چکیده:
با توجه به اینکه اسلام بدون افراط و تفریط، نظام حقوقی خاصی را برای ثبات خانواده و حفظ حقوق زوجه وضع کرده است، در حقوق ایران نیز با الهام از این نظام، قوانین لازم در این خصوص تدوین گردیده است. در واقع حقوق ایران متاثر از موازین اسلام سعی کرده است تا با توجه به اشتراکات و تفاوتهای زن ومرد ضمن حفظ نهاد خانواده از حقوق زوجه دفاع نماید و در این راه کوشیده است تا بین دو اصل مهم حفظ ثبات خانواده و استقلال زوجه ارتباط برقرار کند. بر این اساس زوجه مطابق قوانین ایران از حقوق مدنی که برای یک ایرانی پیش بینی شده است، برخوردار است. حقوق مدنی علاوه بر قواعد حاکم بر روابط بین افراد جامعه، شامل برخی از حقوق فردی مربوط به حیثیت ذاتی انسان نیز میباشد که در ایران همه افراد جامعه از این حقوق متمتع میباشند.
البته برخی از این حقوق پس از ورود وی به خانواده با تزاحماتی با ریاست مرد مواجهه می شود. در واقع با توجه به این که مرد حق دارد تا مطابق اختیاراتی که در نتیجه اعطای ریاست خانواده به وی، برای او در نظر گرفته شده است، ورود و خروج زوجه را تحت کنترل خود داشته باشد، زوجه در مرحله استیفاء این حقوق ممکن است با مشکلاتی روبهرو شود، که با عنوان تزاحمات حقوق مدنی زوجه با ریاست مرد معرفی می شود.
با توجه به این نکته که این تزاحمات قابل پیش بینی هستند، میتوان با شناسایی آنها از بروز اختالاف در خانواده جلوگیری کرد. از جمله راهکارهایی که در جهت حل این تزاحمات میتوان ارائه داد، یکی شروط ضمن عقد نکاح است که در زمینه حقوق فردی مورد استفاده قرار گرفت و دیگری قاعده الاهم فالاهم است که در زمینه حل تزاحمات ریاست مرد و حقوق اجتماعی زوجه استفاده شده است.
کلید واژه: حقوق مدنی، حقوق مدنی زوجه، محدوده ریاست زوج، شروط ضمن عقد، قاعده الاهمفالاهم
عنوان صفحه
مقدمه1
فصل اول: تبیین مفاهیم و قلمرو ریاست زوج.8
مبحث اول: تبیین مفاهیم10
گفتار اول: حقوق مدنی.10
الف) مفهوم لغوی.10
ب) مفهوم اصطلاحی.11
1- حقوق در مفهوم ذاتی12
2- حقوق در مفهوم شخصی12
گفتار دوم: واژگان مرتبط.19
الف) حقوق فردی19
ب) حقوق اجتماعی.21
ج) قیمومت23
مبحث دوم: قلمرو ریاست و اختیارات زوج27
گفتار اول: ریاست مرد و اداره زندگی مشترک29
الف) تعیین مسکن و اقامتگاه.31
ب) تاثیر در کسب تابعیت32
ج) ولایت بر فرزندان و تربیت آنها .32
د) تامین معاش خانواده33
گفتار دوم) ریاست مرد و تحدید آزادی های اعضا خانواده36
الف) ریاست مرد و تحدید آزادی های زوجه37
تمکین زوجه37
نظارت بر رفت و آمد و معاشرت زوجه38
2-1) سرپرستی زوج39
2-2) حق استمتاع زوج40
ب) ریاست مرد و تحدید آزادی های فرزندان.41
فصل دوم) تعیین حقوق مدنی زوجه و موارد تزاحم آن با اختیارات زوج44
مبحث اول) حقوق مدنی زوجه.47
گفتار اول) حقوق فردی49
الف) آزادی انتخاب شغل.49
ب) آزادی انتخاب محل اقامت50
ج) حق تابعیت، تحصیل و ترک تابعیت.51
د) حضانت فرزند.51
ه) حق استفاده از نام خانوادگی زوج52
و) حق ادامه تحصیل52
ز) استقلال مالی زوجه.53
1) اصل عدم ولایت54
2) آیه 32 سوره نساء55
3) قاعده « الناس مسلطون علی اموالهم »56
ح) مهریه.57
ط) نفقه58
گفتار دوم) حقوق اجتماعی.61
الف) حق فعالیت های سیاسی و اجتماعی.62
ب) پذیرش سمت قیمومت64
مبحث دوم) شناسایی مصادیق تزاحم66
گفتار اول) جلوه های تزاحم در ارتباط با حقوق فردی زوجه67
الف) حق اشتغال67
ب) آزادی انتخاب محل اقامت69
ج) اجازه شوهر برای خروج از کشور71
گفتار دوم) جلوه های تزاحم در حقوق اجتماعی زوجه74
الف) حقوق اجتماعی و سیاسی.74
ب) پذیرش سمت قیمومت توسط زوجه.77
فصل سوم: ارائه راهکارهای حل تزاحم.79
مبحث اول: حل تزاحم از طریق شرط ضمن عقد.83
گفتار اول: احکام کلی شرط ضمن عقد.84
الف ـ تعریف شرط و اقسام آن84
ب ـ شروط فاسده.85
گفتار دوم: شروط ضمن عقد نکاح و جایگاه آن در حل تزاحم.91
الف ـ خصوصیات شرائط ضمن عقد نکاح.91
ب) شروط پیشنهادی95
ج) ضمانت اجرائی شروط ضمن عقد نکاح97
مبحث دوم: شناسایی مرجحات در جهت حل تزاحم.100
گفتار اول: احکام و مبانی قاعده الاهم فالاهم101
الف) ادلّه قاعده الاهمّ فالاهمّ.101
ادله لفظی102
ادله غیر لفظی(لبی).104
گفتار دوم: قاعده الاهم فالاهم و حل تزاحم106
نتیجه گیری.114
فهرست منابع.117
مقدمه:
درک موقعیت و شأن حقوق زن، متوقف بر بررسی بی طرفانه ای است که مبتنی بر مبانی واقعی باشد. بی خبری جوامع بشری از مواهب فطری روحی زن قرنها است که زن را در برزخی از قضاوت های نادرست قرار داده و شخصیت کاذبی را به وی تحمیل کرده بود. از این رو بشر متمدن در اظهار نظر پیرامون شخصیت زن دچار سردرگمی شده است. عدم شناخت طبیعت زن و مواهب روحی او بزرگترین عامل رکود تکامل بشر است؛ زیرا نیمی از زندگی آدمی بسته به وجود زن است و سعادت نیم دیگر زندگی مرد هم بر مواهب وجودی زن شایسته استوار است. لذا برای حفظ نظام جامعه و برقرار شدن عدالت اجتماعی لزوم پرداختن به حقوق زن به صورت چشمگیری ضروری به نظر می رسد. سیر تکاملی ابعاد مختلف شخصیت زن و اهمیت نقش وی در روند ساختار تاریخ نمایانگر آن است که از اعصار قدیم تاکنون در هر جامعه ای که فضیلت و اخلاق و دانش حاکم بوده است، زن آزادتر می زیسته است و هر اندازه که جهل و خرافات بر جوامع حکمفرما بوده زن تنها در معرض تمایلات مردان قرار می گرفت.
بدون تردید درطول تاریخ بشریت، با بررسی شرایط مختلف حقوق زنان، این نتیجه حاصل میشود که در تمدن ها و جوامع مختلف حسب مقتضیات و یا پیشینه فرهنگی و اجتماعی اعصار مختلف، حقوق زن فراز و نشیب های فراوانی را دیده و در قرون متمادی، حقوق زن مورد بیمهری واقع شده است. با رشد آگاهیهای بشری، خصوصاً با ورود مکتب حیاتبخش اسلام جایگاه زن تغییر اساسی پیدا کرده و مفاهیم عمیق اسلامی، شأن و منزلت زن را دگرگون ساخت. هر چند برخی کجاندیشیها، تفسیری متفاوت از وجههی زن نشان داده است؛ ولی این به معنای هویت واقعی زن نبوده، بلکه تفاسیر حقیقی و واقعی، خصوصاً از منظر اسلامی، نشان از تحول حقوق زن و جایگاه ممتاز آن در دگرگونی تحولات و فرایند فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع دارد. اگر سیستمهای حکومتی استثماری ستم مدارانه انسانها در قرون متمادی از زن، صرفاً به عنوان ابزاری برای رسیدن به آمال و آرزوهای واهی استفاده نمودهاند، اما مبانی تفکر اسلامی، شخصیت واقعی زن را در جهت تحکیم بنیان خانواده ذکر می کند و او را با فضایل اخلاقی و ارزشهای والای انسانی معرفی و ملاک برتری را صرف جنسیت نمیداند؛ لذا رشد تکامل شخصیت او نیز به تبع جنسیت نیست. این مهم تا جایی اهمیت مییابد که غضب و رضایت او خشم و خشنودی خداوند را در پی دارد.
به نظر میرسد آنچه که در ادوار مختلف و جوامع، تعرض به حقوق زن را سبب شده است، کج فهمی و تفسیر به رأی اشخاص بنا به سلیقههای شخصی از موقعیت مردان در خانواده و جامعه می باشد.
بیان مسئله:
تشکیل زندگی مشترک زن و مرد ریشه در حکمت خالق هستی دارد. با نگاهی به آفرینش انسان نیازهاو غرایز طبیعی او می توان پی به حکمت باری تعالی برد. تمایل زن و مرد به یکدیگر که خداوند آنها را مایه آرامش و انس همدیگر میداند موجب توالد و تناسل این شاهکار آفرینش می باشد. انسان نیز با تدبیری که خداوند در وجود وی نهاده است خانواده را بهترین قالب برای نیل به این هدف برگزیده است. دین مبین اسلام که برای همه ابعاد زندگی انسان برنامه ریزی دقیق دارد به نهاد خانواده نیز توجه ویژه ای داشته است. ازدواج امری مقدس در شرع اسلام شمرده میشود. در روایات این سنت پیامبر اعظم(ص) به عنوان معیاری که پیروان ایشان را از غیر تمییز می دهد شناخته شده است. حقوق ایران که برگرفته از فقه امامیه است به تاثیر از آن اهتمامی جدی در امر ازدواج داشته است و قواعد فراوانی را وضع کرده است. از خواستگاری، نامزدی، شرایط و موانع نکاح گرفته، تا آثار این امر مقدس و موارد مختلف انحلال این عقد به تفکیک در حقوق ایرن بررسی شده است. از جمله آثاری قانونی که در پی انعقاد نکاح و پیدایش نهاد خانواده به منصه ظهور میرسد استقرار ریاست زوج بر خانواده و به طریق اولی بر زوجه است. زیرا خانواده به عنوان مهمترین عضو جامعه بشری مانند همه جوامع خرد و کلان ساخته انسان نیازمند سرپرست و رئیسی است که امور آنرا سامان بخشد و در مواقع گوناگون با تصمیم گیری صحیح مشکلاتش را حل کند.در ایران این وظیفه بر عهده مرد نهاده شده است(قانون مدنی،ماده1105). البته برداشتهای متفاوتی از مفهوم ریاست زوج بر زوجه به عمل آمده است.برخی دامنه این ریاست را به همه شئون زندگی زوجه تسری می دهند و تا آنجا پیش میروند که مرد را قیم زن تلقی می کنند. البته این برداشت های افراطی از احکام اسلام و قوانین موضوعه طرافداران چندانی ندارد و مورد نقد فقها و حقوقدانان نیز قرار گرفته است؛ به عنوان مثال آیت ا. جوادی آملی در راستای تحدید و نقد نظر کسانی که رابطه زوج و زوجه را از نوع قیمومت می دانند، می فرمایند: قیمومت مرد بر زن مربوط به آنجایی است که زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن باشد(جوادی آملی، 1369: 363).
چرا که زوجه قبل از آنکه تحت ریاست زوج قرار بگیرد به عنوان یک انسان حقوق خاص خود را دارد. با مطالعه متون اسلام و بویژه قرآن کریم به خوبی روشن میشود که از نگاه اسلام نیز که مبنا و زیر بنای قوانین ما را تشکیل می دهد، زن انسانیست همچون مرد با تمام ویژگیها و لوازم انسانیت. زن قبل از این که وارد خانواده شود و نقش همسری داشته باشد به عنوان یک فرد از جامعه، جدای از زن یا مرد بودنش از حقوقی که جامعه برای او در نظرگرفته برخوردار است. زن با ازدواج و وارد شدن به کانون خانواده تغییر ماهیت نمی دهد که بحث محروم شدن از حقوق وی مطرح باشد. بلکه وی به عنوان یک زن عهده دار یک نقش در نهاد خانواده می شود که این مسولیت پذیری طبیعتا برای وی امتیازات و البته محدودیت هایی دارد. البته این محدودیت ها ماهیتی قراردادی دارد. چرا که زن آگاهانه و با اراده خود عهده دار این نقش می شود. یعنی زن وقتی می خواهد وارد کانون خانواده شود به عنوان مثال می داند که ریاست خانواده ازآن شوهر است و از نتایج این امر آگاهی دارد. البته این محدودیت ها نیز در جهت کیان و بقای نهادی است که زن با همکاری شوهر خود خواهان تشکیل آن است. اگر بنا باشد اراده زن و شوهر در تنظیم امور خانواده ارزش برابر داشته باشد معلوم نیست اختلاف سلیقه را در کجا باید حل کرد(کاتوزیان، 1389: 164). بنابراین تا اینجا مشکلی وجود ندارد. ولی اختلاف زمانی حادث می شود که زن درک درستی از حقوق و نیز محدودیت هایی که در نتیجه وارد شدنش در نهاد خانواده بر وی بار مشود و ظاهرا با رضایت خود عهده دار آنها شده است نداشته باشد و در طرف مقابل نیز مرد از این تکلیفی (ریاست خانواده) که برعهده وی گذاشته شده در جهت تحکیم پایه های خانواده استفاده نکرده و در صدد سوءاستفاده از آن برآید؛ که این خود نتیجه عدم اطلاع دقیق از علت اعطای این مسولیت به وی و نیز دامنه این مسولیت است. بنابراین نیاز است که زن و مرد اطلاعی جامع ودقیق از حقوق و تکالیف خانوادگی خود و نیز حدود آن داشته باشند.یعنی زن وقتی می خواهد در خانواده نقش زوجه را بر عهده بگیرد باید بداند که با پذیرش این نقش چه محدودیت هایی را قبول می کند و البته در کنار این محدودیت ها چه حقوقی دارد و مرد نیز باید بداند که این ریاست یک ریاست مطلق و بی چون و چرا