مشاوره روانشناسی، توسط خود پژوهشگر و یک درمانگر مرکز مشاوره روانشناسی انجام شد. هر هفته 5جلسهی 40 دقیقه ای برای هر شرکت کننده انجام شد که 20 دقیقه به اجرای پروتکل SMR و 20 دقیقه به اجرای پروتکلAlpha- Theta اختصاص داده شد. یافتههای حاصل از تحلیل دیداری نمودارها در پایان دوره حاکی از آن بود که در متغیر ولع مصرف قبل از درمان و بعد از درمان، اختلاف معنادار وجود دارد، همچنین در مولفهی افسردگی هم نتایج نشان داد که نمرات افسردگی در قبل و بعد از درمان اختلاف معناداری دارند. در نتیجه درمان نوروفیدبک در کاهش ولع مصرف مواد و میزان افسردگی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده ی متادون موثر است.
کلید واژه: نوروفیدبک، وابستگی به مواد مخدر، ولع مصرف، افسردگی
فهرست مطالب
عناوین شماره صفحات
چکیده ج
فهرست مطالب. د
فهرست جدولها ح
فهرست تصاویر و نمودارها ط
فصل اول:کلیات پژوهش 1
1-1. پیش درآمد. 1
1-2. بیان مسئله. 1
1-۳. اهداف پژوهش 3
1-۴. فرضیههای پژوهش 4
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش 4
1-۶. جنبه نو بودن پژوهش 5
1-7. تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق 5
فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه پژوهش 7
2-1. پیش درآمد. 8
2-2. اختلال سوء مصرف و وابستگی به مواد. 8
2-2-1. مبانی نظری 8
2-2-1-1. تاریخچه. 8
2-2-1-2. تعریف و ویژگیها 9
2-2-2. مواد مخدر 10
2-2-3. تحمل وابستگی و ترک. 13
2-3. سبب شناسی و مبانی نظری وابستگی به مواد. 14
2-3-1. نظریات روان پویشی 14
2-3-2. نظریات رفتاری 14
2-3-3. نظریات شناختی 14
2-3-4. نظریات فیزیولوژیک. 14
2-3-4-1. عوامل ژنتیک. 15
2-3-4-2. فرضیه مزاج. 15
2-3-4-3. مکانیسمهای شیمیایی مغزی 15
2-3-4-4. عوامل عصب شناختی 19
2-4. درمان وابستگی به مواد. 20
2-4-1. درمانهای روان شناختی 21
2-4-1-1. درمان روان پویشی 21
3-4-1-2. شبکه درمانی 21
2-4-1-3. درمان رفتاری، شناختی و انگیزشی 21
2-4-1-4. گروه درمانی 22
2-4-2. درمانهای دارویی 22
2-4-2-1. روشهای سم زدایی سریع و فوق سریع. 22
2-4-2-2. کلونیدین 23
2-4-2-3. لفکسیدین 23
2-4-2-4. بوپرونورفین 23
2-4-2-5. متادون 23
2-4-3. درمانهای عصب روان شناختی 24
2-4-3-1. برق نگاری مغزیEEG. 24
2-5. ولع مصرف 29
2-6. افسردگی 30
2-7. نوروفیدبک. 32
2-7-1. بیوفیدبک. 32
2-7-2. نوروفیدبک. 35
2-7-3. مبانی نظری نوروفیدبک. 37
2-7-4. پروتکلهای درمانی نورفیدبک رایج در وابستگی به مواد. 39
2-8. ولع مصرف و افسردگی در افراد وابسته به مواد مخدر 41
2-9. نوروفیدبک و درمان افراد وابسته به مواد مخدر 43
۲-10. پیشینه در داخل کشور 44
۲-11. پیشینه در خارج از ایران 45
2-11-1 مطالعات EEG و QEEG. 45
2-11-2. نوروفیدبک. 49
2-12. جمع بندی 53
فصل سوم:روش پژوهش 54
3-1. پیش درآمد. 55
۳-۲. روش پژوهش 55
3-2-1.سه ویژگی متمایز طرحهای مورد منفرد. 56
3-2-2. طرحهای آزمایشی مورد منفرد در مقایسه با طرحهای گروهی 58
3-۳. جامعه پژوهش 59
۳-۴. نمونهگیری 59
3-5. شرکت کنندگان 59
3-6. ابزار 61
3-6-1. دستگاه نوروفیدبک. 61
3-6-2.پرسشنامه اندازه گیری ولع مصرف هروئین 61
3-6-3.پرسشنامه افسردگی بک. 62
3-7.شیوهی اجرا 62
3-8.نحوه تحلیل دادهها 62
فصل چهارم: یافتههای پژوهش 71
4-1.پیش درآمد. 72
4-1. فرضیه 1: تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف 73
4-1-1. تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف شرکتکننده الف. 75
4-1-1-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکتکننده الف. 75
4-1-1-2.تحلیل بین موقعیتی داده های شرکتکننده الف. 78
4-1-2.تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف شرکتکننده ب 82
4-1-2-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکت کننده ب 82
4-1-2-2.تحلیل بین موقعیتی داده های شرکتکننده ب 85
4-1-3.تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف شرکتکننده ج. 89
4-1-3-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکت کننده ج. 89
4-1-3-2.تحلیل بین موقعیت داده های شرکت کننده ج. 92
4-2.فرضیه 2: تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش افسردگی 96
4-2-1.تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش افسردگی شرکتکننده الف. 98
4-2-1-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکتکننده الف. 98
4-2-1-2.تحلیل بین موقعیتی داده های شرکتکننده الف. 101
4-2-2.تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش افسردگی شرکتکننده ب 105
4-2-2-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکت کننده ب 105
4-2-2-2.تحلیل بین موقعیتی داده های شرکتکننده ب 108
4-2-1.تحلیل دیداری نمودار تأثیر درمان نوروفیدبک بر کاهش افسردگی شرکتکننده ج. 112
4-2-3-1.تحلیل درون موقعیتی داده های شرکت کننده ج. 112
4-2-3-2.تحلیل بین موقعیتی داده های شرکتکننده ج. 115
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها 120
5-1. پیش درآمد. 121
۵-۲. پاسخ به پرسشهای پژوهش 121
۵-۲-۱. پرسش نخست. 121
۵-۲-2. پرسش دوم. 122
۵-۳. نتیجهگیری 123
۵-۴. محدودیتها 124
۵-۵. پیشنهاد برای پژوهشهای آتی 124
5-6. پیشنهادات کاربردی 125
منابع 126
پیوستها 134
پیوست1. پرسشنامه ولع مصرف هروئین( HCQ-45) 135
پیوست2. پرسشنامه افسردگی بک(BDI) 140
پیوست3. نمره گذاری پرسشنامه ولع مصرف هروئین( HCQ-45) 142
پیوست4. نمره گذاری افسردگی بک (BDI) 143
پیش درآمد
اختلال مربوط به مصرف مواد، مجموعه علائم شناختی، رفتاری و روانشناختی است که باعث میشود علیرغم مشکلات موجود در زمینهی مواد، فرد به استفاده از مواد ادامه دهد (DSM-V[1]). در این دسته اختلالات، محور اصلی مشکلات، ولع[2] شدید و اجتناب ناپذیر بیمار به ادامه مصرف مواد است؛ عاملی که ریشه اصلی عود و شکستهای درمانی شناخته شده است (کافمن،2001؛ به نقل از دهقانی و رستمی،1389). همچنین در بیماران وابسته به مواد اختلالات سلامت روانی از جمله افسردگی شایع است (وزارت بهداشت کانادا، 1384؛ حاجی حسنی، شفیع آبادی، پیر ساقی و کیانی پور، 1391).
آمارهای جهانی حاکی از شیوع 200 میلیونی وابستگی به مواد، اعم از مواد افیونی سبک یا سنگین و مواد طبیعی یا مصنوعی است (هاشمی، 1383). نتایج بررسیهای انجام شده؛ در مورد اعتیاد در ایران هم طی چهار دهه اخیر در نوسان بوده است. به گونهای که در سال 1390، برآورد بین جمعیت 15 تا 64 سال (طبق سرشماری 1385، معادل 50 میلیون نفر) برابر با یک میلیون و سیصد و بیست و پنج هزار نفر اعلام شده است (صرامی، قربانی و مینویی، 1392).
در سبب شناسی اختلال وابستگی به مواد، نظریههای گوناگون بر عوامل بین فردی، عوامل رفتاری –روانی و عوامل زیستی – ژنتیکی تأکید دارند (زکریایی، 1382). در سالهای اخیر در حوزه سبب شناسی این اختلال ابعاد عصب شناختی، مورد توجه قرار گرفته است. طی 30 سال گذشته فعالیتهای علمی بسیاری جهت کشف ظرفیت ذهن برای تأثیر بر بدن و شناخت راههایی که ذهن روی بدن و عملکردهای آن تأثیر میگذارد و از آن تأثیر می پذیرد؛ از جمله ارتباط مغز و روان انجام شده است (لاورنس[3]، 2002).
پژوهش حاضر به دنبال بررسی شیوهی درمانی جدید نوروفیدبک در کاهش ولع مصرف و بهبود میزان افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون[4] است.
1-2. بیان مسئله
اهمیت تجربه ولع مصرف در وابستگی به مواد، تداوم اعتیاد به مواد، پدیدهی بازگشت و شکستهای درمانی در پژوهشهای بسیاری مورد تأیید قرار گرفته است. ولع مصرف مواد، یک موقعیت انگیزشی قدرتمند یا گرایش شدید به ولع مصرف در فرد معتاد است. با وجود اهمیت این پدیده در ادامه فرآیند
سوءمصرف، تا کنون ساز و کارهای روانشناختی و عاطفی مرتبط با این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده اند، پژوهشها نشان داده اند که نشانههای محیطی مربوط به مواد، می توانند به ایجاد ولع مصرف در معتادان، بیانجامند (هیمن[5]،2011؛ آبرامز[6]، 2000؛ انستیتو ملی سوءمصرف مواد،1996؛ چایلدرس[7]، اهرمن[8]، روزنش[9]، روبینز[10] و اُبراین[11]، 1992؛ آلترمن و همکاران،1990). در دسته اختلالات مربوط به مواد، محور اصلی مشکلات، ولع شدید و اجتناب ناپذیر بیمار به ادامه مصرف مواد است؛ عاملی که ریشه اصلی عود و شکستهای درمانی شناخته شده است (کافمن،2001؛ به نقل از دهقانی و رستمی،1389). پس ضروری به نظر میرسد که به پدیدهی ولع مصرف بیشتر پرداخته شود. از ولع مصرف مواد تعاریف گوناگونی شده است، ولی به هر حال ولع مصرف مواد را میتوان یک تجربهی شخصی و یک پدیدهی چند بعدی آمیخته با میل و هوس به دست آوردن یک احساس خوشایند و یا غلبه بر یک احساس ناخوشایند دانست (اختیاری،2008). همچنین در بیماران وابسته به مواد اختلالات سلامت روانی از جمله افسردگی شایع است (سمپل[12]، پترسون[13] و گرانت[14]،2005؛ وزارت بهداشت کانادا، 1384؛ حاجی حسنی، شفیع آبادی، پیر ساقی و کیانی پور، 1391). همچنین اگر ولع مصرف مواد برطرف نشود میتواند باعث رنجهای روانشناختی مثل ضعف، بی اشتهایی، اضطراب، بی خوابی، پرخاشگری و افسردگی گردد (آدولوراتو[15]، لگیو[16]، آبن آولی[17] و گاسبارینی[18]،2005). اختلالات افسردگی[19] در DSM-V به عنوان دستهی جداگانه قرار گرفته است. ویژگی مشترک همه این اختلالات وجود غم است، احساس تهی بودن، یا تحریک پذیری خلق و خوی، همراه با تغییرات جسمی و شناختی است که به طور قابل توجهی بر ظرفیت فرد برای عملکرد تاثیر میگذارد (DSM-V).
QEEG[20]، جهت تعیین مشکلات عملکرد مغز در شماری از اختلالات وابستگی به مواد، از جمله وابستگی به کوکایین و متاآمفتامینها به کار رفته است. تحقیقات حاکی از افزایش موج بتا در حین انجام عملکردهای ذهنی بالا در افراد نرمال هشیار میباشد، در حالی که در بیماران وابسته به مواد شواهد نشان دهنده کاهش این امواج میباشد (آلپر و همکاران،1998).
QEEG، افراد وابسته به الکل الگوی غالب افزایش امواج بتا و دلتا و تتا و کاهش موج آلفا را نشان داده است. افزایش دامنه امواج غیرآلفا و کاهش آلفا با اضطراب همراه است. با مصرف الکل فرد در حالت فیزیولوزیکی آرامش و افزایش آلفا قرار میگیرد و در واقع با بهره گرفتن از این مواد دروازه فعالیت آلفا را می گشاید (ماروین[21]،1995). این روش در تشخیص برخی از عوارض مغزی و وابستگی به کوکائین و بررسی روند تغییرات آنها نیز سودمند بوده است (آلپر[22] و همکاران، 1998).
در حوزه درمان اختلالات روانشناختی نیز، پژوهشهای نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین امواج مغزی، تشریح مکانیزمهای زیربنایی تالاموکورتیکی مغز و حالات روانشناختی فرد، نشان داده اند که تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با بهره گرفتن از روشهای عصب درمانی؛ میتواند منجر به تغییر در حالات روانشناختی افراد شود (استرمن[23]، 1996).
هم اکنون این مسئله مطرح است که آیا میتوان از این روش نوین در درمان اختلال وابستگی به مواد استفاده کرد؟ و آیا این روش میتواند نابهنجاریهای عصب شناختی امواج مغز را برطرف سازد؟
بسیاری از محققان حوزه وابستگی به مواد بر این عقیده اند که وابستگی به مواد را باید به عنوان یک مشکل مغزی در نظر گرفت. همانطور که به طور مختصر اشاره شد تحقیقات علوم اعصاب جدید هم نشان داده است که وابستگی بر پایه توانایی مواد در تقلید از فعالیت انتقال دهندههای عصبی مغز و اثر بر مرکز لذت و در نهایت