ ، تقویت بهزیستی ، تشکیل جهاد سازندگی و … همه در راستای حمایت از توده های فقیر و بی پناه جامعه بوده . همه ی اینها حکایت از پیوند عمیق عاطفی و اعتقادی امام به مردم بوده است و حقیقتاً عشق و عاطفه ی عجیبی بین مردم و رهبری اسلامی وجود دارد که در هیچ حکومتی در دنیا نمی توان مثل آن را مشاهده نمود. که این بر خواسته از عمق اعتقاد به خدا، پیامبران، ائمه ی معصومین علیهم السلام و قیامت می باشد که در بطن و سرشت انسان به ودیعه گذاشته شده است.
فطرت انسان فریاد گر این رابطه معنوی است، که به هیچ میزان و مکیال مادی قابل وزن، احصاء و شمارش نیست.
امام خمینی(ره)«رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلامی بزرگ چیزی نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای نا خواسته به غرور و بزرگ اندیشی وا دارد» (امام خمینی۲ ج۱۸، ص ۴۳).
«امام خمینی(ره) نقش مردم در یک حکومت مطلوب را شامل موارد زیر می داند؛
۱ ـ آگاهی؛ ۲ ـ مشارکت؛ ۳ ـ نظارت؛ ۴ ـ همگامی؛ ۵ ـ انتخابات
همچنین می توان دریافت که مردمی بودن حکومت از منظر امام در ابعاد سه گانه زیر مورد نظر است الف: ایجاد، استمرار و بقا؛ بنای حکومت بر اساس دیدگاه ها، خواست ها و آرای مردم بنا می شود و اگر حکومتی بر مردم تحمیل گردد، آن حکومت اسلامی نخواهد بود و از این رو مطلوب نخواهد بود: اولاً متکی به آرای ملت باشد به گونه ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد یا افرادی که باید مسؤلیت و زمام امور را به دست گیرند، شریک باشند» (جمشیدی، حسین، امام خمینی(ره) و الگوی مطلوب حکومتی ، ویژه نامه ماندگار، ۱۳۹۱ ، ص ۴۱).
«از دیدگاه امام خمینی(ره) رجال سیاسی و حکومتی جامعه باید مردم را در نظر داشته باشند و توده ی مردم را در تصمیم گیری ها، توزیع و تقسیم منابع و امکانات در نظر بگیرند و در مقابل مردم نیز باید ضمن حضور در صحنه های سیاسی جامعه و مشارکت در سرنوشت خود بر رفتار و عملکرد دولت مردان و مسؤلان امر نظارت داشته باشند(امام خمینی(ره) ۲ ـ ج۱۶ ص ۳۲).
از دیدگاه امام خمینی خدمت گذاران در جامعه ی اسلامی باید خود را خادم مردم بدانند.«مهمترین وظیفه یک حکومت مطلوب این است که خود را خادم جامعه بدانند و در راه تأمین نیازهای فردی و اجتماعی مردم بکوشد، نه این که به فکر تأمین منافع خود باشد… . حکومت وسیله و ابزاری است برای تأمین نیازهای مردم. تربیت، هدایت و خدمت به آنان و تحقق عدالت و رساندن آدمیان به سعادت باقی و پایدار.» (امام خمینی(ره) ج ۳ ، ص ۷۰).
بنابراین قلمروی حاکمیت ولی فقیه در تشکیل حکومت چیزی جز اعمال قانون خدا و مصالح عمومی مردم نیست تا جایی که حکومت می تواند هر چیز را فدای مصالح مردم بکند. و امام خمینی(ره) می فرمایند«جز سلطنت خدایی همه ی سلطنت ها بر خلاف مصلحت مردم و جور است» (امام خمینی، ج ۴ ، ص ۱۸۶).
۳-۱۱- حدود و اختیارات ولی فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)
مطلب قابل توجه در این جا آن است که اختیارات فقیه تا چه اندازه گسترش دارد و آیا ولایت مطلقه ی فقیه به معنای اختیار مطلق و بی حساب و کتاب برای فقیه است یا نه؟ چنانچه از کلمات ایشان در سطور قبل استفاده شد، معظم له تمامی اختیارات پیامبر و امام معصوم (ع) را در امور حکومتی و اداره ی امور جامعه را برای فقیه ثابت می دانند و ولایت فقیه را شعبه ای از ولایت رسول الله (ص) دانسته و این ولایت را بر جمیع احکام فرعیه مقدم می دانند و می فرمایند:
«ولایت مطلقه ای که به نبی اکرم(ص) واگذار شده، از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه ی الهیه تقدم دارد، حکومت می تواند هر امری را چه عبادی و چه غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است در مواقعی که مخالف مصالح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند».( صحیفه نور، ج۲۰،ص۱۷۰ و ۱۷۱).
اما تصرف در اموال و نفوس مردم را که برای پیامبر و ائمه علیهم السلام ثابت است برای فقیه ثابت نمی دانند: «اگر برای معصوم، غیر از جهت حکومت و سلطنتش بر جامعه، ولایتی ثابت شد مانند ولایت بر طلاق دادن همسر فردی یا مصادرهی دارایی وی، چنین ولایتی برای فقیه ثابت نیست».( کتاب البیع، ج۲، ص۴۸۹.)
همانطور که قبلاً در کلمات شیخ انصاری آمد ولایت دو مفهوم دارد، اول به معنی تصرف در اموال و نفوس مردم و دوم به معنای تصرف در امور عامه و آنچه را که مرحوم شیخ انصاری اثبات آن را برای فقیه «دونه خرط القتاد» می دانست مفهوم اول بود که در عبارت فوق، امام خمینی(ره) نیز این نوع از ولایت را برای فقیه ثابت نمی داند.
بنابراین با توجه به مطلب فوق و عبارتی که از صحیفهی نور نقل شد، مطلقه بودن ولایت فقیه در ولایت به مفهوم دوم (تصرف در امور عامه) است بدین معنا که ولی فقیه در تمام امور مربوط به حکومت و سیاست، همچون پیامبراکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) اختیار و ولایت دارد و البته ناگفته پیداست که تمامی این اختیارات در جهت مصالح اسلام و امور مسلمین است.
چنانچه ایشان می فرمایند:
«نعم للوالی ان یعمل فی الموضوعات علی طبق الصلاح للمسلمین او لا هل حوزته و لیس ذلک استبداداً بالرأی بل هو طبق الصلاح، فرأیه تبع للصلاح کعمله».( کتاب البیع، ج۲،ص۴۶۱.)
طبق این سخن حاکم جامعه ی اسلامی می تواند در موضوعات، بنابر مصالح کلی مسلمانان یا بر طبق مصالح افراد حوزه ی حکومت خود عمل کند و این اختیار هرگز استبداد رأی نیست بلکه در این امر مصالح اسلام و مسلمانان لحاظ می شود. پس اندیشه ی حاکم اسلامی نیز همچون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمین است.
۳-۱۱-۱- ادله ی ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)
۳-۱۱-۱-۱- دلیل عقلی
همانطور که در مباحث مختلفه اشاره گردید و بنا به ضرورت عقلی تشکیل حکومت و اعمال سیاست و اداره جامعه فقط در حوزه عبادت خلاصه نمی گردد و انسان برای ادامه حیات طیبه در همین دنیا نیاز به شیوه و قاعده و مقرراتی جهت چگونگی مراوده با هم نوعان و بهره وری از امکانات عمومی و … دارد. که جهت رسیدن به این مطلوب اولاً قوانین و مقرراتی لازم است که در مکتب الهی به عنوان شریعت اسلام مطرح است و ثانیاً نیاز به حکومت و حاکمین صلاح و مطلع جهت اجرا دارند. تا انسان بتواند به همه خواستهای معقول و منطقی و مطلوب خود برسد. به همین خاطر احکام اسلامی جامع و دربرگیرنده تمامی ابعاد زندگی انسان است.
قلمرو ولایت فقیه در احکام شرعی با تأکید بر اجرای عدالت درجامعه- قسمت ۱۲