شاعران از این امر (پناه بردن به خدا) در امور دینی و دنیایی خود به عنوان دریچه‌ای به سوی خداوند بهره‌ می‌برند، پناه بردن به خدا همان چنگ زدن به رحمت واسعه الهی است اوست تا انسان را از شر نا ملایمات دنیوی و اخروی حفظ کند. (ابوالحسن؛ ۲۰۰۱:۶۹۳)
شاعر صالح بن عبدالقدوس(وفات ۱۶۷ هـ ) است از شر مقدرات زندگی که اینگونه به خداوند متعال پناه می‌برد:

۱-عُذْتُ بِاللهِ اللَّطِیفِ بِنا   أَنْ یَکُونَ الْجَورُ مِنْ قَدَرَهِ
(صالح بن عبد القدوس؛ ۱۹۶۷: ۱۴۵)

ترجمه
۱-به خداوندی پناه‌ می‌برم که نسبت به ما مهربان است از این که ظلم و ستم از تقدیرات او‌ می‌باشد.
شاعر به خداوند متعال پناه‌ می‌برد و به او چنگ‌ می‌زند و او را با یکی از نامهای زیبایش “لطیف “‌ می‌ستاید، یعنی مهربانی و دوستی بدون هیچ گونه خشونت و تندی، لطیف در توصیف خداوند متعال یعنی این که او نسبت به بندگانش در پنهان نیکوکار است از جایی که آنها نمی‌دانند. در مقابل آن، مصراع دوم وجود دارد که ظلم و ستم را از او نفی‌ می‌کند، و آن را از مقدراتی‌ می‌داند که انسان بواسطه‌ی اعمالش برای خود بوجود آورده است. بنابراین او این صفت را از روی علم و دانش برگزیده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ابو العتاهیه(وفات ۲۱۱ هـ ) نیز درباره این معنا‌ می‌گوید:

۱-نَعُوذ ُبِاللهِ مِنْ خَذْلانِهِ أبَداً،   فِانَّما النَّاسُ مَعْصُومٌ، وَ مَخْذُولٌ
(ابوالعتاهیه؛ ۱۴۲۷: ۲۸۲)

ترجمه
۱-به خدا پناه‌ می‌بریم از خواری و ذلت او برای همیشه زیرا این تنها انسان‌ها هستند که هم معصومند وهم خوار و ذلیل.
پناه بردن به خداوند متعال از جمله دعاهای بیان شده در قرآن کریم و احادیث و روایات اسلامی است که خداوند خصوصا در سوره‌های « ناس و فلق» بر آن تأکید صریح نموده است. پناه بردن به خدا، پناهگاهی است برای افراد بی پناه و هرکس که به خداوند پناه ببرد، خداوند او را پناه‌ می‌دهد و حفظ‌ می‌کند.
شاعر ذوالنون مصری(وفات ۲۴۹ هـ ) اینچنین به اهمیت پناه بردن به خدا در زمینه‌ی نجات و حفظ انسان‌ می‌پردازد و ‌ می‌گوید:

۱-مَنْ لَا ذَ باللهِ نَجا بِاللهِ
۲-لِلّهِ اَنفاسُ جَرَتْ للهِِ
  وَ سَرَََُه مَدَ قَضاء اللهِ
لا حَوْلَ لِیَ فیها بِغیرِ اللهِ
(ابو‌نعیم اصفهانی؛ بی‌تا:‌۹/۳۸۸)

ترجمه
۱-هرکس که به خدا پناه ببرد به خدا نجات پیدا خواهد کرد که از آن گسترش قضای الهی است.
۲- برای خداوند دارای جان‌هایی است که برای خدا جریان پیدا‌ می‌کند من هیچ قدرتی در آن جز با خداوند ندارم.
“اَللُوذُ” پناه بردن است، ‌"لاذِبَهَ"یعنی به او پناه برد، و به او پیوست، و از او طلب کمک کرد. (ابن‌منظور؛‌۱۴۰۸:‌‌۱۲/۳۵۶)
شاعر بر این باور است که هرکس به خدا پناه ببرد و از او طلب کمک کند خداوند او را نجات‌ می‌دهدو حفظ‌ می کند، در این دو بیت نام مبارک “الله” ۶ بار آمده است که بیانگر ارتباط شاعر با پروردگارش‌ می‌باشد و زبانش را با یاد او‌تر و تازه‌ می‌گرداند، او به خدا پناه‌ می‌برد و بر این باور است که خودش در انجام آن کارها و برآورده شدن آن هیچ قدرت و نیرویی ندارد، این موضوع بیانگر ضعف انسان در برابر قدرت و توان خداوند متعال‌ می‌باشد.

۴-۱-۸ -۰۴ مناجات‌

گفته‌اند که مناجات عبارت است از: یک نوع بیان رازگونه که فرد مناجات کننده با آن و به تنهایی و در تنهایی خود و به دور از هرکس دیگری متوجه خداوند متعال‌ می‌شود و معمولا به شکل گفتگو‌ می‌باشد، گاهی فرد مناجات کننده خود سخن‌ می‌گوید و خودش نیز جواب‌ می‌دهد. (علوش؛ ۱۹۸۵: ۲۰۹)
بنابراین مناجات با دعا کردن فرق دارد چراکه فرد مناجات کننده به هنگام مناجات با خداوند متعال تنهاست، در حالی که دعا‌ می‌تواند به تنهایی و یا در برابر جمع گفته شود، و نیز همراه با صدایی باشد که شنیده شود و گوینده‌ی آن پایبندی بیشتری نسبت به آداب شرعی دارد و چه بسا که دعا مقرون با درخواست نیاز باشد که فرد دعا کننده با آن به سوی خداوند متعال متوجه شود. و این درخواست‌ می‌تواند طلب مغفرت و یا هر چیز دیگری باشد.اما مناجات به صورت پنهانی میان بنده و پروردگارش است و نوعاً یک تمجید و بزرگداشت خالصانه نسبت به خداوند متعال و بیان خلوص نسبت به اوست و معمولا با صیغه مخاطب ادا‌ می‌شود، مناجات یک پدیده اسلوبی در یک ساختار متن شعری را تشکیل‌ می‌دهد، که از تجربه فردی شاعر به دست‌ می‌آید و بیانگر دردهای درونی اوست. (الشتیوی؛ ۱۹۶۹: ۴۶)
مفردات و مضامین قرآنی و روایی چیزهایی هستند که شاعران در مناجات‌های خود از آن‌ها الهام گرفته‌اند و آن را در قصاید خود همراه با تجربیات مخصوص خویش بکار گرفته‌اند. از آن جمله قول ابونواس(وفات ۱۹۸ هـ ) است که ‌ می‌گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...