از آنجایی که بارنامه وسیله پرداخت پول و جایگزین آن نیست، بلکه مبین حق عینی است که معرف کالای مندرج در بارنامه است، از مصادیق اسناد تجاری به معنای خاص قرار نمیگیرد.[۸۹]
بدین سان، بارنامه تنها متصدی حمل را مکلف به تحویل کالا مطابق با مندرجات به دارنده با حسننیت میکند و نوعی قدرت اثباتی برای دارنده در مقابل متصدی حملونقل به ارمغان میآورد.
در ضمن، دارنده حق انتقال این سند را به موجب ظهرنویسی نیز دارد.در همین راستا، دارندهی جدید، در حکم دارندهی سابق است و در موقعیتی قرار میگیرد که وی داشته است. لیکن،موجب ایجاد مسئولیت تضامنی نمیشود. حتی در صورتیکه باری تحویل نگردد یا کالا مغایر با مندرجات بارنامه باشد، منتقلالیه نمیتواند دارندهی سابق را مسئول بداند.
۳. قابلیت رهن بارنامهی دریایی
در خصوص توثیق یا عدم توثیق اسناد تجاری در قالب عقد رهن، اختلاف نظر وجود دارد. در مفید بودن توثیق اسناد تجاری از نظر اقتصادی تردیدی وجود ندارد و علیرغم فقدان نص صریح در قانون تجارت دائر بر صحت رهن اسناد تجاری و عدم تطبیق آن با عقد رهن مذکور در قانون مدنی، در مواردی در روابط اشخاص، بهویژه در روابط بانکی، اسناد تجاری به عنوان وثیقه به کار میروند[۹۰]. حال با توجه به عدم تصریح قانونگذار دائر بر صحت رهن بارنامه آیا میتوان حکم بر صحت رهن بارنامه داد؟
هرچند بارنامه یک سند تجاری است، ولی مفاد آن افاده از دین (در مقابل عین) نمینماید، لذا، میتوان به عنوان سند مالکیت بار آن را به وثیقه سپرد؛ زیرا، این سند در حکم بار بوده و در حکم عین معین قابل قبض و اقباض است. اما، دیدگاه دیگر که میتواندتأملبرانگیز باشد، این است که قانون دریایی به این امر اشاره نکرده و باید به اصول رهن مدنی مراجعه نمود و در قانون مدنی، رهن فقط درمورد عین معین امکانپذیر است و رهن اسناد تجاری مسکوت مانده است. در همین جهت،عدهای توثیق اسناد تجاری در قالب عقد رهن را نمیپذیرند؛ زیرا،بر این باورند که بارنامه به منزلهی خود کالا نیست و قابلیت قبض بار را در زمان انعقاد عقد رهن به همراه ندارد؛ بنابرین، به وثیقه نهادن اسناد تجاری در قالب عقد رهنِ مصرح در قانون مدنی را صحیح نمیدانند.[۹۱] لیکن، بنا به ضرورت توثیق اسناد در معاملات و روابط تجاری، با تمسک به اصل آزادی اراده و ماده ۱۰ قانون مدنی، حکم به صحت دادهاند.[۹۲]
در نهایت باید پذیرفت که توثیق بارنامه به عنوان یکی از اسناد تجاری در معنای عام، توسط دارنده معمول است. چه بسا دارندهی بارنامه که کالایش در حال حمل است،به دلیل نیاز به کسب اعتبار، بارنامه را به وثیقه بگذارد و وجوه مورد نیاز را به دست آورد؛ بنابرین، توثیق بارنامه در قالب عقد غیرمعین را همگان قبول کردهاند. اما، به نظر میرسد رهن بارنامه نیز پذیرفتنی است؛ زیرا، همان طور که از آن بحث شد، بارنامه در حکم خود کالا تلقی میگردد و استناد به عدم امکان قبض کالا نیز کافی نیست و همواره قابل خدشه به نظر میرسد.
آنچه در آخر باید مطرح گردد این است که رهن بارنامه به وسیله دارنده صورت میگیرد و در عرف تجاری رایج است.[۹۳] با اینحال، از شمول مواد مربوط به رهن در قانون دریایی خارج است. لیکن، پسندیده است به این دلیل که رهن بارنامهی دریایی نیز در حوزه مسایل دریایی مطرح میگردد با درنظر گرفتن مقرراتی خاص،آن را تحت حمایت قانون دریایی بدانیم تا حقوق مرتهنین به دلیل سکوت قانون تضییع نگردد.
فصل دوم
انعقاد قرارداد رهن دریایی
مبحث اول: شرایط انعقاد رهن دریایی
قانون دریایی در ماده ۴۲ مقرر نموده است که رهن دریایی تابع این قانون است. بدیهی است که عقد رهن دریایی، مانند دیگر عقود، برای صحت در انعقاد باید شرایطی را داشته باشد. لیکن، از این شرایط در قانون دریایی به صورت مستقل بحث نشده است. به منظور مطالعه و آشنایی هرچه بیشتر با این نهاد حقوقی که نقش بسزایی در صنعت کشتیرانی و حملونقل دارد ،بهتر است به طور خلاصه، شرایط صحت آن را که در پارهای از موارد وامدار مقررات و شرایط رهن مدنی است،بررسی کنیم.
گفتار اول: شرایط عمومی
عقد رهن دریایی نیز مانند سایر قراردادها نیازمند وجود شرایطی عام است تا صحیح قلمداد شده و آثار حقوقی برآن بار شود. در این قسمت شرایط عمومی قراردادها و شرایط عام رهن را بررسی خواهیم کرد.
بند اول: شرایط عمومی صحت قراردادها
ماده ۱۹۰ قانون مدنی برای صحت هر معامله، شرایطی را مقرر کردهاست که عموماً باید رعایت گردد و فقدان هریک از این شرایط موجب عدم نفوذ یا بطلان عقد خواهد بود. حال، هریک از این شرایط را در صحت عقد رهن دریایی بررسی میکنیم.
الف. تراضی (قصد و رضا)
عقد رهن، مانند دیگر قراردادها، بر مبنای تراضی دو طرف آن واقع میشود. از تعریف عقد به آسانی برمیآید که برای ایجاد اثر حقوقی، طرفین باید اراده خود را به یکدیگر اعلام کنند واین دو اراده نیز موافق هم باشند،به گونهای که هرکدام، همان چیزی را بخواهد که دیگری هم طالب آن است. در عقد رهن، بدهکار را راهن و طلبکار را مرتهن مینامند و اراده این دو، عقد را منعقد میکند. بنا به پیروی از قانون مدنی (ماده ۱۰۷۰)، اراده به دو عنصر قصد و رضا تجزیه میشود. قصد، عنصر اصلی تشکیلدهنده قراردادهاست و فقدان آن سبب بطلان عقد است. رضا شرط نفوذ عقد به شمار میرود که فقدان آن موجب عدم نفوذ عقد میگردد. تراضی که اساسیترین و پایهایترین شرط است، به صورت ایجاب و قبول اعلام میگردد. مرسوم است که ایجاب از سوی بدهکار و قبول از جانب طلبکار باشد. ولی، هیچ مانعی ندارد که پیشنهاد را طلبکار بدهد و بدهکار آن را بپذیرد. مقررات قانون دریایی، ویژگی خاصی برای تراضی و نحوه ایجاب و قبول معین نکرده است؛بنابراین، تابع قواعد عام است.
ایجاب رهن ممکن است به وسیله قبض و از راه معاطات انجام شود (مادهی۱۹۳ قانون مدنی). هرچند که عملاً در رهن دریایی این اتفاق بسیار نادر است. همچنین، ممکن است دادن یا پذیرفتن رهن به عنوان شرط فعل بر بدهکار و طلبکار واجب شود.[۹۴]
ب. اهلیت طرفین
در زمینهی قراردادها، واژه «اهلیت» بیان کننده توان حقوقی شخص در معاملهکردن است. اهلیت که با شخصیت و تکامل قوای دماغی و شعور معاملهکنندگان ارتباط دارد، نشانه آن است که شخص صلاحیت ارادهکردن و تصمیمگرفتن را دارد و به موجب ماده ۲۱۱ قانون مدنی، برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ، عاقل و رشید باشند.