برنامۀ پنجم مالزی (۱۹۹۰-۱۹۸۵): شناسایی صنعت گردشگری به عنوان بخش به دست آورنده ارز خارجی، استراتژی بازاریابی جدید، توسعۀ مکانهای اقامتی، گنجاندن بخش-بودجه[۱۵۸] بازار جدید گردشگری و ارتقای جاذبههای گردشگری.
برنامۀ ششم مالزی (۱۹۹۵-۱۹۹۱): سرمایه گذاری بیشتر در پروژه های گردشگری برای جذب بیشتر گردشگران بین المللی.
برنامۀ هفتم مالزی (۲۰۰۰-۱۹۹۶): تنوع بخشی به محصولات و خدمات مقصد، تاکید روی کیفیت و ارزش، تعریف کردن مجدد بخشهای بازار، گسترش بخش بازار و تبلیغات فشرده.
برنامۀ هشتم مالزی (۲۰۰۵-۲۰۰۱): تمرکز روی جایگاهیابی بازار.
برنامۀ نهم مالزی (۲۰۱۰-۲۰۰۶): ارتقای هتلها و جاذبههای گردشگری، تبلیغات گسترده و بهبود بخشیدن مسیرهای دسترسی.
۷-۲) جمعبندی و نتیجه گیری فصل دوم
این فصل از پنج قسمت تشکیل شده است؛ در بخش اول به مفاهیم و ابعاد برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک گردشگری پرداخته شده است. با توجه به مطالب ذکر شده در این بخش، میتوان اذعان داشت که نیاز به یک برنامه ریزی در حوزه گردشگری بخصوص برای یک شهر، به منظور تبدیل به یک مقصد گردشگری ضرورت دارد. یکی از رویکردهای برنامه ریزی گردشگری، استفاده از برنامه ریزی استراتژیک برای رسیدن به آینده مطلوب است. در این خصوص برای توسعه صنعت گردشگری در سطح مقصد مورد مطالعه، الگوی جامع مدیریت استراتژیک دیوید مبنا قرار گرفت. بسیاری از مقصدها در رقابتی نزدیک به دنبال کسب منافع و مزایای هر چه بیشتر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح جهان و بالا بردن سطح اشتغال ناشی از بهینهسازی این صنعت هستند. بنابراین بهره برداری از فرصتهای موجود در صنعت گردشگری، مانند هر فعالیت دیگری مستلزم اتخاذ سیاستهای اصولی و طرح برنامههایی مبتنی بر تحقیقات، مدیریت علمی و برنامه ریزی هدفمند میباشد. در بخش دوم به توضیح گردشگری شهری و مباحث مربوط به آن اشاره شده است. توسعه گردشگری شهری به نوبهی خود منجر به احیا و بازسازی محیطهای شهری و بهرهمندی سایر ذینفعان آن، از جمله ساکنین مقصد می شود؛ بدین ترتیب گامی به سوی توسعه گردشگری پایدار برداشته خواهد شد. در بخش بعدی به بررسی چرخۀ عمر مقصد و استراتژی های مراحل مختلف چرخه عمر مقصد و مراحل چرخه حیات شهرها پرداخته شده است، در این قسمت به بررسی ویژگیهای مراحل توسعه گردشگری از نگاه مدل باتلر و عناصر سازنده این مدل پرداخته شده؛ این مدل بسیار مورد استفاده قرار گرفته و غالباً برای مطالعۀ مکانهای گردشگری از منظر وضعیت فیزیکی، زیست محیطی و اجتماعی فرهنگی (رفتار و عکس العمل جامعۀ میزبان) به کار برده شده است. به نظر میرسد اهمیت این مدل به علت مطرح ساختن تغییراتی است که احتمالاً در آینده در مکانهای گردشگری که به مرحلۀ رکود میرسند، به وجود می آید و همچنین به استراتژی های مراحل مختلف چرخۀ عمر مقصد پرداخته شده، در این خصوص به منظور اینکه برنامه ریزان مقصد مزیت رقابتی مقصد را بهبود دهند و موقعیت مطلوبی به دست آورند، هر مرحله از چرخۀ عمر مقصد به دلیل ویژگیهای خاص، به استراتژی های متفاوتی نیاز دارد. در بخش چهارم، به توضیح مقصدهای گردشگری نوظهور و مفاهیم و ویژگیهای آنها پرداخته شده است. این مقصدهای نوظهور با توجه به ویژگیها و متغیرهایی (تعداد گردشگران، نسبت جمعیت گردشگران به جامعه محلی، رقابت، سهم و رشد بازار، مشارکت جامعۀ محلی، سطح توسعه زیرساختها، رفتارهای جامعۀ محلی، مدیریت و اثرات گردشگری) که در مدل باتلر تعریف شده است، در مراحل اول و دوم مدل باتلر قرار میگیرند. در نهایت در بخش آخر به بررسی پیشینه تحقیق و معرفی یک نمونه خارجی از مقصدهای نوظهور (ناحیه کورکا در آلبانی) و همچنین بررسی کاربرد چرخۀ عمر و استراتژی های انتخاب شده در مقصد گردشگری مالزی و جمعبندی مراحل توسعۀ آن پرداخته شده است.
جدول ۶-۲- شاخص های مطرح برای بررسی عومل تأثیرگذار بر تدوین استراتژی های ارتقای مقصدهای شهری نوظهور
ردیف
ابعاد
مؤلفه
شاخص
منبع
۱
جاذبههای گردشگری
جاذبههای طبیعی
پارکهای موضوعی، مرکز برگزاری همایشها، ایجاد رویدادها و وقایع خاص، ایجاد مراکز ورزشی، تفریحی و سرگرمی
دلبری (۱۳۸۶)
جاذبههای تاریخی فرهنگی
جاذبههای ویژه (انسان ساخت)
۲
تسهیلات و خدمات گردشگری
-
مراکز اقامتی، رستورانها، مراکز خرید، آژانسهای مسافرتی و جهانگردی، خدمات اطلاعرسانی، خدمات بهداشتی و ایمنی، خدمات بانکی و خدمات پستی
دلبری (۱۳۸۶)
۳
زیرساختها
-
حمل و نقل، آب، برق، سیستم دفع فاضلاب و زباله، مخابرات و ارتباطات راه دور