سرهنگ غلامرضا نجاتی در کتاب خود مینویسد: «نهضت جنوب، ساخته و پرداخته شاه و ستاد ارتش و همکاری چند تن از افسران وابسته به دربار، فئودالها و عمال انگلیسی، برای کوبیدن فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده، سازمان داده شده بود.» (نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص ۶۵، ۱۳۷۳)
وی همکاری تمامی این عوامل را در کنار هم، به هدف سرکوبی قیام پیشهوری و کاستن از نفوذ روزافزون حزب توده که سه نفر از رهبران آن، پستهای وزارتی کابینه ائتلافی قوام السلطنه را در اختیار داشتند، قلمداد کرده است. نویسنده کتاب «مطبوعات ایران» نیز عقیده دارد که شاه در جنبش جنوب، نقش داشته است. «غائله فارس…. با توطئه مشترک شاه و قوام و جرج آلن [سفیر آمریکا] و با همکاری مستقیم عوامل انگلیسی ایجاد شد». (ابوترابیان حسین، مطبوعات ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ به انضمام احزاب سیاسی ایران بعد از شهریور ۱۳۲۰، سیری در قوانین مطبوعات ایران از صدر مشروطه تا زمان حال، تهران، انتشارات اطلاعات ۱۳۶۶، ص ۱۹۹).
شخص درجه دو مملکتی، در آن زمان، نخست وزیر ایران – قوام السلطنه- بوده است که البته منابع متعددی اشاره به تأثیر و نقش وی در شکل گیری و هدایت نهضت فارس، کردهاند. «… به هر ترتیب، این ترفند قوام السلطنه در مورد دموکراتها بود.» (نجفقلی پسیان، خسرو معتضد، معماران عصر پهلوی تهران، انتشارات ثالث و آینه، ۱۳۷۹، ص ۱۳۲).
و در منبعی دیگر آمده است: «… برخی معتقدند، قوام،ماجرای فارس را به وجود آورد تا از آن برای آذربایجان نتیجه گیری کند.» (باقر عاقلی، نخست وزیران ایران، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات جاویدان،۱۳۷۴، ص ۱۳۲)
در عقیدهآی دیگر، برخی از نمایندگان مجلس که از قدرت و پیشروی فرقه دموکرات آذربایجان و توسعه نفوذ حزب توده ی نگران و در هر اس بودهآند، با تمام با عوامل انگلیسی، نهضت فارس را پیریزی نمودهآند. (باقر عاقلی، میرزا احمد خان قوام السلطنه در دوران قاجاریه و پهلوی تهران، سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۷۶، ص ۴۸۱-۴۸۰)
شفیعی مینویسد: «… به خاطر خطراتی که در کمین استقلال مملکت، به مناسبت پیدایش فرقه دموکرات آذربایجان نشسته بود، جمعی از وطن خواهان، بر آن شدند با به وجود آوردن این نهضت، دولت مرکزی را متوجه عواقب شوم دخالتهای کمونیسم در امور داخلی کشور و به خصوص، رویه سه وزیر تودهای درکابینه، بنمایند.» (شفیعی، امیر ولی الله، اسراری از سایتهای پشت پرده در ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا نیمه اول ۱۳۲۶، ج اول، تهران، چاپ خرمی، ۱۳۴۰، ص ۷۹-۷۸).
برخی معتقدند که سرتیپ همت، معاون لشکر فارس و همچنین عماد السلطنه فاطمی، استاندار فارس، نیز در قیام فارس سهیم بودهآند. «… آقای عماد السلطنه فاطمی، والی فارس و تیمسار سرتیپ همت، معاون فرماندهی لشکر… در مسیر وقایع قرار داشتند و از فعالیتهای پشت پرده، بیاطلاع نبودند.» (شفیعی ص ۱۱۰). و دیگر اینکه، «طبق دستور سرتیپ همت و سرتیپ سیاه پوش، سربازها حق خروج از پادگان خود را نداشتند.» (قهرمانی ابیوردی، ص ۴۰۸)
نقش مؤثر محمدناصر خان قشقایی و برادران وی در نهضت جنوب، غیر قابل انکار میباشد. آنان گردانندگان و رهبران اصلی قیام بودهاند که با ایلات مجاور خویش متحد شدند و نهضت عشایری فارس را علم نمودند. «محمد ناصر قشقایی … در اواسط سال ۱۳۲۵ هم … نهضت جنوب را برپا داشت.» (پسیان و معتقد ض ۱۲۹)
در کتاب ایران بین دو انقلاب آمده است: «آغازگر این شورش، ناصر قشقایی بوده است.» (آبراهامیان ص ۲۸۹)
محمود طلوعی مینویسد که در رأس این شورش، برادران قشقایی قرار داشتهاند. (محمود طلوعی، پدر و پسر (ناگفتههایی از زندگی و روزگار پهلویها) تهران، نشر علم، ۱۳۷۲، ص ۵۷۰-۵۶۹)
مظفر قهرمانی مینویسد: «محمد ناصر خان در آق چشمه، مرتباً به دید و بازدید با رؤسای محلات و مالکین و روزنامه نویسها و متنفذین شهری مشغول و اکثراً با تلگرافات ونامههایی که مخابره میشد، همفکری و هماهنگی مینمودند.» (قهرمانی ابیوردی، ص ۴۰۸)
علاوه بر رهبری ناصرخان، می ـوان به نقش سایرین در نهضت فارس، پی برد. «… در فارس، ناصر قشقایی، خسرو قشقایی، محمدحسین قشقایی و ملک منصور قشقایی… و گروهی از سران تیرههای «بویراحمدی» و «ممسنی» و «دشمن زیاری»… موجودیت «نهضت مقاومت جنوب» را اعلام نمودند» (ابراهیم صفایی، زندگی نامه سپهبد زاهدی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۳، ص ۸۵).
مطلبی که بیانگر نقش و تأثیر خسروخان در شکل گیری نهضت جنوب میباشد اینکه برای اتحاد ایل عرب و ناصری به قشقاییها که مخالف اتحاد با آنان بوده، خسروخان، در اقدامی، محمد خان ضرغامی رئیس ایل ناصری را توقیف و زندانی می کند و شرط آزادی وی را متحد شدن آنان با قشقاییها، قید می :ند که در نهایت پس از اینکه ایل عرب و باصری حاضر به اتحاد با قشقاییها شدند، وی محمد ضرغامی را از توقیف خود،رها میسازد.
سایر برادران ناصر خان از جمله ملک منصور، محمد حسین و خسرو خان نیز پا به پای ناصرخان در شکل دهی به نهضت جنوب با او همکاری داشتند و نهضت جنوب را به نام برادران قشقایی میشناسند.
بوشهری مینویسد: «در این ضمن خسرو قشقایی، با برخی از کلانتران طوایف عرب و باصری نیز ملاقات کرد و ایشان راوادار نمود که با نهضت جنوب، همراه و متحد شوند.» (نورزاده بوشهری، ص ۷).
بوشهری ادامه میدهد: «… خسرو قشقایی، در جلو اداره فرمانداری نظامی، محمد ضرغامی رادستگیر و خودسرانه، او را به فیروزآباد روانه داشت و از آنجا به ده رم فرستاد و هشتاد روز او را زندانی کرد…» (همان، ص ؟؟؟)
در سند دیگری در این باره آمده است:«… چنانچه امروز، در جلوی اداره نظام وظیفه، عده[ای] قشقایی، محمد ضرغامی، … را گرفته و با دو اتومبیل به خارج شهر بردهآند.» (مرکز اسناد ریاست جمهوری بدون شماره، ۳۱/۵/۱۳۲۵).
«… خسروخان عصر جمعه ، ۲۹ شهریور، در چنار راهدار، سه فرسخی شیراز، مجلس سخنرانی تشکیل داده و در این مجلس که جمعی از سران محلات شیراز اصناف و بازاریان و یکی، دو نفر روحانیون حضور داشتنهاند، میگویند که فارس را باید فارسیان اداره کنند….» (قهرمانی ابیوردی، ص ۴۰۳).
مطلب بالا گذشته از نقش خسروخان و برادران قشقایی در نهضت جنوب، نشانگر نقش متنفذین شیراز و روی اصناف و سایر معتمدین آن شهر در نهضت جنوب میباشد. «ناصرخان قشقایی رهبر نهضت در آق چشمه عملیات جنگی را این طوری برنامهریزی کرده بود: ص ۲۳۶ یکانی)
پیتر آوری نیز معتقد است که رجال شیراز، سهیم در قیام فارس بودهآند. (پیتر آوری تاریخ معاصر ایران از تأسیس سلسله پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲). ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج۲، تهران، انتشارات تاریخ نگار ایران، بیـا ص ۲۹۸).
۳ – ۶ – ۲ درخواستهای عشایر از دولت مرکزی
ایلات جنوب با یکدیگر متحد شدند و رهبران آنان، اقدامات اولیه برای شکل گیری نهضت را انجام داده و مخالفت خود را بادولت مرکزی نیز اعلام کردند. اینک باید ببینیم که آنان چه درخواستهایی از دولت مرکزی داشتند و آیا جوابی به تقاضای آنان داده شده یا خیر.
نکته شایان ذکر در مورد درخواست های عشایر از دولت، این است که تلگرافات و نامه های درخواست عشایر از شخص قوام السلطنه – نخست وزیر- و پاسخهای او به آنها، در مدت زمان اندکی از تاریخ ۲۸/۶/۱۳۲۵ تا ۳۱/۶/۱۳۲۵ بوده و در تاریخ ۳۱ شهریور ماه با جواب رد قوام السلطنه به مطالبات سران عشایر فارس، آنان قیام خود را اعلام نموده و حمله به شهرهای فارس و محاصره و تصرف آنها را آغاز کردند.
مسئله این است که اگر واقعاً کاسهای زیر نیم کاسه نبوده است و عوامل دولتی دخیل در قیام فارس نبودهآند، جواب دادن به این همه درخواست عشایر در فاصله چهار روز از سوی دولت، غیر ممکن بوده و طبیعتاً ، عشایر میبایست فرصت بیشتری به آنان میدادند تا بتواند با خواستههای آنان موافقت نماید، نه اینکه با مخالفت قوام با پارهای از درخواست های که سران قشقایی به افراد خود دستور تصرف شهرها و قتل و غارت را بدهند.
مشکلی که در مورد درخواستهای عشایر وجود دارد این است که در منابع مختلف، گاهی تعداد درخواستهای آنان نیز ، متفاوت آمده است.
مظفر قهرمانی اولین تلگراف درخواست عشایر را در تاریخ ۲۸/۶/۱۳۲۵ ذکر کرده است.
محمدناصر خان و سایر برادران و سران نهضت که خود را موقعیتی مناسب، برای عرض وجود دیدند، تلگرافی بدین مضمون در ۲۸/۶/۱۳۲۵ به قوام السلطنه ، نخست وزیر، مخابره و خواستههای عشایر را به اطلاع رسانیدند:
حکومت بیست ساله که همه توجه به نواحی دیگر شد، پس کلی برای مردم فارس به وجود آورده است، حقوق حقه خود را مطالبه دادند و این تقاضها، نصب العین تمام ایلات و اهالی فارس است:
-
- ترمیم فوری کابینه
-
- تغییر روسای حساس ارتش
-
- محاکمه و مجازات عمال ناصالح دوره دیکتاتوری
-
- واگذاری کارهای فارس از لشکری و کشوری به خود اهالی
-
- تشکیل انجمنهای محلی
-
- تجدیدنظر در مقدار نمایندگان مجلس
-
- اعطای منبع کافی برای اصلاح امور فرهنگی و بهداشتی و طرف و شوارع
-
- تجدیدنظر در قوانین مضر و متناقضی که منافی قانون اساسی است.
-
- اتصال راه آهن مرکز به شیراز وآسفالت جادههای اصلی: محمد ناصر، ملک منصور، محمد حسین قشقایی (قهرمانی ابیوردی، ص ۴۰۱+ ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم، ایرج ذوقی، چ ۲، پاییز ۱۳۶۸، پاژنگ ص ۳۱۳-۳۱۲ + فرخ ص ۹۵۲ + نخست وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی باقر عاقلی ص ۶۲۳).
نام خسرو خان قشقایی در این درخواستها جزو امضاء کنندگان آن ذکر نشده است.
رهایی سران ایل بختیاری که مظفر فیروز، آنان را به بهانه توطئه علیه دولت، در اصفهان دستگیر کرده بود و در تهران در توقیف به سر میبردند، جزو خواستههای اولیه عشایر فارس، محسوب میگردد. «… ناصرخان خواستار رهایی سران بازداشت شده بختیاری، برکناری مقامات حکومت فارس و عزل وزرای تودهای دولت قوام شد.» فاولت ، لویس، ایران و جنگ سرد (بحران آذربایجان ۲۵-۱۳۲۴) ترجمه کاوه بیات، تهران، انتشارات وزارت خارجه، چ ۲، ۱۳۷۴، ص ۱۲۶)
سرکلار معرفت اسکرین در حوادث تاریخ ۲۳ سپتامبر [۲۹/۶/۱۳۲۵] کتاب خود مینویسد: «… استاندار فارس که به عنوان میانجی عمل می:ند پیغاامی از شورشیان به تهران میآورد که درخواست کردهآند، وزراء حزب توده و دیگر وزراء جناح چپ برکنار شوند. رهبران بختیاری که به بهانه توطئه شورش در ماه اولت، زندانی بودند، آزاد شدند و به فارس، یک خودمختاری نظیر آنچه به آذربایجان داده شده، اعطا شود.» (اسکراین ص ۵۳۷)
اشاره به درخواست تاریخ ۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۲۵ عشایر فارس میکند که عماد السلطنه فاطمی، برای رساندن آن به دست قوام به تهران میرود که دیگر به فارس برنمیگردد و قوام السلطنه ، سر لشکر زاهدی را علاوه بر پست فرماندهی نیروی جنوب، به عنوان کفیل استانداری فارس، به فارس میفرستاد تا اینکه با تمام یافتن قیام فارس، امیر همایون بوشهری، استاندار استان هفتم – فارس- میشود.
عماد السلطنه فاطمی که خود، که خود رل مهمی در این نهضت بازی میکرد، در جلسه چنار راهدار در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۲۵ اعلام میکند که فعلاً از هر گونه تظاهرات جداً باید خودداری شود تا خود به تهران بروم و توجه حضرت اشرف نخست وزیر را به جریانات و قضایای فارس، جلب نمایم. در این جلسه پس از مذاکرات بسیار و جلب نظر حضار، تلگراف زیر تنظیم و به مرکز مخابره میشود.
تهران، جناب اشرف قوام السلطنه، نهضت کنندگان فارس و بنادر، با پشتیبانی محمد ناصر خان قشقایی فرمانده نیروی ملی، با رعایت احترام اصل مرکزیت حکومت ملی و اعتماد به شخص جناب اشرف، مستدعیات خود را که عبارت از اجرای کامل قانون اساسی و استفاده از مزایای قانون و اصلاحات اجتماعی، همان قسم که به عرض رسانیده انتظار میرود که چون تمام مستدعیات موافق با قانون بوده، رئیس محترم دولت، موافقت و ابلاغ فرمایند که به اوضاع فعلی خاتمه داده شود که متأسفانه پاسخ مثبتی تاکنون داده نشده. اینک انجم تمنیات خود را که هیچ یک از آنها خلاف قانون نبوده، سریعاً استدعا و خواستار است که برای تسکین احساسات عمومی، ابلاغ فرماین.
از طرف نمایندگان طبقات شهر (نورزاده بوشهری، ص ۱۲-۱۱+ تروسکی، جرج، رقابت روسیه و غرب در ایران، ترجمه اسماعیل رابین، تهران، انتشارات جاویدان، ص ۳۳۷-۳۳۵)
روحانیون شیراز نیز طی تلگرافی به نخست وزیر، از وی میخواهند که با تقاضاهای سران عشایر موافقت کند تا مبادا آنان شورش آغاز کنند و به قتل و غارت بپردازند.
تهران، جناب اشرف قوام السلطنه، حسن نیت جناب اشرف، مورد قبول عامه مردم بوده ولی، حوادث اخیر و قیام عشایر تصمیم مؤثر فوری اتخاذ نکرد، اموال زیادی از مسلمین به غارت رفته و نفوس بیشماری، تلف خواهد شد. از نیات جناب اشرف انتظار دارد اقدام فوری برای رفع این غائله نموده وداعیان نیز به سهم خود، از اندرز و نصیحت لازمه، خوداری نخواهیم کرد. محمدرضوی، محمد جعفر علوی، ابوالفضل شریف محلاتی، ابوالقاسم فقیه ارسنی نبی؛ علی اکبر ارسنجانی، بهاءالدین محلات (نورزاده بوشهری، ص ۱۳-۱۲)
ناصر خان قشقایی و برادرانش در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۲۵ تلگراف دیگری به نخست وزیر مخابره میکنند و ضمن بیان مجدد تقاضاها و درخواستهای خود و درخواست قبول آنها از قوام، به وی هشدار میدهند که اگر تا آخر روز دوشنبه ۱/۷/۱۳۲۵ جواب مثبت و قطعی از طرف دولت به آنان داده نشود، آنان قیام خود را شروع کرده و در مقابل تاریخ و وجدان بشری نیز، مسئولیتی نخواهد داشت.
بوشهری متن کامل این تلگراف را در کتاب خود آورده است که اینک در ذیل آورده میشود. (ادامه از ص ۱۰۲ پایان نامه)