“
در کتابهای درسی باید توجه داشت که عنوانهای تراز دوم و سوم از نظر اهمیت را به صورت شانهای طراحی نمود، در اینجا هم بهتر آن است که فضای خالی بالای این عنوانها دو یا سه برابر فضای خالی پایینشان باشد. اگر قرار است که عنوانها در کتابهای درسی وظیفه خود را به درستی انجام دهند باید آنها به گونه تایپ شوند که تشخیصشان از متن اصلی به سرعت و سهولت امکان پذیر باشد. در متن فارسی از حروف سیاه، ایتالیک، و زیرخطدار برای این منظور استفاده می شود (کیانی و شریف
د. نظریه لشین در طراحی متن
لشین و دیگران (۱۳۸۳) عملیاتی کردن راهبردها و فنون آموزش برای متون متکی بر چاپ را به عنوان یک مبارزهطلبی برای طراحان مطرح می کند. وی معتقد است شش عنصر اصلی باید در طراحی نظامهای متکی بر چاپ مورد ملاحظه قرار گیرد: همسانی، شکل، سازماندهی، علاقه، اندازه حروف و استفاده از فضای سفید. لشین در رابطه با این شش عنصر توصیه های زیر را ارائه میدهد:
-
- در تمام صفحهها شکل همسانی به کار ببرید. اندازهها و شکلهای مختلف را با هم نیامیزید.
- بکوشید در فاصلهها همسانی رعایت شود.
اصول طراحی گرافیک
عناصر گرافیکی به عنوان ادوات مورد نیاز باید در کنار هم قرا گیرند و با شکل گیری خود قادر به انتقال پیامی برای فراگیران باشند. این عناصر اجزای ساده و تجزیهناپذیر رسانههای دیداری هستند و مواد خام و سادهایاند که ارتباط و تفکر دیداری با استفاده آنها شکل میگیرد. عناصر گرافیکی در عین سادگی و صراحت، قابلیت فوقالعادهای در انتقال اخبار به صورت دیداری دارند. «سوزانه لانگر[۵۹] در مقالهای با نام تصویر پرتحرک[۶۰] مینویسد: یک اثر هنری، ترکیبی است متشکل از فشار و انحلال آنها، تعادل و بیتعادلیها، رویهم ساختن است و منسجم و موزون، وحدتی است پر فراز و نشیب ولی متداوم. جیانی است طبیعی و به همینگونه، فشارها و تعادلها، وزنها ضربان حیات را، که ناآرام و یا پر از احساس در خود احساس میکنیم، در واقع شامل همینهاست» (داندیس، ۱۳۸۳، ص۱۳۸).
همانگونه که در برقراری ارتباط کلامی با کمک دستور زبان فارسی، کلمهها و جملهها را طوری در کنار یکدیگر قرار میدهیم تا معنی و مفهوم خاصی را به گیرنده منتقل نماید، برای طراحی نیز باید از اصول و دستور زبان طراحی که اصطلاحأ به آن فن ترکیببندی[۶۱] گفته می شود، استفاده نمود. البته ترکیب بندی از اصول گرافیک میباشد و گرافیک یعنی فن به کارگیری کلیه عوامل و زبان تصویری برای بیان یک فکر یا ایده و یا به عبارت دیگر, گرافیک خلاصه علایم بصری است که با کمک آن میتوان مفاهیم و اطلاعات خاصی را توسط ترکیبی از تصویرها، علامتها، شکلها، واژه ها و عددها خلاصه نمود و منتقل کرد (شمسایی، ۱۳۸۲).
در این بخش اصول طراحی گرافیکی را به عنوان قسمتی از دستور زبان طراحی، ارائه شده است، اصول مورد بحث در طراحی گرافیک کتابهای درسی قواعد کلی میباشند
توازن نه قواعد مطلق، بنابرین موارد نقض دارند اما در بیشتر شرایط قابل اجرا هستند.
چنانچه هر یک از اشکالی را که در طراحی بر روی صفحه قرار میگیند به تناسب حجم و ابعاد و ظاهرش، وزنهای محسوب گردد، باید موقعیت و محل قرار گرفتن و توزیع این وزنهها بر روی سطح طرح به گونه ای باشد که سنگینی یکنواخت، متناسب و متعادلی در تمام روی طرح احساس گردد و همه وزنهها در یک گوشه یا یک قسمت طرح جمع نشود. در صورتی که اصل تعادل[۶۲] در طراحی صفحههای کتاب درسی رعایت نشود، کتاب حالتی ناپایدار پیدا می کند و فرد در هنگام مطالعه خیلی زود خسته می شود. معمولآ در طراحی کتابهای درسی مطلوب است که از توازن رسمی استفاده شود چرا که استفاده از توازن غیررسمی در بین عناصر گرافیکی می تواند نتایج و آثاری را بر روی مخاطب به جای گذارد که شاید مورد نظر مؤلف نباشد.
تباین
تباین[۶۳] در لغت یعنی تفاوت و جدایی میان دو چیز، فرق نمایان اختلاف در نتیجه مقابله، مخالف هم بودن، تفاوت داشتن، با اختلاف جلوه کردن. وجود تباین در طراحی کتاب درسی موجب می شود که پیام خوب دریافت گردد. این امر در آموزش بسیار حائز اهمیت است. اصل تباین در نظریه یادگیری گشتالت[۶۴] به صورت اصل «شکل و زمینه» مطرح میباشدکه «ارزش آموزشی آن عبارت است از: موضوع یادگیری باید از زمینهای که در قرار دارد برجستهتر و بارزتر جلوه کند تا بهخوبی آموخته شود» (سیف، ۱۳۸۳، ص۲۶۸).
تأکید
چنانچه تنها یک یا معدودی از اجزای طرح از دیگر اجزای آن متمایز شود، از تأکید[۶۵] را میتوان با بهره گرفتن از شیوه های زیر در طرح ایجاد کرد:
-
- با بزرگتر نمودن جز مورد نظر ؛
-
- با بهره گرفتن از اختلاف رنگها (نور و تاریکی یا سایه روشن)؛
-
- با کمک اختلاف شکلها مانند مثلث در مقابل تعدادی دایره؛
-
- توسط خط بسته (جزء مورد نظر را در داخل خط بسته یا دایره قرار دادن)؛
-
- با بهره گرفتن از علایم جهتدهنده مثل پیکان یا فلش؛
- با قرار دادن جزء مورد نظر در قسمت فوقانی طرح.
وحدت
وحدت[۶۶] در طرح به معنای آن است که عناصر مختلف به نحوی با یکدیگر ادغام شده باشند که همه آنها روی هم تبدیل به یک واحد یکپارچه شوند، قسمت های مختلف را باید به گونه ای طراحی نمود که عناصر و واحدهای دیداری مکمل یکدیگر باشند و باعث ایجاد پراکندگی نشوند. اگر در طرح عناصر و واحدهای دیداری هریک خصوصیات فردی خود را حفظ کند حالت پراکندگی نشوند. اگر در طرح عناصر و واحدهای دیداری هر یک خصوصیات فردی خود را حفظ کند، حال پراکندگی ایجاد می شود که باعث میگردد، بیننده با مشاهده طرح احساس کند که هریک از اجزا به طور تصادفی و بدون محاسبه در طرح قرار گرفتهاند و هیچ رابطه منطقی بین آنها وجود ندارد (اسمیت[۶۷]، ۱۹۶۰).
هماهنگی
عبارت از یکدستی، همنوایی و عدم ضدیت و تضاد در عناصر و اجزا تشکیلدهنده طرح از نظر رنگ، شکل، اندازه، رنگمایه، خط، حرکت و … است. هماهنگی[۶۸] موجب می شود که کلیه قسمت های مربوط به ترکیببندی و عناصر و اجزا تشکیلدهنده طرح با هم سازگای داشته و یکدیگر را تأیید نمایند و از افت زیبایی طرح جلوگیری شود. در طراحی کتابهای درسی باید هماهنگی علاوه بر عناصر صفحهها، بین تک تک اجزا و بخشهای کتاب نیز موجود باشد تا کتاب از زیبایی قابل ملاحظهای بهرهمند شود. عدم وجود هماهنگی بین صفحهها و بخشهای مختلف کتاب آن را به یک سمفونی ناهماهنگ تبدیل می کند (کارستن[۶۹]، ۲۰۰۱).
کادر
نقش کادر در عرصه هنریهای دیداری بسیار مهم است و از ضرورت ترکیببندی میباشد. کادر[۷۰] معیاری است جهت ارزیابی روابط بین اجزاء تشکیلدهنده طرح یا اثر هنری، ترسیمی؛ علاوه بر اصولی که ذکر شد در طراحی کتاب درسی اصول گرافیکی دیگری نیز وجود دارند که باید رعایت شوند. در جدول زیر بعضی از اصول گرافیکی که در طراحی یک کتاب درسی و بخشهای آن مورد توجه قرار می گیرند آمده است.
تصویر در کتاب های درسی
“