حق الزحمه غیرعادی، بر اساس حق الزحمه حسابرسی توضیح داده نشده از یک مدل حق الزحمه حسابرسی استـاندارد بدست می آید. در اینجا استدلال می شود که حق الزحمه غیرعادی معیاری برای پایبندی اقتصادی بین حسابرس و صاحبکار است. البته تردیدهایی در خصوص استفاده از حق الزحمه های غیرعادی برای اندازه گیری استقلال حسابرس وجود دارد، زیرا ما نمی توانیم دقیقاً نتیجه گیری کنیم که آیا حق الزحمه توضیح داده نشده بر اساس مدل استاندارد، تهدید برای استقلال حسابرسان را اندازه گیری می کند یا خیر. حق الزحمه های غیرعادی ممکن است به خاطر تلاشهای حسابرسی غیرعادی و زیاد حسابرس حاصل شده باشد یا اینکه حسابرس در قیمت گذاری خود ویژگی های ریسک صاحبکار را نیز لحاظ کرده باشد. ویژگی دیگر مؤسسات حسابرسی که ممکن است کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرار دهد این است که کارمند سابق مؤسسه حسابرسی سمت اجرایی بالایی را در شرکت صاحبکار بدست آورده باشد. در این حالت ممکن است روابط گرم و دوستانه ای بین حسابرس و صاحبکار به وجود آید که شاید بی طرفی حسابرس را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع می تواند یک سرفصل تحقیقاتی مناسب در ایران نیز باشد. یافته های منون و ویلیامز (2004) و لنوکس(2005) نشان می دهد که وقتی دانش آموخته یک مؤسسه حسابرسی سمت های ارشد در شرکت صاحبکار را بر عهده می گیرد، کیفیت حسابرسی کاهش می یابد. کیفیت «شاخص های کلیدیِ» تحولات اخیر نشان می دهد که مؤسسات حسابرسی باید حسابرسی را اندازه گیری و گزارش کنند. در گزارش کمیته مشورتی در خصوص حرفه حسابرسی (خزانه داری ایالات متحده آمریکا 2008، بخش8 ، صفحه14) توصیه شده است که هیئت نظارت بر حسابداری شرکت های سهامی عام با مشورت حسابرسان، سرمایه گذاران، شرکت های سهامی، کمیته های حسابرسی، اعضای هیئت مدیره، دانشگاهیان، و سایرین، امکان پذیری تدوین شاخص های کلیدی کیفیت حسابرسی و اثربخشی و ملزم کردن مؤسسات حسابرسی به افشای عمومی این شاخص ها را تعیین کنند.
در سال 2010 ، اتحادیه اروپا مؤسسات حسابرسی را مجبور به افشای عمومی اطلاعات در خصوص عملیات خود شامل ساختار راهبری و سیستم کنترل داخلی و اطلاعات مربوط به پاداش شرکا کرده است. سازمان بین المللی کمیسیون بورس اوراق بهادار نیز افشای اطلاعات عمومی توسط مؤسسات حسابرسی را پیشنهاد داده است. خلاصه شاخص های کیفیت حسابرسی پیشنهاد شده در گزارش مزبور در قالب معیارهای اندازه گیری نهاده ها (شاخص هایی که نهاده های مؤسسات حسابرسی در کار حسابرسی را نشان می دهد) و ستانده ها (شاخص هایی که تولیدات مؤسسات حسابرسی در کار حسابرسی را منعکس می کند) به شرح نگاره 2-1 است.
به نظر می رسد در ایران هم فرصت های خوبی برای هم افزایی بین مقررات گذاران و مؤسسات حسابرسی وجود دارد تا با همکاری یکدیگر و محققین حسابرسی، انواع سنجش هایی را که احتمالاً شاخص های سودمندی برای کیفیت حسابرسی هستند، مورد ارزیابی قرار داده و برای عموم افشا کنند. پیشنهاد می شود افشای عمومیِ موارد اشاره شده در نگاره 2-1، دست کم در مورد مؤسسات حسابرسی معتمد بورس الزامی شود. البته محدودیت های این گونه افشاها مانند پیامدهای منفی بالقوه هم باید در الزامی کردن آنها مورد توجه قرار گیرد.
4- صنعت حسابرسی و بازارهای حسابرسی
مؤسسات حسابرسی، یک صنعت را تشکیل می دهند. ساختار هر صنعت می تواند رفتار اقتصادی در بازارها (مثل میزان کیفیت محصول و قیمت گذاری خدمات) را تحت تأثیر قرار دهد. ماهیت متمرکز صنعت حسابرسی حکایت از انحصار دارد و مؤسسات حسابرسی بزرگ اغلب با هم همکاری می کنند تا مجموعه مشترکی از منافع مثل لابی برای کاهش مسئولیت حسابرسان را پیش برند یا مستقیماً با نمایندگان مجلس به منظور مخالفت با سیاست های کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص حذف خدمات مشاوره ای حسابرسان وارد لابی می شوند(نوروش،1388، 155).
علی رغم اهمیت بالقوه ساختار صنعت در زمینه اداره اقتصادی مؤسسات حسابرسی، تحقیقات اندکی در این حوزه انجام شده است. تحقیق بنکر و همکاران(2003) نمونه ای از این دست تحقیقات است که نشان می دهد صرفه اقتصادی ناشی از مقیاس چگونه انحصار صنعت حسابرسی را توضیح می دهد. اگرچه تسلط مؤسسات بزرگ احتمالاً پیامد منطقی صرفه اقتصادی ناشی از مقیاس است، اما مقررات گذاران نگرانی هایی را در خصوص رشد تسلط بازار توسط مؤسسات حسابرسی بزرگ و تأثیر منفی احتمالی آن بر کیفیت حسابرسی (به دلیل نبود رقابت) ابزار کردند.
اخیراً دو مطالعه به اثرات تمرکز بازار پرداختند. کالاپور و همکاران ( 2010 ) تمرکز بازار حسابرسی در شهرهای خاصی از آمریکا را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که تمرکز بیشتر یک مؤسسه حسابرسی در یک شهر باعث می شود که کیفیت سود صاحبکاران آن شهر افزایش یابد، و در نتیجه دلالت بر آن دارد که رقابت (تمرکز کمتر) بر کیفیت تأثیر منفی می گذارد.
فرانسیس و همکاران ( 2011 ) در مطالعه خود از 40 کشور به نتایج مشابهی دست یافتند. آنها به این نتیجه رسیدند که کیفیت سود صاحبکاران مؤسسات حسابرسی بزرگ در کشورهایی که سهم از بازار این مؤسسات بیشتر است (رقابت از سوی سایر مؤسسات کمتر است)، بهتر می باشد. اما آنها دریافتند که با افزایش تمرکز توسط یک مؤسسه حسابرسی بزرگی(یعنی وقتی که یکنواختی سهم از بازار میان مؤسسات حسابرسی بزرگ بر هم می خورد)، کیفیت سود کاهش می یابد. به عبارت دیگر، به نتیجه قطعی در خصوص نقش ساختار صنعت بر کیفیت حسابرسی دست نیافتند.
5- نهادها و ساز و کارها
آرایشات نهادی، به نظام قانونی یک کشور اشاره دارد که مسئولیتهای قانونی حسابرسان را مشخص می کند. هر کشوری نهادهای منحصر به فرد خود را دارد که مقررات گذاری و نظارت بر حسابرسان را بر عهده دارند. برای مثال، نهادها در ایالات متحده آمریکا شامل هیئت های ایالتی حسابداری است که به حسابرسان گواهینامه می دهد، یا انجمن حسابداران خبره که آزمونهای اعطای گـــواهینامه را طراحی می کند و استانداردهای حسابرسی را برای شرکت های پذیرفته نشده در بورس تدوین می کند. نهادها همچنین شامل هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی می شود که استانداردهای حسابداری مالی را تدوین می کند. برای شرکت های پذیرفته شده در بورس، کمیسیون بورس اوراق بهادار مقررات گذاری می کند و حسابرسی این شرکت ها را الزامی کرده است، حسابرسان معتمد بورس را تعیین می کند، و قدرت تنبیه حسابرسان و مؤسسات حسابرسی مشارکت کننده در گزارشگری گمراه کننده توسط شرکت های بورسی را در اختیار دارد. حسابرسانی که شرکت های بورسی را حسابرسی می کنند، مشمول مقررات هیئت نظارت بر حسابداری شرکت های سهامی عام نیز می باشند که استانداردهای حسابرسی مربوط به شرکت های بورسی را منتشر می کند، و مؤسسات حسابرسی را در قالب مأموریت کنترل کیفیت خود بازرسی می کند. با وجود اهمیت این نهادها، ما بینش اندکی در خصوص عملیات آنها داریم.
1-PCAOB
2-IOSCO