دانشگاه صنعتیامیرکبیر
(پلیتکنیک تهران)
مدلسازی یک بعدی عملکرد پیل سوختی غشاء پلیمری
ارائه شده برایدریافت درجه کارشناسیارشد
توسط:
مهبد معین جهرمی
استاد راهنما:
دکترمحمدجعفر کرمانی
استاد مشاور:
دکتر ابراهیم دامنگیر
دانشکده مهندسیمکانیک
۱۳۹۱
قدردانی
بدینوسیله از زحمات استاد راهنما آقای دکتر محمدجعفر کرمانی و استاد مشاور آقای دکتر ابراهیم دامنگیر برای ارائه راهنمائیهای ارزنده و زحمات بیدریغشان در طول انجام اینپایاننامهقدردانیمینمایم. این پایان نامه با کمک و پشتیبانی سازمان انرژی های نو ایران(سانا) اجرا شده است لذا از حمایت مالی سازمان انرژیهای نو (سانا) کمال تشکر را دارم. از اعضاء خانواده که در طول انجام اینپایاننامه با صبر وتحمل مشکلات را پذیرا بودند نیز سپاسگزارم.
«تقدیم بهدستهای زحمتکش پدرم
ومحبتهایبیدریغمادر عزیزم»
تعهدنامه اصالت اثر
اینجانب مهبد معین جهرمی متعهد میشومکه مطالب مندرج در اینپایاننامه حاصل کارپژوهشیاینجانب تحت نظارت و راهنماییاساتید دانشگاه صنعتیامیرکبیر بوده و به دستاوردهایدیگرانکه در این پژوهش از آنها استفاده شده است مطابق مقررات و روال متعارف ارجاع و در فهرست منابع و مآخذ ذکرگردیده است. اینپایاننامه قبلاً برای احراز هیچمدرک همسطح یا بالاتر ارائه نگردیده است.
در صورت اثبات تخلف در هر زمان، مدرکتحصیلی صادر شده توسط دانشگاه از درجه اعتبار ساقط بوده و دانشگاه حق پیگیریقانونی خواهد داشت.
کلیهنتایج و حقوق حاصل از اینپایاننامه متعلق به دانشگاه صنعتیامیرکبیرمیباشد. هرگونه استفاده از نتایجعلمی و عملی، واگذاری اطلاعات به دیگرانیا چاپ و تکثیر، نسخهبرداری، ترجمه و اقتباس از اینپایاننامه بدون موافقت کتبی دانشگاه صنعتیامیرکبیر ممنوع است. نقل مطالب با ذکر مآخذ بلامانع است.
مهبد معین جهرمی
امضاء
چکیده
در این پایاننامه پیل سوختی غشاء پلیمری به صورت یک بعدی مدلسازی شده است. تمامی لایههای مختلف پیل که شامل مجموعه غشاء– الکترود (غشاء،لایه کاتالیست و لایههای نفوذ گاز)می باشد، شبیهسازیشدهاند. لایه کاتالیست به دو روش همگن و تودهای مدل شده و سپس نتایج حاصل از هر دو مدل با یکدیگر مقایسه شدهاند. در این پروژه تمرکز بر روی مدل تودهای است، بطوریکه در این راستا معادلات مدل تودهای به طور کامل استخراج شده است. صحتسنجی مدل با مقایسه با دادههای تجربی در دو دمای متفاوت انجام شده است. نتایج نشان میدهند که در حالت حدی که اندازه ذرات تودهای به سمت صفر میل کند، مدل تودهای به مدل همگن ساده میشود. مدل همگن کارائی پیل را برای مقادیر چگالی جریان A/m2 ۳۰۰۰ و بیشتر از آن در دمای عملکردیoC 50 تقریباً ۸۰% بیشتر از مدل تودهای و دادههای تجربی پیشبینی میکند. یک سری مطالعات پارامتری بر روی مدل تودهای به منظور بررسی حساسیت مدل به تغییرات برخی از پارامترهای ساختاری و عملکردی انجام شده است. مشخص شد که اندازه ذرات تودهای تأثیرگذارترین پارامتر بر عملکرد پیل سوختی میباشد. مجموعه غشاء – الکترود نیز با در نظر گرفتن هوای مرطوب(O2, N2, H2O(v))به عنوان ورودی کاتد و هیدروژن مرطوب ناشی از ریفرم گاز طبیعی (H2, CO2, H2O(v)) به عنوان ورودی آند مدل شدهاند. در این مدلسازی فرض بر این است که پیل سوختی در شرایط پایا، دما ثابت و فشار ثابت کار میکند. لایههای نفوذ گاز با بهره گرفتن از معادله استفان – ماکسول که مربوط به نفوذ چند جزئی مخلوط گازی میباشد، شبیهسازی شدهاند. همچنین مکانیزمهای انتقال آب غشاء نیز مدل شده است. در این مورد نیز پس از صحتسنجی مدل با نتایج تجربی، یک سری مطالعه پارامتری انجام شده است. نتایج حاکی از این است که افرایش دما سبب افزایش مقاومت پروتونیک غشاء و در نتیجه مقاومت اهمیک پیل میشود. همچنین قابلیت هدایت و جزء آب درون غشاء با افزایش دما کاهش مییابد. در چگالی جریانهای بالا نیز، محتویات آب داخل غشاء افت میکند و در پی آن با کاهش قابلیت هدایت غشاء کارائی پیل کاهش مییابد. تمامی این نتایج میتواند برای سازندگان سیستمهای پیلهای سوختی مورد استفاده قرار گیرد.
کلمات کلیدی: پیل سوختی غشاء پلیمری- مدل تودهای- نفوذ چند جزئی- نفوذ معکوس- درگ الکترواسمتیک.
فهرست مطالب
۱- فصلاول ۱
۱-۱-مقدمه ۲
۱-۲- تاریخچه ۴
۱-۲-۱-تاریخچهپیلسوختیPEM 6
۱-۳-مزایاومعایبپیلسوختی ۷
۱-۴-شناختکلیپیلسوختی ۹
۱-۵-پیلسوختیPEM 13
۱-۶-لایههایتشکیلدهندهپیلسوختیغشاءپلیمری ۱۴
۱-۶-۱- لایهنفوذگاز ۱۵
۱-۶-۲- لایهکاتالیست ۱۶
۱-۶-۳- غشاء ۱۸
۱-۷-عملکردپیلسوختی ۲۰
۱-۷-۱- افتفعالسازی ۲۲
۱-۷-۲- افتجریانداخلی ۲۴
۱-۷-۳- افتاهمیک ۲۵
۱-۷-۴- افتغلظت ۲۶
۱-۸-مروریبرمقالهها ۲۸
۱-۸-۱-لایهکاتالیست ۲۸
۱-۸-۲-لایهنفوذگازوغشاء ۳۳
۱-۹-اهدافپروژهوخلاصهایازکارهایصورتگرفته ۳۵
۲- فصلدوم ۳۷
۲-۱-معرفیلایهکاتالیست ۳۸
سوال ۲۶
۰٫۶۱
بیشترین مقدار بارعاملی برای متغیر تدارکات مربوط به سوال ۲۴ با میزان ۰٫۷۰ و کمترین میزان بار عاملی مربوط به سوال ۲۶ با میزان ۰٫۶۱ میباشد.
همانطور که در روش شناسی مدل معادلات ساختاری مطرح است محقق باید با بهره گرفتن از معنی داری مقدار تفاوت آماره کای اسکویر نسبت به اصلاح مدل و پیشبرد مراحل اقدام نماید. در این راستا از آزمون D2 که از روی مقدار کاهش کای اسکویر و تفاوت معنی داری آن قضاوت میکند استفاده شده است. بر اساس جدول ۴-۹ مشاهده میشود که مدل اولیه دارای زیر بنای مناسب عاملی جهت استفاده در مدل ساختاری است و نیازی به اصلاح نیست.
مقادیر ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب RMSEA، نیز در همان گام اول به مقدار قابل قبول رسیده است؛ لذا میتوان پارامتر های برآورد شده در مدل را به لحاظ آماری قابل اتکا دانست و از آن جهت تطابق پذیری نشانگرها با سازههای مورد مطالعه استفاده نمود.
نشانگر های در کنار یکدیگر سازههای مربوط به خود را با توجه به ساختار مورد نظر محقق به درستی تائید نمودند زیرا که مدل حاضر با بهره گرفتن از روش تحلیل عاملی تأییدی به درستی اجرا شده است و تداخل قابل توجهی مشاهده نمیشود. با توجه به اینکه مقدار ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب RMSEA برای مدل اصلاح شده کمتر از ۰۸/۰ گزارش شده، از این بر اساس یافتههای این مدل میتوان در مورد مناسب بودن سوالات انتخابی محقق تصمیم گیری نمود. نتایج نشان میدهد پارامتر های برآورد شده در مدل به لحاظ آماری قابل اتکا بوده و از آن جهت تطابق پذیری نشانگرها با سازههای مورد مطالعه استفاده نمود.
جدول ۴-۴۱ تفاوت مقادیر کای اسکویر در تعیین اثر بخشی اصلاح مدل اولیه اندازه گیری.
ردیف
مدل برازش یافته
Chi-Square
تفاوت Chi-Square
df
P-value
RMSEA
سوالات مرتبط
۱
مدل اول
۴٫۳۳
۲
۰٫۰۱۱۴۷
۰٫۰۷۳
منبع: نتایج تحقیق
با توجه به جدول مشاهده میشود که مدل دارای شرایط پایدار برای قبول برازش است.
مدل ۴-۶-۲: مقادیر t برای بررسی معنی داری پارامتر های مدل برازش یافته متغیر زمان حمل کالا
مقادیر محاسبه شده t برای هر یک از بار های عاملی هر نشانگر باقیمانده با سازه یا متغیر پنهان خود بالای ۹۶/۱ است؛ لذا میتوان هم سویی سوالات پرسشنامه برای اندازه گیری مفاهیم را در این مرحله معتبر نشان داد. در واقع نتایج جدول فوق نشان میدهد آنچه محقق توسط سوالات پرسشنامه قصد سنجش آنها را داشته است توسط این ابزار محقق شده است؛ لذا روابط بین سازهها یا متغیر های پنهان قابل استناد است. برای آنکه نشان دهیم این مقادیر به دست آمده تا چه حد با واقعیتهای موجود در مدل تطابق دارد باید شاخصهای برازش مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به بارهای عاملی موجود در هریک از ابعاد میتوان در مورد اهمیت هریک از نشانگرها تصمیمگیری نمود. مشخصاً نشانگرهایی که از اندازهگیری هریک از سازهها کنار گذاشته شدهاند دارای بار مفهومی و آماری مناسبی برای اندازهگیری مفهوم مورد نظر محقق نیستند.
جدول۴-۴۲ نتایج مدل اندازه گیری زمان حمل کالا
ردیف
سازه تحقیق
سوالات برازشکننده مدل
بارهای عاملی در مدل اصلاح شده
T
اگرانتخاب روش های حسابداری منجر شود رقم سود مطلوبی گزارش شود که بر کاهش ریسک و افزایش پاداش مدیران تاثیر مثبتی داشته باشد آنگاه دلیل عدم یکنواخت سازی سود را تنها باور سرمایه گذاران مبنی بر این که سودهای گزارش شده دستکاری شده اند می توان دانست و موجب می شود کیفیت سود در نظرشان پایین آید و منجر به ارزش های کمتری در بازار شده و در آینده مشکلات بالقوه ای در بازار سرمایه ایجاد می کند . به عبارتی تصمیمی که در کوتاه مدت سودهای با ارزشی ایجاد می کند ممکن است در بلند مدت هزینه های واقعی زیادی به جا بگذارد .
معانی و تعاریف مدیریت سود سود
مدیریت سود سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت و با بهره گرفتن از ابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن از نوسانات در سود انجام می گیرد . به گفته لوپولد ای. بی “مدیریت سود سود” بیشترعملی سفسطه آمیز و مودبانه است و به ندرت بر اساس دروغ های آشکار انجام می گیرد ، زیرا مدیریت سود سود بیشتر در اثر تعبیر و تفسیر به دست آمده از اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگر مدیریت سود سود در محدوده اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد.در مدیریت سود سود به واسطه جابجایی که در درآمدها و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود ، در واقع می توان گفت مدیریت سود سود عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می شود (آلن[۱۲]، ۲۰۱۰).
هپ ورث (۱۹۵۳) در یکی از اولین تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سود سود می نویسد :
قطعا مالکان و بستانکاران یک واحد اقتصادی به مدیرانی که قادر باشند سودهای باثبات بیشتری ارائه نمایند در مقایسه با آنهایی که گزارشهای شان نوسان قابل ملاحظه ای داشته باشد اعتماد بیشتری دارند . هپ ورث مدیریت سود سود را به طور غیرمستقیم با عامل ثابت مرتبط دانسته که یکی از فرض های ضمنی در تعریف مدیریت سود سود است . تاکنون تعاریف مختلفی از مدیریت سود سود ارائه شده است که برخی از آنها را در این جا بررسی می کنیم .
کاهش نوسانات حول سطحی از عایدات که برای موسسه مورد نظر نرمال در نظر گرفته می شود در این تعریف تاکید بر روی عنصری دیگر قرار گرفته است یعنی سطح نرمال عایدات موسسه .
مدیریت سود را می توان به عنوان کاهش آگاهانه یا تعمدی نوسانات سود پیرامون سطحی از سود که برای موسسات خاص نرمال به حساب می آید تعریف کرد (چاوو[۱۳]، ۲۰۱۳) در این تعریف علاوه بر سطح نرمال شاهد حضور عناصر دیگری نظیر آگاهی و تعمد هستیم و برای این که بتوان عملکردی را هموار دانست بسیار ضروری است .
… مدیریت سود سود همانا اقداماتی ارادی و آگاهانه توسط مدیران برای کاهش نوسانات سود با بهره گرفتن از ابزارهای حسابداری مشخص می باشد (آنگلیسی[۱۴]، ۲۰۱۰). در تعریف اخیر به ابزارهای مشخص حسابداری به عنوان عامل مدیریت سود سود اشاره شده است.
مدیریت سود سود به عنوان تلاشی آگاهانه توسط مدیران در جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان اطلاعات مالی (آنگلیسی[۱۵]، ۲۰۱۰) اینجا از دیدگاهی مثبت ، مدیریت سود به عنوان ابزاری جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان تعریف شده است .( که برخی با چنین دیدگاهی مخالفند) . مدیریت سود سود تلاشی است که توسط مدیران در جهت کاهش نوسان عایدات گزارش شده در دوره های متعدد یا تنها در یک دوره حسابداری.
این تعریف به یکی از نکات مهم در بررسی مدیریت سود سود اشاره کرده است که گاها توافق نظر بر سر آن وجود ندارد . آیا مدیریت سود سود باید الزاما در بیش از یک دوره اتفاق افتد تا بتوان آن را بررسی کرد ؟ تعریف حاضر در این زمینه تمایزی قائل نشده است و وقوع تلاش ذکر شده است در یک یا چند دوره (هر دو را) تحت عنوان مدیریت سود پذیرفته است .
مدیریت سود نشانگر تلاشی از جانب بخشی از مدیریت در جهت کاهش نوسان عایدات است . این پدیده در چارچوب اصول قابل قبول و مجاز حسابداری واقع می شود . (کارلسون و همکاران ۱۹۹۷) در رابطه با این که آیا تلاش در جهت کاهش نوسان سود (عایدات)خارج از چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری مدیریت سود به حساب می آید یا نه ، بایست گفت برخی آن را مدیریت سود به حساب می آورند و برخی دیگر با تمایز قائل شدن، آن را دستکاری سود می دانند . هرچند مرز دستکاری سود و مدیریت سود آن در ادبیات مربوطه گاها چندان نیز روشن نیست .
مدیریت سود سود به عنوان شکلی خاص از مدیریت سود زاروین به مدیریت سود اشاره می کند که از دید بسیاری از جمله خود وی مفهومی فراتر از مدیریت سود سود دارد(آلن[۱۶]، ۲۰۱۰) .
هرچند از دید برخی مدیریت سود تنها اصطلاح جدیدی برای مدیریت سود سود است .
اسکیپر (۱۹۸۹) در مورد تعریف مدیریت سود می نویسد :
مداخله ای هدفمند در فرایند گزارشگری مالی به خارج از موسسه با هدف به دست آوردن سود شخصی
هیلی و وان آنرا بدین صورت تعریف می کنند : مدیریت عایدات هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت در گزارشگری مالی و شکل دهی معاملات به این منظور استفاده می کنند که گزارشات مالی را با هدف گمراه کردن برخی ذی نفعان در رابطه با عملکرد اقتصادی شرکت تغییر دهند و یا بر پیامدهای وابسته به اعداد و ارقام حسابداری گزارش شده تاثیر بگذارند . به طور کلی به نظر می رسد اصطلاح مدیریت سود سود بیشتر در مفهوم نوسان گیری و اصطلاح مدیریت عایدات در مفهوم دستکاری و مداخله با هدفی خاص مورد استفاده قرار می گیرد . در تعریف دیگری که تاکر و زاروین از مدیریت سود سود ارائه می کنند به عنصر اختیار (نظر و صلاحدید) مدیران در گزارشگری عایدات تحت مدیریتشان اشاره شده که بیانگر جنبه ذهنی حسابداری است وجنبه مهم مدیریت سود سود یعنی اعمال نظر مدیر را مورد تاکید قرار می دهد . ملاحظه می کنید که تعاریف مربوط به بحث مدیریت سود سود یا در معنای گسترده تر مدیریت سود و دستکاری سود ، تاحدودی اختلاف دیدگاه میان صاحبنظران را نشان می دهد . تعریفی که مشترکات تعاریف مختلف را در خود داشته باشد را شاید بتوان به این صورت ارائه داد(دی بوسکی[۱۷]، ۲۰۱۲) :
مدیریت سود سود عبارت است از رفتار آگاهانه ای که به منظور کاهش نوسانات دوره ای سود شکل می گیرد (بدری ۱۳۷۸) که طبیعتا باید تاکید کرد که این رفتار اگاهانه با نوعی قضاوت و اعمال نظر همراه است که می تواند ارزیابی مدیریت سود سود را به شکل ذهنی و فاقد معیاری مشخص درآورد .
کاپلند در مقاله خود تحت عنوان “مدیریت سود سود” مدیریت سود را رفتاری مستلزم انتخاب مکرر قواعد و اصول اندازه گیری و گزارشگری حسابداری با یک الگوی خاص - به گونه ای که اثر آن کاهش نوسانات سود باشد- توصیف می کند .
لمبرت اشاره می کند که اغلب بحث های مطرح شده پیرامون پدیده مدیریت سود سود، آن را رفتاری “بد(نامطلوب)"بشمار می آورند . در واقع در چنین نقطه ای که مرز واضحی میان مدیریت سود سود و دستکاری آن نمی توان یافت .لمبرت از رونن و سادن نقل می کند که : …. به طور مثال مطبوعات به عنوان نماینده افکار عمومی پدیده مدیریت سود را به عنوان برملا شدن “تقلب“، گمراه سازی و سایر نیات غیراخلاقی از جانب مدیران شرکت ها تفسیر می کنند . سپس لمبرت اضافه می کند فرض ضمنی چنین دیدگاهی این است که مدیران قادرند سهامداران و سایر ذینفعان شرکت را از طریق مدیریت سود سود فریب دهند . در این رابطه آشاری و همکاران اشاره می کنند که هنگامی که مدیریت سود سود آگاهانه و به طور مصنوعی انجام می شود ممکن است نتیجه آن افشای ناکافی یا گمراه کننده اطلاعات مربوط به سود باشد . در تقابل با چنین دیدگاهی به چنین نظری بر می خوریم .تحقیقات بعدی نشان می دهد که بازارها کارا هستند و بنابراین نمی توان صرفا با ترفندهای حسابداری سرمایه گذاران را فریب داد(دی بوسکی[۱۸]، ۲۰۱۲).
نرن و براون (۱۹۹۴) در سطحی بالاتر در جانبداری از از مدیریت سود سود می خوانیم که بر خلاف دیدگاه رایج پدیده مدیریت سود سود را برملا شدن “تقلب” و گمراه سازی از جانب مدیران موسسه به حساب می آورد . مطالعه حاضر نشان می دهد مدیریت سود سود موجب افزایش ارزش اطلاعاتی عایدات گزارش شده می شود (کاپو[۱۹]، ۲۰۱۰). دلیل چنین افزایش بار اطلاعاتی از دید وانگ و ویلیامز این است که :
… میزان مدیریت سود سود از سوی مدیران بازتابی از صحت دانش آنها از عملکرد آینده شرکت است . وانگ و ویلیامز در نقش مدافعان مدیریت سود سود سپس نتیجه می گیرند که:
… با لحاظ کردن ” مفروضات مشخص” مدیریت سود سود حتی می توان به طور بالقوه برای سهامداران فعلی سودمند نیز باشد.در بحث پیرامون فایده های احتمالی مدیریت سود سود به عامل ریسک نیز اشاره می شود : کاهش نوسان جریان عایدات یک موسسه می تواند از طریق کاهش ریسک ، موجب افزایش جذابیت آن برای سرمایه گذاران شود. زیرا در صورت افزایش نوسان عایدات موسسه ، احتمال ورشکستگی آن نیز افزایش می یابد کارلسون و همکاران همچنین این کاهش نوسان می تواند از جنبه دیگر نیز مفید واقع شود چون :
… هزینه تامین مالی شرکت را کاهش دهد. زاروین از دیگر مدافعان مدیریت سود آن را به دلیل افزایش محتوی اطلاعات قیمت سهام مثبت ارزیابی می کند . نظر وی این است که مدیریت سود نشان گر افشای اطلاعات محرمانه در باره سودآوری آینده شرکت است .
آریا و همکاران مدیریت سود را حتی در شرایطی که که موجب پنهان کردن اطلاعات شود به نفع سهامداران می دانند . البته آنها اشاره نمی کنند که در چنین شرایطی اثر آن بر سایر افراد ذینفع چیست؟ استدلال آنها این است که در دنیایی (محیطی) که افراد مختلف چیزهای مختلفی می دانند و کسی نیست که همه چیز را بداند ، یک جریان سود مدیریت شده می تواند نسبت به یک جریان سود مدیریت نشده بار اطلاعاتی بیشتری داشته باشد . سپس آنها اضافه می کنند که : مدیریت سود مشکل است سپس در ادامه می گویند : برای مدیریت سود عایدات به شکل مطلوب ( منظور کیفیت انجام است)مدیر باید بتواند به خوبی آینده را پیش بینی کند که این امر مستلزم کار فراوان و دشوار است (کاپو[۲۰]، ۲۰۱۰). اما مطلوب ارزیابی شدن مدیریت سود سود مفروضاتی نیز در بر دارد . تاکر و زاروین که مدیریت سود را موجب افزایش محتوی اطلاعاتی قیمت سهام می دانند می نویسند که یافته های آنها باید با توجه به این نکته تفسیر شود که : کارایی بازار در تمامی بازارها مفروض بوده است در صورتی که این فرض نقض شود تفسیر یافته ها روشن نخواهد بود .
در این جا نکته ای بسیار مهم آشکار می شود و آن این که حتی افرادی که مدیریت سود سود را مثبت ارزیابی می کنند نیز به گونه ای معترفند که در یک بازار غیر کارا چنین پدیده ای می تواند منجر به گمراهی استفاده کنندگان شود.که این امر بخصوص در ایران که کارایی بازارش مورد تردید است حائز اهمیت خاصی است . نکته دیگر این که جدای از مخالفان مدیریت سود که آن را موجب گمراهی استفاده کنندگان می دانند سایرین نیز که که به عنوان مدافعان مدیریت سود فواید آن را بر می شمارند نیز گاها به فوایدی که ممکن است این امر برای سهامداران داشته باشد اشاره می کنند و سایر افراد ذی نفع ازجمله بستانکاران را نادیده می گیرند . گذشته از برخی مطالعات اولیه که به نتایج قانع کننده ای منجر نشد اکثر مطالعات بعدی نشان داد که مدیریت سود سود بر عوامل مختلفی ازجمله امنیت شغلی مدیران ، قیمت سهام ، ریسک شرکت و در برخی موارد تخصیص منابع تاثیرگذار است که به این نتایج در ادامه خواهیم پرداخت.
در این جا به تعاریف متعددی که توسط اندیشمندان و متفکران در دوره های متفاوت صورت گرفته است به ترتیب زمانی ارائه خواهد شد:
مدیریت سود سود اقدامی منطقــی و عقلایی است که مدیران تلاش میکنند با بکارگیری ابزارهای خاص در حسابداری به آن دست یابند.
مدیریت سود بیانگر تلاش مدیریت برای کــاستن از نوســانهای سود است، تا حــدی که در محــدوده خط مشیهای حسابداری و مــدیریت منطقی و قــابل قبول محسوب شود.
مدیریت سود عبــارتست از کاستن عمـدی نوسانهای سود که برای شرکتها امری عادی به نظر میرسد.
فرهنگ حسابداری کهلر: هر شیوهای که به منظور حذف بینظمی دادهها طراحی شده است، همانند نوسانهای غیرمعمول در یک منحنی که ممکن است در نتیجه شرایط غیر مستمر عملیاتی باشد را هموار سازی سود مینامند.
فرایند مدیریت سود اصولاً یک عمـل سفسطه آمیــز و رندانه است که در محدوده اصول و استاندارهای حسابداری صورت میگیرد.
مدیریت سود سود عملــی است که اسبــاب سوء استفاده در گزارشگری مالی را فراهم میآورد و استفاده کنندگان صورتهای مالی باید به این امر واقف باشند.
با توجه به وجود تحقیقات گسترده در زمینه مدیریت سود سود هنوز محققان حسابداری و مالی به تعریفی جامع و فراگیری دست نیافتهاند و شاید بتوان گفت وجود انواع مختلف مدیریت سود از دلایل این امر باشد .لازم به ذکر است که بدانیم منظور از انواع مختلف مدیریت سود شیوه های متفاوت قابل قبول مدیریت سود می باشد (کاپو[۲۱]، ۲۰۱۰).
” ایکل”[۲۲] انواع سودهای هموار را به صورتی که در قسمت بعدی شرح داده خواهد شد میداند.
انواع مدیریت سود
انواع مدیریت سود سود در شکل زیر ارائه گردیده است.
مدیریت سود طبیعی: [۲۳]
این نوع از مدیریت سود سود به جریانهای سودی گفته میشود که از فرآیندهای عملیاتی ذاتاً هموار و واقعی بدست میآید. در برخی از صنایع همچون صنایع آب و برق و گاز که قیمت نسبتا ثابتی دارند و یا با نرخ ثابتی در حال رشدند حجم فروش و قیمتها به طور ذاتی هموار است . به عبارتی در مدیریت سود طبیعی سود گزارش شده توسط مدیران دستکاری نشده است و به خودی خودی هموار بوده است .
“آناند موهان جول” و “آنجان وی. تاکور” می گویند که مدیریت سود طبیعی همراه با تصمیماتی است که بر توزیع وجه نقد شرکت تاثیر می گذارد و باعث از بین رفتن ارزش شرکت می شود (برویلته[۲۴]، ۲۰۱۰).
سودهایی که به طور طبیعی هموار نیستند و تعمداً توسط مدیریت هموار شدهاند: [۲۵]
این نوع سودها در نتیجه تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیریت واحد تجاری مدیریت سود شده اند و به تشریح آن می پردازیم :
مدیریت سود واقعی( مدیریت سود معاملاتی یا اقتصادی): [۲۶]
این نوع از مدیریت سود سود توسط مدیریت صورت میگیــــرد و مدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل میکند و روی آنها تاثیر میگذارد این نوع از رویدادها که توسط مدیریت کنترل میشود بر جریان وجه نقد تاثیر میگذارد مثـل فروش های زودرس یا برعکس آن به تاخیر انداختن فروش واحد تجاری . از آنجائی که کنترل رویدادهای اقتصادی مستقیماً برسودهای آتی موثر مواقع میشود و به عبارتی تصمیمات مدیریت در شناسایی درآمدها و هزینه ها مستقیما بر سودهای آتی موثر واقع می شود مدیریت سود از این نوع را مدیریت سود واقعی مینامند (کاپو[۲۷]، ۲۰۱۰).
مدیریت سود مصنوعی ( مدیریت سود حسابداری):[۲۸]
این نوع مدیریت سود ناشی از یک رویداد اقتصادی نمیباشد بلکه از اقداماتی ناشی می شود که اصطلاحاً به آن “دستکاریهای حسابداری" [۲۹] میگویند. و تأثیری بر جریانات نقدی واحد تجاری ندارد. به عبارت دیگر مدیریت سود مصنوعی سود صرفاً موجب جابجایی هزینهها و درآمدها بین دورههای مالی میشود. به عبارتی در این نوع از مدیریت سود تقدم و تاخر در شناسایی درآمدها و هزینه ها باعث هموارشدن سود دوره می گردد . ما در این تحقیق تنها به این نوع مدیریت سود (مدیریت سود مصنوعی) می پردازیم .
دستکاری حسابها
دستکاری سود Income manipulation عبارت است از تغییر دادن سود توسط مدیران به شکل آگاهانه و با مقاصد خاص .
حسابها با این هدف دستکاری می شوند که تصور بازار از ریسک شرکت را تحت تاثیر قرار دهند . بر این اساس “استولوی” و “برتون” به بسط مدلی پرداختند که این مدل ریسک را به دو بخش متفاوت تقسیم می کند . اولین بخش ریسک با پراکندگی بازده مرتبط است و با سود هر سهم اندازه گیری می شود . دومین بخش متناظر با ساختار مالی شرکت است و با نسبت بدهی به دارایی سنجیده می شود .در چارچوبی که آنها ارائه داده اند . فعالیت های مربوط به دستکاری حساب ها را در ارتباط با این دو جنبه از ریسک طبقه بندی می کند (کاپو[۳۰]، ۲۰۱۰).
به طور کلی جریان های سود هموار شده را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
الف ) جریان های سود هموار به طور طبیعی
ب ) جریان های سود هموار شده به قصد قبلی ( ایکل ۱۹۸۱)
جریان سودهای هموار به طور طبیعی ناشی از آن دسته از فرآیندهای ایجاد کننده سود هستند که جریانی هموار را به خودی خود ایجاد می کنند . از سویی دیگر جریان سود هموار شده با قصد قبلی جریان های سودی هستند که ناشی از تکنیک های مدیریت سود واقعی ، یا مدیریت سود مصنوعی هستند . مدیریت سود واقعی هنگامی رخ می دهد که مدیریت شرکت دست به اقداماتی می زند تا از آن طریق رویدادهای اقتصادی (ایجاد کننده درآمد) را به نحوی سازماندهی کند که منجر به تولید جریانی هموارشده از سود شوند . از سویی دیگر مدیریت سود مصنوعی سود هنگامی است که مدیریت شرکت زمانبندی ثبت های حسابداری را به نحوی دستکاری نماید تا از این طریق جریان های سود را هموار کند(برویلته[۳۱]، ۲۰۱۰). برخی از صاحبنظران تنها مدیریت سود مصنوعی سود را
ابعاد و جوانب و تئوری های مربوط به مدیریت سود:
ابعاد مدیریت سود وسیله ایست برای تحقق فرایند مدیریت سود سود است داشر و مادکام در تفکیک همواسازی واقعی از مدیریت سود مصنوعی چنین اذعان می دارند (برویلته[۳۲]، ۲۰۱۰):
مدیریت سود واقعی به رویدادهای واقعی که بر اساس یا بدون توجه به تاثیرات مدیریت سود بر سود به عمل آمده است اطلاق می شود . در حالی که مدیریت سود مصنوعی مربوط به آن دسته از روش های حسابداری است که به قصد انتقال درآمدها یا هزینه ها از یک دوره به دوره دیگر اعمال می گردد.
هر دونوع مدیریت سود سود می تواند در مواردی غیر قابل تشخیص باشد . مثلا میزان هزینه های گزارش شده می تواند کمتر یا بیشتر از دوره های گذشته باشد و این کاهش یا افزایش نتیجه تاثیرات عمده بر میزان هزینه ها( مدیریت سود واقعی) یا روش های گزارش(مدیریت سود مصنوعی) بشمار رود (چینگ[۳۳]، ۲۰۱۰).
برای سنجش اندازه شرکت از معیارهای متفاوتی از قبیل ارزش بازار، فروش و مجموع دارایی های شرکت استفاده می شود. استفاده از ارزش بازار در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، به دلیل وجود شرایط تورمی اقتصاد ایران و نامربوط بودن اقلام دارایی ها بر اساس ارزشهای تاریخی، دارای مزیت است. با این وجود، به دلیل وجود وقفههای معاملاتی طولانی مدت یا اندک بودن حجم مبادلات انجامشده بر روی سهام بسیاری از شرکتهای موردبررسی، کاربرد معیار مذکور از قابلیت اتکای کافی برخوردار نمی باشد و در صورت انتخاب این معیار به عنوان شاخص اندازه شرکت، لازم است محدودیت دیگری برای انتخاب نمونه اضافه شود که این موضوع کاهش تعداد اعضای نمونه و درنتیجه کاهش تعمیمپذیری پژوهش را در پی خواهد داشت. افزون بر این، یافتههای پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که بورس اوراق بهادار تهران حتی در سطح ضعیف کارا نیست (فدایینژاد، ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴؛ نمازی و شوشتریان، ۱۳۷۴ و نمازی، ۱۳۸۲). بنابراین، بهاحتمالقوی، قیمتها منعکسکننده کلیه اطلاعات عمومی و حتی گذشته نمی باشد. درنتیجه، استفاده از معیار ارزش بازار به عنوان اندازه شرکت، از قابلیت اتکای کافی برخوردار نیست.
استفاده از معیار فروش نیز نسبت به معیار مجموع دارایی ها مزیت دارد. زیرا رقم فروش نسبت به مجموع دارایی ها مربوطتر است و معمولاً با افزایش تورم، فروش نیز افزایش مییابد ولی مبلغ دارایی های قبلاً تحصیل شده، تغییر نمیکند. پورحیدری و همتی (۱۳۸۳) نیز معتقدند که اگرچه مجموع کل دارایی ها شاخص مناسبی برای اندازه شرکت محسوب می شود، اما با توجه به نرخ تورم در ایران به نظر میرسد مجموع فروش سالانه شرکت شاخص مناسبتری برای اندازه شرکت باشد. افزون بر این، معیار فروش در پژوهشهای متعددی از قبیل جنسن[۱۱۱] (۱۹۸۶)، استولز[۱۱۲](۱۹۹۰)، ریاحی بلکویی[۱۱۳] (۲۰۰۱)، باقرزاده (۱۳۸۲)، نمازی و کرمانی (۱۳۸۷)، کیمیاگری و عینعلی (۱۳۸۷)، ستایش و کاظمنژاد (۱۳۸۸)، کاشانیپور و همکاران (۱۳۸۸) نیز به عنوان اندازه شرکت در نظر گرفتهشده است. بنابراین، در پژوهش حاضر، از لگاریتم طبیعی فروش برای سنجش اندازه شرکت استفاده میگردد.
۳-۳-۱-۲- سرمایه های انسانی
شرکتها سرمایه مالی، فیزیکی و دیگر دارایی های خلاق خود را در راستای ایجاد درآمد به کار میگیرند. بنابراین، مدیرانی که کیفیت کاری بالایی داشته باشند نسبت به مدیرانی که کارشان از کیفیت پائینی برخوردار است، در رابطه با مقدار مشخصی داده، مقدار بیشتری ستاده تولید می کنند. در این پژوهش قابلیت مدیران به عنوان معیار سرمایه های انسانی در نظر گرفته می شود. برای اندازه گیری قابلیت های مدیران مشابه با پژوهش دمرجین و همکاران[۱۱۴] (۲۰۱۳) و مطابق با مدل دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) نمرهی کارایی هر یک از مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بهوسیله تکنیک تحلیل پوششی داده ها[۱۱۵]محاسبهشده است.
مطابق با پژوهش دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، کارایی شرکت با مقایسه فروش آن با شرط ورودیهای استفادهشده بهوسیله هر یک از شرکتها (شامل: بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینه فروش واداری، خالص املاک، ماشینآلات و تجهیزات، اجاره عملیاتی، خالص مخارج تحقیق و توسعه، سرقفلی خریداریشده و دیگر دارایی های نامشهود خریداریشده) پیش بینی می شود.
از تکنیک تحلیل پوششی داده ها برای حل مسئله زیر استفاده می شود:
maxvϴ= Sales . v1CoGS + v2SG&A + v3PPE + v4Opsleasev + v5R&D + v6Goodwill +v7OtherIntan (1)
برای کارایی اندازه گیری شده، با توجه به مدلبالا، برای هر شرکت عددی بین ۰ تا ۱ در نظر گرفته خواهد شد که هر چه این عدد بیشتر باشد، نشاندهنده توانایی مدیران در استفاده از منابع ارزان و فروش کالا و خدمات خود به نحو صحیح است. ازاینرو شرکتهایی که نمرهی کارایی کمتر از ۱ دارند، باید اقدام به کاهش هزینهها و یا افزایش درآمدهای حاصل از فروش خود جهت دسترسی به کارایی لازم نمایند.
اما کارایی محاسبهشده مطابق با روش بالا منحصر به مدیران نبوده و کل شرکت را در برمیگیرد. برای مثال هرچند که مدیران توانا صرفنظر از اندازه شرکت قادر به پیش بینی روندها در شرکت هستند، اما معمولاً مدیرانی که در شرکتهای بزرگ فعالیت می کنند راحتتر با تأمینکنندگان منابع خود مذاکره و گفتوگو می کنند. ازاینرو، برای خنثی کردن اثرات شرکت، با بهره گرفتن از معادله (۲) و کارایی کل محاسبهشده برای شرکت در معادله (۱)، مقدار باقیمانده به عنوان قابلیت (کارایی) مدیران در نظر گرفته می شود.
Firm Efficiency = α۰ + α۱Ln(Total Assets) + α۲Market Share + α۳Positive Free Cash Flow + α۴Ln(Age) + α۵Business Segment Concentration + α۶Year Indicators + ε۰ (۲)
که در آن:
Total Assets: جمع دارایی ها
Market Share: سهم بازار
Positive Free Cash Flow: جریان وجه نقد آزاد
Age: عمر واحد تجاری
Business Segment Concentration : تمرکز بخشهای تجاری
Year Indicators: شاخص های سال.
۳-۳-۱-۳- محدودیت در تأمین مالی
در این پژوهش با توجه به هدف و سؤال پژوهش، محدودیت در تأمین مالی شرکتها به عنوان یکی دیگر از معیارهای ناهمگونی شرکتها در نظر گرفتهشده است. برای تمیز شرکتهای محدود در تأمین مالی، از شاخص محدودیت در تأمین مالی KZ استفادهشده است. دنگمی[۱۱۶] (۲۰۰۶) با بسط مطالعه کپلن و زینگالاس (۱۹۹۷) بر روی معیارهای شرکتهای دارای محدودیت در تأمین مالی، شاخصی را ارائه نموده اند که بر اساس آن میتوان شرکتهایی را که در تأمین مالی محدودیت دارند را شناسایی نمود. بر اساس این شاخص، شرکتهایی را که دارای بیشترین مقدار حاصل از این شاخص باشند، دارای بیشترین محدودیت در تأمین مالی ارزیابی میشوند. نمونه ای از شاخص KZ که در تحقیق آلمیدا و همکاران[۱۱۷] (۲۰۰۴)، به کار گرفتهشده در زیر ارائه گردیده است (تهرانی و حصارزاده، ۱۳۸۸).
KZ = -1.002CFO + 0.383MTB + 3.139Lev – ۳۹٫۳۶۸Div – ۱٫۳۱۵C (3)
که در آن:
KZ = محدودیت در تأمین مالی
CFO = جریان وجه نقد حاصل از عملیات
MTB = نسبت کیوتوبین
Lev = نسبت اهرمی
Div = سود سهام پرداختی
C = موجودی نقد
بر اساس شاخص KZ فوق، شرکتهایی که از یکسو دارای جریانهای نقدی، سود تقسیمی و مانده وجه نقد کمتر هستند و از سوی دیگر دارای نسبت کیوتوبین و نسبت اهرمی بزرگتر میباشند، بالاترین KZ و درنتیجه بیشترین محدودیت در تأمین مالی رادارند. با توجه به تفاوت شرایط اقتصادی و تجاری ایران با کشور آمریکا و کشورهای اروپایی امکان استفاده از ضرایب حاصل از شاخص فوق وجود ندارد. بنابراین در این پژوهش از شاخص KZ بومی شده در پژوهش تهرانی و حصارزاده (۱۳۸۸) استفاده می شود. KZ بومی شده بر اساس شرایط اقتصادی ایران در پژوهش تهرانی و حصارزاده (۱۳۸۸) به صورت زیر میباشد:
KZIR = ۱۷٫۳۳۰ – ۳۷٫۴۸۶C – ۱۵٫۲۱۶Div + 3.394Lev – ۱٫۴۰۲MTB (4)
که در آن:
KZIR = محدودیت در تأمین مالی بومی شده
C = موجودی نقد تقسیم بر کل دارایی ها
Div = سود سهام پرداختی تقسیم بر کل دارایی ها
Lev = نسبت اهرمی تقسیم بر کل دارایی ها
MTB = نسبت کیوتوبین
روش استفاده از این شاخص بدین ترتیب است که ابتدا مقادیر واقعی را در معادله شاخص KZ وارد نموده و مقدار KZ محاسبه می شود. با مرتب کردن مقادیر از کوچکترین (پنجک اول) به بزرگترین (پنجک آخر)، مطابق جدول ۳-۱ میتوان شرکتهای دارای محدودیت تأمین مالی را تعیین نمود. در این پژوهش همانطور که جدول ۳-۱ نشان میدهد از روش ایجاد متغیرهای مصنوعی (دو ارزشی) جهت تمیز شرکتهای دارای محدودیت از سایرین استفادهشده است.
جدول ۳-۱: روش تمیز شرکتهای محدود در تأمین مالی با بهره گرفتن از شاخص KZ
احتمال محدودیت در تأمین مالی | پنجک اول | پنجک دوم | پنجک سوم | پنجک چهارم | پنجک پنجم |
۳- توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام مسلحانه و ترور وتخریب موسسات به منظورمقابله با نظام
۴- جاسوی به نفع اجانب .
۵- کلیه جرائم مربوط به قاچاق و مواد مخدر.
۶- دعاوی مربط به اصل ۴۹ قانون اساسی .
دادگاه انقلاب در مرکز هر استان و مناطقی که رئیس قوه قضائیه تشخیص دهد تشکیل می شود . دادگاه انقلاب با حضور رئیس و دادرس علی البدل تشکیل می شود ومانند دادگاههای عمومی فقط در چهارچوب کیفرخواست صادره ازدادسرا صلاحیت رسیدگی به پرونده را دارند.
درمورد فوق یک استثناء وجود دارد وان پرونده های مربوط به اصل ۴۹ قانون اساسی است که بدون مطرح شدن در دادسرا مستقیما به دادگاه انقلاب ارسال می شود.
۳-۲-۶- دادسرا و دادگاه نظامی
برای رسیدگی به جرائم نظامی اشخاص که در نیروهای مسلح انجام وظیفه می کنند صلاحیت رسیدگی دارد . یک نظامی می تواند مرتکب جرم عمومی نیز شود.
در دادسرا فقط به جرائمی رسیدگی می شود که در حین انجام وظیفه ویا به بلحاظ ارتکاب شغلی و کاری مرتکب شده باشد مانند غیبت از محل خدمت ، توهین به فرمانده و….. که در قانون جرائم نیروهای مسلح احصا شده است .
براساس یک بخشنامه از سوی رهبر رسیدگی به اتهامات پرسنل وزارت اطلاعات به سازمان قضایی نیرو های مسلح داده شده است.
اگرپلیس یا ضابطین دادگستری درحالی که به عنوان ضابط دادگستری در حال انجام وظیفه هستند مرتکب جرم شوند رسیدگی به جرم آنها در صلاحیت دادگاه عمومی وانقلاب حسب مورد است .
دادگاه نظامی به دو گروه یک و دو تقسیم می شوند. دادگاه نظامی یک به جرائم مهم مثل اعدام، صلب، قصاص رسیدگی می کند و سایر جرائم در دادگاه نظامی دو رسیدگی می شود.
دادگاههای نظامی به دو دسته تقسیم می شوند :
الف ) دادگاههای نظامی دو
ب) دادگاه نظامی یک
بموجب مواد ۲و۳ قانون آیین دادرسی نیرو های مسلح مصوب ۲۲/۲/۶۴ دادگاههای نظامی به دادگاههای نظامی یک و دو تقسیم می شود کیفیت تشکیل و صلاحیت دادگاههای نظامی یک ودو مانند کیفیت تشکیل و صلاحیت محاکم کیفری یک و دو می باشد
دادگاههای نظامی یک همانند دادگاه کیفری یک جرائم زیر رسیدگی می نماید :
-
- جرمی که کیفر آن اعدام ،رجم ، صلب،و نفی بلد به عنوان حد باشد
-
- جرمی که کیفر آن قطع یا نقص عضو باشد
-
- جرمی که کیفر آن بر حبس ده سال قانون یا بالاتر باشد
-
- جرمی که کیفر آن بر حسب قانون بیش از دویست هزار تومان جزایی نقدی باشد
-
- جرمی که کیفر آن به نصف دیه کامل هر یک از موارد شش گانه و یا بالاتر باش اعم از اینکه عمد، شبه عمد یا خطایی محض باشد رسیدگی سایر جرائم در صلاحیت دادگاه نظامی دو می باشد
نکته : دادگاههای نظامی صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص نظامی مرتبط با وظایف خاص نظامی حین خدمت نظامیان را بر عهددارد همچنین دادگاههای نظامی صلاحیت رسیدگی به کلیه جرائم امنیتی نظامیان و نیز صلاحیت رسیدگی به جرائم اسرای بیگانه واسرا نظامی ایران را دارد و همچنین دادگاههای نظامی علاوه بر موارد مذکور صلاحیت رسیدگی به جرائم کارکنان وزارت اطلاعات که در رابطه با اسناد طبقه بندی شده و اسرار نظامی و جرائم مرتبط با خدمتشان را دارد
مرجع تجدید نظر احکام و آرای دادگاههای نظامی : همان گونه که گفته شد دادگاه نظامی یک به جرائم سنگین نظامیان رسیدگی می کند به عبارت دیگر جرائمی که مجازات آنها شدید است در دادگاه نظامی یک رسیدگی می شود و مرجع تجدید نظر دادگاه نظامی یک دیوان عالی کشور می باشد همچنین دادگاه نظامی دو دارای مجازات کمتر رسیدگی می کند مرجع تجدید نظر دادگاههای مذکور دادگاه نظامی یک می باشد (مواد۲و ۳ قانون نظر آرای دادگاهها مصوب ۱۷/۵/۷۲ )
نکته : دادگاههای نظامی بر خلاف دادگاههای عمومی و انقلاب که بر اساس آیین دادرسی کیفری ۷۸ عمل می کنند دادگاههای نظامی به موجب قانون آیین دادرسی کیفری ۱۲۹۰ رسیدگی می نماید.
۳-۲-۷- دادگاه ویژه روحانیت
از محاکم اختصاصی است صلاحیت رسیدگی به کلیه جرائم روحانیون را دارد (ماده ۲ آیین نامه دادسراهاودادگاههای ویژه روحانیت ) دادگاهها و دادسرای ویژه روحانیت بر اساس دستور مقام رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) تشکیل گردید طبق اصول پنجم وپنجاه هفتم و پنجاه هشتم قانون اساسی تا زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی ادامه کار آن را مصلحت بداند به جرائم اشخاص روحانی رسیدگی خواهد کرد و پرداخت و حقوق و مزایا قضات و کارکنان آن تابع مقرارت مربوط به قوه قضائیه می باشد (ماده۵۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱/۱/۷۹)
داد سراهای و دادگا ههای ویژه روحانیت به موجب آیین نامه دادسراهای و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب ۱۴/۵/۶۹ تشکیل و رسیدگی می نماید.
احکام دادگاههای ویزه رو حانیت از سوی محکم علیه یا شاکی یا قائم مقام قانونی آنان قابل اعتراض است در صورت عدم اعتراض در مهلت قانونی قطعی خواهد بود و چنانچه دادستان کل ویژه روحانیت احکام قطعی یا غیر قطعی دادگاه ویژه روحانیت را خلافشرع یا خلاف قانون بداند نسبت به رای صادره اعتراض نموده و عندالزوم حکم را متو قف می کند و پرونده را جهت رسیدگی به تجدید نظر ارسال نماید
دادگاه تجدید نظر روحانیت مرجع رسیدگی به اعتراض است که پس از اصول پرونده و رسیدگی به شرح زیر اقدام می نماید :
الف) در صورتی که رای صحیح و منطبق با موازین و شرع و آن را ابرام می نماید
ب ) در صورتی که اساس رای صحیح بوده ولی متضمن اشتباه جزئی در محاسبه محکم به یا ماده استنادی و غیره باشد رای اصلاحی صادر می نماید
ج) در صورتی که رای صادره داری ایراد ناشی از نقص تحقیقات باشد دادگاه تجدید نظر موارد نقص را مشخص نموده و رای صادره نقض و پرونده را جهت رفع نقص به دادگاه بدوی رسیدگی شده اعاده می نماید شعبه مذبور مکلف است پس از رفع نقص حکم مقتضی صادر نماید.
د) در صورتی که رای صادره دارای ایراد اساسی باشد آنرا نقض نموده و را ساٌ رسیدگی و انشاء می نماید آرای صادره از محاکم تجدید نظر قطعی است(باقری، ۱۳۸۴، ص ۳۱۲)
۳-۳- مراجع عالی
این مراجع شامل :
مراجعی که در مقام تجدیدنظر از آراء صادره دادگاهای بدوی اقدام می کنند و خودشان درابتدا به پرونده رسیدگی نمی کنند .
مراجع عالی عبارت اند از:
۳-۳-۱- دادگاه تجدیدنظر استان
این دادگاه مطابق ماده ۲۰ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و به منظورتجدیدنظر اراء دادگاههای عمومی و انقلاب در مرکزهر استان تشکیل شده که مرکب از یک رئیس و دو عضو مستشار است که حداقل با حضور دو قاضی رسمیت می یابد.
مواردی که در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر است یا اراء قابل تجدیدنظر در ماده ۲۳۹ قانون آئین دادرسی کیفری احصا شده است:
الف : جرائمی که به موجب قانون مشمول حد قصاص نفس و اطراف باشد.
ب: جرائمی که مجازات قانونی آن اعدام یا رجم است .
ج : ظبط اموال بیش از یک میلیون ریال و مصادره اموال
د : جرائمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است .