کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



نصر، متولد هجده‌ فروردین‌ ۱۳۱۲ ه‌ش یا ۱۹۳۳م، در خانواده‌ای‌ با اصل و نسبی فرهیخته و مذهبی در تهران‌ زاده‌ شد. سیر فکری‌ نصر فرایندی‌ قابل‌ توجه‌ دارد‌. او در آغاز در ادبیات‌ فارسی‌ و اسلامی‌ آموزش‌ خوبی‌ دید. وقتی ۱۳ ساله بود، به درخواست پدرش به امریکا می­رود. در دوره دانشگاهی­اش، شاخه MIT را در رشته فیزیک انتخاب کرد چرا که از روی سادگی، فکر می­کرد این رشته کلید فهم واقعیت است یعنی امکان بدست آوردن دانش درباره «ماهیت چیزها». اما هنگامی‌ که‌ سخنرانیِ‌ ریاضیدان‌ و فیلسوف‌ انگلیسی‌ برتراند راسل‌ (۱۸۷۲-۱۹۷۰) را شنید «از کشف‌ اینکه‌ بسیاری‌ از فیلسوفان‌ برجسته‌ی‌ غرب‌ اعتقاد نداشتند که‌ نقش‌ علوم‌ به‌ طور کلی‌ و فیزیک‌ به‌ طور خاص‌، کشف‌ سرشت‌ و جوانب‌ فیزیکی‌ واقعیت‌ بوده‌ است‌» یکّه‌ خورد. مهمترین تأثیری که نصر در این دوره پذیرفت، از فیلسوف و مورخ علم مشهور ایتالیایی، جورجیو دیسانتیلانا[۱۸۶] بود که علاوه بر سایر چیزها، یک سال درباره دانته به نصر و دوستانش آموزش داد. در این‌ احوال‌ آثار معلم‌ ایتالیایی­اش‌، او را با داستان‌ رابطه‌ی‌ دشوار میان‌ فلسفه‌، علم‌ و دین‌ در غرب‌ آشنا ساخت‌.
در سال ۱۹۵۰ به بوستون سفر کرد. نصر همانطور که دوره­ های علوم انسانی را مدیریت می­کرد، مطالعات علمی­اش را تکمیل نمود. طولی نکشید که نوشته­ های آناندا کواماراسوامی[۱۸۷] و فریتیوف‌ شووان[۱۸۸] را کشف کرد. درجه علمی­اش را که گرفت، رهسپار هاروارد شد. در آنجا در سال‌ ۱۹۵۶م، (۱۳۳۵ ه ش) در رشته‌‌ زمین‌­شناسی‌ و ژئوفیزیک‌ درجه‌ی‌ فوق لیسانس‌ را گرفت. پس از آن به تاریخ علم تغییر رشته داد. علاقه­ وی به تاریخ علم و فلسفه به جهت شناخت گونه­ های دیگر علم به طبیعت و در پی دلایل گسترش علم جدید بود. او با برخی از دانشمندان بزرگ جهان از قبیل: جورج سارتون[۱۸۹]، هری ولفسون[۱۹۰] و برنارد کوهن[۱۹۱]، هم در این دو رشته و هم در مطالعات اسلامی، کار کرد. همچنین در خلال‌ مطالعه‌ی‌ خود با دانشوران‌ پرآوازه‌ای‌ چون‌ ریچارد فرای‌، سرهمیلتون‌ گیپ[۱۹۲]، اتین‌ ژیلسون[۱۹۳]‌، د.ت‌. سوزوکی[۱۹۴]‌ آشنا شد. او همچنین‌ به‌ خواندن‌ آثار آنانداک‌، کواماراسوامی‌، رنه‌ گنون[۱۹۵]، فریتیوف‌ شووان‌ و تیتوس‌ بورکهارت[۱۹۶] پرداخت.‌ این‌ دانشوران‌ به‌ نوبه‌ی‌ خود، او را با دنیای‌ متافیزیک‌ شرقی‌، هندو و سنتی‌ غرب‌ آشنا ساختند.
در سال‌ ۱۹۵۸م (۱۳۳۷ ه ش) در رشته‌‌ فلسفه‌ و تاریخ‌ علوم‌ درجه‌ی‌ دکترا گرفت‌. متن بازنگری شده­­ی رساله وی در سال ۱۹۶۴م (۱۳۴۳ه ش) با عنوان مقدمه­ای بر اصول کیهان­شناسی اسلامی در دانشگاه هاروارد به چاپ رسید. در پائیز ۱۹۵۸ به ایران بازگشت و به­عنوان استادیار تاریخ علم و فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز به فعالیت نمود. پس از آن ازدواج کرد و خانواده تشکیل داد و به سمت استادی در دانشگاه تهران منسوب شد. متونِ دیرینه فلسفه اسلامی را خط به خط با سه تن از بزرگترین اساتید قرن بیستم، محمدکاظم عصار، علامه طباطبائی و سیدابوالحسن قزوینی مطالعه نمود. همچنین تماس­هایی هم با دیگر اساتید هم در فلسفه و هم تصوف داشت. مدت بیست و یک سالی که در ایران ماند، دوره­ای بسیار پربار در زندگی­اش بود. نصر به‌ زودی‌ به‌ موفقیت‌های‌ پی‌ در پی‌ دانشگاهی‌ دست‌ یافت‌: استاد دانشگاه‌، معاون‌ و رئیس‌ دانشکده‌ی‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ دانشگاه‌ تهران‌ (۱۳۴۷-۱۳۵۱) و رئیس‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ (۱۳۵۱-۱۳۵۴) شد. او همچنین سمتهای‌ زیر را نیز دارا بود؛ عضو فرهنگستان‌ علوم‌ ایران‌، عضو شورای‌ ملی‌ آموزش‌ عالی‌ ایران‌ و نیز بنیان­گذار و نخستین‌ دبیر کل‌ انجمن‌ فلسفه‌‌ ایران‌ (۱۳۵۲-۱۳۵۷).
نصر در سال‌ ۱۹۷۹م (۱۳۵۷ ه ش) با وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در کنار خانواده‌اش‌ به‌ ایالات‌ متحده‌ بازگشت[۱۹۷]‌. چندی‌ پیش‌ از وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی،‌ دانشگاه‌ ادینبورگ از نصر برای ایراد سخنرانی در سخنرانی­های معتبر گیفورد[۱۹۸] (مشهورترین‌ مجموعه‌ی‌ سخنرانی­ها در حوزه ­های الهیات‌ طبیعی‌ و فلسفه‌‌ دین) در دانشگاه ادینبورگ‌ دعوت به عمل آمد. او به­عنوان‌ نخستین سخنران غیر غربی‌ برای‌ ایراد سخنرانی‌ در این سلسله سخنرانی­ها بود. لذا وی‌ به‌ این‌ منظور متن‌ سخنرانی‌ و در نتیجه‌ کتاب معرفت‌ و معنویت[۱۹۹] را تألیف‌ نمود. این‌ کتاب‌ از مهم‌ترین‌ آثار اوست‌ که‌ بر محققان‌ و دانشجویان‌ مطالعات‌ دینی‌ بسیار تأثیرگذار بوده است. به گفته­ی نصر این سخنرانی همچون هدیه­ای از بهشت بود و به یک معنا بر او نازل شده بود (نصر، ۱۳۸۳: ۱۴۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در سال‌ ۱۹۸۲، جهت‌ تألیف‌ و تدوین‌ پروژه‌ی‌ مهم‌ انتشار دائرۀالمعارف‌ دین‌ و معنویت،‌ از نصر برای‌ همکاری‌ با اِورِت‌ کوزین[۲۰۰] سرویراستار و استاد فلسفه‌‌ قرون‌ وسطی‌ در دانشگاه‌ فوردام[۲۰۱] و بسیاری‌ دیگر از فیلسوفان‌ و محققان‌ برجسته‌ی‌ رشته‌‌ ادیان‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آمد و او ویراستاری‌ دو جلد مربوط‌ به‌ دین‌ اسلام‌ را به‌ عهده‌ گرفت‌ و سرانجام‌ اثر مزبور در سالهای‌ ۱۹۸۹ و۱۹۹۱ به‌ بازار نشر وارد گردید. نصر از هیئت مدیره­ی بنیاد مطالعات سنتی در واشنگتن است که از سال ۱۹۹۴ نشریه سوفیا[۲۰۲] منتشر می‌شود. او همچنین برای مدتی استاد دانشگاه تمپل در حوزه ­های دین­شناسی، فلسفه تطبیقی و اسلام‌شناسی بود. ‌در سال ۱۹۸۴ نیز دعوت­نامه­ای از دانشگاه جورج واشنگتن برای مطالعات اسلامی فرستاده شد.
در نتیجه‌ی‌ فعالیتهای‌ یادشده،‌ دکتر نصر در محافل‌ دانشگاهی‌ آمریکا به‌ عنوان‌ اندیشمندی‌ سنت‌­گرا و شارح‌ و طرفدار جهان‌بینی‌ «حکمت‌ جاویدان»[۲۰۳] معروف‌ گردید. در واقع‌ بسیاری‌ از کوششهای‌ فکری‌ و نوشته‌های‌ او – از زمانی‌ که‌ علیرغم‌ میلش‌ در آمریکا اقامت‌ دارد – مصروف‌ این‌ محور فکری‌ مهم‌ و زمینه‌های‌ ادیان‌ تطبیقی‌، فلسفه‌ و گفتگوهای‌ دینی‌ شده‌ است‌. نصر در سال‌ ۱۹۸۶ نوشته‌های‌ اصلی‌ شووان‌ را ویراستاری‌ کرد. وی‌ در سال‌ ۱۹۹۰ به‌ سرپرستی‌ »مرکز مطالعه‌ی‌ اسلام‌ و ارتباطات‌ متقابل‌ مسیحیان‌» در کالج‌ سالی‌ اوک[۲۰۴] انتخاب‌ گردید. نصر همچنین‌ در بنیان‌گذاری‌ و فعالیتهای‌ «مرکز تفاهیم‌ مسلمین‌ و مسیحیان‌« در دانشگاه‌ جرج‌ تاون‌ (واشنگتن‌ دی‌. سی‌) نقش‌ فعالی‌ بر عهده‌ داشته است‌ و در بسیاری‌ از همایش­های‌ مربوط‌ به‌ موضوع‌ فعالیت­های‌ مرکز، از جمله‌ در «پارلمان‌ ادیان‌ عالم‌» در سال‌ ۱۹۹۳ شرکت‌ کرده‌ است‌. او در حال‌ حاضر استاد مطالعات‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ جورج‌ واشنگتن‌ است‌. در مقام‌ یک‌ استاد دانشگاه‌ و عضو فعال‌ جامعه‌ی‌ فلسفی‌، سیاسی‌ و مذهبی‌ ایران‌ از دهه ۱۹۵۰‌م (۱۳۳۰ ه ش) به‌ بعد، اثری‌ ماندگار بر مباحثات‌ فلسفی‌ در ایران‌ جدید باقی‌ گذاشت‌. در همین سال کتاب نیاز به علم قدسی را منتشر نمود که بسیاری از بن­مایه­های کتاب معرفت و امر قدسی را دنبال می­کرد.
برخی از مهم­ترین آثار سیدحسین نصر (که به فارسی ترجمه شده است) عبارتند از:
یادنامه‌ی‌ ملاّصدرا، به‌ اهتمام‌ و با مقدمه‌ی‌ سیّد حسین‌ نصر»، تهران‌، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۴۰٫
نظر متفکّران‌ اسلامی‌ درباره‌ی‌ طبیعت‌، تهران‌، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۴۲٫ چاپ‌ دوم‌، تهران‌ دهخدا، ۱۳۵۰٫
معارف‌ اسلامی‌ در جهان‌ معاصر، تهران‌، شرکت‌ سهامی‌ کتاب‌ جیبی‌، ۱۳۴۹، چاپ‌ دوم‌ ۱۳۵۳، چاپ‌ سوّم‌ ۱۳۷۱٫
علم‌ و تمدّن‌ در اسلام‌، ترجمه‌ احمد آرام‌، تهران‌، نشر اندیشه‌، ۱۳۵۰٫
تاریخ‌ فلسفه‌‌ اسلامی‌، ترجمه‌ی‌ اسداللّه‌ مبشّری‌، تهران‌، امیرکبیر، ۱۳۵۲٫
هنر و معنوّیت‌ اسلامی‌، ترجمه‌ی‌ رحیم‌ قاسمیان‌، تهران‌، دفتر مطالعات‌ دینی‌ هنر، ۱۳۷۵٫
سه‌ حکیم‌ مسلمان‌، ترجمه‌ احمد آرام‌، تهران‌، انتشارات‌ امیرکبیر، ۱۳۷۱٫
جوان‌ مسلمان‌ و دنیای‌ متجدد، ترجمه‌ی‌ مرتضی‌ اسعدی‌، تهران‌، طرح‌ نو، ۱۳۷۳٫
نیاز به‌ علم‌ مقدّس‌، ترجمه‌ی‌ حسن‌ میان‌ داری‌، قم‌، انتشارات‌ طه‌، ۱۳۷۹٫
معرفت‌ و امر قدسی‌، ترجمه‌ فرزاد حاجی‌ میرزایی‌، تهران‌، انتشارات‌ فرزان‌ روز، ۱۳۸۰٫
معرفت‌ و معنویت، ترجمه‌ی‌ انشاءاللّه‌ رحمتی‌، تهران‌، انتشارات‌ دفتر پژوهش‌ و نشر سهروردی‌، ۱۳۸۰٫
دین و نظم طبیعت، سیدحسین نصر؛ ترجمه انشاءالله رحمتی-تهران: نشر نی، ۱۳۸۵٫
انسان و طبیعت: بحران معنوی انسان متجدد، سیدحسین نصر، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷٫
آرمان­ها و واقعیات اسلام، ترجمه انشاءالله رحمتی، تهران، جامی، ۱۳۸۲٫

۳-۳-۲- دیدگاه نصر در مورد رابطه دین و محیط زیست

علاوه بر مقالات منتشره از نصر در خصوص دین و بحران زیست­محیطی، در میان کتاب­های او، انسان و طبیعت و نیز دین و نظم طبیعت دو کتاب مهمی است که دیدگاه­ های خود را در خصوص بحران محیط زیست و علل آن شرح داده است.

۳-۳-۲-۱- بررسی و تحلیل کتاب­های انسان و طبیعت و دین و نظم طبیعت

در میان تلاش­ های انجام گرفته در خصوص کشف علل بی­نظمی و تخریب محیط زیست، به­ندرت علل زیربنایی و اساسی در معرض دید قرار می­گیرند. کتاب انسان و طبیعت به بررسی ریشه ­های مسائلی پرداخته است که بسیاری از مردم، علائم بیرونی آنها را تشخیص می­ دهند. این کتاب، بحران زیست­محیطی را از زاویه­ای دیگر نگریسته است، یعنی بررسی بحران محیط زیست در پرتو بحران درونی انسان­ها و بر محیط درون انسان­ها و نه محیط بیرونی آنها، تأکید دارد. در واقع در میان راه‎حل­ها و اقدامات انجام گرفته در راستای حفظ محیط زیست و برون شد از بحران فعلی، این نگاه کمتر دیده شده است. به تعبیر نصر باید به­ طور دقیق به بررسی و ریشه­یابی مسأله پرداخت و بلکه حتی پیش از این هم، باید خود مسأله به­روشنی مشخص شود. چرا که برخی تلاش­هایی که صورت می­گیرد منجر به بروز مشکلات بیشتری می­گردد. بنابراین نصر در کتاب خویش ابتدا به طرح مسائلی که امروزه از مواجهه­ انسان با طبیعت به‌وجود آمده است پرداخته و سپس در جستجوی تبیین علل بنیادینی که این شرایط را به ­وجود آورده­اند و اصولی که غفلت و چشم­پوشی از آن، موجب حاد شدن بحران جدید شده است، می ­پردازد. بنابر دیدگاه نصر، بحران درونی که انسان بدان دچار شده است ریشه در دلایل تاریخی و عقلانی دارد و این کتاب، سیری تاریخی­ از شکاف میان انسان و طبیعت به‌دست داده است.
این کتاب، مسئول بحران را، کاربرد علوم طبیعی و پذیرش جهان­بینی آن برای انسان متجدد قلمداد نموده است. در حالیکه برای انسان غیرمتجدد (خواه معاصر خواه باستانی) کل ماده عالم دارای وجهی مقدس است و همه پدیده ­ها معنادار و از مظاهر خداوند می­باشند. به نظر نصر شکل‌گیری علوم نوین، منوط به تقدس­زدایی از کائنات و دنیوی شدن بوده است. علوم طبیعی، فهم‌پذیری و معقولیت خویش را از دست دادند و تنها علمِ قابل قبول، همین علم کمّی و ماشینی است و دیگر انواع دانش­ها و معرفت­ها نسبت به نظام­های طبیعی و کیهانی، از منزلت علم بودن محروم شده و یا به­ صورت اموری احساساتی یا خرافی نگریسته می­ شود (نصر، ۱۳۷۹: ۱۴). نصر توجه به دیدگاه علما و فلاسفه علم جدید در مورد اهمیت علم جدید و به­ ویژه فیزیک در تعیین معنای کلی طبیعت اشیا را مهم دانسته است. زیرا همین دیدگاه­هاست که بخش اعظم ادراک نوین از طبیعت را آنگونه که توسط عموم مردم پذیرفته شده است، تشکیل می­ دهند و عنصر مهمی از مسأله عموم، مواجهه­ انسان جدید با طبیعت­ است (همان: ۱۸).
نصر به اجمال به معرفی دیدگاه­ های پوزیتیویسم منطقی و نگرش­های مشابه آن پرداخته است و این دیدگاه ­ها را در جهت حذف هرگونه اهمیت متافیزیکی از علم جدید می­داند. پس از اشاره به این دیدگاه ­ها، دیدگاه متکلمان و متفکران مسیحی را نیز با اهمیت می­داند. وی معتقد است اکثر جریان‌های کلامی به موضوع انسان و تاریخ پرداخته و روی مسأله نجات انسان به عنوان یک فرد مجزا و تنها، به عوض نجات و رستگاری همه تعینات، تمرکز نموده ­اند. او مواضع متکلمینی مانند بارت و برونر را مثال می­زند که بر این عقیده بودند که طبیعت نمی­تواند چیزی راجع به خداوند به انسان یاد دهد و بنابراین دارای هیچ نفع کلامی و معنوی نیست. با این حال معدود متکلمینی هم بودند که اهمیت طبیعت به­عنوان زمینه حیات دینی را به تحقیق دریافته­اند و به­ خوبی درک کرده ­اند، برای اینکه انسان بتواند اعتقاد محکمی به خود دین داشته باشد، ضروری است اعتقاد داشته باشد که خلقت نشانه­ای از خالق هستی را به نمایش می­ گذارد. این دسته از متکلمان به جنبه وحیانی جهان عنایت داشته اند. به این صورت که اگر خلقت به­نحوی تجلی خداوند نبود، هیچ­گونه کشف و تجلی الهی امکان ظهور و بروز نداشت (همان: ۳۴ و ۳۰). اگرچه چنین دیدگاه­ هایی در بازیابی رابطه انسان و طبیعت اهمیت دارد اما به ندرت فهمیده و پذیرفته شده و در عمل ناموفق بوده است.
به نظر نصر تفکر دینی نوین بیشتر به سکولاریزه کردن طبیعت کمک کرده است و در مقابلِ آنچه علم درباب طبیعت دیکته می­ کند عقب­نشینی نموده است. به نظر او حتی الاهیات طبیعی­ای که بتواند به نحو راضی­کننده ­ای پلی معنوی میان انسان و طبیعت به­دست دهد، وجود ندارد. وقتی از مسیحیت دعوت به عمل آمد تا حافظ تمدن شود، با دنیایی مواجه شد که در آن طبیعت­باوری، تجربه­گرایی و عقل­باوری، بسیار رواج داشتند. بنابراین مسیحیت در مقابل این طبیعت­گرایی، از طریق توجه دادن و تأکید بر حدود بین ماوراءطبیعه و طبیعت و نیز از طریق تمیز بین امور طبیعی و مافوق طبیعی به­نحوی چنان سخت و دقیق عکس­العمل نشان داد که به محروم ساختن طبیعت از روح درونی آن انجامید. مسیحیت، به منظور حفظ و نجات ارواح انسان­ها در اوضاع و احوال خاصی که خود را در آن می­دید چاره­ای نداشت جز اینکه اهمیت کلامی و روحانی طبیعت را فراموش کند و نادیده گیرد یا حداقل آن را بسیار کوچک شمارد. از این لحاظ مطالعه طبیعت از یک نگاه یزدان­شناسانه در مسیحیت غربی، از جایگاهی محوری برخوردار نشد (نصر، ۱۳۷۹: ۶۳). فرانسیس آسیزی هم نمونه ­ای است در دل معنویت مسیحی، که نظریه های برجسته­ای را در مورد ماهیت قدسی طبیعت بیان داشت (نصر، ۱۳۷۹: ۷۱). درواقع نصر که بحران محیط زیست را حاصل از میان رفتن انسجام و هماهنگی رابطه­ انسان و طبیعت می­داند، فقدان دانش متافیزیک [۱] در روزگار تجدد را به مستقیم­ترین وجه مسئول از دست دادن هماهنگی و انسجام میان انسان و طبیعت و نقش علوم طبیعت در شمای کلی بشری قلمداد نموده است، به واسطه­ این حقیقت که چنین دانشی تقریباً به­کلی در غرب به دست فراموشی سپرده شده است. در حالی که در سنت­های مشرق زمین به حیات خویش ادامه داده است. انسان باید برای کشف دوباره اهمیت متافیزیکی طبیعت و احیای سنت متافیزیکی در درون مسیحیت، به این سنت­های شرقی روی آورد (نصر، ۱۳۷۹: ۱۰۴).
نصر پس از اشاره به علتِ از دست رفتن انسجام میان انسان و طبیعت و ضرورت روی­آوری به سنت­های شرقی، به معرفی سنت­های شرقی­ای مانند «تائویسم»، «شینتو» و «ذِن»، «هندو» و «اسلام» پرداخته است. نصر معتقد است که اسلام در بنیان­های کلامی خود بیشتر شبیه مسیحیت است و با وجود این، در دل خویش، معرفتی دارد که مشابه عقاید متافیزیکی سایر ادیان شرقی است. درواقع اسلام در هر دو معنای جغرافیایی و متافیزیکی، امت وسطا است که قرآن بدان اشاره دارد. به همین دلیل ساختار عقلانی اسلام و عقاید کیهان­شناختی و علوم طبیعتِ آن می ­تواند در بیدار ساختنِ پاره­ای امکاناتِ مسکوت و راکد خاص در درون مسیحیت، بیشترین کمک­ها را عرضه نمایند (نصر، ۱۳۷۹: ۱۲۱). در اسلام اتصال جدایی­ناپذیر بین انسان و طبیعت و همچنین میان علوم طبیعت و مذهب و در خود قرآن که لوگوس یا کلمه خداوند است یافت می­ شود. اسلام از طریق امتناع از جدا ساختن انسان و طبیعت به­ طور کامل، نگاه یکپارچه خود نسبت به عالم وجود را حفظ کرده است و در شریان­های نظم کیهانی و طبیعی، جریان فیض یا برکت الهی را جاری می­بیند. بشر برای طبیعت، مجرای فیض و رحمت است، بدین طریق که به­واسطه­ مشارکت فعال در جهان معنوی، به داخل جهان طبیعت نورافشانی می­ کند. به­خاطر ارتباط صمیمانه بین انسان و طبیعت، حالت درونی انسان در نظم خارجی بازتاب یافته است. از همین روی است که وقتی وجود داخلی انسان به سمت تاریکی و بی­نظمی رو می­ کند طبیعت نیز از هماهنگی و زیبایی به جانب عدم تعادل و بی­نظمی می­رود. در اسلام به­واسطه این مفهوم خاص از انسان و طبیعت، طبیعت هرگز به­عنوان امری دنیوی ملحوظ نشده است (نصر، ۱۳۷۹: ۱۲۴-۱۲۲).
نصر در کتاب دین و نظم طبیعت که از عمیق­ترین بحث­های وی در باب موضوع محیط زیست و نقش فلسفه غرب در بحران محیط زیست می­باشد، درصدد است ساحت­های دینی و معنوی بحران زیست محیطی و اهمیت شکاف میان معرفت و امرقدسی (معنویت) را در شتاب بخشیدن به هرج و مرج و آشفتگی­های یک نظم معنوی و فکری که آلودگی و تخریب نظم طبیعی، مشهودترین پیامد آن است در کانون توجه قرار دهد (نصر، ۱۳۸۹: ۱۶). این کتاب با توجه و تعمق در سنن فلسفی غرب، تاریخ علوم، جهان­بینی ادیان گوناگون جهان، درباره رابطه دین و نظام طبیعت دیدگاهی جهانی ارائه نموده است. نظم طبیعت چیزی جز نظم انسان­ها نیست و هماهنگی آن، همان هماهنگی درونی است. اجزای طبیعت همان اجزای ما و تخریب طبیعت تخریب ماست. این درسی است که ادیان در طی اعصار تعلیم داده­اند.

۳-۳-۲-۲- مدعای اصلی نصر

نصر از آن دسته متفکرانی است که بحران زیست محیطی را ریشه در بحرانی عمیق­تر، یعنی بحران معنوی می­داند[۲۰۵]. او معتقد است واژه معنویت در مفهوم فعلی، واژه­ای مدرن است. درواقع آن ابعاد و عناصری از دین که در غرب به فراموشی سپرده شده است به غلط به معنویت (به عنوان تمایز از دین) تعریف شده است. بنابراین هم از مفهوم دین و هم معنویت استفاده نموده چرا که به گفته­ی او «درکاربردِ فعلی کلمه دین در بسیاری مناطق، اغلب عنصر معنوی کنار گذاشته می­ شود. مردمی که در جستجوی بعد درونی تجربه دینی و حقیقت دینی­اند در پی واژه دیگری برای تکمیل واژه دین­اند؛ این تراژدی است اما با این حال حقیقت است» ۲۰۰۷: ۲۹) Nasr,).
نصر به عنوان یک سنت­گرا [۲] معتقد است که بدون دین، معنویتی نیست. درواقع راه رسیدن به معنا، انتخاب راهی است که خدا برای ما انتخاب کرده، یعنی دین. برای آنها که دین، هنوز یک واقعیت محسوب می­ شود آسانتر است که از طریق دین و دیدگاه­ های دینی درباب طبیعت، بتوان راه­حلی برای بحرانی که از آن رنج می­بریم ارائه داد. جمع کثیری از جهان هنوز زندگیِ دین­مدارانه دارند ولی با این حال بیشتر متفکران غربی درباره مسأله محیط زیست بر این باورند که گویی همه، دنباله­روی لاادریِ فلسفه سکولاری­اند که در آکسفورد، کمبریج و هاروارد پرورش داده می­ شود و بنابراین آنها در پی گسترش یک اخلاق زیست­محیطیِ عقلانی بر پایه لاادری­گرایی­اند؛ گویی این جهان اصلاً تأثیر زیادی روی بحران زیست­محیطی ندارد. بنابراین لازم است که به شیوه­ای واقعی، جهانی را که در آن زندگی می­کنیم در نظر گیریم (۳۰ :Ibid).
نصر بر این ادعاست که بحران محیط زیست و اساساً ظهور هر بحرانی، برآمده از بحران عمیق­تری است به­نام بحران معنوی [که این بحران معنوی، دلایل تاریخی و عقلانی خودش را دارد]. بحران معنوی بدین معناست که انسان از خود اصیل خویش فاصله گرفته است. همان خودی که از خدا سرچشمه گرفته است. درواقع غفلت و بی­توجهی به انسان معنویِ مبتنی بر متون دینی، نه تنها منجر به ظهور مشکلاتی در سطح انسانی شده است بلکه بر رابطه­ میان انسان و طبیعت هم تأثیرگذار بوده است.
به نظر نصر بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب بر اساس دو اشتباه به ­وجود آمد؛ یکی عدم درک درست‏ و عمیق‏تر انسان و دیگری واقعیت قدسی طبیعت. این‏ یکی از عواقب بحران معنوی بود که در طول‏ رنسانس و قرن هفدهم به ­وجود آمد و طبق آن، انسان مدرن خود را یک موجود زمینی دید که‏ هیچ مسئولیتی در قبال خدا و مخلوقاتش ندارد. همچنین در نتیجه­­ی بحران فکری و معنوی، امر قدسی طبیعت به کناری نهاده شد. طبیعت، حضوری مکانیکی و حسابگرانه برای انسان پیدا کرد. این بحران معنوی از زمان انقلاب صنعتی به‏ این سو جدی‏تر شده است (نصر، ۱۳۷۹: ۹). به همین دلیل، نصر به توصیف انسان و تفاوت ماهیت انسان در طول دوره­ های رنسانس و قرون وسطا و نیز انسان سنتی و مدرن می ­پردازد.
به نظر نصر، مخدوش­سازی تصویر انسان در غرب را می­توان تا اواخر قرون وسطا ردیابی نمود. زیرا از جمله دلایل این مخدوش­سازی، ارسطویی کردن افراطی تفکر غربی در قرن سیزدهم است. این ظاهری کردن تفکر مسیحی که دنیوی کردن علوم جهان­شناسی در قرن هفدهم را در پی داشت، خود نتیجه­ بومی کردن انسان مسیحی به­عنوان یک شهروند کاملاً راضی در این جهان بود. در حالیکه انسان واقعی، واقعیت باطنی خود را آن صورتی می­داند که صفات الاهی را منعکس می­سازد و واقعیت کیهانی به واسطه­ واقعیت باطنی او خلق شده است. یعنی امکان­ها در لوگوس یا کلمه­الله (که به‌واسطه­ آن همه چیزها خلق شده ­اند) منطوی است (همان: ۳۳۶). مفهومی که از انسان در دوران متجدد برداشت می­ شود مغایر با مفهوم سنتی است. برداشت متجدد، انسان را به­عنوان واسطه­ میان آسمان و زمین تلقی نمی­کند بلکه عصیانگری می­داند که از نقش الوهیت به نفع خویش سوءاستفاده می­ کند. درحالیکه انسان در مفهوم سنتی یعنی همان خلیفۀ­الله، انسانی است که در جهان سنتی زندگی می­ کند و یک مبدأ کلی دارد. انسان به تعبیر اسلامی، جانشین خدا در زمین است؛ در قبال اعمالش در پیشگاه خداوند مسئول بوده و حافظ زمین می­باشد. حق سلطه بر زمین به او داده شده مشروط بر اینکه به خودش به عنوان آن شخصیت زمینی محوری که بر صورت خداوند آفریده شده است - یعنی یک موجود خداگونه که در این عالم زندگی می­ کند - وفادار بماند.
انسان خلیفۀ­الله از نقش خویش به عنوان واسطه­ میان آسمان و زمین و کمالی که ورای قلمرو زمینی قرار گرفته است، آگاه است. قلمرو زمینی به او اجازه حاکمیت داده، مشروط به اینکه نسبت به سرشت ناپایدار سفر خود بر زمین آگاه بماند. چنین انسانی زندگی­ای سرشار از معنا دارد. او می­داند به این دلیل انسان است، که همه اعمال و افکارش هم قرین شکوه و جلال و هم همراه با خطر است. درواقع اعمال انسان بر وجود وی تأثیر دارند و زندگی اخروی­اش نیز به­واسطه­ اعمالش در زندگی دنیوی رقم می‌خورد. در حالیکه انسان متجدد، خلیفۀ­اللهی را به معنای قدرت انسان به عنوان فرمانروای زمین به قیمت از دست رفتن بندگی­اش در برابر خدا مورد تأکید قرار داده است به حدی که نه خلیفۀ­الله بلکه خلیفه­ی منِ فردی خویش و یا خلیفه­ی قدرت دنیوی می­ شود (نصر، ۱۳۸۳: ۵۷). انسان عاصی، این زمین را خانه و کاشانه خود می­بیند. زندگی را تجارت­خانه­ی بزرگی می­بیند که آزاد است در آن پرسه زند و اشیائی را به خواست خود برگزیند. با این ادعا که بدین وسیله تقدیر خاص خودش را رقم زده است، احساس غرور می­ کند. ولی او که هنوز انسان است، احساس حسرتی نسبت به ذات قدسی و سرمدی دارد و بدین سان برای ارضای این نیاز به هزار و یک راه، از رمان­های روان­شناختی تا عرفان­ متأثر از مواد مخدر، توسل می­جوید. انسان متجدد که در ویرانی زمین موفق بوده و عملاً تعادل زیست­محیطی را در عرض حدود پنج قرن به­هم ریخته است، نمی­داند که برای چیره شدن بر تنگنایی که به دست خویش و در اثر به فراموشی سپردن معنای واقعی انسانیت، در آن فرو افتاده است، چاره­ای جز بازیابی خود ندارد (نصر، ۱۳۸۵: ۳۲۸-۳۲۵). بنابراین نصر، بنابر آنچه گفته شد بر این ادعاست که انسان، خود را گم نموده است و باید خود حقیقی خویش را بازیابد تا بتواند از این طریق بر مسائل و مشکلات از جمله بر بحران محیط زیست، فائق آید. درواقع به عقیده‌ی او بحران محیط زیست، ریشه در بحرانی عمیق­تر یعنی بحران معنویت (همان گم­گشتگیِ انسان خداگونه) دارد.
انسان فقط در صورتی کاملاً انسان است که دریابد کیست و به این طریق نه فقط تقدیر خویش را محقق نماید و به کمال خویش نائل آید بلکه جهان پیرامونی خویش را نورانی سازد (همان: ۳۶۱). یکی از دلایلی که نصر برای بحران محیط زیست به­کار می­برد تعامل ناصحیح انسان با طبیعت است. از همین روی به ریشه­یابی این مسأله می ­پردازد. او معتقد است اگر رابطه­ میان انسان و طبیعت بازیابی و تصحیح شود، انسان در جایگاهی که حقیقتاً باید باشد یعنی جانشینی خدا بر زمین محق خواهد بود. این بازیابی رابطه در گرو عمل بر طبق آموزه­های دینی می­باشد. بنابراین برای جمعیت انسانی غیرممکن است که بدون ارتباط شعائری با جهان طبیعی و توازن با خدا و سطوح بالای طبقات کیهانی، هماهنگ با طبیعت زندگی کنند. درصورت عدم وجود چنین رابطه­ای است که طبیعت به واقعیت فیزیکی محض تقلیل می یابد.

۳-۳-۲-۳- برهان و مستندات نصر

انسان مدرن (که ابتدا در غرب خانه داشت و به­تدریج در دیگر قاره­ها دامن گسترانید) قرن­هاست به نام ترقی، پیشرفت مادى، توسعه اقتصادى و دیگر خدایان و آرمان­هاى دروغین قرن نوزدهم، به تخریب این سیاره پرداخت. اکنون او مى‏بیند که چگونه این روند، نه تنها او را به لحاظ درونى و معنوى فروکاسته، بلکه حتى تنفس همین هوایى را نیز که ادامه زندگى بر روى زمین منوط به آن است، برایش دشوار ساخته است. به بیانى استعارى، انسان مدرن که براى به دست آوردن زمین، از آسمان روى گرداند، اکنون زمین را هم دقیقا به دلیل نداشتن آسمان، از دست مى‏دهد و این حکم شگفت انگیز تاریخ درباره اوست. به این ترتیب طى چند سال اخیر در غرب، توجه به نقش دین در بحران زیست محیطى آغاز شده است (نصر، ۱۳۷۷: ۸۹).
درباب نقش دین در مباحث زیست­محیطی، مدعای نصر آن است که در وهله اول این دین بود که در معنای گسترده‏اش‏ نگاه معنوی از تجربه نسبت به طبیعت را در میان‏ تمدن‏های سنتی به ­وجود آورد. اگر از طبیعت در غرب دین‏زدایی نمی‏شد، علومِ صرفاً کمّی و عاری از دین نمی‏توانستند پیشرفت کنند و به همین صورت تکنولوژی،‏ که باعث چنین ویرانی در محیط زیست شده‏ نمی‏توانست پیشرفت کند (همان: ۹). بدین ترتیب برخلاف آن عده از افراد که قائلند دین و آموزه­های دینی در رشد تکنولوژی‌ای که نتایج مخرب آن را در جهان می­بینیم مؤثر و بانی بوده است، کسانی هم مانند نصر بر این عقیده­اند که به عکس، این تقدس­زدایی و دین­گریزی است که منجر به پیدایش بحران­ها شده است. استدلال نصر در خصوص بحرانِ ارتباط انسان با طبیعت را می­توان تحت گزاره­های زیر بیان نمود:
برای انسان متجدد، طبیعت به­ صورت امری تقدس­زدایی شده درآمده است؛
طبیعت نزد عده­ای، به­ صورت چیزی که باید تماماً مورد استفاده و لذت قرار گیرد در آمده است.
استدلال­های نصر در خصوص این مدعا که بحران زیست­محیطی حکایت از بحران درونی انسان­ها و یا بحران ارزش­ها و گم­گشتگی هویت انسانی دارد، براساس بررسی عوامل و دلایل ظاهری این بحران یعنی رشد روزافزون علم و تکنولوژی سکولار و مدرن است. یعنی بررسی دلایل تغییر و تحولاتی که منجر به تقدس­زدایی و بی­توجهی به طبیعت شد. در همین راستا، نصر نقطه­ی شروع این تحولات را از قرون چهاردهم و پانزدهم دانسته است. کلام مسیحیِ آن زمان در رشد این تقدس­زدایی بی­­تأثیر نبوده است. بنابر دیدگاه نصر، این تحولات در قرون چهاردهم و پانزدهم با انقلاب کپرنیکی و انقلاب دکارتی آغاز گشت. البته علوم جدید و انقلاب­های علمی بدون تحولات کلام مسیحی امکان‌پذیر نمی­بود. پیامد این انقلاب­ها علوم جدیدی بود که مانند گذشته با طبیعت به­عنوان موجودی مقدس رفتار نمی­کردند. دیگر به­ندرت نشانه­ های خدا در طبیعت دیده می­شد. جریان اصلى دانش اروپایى، قاطعانه طبیعت را از قلمرو امور مقدس بیرون نهاد. با تقدس­زدایی، طبیعت به­عنوان چیزی تلقی میگردد که باید تا حد ممکن، مورد استفاده و تلذذ قرار گیرد بدون هیچ­گونه مسئولیتی در قبال آن (Nasr, 2003: 20). امروزه شاهد گستره­ی تقدس­زدایی از طبیعت، بی­مهری و بی­مسئولیتی در قبال طبیعت هستیم که به مرور زمان به اوج خود رسیده است. درک انسان مدرن از طبیعت، به­عنوان چیزی تهی از معناست که این خلاء معنا در درون جان آدمی نیز ادامه دارد و خودش را به شیوه ­های مختلف آشکار می­ کند. سلطه­ انسان بر طبیعت و کاربست تکنولوژی، خود انسان را نیز تهدید می­ کند[۲۰۶]. ماشینی شدن[۲۰۷] پدیدآورنده شر بزرگی است که جهانِ امروز از آن رنج می­برد. این ماهیت ماشین است که انسان را تا حد بردگی تقلیل می­دهد و آنها را بطور کامل می­بلعد، برای آنها انسانیتی باقی نمی‌گذارد و چیزی فراتر از حیوانیت نمی­دهد. انسانی که ماشین را خلق کرد از سوی همین مخلوق به آخر خط می­رسد (Schuon, 2007: 17). دیگر این خرد انسانی نیست که تصمیم­گیرنده است بلکه ماشین و ابدان، شیمی یا زیست­شناسی است که تعیین­کننده­ چیستی انسان، چیستی هوش و چیستی حقیقت است. تحت چنین شرایطی طبیعت از سوی انسان مدرن، تقدس‌زدایی شد.
علاوه بر تحولات علمی، تحول دیگری که به بی­توجهی و تخریبِ طبیعت دامن زد، ظهور انسانِ محصول رنسانس بود. انسان مسیحى سده‏هاى میانه (قرون وسطى)، نیمى «خدا» نیمى بشر، نیمى فرشته و نیمى خاکى بود که هنوز مسئولیتى در قبال آسمان احساس مى‏کرد و بین دو قطب آسمان و زمین سرگردان بود. رنسانس تا حدود زیادى، اندیشه باستان را احیا کرد، اما این احیاگرى، دیگر در آغوش سنت مسیحى صورت نگرفت. حاصل این امر، نه یک انسان‏گرایى (اومانیسم) مسیحى یا حتى «افلاطونى‏»، بلکه انسان‏گرایى‏اى مادى و در نهایت، شکاکانه و لاادرى‏گرانه بود که بشر را به موجودى کاملاً زمینى بدل ساخت. از آن پس، این سنخ انسان مسئولیتى در برابر هیچ چیز یا هیچ‌کس فراتر از قلمرو بشرى احساس نمى‏کرد و در وراى خود، اقتدارى الهى نمى‏شناخت. البته استثناهاى مهمى وجود داشت اما جوهره­ی اصلی این فصل جدید در تمدن غرب چنین بود. انسان اروپایى که عزم تسخیر این سیاره را داشت، حاصل این انسان‏گرایى دنیوى بود و مسئولیتى در قبال طبیعت ‏یا سایر اقوامى که بر آنها چیره مى‏شد، احساس نمى‏کرد؛ این چیزى است که در سرنوشت مردمان بومى بسیارى از نقاط قاره امریکا مى‏توان دید (نصر، ۱۳۷۷: ۹۳).
به این عامل (انسان­گرایی رنسانس)، در قرن هفدهم عنصر مهم سومى افزوده شد و آن ظهور فیلسوف بریتانیایى فرانسیس بیکن بود. جوهر پیام او عبارت بود از اینکه علم، قدرت است. از این پس، شناخت‏ سرچشمه قدرت مادى شد؛ که این، در مجموع، با آنچه تمدنهاى سنتى همواره آموزش مى‏داده ‏اند، متفاوت است و با ترکیب این عناصر و عوامل فعال بود که تمدن بسیار پرتوان و پرتحرک اروپایى عزم استیلا بر این سیاره کرد. نه فقط از نظرگاه انسانى و براى ایجاد مستعمره‏اى جهانى، بلکه همچنین از دیدگاه طبیعى و زیست‏شناختی، آن را دنبال نمود. همچنین بر این مبنا بود که انقلاب صنعتى نوعى بى‏اعتنایى کلى نسبت به محیط زیست را در پى‏داشت و محیط زیست چیزى شد که صرفاً در معرض دست اندازى و تجاوز قرار مى‏گیرد. اما فهم این تحول در ماهیت ‏شناخت، براى بیشتر مشرق زمینیان، اعم از عربها و ایرانیان و هندیها، بسیار دشوار بوده است. چرا که متضمن جدایى میان شناخت و رستگارى و در تباین با آن وحدتى است که در دل سنت هندى و اسلام میان معرفت و آزادى معنوى نهفته است (همان: ۹۵). کمترین سخنى که مى‏توان گفت این است که در طول انقلاب صنعتى، طبیعتِ انسان ارتقا نیافت. این اندیشه که ماهیت نوع بشر بهتر و بهتر مى‏شود (دروغ بزرگى که در قرن نوزدهم اشاعه یافت) جامه عمل نپوشید.
به نظر نصر (که خود را سنت­گرا می­نامد و مفهوم سنت در غالب نوشته­ های وی به چشم می­خورد) مخالفتِ سنت­گرایی با تجددگرایی، به لحاظ اصول و مبادی است. یعنی مخالفت با تجددگرایی نه به معنای مخالفت با جهان معاصر بلکه مخالفت با آن شورش و طغیان علیه عالم بالاست که در غرب با دوران رنسانس آغاز شد (نصر، ۱۳۸۵: ۱۸۲). انسان متجدد که با بحران بی‏سابقه­ی ساخته و پرداخته دست‏خود، که اکنون حیات کل این سیاره را تهدید می‏کند، رو به رو شده، همچنان از یافتن این که علل واقعی این مسأله در کجاست، سرباز می‏زند. به سفر تکوین و بقیه کتاب مقدس به منزله خاستگاه بحران چشم می‏دوزد، به جای این که به تقدس­زدایی تدریجی از کیهان که در غرب روی داد و به­ویژه به خردگرایی و انسان‏گرایی رنسانسی نظر اندازد که انقلاب علمی را پدید آورد و پیدایش علمی را موجب شد که عملکرد آن نه برای اعظام و اجلال الهی، بلکه برای دست‏یافتن به قدرت و ثروت دنیوی است (نصر، ۱۳۷۷: ۲۰۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 07:42:00 ب.ظ ]




اعضای خانواده بیماران مبتلا به بیماریهای التهابی روده، استعداد ژنتیکی ایجاد این بیماریها را از خود نشان میدهند. بدخیمیهای مری و کولون در زمینه برخی بیماریهای ارثی خاص پدید میآیند. سندرمهای ژنتیکی عملکردی نادری نیز توصیف شدهاند. در بیماریهای کارکردی روده نیز زمینه ژنتیکی مشاهده شده است، هر چند ممکن است این امر بیشتر در اثر یادگیری رفتارهای بیماری در خانواده باشد تا یک عامل ارثی واقعی(هاریسون،۲۰۰۸). طبقهبندی اختلالات دستگاه گوارش در جدول ۲-۱ آورده شده است.
همانگونه که در بالا نیز ذکر شد، سندرم رودهی تحریکپذیر که در این پژوهش مورد بررسی و درمان قرار گرفت، از جمله اختلالاتی است که در طبقه اختلالات بدون ناهنجاری ارگانیک مشخص قرار دارد، در ادامه این سندرم به طور مفصل تشریح میشود.
۲-۳ سندرم رودهی تحریک پذیر
سندرم رودهی تحریکپذیر نوعی اختلال عملکردی دستگاه گوارش است که با تغییر اجابت مزاج و درد یا ناراحتی شکمی بدون اختلالات ساختاری قابل شناسایی مشخص میشود. این سندرم فاقد الگوریتم تشخیصی کلینیکی یا پاراکلینیکی است و تشخیص آن بر اساس رد علل عضوی، ناراحتیهای گوارشی و تطبیق علایم بیماری با معیارهای تأیید شده صورت میگیرد (هاریسون، ۲۰۰۸). اختلالات عملکردی دستگاه گوارش[۸۹] (FGID) اختلالات مزمنی هستند که با علت نامشخص، ملاک های تشخیصی سوال برانگیز، دوره های طولانی مدت و غیر قابل پیش بینی بیماری، همراهی همیشگی با اختلالات روانشناختی و تأثیرات دارویی اندک مشخص می شوند (چانگ و همکارن، ۲۰۰۶؛ تیلبرگ و همکاران، ۲۰۰۸).
دامنهی شیوع سندرم رودهی تحریکپذیر بین ۱/۲ تا ۲۲% قرار دارد (نیکول و همکاران، ۲۰۰۸؛ ری و تالی، ۲۰۰۹). در ایران شیوع سندرم رودهی تحریکپذیر در تحقیقات مختلف متفاوت گزارش شده، که از جمله آنها میتوان به، قنادی و همکاران (۲۰۰۵)، ۴/۱۸ درصد؛ قناعی و همکاران (۱۳۸۵)، ۶/۱۲درصد؛ محمودی و همکاران (۱۳۸۲)، ۲/۴ درصد و سمنانی و همکاران (۱۳۸۵)، ۶/۱۰ درصد اشاره کرد. این مسأله نیز قابل ذکر است که شیوع این سندرم در کشورهای غربی بیشتر از کشورهای شرقی است (صولتیدهکردی و همکاران، ۱۳۸۸)، به گونهای که در آمریکا و آلمان حدود ۱۲ درصد (آستیانو، ۲۰۰۸) و در چین و سنگاپور به ترتیب ۸/. درصد و ۳/۲ درصد گزارش شده است. شایعترین علایم این سندرم درد شکمی مزمن همراه با تغییر در دفعات اجابت مزاج، قوام و عبور مدفوع و نفخ شکم همراه با وجود موکوس[۹۰] در دفع است (هاریسون، ۲۰۰۸). سببشناسی این سندرم به درستی شناخته نشده، اما نقش احتمالی فعالیتهای غیر طبیعی حسیحرکتی روده، عدم کارایی اعصاب مرکزی و محیطی، اختلات روانی و اضطراب، عوامل داخل مجرایی (کرید و همکاران، ۲۰۰۸؛ هاریسون، ۲۰۰۸)، ژنتیک، فاکتور های غذایی، التهاب و عفونت و عدم تعادل انتقال دهندههای عصبی مطرح می باشند ( آگاه و همکاران، ۱۳۸۸).
با وجود اینکه تنها ۳۰% از بیماران جهت دریافت خدمات درمانی به مراکز تخصصی مراجعه می کنند، پژوهشها بیانگر این است که بین ۴ تا ۷ درصد بار کاری متخصصان گوارش مربوط به این بیماران است و به طور کلی ۲۰ تا ۲۵% ارجاعات به بخش تخصصی درمان را تشکیل میدهند (یل و همکاران، ۲۰۰۸). این مراجعات گسترده باعث تحمیل هزینه های سنگین به بیمار، مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشتی و نظام بهداشت و سلامت جامعه میشود. برای نمونه در مطالعهای که در آمریکا صورت گرفت، هزینه سالانه مستقیم و غیرمستقیم این بیماران بالغ بر ۳۰ میلیون دلار بودهاست (ساندلر[۹۱]، ۲۰۰۲). این سندرم به طور وسیعی بر فعالیتهای اجتماعی بیماران تأثیر میگذارد و اغلب مطالعات انجام شده گویای این است که کیفیت زندگی این بیماران نسبت به جمعیت عمومی جامعه پایینتر است و باعث غیبتهای مکرر این بیماران از محل کار بویژه در دوره های عود بیماری میشود ( ری و همکاران، ۲۰۰۸ ). معیارهای تشخیصی که در حال حاضر بیشتر برای تشخیص این سندرم مورد استفاده قرار میگیرد، معیارهای Rome II و Rome III میباشد. این سندرم با وجود اینکه شایعترین اختلال عملکردی دستگاه گوارش است، یکی از ناشناخته شده ترین آنها نیز محسوب میشود، به گونهای که تا چندین سال پیش بسیاری از پزشکان این سندرم را به عنوان یک اختلال (بیماری) در نظر نمیگرفتند، بلکه آن را تظاهر جسمی فشارهای روانی میدانستند (کران و مارتین، ۲۰۰۲). اما با دسترسی به روش های بهتر برای بررسی حرکات مجاری گوارشی، کولون، عملکرد احشایی و ایجاد مفاهیم جدیدی دربارهی اهمیت مغز و تنظیم عملکرد روده، پیشرفت قابل توجهی در جهت درک بهتر سبب شناسی این سندرم حاصل شد. سندرم رودهی تحریک پذیر بیشتر در افراد جوان شیوع دارد و میزان شیوع آن در زنان حدود ۲ تا ۳ برابر مردان است (هاریسون، ۲۰۰۸). از جمله دلایل دخیل در درصد بالاتر شیوع این سندرم در زنان میتوان به تفاوتهای فیزیولوژیکی ارثی در هورمونهای جنسی، واکنشهای متفاوت به فشارروانی و پاسخهای التهابی و تفاوتهای فرهنگی اجتماعی در پاسخ به درد و تغییر حالات رودهای اشاره کرد (هیت،کمپر و جارت[۹۲]، ۲۰۰۸).
دانلود پایان نامه
با وجود شیوع بالای سندرم رودهی تحریکپذیر سبب شناسی آن به خوبی شناخته نشده و در حال حاضر درمانی که بر روی تمام علایم آن مؤثر باشد وجود ندارد. در دارو درمانی درمان اغلب بر اساس علامت غالب صورت می گیرد، برای مثال وقتی درد غالب است ضد اسپاسمها داروی انتخابی اول هستند، در بیماران با اسهال غالب لوپرامید[۹۳] برای کاهش نوسانات روده مفید است و بالاخره فیبرهای معمول موجود از جمله روش های پیشنهادی برای بیماران با یبوست غالب یا مختلط میباشد (آستیانو[۹۴] و همکاران، ۲۰۰۸). هدف از درمان این بیماران مدیریت نشانه ها و کمک به کاهش شدت کلیه علایم (شامل درد شکم، تهوع و استفراغ، قار و قور شکمی، نفخ شکم، آروغزدن، نفخ معده «احساس سیری زودرس»، یبوست، اسهال، مدفوع شل، مدفوع سفت، احساس نیاز فوری به اجابت مزاج و احساس دفع ناکامل مدفوع «که با توجه به علامت غالب از یک بیمار به بیمار دیگر متفاوت است» )، بهبود کیفیت زندگی آنها و در نهایت کاهش فشار ناشی از سندرم بر بیمار، مسؤولان بهداشتی و کل جامعه میباشد (تیلبرگ و همکاران، ۲۰۰۸).
درمانهای رایجی که در حال حاضر برای درمان بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر مورد استفاده قرار میگیرد شامل؛ مشاوره و تغییر رژیم غذایی، مواد افزاینده حجم مدفوع، داروهای ضد اسپاسم[۹۵] مانند آنتیکولینرژیک و مخدرها و داروهای ضدافسردگی و اضطراب میباشند. داروهای ضد افسردگی علاوه بر بالا بردن خلق دارای اثرات فیزیولوژیک مختلفی هستند که ممکن است مفید واقع شوند. داروهای ضد نفخ مانند سایمتیکون[۹۶] و آنتیاسیدها نیز مورد تجویز قرار میگیرند. همچنین داروهایی مثل آلدسترون[۹۷]، لوپراماید و کلونیدین[۹۸] نیز در درمان این سندرم مورد استفاده قرار گرفت، که از این بین آلدسترون به دلیل عوارض جانبی شدید کنار گذاشته شده است (هاریسون، ۲۰۰۸). متأسفانه هیچ یک از داروهای در دسترس بر تمام علایم سندرم رودهی تحریکپذیر مؤثر نیستند و در مطالعات انجام شده، در مواردی علیرغم تأثیر مثبت بر روی یک علامت، دارای اثرات منفی بر روی سایر علایم بودند، علاوه بر این به دلیل خطرات مربوط به عوارض جانبی برای مدت طولانی قابل استفاده نمیباشند. بنابراین، بیش از نیمی از این بیماران در حال حاضر از درمانهای مکمل و جایگزین استفاده میکنند و بسیاری نیز از آن سود میبرند. روش های رایج این طب شامل گیاهدرمانی، طبسوزنی، آرامسازی، یوگا، لمسدرمانی، آبدرمانی و رفتاردرمانی میباشند ( شی و همکاران، ۲۰۰۸). در پژوهش حاضر نیز از یکی از روش های طب مکمل و جایگزین تحت عنوان لمسدرمانی استفاده شد که در تحقیقات مختلف تأثیر گذاری آن در زمینهی اختلالات روانی و جسمانی مختلف تأیید شدهاست.
۲-۳-۱ سببشناسی
با وجود شیوع بالای سندرم رودهی تحریکپذیر و مطالعات گوناگونی که در این زمینه صورت گرفته عوامل و فرایندهای آسیبزایی این سندرم هنوز به خوبی شناخته نشده و در این زمینه فقط فرضیههایی در مورد نقش احتمالی فعالیت غیر طبیعی حسی- حرکتی روده، ناکارایی سیستم اعصاب مرکزی و پیرامونی، اختلال در محور مغز- روده (پلیسر[۹۹] و همکاران، ۲۰۰۹)، اختلالات روانی، وراثت، عوامل داخل مجرایی مثل عفونت، ترشحات و فعالیت غیر طبیعی روده (هاریسون، ۲۰۰۸)، عوامل غذایی و عدم تعادل انتقالدهندههای عصبی (آگاه و همکاران، ۱۳۸۸؛ آهمن و سیمن[۱۰۰]، ۲۰۰۶) مطرح میباشد. فعالیت میوالکتریکی و حرکتی کولون در این بیماران تحت شرایط تحریک نشده عموماً طبیعی است، اما در شرایط تحریک شده مانند صرف غذا، اختلالات حرکتی کولون آشکار میشوند. همچنین باد کردن بالونهای رکتومی در این بیماران موجب فعالیت شدید انقباضی به سبب اتساع روده میشود که مدتی به طول میانجامد. در مطالعهای که با هدف بررسی میزان فعالیت حرکتی رکتوسیگویید در این بیماران صورت گرفت، نتایج نشان دهنده فعالیت افزایش یافته رکتوسیگمویید آنها در مقایسه با افراد نرمال بود (هاریسون، ۲۰۰۸).
یکی دیگر از علل مطرح شده در سبب شناسی سندرم رودهی تحریکپذیر، افزایش حساسیت آورانهای احشایی این بیماران نسبت به گیرنده های موجود در دیواره روده است، شاید این امر منجر به ایجاد احساسات دردناک در حجمهای کمتری از باد کردن بالونهای رکتومی در مقایسه با افراد شاهد میشود که بیانگر اختلال در اعصاب آوران احشایی میباشد. در این بیماران بر خلاف افزایش حساسیت دستگاه گوارش، حساسیت در سایر بخشهای بدن افزایش نمییابد. کوله سیستوکینین[۱۰۱] داخل عروقی نیز در این بیماران بیشتر از افراد سالم است. همچنین در مورد حساسیت آورانهای احشایی، بعضی از مطالعات نشان داده که میزان گاز موجود در روده این بیماران مشابه گروه کنترل است، ولی حساسیت افزایش یافته نسبت به این میزان گاز باعث ایجاد نفخ و درد بیشتر در آنها میشود (هاریسون، ۲۰۰۸). از سوی دیگر بیشحساسیتی احشایی[۱۰۲] اخیراً به عنوان یک ویژگی مهم در زمینهی سببشناسی سندرم رودهی تحریکپذیر مورد توجه قرار گرفته ( دلواکس[۱۰۳]، ۲۰۰۴) و ممکن است علت علایمی از قبیل؛ احساس فوریت برای دفع مدفوع، نفخ و دردشکمی تجربه شده توسط بیماران مبتلا به این سندرم باشد. با وجود اهمیت بیشحساسیتی احشایی در سببشناسی سندرم رودهی تحریکپذیر، علت آن هنوز به درستی مشخص نشده و در حد چند فرض از قبیل؛ التهاب، فشارهای روانی (ژو، ژانگ، و ورن[۱۰۴]، ۲۰۰۹) و حساسیتهای ناشی از آسیبهای شدید دوران کودکی (کندال[۱۰۵]، ۲۰۰۰)، باقی مانده است.
نقش سیستم عصبی مرکزی[۱۰۶] (CNS) در سببشناسی سندرم رودهی تحریکپذیر با توجه به تشدید علایم بالینی به دنبال اختلالات عاطفی، فشار روانی و پاسخ مناسب به درمانهای مؤثر بر قشر مخ، قویاً مطرح میباشد. مطالعات تصویری مربوط به کارکرد مغز مغز مثل [۱۰۷]MRI بیانگر این موضوع است که قشر سینگولیت میانی، ناحیهای در مغز که مربوط به فرایند توجه و انتخاب پاسخ است، در پاسخ به تحریک کولون دیستال در بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر فعالیت بیشتری نشان میدهد (هاریسون، ۲۰۰۸). شواهدی برای نقش بالقوه انتقال دهندههای عصبی یا واسطه های شیمیایی نیز در این سندرم فراهم شده است. تغییر در سطح سروتونین موکوسال (التهابآور)، ممکن است از طریق تأثیر روی عملکرد حسی- حرکتی در ایجاد نشانه های سندرم رودهی تحریکپذیر سهیم باشد. ترشح سروتونین نیز در جریان خون این بیماران، بویژه در زیرگروه با اسهال غالب افزایش یافتهاست ( کامیلری و آندرسن[۱۰۸]، ۲۰۰۹). برخی مطالعات نیز بیانگر این موضوع است که درک رکتوم نیز در مبتلایان به سندرم رودهی تحریکپذیر افزایش یافته است (پیچ[۱۰۹] و همکاران، ۲۰۱۰).
همچنین ممکن است سندرم رودهی تحریکپذیر در اثر عفونت گوارشی ایجاد شود. در مطالعهای که بر روی ۵۴۴ بیمار مبتلا به گاستروانتریت باکتریایی ثابت شده انجام شد، یک چهارم بیماران دچار سندرم رودهی تحریکپذیر شدند. بر عکس، حدود یک سوم بیماران دچار سندرم رودهی تحریکپذیر، در آغاز علایم مزمن این سندرم دورهای بیماری شبه گاستروانتریک حاد را تجربه کردند (هاریسون، ۲۰۰۸).
جراحیهای قبلی، حوادث دوران کودکی، وزن پایین هنگام تولد، مشکل در مکیدن و غذا خوردن در دوران کودکی، بدرفتاری جسمی و جنسی و طبقه اجتماعی اقتصادی پایین نیز ممکن است در ایجاد سندرم رودهی تحریکپذیر نقش داشته باشند (ری و تالی، ۲۰۰۹).
به طور کلی سه عامل را میتوان در سبب شناسی این سندرم دخیل دانست: ۱) پاسخ تغییر یافته روده (حرکتی، ترشحی) به محرکهای داخل مجرایی (اتساع روده، غذا، التهاب و عوامل باکتریایی) و محرکهای محیطی (فشارهای روانی اجتماعی) ۲) افزایش درک احشایی روده ۳) اختلال در تنظیم محور مغز- روده مرتبط با افزایش تحریکپذیری نسبت به فشارروانی، تغییر در تعدیل پیامهای آوران احشایی و عوامل روانی- اجتماعی.
۲-۳-۲ علایم بالینی
از آنجایی که علامت و آزمون تشخیصی دقیقی برای تمایز این سندرم از اختلالات عملکردی دیگر دستگاه گوارش وجود ندارد، تشخیص این سندرم بیشتر بر رد سایر اختلالات گوارشی و تطابق علایم بالینی با معیارهای تشخیصی موجود صورت میگیرد. بیماران مبتلا به این سندرم دارای طیف وسیعی از علایم گوارشی و خارج گوارشی می باشند، که در ادامهی این قسمت به صورت مجزا به توضیح و تبیین آنها پرداخته میشود.
۲-۳-۲-۱ علایم گوارشی
الف- درد شکمی
یکی از شایعترین و بارزترین علایم بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر درد شکم است که بر طبق معیارهای موجود علامتی کلیدی و ویژگی بالینی پیشنیاز برای تشخیص این سندرم است. محل و شدت درد در این بیماران بسیار متغیر است، بهگونهای که در ۲۵% موارد در هیپوگاستر، ۲۰% در سمت راست شکم، ۲۰% در سمت چپ شکم و در ۱۰% بیماران در
اپیگاستر است. معمولاً درد به صورت دورهای و کرامپی است اما میتواند بر زمینهی درد پایدار نیز اضافه شود. از نظر شدت ممکن است از درد خفیف تا دردی که منجر به اختلال در فعالیتهای روزانه میشود، متفاوت باشد. درد تقریباً همیشه در ساعات بیداری تظاهر مییابد و با غذا خوردن یا فشارهای روانی تشدید میشود (هاریسون، ۲۰۰۸).
ب- تغییر اجابت مزاج
تغییر در اجابت مزاج ثابتترین تظاهر بالینی بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر است. شایعترین الگوی تغییر در اجابت مزاج، یبوست و اسهال متناوب است که معمولاً یکی از عوامل فوق غالب است. در تعدادی از بیماران نیز اجابت مزاج طبیعی که به تناوب با اسهال یا یبوست جایگزین میگردد، دیده میشود. در ابتدا یبوست ممکن است اپیزودیک باشد اما سرانجام مداوم و به درمان با ملینها مقاومتر میشود (پلیسر و همکاران، ۲۰۰۹) . مدفوع معمولاً سفت و باریک است که احتمالاً نشانگر دهیدراسیون ناشی از اسپاسم و احتباس طولانی مدت در کولون است. همچنین اکثر بیماران دچار احساس تخلیه ناکامل مدفوع هستند که منجر به تلاشهای مکرر برای دفع در یک فاصله زمانی کوتاه میگردد. بیمارانی که علامت غالب در آنها یبوست است، ممکن است هفته ها یا ماه ها دچار یبوست همراه با دوره های کوتاهی از اسهال در فواصل آن باشند (هاریسون، ۲۰۰۸).
در سایر بیماران علامت غالب ممکن است اسهال باشد. اسهال ناشی از این سندرم معمولاً شامل حجم کمی از مدفوع شل است و در اغلب بیماران حجمی کمتر از ۲۰۰ میلی لیتر دارد. در این بیماران اسهال معمولاً شبانه نیست و در ساعات بیداری (اغلب بعد از صبحانه) رخ میدهد و ممکن است خوردن غذا یا فشار روانی موجب تشدید آن شود. فوریت در تخلیه مدفوع مشکلآفرینترین نشانه در بیماران با اسهال غالب است اما سببشناسی آن به درستی مشخص نشده است ( باسیلسکو[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۰۷). اسهال حجیم، اسهال خونی، اسهال شبانه و اسهال چرب بیانگر بیماریهای عفونی است و نیاز به بررسیهای بیشتری دارد. تقریباً نیمی از بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر از دفع بلغم نیز شکایت میکنند (ابراهیمیدریانی، ۱۳۸۴).
پ- گاز و نفخ
بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر به طور مکرر از اتساع شکمی، آروغ زدن و نفخ زیاد شکایت می کنند و همهی این علایم را به افزایش میزان گاز نسبت میدهند. اگر چه بعضی از این بیماران ممکن است واقعاً دارای مقدار بیشتری گاز باشند، اما بررسیهای کمی نشان میدهند که تولید گاز رودهای در این بیماران بیشتر از مقدار طبیعی است. در بیشتر بیماران مبتلا به این سندرم، عبور و تحمل گاز روده مختل است. علاوه بر این بیماران مبتلا سندرم رودهی تحریکپذیر تمایل به ریفلاکس گاز از دیستال روده به قسمتهای پروگزیمالتر آن را دارند که میتواند آروغ را توجیه کند (هاریسون، ۲۰۰۸). در پژوهش رینل[۱۱۱] و همکاران (۲۰۰۹) ۵/۸۲ % از مبتلایان به سندرم رودهی تحریکپذیر گاز و نفخ شکمی را گزارش کردند. همچنین این مطالعه بیانگر این موضوع بود که نفخ و گاز در زنان و بیماران با یبوست غالب شایعتر است و با کاهش سطح انرژی، جذب غذا، عملکرد فیزیکی، کیفیت زندگی و افزایش جستجوی مراقبتهای درمانی در ارتباط است.
ت- علایم دستگاه گوارش فوقانی
بین ۲۵ تا ۵۰ درصد بیمارن مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر از دیسپپسی، سوزش سردل و تهوع و استفراغ شکایت میکنند که نشانگر این است که نواحی دیگری از لولهی گوارش به جز کولون نیز ممکن است در سندرم رودهی تحریکپذیر درگیر باشند. ثبت طولانی و سرپایی تحرک رودهی باریک در بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر، میزان بالایی از اختلالات را در روده باریک طی روز (بیداری) نشان میدهد، ولی الگوی شبانه تفاوتی با افراد سالم شاهد ندارد. بین دیسپپسی و سندرم رودهی تحریک پذیر همپوشانی زیادی وجود دارد، به گونهای که شیوع سندرم رودهی تحریکپذیر در افراد مبتلا به دیسپپسی ۳۷ % و در افرادی که دیسپپسی ندارند ۷% درصد میباشد (فورد[۱۱۲] و همکاران، ۲۰۱۰). همچنین ۶/۵۵% از افراد مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر علایم دیسپپسی را گزارش مینمایند. با این وجود، علایم شکمی کارکردی میتوانند در طول زمان تغییر یابند. در افرادی که علایم سندرم رودهی تحریکپذیر یا دیسپپسی غالب است، این امکان وجود دارد که علایم آنها بین این دو نوسان داشته باشد. لذا ممکن است سندرم رودهی تحریکپذیر و دیسپپسی دو تظاهر از یک اختلال وسیعتر و واحد دستگاه گوارش باشند. علاوه براین، علایم سندرم رودهی تحریکپذیر در میان افراد مبتلا به درد غیر قلبی قفسه سینه نیز شایع است، که این امر بیانگر وجود همپوشانی با سایر اختلالات گوارشی کارکردی است (هاریسون، ۲۰۰۸). وجود این اختلالات باعث پیشآگهی بدتر، شیوع بالاتر اضطراب و افسردگی و کیفیت زندگی پایینتر در بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر میشود (ریدل و همکاران، ۲۰۰۸).
۲-۳-۲-۲ اختلالات همراه و علایم خارج از دستگاه گوارش
بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر علاوه بر علایم گوارشی از یک سری اختلالات همراه و علایم خارج از دستگاه گوارش نیز رنج میبرند که سببب میشود میزان مراجعه آنها به پزشک حدود ۷۵% افزایش یابد (ابراهیمیدریانی، ۱۳۸۴). از جمله اختلالات همراه با سندرم رودهی تحریکپذیر میتوان به فیبرومیالژیا[۱۱۳](۳۲ تا ۷۷%)، سندرم خستگیمزمن[۱۱۴](۱۴ تا ۹۲%)، درد مزمن لگنی[۱۱۵] (۲۹ تا ۷۹%)، اختلالات عضلانی- اسکلتی[۱۱۶] (۱۶ تا ۶۴%) (پالسون و ویتهید[۱۱۷]، ۲۰۰۵؛ ویتهید و همکاران، ۲۰۰۲)، اختلال رفلاکس معده به مری[۱۱۸] (۴۷%)، بیاختیاری مدفوع[۱۱۹] (۲۱%)، درد انورکتال[۱۲۰] (۳۴%)، اختلالات خلقی (۲۷ تا ۲۹%)، اختلالات اضطرابی (۱۷ تا ۴۶%)، و اسکیزوفرنی (۱۹%) اشاره کرد (لیدیارد[۱۲۱]، ۱۹۹۷؛ گارکانی[۱۲۲] و همکارا، ۲۰۰۳). علایم بدنی غیرگوارشی نیز در بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر وجود دارد، که شایعترین آنها عبارتند از؛ سردرد[۱۲۳] (۲۳ تا ۴۲%)، کمردرد[۱۲۴] (۲۸ تا ۸۲%)، خستگی (۳۶ تا ۶۳%)، تپشقلب (۱۰ تا ۴۶%) و تکرر و فوریت ادرار[۱۲۵] (۲۱ تا ۶۱%) ( پالسون و ویت هید، ۲۰۰۵؛ ویتهید و همکاران، ۲۰۰۲).
از اختلالات و علایم همراه دیگر میتوان؛ بی حالی و سرگیجه، اختلالات خواب (آلپرس[۱۲۶]، ۲۰۰۸)، علایم تنفسی (ناشی از حساسیت مجاری هوایی)، دردسینه غیرقلبی، احساس طعم ناخوشایند در دهان، کاهش میلجنسی، دیسمنوره (قاعدگی دردناک)، شبادراری، اختلالات حسی، سندرم پیشقاعدگی، مقاربت دردناک و افزایش فشار خون (برن[۱۲۷] و همکاران، ۲۰۰۷) را نام برد.
در پژوهشی که ابراهیمیدریانی و همکاران (۱۳۸۳) بر روی ۱۲۲ بیمار مبتلا به سندرم رودهی تحریکپذیر که به مراکز درمانی گوارش مراجعه کرده بودند انجام دادند، علایم خارج گوارشی این بیماران مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن به تفصیل در جدول ۲-۲ آورده شده است. لازم به ذکر است که در این مطالعه بین علایم افسردگی و میگرن و علایم تنفسی و عضلانی- اسکلتی همراهی قابل توجهی وجود داشت و اضطراب با اختلال عملکرد جنسی در مردان همراه بود. همچنین، ۹۷% بیماران حداقل دارای یک اختلال همراه شامل سوء هاضمه بدون زخم، درد سینه غیر قلبی، اختلال میل جنسی، مقاربت دردناک و درد مزمن لگنی بودند.
جدول ۲- ۲ اختلالات همراه سندرم رودهی تحریکپذیر در بیماران ایرانی

 

اختلال درصد اختلال درصد
ریفلاکس معده – مری
سوء هاضمه بدون زخم
سردرد مزمن
میگرن
درد سینه غیرقلبی
علایم تنفسی
علایم عضلانی- اسکلتی
فیبرومیالژیا
کمردرد
علایم ادراری
۶۴%
۷۱%
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]




در هر سازمانی این باور وجود دارد که تحقق اهداف عالی سازمان در گرو برخورداری از منابع انسانی کارآمد و بهره‌ور است. تمام سازمانها برای سازگاری با تغییرات محیطی لازم است به طور مداوم نسبت به توسعه و بهسازی نیروی انسانی ، تجهیزات، فناوری، قوانین و مقررات و فرهنگ سازمان اقدام کنند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۲-۵-۱۱-۲ مفهوم مهندسی مجدد
«همر» و «چمپی» مهندسی مجدد فرایند کسب و کار را اینگونه تعریف می کنند : «بازاندیشی بنیادین ، طراحی نو و ریشه ای فرایندها برای دستیابی به پیشرفتی شگفت انگیز در عملکرد براساس معیارهایی نظیر هزینه ، کیفیت ، خدمات و سرعت.»
با توجه به این تعریف ، مهندسی مجدد تحولات تدریجی را نمی پذیرد و با در نظر گرفتن دگرگونیهای پر شتاب فناوری، بازار و اقتصاد، دگرگونیهای بنیادین و شدید را مد نظر قرار می دهد . این دانش تمام روش های سازماندهی، مدیریت تحول و ابزارهای مهندسی صنایع را مورد استفاده قرار می دهد تا بر ویرانه سازماندهی بوروکراتیک (دیوان سالاری ) ، سازمانهای نوین فرایندگرا و انعطاف‌پذیر را بسازد.
۱۳-۵-۱۱-۲ مهندسی مجدد در منابع انسانی
درصورتی که در سازمان شما فعالیتهای روزانه به طور کارا و مؤثر انجام نمی شود، ‌دپارتمان منابع انسانی اولین جایی است که باید مهندسی مجدد در آن شروع شود. این روشی است که مدیران شــــرکتهایی چون AT&T و هیولت – پاکارد به کـــــار گرفته اند.
در حالی که بسیاری از متخصصان منابع انسانی به طور مؤثر در حال بهره برداری از فناوری اطلاعات به منظور مهندسی مجدد فرایندهای منابع انسانی هستند ، بسیاری دیگر هنوز تصویر مبهمی از مهندسی مجدد دارند. اینکه مهندسی مجدد چیست ؟ چه کــاری می تواند انجام دهد؟ و چه مشکلاتی ممکن است در حین اجرا رخ دهد؟
مهندسی مجدد معمولا برای توسعه ، تولید ،‌ لجستیک ،‌توزیع یا در بعضی مواقع جهت حمایت کردن از مشتریان و فروشندگان هدف گذاری می‌شود اما به ندرت برای اجرای آن در قسمتهای مالی و منابع انسانی تلاش می‌شود. به هر حال، منابع انسانی مجموعه ای از سیستم ها و فرایندهایی است که قادر است بزرگترین سرمایه شما را بالفعل کند. نیاز به کاهش هزینه، ارائه خدمات با کیفیت‌تر و تغییر فرهنگی سه عامل اصلی جهت آغاز فعالیتهای مهندسی مجدد منابع انسانی هستند.
۱۴-۵-۱۱-۲ گامهای مهندسی مجدد
معمولا فرایند مهندسی مجدد از طراحی تا اجرا شامل چهار فاز است:
مرحله اول- نیاز سنجی: اغلب، فعالیتهای مهندسی مجدد زمانی شروع می‌شود که شرکتها از وضعیت موجود ناراضی هستند یا از طرف فرایندها و سیستم های موجود جهت پاسخ به فرصتهای تجاری جدید یا به دست آوردن اهداف خاص تحت فشار هستند، در حقیقت مهندسی مجدد به عنوان ابزاری برای به دست آوردن اهداف کسب و کار جدید یا نشان دادن مشکلات کسب و کار استفاده می شود.
در این مرحله شرکتها باید قبل از صرف زمان و منابع جهت شروع فعالیت به دو پرسش اساسی پاسخ دهند:
۱- چرا مهندسی مجدد لازم است؟
۲- چگونه مهندسی مجدد برای به دست آوردن اهداف کسب و کار با استراتژی کلی سازمان منطبق می‌شود؟
مرحله دوم- حمایت و پشتیبانی از سوی مقامات بالای سازمان: بدون حمایت فعال و مستمر مدیریت ارشد، یک فعالیت بنیانی مثل مهندسی مجدد دیر یا زود شکست خواهد خورد. در مهندسی مجدد منابع انسانی مجریان رده بالای منابع انسانی نیاز به حمایت قوی از طرف مدیران ارشد سازمان دارند.
بعد از کسب حمایت از طرف مدیریت ارشد سازمان معمولا در این مرحله تصمیمات لازم با توجه به ماموریت فعالیت مهندسی مجدد، حوزه کاری این فعالیت و منابع مورد نیاز جهت کار اتخاذ می‌گردد.
مرحله سوم- تشکیل تیم راهبری: تیم راهبری متشکل از مدیران ارشد منابع انسانی، مدیران MIS ، مدیران میانی و مشاوران خارجی معمولا در این مرحله تشکیل می‌شود.
وظایف تیم راهبری
۱)درک ارتباطات کلیدی مشتریان / کاربران در فرایندها؛
۲)ترسیم کردن فرایندهای جاری و محدودیتهای سیستم؛
۳)هدف گذاری هزینه ای/ خدماتی جدید برای فرآیندها؛
۴)شناسایی فرایندهایی که باید مهندسی مجدد شوند و ایجاد یک طرح اجرایی فاز بندی شده.
در این مرحله تیم راهبری می‌تواند مسیر کلی مهندسی مجدد را تعیین کرده و مشاوران و فروشندگان درخواستهای سخت افزاری و نرم افزاری را انتخاب کند.
مرحله چهارم- تشکیل تیم های اجرایی: تیم های اجرایی برای خلق راه حل جهت هریک از فرایند های هدف گیری شده تشکیل می‌شوند. در این مرحله افراد تیم ، فرایند موجود را شناسایی کرده و راه حلهای چندگانه برای فرایند ایجاد می‌کنند، برای هر راه حل تحلیل سود- هزینه انجام می‌دهند و در نهایت ساختار، ‌نیروی انسانی و نیازهای سیستمی فرایند انتخاب شده را تعیین می‌کنند. طرحهای عملی برای تست آزمایشی، نصب تجهیزات، تغییر، ‌آموزش و استخدام نیز در این مرحله فرمول بندی و اجرا می‌شود. در نهایت فعالیتها و فرایند های اصلی باید پیاده سازی و اجرا شوند تا پیشرفت و اثر تجاری فعالیتهای مهندسی مجدد نمایان شود.
شش عامل کلیدی در موفقیت فعالیتهای مهندسی مجدد منابع انسانی
۱- همراهی و حمایت مدیریت ارشد سازمان
۲ - چشم انداز و مدل واضح و روشن برای تغییرات در منابع انسانی
۳- ارتباطات شفاف ، صادق و پیاپی
۴- توانمند سازی کارمندان و مدیران
۵- تغییر در سیستم های حمایتی (پاداشها ، ارزیابی ، طراحی مجدد شغل و …)
۶- اختیار و قدرت دادن به تیم های مهندسی مجدد و پاسخگو نگاه داشتن آنها جهت هدفهای روشن و قابل اندازه گیری.
۱۵-۵-۱۱-۲ نقش فناوری اطلاعات در فرایند مهندسی مجدد
فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد نقش عمده ای ایفا می‌کند، فناوری به تنهایی و به صورت انتزاعی نمی تواند موجب تغییر و تحول باشد. اما با وجود این، ‌فناوری می‌تواند تاثیر بسیار قوی و گسترده ای از خود به جا بگذارد،‌ خصوصا وقتی که به نحو صحیح و مطلوبی با یک برنامه مهندسی مجدد ریشه‌ای که قصد تبدیل سازمان سنتی مبتنی بر فعالیت به سازمان مبتنی بر تیم متمرکز، ‌حول نیازهای مشتریان و تغییر نظام فعالیتی به نظام راهبری فرایند را دارد، ‌عجین شده باشد.
امروزه اجرای فرایند مهندسی مجدد منابع انسانی با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات در بخشهای مختلفی همچون حقوق و دستمزد، گزینش و استخدام، آموزش، ارزیابی عملکرد، پاداش دهی و پیاده سازی فرهنگ سازمانی نقش عمده ای را در راستای دستیابی اهداف ایفا می‌کند. از آنجا که واژه فناوری اطلاعات بسیار گسترده است و جنبه های بسیاری را شامل می شود، می توان به کاربرد آن در فعالیتهای منابع انسانی از جنبه های مختلف اشاره کرد:

 

    • تجهیزات و سیستم‌ها،

 

    • نرم افزارهای کاربردی،

 

    • اینترنت،

 

    • اینترانت،

 

    • واقعیت مجازی،

 

    • آموزش از راه دور.

 

استنلی فاست[۳۸]، متیو آ. والر[۳۹] و آمیدی ام. فاست[۴۰](۲۰۱۰) تحقیقی با عنوان تشریح تئوری سیستم های دینامیکی برای درک موفقیت ها و شکست های موجودی مشترک انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که تئوری عناصر سیستم ها؛ طراحی فرایند ؛ سؤالات تحقیق ازادبیات تحقیق به دنبال مفاهیم هسته اصلی شکل می گیرند؛ تغییر در چشم انداز رقابتی موجب تصویب سیستم موجود مشترک می شود. رقابت جبران ناشدنی مطرح می شود. پاسخ های مناسب مدیریتی مورد نیاز برای جلوگیری از بی ربطی است. سیستم های موجود قادر به کمک به مزیت رقابتی سیستم پیچیده انطباقی هستند که با هم شایستگی منحصر به فرد را ارمغان می آورند. آنها ازاهرم روابط SC قوی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات بهتربرای قدرت نفوذ به تکرار قابلیت استفاده می کنند و آن ناشی از چگونگی روابط و منابع سازمان است. افراد مقاوم در برابر تحول از فرآیندهای سازمانی است. فرهنگ مقاومت از ساختار واپسگر است. آنها ساختار اجتماعی مقاومی بوجود می آورند. طرح های مشارکتی باید اهرمی در برابر مقاومت به طور همزمان باشد. فرایند های رقابتی، موجب تغییرات زیست محیطی واهرمی برای ترویج مزیت پایدارهستند. سیستم طراحی مشارکتی عملکرد اولیه موفقی را موجب می شود که می تواند به یک حلقه یادگیری منجر شود. افزایش موفقیت خرید و چرخش منابع می تواند به سرمایه گذاری دوباره برای توسعه قابلیت های مشترک در سطح بالاتر کمک کند. در این مقاله هدف توجه به جامعه پارادایمی است که بوسیله زنجیره تامین همکاری – مدیریت مشترک موجود- درک و توضیح داده می شود. روش اصلی در این تحقیق به بررسی شرایط زیست محیطی و فرآیندهای مدیریتی که ترویج و یا مانع از زنجیره تامین همکاری از انواع توجه های نظری از جمله نظریه های احتمالی، مبتنی بر منابع اساسی چشم انداز شرکت، ارتباط چشم انداز شرکت، قدرت تجزیه و تحلیل میدانی، نظریه هیئت موسسان ، نظریه معضل اجتماعی و تئوری مزیت منابع می باشد. متغیر ها در این پژوهش عبارتند از:
۱- نیرو ها با شاخص های تشدید رقابت؛ خواسته مشتریان؛ جهانی شدن؛ فشرده چرخه های فن آوری؛ افزایش فشارهای مالی
۲-ضرورت موجودی با شاخص های ضعف؛ پراکندگی جهانی؛ واکنش سریع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]




۱۹۸۹

 

داراییهای فکری شامل حقوق مالکیت معنوی مانند حق امتیاز،علائم تجاری ،حق مالکیت معنوی شهرت ، شبکه های فردی و سازمانی ،دانش ،تخصصو مهارتهای کارکنان است .

 

 

 

هال

 

۱۹۹۳ ،۱۹۹۲

 

سرمایه فکری شامل دارایی های مانند حقوق مالکیت معنوی و شهرت و مهارت ها یا مزیت هایی مانند دانش چگونگی و فرهنگ سازمانی است .

 

 

 

کلین و پروساک

 

۱۹۹۴

 

هرعنصر فکری که بتوان آن را فرموله و گردآوری گرد و بتوان از آن برای ایجاد دارایی باارزش بیشتر استفاده کرد .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

ادوینسون وسالیون

 

۱۹۹۶

 

دانشی که بتوان آن را به یک ارزش تبدیل کرد

 

 

 

بروکینگ

 

۱۹۹۶

 

ترکیبی از چهار جزی اصلی ،ئارایی های بازار ،دارایی های انسانی ،دارایی های مالکیت معنوی و دارایی های زیر ساختی .

 

 

 

اسویبای

 

۱۹۹۷

 

سرمایه فکری مربوط به سه دسته ازدارایی های نا مشهود است .ساختارداخلی ،ساختارخارجی وشایستگی های انسانی .

 

 

 

روس و همکاران

 

۱۹۹۷

 

سرمایه فکری ترکیبی از یک بخش فکری مانند سرمایه انسانی و یک بخش غیر فکری مانند سرمایه ساختاری است .

 

 

 

روس و همکاران

 

۱۹۹۷

 

سرمایه فکری مجموع دارایی های پنهان شرکت است که درترازنامه نشان داده نمی شود. لذا هم شامل آن چیزی است که در مغز اعضای سازمان است و هم آن چیزی که پس ازخروج افراد درسازمان باقی می ماند.

 

 

 

ادوینسون و مالون

 

۱۹۹۷

 

سرمایه فکری مجموعه ای از سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی شامل تجارت بکار گرفته شده ،فناوری سازمان ،روابط با مشتریان و مهارت های حرفه ای است که با ایجاد مزیت رقابتی موجبات حیات سازمان دربازاررا فراهم می سازد.

 

 

 

بویسوت

 

۱۹۹۸

 

حالت ها و تمایلاتی که درافراد وگروه ها وجودداردکه در صورت برانگیخته شدن قابلیت ایجاد ارزش افزوده رادارند.

 

 

 

تیس

 

۱۹۹۸

 

منابه خاص سازمانی که کپی برداری ازروی آن ها اگرغیر ممکن نباشد بسیارمشکل است .

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ب.ظ ]




عوامل محسوس بر روی رضایت مشتری تاثیر می گذارد.
تاثیری بین اعتبار(قابلیت اعتماد) و رضایت مشتری یافت نشد.
پاسخگویی بر روی رضایت مشتری تاثیر می گذارد.
اطمینان بر روی رضایت مشتری تاثیر می گذارد.
همدلی بر روی رضایت مشتری تاثیر می گذارد.
رضایت مشتری بر روی وفاداری مشتری تاثیر می گذارد (Olgun et al,2013).

 

    • تحقیقی در سال ۲۰۱۰ تحت عنوان « نقش کلیدی کارمندان در وفاداری مشتریان بانک ها» انجام گرفت. در این تحقیق مدیران بانک ها ۳ نوع وفاداری مشتریان بانک ها را شناسایی کردند:

 

۱- ایجاد یک احساس خوب مشتری نسبت به بانک .
۲- رضایتمندی مشتریان نسبت به بانک.
۳- قدردانی مشتریان،که این موضوعات باعث افزایش وفاداری مشتریان بانکها می شود.
( Ram, & Moti ,2010)

 

      • تحقیقی تحت عنوان ارزیابی تاثیر تلاش های ارتباطی یک خرده فروش بر نگرش و رفتار مصرف کننده” در سال ۲۰۰۳ انجام شد. این مطالعه بر اثرات تلاشهای ارتباطی مختلفی (پست الکترونیکی مستقیم، منافع رابطه و پاداش های محسوس) که توسط یک خرده فروش بر نتایج کلیدی بازاریابی ارتباطی (اعتماد، تعهد ارتباطی و وفاداری رفتاری) حاصل می شود تمرکز دارد. این مطالعه به شیوه مقطعی در زمینه ی خرده فروشی پوشاک، بر اساس دو نمونه از مصرف کنندگان بر گرفته شده از بلژیک و هلند انجام شده است. نتایج SEM نشان می دهد خرده فروشانی که مسئول تلاشهای ارتباطی با مصرف کنندگان وفادار هستند می توانند بگونه ای مثبت بر رفتار و نگرش این مصرف کنندگان تاثیر بگذارند. در نتیجه لازم است که مدیران و کارکنان این شرکتهای خرده فروشی برای انجام تلاشهای ارتباطی با مشتریان عادی آموزش بینند، بر انگیخته شوند و پاداش دریافت کنند (Wulf et al,2003).

    پایان نامه

 

۲-۲۲-۲) تحقیقات داخلی

 

    1. تحقیقی تحت عنوان طراحی و تبیین مدل فرآیندی وفاداری مشتریان در بانک های خصوصی انجام گرفت. در این تحقیق نشان داده شد که در مدل وفاداری مربوط به بانک های خصوصی دارای عملکرد پایین، انتظارات مشتری با سطح رضایت وی رابطه ای معکوس دارد اما در مدل اختصاصی بانک های خصوصی با عملکرد بالا این رابطه مستقیم است. این امر نشان میدهد که انتظارات بالای مشتریان با پوشش و خدمت رسانی مناسب منجر به رضایت بالای مشتریان گردیده است .بانک می تواند با تبلیغات، شعارها و اقدامات خود، انتظارات مشتریان بالقوه و بالفعل خود را تحت تأثیر قرار دهد اما می بایست از هرگونه افراط پرهیز شود چرا که در مدل اختصاصی بانک های دارای عملکرد بالا، انتظارات مشتری تأثیری معکوس بر تعهد دارد (حمیدی زاده و کریمی،۱۳۸۸).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان عوامل مؤثر بر فرایند شکل گیری وفاداری مشتریان فروشگاه های الکترونیکی انجام گرفت. در این پژوهش که به صورت پیمایشی و با بهره گرفتن از پرسشنامه بر روی نمونه ­ای به حجم ۲۷۶ نفر برگرفته از جامعه آماری شامل مشتریان فروشگاه های الکترونیکی فعال در زمینه کسب و کار رایانه و ملزومات آن انجام شده است، مدل تحقیق مورد برازش قرار گرفته و پس از برازش مدل پژوهش با بهره گرفتن از نرم­افزار لیزرل، بررسی سوالهای پژوهش در دستور کار قرار گرفت و در نهایت عوامل رضایت الکترونیکی، اعتماد الکترونیکی و کیفیت فروشگاه های الکترونیکی به عنوان شاخصهای تأثیرگذار بر وفاداری الکترونیکی شناسایی گردیدند (سید نقوی و جمال آباد،۱۳۹۱).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان تأثیر عوامل اجتماعی و سازمانی بر میزان وفاداری مشتریان بانک تجارت به حفظ و برقراری ارتباط بانکی در شهر تهران انجام گرفت.

 

هدف این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و سازمانی موثر بر میزان وفاداری مشتریان بانک تجارت به حفظ و برقراری ارتباط بانکی در شهر تهران در سال ۱۳۹۱ است و با بهره گیری از نظریه های بوردیو و جان الستر مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با طرح این مسئله آغاز می شود که کدام عوامل اجتماعی و سازمانی می توانند بر میزان وفاداری مشتریان بانک مؤثر باشند.جامعه آماری، مشتریان سپرده گذار در شعب بانک تجارت شهر تهران هستند و نمونه آماری، افرادی که حداقل ۵ سال حساب سپرده خود را مسدود نکرده اند. روش تحقیق این پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل ۲۵ ماده با طیف لیکرت در مقیاس ۵ درجه ای است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته های تحقیق نشان داد که ۶۳ درصد تغییرات متغیر وابسته میزان وفاداری مشتریان را متغیر مستقل شاخصهای سازمانی و اجتماعی تبیین می کنند (مخدومی جوان و کفاشی،۱۳۹۱).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان تاثیر ارزشهای خرید مصرف کنندگان بر رضایت، وفاداری، گفته های کوچه و

 

بازار و سهم از سبد خرید انجام گرفت. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر ارزش خرید مصرف کننده بر رضایت، وفاداری، گفته های کوچه و بازار و سهم از سبد خرید می باشد. امروزه پژوهش های اندکی به صورت فراگیر به بررسی رابطه بین ارزش خرید مصرف کننده و رضایت، وفاداری، گفته های کوچه و بازار و سهم از سبد خرید در خرده فروشی های تخفیف دار پرداخته اند و پژوهش های قبلی عمدتا محدود به خرده فروشی های لوکس میباشد که نقش فروشنده بسیار مهم در نظر گرفته شده است. در مجموع در این پژوهش ۴۰۰ پرسشنامه در بین مشتریان خرده فروشی های تخفیف دار هایپر استار در تهران توزیع و گردآوری شد. یافته های تحقیق حاکی از تاثیر رابطه معنی دار بین ارزش خرید فایده باور و لذت جویانه بر رضایت و وفاداری میباشد. همچنین، تاثیر رابطه معنی داری بین رضایت با وفاداری نگرشی و سهم از سبد خرید وجود دارد (عبدالوند و جانی،۱۳۹۱).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان “ شناسایی سطوح نیازها و عوامل مؤثر در رضایت مشتریان در بانک کشاورزی انجام گرفت. این تحقیق در صدد است سطوح مختلف نیازهای مشتریان و عواملی را که باعث رضایت مندی آنان می شود و همچنین میزان اهمیت هر یک از عوامل رضایت مشتریان را نشان دهد. هدف دیگر تحقیق ارائه الگوی اندازه گیری میزان رضایت کلی مشتریان است که با بهره گرفتن از آن بتوان در زمان های مختلف، تغییرات را اندازه گرفت و میزان رضایت مشتریان را مورد بررسی و سنجش قرار داد (رشیدی ، ۱۳۸۰).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان” بررسی تاثیر ابعاد ارزشی بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتری به برند گوشی های تلفن همراه ” در سال ۱۳۹۰ انجام شد. در این تحقیق که تقریبا ۹ ماه به طول انجامید، تاثیر ابعاد ارزشی بازاریابی رابطه مند شامل منافع عملکردی ، منافع نمادین، منافع تجربی و قیمت ادراک شده را بر وفاداری مشتریان به برند گوشی های تلفن همراه از دو دیدگاه نگرشی و رفتاری مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش که از نوع توصیفی - همبستگی است از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل ۲۱۵ نفر است که از میان ۳ منطقه اصلی فروش گوشی های تلفن همراه در شهر تهران که بر اساس قضاوت پژوهشگر به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شده اند به دست آمده و داده های آن با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان ابعاد ارزشی بازاریابی رابطه مند تنها سه متغیر منافع عملکردی، منافع نمادین و منافع تجربی بر وفاداری نگرشی تاثیر داشته اند. همچنین رابطه وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری نیز تایید شده است. از میان متغیر های تعدیل کننده در نظرگرفته شده در این پژوهش نیز، تنها متغیر میزان تعهد به برند نقش تعدیل کنندگی در رابطه میان ابعاد ارزشی بازاریابی رابطه مند و وفاداری به برند داشته است (ونوس و ظهوری، ۱۳۹۰).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان ” بررسی تاثیر عوامل موثر بر بازاریابی رابطه مند در روابط کامل خریدار - فروشنده (مطالعه موردی شرکت بهمن دیزل) انجام شده است. در این پژوهش استراتژی بازاریابی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرند. دیدگاه اول همان مدیریت آمیخته بازاریابی (بازاریابی معاملاتی) است. بازاریابی معاملاتی به عنوان یک نگرش کوتاه مدت که فقط روی معاملات فعلی تمرکز دارد تعریف می شود. دیدگاه دوم، بازاریابی رابطه مند می باشد که هدف آن تمرکز بر مشتریان کلیدی می باشد و تاکید بر نگرشی بلند مدت دارد. پژوهش حاظر بر مبنای هدف، کاربردی و بر مبنای روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. از روش سرشماری برای انتخاب جامعه آماری (فروشنگان و مشتریان کلیدی شرکت بهمن دیزل) و برای آزمون فرضیه ها از تحلیل رگرسیون جهت بررسی تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته از طریق نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که از میان عوامل موثر بر بازاریابی رابطه مند از دیدگاه فروشندگان سه عامل دارایی های ارتباطی فروشنده، عدم رضایت، پیوند های اجتماعی/ شخصی بر گرایش ارتباطی خریدار - فروشنده تاثیر دارند و از دیدگاه خریداران علاوه بر عوامل فوق، دارایی های ارتباطی خریدار و عدم نوآوری فروشنده نیز بر گرایش ارتباطی خریدار - فروشنده تاثیر دارند (نوربخش و پشنگ،۱۳۹۰).

 

    1. تحقیقی تحت عنوان “ارزیابی رابطه بین ویژگی های برنامه وفاداری،رضایت از فروشگاه و وفاداری به فروشگاه (مطالعه موردی : فروشگاه رفاه اراک) ” انجام شده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین ویژگی های برنامه وفاداری و وفاداری به فروشگاه است، علاوه بر آن نقش میانجی رضایت از فروشگاه مورد سنجش قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق ، شامل مشتریان فروشگاه زنجیره ای رفاه اراک است. دوره زمانی این تحقیق ۶ ماه در طی تابستان و پاییز سال ۸۸ می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی است و از تحلیل رگرسیون ساده برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. در این تحقیق ویژگی های سخت عموما عناصر ملموسی مثل تخفیف یا کالاهای رایگان هستند در حالی که ویژگی های نرم ارتباط خاص یا رفتار ترجیحی با مشتری را شامل می شوند و معمولا ویژگی های نرم احساسی محور هستند. با توجه به نتایج مشخص شد برنامه های وفاداری رابطه معناداری بر وفاداری به فروشگاه دارند و نقش میانجی رضایت از فروشگاه نیز تایید شد. بنابراین ویژگی های نرم در مقایسه با ویژگی های سخت اثر بیشتری دارند (غفاری آشتیانی و اسکندری مهرآبادی ،۱۳۹۰).

 

    1. تحقیق تحت عنوان ” بررسی تاثیر تاکتیک های بازاریابی ارتباطی بر رفتار خرید در فروشگاه های پوشاک با بهره گرفتن از معادلات ساختاری ” انجام شده است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تاکتیک های بازاریابی ارتباطی بر رفتار خرید در بخش های خدماتی می باشد. نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که انتخاب تاکتیک های بازاریابی ارتباطی می توانند بر روی رفتار مصرف کننده اثر بگذارند. پژوهش حاضر به دنبال ارائه و آزمون مدلی در حوزه تاثیر تاکتیک های بازاریابی ارتباطی بر رفتار خرید می باشد. جامعه ی تحقیق، مشتریان فروشگاه ماکسیم در استان تهران می باشد که به روش نمونه گیری دسترس ، ۹۰ نفر از مشتریان به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات ، ابتدا به بررسی قابل قبول بودن مدل نظری از طریق نرم افزار لیزرل پرداخته شد. نتایج نشان داد که مدل برای جامعه آماری قابل استفاده می باشد. بخش بعدی تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق آزمون همبستگی انجام گرفت. نتایج نشان داد که تاکتیک های بازاریابی ارتباطی ­(ارتباطات ، شخصی سازی و رفتار ترجیحی ) ارتباط معناداری با تمایل مشتری به ادامه خرید دارند و بین تاکتیک های پاداش و تمایل مشتری به ادامه خرید ارتباط معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که تاکتیک های بازاریابی ارتباطی تاثیر مثبتی روی رضایت ارتباطی، اعتماد ، تعهد ارتباطی و رفتار خرید دارد. این مطالعه می تواند به فروشگاه های خرده فروشی جهت هر چه اثر بخش تر کردن و ارزیابی تاکتیک های بازاریابی کمک کند (صمدی, نورانی و فارسی زاده ،۱۳۸۸).

 

    1. مقاله ای تحت عنوان ” تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان : مقایسه بانک دولتی و خصوصی ” انجام شده است. در این مقاله تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند شامل تعهد، اعتماد، ارتباطات و مدیریت تعارض را بر وفاداری مشتریان و همچنین اهمیت این متغیرها را از دید مشتریان و میزان توفیق بانک در زمینه ایجاد هر یک از این متغیرها مورد بررسی قرار داده است. مقاله حاضر یک مطالعه توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق ۳۱۲ نفر از مشتریان یک بانک دولتی و یک بانک خصوصی در شهرستان اصفهان می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و داده ها با روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بانک دولتی چهار بنیان بازاریابی رابطه مند تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان داشته است. در بانک خصوصی نیز به غیر از متغیر ارتباطات بقیه متغیرها تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان داشته اند (رنجبریان و براری، ۱۳۸۸).

 

    1. مقاله ای تحت عنوان ” بررسی رابطه بین تاکتیک های بازاریابی ارتباطی فروشگاه های زنجیره ای و رفتار خرید مشتریان ” انجام شده است. در این مقاله که جامعه ی پژوهش آن ، مشتریان فروشگاه های زنجیره ای در استان تهران است و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است ، از یک مدل اصلی که سه مدل فرعی دارد استفاده شده است که مدل مذکور از طریق نرم افزار لیزرل مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد مدل برای جامعه قابل استفاده است و بین نیاز به تعلق، نیاز به احترام و لذت بردن از خرید با تمایل به ارتباط، ارتباط معناداری وجود داشت. در بین تاکتیک های مورد استفاده فروشگاه تاکتیک های ارتباطات، شخصی سازی رفتار ترجیحی ارتباط معناداری با تمایل مشتری به ادامه خرید وجود داشت و بین تاکتیک پاداش و تمایل مشتری به ادامه خرید ارتباط معناداری ملاحظه نشده است. این پژوهش میتواند دیدگاه مناسبی در رابطه با ارتباط تاکتیک های بازاریابی ارتباطی و ویژگی های شخصیتی مشتری ، برای هر چه اثر بخش تر کردن این تاکتیک ها ارائه نماید (صمدی,حسین زاده و نورانی کوتنایی، ۱۳۸۹).

 

    1. مقاله ای تحت عنوان ” تاثیر استراتژی بازاریابی بر میزان وفاداری مشتریان ” انجام شده است. در این مقاله که هدف آن بررسی ابعاد قوی تری از بازاریابی بر وفاداری مشتریان بیمه می باشد بر اساس مدل اشاره شده توسط دوبسی شامل اعتماد، تعهد،ارتباطات و کنترل تعارض در نظر گرفته شده است. تحقیق حاضر از نوع علّی می باشد و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مشتریان شعب بیمه استان گیلان می باشد. داده های جمع آوری شده توسط پرشسنامه با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS به روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده حاکی از این بود که متغیرهای اعتماد ، تعهد و ارتباطات در سطح معنی داری ۵ ./ . بر میزان وفاداری مشتریان بیمه تاثیر دارند ولی تاثیر متغیر کنترل در سطح معنی داری ۵ ./ . بر میزان وفاداری مشتریان تأیید نگردید (گیلانی نیا و شریف، ۱۳۹۱).

 

    1. مقاله ای تحت عنوان ” عوامل موثر بر وفاداری (مطالعه موردی استان گیلان) ” انجام شده است. مقاله حاضر یک مقاله توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است و هدف از آن تاثیر بازاریابی رابطه مند با بهره گرفتن از مدل دوبیسی (اعتماد،تعهد،ارتباطات،مدیریت تعارض) بر وفاداری مشتریان می باشد. نمونه آماری این تحقیق ۱۵۲ نفر از مشتریان بانک ملی در شعبات مختلف می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ها بوده و داده ها با روش رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بانک دولتی چهار متغیر بازاریابی رابطه مند تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان داشته است (علیپور و غلامی ، ۱۳۹۱).

 

بررسی مدل تحقیق
این تحقیق به بررسی شکل گیری وفاداری مشتری می پردازد. متغیر مستقل تحقیق رضایت مشتری، متغیر میانجی تحقیق تصویر شرکت، تعهد موثر و تعهد مبنی بر محاسبه و متغیر وابسته تحقیق وفاداری مشتری است. مدل تحقیق نیز بر گرفته از تحقیقات کاور و ساچ در سال ۲۰۱۳ می باشد.
مدل تحقیق بصورت زیر است:

شکل۲-۱۱) مدل مفهومی تحقیق (Soch, 2013 & Kaur)
فرضیات تحقیق بصورت زیر است:
فرضیه یک : رضایت مشتری بر اعتماد آنها تاثیر می گذارد.
فرضیه دو: اعتماد مشتری بر روی تصویر از شرکت تاثیر می گذارد.
فرضیه سه : اعتماد مشتری بر روی تعهد موثر تاثیر می گذارد.
فرضیه چهار: اعتماد مشتری بر روی تعهد مبتنی بر محاسبه تاثیر می گذارد.
فرضیه پنج: تصویر از شرکت بر روی وفاداری نگرشی تاثیر می گذارد.
فرضیه شش: تعهد موثر بر روی وفاداری نگرشی تاثیر می گذارد.
فرضیه هفت: تعهد مبتنی بر محاسبه بر روی وفاداری نگرشی تاثیر می گذارد.
فرضیه هشت: وفاداری نگرشی بر روی وفاداری رفتاری تاثیر می گذارد.
منظور از اعتماد در این مدل، انتظار وجود رفتار های باقاعده، درست و همیاری دهنده در یک جامعه است که بر پایه معیار های مشترک بخشی از اعضای آن جامعه شکل می گیرد (Athanasios & Polymeros,2013). منظور از وفاداری مشتری در این مدل، وفاداری به یک تعهد قوی برای خرید مجدد محصول یا خدمت برتر در آینده ” اطلاق می شود، تا همان مارک یا محصول علی رغم تلاشهای بازاریابی بالقوه رقبا و تأثیرات آنها، خریداری گردد ( کارولین و همکاران ،۲۰۰۲،ص۲). منظور از رضایت مشتری در این مدل، نتیجه‌ای است که از مقایسه پیش از خرید مشتری، از عملکرد مورد انتظار با عملکرد واقعی ادراک شده و هزینه پرداخت شده، به دست می‌آید. تصویر شرکت در این مدل به ادراکات و احساسات مشتری درباره شرکت گفته می شود که در حافظه مشتری می ماند. منظور از تعهد موثر در این مدل، این است که مشتری دوست دارد رابطه اش را با ارائه دهنده سرویس یا خدمت براساس یک تعامل موثر و شناخت بهتر ارائه دهنده سرویس حفظ نماید. منظور از تعهد مبتنی بر محاسبه در این مدل، این است که مشتری دوست دارد رابطه اش را با ارائه دهنده سرویس یا خدمت به دلیل تغییر در هزینه هایش حفظ نماید (Soch,2013 & Kaur).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ب.ظ ]