این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت زندگی زنان شاهد ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهدانجام گرفت. نمونه آماری 200 نفر از همسران شاهد استان کرمانشاه که به صورت نمونه گیری طبقهای تصادفی انتخاب گردید، میباشد. پرسشنامه SF-36 توسط گروه نمونه تکمیل گردید .برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین و از آمار استنباطی جهت مقایسه دو گروه از آزمون آماری t تست برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی در بین دو گروه ازدواج مجددکردهها و ازدواج نکردهها در سطح آلفایp<0/05 رابطه معناداری دیده نشد. همین طور در هشت فرضیه فرعی، عملکرد جسمانی، کارکرد نقش-جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، کارکرد نقش-هیجانی، سلامت روانی در بین دو گروه ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده رابطه آماری معناداری دیده نشد. بین سن وسطح درآمد با کیفیت زندگی رابطه معنادار بدست آمد. اما بین کیفیت زندگی با تحصیلات و طول مدت فقدان رابطهای بدست نیامد.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، ازدواج مجددکرده، ازدواج نکرده، زنان شاهد
12
مقدمه
14
بیان مسئله
18
ضرورت پژوهش
20
اهداف پژوهش
21
فرضیه ها
21
تعریف نظری و عملیاتی واژگان
21
الف)تعریف نظری
22
ب) تعریف عملیاتی
23
فصل دوم : پیشینه پژوهش
24
الف)مرور مبانی نظری
24
روان شاسی مثبت نگر
25
پیشگیری و سالمزیستی
27
کیفیت زندگی
28
تاریخچه کیفیت زندگی
29
تعریف کیفیت زندگی
31
تعاریف کلی از کیفیت زندگی
32
تعریف اختصاصی (مربوط به کیفیت زندگی وابسته به سلامت)
32
تعریف دیگری از کیفیت زندگی وابسته به سلامت
33
ویژگی های کیفیت زندگی
33
چند بعدی بودن
34
ذهنی بودن
35
پویا بودن
35
شادمانی ذهنی و کیفیت زندگی
36
شادمانی ذهنی ، ساختار و مولفه ها
39
ابعاد کیفیت زندگی
43
بعداجتماعی
43
بعد روانی
46
سلامت
48
سلامت جسمی
49
سلامت روان
51
روابط اجتماعی
53
خانواده چیست؟
54
انواع خانواده
55
انواع خانواده های تک والدی
55
خانواده های تک والدی حاصل از طلاق
56
خانواده های تک والدی حاصل ازمرگ
57
خانواده های تک والدی حاصل از قصد و نیت
58
خانواده ای دارای مادر تک والدی
59
محدودیت خانواده های تک والدی
60
خانواده های دوباره ازدواج کرده
60
تشکیل خانواده های ازدواج مجدد
62
مزایای خانواده های دوباره ازدواج کرده
62
پیامد های ازدواج مجدد
62
والدینی که هرگز ازدواج نکرده اند
63
چه کسانی و تحت چه شرایطی بیشتر از همه احساس تنهایی می کنند؟
63
ازدواج مجدد و و ضعیت روانی زنان
66
پیشینه تحقیق درپژوهش های خارجی
68
پیشینه تحقیق درپژوهش های داخلی
72
فصل سوم : روش پژوهش
73
روش پژوهش
73
جامعه آماری
73
نمونه و روش نمونه گیری
74
ابزار جمع آوری اطلاعات
74
پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36
76
شیوه نمره گذاری پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36
78
پایایی پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36
78
روایی پرسشنامه کیفیت زندگی
79
روش اجرای پژوهش
79
روش آماری مورد استفاده در تحلیل داده ها
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
81
مقدمه
82
الف)نتایج مربوط به مشخصات آماری نمونه مورد پژوهش(آمار توصیفی)
85
ب)یافته های حاصل از اجرای پرسشنامه با توجه به فرضیه ها(آمار استنباطی)
94
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
95
خلاصه یافته ها
105
یافته های جانبی
107
نتیجه گیری
107
محدودیت پژوهش
108
پیشنهاد های پژوهشی
109
پیشنهادات کاربردی
110
منابع
111
منابع فارسی
116
منابع لاتین
120
پیوستها
121
پرسشنامه کیفیت زندگی
125
چکیده لاتین
مقدمه
ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول میکنیم. به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی، نقطه عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی میشود. در واقع مهمترین تصمیمی که ما در طول زندگی خود میگیریم انتخاب شریک زندگی است(برنشتاین[1]، 1989).
مسیر زندگی یک فرد، به علت هزاران حادثه و رویداد با توجه به اهمیت، طول مدت و معنایی که برای فرد دارد، تعیین میشود. بعضی از حوادث مانند مرگ یکی از افراد فامیل یا طلاق والدین حادثه بزرگی است و سطوح غمانگیزی از تغییر وتحول را دارا میباشد(کامپاز،1987به نقل از اهالیآباده،1381).
امروزه شاهد عده قابل توجهی از زنانی هستیم که همسران خود را به دلایل متعدد فوت، شهادت و طلاق از دست می دهند. شرایط افراد بعد از دست دادن همسر متفاوت است، بعضی با از دست دادن همسر برای همیشه ناتوان میشوند و ممکن است که نتوانند به زندگی خود ادامه دهند. و عدهای دیگر تن به ازدواج مجدد می دهند(احمدی،1383 .(خانواده دارای ناپدری یا نامادری[2]دارای ویژگیهای خاص خود هستند چون تعداد افراد بیشتری با هم در تعامل قرار میگیرند، خانواده دارای مشکلات بیشتری است(هترینگتون، 1989رشک، 1987نقل از بهاری،1382). همچنین ازدواجهای دوم باانگیزههای مبهم و بیان نشده انجام میشود، این عدم وضوح ممکن است طرفین را به نارضایتی سوق دهد(نیکلز[3]،2000) .
از سوی دیگر احساس تنهایی در بزرگسالانی که جدا شده، طلاق گرفته، یا بیوه شده اند، بیشتر از کسانی که متاهل و یا مجردند و یا بدون ازدواج با هم زندگی می کنند، میباشد. بدین معنی که تنهایی به دنبال از دست دادن پیوندی صمیمی، شدیدتر است(روبنشتاین و شیور،1982؛ استروب و همکاران، 1996). عواطف و حالاتی که فرزندان و والدین در خانوادههای تک والدینی ابرازمیکنند عبارتند از: درماندگی، ناکامی، احساس گناه، افسردگی وتبعیض(موداک،1980؛ گلداسمیت، 9198، بورگرافل وباروت،1991،به نقل از بهاری و همکاران،1382). در نتیجه میزان شادمانی وکیفیت زندگی در این افراد ممکن است که متفاوت باشد. شادمانی ذهنی به اینکه مردم زندگی خود راچگونه ارزیابی می کنند، اشاره دارد و متغیرهایی از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت را در برمیگیرد. ارزیابی شخص از خود ممکن است به دو شکل، شناختی و یا عاطفی باشد. عامل مهم تعیین کننده احساس سعادت، به زندگی خانوادگی فرد بر میگردد. کونو و ارلی[4](1999)در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که احساس سعادت و خوشحالی با ارزیابی که فرد نسبت به همسر و زندگی زناشوییاش دارد، همبستگی بالایی دارد.
با توجه به نقش و اهمیتی که ازدواج در رضایت از زندگی دارد، در پژوهشهای قبلی مورد بررسی قرار گرفته است. اماپژوهشی که تاثیر ازدواج مجدد برکیفیت زندگی را بسنجد، مشاهده نشد. لذا این پژوهش سعی خواهد کرد که تاثیر ازدواج مجدد بر کیفیت زندگی را بررسی کند .
بیان مسأله
وجود یک جامعه سالم از نظر بهداشت روانی، منوط به سلامت اجزاء کوچکترآن جامعه مانند اجتماعات کوچک و خانوادههای موجود در آن جامعه است. خانواده هسته مرکزی هر جامعه و یکی از پایه های اساسی آن محسوب میشود. وجود خانوادههای سالم می تواند تاثیر بسزایی در سلامت روانی جامعه داشته باشد(اوتادی،1380).
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی[5] تلقی میشود که در کنار همهی خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه قواعدی است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. اعضای این سیستم با هم رابطهای عمیق و چند لایه دارند. در داخل این سیستم، حلقههای عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی را به هم گره زده است .اغلب اوقات اعضاء از طریق تولد یا ازدواج در این سیستم وارد میشوند(نظری، 1386).
با توجه به اهمیت خانواده باید بدانیم عواملی وجود دارند که در روند طبیعی خانواده اختلال ایجاد می کنند. خانواده در هنگام رویارویی با موقعیتهای فشارزا و دشوار، استرس را تجربه می کند و این استرس موجب ناراحتی، تنش یا ناامیدی اعضا ی خانواده میشود. موقعیتهای فشارزا سیستم خانواده را مختل می کند، مگر اینکه خانواده بتواند با وضعیت تازه سازگار شود. خانواده برای بازگشت به عملکرد عادی خود نیازمند تلاش برای حل مشکل است(بالارد[6]، 1979نقل از آهالیآّباده،1381).
خانواده با دو نوع استرس مواجه است:
1-استرس عادی مانند: استرس ناشی از فرایند رشد و انتقال به دوران والد بودن، ازدواج فرزندان و دوره بازنشستگی.
2-استرسهای غیرعادی مانند جنگ، مهاجرت و از دست دادن یکی از اعضای خانواده و .(موسوی، 1379).
به طور طبیعی از دست دادن فرد یا افرادی در خانواده و در نتیجه ایجاد خلاء درآن، که یکی از ارکان بسیار مهم جامعه محسوب میشود، اختلالاتی را در وضعیت افراد ایجاد خواهد کرد که در صورت عدم توجه به آن خطرات و ضررهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
امروزه شاهد عده قابل توجهی از زنانی هستیم که شوهران خود را از دست دادهاند و فاقد شوهر میباشند این میزان بر اساس آمار سال 1379 بالغ بر یک میلیون و پانصد هزار نفر است (مرکز آمار ایران، 1379).
بیوهگی در طول زندگی به عنوان یکی از حوادث بااحتمال بالا برای زنان75 ساله و بالاترمیباشد. برای مثال 65% زنان در این گروه سنی بیوه هستند(OPCS,1990).
فقدان شوهر به دلایل متعدد بروز می کند فوت، شهادت و طلاق معمولترین آنها میباشد. شرایط افراد متعاقب از دست دادن شوهر متفاوت است. بعضی امورات خود را انجام می دهند، ولی نه به خوشی آن ایامی که شوهر در خانه حضور داشته، و برخی دیگر به ازدواج مجدد تن می دهند (هرلاک[7]، 1986).
به نظر محققین مرگ پدر در خانواده بیش از آنکه فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد، مادر را دچار مشکل می کند .از آنجا که مرگ پدر، مادر را با تغییر موقعیت قبلی خود در خانواده مواجه میسازد و او را به اتخاذ نقشهای جدیدی وامیدارد، احتمال به ظهور رسیدن مشکلات و یا بیماریهای روانی در زندگی مادر افزایش مییابد.
زنان سرپرست خانواده و فاقد همسر با مشکل احساس تنهایی، انزوا، طردشدگی و عدم درک از سوی دیگران مواجهاند. فقدان حمایتهای اجتماعی مهمترین عامل جهت پیش بینی پیامدهای منفی وضعیت این زنان میباشد(خسروی،1374،به نقل از بلداجی،1387).
وضعیت زنانی که شوهران خود را از دست داده و ازدواج مجدد کردهاند و آنهایی که ازدواج مجدد نمیکنند از نظر روانی-اجتماعی متفاوت است. مطابق پژوهشهای انجام گرفته، بیشترین مشکلات روانشناختی همسران شاهد ازدواج مجدد نکرده، اختلالات بدنی شکل، اضطراب و تفکر پارانوییدی و در بین همسران شهدا که ازدواج مجدد کردهاند اختلالات وسواس، افسردگی و ترسهای مرضی است(احمدی، 1383).
به طور کلی افرادی که ازدواج کردهاند با خطر بسیار کمتری در زمینه ابتلاء به بیماریهای روانی روبرو هستند؛ در حالی که مطلقهها و زنان بیوه در معرض خطر جدی ابتلاء به بیماریهای روانی قرار دارند(کوکرین[8]، به نقل از طهماسبی،1376).
مروری بر پژوهشهای انجام شده در ایران و جهان پیرامون وضعیت اجتماعی-اقتصادی، روحی و روانی زنان سرپرست خانواده نشان داده است که در خانوادههای زن سرپرست، مادر استرس بیشتر و رضایت کمتری را احساس می کند که می تواند به دلیل تحمل بار اضافی نقشها و روابط اجتماعی منفی باشد به گونهای که بیشتر دچار انزوا و سرخوردگی اجتماعی میشوند و همین شرایط باعث سرریز شدن احساسات و عواطف منفی در آنان شده که در نهایت سطح کیفیت زندگی آنان را کاهش داده است(بلداجی، 1387).
در حال حاضر یکی از نگرانیهای عمده سیاستمداران و متخصصین بهداشت عمومی مفهوم کیفیت زندگی است. خالدیان از قول شارن و شوماکر(1988) مینویسد: