روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و چند متغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است. با وجود اختلال حافظه بیشتر در مبتلایان به PTSD ، تفاوت معناداری در سرعت پردازش اطلاعات میان دو گروه مبتلا وجود ندارد. خطای معنادار ادراک زمان در مقایسه با گروه بهنجار، تنها در تعداد معدودی از خرده آزمونها مشاهده شد. تنها تفاوت آشکار میان PTSD و افسردگی نیز در نمره کلی تخمین کلامی بود و این خطا در مبتلایان به PTSD بارزتر از افسردگی بوده، و نشانگر گذر سریعتر زمان بود. در سایر موارد تفاوت معناداری مشاهده نشد.
کلید واژه: ادراک زمان، حافظه کاری، سرعت پردازش، افسردگی ،PTSD
فهرست مطالب
چکیده. ت
فهرست مطالب. ث
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسئله. 3
1-3- ضرورت انجام پژوهش 10
1-4-اهداف پژوهش 12
1-4-1- هدف کلی: 12
1-4-2- اهداف اختصاصی 12
1-5- فرضیههای پژوهش 12
1-6- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها 13
2-1- اختلال استرس پس از سانحه. 17
2-2- شناخت و PTSD 18
2-3- زیربنای عصبی اختلال استرس پس از سانحه. 21
2-4- اختلال افسردگی اساسی 23
2-5- افسردگی و شناخت. 24
2-6- ادراک زمان. 27
2-6-1- تعریف ادراک زمان. 30
2-6-2- پردازش اطلاعات زمانی 32
2-6-3- رویکرد عصبشناختی 34
2-6-4- تأثیر دوپامین بر ادراک زمان. 36
2-6-5- عوامل مختلف مؤثر در ادراک زمان. 38
2-6-5-1- ویژگی محرک و افراد. 38
2-6-5-2- هیجانات. 39
2-6-6- فضا و زمان. 41
2-6-7- ادراک زمان در افراد دارای اختلالات جسمانی و روانی 42
2-6-7-1- بیماریهای جسمانی 42
2-6-7-2- اختلالات روانی 43
2-7- تأثیر اختلال استرس پس از سانحه بر ادراک زمان. 44
2-8- افسردگی و ادراک زمان. 47
2-9- حافظه فعال یا کاری 50
2-9-1- الگوی حافظه فعال. 50
2-9-2- تفاوتهای فردی در ظرفیت حافظه فعال و عملکرد. 51
2-10- اثر اختلال استرس پس از سانحه بر حافظه فعال. 52
2-11- افسردگی و حافظه فعال. 56
2-12- پردازش اطلاعات. 58
2-13- سرعت پردازش اطلاعات در اختلال استرس پس از سانحه. 60
2-14- سرعت پردازش و افسردگی 62
2-15- جمعبندی 65
3-1- روش پژوهش 68
3-2- جامعه، نمونه و انتخاب نمونه. 68
3-3- روش و ابزار جمعآوری اطلاعات. 69
3-4- روش اجرای پژوهش 73
3-5- روش تجزیه وتحلیل دادهها 73
4-1- مقدمه. 75
4-2- یافتههای مرحله همتاسازی از نظر هوشی و سن 75
4-3- یافتههای تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها 77
4-3-1- آزمون استنباطی فرضیههای پژوهش 78
4-3-1-1- فرضیه پژوهشی اول: خطای ادراک زمان در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است. 79
4-3-1-2- فرضیه پژوهشی دوم: اختلال حافظه کاری در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در PTSD بیشتر از افسردگی است. 90
4-3-1-3- فرضیه پژوهشی سوم: اختلال در سرعت پردازش اطلاعات در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است. 93
5-1- مقدمه. 96
5-2- بررسی فرضیات پژوهش 96
5-2-1- عملکرد گروه ها در تکالیف مربوط به ادراک زمان. 96
5-2-2- عملکرد گروه ها در تکالیف مربوط به حافظه کاری 99
5-2-3- عملکرد گروه ها در تکلیف مربوط به سرعت پردازش اطلاعات. 101
5-3- نتیجه گیری 102
5-4- محدودیت های پژوهش 103
5-5- پیشنهادات. 103
منابع. 105
مقدمه
رابطه بین شناخت و هیجان طی قرنهای متمادی برای فیلسوفان مهم و جالب بوده است؛ اما این موضوع اخیراً مورد توجه روانشناسان قرارگرفته و بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات پژوهشی مورد توجه آنها درآمده است. مباحث مربوط به رابطه بین شناخت و هیجان، بر تأثیرات هیجان بر روی فرایندهای شناختی یا نقش فرایندهای شناختی در پدید آیی حالتهای هیجانی تمرکز دارد؛ و اغلب نظریات بالینی بر وجود رابطه متقابل میان شناخت و هیجان تأکید دارند (پاور[1] و دالگلیش[2]، 2008).
از سوی دیگر ورود یافتههای مربوط به روانشناسی شناختی، به حوزه بالینی سبب گردید که در ادبیات اخیر نظریههای متعددی در خصوص چگونگی و تبیین رابطه میان شناخت و اختلالات هیجانی، نظیر اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی ارائه گردد.
طی هزاران سال ضربههای روانشناختی برای مردم منبع ترس و وحشت بودهاند. تجاربی که افراد را با خطر مرگ واقعی یا قریبالوقوع یا تباهی و نابودی مواجه میکنند، وحشتآور هستند. زمانی که واکنشهای استرس افراد به این رویدادهای آسیبزا، مزمن و ناتوانکننده باشد، دیگر آنها یک واکنش طبیعی به وضعیتهای غیرطبیعی نیستند، بلکه تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه میشوند. نرخ اختلال استرس پس از سانحه در جمعیتهای عمومی پس از الکلیسم، افسردگی اساسی و هراس اجتماعی بیشترین میزان است که این اختلال را به چهارمین اختلال شایع روانپزشکی در ایالاتمتحدهی آمریکا میکند (بارلو[3]، 2002).
در میان گروههای سنی مختلف در جامعه کودکان و نوجوانان به دلیل شرایط خاص جسمی و سنی بیشتر از دیگر اقشار جامعه در معرض خطر ضربههای روانشناختی و تجربه رویدادهای آسیبزا قرار دارند (محمدخانی و همکاران، 1383). از دیگر سو شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایشیافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اوَن اوولی[4] و همکاران، 2015). بررسیهای مقایسهای کودکان و نوجوانان افسرده با غیر افسرده گویای وجود بد کارکردیها و کاستیهایی در عملکردهای اجرایی و شناختی و در کنشهای سرعت پردازش، حافظه کلامی هست (بروکس[5] و همکاران، 2010). در بررسیهای انجامگرفته در رابطه با اختلال استرس پس از سانحه، اسکومن[6] و همکاران (2009) دریافتند نوجوانان مبتلابه PTSD که با انواع تروما مواجه شده بودند، بد عملکردی در کارکردهای اجرایی را نشان میدهند. ازجمله کارکردهای اجرایی که توجه کمتری را به خود معطوف داشته است ادراک زمان میباشد. تاثیر پذیری ادراک زمان از هیجان در مطالعاتی که از لغات دارای بار هیجانی استفاده کردهاند بررسیشده است (یامادا[7] و کواب[8]،2011). با توجه به اهمیت کارکردهای اجرایی حافظه کاری، ادراک زمان و سرعت پردازش در اختلالات هیجانی و اهمیت پرداختن به اختلالاتی که از شیوع بالایی در جمعیتهای نوجوانان برخوردارند، در ادامه به بررسی مؤلفههای مذکور در نوجوانان افسرده اساسی، و مبتلابه PTSD خواهیم پرداخت.
1-2- بیان مسئله
دوره نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی دارد، موردتوجه، روانشناسان و متخصصان هست. ازاینرو توجه به اختلالات و سلامت روان این افراد حائز اهمیت است. دو بعد گسترده رفتار آسیبزا در این دوره شامل رفتارهای درونسازی و رفتارهای برونسازی هستند (ویلم شورست[9]،2005). اختلالات درونسازی ” با علائم اولیه شامل هیجانات درونی مخالف با رفتار بیرونی” است (تاکری[10]و هریز[11]، 2005). مشکلات درونسازی تداوم پاسخهای خارج از کنترل را نشان میدهند که مشکلات درونی خود از قبیل اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی بدون مبنای شناختهشده پزشکی، و کنارهگیری از ارتباط اجتماعی را نمایش میدهد (آخنباخ[12] و رسکولا[13]،2001). ازجمله این اختلالات میتوان به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه اشاره کرد.
اختلال استرس پس از سانحه از اختلالات بسیار شایع، مزمن و ناتوانکننده روانپزشکی هست که بر اساس ویراست پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5)، جزء مجموعه تشخیصی اختلالات تروما و وابسته به استرس هست که پس از مواجهه با یک رویداد آسیبزا ایجادشده و با چهار خوشه از نشانهها مشخص میشود: مزاحمتها، اجتناب، تغییرات منفی در شناخت و خلق و تغییرات برجسته در برانگیختگی و واکنشپذیری. این اختلال غالباً با افسردگی اساسی، سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات سوءمصرف مواد و باکیفیت پایین زندگی همراه هست (DSM-5، 2013؛ سیمونز[14]، 2010؛ کاهی[15] و همکاران، 2006).
تحقیقات نشان میدهد کودکان و نوجوانانی که یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند، در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند (کناردی[16] و همکاران، 2006). مطالعه مرکز ملی اختلال استرس پس از سانحه در ایالاتمتحدهی آمریکا نشان میدهد که 15 تا 43 درصد از دختران و 14 تا 43 درصد از پسران در طول زندگی خود حداقل یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند که از این میزان 3 تا 15 درصد دختران و 1 تا 6 درصد پسران واجد ملاکهای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه هستند (همبلن[17]، 2007)؛ این در حالی است که میزان شیوع این اختلال در زنان 10 تا 12 درصد و در مردان 5 تا 6 درصد تخمین زده میشود (اهلرز[18]، 2000).
در طول دو دهه گذشته تحقیقات فراوانی در مورد ابعاد شناختی PTSD انجامگرفته است. ازاینرو آسیبشناسی اختلال استرس پس از سانحه با نواقصی در شناخت و حافظه که در ملاکهای DSM-5 منعکسشدهاند، برجستهتر شده است. از آن جمله میتوان به یادزدودگی رویداد، اجتناب از تصاویر و افکار مرتبط با آسیب، ارزیابیهایی از داشتن آیندهای شکننده اشاره کرد. اهلرز و کلارک (2000) بر اساس مدل شناختی برای PTSD نشان دادند که تغییر در ارزیابی منفی و حافظه مربوط به تروما بهوسیلهی یک سری از راهبردهای شناختی و مشکلات رفتاری بازداری میشوند.
مطالعات بسیاری، نابهنجاری در کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به این اختلال را بهطور خاص نشان دادهاند (برای مثال، الف[19] و همکاران، 2014؛ آپرال[20] و همکاران، 2012). مطالعات انجام گرفته نقایص مشابه بزرگسالان را در کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به PTSD نشان دادهاند (برای مثال، بیرز[21] و دی بلیز[22]، 2002؛ دی بلیز و همکاران، 2009). اسکومن[23] و همکاران (2009) نیز دریافتند نوجوانان مبتلا به PTSD که با انواع تروما مواجه شده بودند، بد عملکردی در کارکردهای اجرایی را نشان میدهند. گزارشهای مربوط به میزان و ماهیت مشکلات شناختی در بیماران متفاوت و متنوع است و شامل دامنه وسیعی از نواقص شناختی کلی تا اختلالات مربوط به حافظه را دربرمی گیرد (برم نر[24] و همکاران، 1995). این نواقص شناختی میتواند زمینههایی چون پردازش اطلاعات و ادراک زمان را نیز شامل شوند.
مطالعات نشان دادهاند که افراد مبتلا به PTSD از مشکلات مربوط به حافظه رنج میبرند و این مشکلات اغلب به وقایع آسیبزایی مربوط میشود که برایشان اتفاق افتاده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). علاوه بر این سوگیری حافظه برای اطلاعات هیجانی در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان دارای اختلال استرس پس از سانحه نشان دادهشده است (مرادی و همکاران، 2000). یاسیک[25] و همکاران (2007) در بررسی حافظه کلی و کلامی دریافتند همانند آنچه در بیماران PTSD بزرگسال مشاهدهشده، اختلال در حافظه کلی و کلامی در نوجوانان مبتلا به PTSD نیز قابلتوجه هستند. کانستنس و همکاران (2008) نشان دادند که در اختلال استرس پس از سانحه کارکرد طبیعی حافظه دچار مشکل میشود و اطلاعات همراه با خطا پردازش و بازیابی میشوند. مرادی و همکاران (1389) در بررسی خود در رابطه با عملکرد حافظه در افراد بازمانده از جنگ مبتلا به PTSD نشان دادند که مبتلایان به این اختلال علاوه برداشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه مانند حافظه شرححال، حافظه مربوط به آینده، حافظه کاری در حافظه کلی نیز از نقص برخوردار هستند. آکوستا[26] (2000) در بررسی خود در رابطه با عملکرد نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در تکالیف حافظه کلامی و غیرکلامی، دریافت که این نوجوانان بهطور معناداری عملکرد ضعیفتر از گروه بهنجار دارند.
ازجمله مشکلات حافظه، میتوان به حافظه کاری آسیبدیده در این بیماران اشاره کرد. کلارک و همکاران (2003) در تکالیف حافظه فعال کلامی بیماران مبتلا به PTSD، کاهش فعالیت قشر پیش پیشانی را مشاهده کردند. حافظه کاری توانایی نگهداری اطلاعات بهطور موقت و فعالیت بر روی آنها در ذهن هست (لویس و کارپندال، 2002).
کارکرد مهم دیگری که در مبتلایان دچار آسیب میشود پردازش اطلاعات هست. اسکویت وردر[27] و همکاران (2013) در فرا تحلیلی به ادغام پیشینههای پژوهش در رابطه با کارکردهای شناختی بزرگسالان سالخورده مبتلا به PTSD پرداختند. آنها دریافتند که مبتلایان به PTSD بدترین عملکرد شناختی را در رابطه با حافظه نشان دادند و پسازآن بدکارکردی های قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل در یادگیری، سرعت پردازش و کارکردهای اجرایی نشان دادند. نقص در سرعت پردازش اطلاعات در مطالعات دیگری نیز بدست آمده است (کورشی[28] و همکاران، 2011؛ تواملی[29] و همکاران، 2009؛ واسترلینگ[30] و همکاران، 2002). پردازش اطلاعات شیوهای است که افراد محرکهای برخواسته از محیط را درک میکنند (موسی و لپین، 2000). سرعت پردازش اطلاعات از شاخصهای مهم در ارزیابی تواناییهای ذهنی به شمار میرود.
متغیر شناختی دیگر که در این مطالعه بررسی آن مدنظر خواهد بود، ادراک زمان هست. ماهیت ادراک زمان در بیماران دارای اختلالات پارکینسون (ویردن[31] و همکاران 2008)، اسکیزوفرنی (داوالوس[32] و همکاران، 2011)، آفازی (فینک[33] و همکاران، 2006)، اتیسم (والاس[34] و هپ[35]، 2008) و دیسلکسی (مارتین[36] و همکاران، 2001) مطالعه شده است. بررسیها نشان میدهد که مطالعات اندکی به مطالعه تأثیر PTSD بر ادراک زمان پرداخته است؛ اما مطالعاتی در مورد اثر اضطراب بر این مولفه انجامگرفته است. وایمن[37] و مووس[38] (1967) در مطالعه خود با هدف بررسی رابطه میان سطوح اضطراب (بالا و پایین) و ادراک زمان به این نتیجه رسیدند که افراد با سطوح بالاتر از اضطراب، تحریف زمان بیشتری را نشان میدهند. در مقابل در مطالعه لوئک[39] (2007) تمایز معناداری از لحاظ تخمین زمان در افراد مضطرب یافت نشد.
ادراک زمان بهعنوان توانایی پیشبینی و پاسخ کارآمد به رویدادهای در حال وقوع شناخته میشود (یانگ[40] و همکاران، 2007) و شامل توانایی تمایز میان فواصل کوتاه از میلیثانیه تا ثانیه (تمایز مدت) است و در مورد تفکیکپذیری دو محرک مجزا با کمک دورههای زمانی کم (قضاوت زمانی) داوری میکند تا دورهی زمانی خاص را با دقت بیشتر تولید (تولید و بازسازی مدت)، یا مدت رویداد یا ارائه محرک خاص را برآورد (برآورد کلامی) و یا شروع آن را (پیشبینی زمانی) کند (توپلاک و همکاران، 2006).
الگوی «ضربانساز-ذخیرهکننده[41]» در پاسخ به نحوهی اندازهگیری زمان توسط مغز پیشنهاد شده است. در این الگو، مغز دستگاه تنظیمکننده فطری است که تعداد ضربانهای قلب را در هر لحظه در قسمتی از گره پایهی مغز ذخیره میکند و در هنگامی که نیازمند برآورد کردن مدت زمان گذشته هستیم، این کرنومتر فطری باعث آزاد شدن انتقالدهندههای عصبی میشود و آن را به سایر نواحی مانند قشر پیشپیشانی میفرستد تا اطلاعات را یکی کند و مدت زمان گذشته را برآورد کند (ویلیامز[42]، 2006). تصویربرداری مغناطیسی کارکردی در حین تکلیف نشان میدهد که نواحی گره پایه، قشر پیش پیشانی، قشر آهیانهای و مخچه فعال هستند (پلامر[43] و هامفری[44]، 2009).
اختلال درونسازی دیگری که در این پژوهش قصد مطالعه و مقایسه آن با PTSD را داریم افسردگی هست. افسردگی یک مشکل روانشناختی مهم در دورهی نوجوانی است که هم به عملکردهای روانشناختی نوجوان در حال حاضر و هم در بزرگسالی صدمه میزند. در کاربرد بالینی، اصطلاح افسردگی برای توصیف دستهای از نشانهها، شامل تغییرات عمده در خلق، تفکر و فعالیت، بهکاربرده میشود. این نشانهها پایدارند و منجر به بروز تغییراتی در عملکرد شخصی و اجتماعی فرد، حداقل در دورهای به مدت دو هفته، میگردند (وردوین[45] و همکاران، 2009). افسردگی نوجوانان ممکن است از نظر تشخیصی بسیار متفاوت با افسردگی بزرگسالان باشد (هاراسیلتا[46] و همکاران، 2004).
در نوجوانی میزان افسردگی بین سنین 13 و 18 سالگی بهطور قابلتوجه افزایش مییابد. شیوع افسردگی اساسی در نوجوانان در طول عمر و شیوع 12 ماهه آن به ترتیب %11 و 5/7% بودند. نرخهای مربوط به افسردگی اساسی شدید نیز 3% و 3/2 درصد بود. شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایش یافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اون اوولی[47] و همکاران، 2015).
با آنکه افسردگی بهعنوان یک اختلال خلقی شناخته میشود، بررسیها نشان میدهند که این اختلال با نارسایی چشمگیر شناختی همراه است و از نظر ماهیت و شدت، با سایر اختلالات خلقی تفاوت دارد. بررسیهای مقایسهای کودکان و نوجوانان افسرده با غیر افسرده گویای وجود بد کارکردیها و کاستیهایی در عملکردهای اجرایی و شناختی و در کنشهای سرعت پردازش، حافظه کلامی هست (بروکس[48] و همکاران، 2010). نشانههای یادشده میتوانند نقش تعیینکنندهای در بقای بیماری و سیر نشانههای شناختی آن داشته باشند. بیماران افسرده اغلب تجربه ذهنی کاهش سرعت پردازش ذهنی را گزارش میکنند (اوکانر[49] و همکاران،1990). کندی شناختی ممکن است در اختلال عصب روانشناختی مرتبط با افسردگی اساسی نقش داشته باشد (بربیون[50] و همکاران، 2000)؛ بنابراین کاستیهای شناختی افراد افسرده را میتوان به منابع و فرایند نادرست پردازش اطلاعات در این دسته از افراد نسبت داد (رز[51] و امبیر[52]، 2006).
از جمله منابعی که در فرایند پردازش اطلاعات دخالت دارند، حافظه کاری هست. امروز در بین صاحبنظران این توافق عمومی وجود دارد که سوگیری حافظه در بیماران افسرده امری شایع است؛ همچنین معتقدند که آسیبهای حافظه فعال، اصلیترین مشکل حافظه در بیماران افسرده است، چراکه بر اساس یافتههای پژوهشی عملکرد حافظه افراد افسرده نسبت به افزایش پیچیدگی تکالیف حساس است، به این معنی که با پیچیدهتر شدن تکلیف، عملکرد حافظه افت شدیدی پیدا میکند (پیلوسی[53] و همکاران، 2000). پین[54] و همکاران (2004) در مطالعهی خود نشان دادند که افسردگی اساسی در نوجوانان عملکرد حافظه را بهطور معناداری کاهش میدهد. هوران[55] و همکاران (1997) نیز در مقایسه بزرگسالان و نوجوانان افسرده در مقیاس حافظه دریافتند که دختران نوجوان عملکرد ضعیفتر از بزرگسالان داشتند این در حالی بود که تفاوتی میان بزرگسالان و پسران وجود نداشت. اختلال در حافظه کاری و سرعت پردازش نوجوانان افسرده در مطالعاتی دیگر نیز نشان داده شده است (برای مثال، کلیم کیت[56] و همکاران، 2011).
در ارتباط با اثرات افسردگی بر ادراک فرد از زمان شواهد بالینی حاکی از کاهش سرعت زمان در افسردگی است، اما شواهد تجربی درباره مشکلات حوزه قضاوت زمانی نسبتاً اندک بوده و آنچه وجود دارد تا حدودی متناقض است (هاکینز و همکاران، 1998؛ به نقل از سویگنی و همکاران،2003).
باوجود بدکارکردیهای مشابه میان افسردگی و PTSD در برخی از کارکردهای روانشناختی مغز در نواحی اصلی درگیر در این دو اختلال تفاوتهایی وجود دارد. در اختلال استرس پس از سانحه، مشکلات بیشتر شامل کاهش حجم فعالیت هیپوکامپ (کارل[57] و همکاران، 2006)، کاهش حجم فعالیت آمیگدال و قشر کمربندی پیشین (پانو-هایز[58] و همکاران، 2009) و نابهنجاری در ساختارهای پیشپیشانی میانی (کاسای[59] و همکاران، 2008) است. در رابطه با درگیری نواحی خاصی از مغز در بیماری افسردگی، الدرکین- تامپسون[60] و همکاران (2006) گزارش کردند که هر چند اندازه لوب فرونتاال در بیماران افسرده سالخورده مطابق انتظار، تغییری نکرده بود، اما اندازهی سینگولای پیشین، شکنج رکتوس و ماده خاکستری پیشین حدقهای در بین این بیماران کاهش یافته است که حاکی از تغییرات خاص مربوط به بیماری است که متفاوت از دیگر فرایندهای تباهی دیررس مغز است. ناکارآمدی کرتکس سینگولای پیشین و کرتکس پره فرونتال پشتی-جانبی را در بیماران افسرده به اثبات رساندهاند (واگنر[61] و همکاران، 2006).
با توجه به همبودی بسیار بالای اختلال افسردگی و PTSD در نوجوانان و آنچه در پژوهشهای پیشین انجام گرفته، در رابطه با تأثیر افسردگی بر ادراک زمان و سیستم ساعت درونی اتفاقنظر وجود ندارد و این مؤلفه در اختلال PTSD مورد بررسی قرار نگرفته است، این مطالعه قصد دارد تا به بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی (سرعت پردازش، ادراک زمان و حافظه کاری) در اختلال افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه بپردازد.
1-3- ضرورت انجام پژوهش
احساس افسردگی یکی از تجارب مشترک بشر است که اغلب بهعنوان یک پاسخ طبیعی به رویدادهای خارجی یا آسیبهای درونفردی روی میدهد و اما تخمین زده میشود افسردگی اساسی چه روانزاد و چه درونزاد در بین چهار بیماری آسیبزای شاخص از سال 2000 تا 2012 مقام دوم را دارد (یوریب و همکاران، 2008). گرایش به بروز اولین وقوع افسردگی در سنین پایینتر گسترش یافته و درصد بالای نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید، نگرانکننده است (روزنهان و سلیگمن، 1999).