در شرکتهای کوچک )تعداد کارکنان کمتر از 500 نفر( سهامداران تمامي هيأت نظارت را انتخاب میکنند. در سازما نهای متوسط، کارکنان یک سوم از هيأت نظارت 9 عضوی را تعیین میکنند و در شرکت های بزر گتر، کارکنان یک دوم از هيأت نظارت 20عضوی را تعیین مینمایند
پاسخگویی
پاسخگویی جوهره وجودی حاکمیت شرکتی است. همان طورکه گفته شد، هدف نهای حاکمیت شرکتی دستیابی به ۴ مورد پاسخکویی شفافیت،عدالت ورعایت حقوق ذینفعان درشرکتها است. پاسخگوی، شاه بیت هدفهای حاکمیت شرکتی است. با پاسخگوی مناسب شرکتها، سه هدف دیکر (شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان)حاصل می شود.به عبارت دیکر، چو صدآمد نود هم پش ماست. به همین دلیل تعداد زیادی از صاحبنظران، پاسخگوی راجوهره حاکمیت شرکتی منامسب می دانند. یافتن پاسخ دقیق درباره میزان اعتقاد وپایبندی مدیران واحدهای اقتصادی ایران به پاسخگوی، نیازمند انجام تحقیق جدی و گسترده است وبررسی دقیق متغیرهای فرهنگی، اقتصادی وسایر متغیرهای مداخله گر در این مورد ضروری است. با این همه با بررسی اجمالی وضعیت بازارسرمایه، ساختارمالکیت شرکتها و تفکیک ناچیز مالکیت از مدیریت و نزدیکی سیستم حاکمیت شرکتی در ایران به سیستم درون سازمانی، به نظر می رسد پاسخگویی نزد برخی از مدیران واحدهای اقتصادی ضرورتی نداشته و از اهمیت لازم برخوردار نیست. اصولا در این گونه سیتمهای حاکمیت شرکتی به دلیل تحقق نیافتن تفکیک محتوای مالکیت ازمدیریت وتاثیرسایرعوامل محیطی،پاسخگویی درسطح پایینی است. دورنبودن فیزیکی وذهنی سهامدارعمده از شرکت در این مورد نقشی اساسی ایفا می کند و در نتیجه پاسخگویی به مثابه وظیفه مدنظر مدیران حرفه ای نیست. در نتیجه فقط الزام قانونی، موجب رعایت آن درحد و حدود الزام قانونی است. الزام قانونی به حسابرسی، تهیه اطلا عات مورد نیاز بورس اوراق بهادار، از موارد الزام قانونی به پاسخگویی در ایران است. با عنایت به موارد پیشگفته، یادآوری این نکته ضروری است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بویژه سازمان حسابرسی و اخیرا حسابدارن « رسمی عضو جامعه حسابد اران رسمی ایران، نقش اساسی درگسترش پاسخگوی مدیران شرکتها در ایران داشته اند.(حساس یگانه،1385)
هزینه حقوق صاحبان سهام
تصميم گيري و قضاوت در مناسب ترين شيوه سرمايه گذاري باهدف بيشينه سازي ثروت سهامداران از جمله موضوعات بسيار مهم در حوزه مديريت مالي است. براي دستيابي به هدف فوق افزايش عايدات حاصل از سرمايه گذاريها و كمينه نمودن سرمايه دو راهكار مناسب تلقي ميگردد. بر همين اساس اطلاع از هزينه سرمايه همواره در تصميمات شركتي نقش اساسي داشته است. دستيابي به نرخ هزينه مناسب در تعيين تركيب بهينه ساختار مالي شركت ها و به ويژه در كسب بهترين نتايج حاصل از عمليات به شكل سود آوري و افزايش قيمت سهام از اهميت خاصي برخوردار مي باشد. تحقيقات متعددي در خصوص نقش انتخاب خط مشي هاي مناسب با هدف كمينه نمودن هزينه سرمايه در كسب بهترين نتايج عمليات را صورت گرفته است. (ايسلي مائورين 2001) بطوريكه نتايج حاصله از آن بيانگر اين موضوع است كه در صورت عدم تغيير ريسك و فزوني بازده سرمايه گذاري بر هزينه سرمايه موجبات افزايش ثروت سهامداران پديد مي آيد و مازاد نرخ بازده سرمايه گذاري بر هزينه سرمايه منجر به تحصيل بازده اضافي براي سهامداران خواهد بود كه اين بازدهي در صورت عدم وجود نوع خاصي از سهامداران ممتاز متعلق به سهامداران عادي خواهد بود. لذا به بيان ساده نرخ هزينه سرمايه حداقل نرخ بازدهي است كه با دستيابي به آن ارزش شركت تغيير نمي كند. و مديران به عنوان نمايندگان صاحبان سهام بايد تلاش نمايند ساختار سرمايه شركت را به گونه اي تنظيم كنند كه هزينه سرمايه شركت حداقل و در نتيجه ارزش شركت و ثروت سهامداران حداكثر گردد. تقريبا در اكثر تصميم هاي مديريتي و مالي هزينه سرمايه از عوامل مهم و موثر به شمار مي آيد. مديران از هزينه سرمايه در مواردي چون:
1) اتخاذ تصميمات بودجه بندي سرمايه اي
2) استقرار ساختار بهينه
3) تصميم گيري نسبت به اجاره بلند مدت
4) جايگزيني اوراق عرضه
5) مديريت سرمايه در گردش
6) ساير موارد مشابه استفاده مي نمايند. ارزيابي هزينه سرمايه شركت براي مديران بدان دليل با اهيمت است كه مديران مي توانند به اين طريق به ارزيابي پروژه هاي سرمايه گذاري و تعيين بودجه بندي سرمايه اي خود بپردازند به همين جهت سرمايه گذاران نيز تمايل زيادي در راستاي ارزيابي خطرات كلي و سود مورد انتظار خود دارند تا بدان وسيله به ارزيابي فعاليت هاي شركت بپردازند (ميكائيل وپاقانو 2003) مفهوم هزينه سرمايه مبتني بر اين فرض است كه هدف شركت عبارت است از به حداكثر رساندن ثروت سهامداران است در واقع برهمين اساس بين تصميمات مالي شركت و تصميمات سرمايه گذاري ارتباط برقرار مي كند لذا با توجه به اهميت هزينه سرمايه تعيين عوامل تاثير گذار بر آن از اهميت خاصي برخوردار خواهد بود.
واژه و مفهوم سرمايه عبارت است از ميانگين موزون هزينه سرمايه شركت كه در مفهوم عام بيان مي شود و مفهوم سرمايه نيز شامل وجوه متعلق به صاحبان سهام شركت (سهامداران) مي باشد اما سرمايه در مفهوم خاص خود به غير از حقوق سهامداران كليه بدهي هاي بلند مدت شركت را در بر ميگيرد بطوريكه چنانچه به اين تفاوت توجه نشود مفهوم هزينه سرمايه و محاسبات آن ما را دچار چالش ذهني خواهد كرد. براي محاسبه متوسط هزينه بايد بتوانيم هزينه هر جزء تشكيل دهنده وجوه مالي شركت را محاسبه كنيم هزينه بدهي و هزينه سهام ممتاز، هزينه سرمايه صاحبان (مثلا هزينه سود تقسيم نشده يا سهام منتشر شده اخير) كلا اقلامي هستند كه ما در سمت چپ ترازنامه آن را نمايش بدهي و و بياني ديگر در تعريف مفهوم دارائي ها آن را مطابق با استانداردهاي حسابداري به شكل زير مورد تفسير قرار مي دهيم بطوريكه افزايش خالص دارائي هاي شركت اغلب با افزايش اين اقلام (حقوق صاحبان سهام و بدهي ها) همراه مي باشد.
با توجه به اينكه سرمايه به عنوان عامل مهمي در توليد سازمان نقش دارد همچون هر عامل ديگري براي شخصيت حقوقي شركت داراي هزينه مي باشد و اين به عنوان جزئي از مباني تئوريك حسابداري تحت عنوان تئوري مالكانه تعريف مي گردد بطوريكه هزينه هر جزئي از سرمايه ممكن است با ساير اجزا متفاوت باشد
ميانگين موزون هزينه سرمايه
شركت مي تواند تمام پول مورد نياز خود را از طريق انتشار سهام عادي تامين نمايد. ولي بيشتر شركتها از چندين نوع سرمايه استفاده مي كنند و آن را اجزاي تشكيل دهنده سرمايه مي نامند كه متداول ترين اقلام تشكيل دهنده آن عبارتند از سهام عادي، سهام ممتاز و اوراق قرضه. اجزاي تشكيل دهنده سرمايه داراي يك وجه مشترك هستند: سرمايه گذاراني كه اين وجوه را تامين كرده اند انتظار دارند كه از محل سرمايه گذاري خود به بازدهي مناسب دست يابند.
اگر همه سرمايه شركت تنها از طريق انتشار سهام عادي تامين شده باشد در آن صورت هزينه سرمايه اي را كه در بودجه بندي سرمايه اي محاسبه مي كنند همان نرخ بازده مورد نظر سهام عادي خواهد بود. ولي بيشتر شركتها از چندين نوع منبع براي تامين سرمايه خود استفاده مي كنند و به همين دليل وجود تفاوت در ريسك اين اوراق بهادار، منجر به ايجاد نرخ بازده مورد نظر متفاوتي خواهد شد بطوريكه در مفاهيم تئوريك مديريت مالي نرخ بازده مورد نظر هريك از اجزاي تشكيل دهنده سرمايه را هزينه بخشي از سرمايه مي نامند و هزينه سرمايه اي كه در تصميمات بودجه بندي سرمايه اي مورد توجه قرار مي گيرد ميانگين موزون هزينه اجزاي مختلف سرمايه تعبير مي شود اين درحالي است كه در متون مالي ما اين ميانگين موزون را به سادگي ميانگين موزون هزينه سرمايه مي ناميم. اما توجه به اين نكته ضروري است كه بيشتر شركت ها ساختار سرمايه منحصر به فردي دارند و براي منابعي كه از آنها سرمايه تامين مي كنند درصدهائي را در نظر مي گيرند تا حسب آن امكان محاسبه هزينه سرمايه را بصورت صحيح و با مباني منطقي داشته باشند، ولي اغلب به دلايل گوناگون كه ا زجمله آنها شرايط بازار و هزينه انتشار بالاي اوراق بهادار در كوتاه مدت مي باشد اين درصدها را رعايت نمي كنند. در چنين شرايطي براي پرهيز از خطاهاي كوتاه مدت لازم است ميانگين موزون هزينه سرمايه با فرض تداوم فعاليت اندازه گيري شود تا امكان محاسبه و برآورد صحيح منابع مورد نياز براي تامين سرمايه وجود داشته باشد و اتخاذ اين روش بصورت صحيح مهمترين نكته در محاسبات هزينه سرمايه به منظور انجام ارزيابي هاي صحيح در سطح سازمان مي باشد.
تعاريف هزينه هاي سرمايه و دسته بندي هزينه سرمايه:
الف)هزينه سرمايه واقعي
ب) هزينه سرمايه ضمني
هزينه سرمايه واقعي:
هزينه سرمايه حداقل نرخ بازدهي است كه كسب آن براي حفظ ارزش بازار شركت الزامي است. هزينه سرمايه به عنوان عامل اساسي در تصميم گيري هاي مرتبط با سرمايه گذاري بودجه بندي سرمايه اي مديريت سرمايه در گردش، استقرار ساختار بهينه مالي كمك به اندازه گيري عملكرد و تعيين ارزش شركت از طريق كمك به تنزيل جريانهاي نقدي مورد توجه قرار مي گيرد.
تعريف ديگري از مفهوم سرمايه:
مفهوم هزينه سرمايه بر اين فرض مبتني است كه هدف يك شركت عبارت است از به حداكثر رسانيدن ثروت سهامداران و بر همين اساس لازم است محاسبات لازم نسبت به هزينه كرد منابع مصرف شده براي سرمايه گذاري بصورت صحيح مورد محاسبه قرار گيرد.
مفهوم هزينه حقوق صاحبان سهام چيست؟
هزينه سرمايه به عنوان تعريف هزينه فرصت ناشي از همه سرمايه گذاري هاي انجام شده در يك بنگاه اقتصادي است.
در تعريف ديگري از هزينه سرمايه مي گوئيم كه هزينه سرمايه عبارت است از هزينه فرصت كليه سرمايه گذاريهاي انجام شده در يك بنگاه اقتصادي كه توسط مديريت شركت در تخصيص منابع سهامداران و طلبكاران انجام داده است.
هزينه فرصت: هزينه فرصت عبارت است از يك نتيجه از تصميم صورت گرفته در استفاده از منبع در اختيار براي سرمايه گذاري با بهره گرفتن از يك روش خاص مي باشد.
مفهوم كليه سرمايه گذاريها: مفهوم كليه سرمايه گذاريها عبارت است از كل مبلغ وجه نقد سرمايه گذاري شده براي يك كسب و كار را كليه سرمايه گذاريها كه ناشي از تحصيل منابع متعدد مي باشد را دربر مي گيرد. بدين ترتيب يك بنگاه اقتصادي در حقيقت بدنبال اندازه گيري هزينه فرصت كليه منابع تزريق شده به واحد تجاري مي باشد كه اين موضوع به خودي خود شامل بدهي ها و حقوق صاحبان سهام خواهد شد.
هزينه سرمايه ضمني يكي، از مباحث اصلي درادبيات مالي تصميم گيري و انتخاب راهكارهاي بهينه در خصوص سرمايه گذاري وجوه و ساختار سرمايه به منظور افزايش ارزش كلي واحد اقتصادي است در اين زمينه موضوع تامين مالي به طور اعم و هزينه سرمايه ضمني به طور اخص در كانون توجه قرار مي گيرد. تامين مالي در واحدهاي اقتصادي به شيوه هاي مختلف و با بهره گيري از منابع متعدد صورت مي گيرد. در خصوص انتخاب بهترين گزينه تامين مالي به عوامل متعددي دخيل هستند كه مهمترين آنها هزينه يا مخارج تامين مالي است كه در ادبيات مالي از آن به عنوان هزينه سرمايه ضمني ياد مي كنند. هزينه سرمايه ضمني به سه دليل مي تواند در مديريت مالي مهم باشد الف) براي تجزينه و تحليل درستي راجع به تصميمات مخارج سرمايه اي كه مهمترين تصميماتي هستند كه توسط شركت اتخاذ مي كند تخميني از هزينه سرمايه ضمني لازم است
ب) چندين تصميم ديگر مانند اجاره سرمايه اي تامين مالي بلند مدت و سياست سرمايه در گردش نياز به برآرودهائي از هزينه سرمايه ضمني دارد
ج) به منظور بيشينه كردن ارزش شركت بايد هزينه همه داده ها كمينه شده و شركت بايد در اين زمينه قادر به اندازه گيري سرمايه ضمني باشد.
هزينه سرمايه ضمني مقياس كلي ريسك پذيرفته شده به دست سرمايه گذاران و سهامدار است و با توجه به اينكه سهامداران مالكان شركت تلقي مي شوند از اين جهت آنها ترجيح مي دهند در شركت هائي سرمايه گذاري كنند كه بازده بالاتري داشته باشند به همين دليل شركت هائي كه هزينه سرمايه ضمني بالاتر و ريسك سيستماتيك بالاتري دارند سرمايه گذاران نرخ بازده بالاتري تقاضا مي كنند. پس مي توان نتيجه گرفت شركت هائي كه هزينه سرمايه ضمني كمتري دارند بهتر مي توانند نرخ بازده درخواستي سرمايه گذاران را فراهم سازند. بدين جهت اندازه گيري هزينه سرمايه ضمني و شناسائي علل تغيير آن مورد توجه زيادي قرار گرفته است.
در عمل مشكلات زيادي براي تخمين هزينه تامين مالي به عنوان حداقل نرخ بازده مورد انتظار براي تصميم گيري وجود دارد و با توجه به منابع مختلف براي تامين مالي ما با هزينه هر يك از اين منابع روبرو هستيم.حال اگر نرخ بازده مورد انتظار پروژه اي بالاتر از ميانگين موزون هزينه سرمايه آن باشد اين نوع سرمايه گذاري مي تواند داراي توجيه اقتصادي است. بايد توجه داشت كه هزينه واقعي يك منبع مالي ممكن است تنها شامل هزينه هاي آشكار نباشد و هزينه هاي پنهان را نيز در بر ميگيرد. به عنوان نمونه زماني كه استفاده از يك بدهي ارزان تر افزايش يافته در مقابل به علت بالا رفتن ريسك شركت هزينه سهام عادي افزايش يافته و افزايش صرف ريسك به وسيله سهامداران عادي به عنوان هزينه غير آشكار مالي از طريق بدهي انعكاس مي يابد. در واقع سرمايه گذاران با اطمينان از كسب بازده معقول از انجام سرمايه گذاري خود به مشاركت در بورس اوراق بهادار اقدام مي كنند و ايجاد اطمينان در بين سرمايه گذاران در واقع ابزار اصلي فعاليت مستمر بورس است.
چارچوب نظري مفهوم هزينه حقوق صاحبان سهام
از لحاظ مفهومي هزينه سرمايه يك شركت عبارت است از هزينه فرصت سرمايه گذار براي سرمايه گذاري در آن شركت با تخمين ميانگين موزون هزينه سرمايه در شركت، تلاش مي نمايد در جهت كمي كردن بازده متوسط مورد انتظار كليه سرمايه گذاران در شركت شامل: بدهي مرتبط با بستانكاران كوتاه مدت و دراز مدتي كه به آنها بهره تعلق مي گيرد سهامداران ممتاز و سهامداران عادي است. در اين مدل هزينه سرمايه شركت به صورت ميانگين موزون محاسبه مي شود كه وزنهاي آن برحسب ارزشهاي منابع مختلف سرمايه بكار گرفته شده براي سرمايه گذاري تعيين مي شوند.
پیشینه تحقیق
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
فی فیو (2012) در مطالعه خود که در مورد شرکت های پذیرفته شده در بورس آمریکا انجام شده است به بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام و هزینه سرمایه بدهی پرداخته است. یافته های او حاکی از این است که شرکت های با حاکمیت مطلوب با هزینه حقوق صاحبان سهام و هزینه سرمایه بدهی کمتری در یک محیط بین المللی مواجه اند. همچنین نتایج نشان می دهد زمانی که شرکت در معرض ریسک بالایی قرار دارد حاکمیت شرکتی برای طلبکاران اهمیت بیشتری دارد.
سید ذوالفقار علی شاه و صفدر علی بوت ( 2009) در تحقیقی که در بازار بورس اوراق بهادار پاکستان انجام دادند با مطالعه بر روی نمونه ای بالغ بر 114 شرکت به بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی بر هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. آنها در این تحقیق اندازه گیری حاکمیت شرکتی را از طریق اختصاص وزن به مجموعه ای از متغیرهای مرتبط با آن انجام و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پانل دیتا استفاده کردند. نتایج یافته ها نشان می دهد که بین اندازه مالکیت مدیران و اندازه هیئت مدیره با هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه منفی و بین استقلال هیئت مدیره، استقلال کمیته حسابرسی و حاکمیت شرکتی با هزینه حقوق صاحبان سهام یک رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
روملیدا مازوتا و استفانا ولتری (2012) در پژوهش خود به بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار ایتالیا پرداختند. ایشان در مطالعه خود استقلال هیئت مدیره، اندازه هیئت مدیره، وجود کمیته های داخلی و استقلال کمیته های داخلی را به عنوان متغیرهای شاخص کیفیت حاکمیت شرکتی در نظر گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ارتباط معناداری بین کیفیت حاکمیت شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد.
هو و ونگ[20](2001) در تحقيقي با عنوان ” مطالعه ارتباط بين ساختار حاكميت شركت و توسعه افشاي اختياري اطلاعات“ هدف اوليه تحقيق خود را آزمايش يك چارچوب تئوريكي در ارتباط با چهار ویژگی اصلي حاكميت شركتي با حوزه و گستره ی افشاي اختياري اطلاعات در شركت هاي پذيرفته شده هونگ كنگي عنوان كردند. اين خصيصه هاي حاكميت شركت عبارتند از (1) نسبت مديران مستقل به كل مديران در هيات مديره (2) وجود يك كميته حسابرسي اختياري در شركت (3) وجود شخصيت هاي غالب و مسلط ( مديراجرايي ارشد و رئيس هيات مديره )در شركت (4)در صد اعضاي خانواده اي در هيات مديره. آنها در تحقيق خود فرضيات زير را بنا نهادند:
: H1شركت هايي كه نسبت مديران غير اجرايي مستقل در هيات مديره آنها بيشتر است به احتمال زياد افشاي اختياري اطلاعات در آنها بيشتر است.
:H2 شركت هايي كه داراي كميته حسابرسي هستند احتمال افشاي اختياري اطلاعات در آنها بيشتر است.
: H3شركت هايي كه مديران اجرايي مسلط را بعنوان رئيس هيات مديره استخدام مي كنند احتمال افشاي اختياري اطلاعات در آنها كمتر است.