۴-۲-۱۶- سورهی نحل، آیهی ۱۸
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ.
(و اگر شما بخواهید نعمتهاى خداى سبحان را که به شما اِنعام فرموده است تعداد کنید و به شماره آورید و به تفصیل آنها را بشناسید احصاء و شمارهی آنها در قدرت و امکان شما نیست حتّى در آن نعمى که خداى سبحان با جمال ذکر فرموده است نعمى است لا تحصى و بدانید که خداوند آمرزنده است نسبت به تقصیر شما در شکر نعمتهاى خود و مهربان است که با قصور و تقصیر شما در سپاسگزارى، نعمتهاى خود را قطع نمىفرماید.)
نکته ها :
-شکرگذاری خداوند به تنهایی کافی نیست.
- اگر چه شمردن نعمت های الهی ممکن نیست، امّا ذکر ویاد آنها لازم است
پیام ها :
-هر گاه آدمى تمام عمر خود را صرف اعمال صالحه و شکر گذارى پروردگار کند براى شکر نعمت وجود، به تنهائى کافى نخواهد بود چه رسد به سایر نعمتهایى که او عطا فرموده است (میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج۵: ۱۵۶).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها:
عذر تقصیر خدمت آوردم عاصیان از گناه توبه کنند |
که ندارم بطعت استظهار عارفان از عبادت اسـتغفار (سعدی، ۱۳۸۴: ۸۹) |
شرح ابیات :
استظهار: پشت گرمی. مصدر باب استفعال از ظهر به معنی پشت.
عاصی: نافرمان. گناهکار. اسم فاعل، مصدر آن معصیت و عصیان بکسر عین است.
عارفان از عبادت استغفار: یعنی مردم عادی اگر گناه کنند به توبه و پوزش مکلّفند اما عارفان چون
میدانند که از عهده شکر و عبادت بر نمیآیند، عبادت خود را شایان قبول نمیبینند و درخواست آمرزش دارند (خزائلی، ۱۳۶۶: ۳۴۸).
۴-۲-۱۷- سورهی اسراء، آیه ی، ۵۲
یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً.
(روزى که (به زبان فرشتگان در نفخهی دوّم صور شما را از قبورتان) بخوانند و بگویند اى استخوانهاى خاک شده و اى پوستهاى پوسیده برگردید بدانسان که بودید و در آن حال، شما دعوت ملائکه را اجابت می کنید در حالتى که اعتراف به حمد و ثناى او دارید. و بدانید که نمانده اید مگر اندکی ]در گورها[)
نکته ها :
زندگى خود را در دنیا اندک شمرید نسبت به آن، پس خردمندِ آگاه باید که حیات دنیا را در جنب زندگى عقبى اندک شمرد تا در آن روز به عذاب حسرت و ندامت در نماند
پیام ها :
بعضى از مفسّرین معتقدند که این آیه خطاب به مؤمنان است زیرا آنان کسانى هستند که خداوند را با حمد او اجابت مىکنند و بر احسان او حمد و ثنا می گویند(میرزاخسروانی، ۱۳۹۰، ج۵: ۲۷۲).
شواهد شعری سعدی، مربوط به قسمت نکته ها:
به دنیا توانی که عقبی خری کسی گوی دولت ز دنیا برد |
بخر جان من ورنه حسرت خوری (سعدی، ۱۳۸۳: ۱۰۳) که بـا خود نصیبی به عـقبی بـرد (همان:۹۷) |
شرح ابیات :
عقبی: آخرت، جهان دیگر
گوی دولت برد : گوی ربودن = (بردن)
- در بازی گوی و چوگان نشانه پیروزی و سبقت گرفتن بر دیگران است و گوی ربودن یعنی در آن کار بر دیگران پیروز شدن.
-گوی دولت بردن: یعنی آن فرمانروایان که مردم دانا و شمشیر زن را مورد توجّه و حمایت قرار میدهند از دیگر نامداران گوی دولت را میربایند (یوسفی، ۱۳۶۹: ۲۷۲).
۴-۲-۱۸- سورهی کهف، آیهی ۵۷