به نظر محقق از آنجا که مکلف نمودن مرد به آنچه توانایی آن را ندارد ، صحیح نمیباشد و خداوند انسانها را جز در حد توانایی آنها تکلیف نمیدهد . بنابراین توانایی مرد باید ملاک قرار گیرد. در نهایت در صورت توانایی مالی مرد آنچه تعیینکننده خواهد بود شأن و منزلت اجتماعی زنان است ، که با سنجیدن عواملی مانند وضعیت و تشخص خانوادگی زن ، پایگاه اجتماعی ، وضعیت مالی و سطح علمی و فرهنگی خانواده و میزان تحصیلات و شغل زن سنجیده خواهد شد. توجه به شأن زن عوامل از تعیینکننده و میانهروی به شمار میرود و انفاق را از حد سختگیری خارج میکند.
اگرچه در بحث نفقه، قانون توجهی به توان مالی مرد ندارد، اما مطابق رویههای موجود، تمام کارشناسان نفقه در هنگام تعیین مبلغ به توان مالی مرد نیز توجه میکند. بهطوریکه اگر مرد توان مالی خوبی داشته باشد، حتماً نفقه بالایی برای زن تعیین میکند.
اگر مردی با توان مالی کم به سراغ دختری از طبقه بالا برود، قانونگذار به نیازهای زن متناسب با شأن او توجه دارد و زیاد کاری به توان مالی مرد ندارد. به عبارتی اگر مرد برای به دست آوردن جایگاه خاصی با زنی از طبقه بالا ازدواج کند قانون باید نفقه را متناسب با شأن او پرداخت کند. ولی رویهای در دادگاهها وجود دارد که براساس آنها کارشناسان به خاطر مصالح خانواده، و اعسار مرد، (ناتوانی مالی) را به صورت پنهان در نظر میگیرند و در تعیین میزان نفقه، مراعات مرد کنند.
فصل سوم
آثار ریاست خانواده در تعیین مصداق موردی نفقه
مبحث اول: قلمرو ریاست خانواده
نظم از لوازم پایداری هر جامعه است و برقراری آن با مدیریت امکان دارد و مدیریت هر جامعه نیازمند وجود شخصی دلسوز و مسئول است. در هر محیط با هر جمعیتی باید یک نفر باشد که دیگران او را به عنوان رئیس به رسمیت بشناسند و از وی اطاعت کنند و در مواردی که تردید پیش آید تعیین تکلیف کند و به دودلیها خاتمه دهد.
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی از این مهم بینیاز نیست . وجود رئیس در خانواده از ضروریات این واحد کوچک اجتماعی است . در خانواده باید یکی از طرفین نسبت به طرف دیگر اقتداری داشته باشد تا این نهاد اجتماعی دوام و قوام پیدا کند.
در پیچ و خم روزگار خانواده نیاز به سرپرستی مسئول دارد که بتواند در مواقع حساس تصمیم درست را اتخاذ کند و به اختلافات پایان دهد.
در گفتارهای آتی به تحلیل ریاست خانواده و لزوم وجود رئیس برای خانواده در فقه اسلامی و قانون مدنی میپردازیم.
گفتار اول: ریاست خانواده در اسلام
نظام حقوقی ایران سیاست و اقتدار را برای شوهر قایل شده است و این قاعده متکی به قرآن است.
در قرآن یکی از دلایل آن تکلیف مرد به انفاق بیان شده است (سوره نساء، آیه ۳۴).
در این کتاب مقدس ، آیاتی وجود دارد که برخی مفسران آن را به معنای برتری مرد بر زن تفسیر کرده اند واین نوع از تفسیر، شبهه مردسالاری را به وجود آورده است. در حالی که در آموزههای اخلاقی اسلام ، رابطه زن و مرد بر اساس توافق و رضایت طرفین تنظیم میشود و فرهنگ مترقی قرآن کریم ، همواره به دنبال ترویج روابط رضایتبخش و دوستانه همسران است . در این گونه روابط پر از شور، عشق، مهر و محبت و صفا ، دیگر از حقوق خود خواهانه و منفعتطلبی و فرمانده و فرمانبری خبری نیست ، چه آنکه طبیعتاً در روابطی که پای حقوق مطرح میباشد ، پای منافع نیز باز میشود. ولی در روابط همسران، برابر دیدگاه قرآن کریم لذتی بالاتر از منافع مطرح است و آن همان کسب آرامش و آسودهگی است.
با وجود آموزههای اخلاقی متأسفانه تاریخ و ادوار تفسیر قرآن کریم نشان میدهد این تفکر جذاب قرآنی به تمام و کمال بیاننشده ، بلکه حتی در مقاطع گوناگون از افراط و تفریط نیز خالی نبوده است و بعضاً در تفسیر و تشریح برخی از آن آموزهها به دلیل غفلت از جامعنگری کلام وحی ، حتی سهم عدالت که خود اصلی اخلاقی بوده و در زمره ی اصول حقوقی درآمده است نیز ادا نشده است ، تا چه رسد به دیگر آموزههای اخلاقی که بعضاً از ضمانت اجرایی قوی برخوردارند.[۲۰۰]
این مسائل باعث میشود شبهه مردسالاری بروز پیدا کند ، بخصوص شبهه اینکه قرآن کریم در روابط همسری از استبداد مردانه و تحت سلطه بودن و تبعیت زنان جکایت میکند.
یکی از حقایقی که در روابط زن و مرد مورد توجه قرآن قرار گرفته است و عنصری مؤثر برای سلامت روابط زناشویی تلقی میشود ، آن که بنیان خانواده بر پایه اصولی چون عشقورزی ، مهر و عطوفت استوار باشد و هرگز تنها تکیه بر روابط حقوقی صرف نمیکند ؛ چرا که روابط حقوقی به تنهایی نمیتوانند سعادت همسران را استوار نگه دارند.
در فقه اسلام به موضوع ریاست خانواده به صورت یکجا و مدون پرداخت نشده و فقها به صورت پراکنده از آن سخن گفتهاند.
آیه ۳۴ سوره نساء از جمله آیاتی است که مورد بحث ما میباشد و مفسران تفسیرهای مختلفی را از این آیه شریفه ارائه دادهاند.
خداوند متعال در این آیه میفرمایند: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان در مورد زنان می کنند.
آیه اخیر دلالت روشنی بر تکلیف مردان نسبت به پرداخت نفقه برای زنان دارد و همچنین بیانکننده مبنا و حکمت حکم میباشد . بنابر برداشت بسیاری از مفسران ، عبارت مذکور در صدد برتری مردان و زنان میباشد.
خالق متعال مردم را با استعدادهای مختلف آفریده است و اگر همگی با استعداد و توانایی یکسان آفریده میشدند ، نظم هستی به هم میخورد. چون کارها گوناگون است، لذا باید بین مخلوقات هم تفاوت وجود داشته باشد.
طبق همین برخی از حقوق و تکالیف که اسلام برای زن و مرد وضع کرده است نیز متفاوت است. علل این تفاوت بحثهایی را برانگیخته که آیا این دو جنس در نوع انسانیت با هم متفاوتند یا خیر؟
در این خصوص دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که به تشریح آنها خواهیم پرداخت:
بند اول: دیدگاه برتری مردان
بسیاری از نظریهپردازان تفاوتهای زن و مرد را دلیل برتری یکی و نقصان دیگری دانسته اند. و طبق همین تفسیر به سلطه تام و کامل مرد بر زن حکم کردهاند و شوهر را ولی و صاحب اختیار همسر خود دانستهاند[۲۰۱].
طبق این دیدگاه خداوند متعال در این آیه یک تکلیف در مقابل یک حق قرار داده است. حق همان ریاست بر خانواده و تکلیف ، دادن نفقه میباشد. این حق به دلیل برتریهای فردی و جنسی مرد به وی سپرده شده است.
بنابر این دیدگاه، آیه ی فوق ، بعد از این که اصل سرپرستی و ریاست شوهر را بیان میکند به حکمت این حق اشاره نموده و میفرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (نسا،۳۴)»؛ « این سرپرستی به خاطر تفاوتهای است که خداوند از نظر آفرینش در مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده است و بلافاصله در مقابل چنین حقی، تکلیفی را بر عهده شوهر قرار میدهد و میفرماید: « وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ » ؛ این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداختهای مالی در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند[۲۰۲].
آیاتی نیز وجود دارد که موید نظر این دسته است : محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد عن ابن محبوب عن عبدالله غالب عن جابر جعفی عن ابی جعفر (ع) نقل میکند : «در زوال عید قربان پیامبر بر شتر برهنهای سوار بود و به بیرون مدینه میرفت گذرشان به زنان افتاد درنگ کرد و فرمود : ای زنان صدقه دهید، از شوهرانتان فرمانبرداری کنید. بسیاری از شما اهل دوزخید. زنان چون این گفته را شنیدند به گریه افتادند ، زنی از میان برخاست و گفت : دوزخ با کافران ؟ ما که کافر نیستیم . فرمود شما به حق شوهرانتان کافر هستید »[۲۰۳].
بنا بر نظر برخی فقهایی که معتقد به وجوب اطاعت زن از شوهر به طور مطلق می باشند : از حقوق شوهر بر زن این است که زن از وی اطاعت کند.
ایشان در این خصوص به مفاد برخی روایات استناد جسته است : از جمله روایتی از پیامبر اکرم به این مضمون نقل شده است : که جهاد زن نیکو شوهرداری کردن است[۲۰۴].
اما متأسفانه اینگونه برداشت که جنس مرد برتر از جنس زن است ، از دلایل نخست ریاست مرد ، به جای آنکه موقعیت این نوع فریضه را در خانوادهها مستحکمتر کند، خود زمینه بروز شبهه مردسالاری در روابط زناشویی شده و همسران را از روابط محبتآمیز دور میکند.
بند دوم: دیدگاه دوم حقوق برابر
یکی از فقها در این رابطه میفرمایند : « خداوند متعال در کتاب کریمش بیان کرده که مردم همگی و بدون استثنا شاخههایی از یک تنه ی درخت هستند و اجزا و ابعاضی هستند برای طبیعت واحده ی بشریت و مجتمع انسانی، در تشکیل یافتن محتاج به همه ی این اجزاست . همان مقدار که محتاج جنس مردان است ، محتاج زنان نیز هست . روی این حساب دو طایفه مرد و زن از نظر وزن و اثر وجودی با هم متعادلند»[۲۰۵].
این نشانگر اعجاز خلقت است که دو تمایل در مرد و زن ایجاد کرده است.
در مرد حس تسلط بر زن وجود دارد و در زن نیز حس تسلط بر مرد ، ولی قانون خلقت این دو حس را طوری ایجاد کرده که نه تنها نزاع پیدا نکنند ، بلکه منجر به وحدت و انسجام بیشتر باشد.
قرآن کریم هیچ نقشی برای جنسیت در برتری و کمال انسانی قایل نشده و فقط تقوا را تنها ملاک برتری انسان نسبت به دیگران میداند[۲۰۶].
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند : « بهترین مردان امت ، افرادی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نمیباشند و به آنها محبت داشته و نسبت به آنها ظلم نمیکنند . آنگاه حضرت آیه « الرجال قوامون …» را قرائت فرمودند»[۲۰۷].
غالب مفسران ترکیب (بعضهم علی بعض) را چنین معنا میکنند : (بعض الناس علی بعض الناس الرجال علی النساء) و به این طریق سخنان مختلفی آوردهاند.
بعضی گفته اند : «برای آنکه ممکن است در میان زنان ، زنی بافضیلتتر از هزار مرد یافت شود و لذا با واژه ی ( بعض) ادا شده است»[۲۰۸].
برخی دیگر معتقدند این تغییر برای نشان دادن آن است که زن و مرد از یک جنس هستند و با تفاوت در فضایل ، جنسیت واحد آنان از بین نمیرود[۲۰۹].
طبق آیه ی شریفه ریاست مرد بر زن در خانواده اینطور مطرح شده بود «و بما انفقوا من اموالهم » ؛ این دلیل گویای آن است که چون مردان وظیفه انفاق بر زنان را دارند ، خود نیز ریاست و مدیریت اقتصاد خانواده را برعهده گیرند.
قرآن بر آن بوده است که در کنار مسئولیت خطیر ریاست مرد ، همواره اصول اخلاقی، روابط همسران را رضایتبخش نگه دارد و چون تربیت فرزند و خانه داری بر دوش زنان گذاشته شده ، عدالت اقتضا میکند که وی از هر جهت تأمین باشد ، تا مبادا اندوه معاش باعث آشفتگی و اختلال در کارهایش شود.
برخی از علمای دین درباره ی این آیه فرمودند : « اینچنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی ، بلکه به مرد میگوید تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر ؛ بنابراین مرد نباید کاری کند که زن در داخل منزل برنجد»[۲۱۰].
اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر به طور مطلق اطاعت کند ، به گونهای که تفکر و خواست او در زندگی خصوصی و اجتماعیش مختل شود.
برخی مفسران در مقابل طیف گسترده ای که در میان معنای «قوامون » ، راه افراط را دنبال کردهاند ، به چنین تعادلی از معنای قوامون اشاره داشته و تصریح کردهاند : «قوامون ، یعنی (مردان) قائم بر امر زنانند و در کارهای آنان قیام و ایستادگی دارند و در محافظت آنان رعایت و مراقبت دارند».[۲۱۱]
قرآن ، از معاشرت به معروف در محیط خانواده به عنوان یک اصل قانونی و اخلاقی یاد کرده است، که حاکم بر روابط زوجین است و همه ی قوانین دیگر را تحت پوشش قرار میدهد.
در تفسیر المنار این آیه مبارک چنین تفسیر شده است : «بر شما مؤمنان واجب است با زنانتان نیکو رفتار کنید ، یعنی مصاحبت و همنشینی با آنان بهصورت شناخته شده و در طبع زنان باشد ، شرع و عرف و جوانمردی آن را زشت نداند . بنابراین سختگیری در نفقه ، ایذاء ، ترشرویی و گرفتگی ، با معاشرت نیکو ناسازگار است»[۲۱۲].
بند سوم: دیدگاه محقق
یکی از دلایلی که قرآن کریم به عنوان فلسفه واگذاری ریاست مرد بیان میکند این است که ، چون مسئولیت سنگین اداره ی امور مالی و سرمایهگذاری اقتصادی خانه ، بر دوش مرد است و برآورده ساختن تمام نیازمندیهای مالی برعهده اوست ؛ لذا ریاست آن هم بر عهده ی خودش میباشد.
مقالات و پایان نامه ها در رابطه با معیارهای-حاکم-بر-تعیین-مصادیق-نفقه-زوجه- فایل ۱۲