استاد مشاور

 

دکتر رضا رنج­پور

 

  مرداد ماه1393

 
 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده 

 

بهره­وری کل عوامل تولید به عنوان منبع پویا و دائمی رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. که بر اساس نظریات موجود، سرمایه انسانی به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل اثر­گذار شناخته می­شود. آموزش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، توانایی­های متعددی را به نیروی­کار انتقال می­دهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار می­شود.

 

هدف این مطالعه بررسی کاهش نابرابری­های آموزشی بر بهره­وری کل عوامل تولید در ایران است. در این راستا ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی، برای افراد 15 سال به بالا، با بهره گرفتن از مطالعه توماس و همکاران (2001)، محاسبه شده است. در ادامه، با بهره­ گیری از داده­های سری زمانی ایران طی دوره 1390-1349 و رهیافت اقتصاد سنجی ARDL، میزان نابرابری آموزشی و رابطه تجربی آن با بهره­وری کل عوامل تولید مورد آزمون قرار گرفته است.

 

بر اساس نتایج به دست­آمده رابطه منفی و معنی­داری بین ضریب جینی آموزشی و بهره­وری کل عوامل تولید در کوتاه­مدت و بلندمدت وجود دارد. همچنین بین بازبودن تجاری و بهره­وری کل عوامل تولید رابطه مثبت وجود دارد.

 

 
 

 

عنوان                                                                                                          صفحه

 

فصل اول: کلیات تحقیق

 

1-1- مقدمه 2

 

1-2- بیان مساله 2

 

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه 4

 

1-4- اهداف تحقیق 5

 

1-5- فرضیه ­ها 6

 

1-6- روش تحقیق 6

 

1-7- تعریف مفاهیم .7

 

  1-7-1- بهره­وری کل عوامل تولید7

 

  1-7-2- ضریب جینی آموزش8

 

1-8- محدودیت­های تحقیق 9

 

1-9- سازماندهی تحقیق 9

 

فصل دوم: مروری بر ادبیات موضوع

 

2-1- مقدمه 11

 

2-2- مبانی نظری 11

 

2-2-1- دیدگاه­های اقتصاددانان مختلف در مورد اهمیت اقتصادی آموزش و سرمایه انسانی 13

 

2-2-1-1- دیدگاه اقتصاددانان کلاسیک 13

 

2-2-1-2- دیدگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک 15

 

2-2-1-3- دیدگاه اقتصاددانان معاصر 15

 

2-2-2- سرمایه­گذاری در آموزش و بهره­وری 17

 

2-2-3- اهمیت توزیع آموزش 18

 

2-2-4- اهمیت و جایگاه بهره­وری 19

 

2-2-5- عوامل مؤثر بر بهره­وری نیروی کار، سرمایه و کل عوامل تولید 20

 

2-2-5-1- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری نیروی کار 20

 

2-2-5-2- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری سرمایه 21

 

2-2-5-3- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری کل عوامل تولید 22

 

2-3- مروری بر مطالعات تجربی 24

 

2-3-1- مطالعات خارجی 24

 

2-3-2- مطالعات داخلی 28

 

2-4- جمع­بندی 34

 

فصل سوم: روند بهره­وری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزش در ایران

 

3-1- مقدمه 36

 

3-2- بهره­وری کل عوامل تولید 36

 

3-2-1- جایگاه بهره­وری در برنامه ­های توسعه اقتصادی کشور 37

 

3-3- ضریب جینی آموزش 39

 

3-3-1- محاسبه ضریب جینی آموزش 41

 

3-4- جمع­بندی 45

 

فصل چهارم: روش­شناسی تحقیق

 

4-1- مقدمه 47

 

4-2- مدل تحقیق 47

 

4-3- معرفی روش تحقیق 48

 

4-4- آزمون پایایی 49

 

4-5- روش ARDL 49

 

4-5-1- الگوهای پویا 49

 

4-5-2- آزمون هم­انباشتگی روش بنرجی، دولادو و مستر (1992) 52

 

4-5-3- مدل تصحیح خطا (ECM) 52

 

4-5-4- آزمون ثبات ساختاری (آماره CUSUM و CUSUMSQ) 53

 

4-6- جمع­بندی 54

 

فصل پنجم: یافته­ های تحقیق

 

5-1-مقدمه 56

 

5-2- بررسی پایایی متغیرها 56

 

5-3- برآورد مدل با بهره گرفتن از الگوی ARDL 58

 

5-3-1- برآورد مدل کوتاه­مدت 59

 

5-3-2- بررسی وجود رابطه تعادلی بلندمدت 63

 

5-3-3- برآورد مدل بلندمدت 63

 

5-3-4- برآورد مدل تصحیح خطا (ECM) 65

 

5-4- نتایج آزمون فرضیه 66

 

5-5- جمع­بندی 67

 

فصل ششم: جمع­بندی، نتیجه­گیری و پیشنهادها

 

6-1- مقدمه 70

 

6-2- مروری بر خطوط کلی تحقیق 70

 

6-3- نتیجه آزمون فرضیه ­های تحقیق 72

 

6-4- توصیه­های سیاستی 74

 

6-5- پیشنهادهایی برای پژوهش­های آتی 75

 

منابع و مآخذ

 

الف) منابع فارسی 76

 

ب) منابع انگلیسی 78

 

پیوست.81

 

مقدمه

 

بر اساس رویکرد اصلی مطالعه که بررسی اثر کاهش نابرابری آموزشی بر بهره­وری کل عوامل تولید طی دوره 1390-1349 است، در این فصل کلیات تحقیق در نه بخش بیان شده است. در بخش دوم و سوم بیان مسئله و ضرورت و اهمیت موضوع بیان شده است. بخش چهارم و پنجم به اهداف و فرضیه ­های تحقیق اختصاص دارد. در بخش ششم به روش تحقیق اشاره شده است. بخش­های هفتم و هشتم به ترتیب به تعریف مفاهیم و محدودیت­های تحقیق اختصاص دارد. در بخش پایانی نیز سازماندهی تحقیق صورت گرفته است.

 

1-2- بیان مساله

 

   بهره­وری[1] مفهومی است جامع و کلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقاء سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسان­ها، که هدفی اساسی برای همه کشورهای جهان محسوب می­شود، همواره مدنظر دست­اندرکاران سیاست، اقتصاد و برنامه­ریزان بوده است. بهره­وری به عنوان یکی از شاخص­های مهم کار­آمدی بخش­ها و فعالیت­های مختلف اقتصادی محسوب می­شود و معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد بنگاه­ها، سازمان­ها و تعیین میزان موفقیت در رسیدن به اهداف می­باشد. بهره­وری به دلیل ماهیت اندیشه و دانش محوری که دارد در سایر ابعاد شکوفایی اقتصادی نظیر نوآوری، کیفیت، مدیریت و حتی اقتصاد کلان آثار مثبت و غیر قابل انکاری را به دنبال خواهد داشت (ابطحی وکاظمی،1378).

 

در واقع، بهره­وری چگونگی و میزان استفاده از عوامل تولید را در تولید محصول نشان می­دهد که در صورت استفاده بهینه از عوامل تولید، بهره­وری آن­ها افزایش خواهد یافت. بهره­وری کل عوامل تولید[2]، به افزایش تولید ناشی از افزایش در کارایی[3]– افزایش سطح مهارت­ها، تحصیلات نیروی کار، تکنولوژی و غیره- دلالت دارد. بهره­وری کل عوامل تولید به عنوان منبع پویا و دائمی رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد؛ که بر اساس نظریات موجود، سرمایه انسانی[4] به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل اثر­گذار شناخته می­شود (امینی و حجازی،1386).

 

سرمایه انسانی مفهومی گسترده و پیچیده است که شامل انواع مختلفی از سرمایه­گذاری بر روی مردم می‎شود. مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات اقتصادی شامل آموزش (تحصیلات)، سلامت، مهارت، تجربه، مهاجرت و دیگر سرمایه­گذاری­هایی می­باشد که رشد آن باعث افزایش بهره­وری نیروی کار و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی می­شود.

 

آموزش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، توانایی­های متعددی را به نیروی­کار انتقال می­دهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار می­شود. آموزش از یک سو قابلیت­های نیروی انسانی را ارتقاء می­بخشد و در شکوفا ساختن استعدادها نقش مؤثری دارد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا می­سازد. این دو نقش آموزش هر دو در رشد و توسعه اقتصادی سهم مهمی دارد. دسترسی عادلانه و برابر به آموزش، تحرک اجتماعی و اقتصادی فقرا را ممکن می­سازد و سهم­بری آنان را از تولید افزایش می­دهد. فواید آموزش از سطح فردی فراتر می­رود. شرکت­ها، صنایع و به طورکلّی اقتصاد از بهبود کیفیت سرمایه انسانی که از طریق آموزش به دست می­آید بهره­مند می­شوند. آگاهی از میزان نابرابری آموزش و ریشه ­های آن در کشور مهم است؛ زیرا توزیع نابرابر فرصت­های آموزشی، زیان‎های رفاهی قابل ملاحظه­ای برای جامعه دارد. آموزش ناکافی یا نامطلوب، انسان را از شکوفا شدن استعدادها و قابلیت­ها محروم می­سازد، درحالی که بهبود در توزیع فرصت­های آموزش، بهره­وری و خلاقیت را افزایش می­دهد، دسترسی نابرابر به فرصت­های تحصیلی می ­تواند به نابرابری­های بیشتر منتهی شود (ایرن[5]، 2007).

 

تاکنون، تمرکز اصلی بحث روی اندازه ­گیری سطح متوسط آموزش بوده است و توجه زیادی به ابعاد توزیعی آن نشده است. بررسی چگونگی توزیع آموزش درک ما از پویایی­های جمعیت و مکانیزم­ها و کانال­های ارتباطی میان آموزش و متغیرهای اقتصادی، نه فقط رشد اقتصادی بلکه کاهش نابرابری[6]، کاهش فقر[7]، دموکراسی و بی­ثباتی سیاسی[8] را بهبود می­بخشد. از این رو مسئله اصلی پیش روی تحقیق حاضر این است که نابرابری آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر سرمایه انسانی چه ارتباطی با بهره­وری کل عوامل تولید دارد؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه

 

برای معرفی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل مهم بهره­وری در هر دو سطح فردی و اجتماعی دلایل خوبی وجود دارد. همچنین دلایل کافی وجود دارد تا نقش سرمایه

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...