مادر،خواهر،دختر،دختر خواهر،دختر برادر،خواهر پدر،خواهر مادر،دایه ای که شیر داده و هر دختری خواه خودی یا بیگانه که در کودکی همشیر بوده باشد ازدواج کنند. (صاحبدل/ ۱۳۸۶/ ۷۱)
و زنان نمی توانند با:پدر،برادر،پسر خواهر،پسر برادر،برادر پدر،برادر مادر و هر پسری خواه خودی یا غریبه که در کودکی همشیر بوده است ازدواج کنند. (همان)
ماده۲۰ـ زناشویی در میان خویشاوندان به شرح زیر ممنوع است:
الف: با پدر و اجداد و با مادر و جدات خود و همسر هر قدر بالارود.
ب: با اولاد خود و همسر هر قدر پایین رود.
پ: با برادر و خواهر و اولاد آنان هر قدر پایین رود.
ت: با عمو ها و عمه ها،خالوها و خاله ها.
ث: فرزند خوانده با پدر و مادر خوانده و برادر و خواهر خوانده و اولاد خوانده خود و همسر هر قدر پایین رود.
۳-۱۶ توهم ازدواج با محارم در آیین زرتشت
پروفسور آسموسن طی مقاله ای که پیرامون اصول عقاید و اعتقادات زرتشتیان می نویسد مدعی می گردد که ازدواج بین اقارب و نزدیکان در بین زرتشتیان وجود داشته و بیان می دارد که در آثار قدیمی یونانی و لاتینی بدین نوع ازدواج در بین زرتشتیان اشاره شده است و همچنین در کتب دینی پهلوی مکرر ذکر آن به عنوان کاری پسندیده و مذهبی به میان آمده ، اما زرتشتیان امروزی وجود این امر را به کلی منکرند و آن را ساخته و پرداحخته ی فکر اروپاییان می دانند،همچنین پروفسور آسموسن اشاره به کتابی به نام “ایمیت شوهشتان"میکندکه درسال ۱۹۶۲ توسط پارسیان هند منتشر می کند .در این کتاب در مجموعه ای که تحت عنوان ازدواج آمده در بند ۲۴ مینویسد:
مردی که او را خواهری باشد از پدر و مادر با موافقت خواهر پذیرفتار گردد که خواهر را به زنی بگیرم.
در واقع چنین ازدواجی را مظهر دوری از اهریمن و به وجوآوردن نسلی خالص و یکدست میدانند.
در این خصوص موبد اردشیر آذرگشسب با بیان اینکه در موقع ازدواج وضعیت زن و شوهر در دفتر ازدواج ثبت میگردد و در مواردی که مردی دارای فرزند نبوده و فقط دارای یک دختر یا چند دختر بوده ، در مورد تک دختر و یا دختر آخر در دفتر ازدواج به نام ازدواج” ایوک زن “ثبت میشده یعنی بی برادر،و نخستین پسری که از این زناشویی به وجود می آید به فرزندی جد مادر خود در می آید ،وی با بیان مثالی تلاش دارد این توهم را که ازدواج بین محارم در آیین زرتشت بوده را مردود اعلام نمای د، مثال وی چنین است که :فرض کنید پدر و مادری به نام رستم و فرنگیس تنها دختری دارند به نام شرین که پس از رسیدن به سن بلوغ (۱۵سالگی) به عقد ازدواج پسری به نام بهرام درآید، پیوند زناشویی بهرا م و شیرین تحت نام ایوک زن بسته می شود و نخستین پسر آنها که جمشید نامدارد به فرزندی جدش رستم تعیین می گردد و این پسر را جمشید رستم می نامند نه جمشید بهرام ،لذا برخی پنداشته اند فی الواقع رستم با دختر خود ازدواج کرده و…
ایناها گونه های زناشویی در کیش زرتشتی است که همانگونه که میبینیم هدف آن نگهداری هر چه بیشتر خانواده است . و متاسفانه همین نهاد خردمندی است که گروهی را بر آن داشته تا گمان کنند و بگویند که در کیش زرتشتی زناشویی خواهر و یا برادر و یا چند زنی رواست. (همان)
در برابر گفته این دسته نویسندگان و گویندگان جز نوشته های یاد شده باید گفت که اگر زناشویی در کیش زرتشتی بین خواهر و برادر رواست ، شما در میان زرتشتیان ایران و هند چه در گذشته و چه در اینک موردی را نشان دهید که خواهر و برادر با یکدیگر زناشویی کرده اند و یا در نوشته های گذشته مطالبی را بیرون آورید که در آن یادشده باشد که زرتشتیان ایران حتی در دوره ی اسلامی بسیارند داری این نوع زناشویی بوده اند.تنها موردکه نویسندگان یاد می کنند،زناشویی پادشاه خودکامه ایست با خواهرش (بهرام گور).
این هم به گفته ی تاریخ نویسی که روشن نیست نوشته اش تا چه اندازه درست باشد با این حال در ادامه چنین نگاشته است : که موبدان گفته اند : آیین ما زناشویی بین خواهر و برادر را روا نمی دارد. (همان/ ۱۷۲)
موضوع دیگر که در مورد روا بودن زناشویی بین خواهر و برادر در میان زرتشتیان گفته می شود موضوع “خیتوک دسی: است همبند دو واژه ی “خیت"به معنی خویش و “دس” به معنی گذشت و گذشتن در اوستا این عبارت بیشتر پس از فروزه های دلیر و جنگ جو می آیدکه هیچگونه همانند ی با زناشویی محارم ندارد . (همان/ ۷۳)
۳-۱۷ شرایط صحت نکاح در اسلام
ایجاب و قبول
ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی :« نکاح واقع می شود به ایجاب و قبول با الفاظی که صریحا ًدلالت بر قصد ازدواج نماید .»
بنابراین اجرای صیغه نکاح به لفظ فارسی نیز ایرادی ندارد و عدّه زیادی از فقها نیز به عدم لزوم عربیّت در بیان صیغه نکاح فتوی داده اند .ولیکن بایستی از صیغه ویژه و اختصاصی این امر استفاده شود .
توالی ایجاب وقبول
ماده ۱۰۶۵ قانون مدنی می گوید:« توالی عرفی ایجاب وقبول شرط صحت عقد است .» یعنی بین ایجاب وقبول فاصله نیافتاد .برخی فقها معتقدند و حدت مجلس ایجاب وقبول فی نفسه اعتباری ندارد بلکه آنچه که معتبر است همان توالی است مثل آنکه از راه دور به نحوی که صدای یکدیگر را می شنوند ایجاب وقبول بخوانند هر چند در دو مملکت هستند ( با بهره گرفتن از وسایل ارتباطی نظیر تلفن )
متعاقدین لال
ماده ۱۰۶۶ قانون مدنی می گوید :« هرگاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع می شود مشروط بر آنکه بطور وضوح حاکی از انشاء عقد باشد .»
البته اجرای صیغه عقد با کتابت و نوشتن توسط افرادی که قادر به تلفظ باشند صحیح نیست ولی برای افراد لال چنانچه صیغه را بنویسند درحالیکه قرینه ای دال بر قصد نکاح باشد مانعی ندارد .
اعتبار تعیین زوجین
ماده ۱۰۶۷ قانون مدنی :« تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است .»
منظور از تعیین دقیق زوجه و زوج ، تعیین شخصیت و هویت ویژه آنان است به نحویکه آنان را کاملاً متمایز و مشخص سازند و لزومی ندارد که صفات خارج از شخصیت عینی آنان که در تشخیص و تعیین آنان دخالتی ندارد ذکر شود و اگر بیان شد بعدا ًخلاف آن ثابت گشت به صحت عقد خللی وارد نمی سازد.
تبخیر در عقد نکاح
ماده ۱۰۶۸ قانون مدنی مقرر می دارد :« تعلیق در عقد ، موجب بطلان است .»
چنانچه عقد معلّق باشد برآنکه سن یکی از آنان در حین وقوع عقد مثلاً ۳۰سال باشد و اگر موضوع مزبور واقعا ًبرای آنان مجهول باشد عقد نکاح باطل است .در اعتبار تنجیز فرقی میان نکاح دائم و منقطع نیست .
شرط خیار در عقد و مهر
ماده ۱۰۶۹ قانون مدنی : « شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر اینکه مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آن است که اصلاً مهر ذکر نشده باشد»
۱ – منظور از شرط خیار آنست که متعاقدین در ضمن عقد شرط نمایند که تا مدتی معین یکی از طرفین یا هر دو اختیار فسخ نکاح را داشته باشند.چنین شرطی در عقد نکاح باطل است. یعنی چنین شرطی بی اثر و موجب خیار نیست .
۲- ولیکن شرط خیار نسبت به صداق در عقد نکاح دائم مانعی ندارد .مثل آن که زوج شیئی را بعنوان مهر تعیین کند و در ضمن عقد برای یکی از زوجین یا هر دو نسبت به فسخ شئی را بعنوان مهر معین کند و در ضمن عقد برای یکی از زوجین یا هر دو نسبت به فسخ شئی مزبور شرط خیار شود
۳- چنانچه در عقد نکاحی شرط خیار نسبت به مهر ملحوظ گردد اگر صاحب خیار از حق خویش استفاده نماید و مهر را فسخ کند همانند موردی است که نکاح بدون ذکر مهر انجام شود و در اینصورت طبق ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی عمل خواهد شد .
۴- در عقد نکاح دائم شرط خیار نسبت به مهر بایستی محدود به مدت معینی باشد وگرنه شرط باطل است .
۵- شرط خیار نسبت به مهر در عقد نکاح منقطع موجب بطلان عقد است( ماده ۱۰۹۵ قانون مدنی)
عقد مکروه
ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی مقرر می دارد :« رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است مگر اینکه اکراه به درجه ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.»
۳-۱۸ شرایط ازدواج در آیین زرتشت
ماده۱۲ـ پیش از آنکه دختر به سن شانزده سالگی و پسر به سن هیجده سالگی برسد اجرای مراسم زناشویی جایز نیست.
ماده۱۳ـ پیش از پیوند زناشویی،گواهی پزشک برای سلامت عروس و داماد از بیماری های تنی و روانی،واگیردار و آمیزشی،عدم اعتیاد به مواد مخدر و مشاوره ژنتیکی الزامی است.
ماده۱۴ـ اجرای مراسم زناشویی به روش دین مزدیسنی (زرتشتی) و با اجرای مراسم گواهگیری (عقد) توسط موبد و با حضور دست کم هفت نفر از اعضای خانواده و افراد زرتشتی که کمتر از بیست و پنج سال نداشته باشند انجام مییابد و با شنیدن پاسخ آری،و از روی خشنودی که عروس و داماد خواهند گفت،با ثبت در دفتر ازدواج زرتشتیان،پیوند زناشویی تکمیل خواهد شد.
۲-۱۶-۲- تأثیرات و پیامدهای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
همواره بین شاخص های مفهومی قدرت و کارکرد منطقهای آن رابطه مستقیم وجود دارد. هویتگرایی اسلامی، واقعیت جدید سیاست بینالملل بهشمار میرود. این امر انعکاس انقلاب اسلامی ایران در غرب آسیا تلقی شده و پیامدهای قابل توجهی در ارتباط با ثبات، موازنه و امنیت منطقهای در غرب آسیا به وجود میآورد.
۲-۱۶-۲-۱- موج اول: مقابله گروه های اسلامی غرب آسیا علیه امریکا:
اثربخشی مؤلفههای گفتمانی در قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را میتوان در روند مقابلهگراییِ گروه های اسلامی غرب آسیا علیه سلطه امریکا و رژیم صهیونستی مشاهد کرد. زمانی که رهبران سیاسی کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ همکاری نمودند، زمینه برای گسترش اعتراضهای سیاسی و شیوع بحران به ساختار داخلی کشورهای محافظهکار غرب آسیا به وجود آمد. بازتاب این فرایند را میتوان در ارتباط با کشورهای تونس، مصر، یمن، بحرین، اردن و مراکش مورد توجه قرار داد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران بر این موضوع تأکید داشت که هر گونه همکاریِ کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ، زیرساختهای لازم برای گسترش بحران منطقهای فراهم میسازد(هوگس، ۲۰۱۰، ص۴).
۲-۱۶-۲-۲- موج دوم: اعتراضهای اجتماعی مردم منطقه:
اثربخشی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را میتوان در روند مقابله اعتراضهای اجتماعی مردم تونس در دسامبر ۲۰۱۰ مشاهد کرد. این اعتراضها در زمان محدودی منجر به تغییر حکومت “زینالعابدین بن علی” شد. مشابه چنین فرایندی در کشور مصر و دیگر کشورهای منطقه رخ داد(متقی و رشاد، ۱۳۹۰، ص۱۱۹).
۲-۱۶-۳- محدودیتهای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
جمهوری اسلامی ایران به دلیل طرح برخی اتهامات از سوی غرب به خصوص امریکا، با محدودیتهایی در ارتقای قدرت نرم خود در غرب آسیا مواجه است. برخی از این محدودیتها در ذیل آورده می شود:
-
- بدبین کردن کشورهای غرب آسیا نسبت به جمهوری اسلامی ایران با خطرناک جلوه دادن ارزشهای انقلاب اسلامی ایران علیه نظامهای حکومتی آن کشورها؛
-
- طرح اتهام حمایت از جریان بنیادگرایی و تروریستی در غرب آسیا؛
-
- مانور دادن بر روی خطر اتمی شدن ایران برای کشورهای منطقه و در نتیجه تغییر دیدگاه آنها نسبت به ایران؛
-
- کمک به گسترش تعارضات درونمنطقهای ایران با کشورهای همجوار و تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی با تحریک کشورهای منطقه(ستوده، جعفری، نجاتپور، عمروآبادی، ۱۳۹۰، ص۱۹۲).
-
- محدودسازی ایران در حوزه منطقهای از طریق فشارهای بینالمللی؛
-
- حمایت از گروه های سیاسی و کشورهای معارض با اهداف و منافع جمهوری اسلامی؛
-
- قطعنامهسازی از طریق حداکثرسازی مشارکت بینالمللی علیه فعالیتهای راهبردی ایران در حوزه ارتقای توانمندیهای اقتصادی، سیاسی، بینالمللی، فرهنگی و …؛
-
- مخالفت با هر نوع قدرتسازی توسط جمهوری اسلامی ایران(مرادی، ۱۳۸۳، ص۵).
-
- تلاش به متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به نقض حقوق بشر؛
-
- ادعای دامن زدن به برخی اختلافات تاریخی میان مسلمین، ادعای انتقامگیری به خاطر جنگ هشتساله با عراق بهویژه از کشورهای کمککننده به عراق، اتهام مالکیت عدوانی بر جزایر سهگانه مورد ادعای امارات، اتهام تلاش در جهت احراز رهبری جهان اسلام، نامشروع نمایاندن برخی حاکمیتهای موجود در جهان اسلام، تلاش در جهت تضعیف موقعیت امریکا در منطقه و مسائلی از این دست(شرفالدین، ۱۳۸۴، صص۵۶-۵۴).
۲-۱۷- امریکا و قدرت نرم
از جنگ اول جهانی بود که بحث قدرت نرم در سیاست خارجی ایالات متحده موضوعیت یافت، “وودرو ویلسون” به عنوان اولین رئیسجمهوری که به اهمیت قدرت نرم پی برده بود در جریان جنگ اول جهانی در سال ۱۹۱۷ “کمیته اطلاعات عمومی” را تأسیس کرد. در این راستا روزولت در سال ۱۹۳۸ “کمیته بین سازمانی همکاریهای علمی و فرهنگی” را تأسیس کرد. در سال ۱۹۴۰ نهاد جدیدی که بعدها تحت عنوان کمیته هماهنگ کننده امور بین امریکایی خوانده شد تأسیس گردید که هدف آن گسترش اتحاد و همبستگی در زمینه روابط فرهنگی با کشورهای امریکای لاتین بود. در همین سال وابستههای مطبوعاتی امریکا فعالیت خود را با هدف تشریح و تبیین سیاست خارجی امریکا برای مردم سایر کشورها آغاز کردند. بدین ترتیب این کشور پیش از ورود به جنگ دوم جهانی، برنامهای را به منظور به دست آوردن قلبها و اذهان مردم سایر کشورها در زمان صلح طراحی و تدوین کرده بود. در جریان جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۲ به دستور روزولت “اداره اطلاعرسانی جنگ” تأسیس شد. این اداره برای نخستینبار برنامه صدای امریکا را برای اروپا در ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ پخش کرد. صدای امریکا به طور رسمی فعالیتهای خود را در سال ۱۹۴۳ از ۲۳ دستگاه فرستنده به ۲۷ زبان دنیا آغاز کرد. قدرت نرم در دوره های ریاست جمهوری “ترومن"، “کارتر” و “ریگان” نیز از اهمیت زیادی برخوردار بود، به خصوص در زمان ریگان اداره اطلاع رسانی امریکا تغییر قابل ملاحظهای به خود دید. ریگان به اهمیت وجهه و تصویر امریکا در جهان واقف بود و همواره به نقش تلویزیون به عنوان ابزار دیپلماسی توجه داشت و معتقد بود که تلویزیون برای نشان دادن تصویر امریکا به اروپای غربی - جایی که مردم تصویر تحریفشدهای از ایالات متحده دارند- یک ضرورت است. با پایان جنگ سرد، امریکاییها به تخصیص بودجه و سرمایهگذاری در قدرت نرم علاقه کمتری پیدا کردند.
از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۳، بودجه فدرال ۱۵ برابر افزایش یافت، اما بودجه آژانس اطلاعرسانی امریکا تنها ۵/۶ برابر افزوده شد. این آژانس در اواسط دهه ۱۹۶۰ بیش از ۱۲ هزار کارمند داشت که این رقم بالاترین تعداد آن بود، اما در سال ۱۹۹۴ این رقم به ۹ هزار و در آستانه تصاحب آن به وسیله وزارت امور خارجه به ۶۷۱۵ کارمند رسید. به نظر میرسد قدرت نرم به کالای بیمصرفی تبدیل شده بود. بین سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۹ بودجه آژانس یادشده تا ۱۰ درصد کاهش یافت. در حالی که برنامههای رادیو دولتی در طول جنگ سرد نیمی از جمعیت شوروی را هر هفته و ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت اروپای شرقی را پوشش میداد، در آغاز قرن جدید تنها ۲ درصد از جمعیت عرب به رادیو صدای امریکا گوش میدادند. منابع شعبه آژانس اطلاعرسانی امریکا در اندونزی، بزرگترین کشور مسلمان جهان، به نصف رسید. از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱، مبادلات فرهنگی و آکادمیک از ۴۵ هزار در سال به ۲۹ هزار رسید و بسیاری از کتابخانهها و مراکز فرهنگی در دسترس بسته شدند. در حالی که “بی. بی. سی” هر هفته در سرتاسر جهان ۱۵۰ میلیون شنونده داشت، رادیو صدای امریکا کمتر از ۱۰۰ میلیون مخاطب داشت. قدرت نرم به گونهای با جنگ سرد عجین شده بود که کمتر امریکایی متوجه روی دادن انقلاب اطلاعاتی بود و به این ترتیب قدرت نرم بیاهمیت شده بود.
تنها پس از سپتامبر ۲۰۰۱ بود که امریکاییها به اهمیت سرمایهگذاری در قدرت نرم دوباره پیبردند. انعکاس تصویر مثبت از یک کشور امری جدید نیست، اما شرایط برای قدرت نرم در سالهای اخیر به نحو چشمگیری متحول شده است. در گذشته و به دلیل ماهیت استبدادی کشورهای منطقه و فقدان نقش مردم در کشورهای خود، امریکا توجه چندانی به اهمیت افکار عمومی مردم نسبت به سیاستهای خود نداشت و تنها از طریق همکاری با دولتهای استبدادی و متحد، سیاستهای خود را پیش میبرد(تارنمای جنگ نرم و عملیات
روانی، ۱۳۹۱).
حادثه ۱۱ سپتامبر نشان از تغییر عمدهای داشت که در زمینه امنیت، قدرت و تهدید به وجود آمده بود. امنیت امریکا از سوی گروه های غیردولتی به چالش کشیده شده بود که از قدرت سختِ چندانی برخوردار نبودند، اما توانسته بودند با ایدئولوژی خاص خود گروهی از جوانان را جذب و از آنها علیه منافع تنها اَبَرقدرت جهان استفاده کنند. پاسخ سریع امریکا به این اقدامات بهکارگیریِ قدرت سخت و حمله نظامی به کشورهای افغانستان و عراق بود، اما این راهبرد نه تنها موفقیتی به دنبال نداشت، بلکه موجب تخریب وجهه این کشور در جهان و به خصوص در جهان اسلام شد، بنابراین امریکا راهبرد خود را تغییر داده و در صدد بهکارگیری قدرت نرم در سیاست خارجی خود برای مبارزه با تهدیدهای موجود در سیاست خارجی برآمد(بهرامی، ۱۳۹۱).
۲-۱۷-۱- قدرت نرم امریکا در غرب آسیا
قدرت نرم برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم منطقه بهکار گرفته می شود، به نحوی که افکار و نگرشهای آنها را تغییر داده و آنها را با سیاستهای امریکا در منطقه همراه کند. این کشور به خوبی پی برده است که اگر نتواند افکار عمومی را با خود همراه سازد، قادر نخواهد بود به اهداف سیاست خارجی خود دست یابد. زمانی که امریکا برای جنگ با عراق به دنبال کسب حمایت کشورهایی مانند ترکیه بود نتوانست موافقت این کشور را کسب کند، چرا که افکار عمومی در این کشور دید منفی نسبت به سیاستهای امریکا داشتند. حتی زمانی که رهبران خارجی رابطه دوستانهای با امریکا داشته باشند، اگر مردم و مجلس آنها تصویری منفی از این کشور و سیاستهایش داشته باشند، آزادی عمل آنها ممکن است محدود شود. در چنین شرایطی، دیپلماسیای که افکارعمومی را هدف گرفته باشد، میتواند همانند ارتباطات دیپلماتیک طبقهبندی شده سنتی در میان رهبران، برای کسب نتایج و پیامدها مهم باشد. در حال حاضر، امریکا فعالیتهای دیپلماسی عمومی را به عنوان شکل مدیریت شده قدرت نرم در رأس سیاست خارجی خود قرار داده است و سعی دارد با بهره گیری از فعالیتهایی مانند مبادلات آموزشی و فرهنگی، پخش برنامه های بینالمللی و طیف وسیعی از اقدامات دیگر ذهنیت مردم غرب آسیا را نسبت به خود تغییر داده و وجهه از دست رفته این کشور را ترمیم کند(بهرامی، ۱۳۹۰).
تردیدی نیست که امریکا تقریباً از همه ارکان برای اعمال “قدرت نرم” برخوردار است که از جمله آنها میتوان به جریانهای مهاجرت، فیلمهای هالیوود، شرکتهای بین المللی، دانشجویان خارجی، کتابها، موسیقی، پایگاههای اینترنتی، نامزدهای جایزه نوبل و دستاورهای علمی اشاره کرد(نای، ۱۳۸۶، ص۱۳۴). پیروزی در جنگ سرد، فروپاشی شوروی و تکقطبی شدن جهان نیز بر این اعتبار افزوده است. حضور بلندمدت در منطقه، نیاز شدید دولتهای وابسته به حمایت مستمر امریکا، وابستگی شدید کشورهای منطقه به آن، تأمین امنیت صوری منطقه، انعقاد پیمانهای مختلف با کشورهای منطقه، پایان دادن به اشغال کویت، اشغال عراق و سرکوب صدام، حضور نظامی جدی در منطقه، نقش تعادلبخشی در منطقه، نفوذ بلامنازع در سازمانهای بینالمللی، روابط گسترده سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی با بیشتر کشورهای منطقه، تلقی این کشور به عنوان مأمن و تکیهگاه نظامهای استبدادی و غیر دمکراتیک حاکم بر بیشتر کشورهای منطقه، نقش محوری آن در فرایند جهانی شدن، کمکهای اقتصادی و گاه بلاعوض به برخی کشورهای نیازمند منطقه، طرح شعارهای فریبنده همچون حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، قدرت زیاد در جعل اتهامات، بحرانآفرینی و ایجاد رعب و هراس در میان مردم و رهبران کشورها و خوف دولتهای منطقه از ناهمسویی با سیاستهای این کشور، نفوذ در میان رهبران و نخبگان بیشتر کشورهای منطقه، تلاش گسترده فرهنگی برای انتشار ارزشها و الگوهای مورد قبول خود در جهان اسلام، به ویژه در میان نسل جوان و کسب محبوبیت و … از مواردی به شمار میرود که به
حسب ظاهر موجب کسب قدرت نرم برای این کشور در نزد دولتهای وابسته غیرمردمی شده است
(حجازی، ۱۳۸۷، ص۱۳).
۲-۱۷-۲- محدودیتها و چالشهای قدرت نرم امریکا در غرب آسیا
۲-۱۷-۲-۱- تردید نسبت به فرهنگ امریکایی
در غرب آسیا دودلی و تردید نسبت به فرهنگ امریکایی، باعث تحلیل و محدودیت هر چه بیشتر قدرت نرم امریکا شده است. در حال حاضر در غرب آسیا، تلویزیون و شبکه های ماهوارهای بسیاری راهاندازی شده اند که بیش از هر چیز بیانگر گریز این کشورها از فرهنگ القایی امریکایی و بازگشت به خود است. برای نمونه، راهاندازی شبکه “الجزیره” و پخش تصاویر سانسور نشده این شبکه تأثیر سیاسی بسیار قدرتمندی بر تلاش های امریکا برای سرپوش گذاشتن بر تحولات منطقهای(جنگ عراق و افغانستان) داشت.
۲-۱۷-۲-۲- اختلاف فرهنگی زیاد بین امریکا و کشورهای غرب آسیا
منطقه غرب آسیا چالشی ویژه برای قدرت نرم امریکا بهشمار میرود. در عین حال منطقه غرب آسیا غوطهور در ارتباطات مدرن است که بیشترین نگرش ضد امریکایی در میان مردمان این منطقه مشاهده می شود. این منطقه چالشی خاص را متوجه قدرت نرم امریکا می کند، چرا که قدرت نرم بستگی به خواست دریافتکنندگان آن نیز دارد و اختلاف فرهنگی بین امریکا و اروپا به بزرگی اختلاف بین امریکا و کشورهای غرب آسیا نیست. بدین ترتیب اروپا بیشتر از غرب آسیا مستعد منابع قدرت نرم امریکاست، چرا که با توجه به تصور مردمان غرب آسیا از امریکا به عنوان کشوری ضد اسلامی و ضدعربی و با توجه به نفوذ گسترده ارتباطات در افکار عمومی کشورهای این منطقه و نقش ارتباطات در بالا بردن آگاهی و دانش مردم، به نظر میرسد که سیاست نرم امریکا در غرب آسیا با چالشی جدی مواجه شده است(عطایی، قادری کنگاوری و ابراهیمی، ۱۳۹۰، صص۱۹۸-۱۹۷).
۲-۱۷-۲-۳- نهضت بیداری اسلامی
مهمترین عامل در افول قدرت نرم امریکا، موج بیداری اسلامی، قیامها و خیزشهای مردمی منطقه در مبارزه با استبداد حاکمان مورد حمایت امریکاست. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که اسلام سیاسی جایگاه ویژهای در گسترش این قیامها داشته است و نه حاکمان مستبد غرب آسیا بلکه ارزشهای دمکراسی غرب را هم به چالش کشیده است و نماد این چالشها در خواسته های مردمی این قیامها نمایان است.
۲-۱۷-۲-۴- موضع مبهم امریکا در قبال انقلابهای منطقه
در حال حاضر موضع مبهم امریکا در قبال بحران بحرین، اردن، یمن، عربستان و سایر متحدان خود در منطقه موجب تضعیف قدرت نرم امریکا در غرب آسیا شده است(ستوده، جعفری، نجاتپور، عمروآبادی،
۱۳۹۰، ص۱۹۰).
۲-۱۷-۲-۵- حمایت قاطع از رژیم صهیونیستی
ادامه حمایت از رژیم صهیونیستی، پرهزینهترین سیاست برای قدرت نرم امریکا در غرب آسیا و جهان اسلام است(نای، ب، ۱۳۸۶، ص۱۳۳).
۲-۱۷-۲-۶- کاهش اعتبار امریکا در منطقه
در میان رهبران افکار عمومی، اعتبار[۱۷] منشأ تعینکننده و منبع با اهمیت قدرت نرم بهشمار میرود. شهرت، اهمیتی بیشتر حتی نسبت به گذشته پیدا کرده است و مبارزات سیاسی اغلب بر سر ایجاد و از بین بردن اعتبار رخ میدهد. دولتها نه تنها با دیگر دولتها برای اعتبار به رقابت میپردازند؛ بلکه این کار را با بهره گیری گسترهای وسیع از بدیلهای مختلف، شامل رسانههای خبری و شرکتها و سازمانهای غیردولتی و سازمانهای بینالمللی و شبکه های مجامع علمی انجام می دهند، بهگونهای که سیاست به عرصه مبارزه میان اعتبارهای رقیب تبدیل شده است(عطایی، قادر کنگاوری و ابراهیمی، ۱۳۹۰، ص۱۹۳). در نتیجه اعتبار نقش مهمتری به عنوان منشأ قدرت یافته است. اطلاعاتی که تبلیغاتی به نظر میرسد نه تنها ممکن است بیارزش شمرده شود بلکه در صورتی که موجب کاهش شهرت کشوری از لحاظ اعتبار شود زیانبخش نیز تلقی گردد. ادعاهای مبالغهآمیز در باره تهدید قریبالوقوع سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین و پیوندهای مستحکم وی با القاعده بهاحتمال در جلب حمایت مردم امریکا و انگلیس از جنگ عراق مؤثر بوده است؛ اما افشاگریهای بعدی درباره مبالغهآمیز بودن ادعاهای یادشده ضربهای سنگین به اعتبار این دو کشور وارد آورد(نای ۱۳۸۳، صص۱۳-۱۲).
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. بعلاوه اینکه نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده بر هم منطبق می باشند و این نیز تایید کننده نرمال بودن منغیر کیفیت سیستم اطلاعات می باشد.
۲-۲-۴ آزمون نرمال بودن کیو- کیو برای شاخص کیفیت:
نمودار ۶-۴: آزمون نرمال بودن شاخص کیفیت
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر تقریبا شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده تقریبا بر هم منطبق می باشند و لذا می توان متغیر کیفیت اطلاعات را به عنوان یک متغیر نرمال در نظر گرفت.
۳-۲-۴ آزمون نرمال بودن کیو- کیو برای شاخص استفاده:
۷-۴: آزمون نرمال بودن شاخص استفاده از سیستم
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر تقریبا شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده تقریبا بر هم منطبق می باشند و لذا می توان متغیر کاربرد سیستم را به عنوان یک متغیر نرمال در نظر گرفت.
۴-۲-۴ آزمون نرمال بودن کیو- کیو برای شاخص رضایت:
نمودار ۸-۴: آزمون نرمال بودن شاخص رضایت
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر تقریبا شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده تقریبا بر هم منطبق می باشند و لذا می توان متغیر رضایت از سیستم را به عنوان یک متغیر نرمال در نظر گرفت.
۵-۲-۴آزمون نرمال بودن کیو- کیو برای شاخص عملکرد فردی:
نمودار ۹-۴: آزمون نرمال بودن شاخص عملکرد فردی
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر تقریبا شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده تقریبا بر هم منطبق می باشند و لذا می توان متغیر عملکرد فردی را به عنوان یک متغیر نرمال در نظر گرفت.
۶-۲-۴ آزمون نرمال بودن کیو- کیو برای شاخص عملکرد سازمانی
:
نمودار ۱۰-۴: آزمون نرمال بودن شاخص عملکرد سازمانی
نمودار های هیستوگرام و کیو- کیو
همانطور که مشاهده می شود، نمودار هیستوگرام این متغیر تقریبا شبیه یک نمودار نرمال (زنگوله شکل) می باشد. نمودار Q-Q نیز نشان می دهد ارزش های مورد انتظار و ارزش های مشاهده شده تقریبا بر هم منطبق می باشند و لذا می توان متغیر عملکرد سازمانی را به عنوان یک متغیر نرمال در نظر گرفت.
۳-۴آزمون فرضیات:
برای آزمون فرضیات فرعی از همبستگی پیرسون استفاده شده است. شاخص های بدست آمده در جداول مربوطه آمده است.
۱-۳-۴ فرضیات اصلی
-
- به نظر میرسد بین فناوری اطلاعات و عملکرد فردی کاربران نهایی سازمانهای دولتی نوشهر رابطه معنیداری وجود دارد.
جدول ۵-۴: نتایج آزمون فرضیه اصلی اول
فرضیه | ضریب همبستگی | Sig | نتیجه آزمون |
رابطه فناوری اطلاعات با عملکرد فردی | ۰٫۸۷ | ۰۰/۰ | تایید |
جدول شماره ۲-۴: ترانزیت صادرات و واردات ترکمنستان و کشورهای آسیای مرکزی از مسیر ایران ۲۰۰۳ م. (هزار تن)
ردیف | کشور | صادرات | واردات |
۱ | ترکمنستان | ۲۵۸ | ۴۸ |
۲ | کشورهای آسیای مرکزی | ۱۸۹ | ۱۵۶۶ |
۳ | جمع | ۴۴۷ | ۱۶۱۴ |
منبع: ترکمنستان، [به سفارش] دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی؛ وزارت امور خارجه، صفحه ۱۲۶.
۲ – ۴ – ۴ جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران به عنوان مسیر انتقال خط لولهی انرژی آسیای مرکزی و دسترسی به دریاهای آزاد
امنیّت انرژی وابستگی فزاینده تولیدکنندگان و مصرف کنندگان منابع انرژی و کشورهای در مسیر انتقال آن را به نمایش می گذارد. امروزه تامین امنیت انرژی بیشترین اهمیت را برای همه کشورهای جهان، هم و تولیدکنندگان و هم مصرف کنندگان دارد (کولایی و اله مرادی، ۱۳۹۰: ۳۲). چرا که امروزه، عصرِ برتری های اقتصادی در مناسبات بین المللی است و منابع اقتصاد جغرافیایی و راه های انتقال آن به عنوان مسیرهای خرید و فروش و سودآوری نقش اساسی در روابط بین الملل دارد و کشورها سعی بر آن دارد تا با کسب بالاترین منفعت از شرایط ژئواکونومی موجود در عرصه جهانی نصیب خود سازنداین اصل، حتّی همواره مورد توجّه سیلاستمداران بوده است. تنوع منابع و گوناگونی در دسترسی منابع انرژی مورد نیاز، به بخش مهمی از مولفه های سیاست های جهانی برای تامین امنیت انرژی تبدیل شده است. چرچیل گفته بود: “تنوع در عرضه، منابع و مسیرهای دستیابی” با تنوع در منابع انرژی یکی از مهمترین تضمین های امنیت انرژی است و درواقع نکته مهم و حیاتی تامین آن است (کولایی و اله مرادی، ۱۳۹۰: ۳۲). خلا ناشی از فروپاشی شوروی و وجود منابع غنی انرژی در این منطقه، توجّه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای را به حوزه انرژی در کشورهای استقلال یافته از اتحاد شوروی بسیار جلب توجّه کرده است. از سوی دیگر، از نظر ژئوپولیتیک، قدرتهای برتر در قرن ۲۱، کشور یا کشورهایی هستند که بر منابع انرژی جهان تسلط داشته باشند چرا که از طرفی نبود چشم انداز روشن برای انرژی های جایگزین نفت و گاز و از طرفی ارزانی و گرانی منابع مواد انرژی و همچنین روند روبه رشد تقاضای انرژی روز به روز بر اهمیت استراتژیک این منابع در قرن ۲۱ می افزاید. حال برای انتقال این منابع هیدروکربنی با ارزش استراتژیک، به مسیرهایی نیاز است که به لحاظ متغیر های تاثیر گذار نظیر امنیت سرزمین، هزینه انتقال، مسافت خطوط انرژی و وجود زیر ساختهای لازم برای انتقال انرژی و … این امکان را تا با کمترین مشکل بتواند نقش ترانزیتی بر عهده بگیرد (اطاعت و نصرتی، ۱۳۸۸: ۲). این در حالی است که به دلیل امتیاز انرژی آسیای مرکزی، بر اثر حضور کشور فرامنطقه ای ایالات متحده آمریکا در این منطقه و سیاست های خصمانه ای که این کشور در قبال جمهور اسلامی ایران در پیش گرفته است، نادیده انگاشته شده است؛ از این رو، این کشور سعی بلیغ خود را بر این نهاده است تا با انتخاب مسیرهای جایگزین، بجای مسیری که از جمهوری اسلامی ایران عبور می کند، جمهوری های آسیای مرکزی را از این امتیاز جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران محروم سازد. در حالی است که مسیر چین با طولی برابر با ۳۴۰۰ کیلومتر، طولانی ترین مسیر است و دست کم از سه کشور عبور خواهد کرد، مسیر باکو - جیهان نیز با طی ۱۸۲۰ کیلومتر طول، غیر از ترکمنستان باید از باید از سه کشور آذربایجان، گرجستان و ترکیه بگدرد. مسیر کوتاه افغانستان به شبه قاره هند نیز بشدت ناامن است و نیاز به عبور معبری دو جداره (افغانستان - پاکستان) خواهد داشت. گری سیک مشاور امنیتی ریگان در این زمینه اظهار می دارد: «سیاست خط لوله ایالات متحده ناشی از خط مشی سیاسی آن است، من شخصاً فکر می کنم این خط لوله (باکو - جیهان) غیر قابل قبول و از نظر اقتصادی اجرای آن غیر ممکن است و ایالات متحده به خاطر دلایل استراتژیک می خواهد این خط لوله را ایجاد کند» (کریمی پور، ۱۳۷۹: ۱۳۰). از این رو، توجّه به ویژگی های طبیعی (جغرافیایی) بدون توجّه به اهداف کشورها در دنیای که تمامی کشورها در عصر ژئواکونومی نیازمند آن هستند، شرط اساسی برای کشورها به منظور دستیابی به منافع شان است. از این رو، سیاستمداران نباید بدون توجّه به منافع و اهداف ژئواکونومیک، جهت دستیابیدن به اهداف ژئوپلیتیک خود در دنیای امروزی باشند. از این رو می توان گفت که ایجاد کردن سیاستهای اقتصادی، توجه به وضعیت جغرافیایِ سیاسی و جغرافیای اقتصادی (ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک) کشورها، امری ناگریز یاشد. در نگاهی هرچند گذرا به جغرافیای سیاسی و اقتصادی آسیای مرکزی و قفقاز می توانیم بگوییم که:
-
- آسیای مرکزی از لحاظ جغرافیایی در محل تقاطع اروپا در غرب و آسیا در شرق واقع شده و از شمال به روسیه و از جنوب به جهان اسلام محدود می شود و همین مسئله منطقه را از موقعیت استراتژیک بسیار عمده ای برخوردار است؛
-
- این منطقه فاقد ساحل بوده و مستقیماً به دریای آزاد راه ندارد و تنها می تواند با عبور از خاک همسایگان به دریای آزاد جهان راه پیدا کند و همین مسئله همکاری منطقه ای را ضروری می س سازد؛
-
- در این منطقه منابع انرژی نفت و گاز و سایر منابع طبیعی به وفور یافت می شود؛
-
- این منطقه دارای شرایط مناسب برای کشاورزی خصوصاً کشت پنبه می باشد (موسوی، ۱۳۷۵: ۷۲).
دریای خزر دارای بزرگترین ذخایر شناخته شده ای است که در آخرین تلاش بشر برای کسب درآمد بیشتر و دراز مدت کشف شده است. بنابراین منابه انرژی دریای خزرکه آخرین جبهه نبرد انسان و طبیعت بر کشف ذخایر جدید است. به جزر روسیه و ایران که از لحاط انرژی دارای منابع متنابهی هستند که در گذشته کشف شده است، از میان ۸ کشور جدید الاستقلال آسیای مرکزی و قزاقستان، آذربایجان، قزاقستان ترکمنستان و آذربایجان دارای ذخایر اثبات شده ۷/۶۴ میلیارد بشکه نفت ۳۷۳ تریلیون فوت گاز می باشند. این مقادیر دقیقاً ۷/۲ درصد از دخایر اثبات شده نفت و ۷ درصد منابع گاز جهانی است (عزتی، ۱۳۸۸: ۸۴). بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی با وجود مخالفت وزارت نفت ایران را بی نیاز از نفت و گاز ترکمنستان می دانست، اما از سوی دیگر نگاه استراتژیک به روابط، حفظ موقعیّت و اهمیت جغرافیایی کشور، کسب منافع اقتصادی و همچنین دشواری و پرهزینه بوده هزینه انتقال گاز از جنوب به شمال، واردات گاز از ترکمنستان را توجیه پذیر نمود. بر اساس توافقات صورت گرفته یک خط لوله از کریچه به کردکوی به طول ۱۹۰ کیلومتر با قطر ۴۰ اینچ احداث گردید که در سال ۱۹۹۷ افتتاح گردیدکه از آن زمان تا کنون (۲۰۰۳ میلادی) ۳/۲۳ میلیارد متر مکعب گاز ایران صادر گردیده است. این گاز وارداتی جهت تامین مصارف عادی و خانگی و نیروگاهی مورد مصرف قرار می گیرد. اجرای این طرح تاثیر زیادی در ارتفاع روابط دو کشور داشت چرا که این خط لوله انحصار سیستم خط لوله روسیه شکسته و ترکمنستان یک بازار به غیر کشورهای [۵۸]CIS جهت گاز خود ایجاد نموده است (کتاب سبز ترکمنستان، ۱۳۸۶: ۱۲۹).
جدول شماره ۳-۴: خطوط انرژی نیرو موجود بین ایران و ترکمنستان سال ۱۳۸۳
ردیف | مسیر | طول مسیر | جریان |
۱ | گنبد (علی آباد) ـ بالکان آباد | ۲۷۰ کیلومتر | ۲۳۰KV |
۲ | سرخس ـ سرخس | ۲۶ کیلومتر |
استفان لیندر[۱۲] اقتصاد دان سوئدی در سال ۱۹۶۱ این تئوری را بر اساس مفهوم تجارت در صنایع یکسان ارائه کرد. این تئوری پیشنهاد کرد که مصرف کنندگانی که در مرتبه یکسان و یا مشابهی قرار دارند از سلیقهها و ترجیهات یکسانی نیز برخوردار هستند. [۲]
در این تئوری لیندر پیشنهاد میکند که در ابتدا شرکتها برای مصرف داخلی خود تولید کنند و پس از آن هنگامی که قصد دارند به صادرات محصول خود بپردازند بازارهایی که به نظر میرسد از نظر سلیقه به مصرف کنندگان خودشان شبیه بوده و دارای پتانسیل بیشتری جهت موفقیت در آن هستند را پیدا میکنند. [۲]
تئوری لیندر توضیح میدهد که غالب تجارت در کالاهای ساخته شده بین کشورهایی اتفاق خواهد افتاد که دارای سرانه درآمد شبیه به هم هستند و همان نوع از محصول در آن کشور رایج خواهد بود. [۲]
این تئوری در کشورهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که برندها و محبوبیت محصول فاکتورهای مهمی در تصمیم خریداران در فرایند خرید هستند. [۲]
۲-۳-۲ نظریه چرخه زندگی محصول[۱۳]
نظریه چرخه زندگی محصول، در سال ۱۹۶۰ توسط ریموند ورنون پروفسور مدرسه هاروارد ارائه شد[۲] این نظریه به چهار مرحله تقسیم شده است که شامل بخشهای زیر است. [۸]
معرفی: دوره ای که در آن کالا به بازار معرفی میشود.
رشد: دوره ای که کالا در بازار مورد قبول واقع میشود و سودآوری به طور قایل ملاحظهای افزایش مییابد. بلوغ: در این دوره از رشد فروش کاسته میشود. چرا که کالا توسط اکتریت خریداران بالقوه پذیرفته شده است. سودآوری در این دوره تثبیت میشود و یا کاهش مییابد، چرا که برای دفاع از موقعیت کالا در مقابل رقبا هزینههای بازاریابی را باید افزایش داد.
زوال: در این دوره فروش تحت تاثیر عوامل مختلف کاهش یافته و سودآوری تحلیل میرود.
این تئوری فرض کرد که تولید یک محصول جدید در یک کشوری که دارای نوآوری باشد اتفاق خواهد افتاد. در سال ۱۹۶۰ این تئوری برای توضیح دادن موفقیت تولید ایالات متحده که پس از جنگ جهانی دوم در بسیاری از صنایع دارای تولید برتر در سطح جهانی قرار داشت بسیار مناسب بود. [۲]
دوره عمر کالای بین المللی: زمانی که فروش کالایی در یک کشور با رکود مواجه میشود، فروش همین کالا ممکن است در کشور دیگر رو به افزایش باشد. پذیرش کالا در سراسر جهان به نسبتهای مختلف صورت میگیرد. گاه کشوری که کالایی را با تاخیر میپذیرد، خود آن کالا را ارزان تولید میکند و در صدور این کالا به دیگر کشورها سرآمد میشود. بدین ترتیب، بسیاری از کالاها علاوه بر برخوداری از یک الگوی دوره عمر داخلی، یک الگوی دوره عمر کالای بینالمللی هم دارند. [۸]
۲-۳-۳ نظریه رقابت استراتژیک تجاری[۱۴]
این نظریه در سال ۱۹۸۰ توسط دو اقتصاددان به نام های پائول کروگمن[۱۵] و کلوین لنکستر[۱۶] پایه گذاری گردید. تئوری آنها بر روی تلاشهایی جهت بدست آوردن مزیت رقابتی در مقابل دیگر سازمانهای جهانی متمرکز شده بود. شرکتهای چند ملیتی مباحث تجارت آزاد که مبتنی بر فرض رقابت کامل است و چارچوب نظری سنتی تجارت بینالملل را شکل میدهد، غیرواقعی است. چون در تجارت بینالملل ما با الگوی انحصار چند جانبه سازمانهای صنعتی نیز سر و کار داریم. به دلیل وجود رقابت ناقص، سودهای بالای نرمال نصیب شرکت ها میشود..
در چنین شرایطی اگر دولت مداخله استراتژیک انجام دهد میتواند این سودهای بالای نرمال را از شرکتهای خارجی به شرکتهای داخلی منتقل سازد. نظریه استراتژیک تجاری حمایت قوی از جنبهه ای کلیدی استراتژی با محوریت صادرات انجام میدهد. به رغم ادعاهای بسیاری که تجارت آزاد را بهترین سیاست تجاری میدانند ولی در عمل، شکلهای مختلف مداخله دولت، جنبه برتر تجارت بینالمللی را شکل داده است. نظریه استراتژیک تجاری، فروض واقعیتر و توصیه سیاستی عملیتری را در مقایسه با نظریههای سنتی و مرسوم تجارت بینالملل ارائه میکند. [۲]
۲-۳-۴ نظریه مزیت رقابتی ملی[۱۷]
در ادامه سیر تکاملی تئوریهای تجارت بینالمللی مایکل پورتر[۱۸] مدل جدیدی را را برای توضیح مزیت رقابت ملی ارائه داد. تئوری پورتر بیان میکند که رقابت کشورها در صنعت به ظرفیت نوآوری و بهبود امکانات آنها بستگی دارد. [۲]
وی همچنان روی این موضوع تمرکز کرد که چرا برخی از کشورها در بعضی از صنایع رقابتی هستند و برای توضیح این تئوری، چهار عاملی که به آن متصل بوده را مشخص کرد که عبارتند از: [۲]
-
- منابع بازار داخلی و قابلیتهای آن
-
- شرایط تقاضا برای بازار داخلی
-
- تامین کنندگان داخلی و صنایع مکمل
-
- مشخصات شرکتهای داخلی
به اعتقاد پورتر، چهار عامل درونی به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آن ها میتواند بر شرایط بقیه مؤثر باشد. علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و اتفاقات پیشبینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تأثیر غیر مستقیم دارند و از طریق تاثیر بر آنها میتوانند در رقابتپذیری نیز تاثیر گذار باشند. [۲]
علاوه بر این چهار فاکتور پورتر به نقش دولتها و شانس اشاره میکند که در رقابت ملی صنعتها تا حدودی دارای نقش است. دولتها میتوانند به وسیله اقدامات و سیاستهایشان، رقابت بین شرکت ها و صنایع خود را افزایش دهند. [۲]
۲-۴ عوامل تعیین کننده مزیت نسبی
پیشتر دیدیم که مزیت نسبی با مفهوم کاربردی آن دیگر صرفا به عنوان تولید یک کالا با هزینهای نسبتاً کمتر نیست؛ بلکه جنبههای دیگری نظیر صدور کالا را نیز در بر میگیرد. لذا مزیت نسبی متأثر ازعوامل متعددی است که در فرایند تجارت بین الملل مرحله پیش از تولید کالا، تا هنگام صدور، در اختیار مصرف کننده قرار گرفتن و حتی خدمات پس از فروش را در بر میگیرد. از این رو برای شناخت بهتر عوامل مؤثر بر مزیت نسبی، آنها را در سه جنبه مختلف تولید، صدور و تقاضا، مورد بررسی قرار میدهند. [۹]
بنابراین نظریهها؛ هر چه عوامل تولید مورد استفاده در تولید کالای معینی در کشوری ارزانتر باشد، احتمال برخورداری آن کشور از مزیتهای نسبی در تولید آن کالا بیشتر خواهد بود ؛ برای مثال، در تئوری هکشور -اوهلین احتمالا کشور برخوردار از نیروی کار فراوان در تولید کالاهای کاربر از مزیت نسبی برخوردار است و کشور دارای سرمایه فراوان در تولید کالاهای سرمایه بر مزیت نسبی دارد . به عبارتی دیگر ؛ قیمت پایینتر عوامل تولید سبب کاهش هزینه تولید و در نتیجه ، تأثیر بر مزیت نسبی میشود. از این رو مقدار عرضه منابع و امکانات تولید ، شاخصی مؤثر در تعیین مزیت نسبی است. [۹]
بر اساس این نظریه کشورهای جهان سوم به دلیل دارا بودن نیروی کار ارزان و به دلیل کمبود دانش فنی و سرمایه، باید در زمینههای تولیدی و صنعتی کاربر سرمایهگذاری کنند و مزیتهای خود را در چارچوب محصولات چنین صنایعی جستجو نمایند . اما نکته حائز اهمیت در زمینه مزیتهای نسبی پویایی آنها است، به عبارتی دیگر، حفظ مزیتهای نسبی به مراتب حساس تر از وجود اولیه آنها است، زیرا با پیشرفت دانش فنی و تحرک عوامل تولید دیگر مزیتهای نسبی اصولا پایدار و دائمی نیستند. [۹]
اگر کشوری خواهان حفظ مزیتهای نسبی خود باشد، باید ساختار صنایع خود را به گونهای انعطاف پذیر سازد که نسبت به تحولات دانش فنی و عوامل دیگر حساس و از نظر ساختار پویا باشد . به همین دلیل است که شاهد تخصیص اعتبارات قابل توجه در زمینه تحقیق و توسعه در کشورهای صنعتی و توسعه یافته هستیم. میزان تقاضا برای کالاهای تولیدی در داخل کشور نیز مزیت نسبی را بشدت تحت تأثیر قرار میدهد. تغییر در الگوی مصرف داخلی میتواند توان صادراتی کشور و شاخصهای بازار و مزیت نسبی را متأثر سازد.[۹]
مسئله دوم صادرات است که پدیدهای بسیار پیچیدهتر و دشوارتر از تولید است . به دلیل جدایی و دوری بازار مصرف از محل تولید کالا و وجود تفاوت در فرهنگ های تولیدی و مصرفی، تولیدکنندگان برای صدور محصول خود نیازمند حمل کالا به محل مصرف هستند و در نتیجه متقبل هزینههای متعددی مانند هزینههای حمل و نقل، بیمه و بازاریابی میشوند .این عوامل در تعیین بهای تمام شده و قیمت کالا مؤثرند و مزیت نسبی را متأثر میسازند. درشرایط کنونی شاهد آن هستیم که ایران در تولید بسیاری از کالاها ، مزیت نسبی دارد ؛ اما به دلیل ضعف در سیستمهای بستهبندی، حمل و نقل و عواملی از این قبیل ، از مزیت نسبی در زمینه صدور کالا محروم میباشد. [۹]
و بالاخره سومین عامل مؤثر بر مزیت نسبی، تقاضا برای کالاهای تولید شده و عوامل مؤثر بر تقاضا است. از سویی دیگر حلقه نهایی صادرات یک کالا ایجاد تقاضا برای آن کالا در بازارهای مصرف است؛ یعنی فعالیتهای صورت گرفته در جهت صادرات کالا، تنها زمانی موجب میشود که یک کشور از مزیت نسبی خود بهرهمند گردد که کالای تولید و عرضه شده آن کشور در بازارهای خارجی تقاضا داشته باشد و مصرف کنندگان خارجی حاضر به خرید آن کالا باشند. از این رو هر عاملی که بتواند این حلقه نهایی را تحت تأثیر قرار دهد، به یقین بر مزیت نسبی نیز اثرگذار خواهد بود. [۹]
۲-۵ شاخصهای مزیت نسبی
در زمینه مزیت نسبی از دیدگاه تجارت، شاخصهای زیادی وجود دارد که مشهورترین آنها عبارت است از مزیت نسبی آشکار بالاسا[۱۹]، مزیت آشکار متقارن[۲۰]، شاخص میچلی، شاخص کای دو، سهم تراز تجاری و … میباشد. [۱۰]
۲-۵-۱ شاخص مزیت نسبی آشکار
RCA =
: ارزش صادرات کالای مورد نظر i از کشور j
: ارزش کل صادرات کشور مورد مطالعه
: ارزش صادرات کالای مورد نظر i در سطح جهانی
: ارزش کل صادرات جهانی
شاخص مزیت نسبی آشکار شده مقادیری بین صفر و بی نهایت را میتواند اختیار کند. مقادیر بزرگتر از یک بیانگر وجود مزیت نسبی در تولید کالای مورد نظر است و مقادیر بین صفر و یک نشانه عدم وجود مزیت نسبی است. [۱۱]
تغییرات این شاخص طی زمان میتواند بیانگر تغییر جایگاه مزیت نسبی یک کالا تلقی شود که این تغییر ممکن است به دلایلی همچون کاهش هزینه نسبی تولید کالا، تغییر در نرخ مبادله ارز و یا تغییر در موانع تجاری داخلی و یا کشورهای متقاضی کالا باشد. [۱۲]
۲-۶ نگاهی به صنعت میگو در جهان
اگرچه پرورش میگو در جهان از سابقه ای نزدیک به ۶ قرن برخوردار است اما سابقه پرورش علمی میگو به دهه ۱۹۵۰، زمانی که تکثیر میگو به شکلی تجارتی گسترش یافت ، باز میگردد. در حالی که تا سال ۱۹۷۵ میلادی تولید میگوی پرورشی در حدود ۵۰ هزار تن بود با ارتقای فن آوری تولید بچه میگو و غذا و بهبود کیفیت تجهیزات و تاسیسات پرورش میگو و مدیریت مزارع میزان تولید میگوی پرورشی در اوایل دهه ۱۹۹۰ به بیش از ۷۰۰ هزار تن افزایش یافت و در قرن بیست ویکم از مرز یک میلیون تن گذشت. [۱۳]
تحولات پرورش میگو در طی پنجاه سال اخیر را میتوان به چند دوره تقسیم نمود: [۱۴]
دوره اول: سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۵ که از آن به عنوان سالهای تدوین فن آوری تکثیرو پرورش میگو میتوان نام برد و در طی آن با تحقیقات انجام شده در زمینه خصوصیات زیستی میگو و نیازمندیهای محیطی دانش لازم برای توسعه تجاری تکثیر و پرورش میگو فراهم آمد. [۱۴]
دوره دوم: سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۵ که آن را میتوان سالهای تکوین فن آوری دانست و در کنارتحقیقات وسیعتر وعمیقتر تجهیزات لازم برای پرورش میگو تولید، عرضه و در مزارع به کار گرفته شد.در پایان این دوره میزان تولید میگوی پرورشی ۲۰۰ هزار تن (حدود ۱۰ درصد از کل تولید جهانی میگو در سال ۱۹۸۵) بود. [۱۴]
دوره سوم: ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ که به واسطه تقاضا و قیمت بالای میگو در بازارهای جهانی شاهد گسترش جغرافیایی مناطق پرورش میگو از آسیای جنوب شرقی و امریکای لاتین به خاورمیانه ، آفریقا، اقیانوسیه و مناطق ایندو- پاسیفیک هستیم. در طی این سالها کشورهایی مانند عربستان و ایران در خاورمیانه و ماداگاسکار و استرالیا پرورش تجارتی میگو را تجربه و برنامههای توسعه این فعالیت را به اجرا گذاردند. در عین حال در این دوره کشورهای متقدم نظیر چین، تایلند، اکوادور و… مشکلات ناشی از بروز بیماریها را تجربه کردند و برخی مانند فیلیپین دیگر نتوانستند به جایگاه پیشین خود در بین پرورش دهندگان میگو باز گردند. میزان تولید میگوی پرورشی در پایان این دوره کمتر از ۳۰% کل میگوی تولید شده در این سال بود. [۱۴]
دوره چهارم به سالهای اواخر قرن بیستم و قرن حاضر باز میگردد .در این دوره تولید میگوی پرورشی و میزان عرضه میگو(پرورشی ودریایی) به بالاترین حد خود رسید و کاهش قیمت میگو در بازاراهای جهانی مشکلات زیادی را برای بسیاری از کشورهای تولید کننده میگو، نظیر ایران، بوجود آورده است. [۱۴]
۲-۶-۱ تولید میگو در جهان
تولید جهانی میگو شامل دریایی و پرورشی میباشد که بر اساس آمار منتشر شده از سوی فائو میزان تولید جهانی میگو برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ میلادی از مرز ۵ میلیون تن گذشت که این افزایش ناشی از رشد تولید در پرورش میگو بوده است. [۱۵]
میزان تولید آبزیان دریایی در سالهای اخیر دارای نرخ رشد نزولی بوده است. صید بی رویه، کاهش ذخایر و افزایش جهانی قیمت سوخت تاثیر منفی بر صیادی در اقیانوسها به ویژه صید میگو داشته است. میگو از آبزیان با ارزش اقتصادی بالا است که با توجه به رشد یافتگی و توسعه صیادی آن، انتظار افزایش کل صید چندانی را از آن نمیتوان داشت. مطابق آمار سازمان فائو روند تولید کل آبزیان در سال ۲۰۰۶ بالغ بر ۱۵۷٫۸ میلیون تن بوده که از این مقدار سهم صید آبزیان دریایی ۹۳٫۱ تن و میزان تولید محصولات آبزی پروری در این سال ۶۶٫۷ میلیون تن بوده است. میزان صید جهانی میگوی دریایی در سال ۲۰۰۶ برابر ۳۴۶۰۰۰۳ تن و کل تولید جهانی میگو ( آبزی پروری و صید ) در این سال ۶۶۰۶۹۲۱ تن بوده است. بالاترین آمار مستند صید میگو در خلیج فارس ۱۶۰۰۰ تن و در آبهای ایران ۹۸۵۰ تن در سال ۱۳۷۹ بوده است.[۱۶]
افزایش تقاضا برای آبزیان و محدود بودن ذخایر دریایی موجب گردیده تا آبزی پروری به عنوان مهمترین راه تامین پروتئین مورد نیاز جمعیت روبه رشد جهان و جهت کاهش فشار تلاش صیادی از دریاها، و افزایش درآمد ساحل نشینان به ویژه در کشورهای کم درآمد مورد توجه قرار گیرد. در سالهای آتی تولید به روش آبزیپروری به ویژه گونههایی نظیر میگو رشد دو رقمی خواهد داشت و تولید آبزیان پرورشی بر تولید آبزیان دریایی به عنوان منبع اصلی منابع پروتئینی خوراکی، پیشی خواهد گرفت. بر اساس برآوردهای فائو, در صورتی که مصرف سرانه آبزیان ثابت بماند, در سال ۲۰۳۰ چهل میلیون تن آبزیان مازاد بر تولید کنونی، مورد نیاز جامعه بشری است. [۱۶]