تفاوت بین رهبری و مدیریت به دلیل همپوشی آن ها به آسانی قابل شناسایی نیست. اکثر مدیران از خود مهارت های رهبری نشان می دهند و در فعالیت های رهبری سهمی دارند(آراسته،۱۳۸۳،ص۵۶۱).
گاردنر[۱۹] فعالیت های مدیریتی رهبر را برنامه ریزی،تعیین اولویت ها،سازماندهی و تصمیم سازی می داند. رهبری به نوآوری بینش و جهت دهی اشاره می کنند در حالی که مدیریت به اجرا،ساختار و فعالیت های یکنواخت اشاره دارد.به زعم گاردنر (۱۹۹۰)رهبری،فرایند برانگیختن و یا سرمشق قرار گرفتن برای واداشتن گروه به منظور رسیدن به اهداف است. فایول[۲۰](۱۶۳۷) مدیریت را بر اساس پنج کارکرد، برنامه ریزی[۲۱] ،سازمان دهی[۲۲] ،فرماندهی[۲۳] ،هماهنگی[۲۴] و کنترل[۲۵] تعریف نموده است (آراسته، ۱۳۸۳،صص۵۶۲-۵۶۱).
به طور کلی می توان رهبری را شامل آینده نگری،جهت دهی برنامه ریزی،ایجاد تعهد،و بیان مشکلات و موانع بر سر راه تغییر و تحولات و امید وار ساختن برای غلبه بر آن ها دانست(همان منبع) .
عنصر مدیریت شامل تنظیم بودجه، تشکیلات و نیروهای انسانی،ارزیابی و از همه مهم تر مشکل گشایی است که تا حد زیادی آینده نگری،کارآمدی و کارآیی را به ارمغان می آورد.به طور خلاصه می توان گفت رهبری، انجام کارهای صحیح و مدیریت اجرای کار ها به نحو صحیح است (آراسته،۱۳۸۳،ص۵۶۲).
وظایف اصلی مدیریت شامل برنامه ریزی،سازمان دهی،تأمین نیروی انسانی،هدایت و کنترل است. هر اندازه یک مدیر به فعالیت های اجرایی نزدیک شود وقت بیشتری را صرف هدایت کرده است و هر اندازه از فعالیت های اجرایی دور تر شود،وقت بیشتری را صرف برنامه ریزی کرده است(همان منبع).زمانی را که یک مدیر صرف کارهای فنی می کند را نمی توان جزء زمان مدیریت به حساب آورد.کارکنان به دنبال مدیران حرکت می کنند.بنابراین مدیران باید به گونه ای عمل نمایند که انگیزه حرکت را در آن ها ایجاد کنند(آراسته،۱۳۸۳).
صاحبنظران آموزش عالی در دهه ۱۹۷۰ با توجه به ماهیت و رسالت های آموزش عالی و چالش های آموزش عالی نگاهی جدید به نحوه اداره ی مراکز آموزش عالی با توجه به ویژگی های آن نمودند (آراسته،۱۳۸۳).
۲-۱۳- آموزش عالی و زمینه های تحول آن
آموزش عالی یکی از زیر ساخت های نظام آموزشی هر کشور می باشد که وظیفه آن تربیت نیروی متخصص در حوزه های مختلف پژوهش و ارائه خدمات تخصصی در حوزه های متنوع علم و فناوری به جامعه است.آموزش عالی را در بعضی متون انگلیسی،آموزش پس از دوره متوسطه می دانند.شاید نتوان تعریف روشن و جامعی از آموزش عالی داد زیرا در جوامع مختلف دیدگاه ها نسبت به آموزش عالی متفاوت است.در یک تعریف کلی می توانیم بگوییم آموزش عالی عبارت است از«آموزش فراتر از سطح مدرسه،که در دانشگاه ها،کالج ها،و سایر موسسات مرتبط صورت می گیرد»(گیدنز ، ۱۹۸۹/ترجمه صبوری، ۱۳۷۶، ص ۸۰۱).
در میان نهاد های اجتماعی و اقتصادی که ظرف ۹۰۰ سال اخیر پا به عرصه وجود گذاشته اند،تنها تعداد انگشت شماری توانستاندمانندکالج هاودانشگاهها دوام آورند و پایدار بمانند(آیکن بری ، ۱۹۹۱/ترجمه امیری ، ۱۳۸۰، ص ۸۱).دانشگاه ها همواره دو نقش ایجاد کنندگان تغییر و یا دریافت کنندگان و انتقال دهندگان آن را با هم ترکیب کرده و یا به صورت جداگانه این نقش را ایفا نموده اند(کبریایی ، ۱۳۷۹).
۲-۱۴- نقش و جایگاه آموزش عالی در توسعه
آموزش عالی از نقش و تاثیر گذاری اقتصادی مهمی برخوردار است،زیرا معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم کردن و ارتقای دانش، نگرش ها و مهارت های مورد نیاز کارکنان در زمینه های مختلف به توسعه اقتصادی کمک می کند (وودهال[۲۶] ،۱۹۹۲: ۹۹-۱۷۷ ).
نقش و جایگاه آموزش عالی در این عرصه زمانی می تواند روشن گردد که به این حقیقت توجه شود که پیش بینی ها و برآوردهای علمی ،تغییرات و پیشرفت های سریعی را در حوزه فناوری (تکنولوژی) و به تبع آن در کارکرد نهادهای اقتصادی جامعه ترسیم می کنند.لذا از آنجایی که آموزش عالی افراد را با مهارت های تکنیکی و علمی مناسب تربیت و آماده می کنند،یکی از عناصر کلیدی در پیوند بین دانش علمی و کاربرد های آن برای تحقق پیشرفت های اقتصادی محسوب می شوند. (نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ۱۳۸۷ : ۲-۱).
بنابراین،دانشگاه هاو مراکز آموزش عالی در بسیاری از جوامع توسعه یافته از دو طریق به گونه ای کار آمددر بازسازی و توسعه موفقیت آمیز اقتصادی مشارکت کرده اند؛اول،تربیت نیروی انسانی از نظر علمی و فنی با کیفیت به تعداد لازم ؛دوم،ایجاد محیط و شرایط تحقیق و توسعه که پیشرفت پایه ای را در توسعه صنعتی امکان پذیر می سازد(سینگ[۲۷] ،۱۹۹۶ :۱۵۹-۱۴۲ ).
آلتباخ[۲۸] (۱۹۸۸)، در مروری بر مسائل آموزش عالی در جهان سوم چنین نتیجه می گیرد:«آموزش عالی در جهان سوم،نهاد بسیار مهمی را تشکیل می دهد؛نه تنها به لحاظ این که تربیت نخبگان را بر عهده دارد و مبنایی را برای جامعهای برخوردار از تکنولوژی مهیا می کند، بلکه از این نظر که مهم ترین نهاد فکری است که تاثیر بسیار گسترده ای بر فرهنگ،امور سیاسی و اعتقادی دارد.دانشگاهیان نه تنها از طریق نوشتن و تالیف،نقش عمده ای در جامعه ایفا می کنند،بلکه با دادن مشاوره به دولت و بخش صنعت،در حیات فکری و نظایر آن نیز مشارکت می نمایند. دانشگاه ها بخشی از یک شبکه بین المللی دانش هستند که از ریشه های تاریخی و ابعاد امروزی برخوردارند » (وودهال[۲۹]،۱۹۹۹ :۴۷۰ ).
امروزه دانشگاه واژه ای چند معنایی است: محل آموزش، محل ارائه درس،محل تربیت کارشناسان مورد نیاز سازمان ها،محل پژوهش،محل نقادی سیستم های اجتماعی،فرهنگی،علمی،محلاندیشهورزی و خلاقیت و نوآوری و همه این کارکردهای متنوع و متضاد در موقعیت هایی تحقق می پذیرد یا انتظار می رود تحقق یابد که دانشگاه نامیده می شود.(یمنی دوزی سرخابی ،۱۳۸۸،:۱۴ ).
هرچند دانشگاه در لغت به معنی محل دانش است و بر اساس ماده یک قانون تاسیس دانشگاه به موسسه ای که تعلیم درجات عالیه علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند ، اطلاق می شود ،(لغت نامه دهخدا).
از بعد جامعه شناسی آموزش عالی ، آلن تورن سه کارکرد برای دانشگاه مطرح می کند؛کارکردهایی که در تضاد و تعارض با یکدیگر عمل می کنند:
کارکرد بازتولید (تربیت نخبگان و تفسیر اطلاعات و در عین حال باز تولید ساختار و کارکردهای خود)؛
کارکرد سازگاری(سازگاری با تغییرات توأم با باز تولید خود)؛کارکرد تولید(تولید محصولات متنوع و دشواری جذب آنها با توجه به ناهمگویی های ناشی از جهانی شدن اقتصاد).(همان منبع ،ص۵).
ارنست بویرز چهار رسالت اساسی را برای دانشگاه مطرح می سازد:
اکتشاف علمی؛انسجام بین داده های موجود از طریق تفکر بین رشته ای ؛کاربرد اطلاعات در مسائل واقعی و آموزش به عنوان کار جدی دانشگاه .ملاحظه می شود که بویرز موضوع اکتشاف علمی را مطرح می کند و نه انتقال علم،و در عین حال تفکر بین رشته ای را در جهت انسجام بخشی به داده های متنوع مهم می داند نه تخصص گرایی که با مثله کردن دانش.وی همچنین اطلاعات را از زاویه کاربرد آن در مسائل واقعی مطرح می سازد که لازمه آن تشخیص وضعیت گذشته و موجود دانشگاه است نه تقلید و اقتباس فرهنگی که در مطالعات تطبیقی به جد نقد شده است.در نهایت آموزش جدی را مهم می داند به این معنی که آموزش در بستر نظریه اطلاعات قرار می گیرد.تا امکان اثر بخشی آن فراهم آید یعنی چه کسی،چه چیزیرا ، از چه کسی، چرا، چگونه، کجا ،چه موقع و با چه نتایجی یاد میگیرد.(یمنیدوزیسرخابی ۱۳۸۸،صص۷-۶).
۲-۱۵- مفهوم دانشگاه
در زبان فارسی دانشگاه به معنای محل دانش و علم و معادل با یونیورسیتی آمده است.(لغت نامه دهخدا) بنابراین از لحاظ لغوی دانشگاه محل دانش است نه صرفا محل درس دادن که معنی مدرسه را می رساند.در زبان یونانی school به معنی تفریح است و در زبان لاتین نهاد تحصیلی (ludus) گفته می شود که به معنی بازی است.یعنی اینکه آنهایی که رسالت اندیشیدن بر هستی و روشن کردن تمام جنبه های فرهنگ را دارند باید از نگرانی های روز مره جدا باشند.( یمنی دوزی سرخابی،۱۳۸۸ : ۲۶ )
از آنجا که دانشگاه نوآور محل دانش،استقرار دانش، نقد و تولید دانش است، بنابراین به ضرورت نباید به چنین دانشگاهی به عنوان ابزار نگاه کرد.دانشگاه صرفا برای آموزش نیروی انسانی لازم برای سازمان های دولتی نیست.دانشگاه مدرسه نیست.به این دلیل است که در برخی از کشورها (مانند فرانسه)مدارس عالی به وجود آمده اند که کار آنها تربیت مهندس و کارشناس و …. است و بدین ترتیب مرز خود را از دانشگاه ها جدا کرده اند.(همان منبع،صص۲۸-۲۹)
دانشگاه خدمت رسان به ذهن و روح است.انسان در مبارزه برای زندگی تنها برای بقا مبارزه نمی کند؛نیت خاص او تاکید بر نیازهای فرهنگی نیز هست.نسل ها به دنبال هم می آیند انسان ها متولد می شوند و می میرند ولی آفرینش اندیشه ها در زمان (همانند علم و هنر)والاترین و پرمعناترین میراث هستند که انسان می تواند به آن افتخار کند چنان که در صورت اضمحلال آن تاسف می خورد و در هجران آن به سر می برد.(همان منبع: ۲۹).
اگر نهاد آموزش عالی را زمینه ای بدانیم که در آن علم در معنای ناب آن حرکت شتابان به خود می گیرد و نیز تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد حاصل آن محسوب می شود،پر بیراه نخواهد بود اگر این نهاد اثر گذار را مهم ترین و بنیادی ترین عامل در ارتباط با توسعه قلمداد کنیم.پیوند میان آموزش عالی و توسعه پایدار همواره موضوعی بحث برانگیز بوده است.در یک سو تصور می شود که وجود دانشگاه ها برآورنده نیازهای مادی و اقتصادی جامعه پیش رو است .در سوی دیگر این پیش فرض وجود دارد که دانشگاه ها صرفا در خدمت منافع اقتصادی نیستند،بلکه در تحولات فکری،ایدئولوژیک و غیر مادی نیز نقش محوری ایفا می کنند.
دانشگاه ها در فرایند توسعه کشورها به ویژه توسعه پایدار در زمینه های علمی،فناوری و مدیریت آموزش عالی دارای نقش کلیدی و منحصر به فردی می باشند.امروزه دانشگاه های ما در روند جهانی شدن آن هم در دنیایی که سراسیمه به سمت جهانی شدن حرکت می کند از نواقص و مشکلات عدیده ای رنج می برند.آنها باید بکوشند که با برنامه ریزی صحیح هر چه سریعتر خود را آماده تغییر و تحولات به وجود آمده کنند.(قربانی شیخ نشین،۱۳۸۹،ص۲-۱).
دانشگاه ها سیستم هایی باز هستند.آنها پدیده هایی مجزا هستند که می توانند اقدامات خود را طراحی کنند و بین اجزای خود هماهنگی به وجود آورند.دانشگاه ها در همین حال دارای مرزهای گسترده ای هستند که می توانند با گروه ها و نهاد های گوناگون تعامل داشته باشند.اغلب این تعاملات می توانند به تدریس،پژوهش و مدیریت تقسیم بندی شوند.دانشگاه می کوشد مرزهای کشف نشده دانش را به دست آورد و به فراسوی حل مسئله رفته و به سمت تعریف جامع از آن حرکت کند.این حرکت به جلو و شکافتن موانع،همیشه معیار طلایی پژوهش بوده است.(همان منبع،صص۲۵۰-۲۴۹).
از وظایف مهم مجموعه آموزش عالی،پرورش نیروی انسانی کارآمد برای اشتغال در بخش های گوناگون و مورد نیاز جامعه است و هدف اصلی و نهایی دانشگاه ها تولید دانش ،تأمین نیازهای جامعه،تربیت متخصصان،و ارائه راهکار برای حل معضلات اجتماعی در همه زمینه هاست.به بیان دیگر با تحولات کنونی،پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه با توجه به توزیع عادلانه امکانات و تناسب کیفیت و توزیع منابع با ملاحظه مسائل اقتصادی-اجتماعی ضروری به نظر می رسد(بازرگان ،۱۳۷۷ص ۱۲۶).به نظر اندیشمندان و صاحب نظران علم مدیریت و منابع انسانی،کارکنان مجرب و کارآمد در کنار منابع مالی،تجهیزات،و بودجه از مهم ترین منابع سازمان به شمار می روند که می توانند در مجموعه نظم اداری،برای توسعه و پیشرفت فعالیت های اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ،تأثیر بنیادین داشته باشند.(شریف زاده،۱۳۹۰).
۲-۱۶- رسالت و اهداف آموزش عالی در ایران
شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم،فناوری و تحقیقات (وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت ) در جلسه یکصدو بیست و سوم خود در تاریخ ۷/۳/۱۳۶۷ ، سندی را به نام «رسالت و جایگاه دانشگاه در نظام جمهوری اسلامی ایران » به تصویب رسانده است.دانشگاه های کشور نیز در سال های اخیر در تلاش هایی مستقل از یکدیگر به تدوین بیانیه رسالت خود همت گماشته اند.(نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ، ۱۳۸۷ ، صص۲۷-۲۶).صاحب نظران آموزش عالی کارکردهای اصلی آموزش عالی را در ایران اسلامی فردا به شرح زیر بر شمرده اند:توسعه و نشر علوم،معارف و ارزش های اسلامی در سطح ملی،منطقه ای و بین المللی،گسترش مرزهای دانش و اعتلای موقعیت علمی کشور در سطح منطقه ای و بین المللی، تربیت و توسعه منابع انسانی یا سرمایه انسانی جامعه بر مبنای تزکیه،علم و حکمت، ارتقای سطح دانش و فرهنگ عمومی،مشارکت در توسعه پایدار فرهنگی،سیاسی، اقتصادی جامعه و حل معضلات اجتماعی،گسترش زبان و ادب فارسی به صورت دومین زبان اسلام و،در نهایت،برقراری و گسترش روابط علمی – فرهنگی در سطح منطقه ای و بین المللی (خلیجی ، ۱۳۷۶ ).اما به نظر می رسد اصلی ترین رسالت آموزش عالی ایران،به دلیل مزیت ها و فرصت ها منحصر به فردی که دارد،طرح اندیشه ای نوین برای برون رفت از بحران معرفتی کنونی جهان،ارائه الگویی نوین برای توسعه ای همه جانبه و پایدار،و تربیت انسان هایی فرهیخته برای ایفای چنین نقشی است.هزاره جدید، هزاره اندیشه است و لازمه توسعه یافتگی و برتری در این هزاره،توانمندی ارائه راه حلی جامع و یکپارچه برای همه مشکلات بشریت است-اندیشه ای که به تحولات سه دهه اخیر در ایران انجامید.(نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ،۱۳۸۷).
گرچه در نگاه اول،دانشگاه محل تربیت نیروهای متخصص جامعه در عرصه های مختلف محسوب می شود،اما به گواهی کلیه صاحب نظران،این کارکرد و هدف دانشگاه،تنها هدف آن نبوده و اهداف مهم دیگری نیز برای آن متصور است (مدرس هاشمی،۱۳۹۱).البته از ابتدای تأسیس دانشگاه ها در کشور ما نیز اهداف مختلفی برای آنها ذکر شده است.لذا در ذیل به طور مختصر به آنها اشاره می شود:
الف-انسان سازی: گرچه تصویری که از انسان متعالی در مکاتب و کشورهای مختلف ارائه گردیده متفاوت است،اما در همه کشورها،یکی از کارکردها ی اصلی دانشگاه،کمک به تعالی انسان ذکر شده است.در مرجع آورده شده است که “اولین وظیفه و نقش آموزش عالی ،کشاندن افراد به سوی مقاصد مشترک ،علاقه ها،هدف ها،ارزش ها، مهارت ها و آرمان هایی است که کنترل ارادی و داوطلبانه مردم و دولت ها را به نفع اهداف عالی تر و بزرگتر میسر می سازد و آن هدف خود انسانیت است".
ب-پرورش تفکر نقاد و آزاد:این موضوع نیز از رسالت های دانشگاه است که دانشجویان خود را مقید به دنباله روی از نظرات قبلی و پذیرفتن بی کم و کاست آنها ننماید.روشن است که حرکت در یک چارچوب منطقی و اصولی و پرهیز از هجوگرایی علمی،لازمه هر فعالیت علمی است،اما وجود فضایی” غیر آزاد” که هر فرد از بیان نظرات خود در هر زمینه ای ،به دلیل تعارض با نظرات موجود،واهمه داشته باشد نیز با اساس دانشگاه در تضاد است.بنابراین دانشگاه همواره باید بستر بروز و ظهور نظریات جدید،تضارب آرا،قوت گرفتن نظریات مستدل تر باشد و این بستر ،جز با پرورش تفکر نقاد،تحلیل گر و آزاد شکل نخواهد گرفت.
ج-پرورش نیروی متخصص در عرصه های مختلف
د-ارائه خدمات علمی و پژوهشی به جامعه(مدرس هاشمی،۱۳۹۱).
در زمینه اهداف آموزش عالی ،نظرهای متعددی مطرح شده که همه آن ها بیانگر نوعی تفکر و بینش در مورد آموزش عالی به طور عام، و دانشگاه به طور خاص است(فروغی ابری،یارمحمدیان،طرقی، ۱۳۸۳،صص:۸۶-۸۵).
تقی پور ظهیر(۱۳۷۰)پنج نقش عمده را برای آموزش عالی قائل شده است:
تربیت دانشمندان،پژوهشگران و مدیران به منظور نوسازی جامعه در حال تحول.
تربیت نیروی انسانی متخصص برای دنیای کار در بخش های گوناگون.
ارائه خدمات علمی و فنی از طریق آموزش های ضمن خدمت متناسب با نیاز بزرگسالان و جامعه.
فراهم نمودن امکان آموزش مستمر برای دانش آموختگان از طریق ارائه دوره های آموزش تکمیلی.
انتقال میراث فرهنگی به نسل جوان که موجب ایجاد مهارت ها و عادات تفکرانتقادی در آن ها شد.
پازارگادی(۱۳۸۱)در مورد اهداف و رسالتهای آموزش عالی نوین می گوید:ماموریت دانشگاه همان وظیفه ای است که دانشگاه در جهان معاصر به عهده دارد اما اهداف دانشگاه آن هدفهایی است که دانشگاه در جهان معاصر به عهده دارد اما اهداف دانشگاه آن هدف هایی است که دانشگاه می خواهد به آن برسد.این اهداف با توجه به نقش نوین آنها عبارتند از:
۱٫پاسخ گویی به نیازهای جامعه.
۲٫کمک به پیشبرد و سرعت بخشیدن به فرایند توسعه فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی کشور.
۳٫تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه.
که در آن متوسط توان ارسالی و چگالی طیفی توان نویز تجمعی است. مفهوم ظرفیت کانال به شرح زیر است: اگر نرخ اطلاعات منبع کمتر از ظرفیت باشد؛ در اینصورت از نظر تئوری امکان انتقال مطمئن اطلاعات (بدون خطا) از طریق این کانال با انتخاب شیوه مناسب کدگذاری وجود دارد. از طرف دیگر اگر باشد مستقل از میزان پردازش انجامشده در فرستنده و گیرنده، امکان انتقال مطمئن وجود ندارد. در نتیجه شانون حدود اساسی انتقال اطلاعات را تبیین و حوزه جدیدی به نام تئوری اطلاعات[۱۲] را بنیان نهاد[۳]. کار مهم دیگر در زمینه مخابرات دیجیتال مربوط به کوته لینکف[۱۳] (۱۹۴۷) است که بر مبنای یک رویکرد هندسی[۱۴] سیستمهای مختلف مخابرات دیجیتال را به صورت هماهنگ تجزیه و تحلیل نمود. کار او بعدها توسط وزنکراف[۱۵] و جاکوبس[۱۶] (۱۹۶۵) توسعه داده شد. متعاقب کار شانون، نوبت به کار کلاسیک همینگ[۱۷] در مورد کدهای تصحیح و تشخیص خطا برای مقابله با اثرات تخریبی نویز کانال رسید. کار همینگ در سالهای بعد زمینهساز تحقیقات گستردهای شد که منجر به کشف کدهای متنوع و قدرتمند جدیدی گردید، و بسیاری از آن ها در پیادهسازی سیستمهای مخابراتی مدرن امروزی به کار میروند. افزایش تقاضا برای انتقال اطلاعات در سه تا چهار دهه گذشته، به همراه توسعه مدارهای مجتمع پیشرفتهتر، به پیدایش سیستمهای مخابراتی بسیار کارآمد و مطمئن منجر گشته است. در جریان این تحولات نتایج اصلی شانون و تعمیم آن نتایج در مورد حداکثر سرعت انتقال روی کانال و حدهای عملکرد قابل دستیابی، نقش شاخص های مرجع برای طراحی سیستمهای مخابراتی را داشته اند. دستیابی به حدود تئوری استخراجشده توسط شانون و سایر محققان مشارکتکننده در توسعه تئوری اطلاعات، هدف غایی تلاش های مستمر در زمینه طراحی و توسعه سیستمهای مخابراتی دیجیتال کارآمدتر، است[۳]. گسترش کاربرد مخابرات دیجیتال و فراهم شدن عرصههای گوناگون طراحی و ساخت سیستمهای پیچیده مخابراتی، زمینه را برای ارائه راهحلی جامع و هوشمند جهت شناسایی خودکار پیامهای دریافتی فراهم، و ضرورت رویکرد تحقیقات علمی به این حوزه را لازم نمود.
۱-۱-۲- اهمیت و کاربردهای سیستم شناسایی نوع مدولاسیون
هدف علم مخابرات انتقال درست پیام، با سرعت بالا و مقاوم نسبت به شرایط کانال است. از آنجایی که سیگنال باند پایه به سختی بر این شرایط فائق میآید، نیاز است تا این سیگنال مدوله شود. به عبارت دیگر مدولاسیون، به فرایند نگاشت رشته بیتهای دیجیتال، به سیگنال های قابل انتقال در کانال گفته میشود[۳]. بر این اساس تغییر دادن بعضی از ویژگیهای سیگنال، با هدف دستیابی به نرخ بالای انتقال و استفاده بهتر از طیف، شرایط بهرهمندی بیشتر کاربران را در باندهای مختلف کانال مخابراتی فراهم میسازد. جهت تمایز سیگنال در طیف و استخراج پیام ارسالشده، لازم است انواع مختلف مدولاسیونها که هر کدام دربردارنده یک ویژگی خاصی از سیگنال ارسالی هستند؛ از یکدیگر شناسایی شوند.
مهمترین کاربرد سیستم تشخیص نوع مدولاسیون در صنایع نظامی مانند جنگ الکترونیک است. تشخیص نوع مدولاسیون مسئلهای مهم در جنگهایی با زیرساختهای مخابراتی است. در جنگهای مدرن امروزی پیروزی در عرصه مخابراتی و اطلاعاتی، دستاورد عظیمی جهت پیروزی در کل جنگ به حساب میآید. از این رو استخراج امن پیام ارسالی از نیروی خودی و یا استخراج پیام دشمن، از طریق شناسایی درست مدولاسیون تحقق مییابد. یک سیستم مخابراتی باید ابتدا، سیگنالهای موجود را به واسطه سیستمی به نام گیرنده آشکارساز وسیع[۱۸] که قادر است وجود سیگنالها را در یک باند به خصوص تشخیص دهد؛ جستجو و دریافت کند. آنگاه با تحلیل و پردازش سیگنال دریافتی بعضی از مشخصه های سیگنال دریافتی نظیر فرکانس حامل و نرخ سمبل را آشکار نمود. به این ترتیب از بازشناخت مدولاسیون در جنگ الکترونیکی، شنود و بررسی رفتار دشمن، ایجاد اغتشاش مناسب در سیگنال های دشمن و غیره استفاده میشود. در کاربردهای غیرنظامی نیز میتوان به تأیید سیگنال، شناسایی تداخل، مدیریت طیف، مدیریت ترافیک شبکه، تخصیص نرخ دادههای متفاوت و غیره، اشاره کرد[۴].
در مدیریت طیف با توجه به شرایط کانال در فرستنده یکی از انواع مدلاسیون انتخاب و ارسال میشود. چون مدولاسیونهای مختلف از نظر پهنای باند و مقاوم بودن در مقابل نویز با هم متفاوتاند؛ لذا زمانی که تعداد کاربران کم است؛ از مدولاسیونهای غیرخطی که دارای پهنای باند بیشتر اما مقاوم نسبت به نویز میباشند؛ مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل اگر تعداد کاربران زیاد باشد از مدولاسیونهای با پهنای باند کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب با بهره گرفتن از تکنیک شناسایی نوع مدولاسیون مدیریت طیف صورت میپذیرد. بازشناخت نوع مدولاسیون نقش مهمی در رادیو نرمافزار[۱۹] ایفا میکند. ایده کلی سیستم رادیو نرمافزار این است که بجای انجام بخش قابل توجهی از پردازش سیگنال در سختافزار، اینکار توسط نرمافزار اجرا شود. مزیت کار در این است که سیستم را قادر میسازد تا به آسانی با به هنگام کردن الگوریتمهای نرمافزاری، خود را با تغییرات محیط و نیازهای کاربر، تطبیق دهد. به عنوان مثال فرستنده میتواند بر اساس ظرفیت و شرایط کانال، نوع مدولاسیون مناسب را انتخاب کرده و سیگنال را ارسال کند. گیرنده نیز به طور خودکار اندازه و نوع منظومه را تشخیص داده و عمل دمدولاسیون را انجام دهد. در نتیجه سیستم ارتباطی با عملکرد بالا را خواهیم داشت.
۱-۲- سیر تکامل روشهای شناسایی نوع مدولاسیون
شناسایی نوع مدولاسیون از سالهای گذشته مورد توجه بوده است. به طور خلاصه میتوان گفت که قبل از دهه ۸۰ قرن بیستم، فرایند شناسایی نوع مدولاسیون به صورت کاملا اپراتوری انجام میشد. برای این کار، به کاربرانی با مهارت نیاز بود که بتوانند پارامترهایی از سیگنال دریافتی را محاسبه و با توجه به این پارامترها در مورد نوع مدولاسیون تصمیمگیری کنند[۶-۵]. در این فرایند در حین انجام حالت جستجو، پهنای باند گیرنده IF میبایست به اندازهای پهن میبود که همه فعالیتها در باند فرکانسی مورد علاقه روی صفحه نمایش آنالیز طیف قابل رویت باشد. بعد از آن، فقط یک سیگنال برای تشخیص نوع مدولاسیون و تجزیه و تحلیل بیشتر انتخاب میشد[۶].
در ادامه تحقیقات، شناساگرهای نوع مدولاسیون نیمه اپراتوری، مطرح شدند. وجود بانکی از دمدولاتورها در این شناساگرها، وجه تمایزی بین روش فعلی و روشهای گذشته بود اما نیاز به اپراتورهای با مهارت بسیار بالا و محدود بودن تعداد و نوع مدولاسیونها، همچنان به عنوان یک اشکال اساسی، وجود داشت. لذا در ادامه تحقیقات و با پیشرفت فنآوری، سیستمهای شناسایی تمامخودکار مدولاسیون مطرح شدند. در این سیستمها، فرایند شناسایی توسط الگوریتمها و روشهای نرمافزاری انجام شده و بسیار سریعتر و کاراتر از روشهای قبلی بودند. بر حسب نوع مدولاسیون مورد علاقه، روشهای ارائهشده را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول روشهایی هستند که فقط برای شناسایی مدولاسیونهای آنالوگ ارائه میگردند. دسته دوم، روشهایی هستند که برای شناسایی مجموعه مدولاسیونهای آنالوگ و دیجیتال ارائه میشوند. دسته سوم روشهایی هستند که فقط برای شناسایی مدولاسیونهای دیجیتال ارائه میگردند[۶].
مدولاسیونهای دیجیتال به خصوص مدولاسیونهای PSK و QAM در سیستمهای مخابراتی نوین، کاربردهای زیادی دارند. امروزه در مخابرات دیجیتال چند سرویس و چند کاربره نیاز به پیدا کردن روشهای موثر جهت جداسازی آن ها به طور جدی افزایش یافته است[۲]. تاکنون روشهای مختلفی جهت شناسایی خودکار نوع مدولاسیون انجام شده است که در ادامه به آن میپردازیم.
۱-۳- دستهبندی کلی روشهای خودکار شناسایی نوع مدولاسیون
به طور کلی روشهای خودکار شناسایی نوع مدولاسیون به دو گروه دستهبندی میشود: روشهای تئوری (نظریه) تصمیم ([۲۰]DT) و روشهای تشخیص الگو ([۲۱]PR). در روشهای نظریه تصمیم که مبتنی بر تئوری آشکارسازی آماری میباشند، مسئله تشخیص نوع مدولاسیون به صورت آزمون فرض چندتایی مدل میشود که در آن هر فرض، متناظر با وقوع نوع مدولاسیون i ام از m مدولاسیون احتمالی است [۶-۴]. در واقع این روشها از آرگومانهای احتمالاتی برای تشخیص نوع سیگنال های دیجیتال استفاده میکنند. سیستمهایی که با این روشها طراحی میگردند، کارآیی خوبی دارند و در صورت وجود تعداد نمونههای نسبتا زیاد، میتوان درصد موفقیت قابل قبولی به دست آورد. اما در روشهای تئوری تصمیم به دلیل پیچیدگی محاسبات، پیاده سازی و اجرای آن با مشکلات زیادی همراه است. همچنین محاسبه دقیق مقادیر آستانه، سخت و تعداد نمونههای مورد نیاز برای به دست آوردن درصد موفقیت قانع کننده زیاد است. جهت کاهش این مشکلات، بسیاری از تحقیقات، به خصوص در سالهای اخیر به سمت روشهای PR سوق داده شده است. از سال ۱۹۶۹، استفاده از روشهای تشخیص الگو به عنوان رهیافتی در تشخیص نوع مدولاسیون مورد توجه قرار گرفت. تاکنون بسیاری از محققان، روشهای مختلفی را در این حوزه بهکار بستند که از میان آن ها میتوان به روشهای مبتنی بر آمارگان مرتبه بالا، استفاده از تبدیل ویولت و غیره اشاره نمود. سیستمهای طراحی شده با این روش به اطلاعات اولیه کمتری از سیگنال دریافتی نیاز دارند، بر خلاف روشهای DT که نیاز به دانستن تابع چگالی احتمال سیگنال دریافتی است و نیز تنها قادر به تفکیک تعداد کمی مدولاسیون است، این روش نیاز به چنین اطلاعاتی نداشته و همچنین میتوانند تعداد زیادی از مدولاسیونها را شناسایی کند. این مسائل و ویژگیهای دیگر باعث شدهاند که روشهای PR در شناسایی نوع مدولاسیون بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت در این پژوهش شناساگرهای مبتنی بر روش PR ارائه میگردد. ساختار روش تشخیص الگو از واحدهای مختلفی تشکیل شده است: واحد پیشپردازش، واحد استخراج ویژگی و واحد طبقهبندی کننده (دستهبندی کننده) [۶].
واحد پیشپردازش در قسمت ابتدایی سیستم قرار گرفته است. این واحد در اکثر روشهای تشخیص نوع مدولاسیون کارهای مشترکی انجام میدهد. در واحد پیشپردازش، عملیاتی نظیر فیلترینگ مناسب، حذف اجزای نویز خارج از باند سیگنال، عمل نرمالیزه کردن توان، جایگزینی سیگنال نرمالیزه شده توسط نمایش تحلیلی (شامل سیگنال اصلی و تبدیل هیلبرت بخش موهومی آن)، عمل نمونهبرداری، حذف فرکانس حامل و غیره انجام میشود تا دادهها را جهت انجام مراحل بعدی آماده میکنند.
در واحد استخراج ویژگی، به دنبال پارامترها و مشخصات برجستهای از سیگنال هستیم که بالاترین حساسیت را نسبت به نوع سیگنال دیجیتال دارد و باعث تشخیص آن نوع مدولاسیون از سایر مدولاسیونها میشود. این واحد دارای اهمیت زیادی است. انتخاب مناسب ویژگیها، میتواند باعث راحتتر شدن کار واحد بعدی شود. چنانچه در فصل چهارم شرح داده می شود؛ دستیابی به این نوع ویژگی می تواند به مقدار زیادی بر قدرت سیستم تشخیص بیافزاید.
واحد کلیدی بعدی در عملکرد صحیح شناساگر نوع مدولاسیون دیجیتال، واحد طبقهبندی کننده است. در واحد طبقهبندیکننده، با درصدی از ویژگیهای استخراجشده، فضای بردار ویژگی با شاخص هایی بین کلاسها تقسیم میگردد. بعد از آموزش سیستم، طبقه بندی کننده براساس درصد باقی مانده از سیگنالها، ویژگیها را با این شاخص های عملکردی میسنجد. میزان کارایی این واحد به صورت محاسبهی درصد تشخیص صحیح یا میزان کمینه بودن خطای تشخیص الگوها مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. در کانال محوشونده علاوه بر واحدهای ذکرشده، واحد دیگری به نام ترازگر[۲۲] کانال به این واحدها اضافه میشود. البته انتخاب ویژگی های مناسب می تواند نیاز به این واحد را به حداقل برساند. علاوه بر واحدهای ذکر شده، ممکن است بر حسب لزوم، واحدهای دیگری که تأثیر بسزایی در کاهش پیچیدگی سیستم و یا بهبود عملکرد آن داشته باشند، اضافه شود. برای داشتن یک شناساگر نوع مدولاسیون که درصد موفقیت بالایی داشته باشد، تعیین مناسب هر یک از موارد ذکرشده بسیار مهم است. در ادامه خلاصهای از مهمترین روشهای ارائهشده در زمینه شناسایی نوع مدولاسیون با روش PR ارائه خواهد شد.
۱-۴- مروری بر تحقیقات گذشته
انتخاب ویژگیهای بهینه که بتوانند برای همه یا بیشتر مدولاسیونها تفکیکپذیری ایجاد نماید؛ در تمامی روشهای قبلی دنبال میشد. در واقع روشهای قبلی همواره درصدد شناسایی و ارائه ویژگی خاصی از سیگنال بودند تا بتوانند با آن، درصد تشخیص سیستم شناساگر را افزایش دهند. به عنوان مثال در ]۷[ با بهره گرفتن از تابع همبستگی طیفی، چند ویژگی برای شناسایی مدولاسیونهای دیجیتال ۲FSK، ۴FSK، ۲PSK، ۴PSK، ۸PSK و MSK[23] پیشنهاد شده است. طبقهبندی کننده مورد استفاده ماشین بردار پشتیبان[۲۴] (SVM) است. در ]۸[ از چگالی طیف توان که با روش FFT[25] به دست میآمد، به عنوان ویژگی برای شناسایی مدولاسیونهای ۲PSK و ۴PSK استفاده گردیده است. از طبقهبندی کننده MLP با الگوریتم یادگیری پسانتشار خطا (BP[26]) در این شناساگر استفاده شده است.
ویژگیهای دیگری نظیر طیف دورهای، طیف نگاره منظومهها، شکل منظومهای، واریانس اندازه تبدیل موجک هار[۲۷] و هیستوگرام توزیع دامنه لحظهای نیز برای شناسایی انواع مدولاسیونها پیشنهاد شده اند. در این روشها شناساگرهایی نظیر شبکه عصبی ART[28]، الگوریتم طبقه بندی فازی[۲۹] و شبکه عصبی MLP استفاده شده است. عموما سیستمهای مبتنی بر این ویژگیها، به طول (تعداد) دادههای دریافتی، تنظیم مرکز طیف و مقدمه سازی حساس بودند و پیچیدگی ساختار شبکه عصبی نیز از چالشهای این شناساگرها محسوب میشد]۲۰-۹[.
کار مهم دیگر در این حوزه استفاده از ممان مرتبه هشتم فاز از طریق تخمین تابع چگالی فاز، برای شناسایی مدولاسیونهای BPSK، QPSK، ۸PSK و UW[30] بوده است. با طبقهبندی کننده مدار تصمیمگیر آستانه در این روش برای SNR بالاتر از dB5- درصد موفقیتی، حدود ۸۵% به دست آمد]۲۱[.
در ادامه تحقیقات علاوه بر پیشنهاد ویژگیهای موثر، از الگوریتمهای تکاملی (مبتنی بر هوش جمعی) برای افزایش کارایی و کاهش پیچیدگی سیستم شناساگر استفاده شد. به عنوان نمونه در ]۲۲[ ممانها و کومولانهای مراتب بالا (تا مرتبه هشتم) رشته سمبلهای دریافتی به عنوان ویژگی جهت شناسایی سیگنالهای ۲ASK، ۴ASK، ۸ASK، ۲PSK، ۴PSK، ۸PSK، ۱۶QAM، ۳۲QAM، ۶۴QAM و V32 مطرح شد. در این مقاله ابتدا با بهره گرفتن از الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات ویژگیهای مناسب انتخاب شده سپس طبقهبندی کننده شبکه عصبی با الگوریتم اندازه گام خود تطبیقی[۳۱] (SASS) برای شناسایی سیگنال استفاده شده است. این روش در SNR برابر با dB 0 درصد موفقیت برابر ۸۸ درصد داشت.
به عنوان نمونه دیگر میتوان به استفاده از کومولان و ویژگیهای تبدیل فوریه و ممان مرتبه چهارم نرمالیزه شده به عنوان ویژگی برای تشخیص سیگنالهای ۲ASK، ۴ASK، BPSK، QPSK، ۲FSK، ۴FSK، V32، V29، ۱۶QAM و ۶۴QAM اشاره نمود. در این شناساگر پس از انتخاب ویژگی به وسیله الگوریتم ژنتیک از شبکه عصبی با الگوریتم RPROP[32] استفاده شده است. این روش برای SNR برابر با dB5- درصد عملکرد ۹۳% دارد]۲۳[.
در ]۶[ از آمارگان مرتبه بالا برای شناسایی نوع مدولاسیون استفاده شده است. در این پایان نامه ممان و کومولان تا مرتبه هشتم به عنوان ویژگی معرفی و از الگوریتمهای تکاملی PSO و کلونی زنبور عسل برای انتخاب ویژگی و تنظیم پارامترهای طبقه بند SVM شد. به علت قابلیت خوب ویژگیهای ارائه شده در این مرجع، ما نیز در پایان نامه حاضر، ویژگیهای آمارگان مرتبه بالا را به عنوان ویژگیهای مبنا در نظر گرفتیم. این ویژگیها دارای مشخصههای خوبی برای شناسایی محسوب میشوند اما خالی از نقص نیز نیستند. چنانچه در ادامه به آن میپردازیم در این پایان نامه قصد داریم تا با ارائه یک روش جدید، اطلاعات بیشتری را از ترکیب ممانها و کومولانها استخراج نماییم.
تاکنون پژوهشهای متعددی نیز در رابطه با تشخیص نوع مدولاسیون دیجیتال در سیستمهای OFDM در کانالهای مخابراتی انجام شده است که به برخی از آنها اشاره می شود: در [۲۴] روش بهینه برای تشخیص نوع مدولاسیون در سیستمهای OFDM بر اساس روش حداکثر تشابه در این مقاله پیشنهاد شده است. سیستم تشریح شده یک سیستم وفقی است یعنی براساس تخمینی که از نسبت سیگنال به نویز دارد، یک نوع مدولاسیون را متناسب با شرایط کانال انتخاب می کند. تعداد زیر حاملها در این مقاله ثابت فرض شده و برابر ۶۴ است.
در [۲۵] روشی برای تشخیص نوع مدولاسیون در سیستم OFDM وفقی بر حسب آمارگان مرتبهی ششم سیگنال دریافتی ارائه گردیده است. در [۲۶] استفاده از آنالیز مولفه مستقل[۳۳] و ماشینهای بردار پشتیبان جهت تشخیص نوع مدولاسیون سیگنال منبع کور در سیستم MIMO-OFDM در یک کانال فرکانس گزین با تغیرات سریع زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای سادگی سیستم از فرض تغییر ناپذیر بودن کانال در پهنای باند همدوسی و زمان همبستگی استفاده گردیده است.
۱-۵- جمعبندی و ساختار پایاننامه
با بررسی کارهای انجام شده در این حوزه می توان گفت:
در روش های مبتنی بر PR همواره، استخراج و انتخاب ویژگیهای کارا یک اصل کلیدی برای شناسایی نوع مدولاسیون است. علاوه بر آن تعداد زیادی از این روشها به میزان SNR، حساسیت زیادی دارند. از طرفی با مطالعه کارهای قبلی، میتوان دریافت که، استفاده از الگوریتمهای بهینهسازی، موجب تطبیق بیشتر بین واحد استخراج ویژگی و واحد طبقهبندی کننده شده و عملکرد سیستم را در SNR های پایین افزایش میدهد. همچنین، استفاده از ویژگیهای آماری درصد موفقیت شناساگر را بالاتر میبرد. دو عامل اصلی باعث عملکرد پایین شناساگرهای مدولاسیون و تفکیک تعداد معدودی از مدولاسیونها میشوند. یکی از این عوامل، ویژگیهایی است که به طور مستقیم از سیگنال یا پارامترهای مشتق شده از سیگنال استخراج میشوند. عامل دوم طبقهبندی کنندههایی است که در دستهبندی براساس ویژگیهای تعریفشده، مورد استفاده قرار میگیرند.
به طور خلاصه بالا بودن تعداد ویژگیها، نیاز به داده های ورودی زیاد و نوع بیان فضای ویژگی را میتوان مهمترین چالش بیشتر کارهایی پیشین قلمداد نمود. در این پژوهش قصد داریم تا با بررسی عوامل مشکلات روشهای قبلی، سیستمی را پیشنهاد دهیم تا بتواند بهترین نگاشت از داده های (خام) ورودی را به داده های هدف (برای) واحد طبقه بندی کننده ایجاد نماید. جهت رسیدن به این امر موارد زیر در این پروژه انجام شده است:
۱) استفاده از ویژگیهای موثر و کارا که بتوانند قابلیت بالایی برای شناسایی مدولاسیونها داشته باشند. در این پایان نامه از آمارگان مرتبهی بالا که در مرجع [۶] استفاده شده است به عنوان ویژگی های پایهای بهره بردیم.
۲) استفاده از طبقهبندی کننده با ناظر مناسب که بازدهی و قابلیت تعمیمپذیری بالایی داشته باشند. برای این کار از طبقهبندی کننده چند کلاسه مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان استفاده شده است.
۳) با توجه به افزایش استفاده از سیستمهای OFDM در انتقال سریع و ایمن سیگنالهای مخابراتی، لزوم تشخیص خودکار در این سیستمها، در خور توجه است.
در این پژوهش، هدف تشخیص مدولاسیونهای دیجیتال در سیستمهای مبتنی بر OFDM است. مجموعه مدولاسیونهای در نظر گرفتهشده در فصل مربوط به شناساگرهای پیشنهادی معرفی میگردند. فرضیات اساسی اولیهای که در رابطه با اخذ نتایج، قبل از اعمال روشهای پیشنهادی در نظر گرفتهشدهاند عبارتاند از: الف) معلوم بودن فرکانس حامل (یا تخمین درست آن)، ب) مشخص بودن تعداد زیرحامل های سیستم OFDM، ج) برقراری همزمانی بین فرستنده و گیرنده، د) معلوم بودن نرخ نماد (یا تخمین درست آن). نویز مورد استفاده در شبیهسازیها را به صورت گوسی سفید جمع شونده در نظر میگیریم. لازم به ذکر است که این فرضیات برای کانالهای AWGN و در کانالهای محوشدگی مورد بررسی قرار گرفته است. در کانال AWGN سیگنال ها به صورت تک باند و در کانالهای محوشونده شناسایی بر اساس سیستم OFDM انجام گرفته است.
تدوین این پایاننامه در سه فصل کلی است که قبل از بررسی آن ها به مطالب هر یک اشاره مختصری خواهیم داشت. در فصل اول به تعریف مسئله در رابطه با سیستم خودکار تشخیص نوع مدولاسیون، تاریخچه، کاربرد سیستمهای تشخیص خودکار نوع مدولاسیون و روشهای کلی تشخیص پرداخته شد. در این پایاننامه ضمن بیان مختصری از کارهای انجامشده در این حوزه، به دنبال پیادهسازی روشی موثر جهت شناسایی خودکار نوع مدولاسیون هستیم. در فصل دوم، مفاهیم اساسی مدولاسیون دیجیتال، روشهای تشخیص مبتنی بر ویژگی به همراه استخراج ویژگیهای اساسی در شناسایی سیگنال و مفاهیم مورد نیاز دیگر برای طراحی شناساگر، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. فصل سوم به بیان و بررسی روش پیشنهادی این پایاننامه جهت استخراج ویژگیهای کارا میپردازد. در این فصل با مدلی جدیدی برای انتخاب ویژگی که مبتنی بر مفاهیم کاربردی بهینهسازی با الگوریتمهای تکاملی است؛ آشنا میشویم. این روش براساس استفاده از یک الگوریتم تکاملی قدرتمندی به نام الگوریتم بهینهسازی فاخته است. با بهره گرفتن از معیارهای مناسب در تعریف تابع برازش این الگوریتمها، جداسازی سیگنالهای مخابراتی حتی در نسبتهای پایین سیگنال به نویز با موفقیت زیادی تحقق خواهد یافت. در این فصل نتایج به دست آمده از روش ارائهشده با روشهای قبلی بررسیشده و مقایسه میشود.
نتیجهگیری
در این فصل تعریف مسئله و مفاهیم مربوط به آن به همراه بیان مختصری از کارهای انجامشده در این رابطه بیان گردید. در ادامه لزوم انجام شناسایی خودکار نوع مدولاسیون با ذکر کاربردهای آن مورد مطالعه قرار گرفت.
فصل دوم
انتخاب ویژگیهای مرتبه بالا و مطالب مورد نیاز
مقدمه
استخراج[۳۴] و انتخاب ویژگی[۳۵] یکی از تکنیکهای مهم پیشپردازش در حل مسائل طبقهبندی در علم بازشناسی الگو، داده کاوی و یادگیری ماشین است. در واقع ویژگیهای موثر، مشخصات برجستهای از سیگنال اصلی هستند که تا حد امکان، نسبت به تغییرات مقاوم بوده و قادرند در شرایط مختلف تمایز میان چند کلاس را بیان نمایند. معمولاً جهت استفاده از یک سیستم تشخیص الگوی نوعی سعی میشود اندازه دادهها و اطلاعات خام را با استخراج این ویژگیها تا حد امکان کاهش دهند. جهت بیان فضای مسئله، تعریف مدولاسیون دیجیتال و مفاهیم استخراج ویژگی، موضوعی در خور توجه است.
در ابتدا، مروری بر مدولاسیونهای دیجیتال میشود. در ادامه به مفهوم استخراج ویژگی و سپس به بررسی ویژگیهای آمارگان بالا به عنوان یکی از ویژگیهای مهم و کاربردی در شناسایی مدولاسیون، میپردازیم. در این پایان نامه تشخیص نوع مدولاسیون هم در کانالAWGN و هم در سیستمهای مبتنی بر OFDM، مدنظر است. از اینرو در ادامه این بخش، به بررسی مفاهیمی چون کانالهای محوشونده، سیستمهای OFDM، ماشین بردارهای پشتیبان و الگوریتمهای بهینهسازی فاخته (COA) میپردازیم.
۲-۱- مروری بر مدولاسیونهای دیجیتال
مدولاسیون دیجیتال به عنوان حرکت نوید بخشی برای ارسال مقاوم در برابر کانال شناخته شده است. در مخابرات دیجیتال عموما انواع مدولاسیون MFSK، MASK و MPSK و مدولاسیون MQAM استفاده می شود. نوع مدولاسیون وابسته به تغییر فرکانس پیغام، دامنه پیغام و فاز پیغام است. در سیستمهای نوین ارتباطی، بیشتر این مدولاسیونهای دیجیتال به صورت M تایی[۳۶]، استفاده میشوند]۶[. برای یک مدولاسیون M تایی، k بیت در کنار هم قرار میگیرند( ) و یک سمبل را تشکیل میدهند. (شکل موج عمومی این مدولاسیونها در پیوست آمده است). در شکل ۲-۱، چیدمان برخی از این سیگنال ها نشان داده شده است.
الف) V29
ب) ۶۴QAM
شکل۲-۱- چیدمان (منظومه) برخی از مدولاسیونهای دیجیتال
۲-۲- مفهوم استخراج ویژگی
مرحله استخراج ویژگی در یک سیستم تشخیص الگو، نظیر تکنیک تشخیص نوع مدولاسیون از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهمیت این امر، زمانی مشخص میشود که بدانیم؛ انتخاب ویژگی نامناسب (دور از حالت ایدهآل) میتواند به کلی الگوریتم تشخیص مدولاسیون و در حالت کلی سیستم تشخیص الگو را ناکارآمد سازد. به بیان Stranneby ” در مباحث تشخیص الگو، نکته بسیار مهمی که در بسیاری از موارد فراموش میشود؛ این است که انتخاب ویژگیهای بد ممکن است باعث شود که حتی گاهی پیشرفتهترین طبقهبندی کنندهها در حل پیشپاافتاده ترین مسائل ناتوان باشند؛ برعکس با انتخاب ویژگیهای خوب چه بسا بتوان مشکلترین مسائل را با سادهترین طبقهبندی کنندهها حل کرد“]۲۷-۶[. در حقیقت ویژگیها نقش بسیار حیاتی در عملکرد یک سیستم تشخیص نوع مدولاسیون و پیادهسازی آن دارند. محدودیت ویژگیها در بیان نوع سیگنالها، باعث محدودیت تشخیص تعداد و مرتبه نوع مدولاسیون و پایین آمدن عملکرد روش مورد نظر میشود. از طرفی تداخل مقداری ویژگیها، چالشی است که اکثر سیستمهای طبقهبندی را با کاهش کارایی رو به رو میسازد. به بیان دیگر کم بودن میزان همبستگی میان ویژگیها در SNR مورد نیاز، نقش بسزایی در تشخیص الگو دارند. انتخاب ویژگیهای مناسب حتی میتواند باعث کاهش پیچیدگی ساختار طبقهبندی کننده مورد استفاده شود. یک ویژگی ایدهآل دارای دو خصوصیت مهم است. اول آنکه مقدار ویژگی به ازای SNR های مختلف تغییری نداشته باشد و دوم آنکه مقدار هر ویژگی برای هر یک از کلاسها (انواع مدولاسیونها) با کلاس دیگر کاملا متفاوت باشد. در این صورت با یک سیستم تشخیص نه چندان قوی هم میتوان درصد تشخیص را به میزان زیادی بهبود بخشید.
شکل۲-۲ نمایی از یک مجموعه ویژگی ایدهآل را برای چند کلاس فرضی نمایش میدهد. محور افقی میزان SNR و محور عمودی مقدار ویژگی است. در عمل هر چه ویژگیهای استخراجشده به حالت ایدهآل نزدیکتر باشند؛ مستقل از نوع طبقهبندی کنندهای که استفاده میشود؛ قطعا دقت عملیات تشخیص بالاتر خواهد بود. اما در حالتی که ویژگیهای ما با یک دیگر تداخل داشته باشند؛ حتی با انتخاب سیستم تشخیص قوی، نتیجه مطلوب حاصل نمیگردد.
علاوه بر این، برخلاف سایر روشهای مد لغزشی ، ویژگیهای راهحل پیشنهادی فرکانس سوئیچینگ ثابت در حالت پایدار، همزمانی محرکهای[۸] خارجی، و عدم وجود خطای حالت ماندگار در ولتاژ خروجی است .
کنترل مبدلهای DC-DC در گذشته به صورت گستردهای بررسی شده است . برخی تکنیکهای کنترل مطرح و تحلیل میشوند . در این میان، متداولترین کنترل ولتاژ و کنترل جریان تزریقی (و مشتقات آن مثل استاندارد ماژول کنترل و میانگین کنترل جریان ) . کنترلرها براساس این تکنیک ها برای اجرا و طراحی آسان سادهسازی شده اند، اما عموما پارامترهایشان به نقطه کار بستگی دارند . دستیابی به سیگنال بزرگ پایدار اغلب برای کاهش پهنای باند مفید موثر بر کارایی مبدل نامیده میشوند . گرچه کاربرد این تکنیکها برای مبدلهای DC-DC مرتبه بالا ، مانند توپولوژیهای چک[۹] و سپیک[۱۰] ، در طراحی بسیار بحرانی پارامترهای کنترل و تثبیت دشوار ممکن است نتیجه دهد .
روش دیگر که با طبع غیرخطی این مبدلها کامپایل می کند ،براساس تکنیکهای کنترل مشتقشده از سیستمهای ساختار متغیر تئوری (VSS) ، مانند کنترل مد لغزشی (SM) .
همانطور که میدانیم کنترل SM چندین مزیت دارد : پایداری حتی برای ظرفیت بزرگ و تنوع بار ، قدرت زیاد، پاسخ دینامیکی خوب، عملکرد ساده.برعکس، کنترل SM معایبی هم دارد :اولا با توجه به طبع هیستریکش، تغییرات فرکانس سوئیچینگ به نقطه کار بستگی دارد ، ثانیا خطاهای حالت پایدار میتوانند بر تغییرات کنترلشده تاثیر بگذارند، ثالثا انتخاب پارامترهای کنترل ممکن است با توجه به پیچیدگی کنترل مد لغزشی دشوار باشد .
این پژوهش هدف کلی کنترلر SM را بیان می کند که برای هر ساختار مبدل DC-DC اصلی مفید است که معایب فوق را برطرف می کند . در حقیقت :
فرکانس سوئیچینگ در حالت پایدار ، ثبات را حفظ می کند با ایجاد هماهمنگی مناسب محرکهای خارجی، در عوض فرکانس در طول حالت گذرا ممکن است تغییر کند برای اطمینان از ثبات و سرعت پاسخ .
خطاهای حالت پایدار از بین میروند .
تنظیم کنترل آسان است .
ترکیبات مداری ساده است .
به علاوه سوئیچ کردن محدودیت جریان به آسانی قابل اجراست .
کنترلر مطرح با چندین توپولوژی مبدل DC-DC مورد آزمایش قرار گرفته است به عنوان مثال : باک , بوست ، چک و سپیک. عملکرد عالی مبدل با نمایش پیشرفت قابل توجه روی تکنیکهای کنترل حالت جاری، به دست آمد .
مهدوی وعمادی و تولیت[۱۱] (۱۹۹۷) ]۲[ روش جدیدی برای تحلیل و طراحی کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهای DC-DC PWM ارائه کرده اند. مزیت اصلی این کنترلر غیرخطی آنست که در آن هیچ محدودیتی در اندازه تغییرات سیگنال در اطراف نقطه کار وجود ندارد .
به طور کلی، مبدلهای DC-DC الکترونیک قدرت سیستمهای زمان مختلف تناوبی هستند با توجه به عملکرد سوئیچینگ درونیشان . ویژگیهای استاتیکی و دینامیکی این مبدلها به طور گستردهای در کتابها بحث شده است. روشهای کنترل خطی کلاسیک اغلب برای طراحی تنظیمکنندهها برای مبدلهای DC-DC مورد استفادهاند ، و برای تعیین محدوده ثباتشان در سراسر نقاط عملیاتی آنها .
با این حال، به منظور اطمینان از ثبات سیگنال بزرگشان، و همچنین برای بهبود پاسخ دینامیکی سیگنال بزرگ آنها، کنترل مد لغزشی مطرح شده است . در این پژوهش، به جای استفاده از دستور کامل فیدبک حالت برای کنترلر مد لغزشی، مدلهای میانگین فضای حالت مبدلها استفاده شده است. نشان داده شده است که استفاده از روش ارائه شده در یک کنترلر سادهشده حاصل خواهد شد. بر خلاف فرکانس متغیر کنترلر مد لغزشی مورد استفاده در کتابها، سوئیچینگ فرکانس ثابت روش PWM استفاده شده است. این طراحی فیلتر مبدل را ساده می کند و فیلتر مبدل را به حداقل میرساند. تغییرات سیگنال کوچک و همچنین بزرگ در اطراف نقطه کار در نظر گرفته شده است. کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهای باک، بوست، باک-بوست و چٌک طراحی و بحث شده است. این کنترلرها بر روی یک کامپیوتر دیجیتال شبیهسازی شده است و عملکرد دینامیکیشان که رضایتبخش میباشد نشان داده شده است. درنهایت، قضیه دوم لیاپانوف به منظور بررسی ثبات کنترلرهای مد لغزشی طراحیشده برای مبدل Cuk استفاده شده است .
هبرت سیره-رامیرز (۱۹۹۱) ]۳[ در مقاله خود روشهای گسترده خطیسازی مطرح کرده است. این روشها به منظور طراحی پایدارسازی مبدلهای P-I متناسب انتگرال غیرخطی به یک مقدار ثابت، ولتاژ خروجی متوسط مربوط به مدولاسیون عرضیِ پالسِ مبدلهای DC به DC تنظیم سوئیچ مطرح شدهاند. روش زیگلر- نیکولز برای مشخصات کنترلگرهای P-I به کار گرفته شده است به گونهای که برای خانوادهای از مدلهای تابع انتقال پارامترریزیشده مربوط به رفتار مبدل متوسط خطی در اطراف یک نقطه تعادل ثابت عامل مربوط به مدار تحت کنترل PWM (مدولاسیون عرضی- پالس) متوسط به کار برده شده است. مبدلهای بوست و باک- بوست به طور ویژهای تحت مراقبت میباشند و کارایی تنظیم آنها از طریق آزمایشهای شبیهسازی کامپیوتری نشان داده شده است.
به گفته شٍن[۱۲] و هوآ[۱۳] و همکاران (۱۹۹۸) ]۴[ از آنجایی که نیروی الکتریکی که به وسیلهی آرایههای خورشیدی منظم تأمین میشود بستگی به Insolation، دما و ولتاژ منظم دارد، کنترل نقاط عملکرد به منظور طراحی توان ماکزیمم مربوط به آرایههای منظم خورشیدی، امری ضروری به نظر میرسد. هدف مقالهی پیشرو پژوهش در رابطه با الگوریتمهای ردیابی توان ماکزیمم است که اغلب برای مقایسهی بازدهی ردیابی برای عملکرد سیستم تحت کنترلهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. به علاوه انواع مختلف مبدلهای DC/DC به منظور ارزیابی کارایی مبدل طراحی شدهاند. روش ساده که یک کنترل زمانی گسسته و یک جبرانساز[۱۴] PI هم ترکیب میکند برای ردیابی نقاط توان ماکزیمم(MPP’S) مربوط به آرایه خورشیدی استفاده شده است پیادهسازی و اجرای سیستم مبدل پیشنهادی بر اساس یک پردازنده دیجیتالی سیگنال (DSP) بوده و نتایج تجربی و مورد آزمایش قرار گرفته ارائه شده و در دسترس هستند.
ژاک- یٌو شان[۱۵] (۲۰۰۷) ]۵[ یک کنترل غیرخطی پیشنهاد کرده است. و کاربردهای آن برای تنظیم مبدلهای DC-DC نوع باک و بوست مورد بررسی قرار میگیرد. کنترل کننده پیشنهادی که شکل تشریحی کنترل کننده چندحلقهای خطی در نظر گرفته میشود، پارامتر میزانسازی اضافهای را تهیه میکند که میتواند برای تغییر و اصلاح واکنش خروجی مورد استفاده قرار بگیرد. پایداری سیستم در حضور بار نامعلوم و متغیر و ولتاژ خطی همچنین رابطه بین استراتژیهای کنترل خطی و غیرخطی مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین نتایج عددی و تجربی برای توضیح دادن ویژگیهای استراتژی پیشنهادی ارائه کرده است.
وحید یوسف زاده و همکاران (۲۰۰۸) ]۶[ روشی برای کنترل مبدلها ارائه دادهاند.این کنترلگر در واقع ترکیبی از یک کنترلگر نوسانات دارای فرکانس ثابت (PWM) (که در آن از یک PID خطی نزدیک نقطه مبدأ استفاده شده است)و یک کنترلگر خطی یا غیرخطی سطحی (SSC) میباشد که از نقطه مبدأ فاصله داشته و بین این دو کنترلگر یک مرز انتقالی نیز وجود دارد. خازن هیبریدی که تعیینکنندهی میزان جریان است امکان برآورد صفحه سوئیچ را فراهم آورده و در عین حال ما را از داشتن یک حسگر جریان نیز بینیاز میسازد. SSC که از آن به عنوان ماژول HDL وریلاگ استفاده میشود را میتوان به راحتی به سیستم کنترلگر PWM اضافه کرد و از این طریق میتوان یک کنترلگر PTOD ایجاد نمود. در حالت ثابت، کنترلگر به صورت کاملاً یکسان از کنترلگر PWM با فرکانس ثابت و یک PID خطی استفاده میکند. شبیهسازی و نتیجه آزمایشات مربوط به مبدلهای همگام V6.5 تا V1.3 و ۱۰ آمپر مورد بررسی قرار دادهاند.
کاستابیر[۱۶] و مًتاولّی[۱۷] و ساگینی[۱۸] (۲۰۰۸) ]۷[ یک روش کنترل دیجیتال برای واکنش مرحله بارگزاری زمان بهینه مربوط به مبدلهای باک همزمان برای کاربردهای نقطه بارگذاری استفاده کننده از خازنهای خروجی ESR پایین در نظر گرفتهاند. برخلاف روشهای گزارششده قبلی تکنیک مطرحشده نبست به پارامترهای پایه توان غیرحساس هستند. به طوری که عملکرد آن بر اطلاع از دانش ظرفیت القای مغناطیسی فیلتر خروجی و ظرفیت الکتریکی خازن تکیه نمیکند. واکنش زمان بهینه از طریق یک عمل سوئیچینگ سیگنال روشن / خاموش به دست می آید که به محض اینکه یک ناپایداری بار نمایان شود عهدهدار آن عمل می شود. یک مبدل A/D همزمان به کار گرفته شده است که در یک فرایند CMOS استاندارد ۳۵/۰ میکرومتر تشخیص داده شده است. مبدل A/D ولتاژ خروجی را کوانتیزه می کند و یک کنترلگر دیجیتال غیرخطی بر پایه رویداد را هنگامی که یک تغییر حالت هموار تدریجی نمایان می شود، رها میسازد. واکنش زمانی بهینه فقط مبتنی بر اندازه گیریهای ولتاژ خروجی و مبتنی بر آگاهی از چرخهی کار حالت یکنواخت میباشد، عددی در دسترس و آسان در داخل کنترلگر دیجیتال. تاثیر و ویژگیهای روش زمانبهینه مقاوم مطرحشده، هم از طریق شبیهسازیهای کامپیوتری و هم تستهای تجربی و آزمایشگاهی بر روی یک نمونه اصلی و اولیه مبدل باک همزمان (سنکرون) و یک اجرای VHOL الگوریتم کنترل بر روی یک دستگاه FPGA اعتبار کسب می کنند.
مًتاولّی ، رٌسِتو ، اسپیازی ،تٍنتی[۱۹] (۱۹۹۵) ]۸[ یک کنترل کننده چند منظوره(همه کاره) فازی برای مبدلهای DC/DC مورد بررسی قرار دادهاند. بر اساس تعریفی کیفی از سیستمی که بایستی تحت کنترل باشد کنترل کننده های فازی در اجرای عملکردهای مناسب توانا هستند حتی برای آن دسته از سیستمهایی که روشهای کنترل خطی در آنها با شکست مواجه میشوند مانند هنگامی که یک تعریف ریاضی ممکن نباشد یا در حضور تغییرات گسترده پارامتر.
روش معرفیشده کلی و جامع میباشد و می تواند برای هرگونه توپولوژی مبدل DC/DC به کار برده شود. راه اندازی کنترل کننده نسبتاً ساده است و می تواند یک واکنش سیگنال کوچک را به همان سرعت و ثباتی که برای دیگر تنظیم کننده های استاندارد وجود دارد و یک واکنش سیگنال بزرگ بهبود یافته را تضمین کند.
دوشان بٌروجٍویچ و سودیپ مازومدٍر و علی نایفه[۲۰] (۲۰۰۲) ]۹[ یک کنترل کننده مقاوم را به وسیله ترکیب مفاهیم مربوط به ساختار متغیر انتگرالی (یکپارچه) و کنترل سطح شیبدار چندگانه برای مبدلهای باک dc-dc موازی، توسعه می دهند. مزیتهای این طرح عبارتند از: سادگی آن در طراحی، واکنش دینامیک مناسب، استحکام، توانایی بی اثر کردن خطای ولتاژ- باس و خطای بین جریانهای بار مربوط به ماژولهای مبدل تحت شرایط حالت تعادل، و توانایی کاهش دادن اثر دینامیکهای دارای فرکانس خیلی بالا با توجه به پارازیتهای موجود در سیستم حلقه بسته. آنها در اینجا روشی را برای تعیین ناحیه حضور و پایداری مربوط به مانیفلدهای لغزشی (شیبدار) برای چنین مبدلهای موازیای توضیح می دهند. نتایج واکنشهای دینامیک و حالت پایدار خوبی را نشان می دهند .
فصل دوم:
معرفی چاپر
۲-۱- مقدمه
وظیفه چاپر تبدیل ولتاژ تنظیمنشده به ولتاژ تنظیمشده در سطح دلخواه است.
بلوک دیاگرام کلی چاپر به صورت زیر است:
شکل ۲-۱ بلوک دیاگرام چاپر
اساس مبدلهای dc-dc بر مبنای سوئیچینگ است. در مدار زیر در صورتی که ترانزیستور در ناحیه خطی کار کند،میتوان آن را با یک مقاومت (RT) مدل کرد.
شکل ۲-۲ رگولاتور خطی
(۲-۱) VO=Vin – VCE
هر چه میزان جریان عبوری از ترانزیستور بیشتر شود، توان مصرفی طبق رابطه زیر افزایش می یابد:
P=RT*IL*IL , P=VCE * IL
(۲-۲)
اما در همین مدار اگر ترانزیستور درحالت اشباع باشد، ولتاژ ورودی به خروجی منتقل می شود و اگر ترانزیستور در حالت قطع باشد، ولتاژ خروجی برابر با صفر است .( تنظیمکننده سوئیچینگ[۲۱])
با توجه بهرابطه توان P = VI ، توان مصرفی برابر با صفر است (در صورت ایدهآل بودن سوئیچ) و کل توان ورودی از منبع به بار منتقل می شود.
مدارهای تنظیمکننده سوئیچینگ اساس کار چاپرها هستند.
خروجی یک چاپر dc با بارمقاومتی ناپیوسته و شامل هارمونیکها میباشد. مقدار ریپل معمولا با بهره گرفتن از یک فیلتر LC کاسته می شود. رگولاتورهای تغییردهنده به صورت مدارهای مجتمع یافت میشوند. طراح می تواند فرکانس کلیدزنی را با انتخاب مقادیر Rو C نوسانکننده فرکانسی،انتخاب کند. به عنوان یک قانون سرانگشتی برای حداکثرکردن بازده، حداقل دوره تناوب نوسانگر باید حدود ۱۰۰ مرتبه بیشتر از زمان کلیدزنی ترانزیستور باشد. برای مثال اگر ترانزیستوری زمان کلیدزنی برابر داشته باشد، دوره تناوب نوسانگر خواهد بود که در نتیجه حداکثر فرکانس نوسانگر خواهد بود.این محدودیت ناشی از تلفات کلیدزنی ترانزیستور میباشد.تلفات کلیدزنی ترانزیستور با فرکانس کلیدزنی، افزایش و در نتیجه بازده کاهش مییابد.به علاوه تلفات هسته سلف ها کارکرد با فرکانس بالا را محدود میسازد.
۲-۲- کنترل مبدلهای dc-dc
در مبدلهای dc-dc ، متوسط ولتاژ خروجی برای برابری با یک سطح مطلوب باید کنترل شود، اگر چه ولتاژ ورودی و بار خروجی ممکن است نوسان داشته باشند.در مبدلهای dc-dc سوئیچینگ یک یا چند سوئیچ برای تبدیلdc از یک سطح به سطح دیگر به کار میرود. در مبدل dc-dc با یک ولتاژ ورودی داده شده، متوسط ولتاژ خروجی با کنترل مدت زمان روشن بودن و خاموش بودن سوئیچ کنترل می شود ( ، ). برای توضیح دادن مفهوم سوئیچینگ، یک مبدل dc-dc پایه در شکل ۲-۳ (a) بررسی می شود. متوسط مقدار ولتاژ خروجی که در شکل ۲-۳ (b) بستگی به و نشان داده شده است. یکی از روشها برای کنترل ولتاژ خروجی استفاده کردن از سوئیچینگ با یک فرکانس ثابت است ( یک سوئیچینگ ثابت با دوره تناوب ).
مدت زمان روشن بودن سوئیچ برای کنترل متوسط ولتاژ خروجی تنظیم می شود. این روش مدولاسیون پهنای پالس PWM خوانده می شود. درصد وظیفه سوئیچ D است، که از نسبت مدت زمان روشن بودن سوئیچ به دوره تناوب سوئیچ تعیین می شود، و متغیر است.
روشهای دیگر کنترل بیشتر معمولاند،که هم فرکانس کلیدزنی(و بنابراین دوره تناوب)و مدت زمان روشن بودن سوئیچ تغییر می کند.این روش تنها در مبدلهای dc-dc با ترانزیستورهای جریان مداوم به کار میرود. تغییرات در فرکانس سوئیچینگ فیلتر کردن ریپل اجزا در شکل موج خروجی و ورودی در مبدل را مشکل میسازد.
شکل ۲-۳ تغییرات dc-dc سوئیچینگ
شکل ۲-۴ مدولاتور پهنای پالس (a) بلوک دیاگرام (b) سیگنالهای مقایسه
در سوئیچینگ PWM با یک فرکانس کلیدزنی ثابت، ولتاژ کنترل را میتوان با یک ولتاژ دندانه ارهای مقایسه کرد تا سیگنال کنترلی PWM سوئیچ با کنترل حالت (on یا off) سوئیچ به دست آید. این عمل در شکل ۲-۴ (a) و ۲-۴ (b) نشان داده شده است. سیگنال ولتاژ کنترل معمولا با بزرگ شدن خطا یا تفاوت بین ولتاژ خروجی مطلوب و ولتاژ خروجی واقعی بدست می آید.
فرکانس شکل موج متناوب با یک پیک ثابت،فرکانس کلیدزنی را ایجاد می کند. این فرکانس در کنترل PWM ثابت نگه داشته می شود و از چند کیلوهرتز تا چند صد کیلوهرتز انتخاب می شود.هنگامی که سیگنال خطا بزرگ شده و با سرعت کمی نسبت به زمان برای تولید فرکانس کلیدزنی تغییر می کند، بزرگتر از شکل موج دندانه ارهای باشد،سیگنال کنترل سوئیچ بزرگ می شود،و باعث روشن شدن سوئیچ می شود.در غیر این صورت سوئیچ خاموش است.
از نسبت به پیک شکل موج دندانه ارهای از که در شکل ۲-۴، درصد وظیفه سوئیچ را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
(۲-۳)
مبدلهای dc-dc دو مد متمایز عملکرد میتوانند داشته باشند: ۱) هدایت جریان پیوسته و ۲) هدایت جریان ناپیوسته. در عمل، یک مبدل ممکن است در هر دو مد عمل کند، که مشخصات متفاوت قابل توجهی دارند. از این رو، یک مبدل و کنترل آن باید در هر دو مد عملکرد طراحی شود.
۲-۳- مبدل کاهنده [۲۲]
- فعلی و همکاران [۵۲] به بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت دانشجویان در فعالیتهای پژوهشی و تولید علم پرداختهاند.
- نتایج آزمونهای آماری در پژوهش اعظمی [۴۰] در زمینه وجود رابطه بین تعداد مقالههای منتشر شده اعضای هیئت علمی با سطح زبان انگلیسی، روش تحقیق، آمار و بانکهای اطلاعاتی نشان داد بین تعداد مقالههای منتشر شده و میزان آشنایی با زبان انگلیسی و روش تحقیق، رابطه معنادار وجود دارد، در حالی که وجود این رابطه در مورد آمار و بانکهای اطلاعاتی، تأیید نمیشود.
- نوروزی چالکی و دیانی [۵۳] عوامل موثر بر موفقیت مدیران در سازمان را شامل ثبات مدیریت، فاصله فیزیکی سازمان از مرکز، استقلال سازمانی مدیر، ارتباط تخصص مدیر با اهداف سازمان، استفاده از فناوری در امور آموزش کارکنان (تأثیر فناوری) میدانند.
- کورکی و همکاران [۳۹] در پژوهش دیگری به بررسی عوامل موثر بر عدم گرایش به نگارش مقالات علمی اعضای هیأت علمی پرداختهاند. آنان عوامل خود را در سه محور مشکلات سازمانی، مشکلات شخصی و سازمانی و مشکلات شخصی قرار دادند. عوامل مشغله زیاد در امور آموزشی و تدریس، آشنا نبودن به ضوابط پذیرش و مقررات چاپ مقالات در مجلات علمی فارسی، دست و پا گیر بودن ضوابط پذیرش و مقررات چاپ مقالات در مجلات علمی فارسی، طولانی بودن زمان ارائه تا چاپ مقالات فارسی، آشنا نبودن به ضوابط پذیرش و مقررات چاپ مقالات در مجلات علمی لاتین، دست و پا گیر بودن ضوابط و مقررات چاپ مقالات در مجلات علمی لاتین، طولانی بودن زمان ارائه تا چاپ مقالات لاتین، نداشتن تسلط کافی به زبان انگلیسی، آشنا نبودن اعضای به اصول و متدلوژی مقاله نویسی، کافی نبودن دانش و سطح علمی اعضای هیأت علمی در نگارش مقالات، دسترسی محدود به منابع و اطلاعات زمینهای و ابزاری، کافی نبودن ابزار تشویقی و پایین بودن امتیاز تخصیصی به هر مقاله در ارتقاء اعضای هیأت علمی جزء عوامل اولیه موثر بر عدم گرایش به نگارش مقالات علمی شناسایی شدند.
-
- زینالو و همکاران [۵۴] گزارش کردند که هیأت علمی معتقدند بیشترین مشکلات موجود در انجام پژوهش به ترتیب موانع مالی، موانع اداری، امکانات کم و نامطلوب، میزان اطلاع رسانی در پژوهشها، ضعیف بودن انگیزه استادان برای انجام پژوهش و نیز عملکرد ضعیف استادان برای انجام پژوهش میباشد.
- به نظر دارابی و همکارانش [۵۵]، مقررات اداری، کمبود بودجه تحقیقاتی، حجم کار زیاد، عدم وجود انگیزه و مهارت های فردی از جمله عواملی هستند که مانع از انجام فعالیتهای پژوهشی میگردند، ولی نتایج مطالعه آنان نشان داد که با اصلاح شیوه های اداری و مدیریتی و برنامه ریزی متناسب با مشکلات موجود، میتوان موانع را بر طرف و از شدت مشکلات کاست.
- مهمترین موانع و عوامل پژوهش و نوآوری از دیدگاه مهدی و همکاران [۱۷] عبارتست از مدیریت، سیاستگذاری و نظام پژوهشی، فرهنگ پژوهش، پژوهشگران، فضای استاندارد علمی و پژوهشی، قوانین و مقررات پژوهشی، بودجه و امکانات پژوهشی، کاربرد نتایج پژوهش.
- تصدیقی و تصدیقی [۵۶] با بررسی نظامهای آموزشی سایر کشورها، راهکارهایی را برای برطرف کردن موانع پژوهش به صورت زیر ارائه دادهاند: اصلاح قوانین ارتقا به نفع پژوهش، موظف شدن اساتید، مدیران و متخصصان به امر پژوهش، ارتباط بین پژوهشگران و مدیران، کاهش موانع مالی و اداری تحقیق، حذف ساختار نامناسب بوروکراسی، انعطافپذیری مقررات، کاهش مقررات دست و پا گیر اداری، ایجاد ثبات در مدیریت، ایجاد جو اعتماد جهت تقویت مدیریت پژوهشی، توجه به تحقیقات مشارکتی، قدردانی مناسب از اساتید و دانشجویان پژوهشگر، تاسیس سازمان متمرکز و مستقل جهت نظم بخشیدن به تحقیقات، جلوگیری از دوباره کاری، نظارت بر همه تحقیقات و ایجاد بانک پژوهش و تحقیق.
- پژوهشهای دیگری[۵۵و۵۶و۵۷و۵۸] مبنی بر یافتن موانع و مشکلات پژوهش و آسیبشناسی آن در دانشگاهها انجام شده است.
۲-۶- روشهای بهکارگیری و تحلیل عوامل حیاتی موفقیت
۲-۶-۱- زنجیره حیاتی موفقیت
زنجیره حیاتی موفقیت[۱۲] یک ابزار برای طراحی عوامل موفقیت در پروژه های فناوری اطلاعات و یک روش برای تولید ایده راهبردی پروژه فناوری اطلاعات به شمار میرود. زنجیره حیاتی موفقیت بر پایه تئوری ترکیبات انفرادی[۱۳] که توسط کلی[۱۴] در دهه ۱۹۵۰ توسعه یافت، استوار است. این زنجیره روابط مهم بین مشخصههای عوامل حیاتی موفقیت و اهداف سازمان را مورد بررسی قرار میدهد. روششناسی زنجیره حیاتی موفقیت شامل چهار مرحله است. این چهار مرحله عبارتند از: آمادگی قبل از بررسی، مصاحبه ها، تجزیه و تحلیل و جمعبندی، و کارگاههای عقیده سنجی [۵۹].
زنجیره حیاتی موفقیت را الیاهو گلدرات در سال ۱۹۹۷ در کتابی با همین عنوان معرفی کرد. کتاب گلدرات چالشی در جامعه مدیریت پروژه پدید آورد. برخی آن را شیوهای نوین و انقلابی در مدیریت پروژه میدانند چون معتقدند با کوتاهسازی مدیریت پروژه و افزایش توان ادای تعهدات هزینه و زمان، بازدهی را بالا میبرد. برخی دیگر آنرا گزافهگویی دانسته میگویند مدیران با تجربه سالهاست با این روش کار می کنند و یکتایی این روش تنها در نامگذاری آن است نه در نهاد آن. پفرز، گنگلر و تانانن[۱۵] (۲۰۰۳) با توسعه متدلوژی عوامل حیاتی موفقیت متدلوژی “زنجیرههای حیاتی موفقیت” را به دست آوردهاند که روابط بین مشخصات سیستمهای اطلاعاتی، عوامل حیاتی موفقیت و اهداف سازمانی را به طور روشن مدل بندی می کند [۵۹].
از نقاط ضعف و محدودیتهای زنجیره حیاتی موفقیت این است که اگر اطلاعات کافی در دسترس نباشد، زنجیره حیاتی موفقیت باید به وسیله روشهای دیگر برای برنامه ریزی سیستمهای اطلاعاتی کامل شود و در ارائه پیشنهادهایی برای پروژه های راهبردی، کارآمدتر بودن زنجیره حیاتی موفقیت از سایر تکنیکهای ممکن برای تولید ایده ها، هنوز ثابت نشده است [۶۰].
۲-۶-۲- فرایند تحلیل سلسله مراتبی
فرایند تحلیل سلسله مراتبی[۱۶]، یکی از کارامدترین روشهای تصمیم گیری است و در حوزه تعیین عوامل حیاتی موفقیت استفاده شده است[۶۱]. این روش بر اساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و فازی پیشنهاد گردیده است. هدف به دست آوردن و ردهبندی نظرات کاربران درباره اهمیت عوامل حیاتی موفقیت معین است. متدلوژی تحلیل سلسله مراتبی، توسط ساعتی در دهه ۱۹۷۰ ارائه شده است به طوری که کاربردهای متعددی از آن زمان تا کنون برای این روش مورد بحث قرار گرفتهاند. فرایند تحلیل سلسله مراتبی و کاربرد آن بر سه اصل زیرین استوار است [۶۲]:
الف – بر پایی یک ساختار و قالب ردهای برای مسئله.
ب – برقراری ترجیحها از طریق مقایسات زوجی (به صورت نرخ نهایی جانشینی).
ج – برقراری سازگاری منطقی از اندازه گیریها.
این متدلوژی یک ساختار سلسله مراتبی را برای نمایش یک مسئله چند تصمیمی به کار میبرد که برای این کار مسئله را به چندین زیرمسئله تجزیه می کند. تحلیل سلسله مراتبی به طور گسترده برای انعکاس اهمیت یا وزن فاکتورهای مرتبط با اولویتها مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین وزن یا اهمیت داده بر هر ملاک (معیار)، برای هر واحد متفاوت است. وزن داده شده به هر یک از معیارها ممکن است هر مقداری را بگیرد و هیچ یک از آنها نمیتواند مهمتر از مابقی تلقی شود. هرچند، این مسئله وقتی مناسبتر است که تصمیم گیرنده هیچ گونه تقدمی برای خصوصیات متفاوت قائل نشود [۵۹].
فرایند تحلیل سلسله مراتبی، به پاسخ دهندگان اجازه میدهد تا علاقه شخصی خود را بیان کنند، بنا بر این هر مسئله می تواند با بهره گرفتن از این مجموع علایق ارزیابی شود، به طوری که یک ردهبندی ویژه، برای هر تصمیم گیرنده فراهم می شود. در این صورت چند روش برای به دست آوردن مجموعهای از علایق کلی وجود دارد که یا به سادگی میانگین امتیازات انفرادی را در نظر میگیرد یا با ایجاد یک وزن، با توجه به اهمیت مورد نظر تصمیم گیرنده، این کار را صورت میدهد. از نقاط ضعف و محدودیتهای فرایند تحلیل سلسله مراتبی میتوان موارد زیر را نام برد [۶۳] :
- در روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی به دلیل مقایسات دودویی عوامل حیاتی موفقیت در صورت زیاد بودن تعداد عوامل تعداد محاسبات خیلی زیاد خواهد شد که در نهایت به رتبه بندی عوامل حیاتی موفقیت منجر خواهد شد.
- تناقضهای ممکن در جوابهای افراد مصاحبه شده، ممکن است به محاسبهی غلط وزنهای عوامل حیاتی موفقیت منتهی شوند.
۲-۶-۳- پویاییهای سیستم
پویاییهای سیستم[۱۷] روششناسی مطالعه و مدیریت سیستمهای بازخوری پیچیده مانند سیستمهای موجود در حوزه کسبوکار و سایر سیستمهای اجتماعی است. در واقع میتوان گفت از این روششناسی برای بررسی و مطالعه تمامی انواع سیستمهای بازخوری استفاده شده است. اگر چه واژه «سیستم» در مورد بسیاری از وضعیتها به کار رفته است اما «بازخور» در این زمینه، صفتی مشخصه محسوب میشود. مسائل موجود در سیستم از دو ویژگی (۱) پویایی و (۲) ساختار بازخوردی برخوردارند. رویکرد پویاییهای سیستم ]۶۴[ :
- ابتدا مسألهای را شناسایی میکند.
- فرضیهای پویا که علت وقوع مسأله را تشریح میکند، شکل میدهد.
- یک مدل شبیهسازی رایانهای از سیستم نهفته در ریشه مسأله ایجاد میکند.
- مدل را به منظور حصول اطمینان از باز تولید رفتار مشاهده شده در دنیای واقعی مورد بررسی و آزمایش قرار میدهد.
- سیاستهای بدیل مختلف که میتوانند مسأله را بهبود دهند، طراحی و آزمایش میکند.
- و در نهایت راهحل برگزیده را به اجرا میگذارد.
این روششناسی نخستین بار توسط فارستر[۱۸] ابتدا در دهههای۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ مطرح و بررسیهایی بر روی آن انجام شد. نخستین حوزه کاربرد پویاییهای سیستم، مدیریت راهبردی مسائل صنعتی بود. نتیجه اصلی این پژوهش، انتشار کتاب پیشگامانه «پویاییهای صنعتی» در سال ۱۹۶۱ بود که متدلوژی جدیدی را در حوزه مسائل صنعتی/ کسبوکار معرفی میکرد و به تصویر میکشید. از زمان انتشار این کتاب دامنه کاربردهای این روششناسی به شدت توسعه یافته و در حال حاضر حوزههای زیادی را تحت پوشش قرار میدهد [۶۵].
۲-۷- منطق و تفکر فازی
در زندگی روزانه ما کلمات و مفاهیمی به کار میروند که مراتب و درجات دارند و نسبی هستند و نمیتوان به صورت منطق دو ارزشی[۱۹] که فقط حکم “هست و نیست” را صادر میکند، با آن ها رفتار کرد. مثالی که تبدیل به مبنای ادراکی برای این بحث شده است، مثال رنگ خاکستری است. رنگ خاکستری، سفید است یا سیاه؟ رنگ خاکستری، تا حدودی سفید است و تا حدودی سیاه و هر چه میزان سفیدی آن افزایش یابد خاکستری کم رنگتر به دست می آید و هر چه میزان سیاهی افزایش یابد خاکستری پررنگتر حاصل میشود. برای قضاوت درباره رنگ خاکستری در فضای سیاه و سفید، باید از درصد استفاده کرد مثلاً: ۲۰% سفید و ۸۰% سیاه. [۵] فرض کنید از تعدادی دانشجویان سئوال شده است دانشگاه چگونه مکانی است؟ و پاسخهای زیر داده شده است:
۱) عالی است. ۲) خوب است. ۳) تقریباً خوب است. ۴) بد نیست. ۵) بد است.
بدیهی است که نمیتوان گروه سئوال شدگان را به دو دسته تقسیم کرد. افرادی که گفتهاند خوب است و افرادی که گفتهاند بد است (منطق بولی) بلکه شامل ۵ رده هستیم یعنی چنانچه پاسخ عالی است (متغیر لفظی) دارای ارزش ۱ (مقدار عددی) و پاسخ بد است دارای ارزش ۰ باشد آنگاه ۳ گزاره خوب است، تقریباً خوب است و بد نیست نیز دارای ارزشاند که مقداری بین ۰ و ۱ خواهد بود (عدد حقیقی). این گونه بیانها در زبان محاورهای است که فلاسفه از دیرباز به نقص منطق دو ارزشی پی برده بودند و هم اکنون منطق فازی[۲۰] است که برای فرموله کردن اینگونه بیانها و تعیین ارزش برای هر گزاره ادعاهایی دارد. بنابراین اگر به جای مجموعه دو عضوی از بازه یعنی استفاده کنیم توسعه منطق بولی به منطق فازی را انجام دادهایم اینجاست که گوییم منطق بولی زیرمجموعهای از منطق فازی است و یا منطق فازی ابر مجموعه منطق بولی (دودویی ـ دو ارزشی) است. منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوههایی را که برای طراحی و مدلسازی یک سیستم نیازمند ریاضیات پیچیده و پیشرفته است، با بهره گرفتن از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد.
تلاش برای تبیین دقیق موقعیتهای موجود در دنیای واقعی که به دلیل تشکیکی بودن، دارای مراتب و درجات هستند و منحصر به دو حالت بود و نبود نیستند، سبب تولد منطق و تفکری به نام “فازی” شد. تفکر فازی، به دنبال توصیف مجموعهها و پدیدههای غیرقطعی و نامشخص و طیفدار هستند. منطق فازی با متغیرهای زبانی[۲۱] سروکار دارد. علم بشری نیاز به شیوهای از تفکر دارد که بتواند به شکل سیستماتیک و دقیق، پدیدههای غیر دقیق را فرموله کند تا به درستی آن ها را بشناسد و به درستی از آن ها استفاده نماید. “درجات و مراتب"، کلمات حیاتی تفکر فازی هستند [۵]. منطق فازی روشی است که ظرفیت و تفکر انسانها را جهت استدلال نادقیق و تقریبی مدل می کند. مفهوم منطق فازی توسط پروفسور لطفی عسگرزاده ارائه گردید. زاده معتقد است که باید به دنبال ساختن مدلهایی بود که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم مدل کند. استفاده از نظریه فازی میتواند اطلاعات نادقیق و مبهم تصمیمگیران را وارد مدل کند. منطق فازی طیف وسیعی از تئوریها و تکنیکها را شامل میشود که اساساً بر پایه ۴ مفهوم بنا شده است [۶۶]: مجموعههای فازی، متغیرهای کلامی، توزیع احتمال فازی (تابع عضویت) و قوانین اگر - آنگاه فازی.
۲-۷-۱- پیشینه منطق فازی
تاریخچه کاربرد فازی اولین مرتبه به سال ۱۹۲۶ توسط یکی از فلاسفه بنام کریستین اسمالز[۲۲] برمیگردد که در کتاب فلسفه کلیت و فرضیه، مسیر تکامل را در رابطه با مفاهیم مبهم و غیر دقیق ارائه نموده است. پس از آن در سال ۱۹۳۷ توسط ماکس بلک[۲۳] فیلسوف کوانتوم مقالهای تحت عنوان ابهام منتشر گردید که برای اولین بار منجر به تعریف منحنی عضویت شد. در سال ۱۹۶۵پرفسور لطفی عسگرزاده استاد ایرانیالاصل دانشگاه برکلی کالیفرنیا اولین مقاله خود را تحت عنوان “مجموعههای فازی، اطلاعات و کنترل” منتشر کرد. هدف اولیه او در آن زمان، توسعه مدلی کارآمدتر برای توصیف فرایند پردازش زبانهای طبیعی بود. او مفاهیم و اصطلاحاتی همچون مجموعههای فازی، رویدادهای فازی، اعداد فازی و فازیسازی را وارد علوم ریاضیات و مهندسی نمود. ایده نظریه مجموعه فازی با این عبارت توسط پرفسور لطفیزاده مطرح شد: “ما نیازمند یک نوع دیگری از ریاضیات هستیم تا بتوانیم ابهامات و عدم دقت رویدادها را مدلسازی نماییم، مدلی که متفاوت از نظریه احتمالات است” [۵].
نظریه منطق فازی پیشرفت قابل توجهی داشته و در حوزه های بسیاری از جمله سیستمهای خبره و تصمیم گیری، مهندسی کنترل و غیره مورد استفاده بوده است [۱۰]. مجموعههای فازی به دلیل انعطافپذیری، شبیهسازی استدلال انسان را در قالبی که روی رایانههای رقمی قابل اجراست، میسر میسازند. منطق فازی استفاده از متغیرهای لغوی را در الگوریتمها و برنامه ها ممکن میسازد. مثلاً برنامه نویس می تواند صفات کمی نا دقیقی چون بسیار یا کم را در برنامه رایانهای به کار برد. چنین امکانی، به ویژه در کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه های کنترل (تنظیم و نظارت بر) فرآیندها، از اهمیت خاصی برخوردار است. انجام این کار با بهره گرفتن از منطق فازی آسان است. حال آنکه بیان این قواعد با روابط دقیقی ریاضی مانند معادلات دیفرانسیل (به دلیلی حجم فوقالعاده زیاد آنها) کاری دشوار و گاه ناممکن است.
۲-۷-۲- منطق فازی و روابط علی
کریستین اسماتز در ۱۹۲۶ میگوید: علم در قرن ۱۹ همانند فلسفه و اخلاق و تمدن آن قرن به وسیله حدود مشخصی، شاخص های معین و محدودهای دقیق، مرزبندی شده است. جنبه های مختلف یک موضوع که شامل اجزای دقیق از یک سو و غیر دقیق از سوی دیگر است به طور کامل مورد بحث قرار نمیگرفت و صرفاً تجزیه و تحلیل درباره نقاط واضح، برجسته و درخشان انجام میشد [۵].
همچنین در بررسی روابط علت و معلولی، تمامی شاخص های آن ها مورد توجه قرار نمیگرفت. یعنی “علت” هرگز به عنوان یک حالت جامع که در مرحله ای مشخص با حالت جامع دیگری به نام معلول مرتبط می شود، تحلیل نمی شود، بلکه برجستهترین و مهمترین مشخصه حالت اول از آن مجزا و مجرد میشد و به عنوان “علت” نامیده میشد. همچنین برجستهترین مشخصه حالت دوم به عنوان “معلول” شناخته میشد و روابط علت و معلولی تنها بین این برجستهترین مشخصههای دو حالت بیان میشد. هر چیزی که بین این علت و معلول قرار داشت به دور افکنده میشد. به این ترتیب، “علت” عبارت بود از مشخصههای بارز یک خالت و “معلول” عبارت بود از مشخصه بارز حالت دیگر و تنها همین مشخصههای برجسته به عنوان علت و معلول در کلیه شرایط در مقابل هم قرار میگرفتند. در چنین منطقی قسمت اعظم شرایط علت و معلولی نادیده گرفته میشد و درک چگونگی عبور از یک حالت به حالت دیگر در شرایط واقعی علت و معلولی ناممکن میشد [۵].
۲-۷-۵- سیستمهای فازی
سیستمهای فازی، مدلسازی در قالب کلمات را ممکن میسازند. سیستمهای فازی بر انگیزانندهی قوانین و معادلات هستند اما هر یک از تا حدودی، و در نهایت میانگین آن ها خروجی سیستم خواهد بود. سیستمهای فازی، سیستمهای مبتنی بر قاعده “اگر- آنگاه” فازی هستند. مثلاً اگر سرعت ماشین بالا برود، آنگاه نیروی کمتری به پدال گاز وارد کنید. اگر سرعت متوسط است نیروی متعادلی وارد کنید و اگر سرعت کم است نیروی بیشتری وارد کنید. کلمات کم، زیاد، متوسط، متعادل به صورت یک طیف تعریف میشوند مثلاً کم یعنی از صفر تا بیست، زیاد یعنی از هفتاد تا صد و متوسط یعنی از سی تا هفتاد که نقطه ثقل آن پنجاه است. به عبارت دیگر سیستمهای فازی امکان تحلیل “چه میشود اگر اینگونه بشود؟” را مشخصتر و دقیقتر میدهند. سیستمهای فازی بر اساس تعیین موقعیتهایی که در نوسان هستند و درجات و مراتب دارند، استراتژی مناسبی را برای عملکردِ سیستم انتخاب میکنند. در سیستمهای فازی، طیفی از استراتژیها باید تعریف و تعیین شوند که هر کدام برای تأثیرگذاری در محدودهای خاص مناسب میباشند. بر اساس ادراک فازی، تصویر از پدیدهها ترسیم میشود که حقایق، اشیاء و فرآیندها را به ارزشها، سیاستها و اهداف ارتباط میدهد و به شما اجازه میدهد تا چگونگی اعمال متقابل و نحوه عملکرد حوادث پیچیده را پیشبینی کنید [۵].
منطق فازی را از طریق قوانینی که عملگرهای فازی نامیده میشوند، میتوان بهکار گرفت. این قوانین معمولاً بر اساس مدل زیر تعریف میشوند:
IF variable IS set THEN action
پارادایم حاکم بر یک کنترلر فازی به این ترتیب است که متغیرهای دنیای واقعی به عنوان ورودی دریافت میشوند. قوانین فازی آن ها را به متغیرهای معنایی تبدیل میکند. فرایند فازی این ورودی را میگیرد و خروجی معنایی تولید میکند و سرانجام خروجیها به زبان دنیای واقعی ترجمه میشوند. یک سیستم استنتاج فازی شامل چهار مرحله به صورت زیر است [۶۷] :
قابلیت بازاریابی الکترونیکی
۰٫۸۰
محیط رقابتی
۰٫۸۹
شدت رقابت
۰٫۹۰
آشفتگی بازار
۰٫۹۰
عملکرد مرتبط با مشتری
۰٫۷۴
عملکرد سازمانی
۰٫۸۹
با توجه به اطلاعات جدول شماره ۳-۲ در مورد ضریب آلفای محاسبه و مشاهده شده و با توجه به قاعده نتیجه گیری در مورد اعتبار پرسشنامه، علاوه بر اینکه کل پرسشنامه دارای اعتبار است بلکه ضریب آلفای کرونباخ هریک از مولفههای مورد بررسی نیز دارای اعتبارلازم و کافی است. علاوه بر محاسبه ضریب آلفا سوالات بطور جداگانه بررسی شده است تا سوالات نامناسب نیز شناسایی شود. برای این منظور از نرم افزار SPSS استفاده شده است که علاوه بر بررسی همبستگی درونی سوالات ضریب آلفای هر سوال را نیز مشخص می کند. بنابراین سوالات نامناسب شناسایی می شود. در بررسیهای انجام شده هیچ یک از سوالات پرسشنامه نامناسب تشخیص داده نشده است.
۳-۶) روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها
یکی ازقویترین و مناسبترین روشهای تجزیه وتحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و اجتماعی تجزیه و تحلیل چندمتغیره است، زیرا ماهیت این گونه موضوعات چند متغیره است و نمی توان آنها را با شیوه دومتغیری (که هر بار تنها یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظرگرفته می شود) حل کرد. تجزیه و تحلیل چندمتغیره به یک سری روشهای تجزیه و تحلیل اطلاق می شود که ویژگی اصلی آنها، تجزیه و تحلیل همزمان، متغیر مستقل و متغیر وابسته است.
۱) رگرسیون خطی
رگرسیون روش آماری است که به بررسی ارتباط دو یا چند متغیر می پردازد که با بهره گرفتن از آن می توان یک متغیر را بر اساس یک یا چند متغیر دیـگر پیش بـینی نمود. حال در صورتیکه یک متغیر مستقل داشته باشیم با مدل رگرسیون خطی ساده و در صورتیکه بیش از یک متغیر مستقل داشته باشیم با مدل رگرسیون چندگانه مواجه میشویم.
الف) رگرسیون ساده
فرض کنید X یک متغیر مستقل، Y یک متغیر وابسته وe متغیر خطا باشد. معادله خط رگرسیون به صورت:
است که در آن پارامتر نشان دهنده عرض از مبدا خط رگرسیونی و پارامتر نشان دهنده شیب خط است. در مدل رگرسیونی خطی ساده متغیر مستقل تحت کنترل است و تصادفی نیست در صورتی که متغیر وابسته تصادفی است. با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون میتوانیم فرض وجود ارتباط بین دو متغیر مستقل و وابسته را آزمون کنیم. به منظور آزمون کردن فرض
“ : مدل رگرسیون خطی برازش داده شده، معنی دار نیست”
در برابر فرض
“: مدل رگرسیون خطی برازش داده شده، معنی دار است”
از جدول تجزیه واریانس استفاده می کنیم که به صورت زیر میباشد:
جدول ۳-۴)جدول تجزیه واریانس
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
آماره F
سطح معنی داری
رگرسیون